بررسی ابعاد شخصیتی و زیارتنامه حضرت احمد بن موسی شاه چراغ(ع)

احمد بن موسی الکاظم(ع) ملقّب به شاه چراغ یکی از سی و هفت فرزند امام کاظم(ع) و برادر علی بن موسی الرضا(ع) بود

بررسی ابعاد شخصیتی و زیارتنامه حضرت احمد بن موسی شاه چراغ(ع)

مقدمه

احمد بن موسی الکاظم(ع) ملقّب به شاه چراغ یکی از سی و هفت فرزند امام کاظم(ع) و برادر علی بن موسی الرضا(ع) بود. مادرش امّ احمد مورد احترام جناب موسی بن جعفر(ع) قرار داشت. بعد از دعوت مأمون از امام رضا(ع) برای ولایت عهدی، ایشان به طوس رجعت نمودند. احمد به همراه جمعی از شیعیان به قصد زیارت علی بن موسی الرضا(ع) به سمت خراسان حرکت کردند. هنگامی که مأمون از این خبر آگاه شد به حاکم شیراز قتلغ خان دستور داد تا از حرکت احمد و شیعیان همراهش که جمعیّتشان رو به فزونی گذاشته بود خودداری کند. در محلّی به نام خان زینان در هشت فرسخی شیراز جنگی بین احمد و قتلغ خان در گرفت. قتلغ خان خبر شهادت امام رضا(ع) را به همراهان احمد داد و همین امر مایه پراکندگی یاران و تنها ماندن ایشان شد. او به جانب شیراز گریخت و در محلّی که مقبره فعلی ایشان است به طرز ناجوانمردانه ای به شهادت رسید. در نقلی دیگر احمد در گوشه ای از شهر پنهان می گردد و به عبادت می پردازد تا أجلش فرا می رسد. کسی به محل دفن او مطّلع نبود تا اینکه در زمان امیر مقرب الدّین مسعود بن بدر الدین که از وزراء مقرّب اتابک ابی بکر بن سعد بن زنگی بود در محل مرقد احمد بن موسی (ع) جسدی صحیح و سالم پیدا کردند که در انگشتری دستش نوشته بود: «العزة للَّه احمد بن موسی» ابی بکر دستور داد بر فراز قبر او قبه ای بنا کنند. (مجلسی، 1403 ق، ج 48، ص: 309) تاریخ شهادتش را بین سالهای 220 – 223 ذکر کرده اند. (استرآبادی، 1377 ش، ص 591) برای یک زائر معرفت مزور شرط اساسی یک زیارت است همچنان که ابی نصر بزنطی در حدیثی می گوید: «در کتاب ابی الحسن الرضا (ع) خواندم که به شیعیان من برسانید زیارت من برابر است نزد خدای عز و جل با هزار حج گوید به امام نهم گفتم هزار حج، فرمود آری بخدا هزار هزار حجه است برای کسی که او را با معرفت زیارت کند» (صدوق، 1376 ش، ص 65) به همین خاطر در این نوشتار در پی معرفت به امامزاده احمد بن موسی (ع) هستیم. محمد بن موسی(ع) و حسین بن موسی(ع) دیگر برادران احمد بن موسی (ع) هستند که در شیراز مدفون اند که در این مقاله به آنان پرداخته نمی شود و تمرکز بر روی احمد بن موسی(ع) است.

1- پیشینه تحقیق

اکثر محققّانی که در مورد جناب احمد بن موسی (ع) زحمت تحقیق را متحمّل شده اند در زمینه سیر زندگانی آن بزرگوار احادیثی را آورده اند و به ماجرای زیارت و شهادت ایشان اشاره کرده اند. از آن جمله کتاب آفتاب شیراز از محمد جواد مهری کرمانشاهی ، کتاب چلچراغ شیراز از جلیل عرفان منش که به بررسی قیام شاه چراغ و برادران امام رضا(ع) می پردازد، رساله آثار الاحمدیه از سیّد جلال الدین محمد حسینی ذهبی متخلّص به قدسی که به بررسی کرامات جناب شاه چراغ می پردازد، کتاب محبّان اهل بیت(ع) از محمد حسین رستگار که به کرامات و شفایافتگان حضرت ایشان می پردازد، مقاله نگاهی به بقعه شاه چراغ در شیراز از سیّد صفر رجبی که بررسی مدفن و چگونگی پیدا شدن پیکر احمد بن موسی (ع) می پردازد و مقاله شاه چراغ از جواد آیت اللهی و...

امّا امتیاز این پژوهش بررسی ابعاد شخصیّتی احمد بن موسی(ع) از منابع دست اول است که بجای پرداختن به سیر زندگانی و یا حرکت این امامزاده بزرگوار به جایگاه ایشان در نظر اهل بیت(ع) پرداخته است. بررسی اسناد احادیثی که شخصیّت این امامزاده بزرگوار را تبیین می کنند از ویژگیهای این اثر است.

2- فرزندان امام موسی بن جعفر(ع)

در تعداد فرزندان امام موسی بن جعفر(ع) اختلاف است. ابن شهر آشوب اولاد آن حضرت را سی نفر و صاحب عمدة الطالب تعداد آنها را شصت تن که سی و هفت دختر و بیست و سه پسر باشد نام برده اند. (قمی، 1384، ج 2، ص 331) شیخ مفید (ره) در ارشاد فرزندان حضرت موسی بن جعفر(ع) را سی و هفت فرزند پسر و دختر معرفی کرده اند. آنها عبارتند از: 1- علی بن موسی الرضا علیهم السّلام 2-ابراهیم 3-عباس 4-قاسم که مادرهای ایشان ام ولد بودند 5-اسماعیل 6-جعفر 7-هارون 8-حسن که مادرشان نیز ام ولد بود 9-احمد 10-محمد 11-حمزه که اینان نیز مادرشان ام ولد بود 12-عبد اللَّه 13-اسحاق 14-عبید اللَّه 15-زید 16-حسن 17-فضل 18-حسین 19 -سلیمان که اینان هر کدام یا هر چند تن از یک زن ام ولد بوده اند 20-فاطمه کبری 21-فاطمه صغری 22-رقیه 23-حلیمه 24-ام ابیها 25-رقیه صغری 26 -ام جعفر 27-لبابة 28-زینب 29-خدیجه 30-علیة 31-آمنة 32-حسنة 33-بریهه 34-عایشة 35 -ام سلمة 36-میمونة 37-ام کلثوم که مادرهای اینان نیز ام ولد بوده اند و در میان فرزندان آن حضرت از همه برتر و در قدر و منزلت والاتر و دانشمندتر، و در فضل و کمال جامع تر حضرت ابو الحسن علی بن موسی الرضا علیهم السّلام بوده است. (مفید، 1380، ج 2، ص: 237)

3- صفات برجسته جناب احمد بن موسی(ع)

شیخ مفید (ره) صفات برجسته ای را برای احمد بن موسی(ع) نقل می کنند: «و کان أحمد بن موسی کریماً جلیلاً کبیراً ورعاً» (مفید، 1380، ج 2، ص: 245) اما کریم به کسی می گویند که شرافتی در اخلاقش است (ابن فارس، هزار و سیصد و هشتاد و پنج ق، ج 5، ص: 172) و جامع انواع خیر و شرف و فضائل را نیز دارد (إبن منظور، 1414 ق، ج 12، ص: 510) و جلیل به کسی می گویند که دارای عظمت و شکوه باشد (مصطفوی، 1368 ش، ج 2، ص: 101) و کبیر در مقابل صغیر است و به کسی که سنّش یا فضیلتش بیش از دیگران باشد به او کبیر می گویند و فرق کبیر با سیّد آن است که سیّد کسی است که تدبیر یک قوم را به عهده می گیرد ولی کبیر شخص میانسال یا دارای فضیلت است (همان مدرک، ج 10، ص: 17 -16). صفت ورع به معنای عفّت و خودداری از امور ناشایسته است. (إبن فارس، 1404 ق، ج 6، ص: 100) این اوصاف در مورد حضرت احمد بن موسی(ع) نشان می دهد ایشان دارای صفات حسنه و فضائلی بوده اند که زبان زد بوده و البته این اوصاف نشان از بزرگی سنّی ایشان در میان فرزندان حضرت امام کاظم(ع) یا بزرگی نسبی ایشان نسبت به برخی از فرزندان آن حضرت می دهد.

یکی از نشانه های تقوی و ورع در جناب احمد بن موسی (ع) رجوع مردم به ایشان بعد از شهادت حضرت موسی بن جعفر(ع) است چرا که مردم برای امامت شیعیان ابتدا با ایشان بیعت کردند و سپس ایشان با بیعت با علی بن موسی الرضا (ع) مردم را به بیعت با امام رضا(ع) آگاه ساختند. (خسروی، 1377 ش، ص 275)

4- احمد بن موسی(ع) از دیدگاه علماء رجال

شیخ حرّ عاملی به نقل از شیخ مفید در کتاب ارشاد با عبارت: «أثنی علیه المفید فی إرشاده» (شیخ مفید، 1413، ج 2، ص244-245) ثناگویی شیخ مفید (ره) از احمد بن موسی (ع) را دلیل بر ثقه بودن او ذکر می کند. (حرّ عاملی، 1385، ص58) در منتهی المقال علاوه بر برشمردن صفات کتاب ارشاد، لقب سیّد السادات را برای او می آورد (مازندرانی، 1414 ق، ج 1، ص: 355) و از مستوفی در نزهة القلوب و شیخ یوسف بحرانی به تصریح نقل می کند که شاه چراغ معروف در زمان ما همین احمد بن موسی(ع) است و همچنین از وجیزه نقل می کند احمد بن موسی الکاظم(ع) مدح شده است. (همان مدرک، ج 1، ص: 356)

سیّد بحرالعلوم همچون دیگر علماء متن ارشاد شیخ مفید (ره) را می آورند که دلالت بر توثیق و جلالت شخصیّت احمد بن موسی(ع) است (بحر العلوم، 1405 ق، ج 2، ص: 114) همچنین او در پاورقی، قبر معروف به شاه چراغ در شیراز را منسوب به او می داند و برای سخنش به کتب علماء ارجاع می دهد.[1] و نیز آیت الله خوئی در معجم الرجال خویش به ارشاد اسناد می دهند. (خوئی، 1372، ج 3، ص: 139)

5- جایگاه احمد(ع) نزد موسی بن جعفر(ع)

امام کاظم(ع) نسبت به احمد(ع) پسرشان محبّت داشتند «کان أبوه موسی الکاظم یحبّه و وهب له ضیعة الیسیریة» (مفید، 1413 ق، ج 2 ص 244) و اگر نبود محبّتی از جانب احمد(ع) نسبت به پدر بزرگوارشان، محبّتی از جانب امام کاظم(ع) نیز نمی بود زیرا در روایتی شریف حسن بن جهم از امام رضا علیه السّلام پرسید:

می خواهم بدانم نزد شما چگونه هستم فرمود: بنگر مرا چگونه به حساب می آوری؟ (طبرسی، 1374 ش، ص212) محبّت امام کاظم (ع) نسبت به فرزندشان به گونه ای بروز و ظهور یافت که امام (ع) مزرعه خود را (معروف به یسیرة) به احمد(ع) بخشید. (مفید، 1380، ج 2، ص237) امام صادق(ع) سه چیز را مایه ایجاد محبّت معرفی نمودند: دینداری، فروتنی و بخشندگی. (حرّانی، 1382 ش، ص569) امام کاظم (ع) با این بخشش محبّت خویش را به این فرزندشان نشان دادند.

در کافی به سند «مُحَمَّدُ بْنُ یحْیی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ محَمَّدِ بنِ خالِدٍ عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ الْأَشْعَرِی» حدیثی از امام رضا(ع) نقل شده است که مدرک سخن شیخ مفید (ره) در بخشیدن یسیره به احمد بن موسی(ع) را مشخص می سازد. درسلسله سند برخی به محمد بن خالد ایراد گرفته اند به طور مثال نجاشی او را ضعیف می داند «کان محمد ضعیفا فی الحدیث» (نجاشی، 1365 ش، ص 335) و دلیلش را حلّی از زبان ابن غضائری می آورد که او مولی جریر بن عبد الله بوده و این شخص از اشخاص ضعیف حدیث نقل می کرده و بر احادیث مرسل اعتماد داشته است: «قال ابن الغضائری إنه مولی جریر بن عبد الله حدیثه یعرف و ینکر و یروی عن الضعفاء و یعتمد المراسیل» (حلّی، 1417 ق، ص 139) البته شیخ طوسی (ره) محمد بن خالد را توثیق می کند (طوسی، 1373 ش، ص 363) و به همین دلیل علامّه حلّی بر قول شیخ طوسی (ره) اعتماد کرده و توثیق ایشان را بر سخن نجاشی برتری می دهند: «الاعتماد عندی علی قول الشیخ أبی جعفر الطوسی ره من تعدیله» در نهایت حدیث بر طبق سخن شیخ طوسی صحیح است.

اما ترجمه حدیث: «به ابو الحسن الرضا(ع) گفتم: آیا انسان می تواند برخی از فرزندان خود را بیشتر دوست بدارد و یا بعضی از آنها را بر دیگران مقدم بدارد؟ ابو الحسن گفت: آری؛ جدم ابو عبد الله صادق به فرزندش محمد دیباج، عطیه ای پیشکش فرموده بود، و پدرم ابو الحسن به فرزندش احمد، آبادی «یسیره» را عطا کرده بود که من به کفالت آن همت گماشتم تا موقعی که در اختیار خودش نهادم. من گفتم: قربانت شوم. روا هست که انسان دخترانش را بیش از پسرانش دوست بدارد؟ ابو الحسن الرضا گفت: فرقی نمی کند که انسان دخترانش را بیشتر دوست بدارد یا پسرانش را: به هر مقیاسی که خداوند- عز و جل- مهر فرزند را در دل انسان جای دهد، به او محبت می ورزد». (کلینی، 1363 ش، ج 5، ص205)

نوع بخشش از دیباج یا یسیره نسبت به محمد و احمد در متن حدیث نیست و مترجم مصداق آن را احتمالاً از متن ارشاد به دست آورده اند. متن اصلی: «سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع عنِ الرَّجلِ یکونُ بَعْضُ وُلْدِهِ أَحَبَّ إِلَیهِ مِنْ بَعْضٍ وَ یقَدِّمُ بَعْضَ وُلْدِهِ عَلَی بَعْضٍ فقَالَ نعَمْ قَدْ فَعَلَ ذَلِک أَبُو عَبْدِ اللَّه ع نحَلَ محَمَّداً وَ فَعَلَ ذَلِک أَبُو الْحسَنِ ع نحَلَ أَحْمَدَ شَیئاً فَقُمْتُ أَنا بهِ حَتَّی حُزْتُهُ لَهُ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاک الرَّجُلُ یکونُ بَنَاتُهُ أَحَبَّ إِلَیهِ مِنْ بَنِیهِ فقَالَ الْبنَاتُ وَ الْبَنُونَ فِی ذَلِک سَوَاءٌ إِنَّمَا هُوَ بقَدْرِ ما ینَزِّلُهُمُ اللَّه عزَّ وَ جلَ مِنْه» (کلینی، 1407 ق، ج 6؛ ص51) عبارت شیئاً برای بخشش امام موسی کاظم(ع) نسبت به احمد فرزندشان به کار رفته است.

روایتی دیگر میزان توجه حضرت امام کاظم(ع) به احمد (ع) را مشخّص می سازد زیرا حضرت بسیار مراقب فرزندشان بوده اند و لحظه ای احمد را از نظر خود غائب نمی نمودند. در سند حدیث شیخ مفید (ره) از حسن بن محمد و او از جدّش و جدّش از اسماعیل پسر امام کاظم (ع) نقل می کند و اعتماد شیخ بر حسن بن محمّد نشان از وثاقت این شخص دارد هر چند در کتب رجال چیزی در مورد این شخص موجود نیست.

متن حدیث: «أَخْبَرَنِی الشَّرِیفُ أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ یحْیی قَالَ حَدَّثَنَا جدِّی قَالَ سَمِعْتُ إِسْمَاعِیلَ بْنَ مُوسَی یقُولُ خَرَجَ أَبِی بِوُلْدِهِ إِلَی بَعْضِ أَمْوَالِهِ بِالْمَدِینَةِ وَ أَسْمَی ذَلِک الْمَالَ إِلَّا أَنَّ أَبَا الْحُسَینِ یحْیی نَسِی الِاسْمَ قَالَ فَکنَّا فِی ذَلِک الْمَکانِ وَ کانَ مَعَ أَحْمَدَ بْنِ مُوسَی عشْرُونَ منْ خَدَمِ أَبِی وَ حَشَمِهِ إِنْ قَامَ أَحْمَدُ قَامُوا مَعَهُ وَ إِنْ جَلَسَ جَلَسُوا مَعَهُ وَ أَبِی بَعْدَ ذَلِک یرْعَاهُ بِبَصَرِهِ مَا یغْفُلُ عَنْهُ فَمَا انْقَلَبْنَا حَتَّی انْشَجَ أَحْمَدُ بْنُ مُوسَی بَینَنَا» (مفید، 1413ق، ج 2، ص: 245)

ترجمه: حسن بن محمد بن یحیی برای من حدیث کرد از جدّش که گفت: شنیدم از اسماعیل فرزند حضرت موسی بن جعفر علیهم السّلام که میگفت: پدرم با فرزندان خود از مدینه بسوی برخی از املاک خود بیرون رفت و اسماعیل نام آن ملک را برد ولی یحیی (جد حسن بن محمد راوی حدیث) نام آن را فراموش کرد، اسماعیل گوید: ما در آنجا بودیم و با احمد بن موسی بیست تن از خدم و حشم پدرم بودند که اگر احمد برمی خاست آنان با او برمی خاستند، و اگر احمد به جایی می نشست آنان نیز با او می نشستند (و خلاصه بفرمان و پیرو او بودند) و از آن گذشته پدرم نیز پیوسته نظرش به او بود و از او غفلت نداشت، و ما از آنجا بازنگشتیم تا هنگامی که احمد از میان ما کوچ کرد و برفت آنگاه ما نیز از آنجا رفتیم. (مفید، 1380، ج 2، ص: 237)

اما انتهای متن درست ترجمه نشده است زیرا عبارت: «فَمَا انْقَلَبْنَا حَتَّی انْشَجَ أَحْمَدُ بْنُ مُوسَی بَینَنَا» به کوچ کردن معنی شده است در حالی که انشجّ به وارد شدن ضربه به سر و جراحت آن می گویند (طریحی، 1375، ج 2، ص312) یا خصوص سر شکستن (فراهیدی، 1409 ق، ج 6، ص4). همچنان که برخی ترجمه ها به این مطلب دقت داشته اند «با آن همه که غلامان پدرم مواظب بودند باز هم پدر بزرگوارم دقیقه ای از وی غفلت نمی کرد در عین حال از آن محل خارج نشدیم مگر اینکه از میان همه ما تصادفاً سر او شکست» (مفید، 1380 ش، ص: 589) این روایت نشان می دهد با آنکه امام کاظم(ع) نسبت به احمد(ع) توجه زیادی داشتند و با آن که خادمانی همراه او بودند و مراقبت از او داشتند باز هم برای او اتّفاق شکسته شدن سر روی داده است که نشان از اهمّیت احمد(ع) نزد پدر دارد.

6- اعتماد امام کاظم(ع) به احمد بن موسی(ع)

یکی از شواهدی که نشان می دهد امام کاظم(ع) به احمد(ع) پسرشان اعتماد داشته اند آوردن نام ایشان در وصیّتشان و صدور اجازه مشروط برای تصرّف در اموال و صدقات و سرپرستی فرزندانشان برای احمد(ع) است. البته این اجازه مشروط بود زیرا وصیّ اصلی علیّ بن موسی الرضا(ع) بوده و ایشان اجازه داشتند تصمیمات بقیه را که امام کاظم(ع) به آنها اجازه داده بودند کنار بگذارند و تصمیم صحیح را اتّخاذ کنند که همین امر مایه اختلاف عبّاس دیگر فرزند امام کاظم (ع) با امام رضا(ع) شد (صدوق، 1378 ق، ج 1، ص: 37) امّا احمد(ع) به این مسئله تن داد و آن را پذیرفت.

سند روایت وصیّت امام کاظم(ع) در دو نسخه کافی (کلینی، 1407 ق، ج 1، ص316) و عیون اخبار الرضا (صدوق، 1378 ق، ج 1، ص34) متفاوت آمده است. سند کافی عبارت است از: «أَحْمَدُ بْنُ مِهْرَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی عَنْ أَبِی الْحَکمِ قَالَ حَدَّثَنِی عَبْدُ اللَّهِ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الْجعْفَرِی وَ عبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَارَةَ عَنْ یزِیدَ بْنِ سَلِیطٍ قَالَ: لَمَّا أَوْصَی أَبُو إِبْرَاهِیمَ...» در این سند محمد بن علی أبو سمینة قرار گرفته است که نجاشی او را فاسد الاعتقاد و دارای ضعف شدید ذکر کرده (نجاشی، 1365 ش، ص 333) و او کسی است که در کوفه شهرت به کذب پیدا کرد و به قم آمد و احمد بن محمد بن عیسی او را از قم اخراج کرد (حلّی، 1417 ق، ص 253) پس با توجه به سند این حدیث نمی توان به این روایت اعتماد کرد و وصایت علی بن موسی الرضا (ع) و اعتماد بر جناب احمد بن موسی(ع) را از این حدیث اثبات نمود اما سند عیون عبارت است از: «حَدَّثَنَا الْحسَینُ بنُ أَحمَدَ بْنِ إِدْرِیسَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِی قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبی الصُّهْبَانِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْحَجَّالِ أَنَّ إِبْرَاهِیمَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ الْجَعْفَرِی حَدَّثَهُ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَهلِ بیتِهِ..»

إِبرَاهِیمَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ الْجَعْفَرِی: توثیقی برایش ذکر نشده است: «و إبراهیم بن عبد الله لم یرد فیهما توثیق و الله العالم». (خوئی، 1372، ج8، ص53) عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْحَجَّالِ: ثقه است «ثقة ثقة ثبت». (نجاشی، 1365 ش، ص 226 و حلّی، 1417، ص 105) مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی الصُّهْبَانِ: «ثقة». (طوسی، 1373، ص 391 و حلّی، 1417، ص 142) أَحمَدَ بنِ إِدْرِیس نیز ثقه است: «کان ثقة فقیها فی أصحابنا کثیر الحدیث صحیح الروایة» (نجاشی، 1365 ش، ص 92) و الْحُسَینُ بنُ أَحمَدَ بن ادریس نیز ثقه است. پس می توان نتیجه گرفت سلسله سند صحیح است و وصیّت موسی بن جعفر(ع) نسبت به امام رضا (ع) و همچنین نسبت به فرزندشان احمد در مورد اجازه تصرّف در اموال درست نقل شده است. شاهد مورد نظر در متن حدیث: «أَوْصَیتُ بِهَا إِلَی عَلِی ابْنِی وَ بَنِی بَعْدَهُ معَهُ إِن شَاءَ اللَّهُ فَإِنْ آنَسَ مِنْهُمْ رُشْداً وَ أَحَبَّ إِقْرَارَهُمْ فَذَاک لَهُ وَ إِنْ کرِهَهُمْ وَ أَحبَّ أَن یخرِجَهُمْ فَذَاک لَهُ وَ لَا أَمْرَ لَهُمْ مَعَهُ وَ أَوْصَیتُ إِلَیهِ بِصَدَقَاتِی وَ أَمْوَالِی وَ صِبْیانِی الَّذِی خَلَّفْتُ وَ وُلْدِی وَ إِلَی إِبْرَاهِیمَ وَ الْعَبَّاسِ وَ إِسْمَاعِیلَ وَ أَحمَدَ وَ أُم أَحْمَدَ وَ إِلَی عَلِی أَمْرُ نِسَائِی دُونَهُمْ و...» (صدوق، 1378 ق، ج 1، ص34)

7- بخشندگی حضرت احمد بن موسی(ع)

شیخ مفید (ره) در ارشاد عبارت: «وَ یقَالُ إِنَ أَحْمَدَ بْنَ مُوسَی رَضِی اللَّهُ عَنْهُ أَعْتَقَ أَلْفَ ممْلُوک» (مفید، 1413 ق، ج 2، ص244) را در مورد احمد بن موسی(ع) می آورند که حکایت از آزاد کردن هزار بنده توسط احمد بن موسی(ع) دارد. ثواب آزاد کردن بنده به اند ازه ای است که حضرت رسول خدا(ص) فرمودند: هرکس بنده مسلمان (چه مرد، چه زن) را آزاد کند خداوند به اند ازه هر عضو از آنها عضوی از او را در مقابل آتش جهنّم محفوظ می دارد. (إبن حیّون، 1385 ق، ج 2، ص301) و احمد بن موسی(ع) با تأسّی به حضرت علی(ع) این کار را انجام دادند زیرا حضرت علی(ع) اوّل کسی بودند که با دست رنج خویش هزار بنده را خریدند و آزاد نمودند. (إبن حیّون، 1385 ق، ج 2؛ ص302 و کلینی، 1363 ش، ج 4، ص: 241)

8- نقش محوری احمد بن موسی در تثبیت جایگاه امامت امام رضا (ع)

در بحار الانوار ماجرایی مربوط به دادن امانتی از جانب موسی بن جعفر(ع) به امّ احمد که امام بسیار به او احترام می گذاشتند نقل شده است. (مجلسی، 1403 ق، ج 48، ص: 308) در این ماجرا امام کاظم(ع) به امّ احمد می گویند کسی که این امانت ها را از تو بگیرد امام بر حقّ است و در آن زمان من از دنیا رفته ام. امام موسی کاظم(ع) وصیّتی نیز داشته اند که نه نفر را بر آن شاهد می گیرند پس امانت ها غیر از وصیّت حضرت کاظم(ع) بوده است و امام به دنبال آن بودند تا بهانه جویی های بعد از شهادتش را از بین ببرند تا جای هیچ گونه شبهه ای برای امامت علی بن موسی الرضا(ع) باقی نماند. اما ماجرایی که بعد از شهادت ایشان پیش آمد می توانست انحراف عظیمی در میان شیعیان ایجاد کند زیرا مردم با احمد بن موسی(ع) بیعت کردند ولی او بیعت را به امام رضا(ع) برگرداند.

شرح ما وقع:

«ام احمد از زنان بسیار محترم بود و حضرت موسی ابن جعفر(ع) به او خیلی علاقه داشت وقتی از مدینه به بغداد رفت، امانت های امامت را به او سپرده فرمود: هر کس در هر موقع آمد و این امانتها را از تو خواست بدان من از دنیا رفته ام و او جانشین من است و امامی است که اطاعتش واجب است بر تو و سایر مردم. به حضرت رضا(ع) دستور داد که از خانه نگهداری کند. وقتی هارون او را در بغداد مسموم کرد حضرت رضا (ع) از امّ احمد امانت ها را خواست. ام احمد گفت وای پدرت شهید شد؟ فرمود: آری اکنون از دفن او فارغ شدم آن امانتهائی که پدرم موقع رفتن به بغداد در اختیارت گذاشت بیاور من جانشین او و امام به حق بر جنّ و انس هستم. امّ احمد گریبان چاک زده امانتها را تحویل داد و با آن جناب به امامت بیعت کرد.

وقتی خبر شهادت موسی بن جعفر(ع) در مدینه منتشر شد اهالی مدینه به در خانه امّ احمد آمدند. احمد با آنها به طرف مسجد رفت چون خیلی با جلالت و عابد و پارسا و با فضل بود و کراماتی نیز داشت مردم خیال کردند خلیفه و جانشین پدرش اوست پس با او به امامت بیعت کردند از آنها بیعت گرفت بعد بر فراز منبر رفت و خطبه ای در نهایت بلاغت و فصاحت ایراد کرد آنگاه گفت: مردم! همان طور که اکنون همه شما با من بیعت کردید و بیعت من بگردن شما است من نیز با برادرم علی بن موسی الرضا(ع) بیعت کرده ام بدانید او امام و خلیفه پیغمبر است بعد از پدرم. او ولی اللَّه است که اطاعتش بر من و شما از جانب خدا و پیغمبر واجب است هر دستوری بما بدهد. تمام حاضرین گفتار او را با جان و دل پذیرفتند از مسجد خارج شدند پیشرو آنها احمد بن موسی بود به در خانه حضرت رضا آمدند با علی بن موسی الرضا(ع) تجدید بیعت کردند. حضرت رضا(ع) برای احمد دعا کرد و او پیوسته ملازم خدمت برادر بود تا اینکه مأمون از پی حضرت رضا فرستاد و او را برای ولایت عهد به مرو دعوت کرد.» (خسروی، 1377 ش، ص 275)

9- تکریم شخصیّت احمد بن موسی(ع) با زیارت ایشان

بر طبق حدیثی از امام صادق(ع) از مکان های نزول رحمت الهی بیوت انبیاء، رسل، حکماء و إئمّه هدی(ع) است به طوری که هر کسی به ریسمان ایمان دست زند نجات پیدا می کند: «فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَ فِی بُیوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ هی بیوتَاتُ الْأَنبِیاءِ وَ الرُّسُلِ وَ الْحُکمَاءِ وَ أَئِمَّةِ الْهُدَی فَهَذَا بَیانُ عُرْوَةِ الْإِیمَانِ الَّتِی نَجَا بِهَا مَنْ نَجَا قَبْلَکمْ وَ بهَا ینْجُو مَنْ یتَّبِعُ الْأَئِمَّةَ» (کلینی 1407 ق، ج 8، ص 113)

مرحوم مجلسی (ره) از شیخ مفید (ره) استحباب زیارت مشاهد مشرّفه را ذکر می فرمایند و تعظیم آنها را تعظیم ائمّه(ع) بیان می دارند البته برای این زیارت قید انتساب را می آورند امّا اصل را بر ایمان و صلاح آنان قرار می دهند إلّا کسانی که این دو شرط از آنان به طور یقینی سلب شده باشد و مثال به جعفر کذّاب می زنند. (مجلسی، 1403 ق،، ج 99، ص 274)

شیخ عباس قمّی زیارت قبور امامزادگان را مستحبّ می دانند و برای زیارت قبور آنان دو شرط ذکر می کنند: «اوّل جلالت قدر و عظمت شأن صاحب آن مرقد علاوه بر شرافت نسب [او] که از کتب احادیث و انساب و تواریخ معلوم می شود. دوّم معلوم بودن قبر آن سیّد جلیل و صحّت نسبت قبر به او و جمع بین این دو بسیار کم است» (قمّی، 1382، ص 1094 و قمّی، 1383 ش، ص 441) خود ایشان در موارد نام بردن از امام زادگان عظیم الشأن از جناب احمد بن موسی(ع) نام می برند که در نظر ایشان دو شرط مذکور برای ایشان ثابت بوده است: «و مانند جمله ای از اولاد حضرت امام موسی کاظم ع مثل سیّد جلیل القدر و الشأن احمد معروف به شاه چراغ که در داخل شهر شیراز مدفون و در ظاهر نیز از جهت قبّه و صحن و ضریح و خدمه و موقوفات تعظیم و احترام تمام دارد» (قمّی، 1383 ش، ص 443)

مرحوم مجلسی (ره) دو ماجرا از شهادت و رحلت احمد بن موسی(ع) را ذکر می کنند که در هردو نقل مقبره احمد بن موسی (ع) در شیراز بوده است. در نقل شهادت، ایشان توسط قتلغ خان حاکم وقت شیراز شهید می گردند و در نقل رحلت قبر ایشان به گونه ای بوده که تا زمان امیر مقرب الدین مسعود بن بدر الدین که از وزراء مقرب اتابک ابی بکر بن سعد بن زنگی بوده، مشخّص نبوده است. او مشغول تعمیر در محل مرقد احمد بن موسی بوده که ناگاه جسدی صحیح و تغییر نیافته پیدا کرده که در انگشتش انگشتری داشته و نوشته بوده: «العزة للَّه احمد بن موسی» پس او جریان را به گوش ابی بکر رسانده و او بر فراز قبر او قبه ای بنا کرد. (مجلسی، 1403 ق، ج 48، ص: 309) البته مجلسی (ره) احتمال دیگری را در مورد قبر جناب احمد بن موسی(ع) مطرح می نمایند که برخی گفته اند مرقدش در بلخ است امّا خودشان این احتمال را ضعیف می دانند زیرا شاهدی برای این ادّعا مطرح نمی نمایند: «ربما ینقل عن بعض أن مشهد السید أحمد المذکور فی بلخ و الله العالم»

10- در کیفیّت زیارت احمد بن موسی(ع)

علّامه مجلسی در مورد زیارت امام زادگان(ع) می فرمایند، زیارت بخصوصی برای هر کدام نداریم و می توانیم از زیارت وارده سائر مؤمنین استفاده کنیم و آنها را با خطاباتی تخصیص بزنیم و طلب فضل و توسّل و شفاعت از آنها و پدرانشان داشته باشیم. (همان مدرک، ج 99، ص 278) به همین خاطر در زیارت حضرتشان شاهد عباراتی هستیم که تمام احادیث پیرامون ایشان که دارای ویژگیهایشان است با خطاباتی به ایشان متوجّه می گردد مانند: «اَلسَّلامُ علی من کانَ اَبوُالحَسَنِ مُوسی یُحِبُّهُ وَ یُقَدِّمُهُ وَ بِضیعَةِ المَوسوُمَةِ بِالیَسیَرةِ یُنَعِّشُهُ وَ یُنَعِّمُهُ وَ بِعشِرینَ مِن خدَمِهِ وَ حشَمِهِ یکَرِّمُهُ وَ یُعَظِّمُهُ وَ بَعدَ ذلِکَ بِبَصَرهِ یَرعاهُ وَ یَحفَظُهُ ما یَغفَلُ عَنهُ، و...»[2]

سیّد بن طاوس برای زیارت قبور اولاد ائمّه(ص) زیارتی را ذکر می فرمایند که با این عبارات آغاز می گردد: «السَّلَامُ عَلَیک أَیهَا السَّیدُ الزَّکی الطَّاهِرُ الْوَلِی وَ الدَّاعِی الْحَفِی أَشْهَدُ أَنَّک قُلْتَ حَقّاً وَ نَطَقْتَ حقّاً وَ صدْقاً وَ دَعَوْتَ إِلَی مَوْلَای وَ مَوْلَاک عَلَانِیةً وَ سِرّاً....» (همان مدرک، ج 99، ص 273) و همچنین زیارت دیگری که با عبارات زیر آغاز می گردد: «سَلَامُ اللَّهِ علَیهِمْ تقُولُ السلَامُ عَلَی جَدِّک الْمُصْطَفَی السَّلَامُ عَلَی أَبِیک الْمرْتَضَی الرِّضا السَّلَامُ عَلَی السَّیدَینِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ السَّلَامُ» (همان مدرک) را ذکر می فرمایند. از آنجا که این دو زیارتنامه دارای نصّی از معصومین(ع) است بهتر است در هنگام زیارت این دو زیارت خوانده شود هر چند بر طبق سخن مجلسی (ره) می توان امامزادگان را با خطاباتی صحیح مورد توجه قرار داد.

11- نتیجه گیری

از بیانات گذشته مشخّص گشت برای زیارت لازم است شخصیّت مزور را بشناسیم و سپس با آگاهی از ویژگیهای ایمانی او و نه صرفاً بر اساس انتساب نسبی اش به زیارتش برویم. بعد از بررسی روایات و اسناد آنها، امام زاده احمد بن موسی(ع) دارای شخصیّتی والا و گرامی شناخته شد به طوری که دارای صفات برجسته ایمانی است تا آنجا که امام موسی بن جعفر(ع) او را دوست می داشت و به او اعتماد داشت. نقش بی بدیل احمد بن موسی(ع) در تثبیت امامت امام رضا (ع) در برابر انحرافی که در حال شکل گیری بود نشان از ارادت و معرفت ایشان نسبت به مقام امامت دارد.

اثبات استناد مقبره موجود در شیراز به احمد بن موسی(ع) از زبان بزرگانی مانند مرحوم مجلسی (ره) و شیخ عبّاس قمیّ (ره) جای هر گونه شکّی را بر طرف می سازد. یقیناً زیارت امام زادگان و ارج نهادن به مقام آنان در تکریم جایگاه آنان و قرب به حضرات معصومین(ع) نقشی اساسی دارد. هر چند برای زیارتنامه احمد بن موسی (ع) و بسیاری از امام زادگان دیگر نصّ بخصوصی وارد نشده است اما با بررسی به عمل آمده جواز استفاده از الفاظ حاکی از احترام و عظمت همراه با خطاب نسبت به آن گرامیان برداشت می گردد. سید بن طاوس (ره) نیز دو زیارتنامه برای امام زادگان ذکر کرده اند که نصوصی قابل توجّه است و می توان در بسیاری از امام زادگان از آن دو برای تقرّب استفاده کرد.

منابع:

1. ابن بابویه، محمد بن علی، (1376 ش). الأمالی (للصدوق)، مترجم: کمره ای، محمد باقر، چاپ ششم. تهران، کتابچی.

2. ابن حیون، نعمان بن محمد مغربی. (1385 ق). دعائم الإسلام، محقق / مصحح: فیضی، آصف. چاپ دوم، قم، مؤسسة آل البیت علیهم السلام.

3. ابن فارس، أحمد بن فارس. (1404 ق). معجم مقاییس اللغة، محقق / مصحح: هارون، عبد السلام محمد. چاپ اول. قم، مکتب الاعلام الاسلامی.

4. ابن منظور، محمد بن مکرم. (1414 ق)، لسان العرب ، محقق / مصحح: میر دامادی، جمال الدین. چاپ سوم. بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع- دار صادر.

5. استر آبادی، میرزا مهدی خان (ش 1377). جهانگشای نادری، محقق، مصحح: انوار، سید عبد الله. چاپ اول. تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.

6. بروجردی، سید مهدی بحر العلوم (1405 ه‍ ق). الفوائد الرجالیة (للسید بحر العلوم). محقق / مصحح: محمد صادق بحر العلوم- حسین بحر العلوم ، چاپ اول. تهران - ایران ، مکتبة الصادق.

7. حرّانی، ابو محمد، (1382 ش). تحف العقول. ترجمه: حسن زاده، چاپ اول. صادق، قم، انتشارات آل علی علیه السلام.

8. حرّ عاملی، محمد بن حسن (1385). الرجال. محقق: فاضلی، علی، قم، ایران، مؤسسه علمی فرهنگی دار الحدیث.

9. حلّی، حسن بن یوسف بن علی بن مطهر (1417 ق)، خلاصة الأقوال فی معرفة أحوال الرجال، قم، مؤسسة نشر الفقاهة.

10. خسروی، موسی (1377 ش) ، زندگانی حضرت امام موسی کاظم علیه السلام، چاپ دوم. تهران، اسلامیه.

11. خویی، سید ابو القاسم موسوی (1372)، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرجال، قم، ایران.

12. صدوق ، (1378 ق) عیون أخبار الرضا علیه السلام. چاپ اول. تهران، نشر جهان.

13. طبرسی، علی بن حسن (1374 ش)، مشکاة الانوار، ترجمه: عطاردی، عزیز الله. چاپ اول. تهران، عطارد.

14. طریحی، فخر الدین بن محمد، (1375 ش) مجمع البحرین، محقق / مصحح: حسینی اشکوری، احمد. چاپ سوم. تهران، مرتضوی.

15. طوسی، محمد بن الحسن، (1373 ش) رجال الطوسی، محقق / مصحح: قیومی اصفهانی، جواد. چاپ سوم. قم، مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجامعة المدرسین بقم المقدسه.

16. فراهیدی، خلیل بن أحمد (1409 ق)، کتاب العین. چاپ دوم. قم، نشر هجرت.

17. قمی، شیخ عباس، (1382) کلیات مفاتیح الجنان، مترجم: الهی قمشه ای. چاپ اول. قم، مؤمنین.

18. _______________، (1383 ش) هدیة الزائرین و بهجة الناظرین. چاپ اوّل. قم، مؤسسه جهانی سبطین.

19. _______________، (1384) منتهی الآمال (دو جلدی). چاپ دوم. تهران، باقر العلوم، پیام.

20. کلینی، محمد بن یعقوب، (1363 ش). گزیده کافی. بهبودی، محمد باقر. چاپ اول، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی.

21. ___________________ (1407 ق)، الکافی (ط- الإسلامیة)، غفاری علی اکبر و آخوندی. محمد. چاپ چهارم. تهران، دار الکتب الإسلامیة.

22. مازندرانی، محمد بن اسماعیل حائری (1416 ه‍ ق)، منتهی المقال فی أحوال الرجال، محقق/ مصحح: گروه پژوهش مؤسسه آل البیت علیهم السلام چاپ اول. قم - ایران.

23. مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی (1403 ق)، بحار الأنوار (ط- بیروت)، محقق / مصحح: جمعی از محققان بیروت، چاپ دوّم. دار إحیاء التراث العربی.

24. مصطفوی، حسن (1368 ش) ، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم. چاپ اوّل. تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

25. مفید، محمّد بن محمد بن نعمان عکبری (1413 ق)، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد. چاپ اوّل. قم، کنگره شیخ مفید.

26. ______________________، (1380) ارشاد، ترجمه رسولی محلاتی، سید هاشم. چاپ دوّم. تهران، اسلامیه.

27. _____________________، (1380 ش) ارشاد، ترجمه ساعدی خراسانی، محمد باقر. چاپ اوّل. تهران، اسلامیه.

28. نجاشی، احمد بن علی (1365 ش). رجال النجاشی. چاپ ششم. قم، مؤسسة النشر الاسلامی التابعه لجامعة المدرسین بقم المشرفه.

پی نوشت ها

[1] سید محمد علی الروضاتی ترجمة مفصلة- مع ذکر أعقابه و تعیین مدفنه و أنه بشیراز- و هو القبر المعروف بقبر (شاه چراغ) فی کتابه (جامع الأنساب: (ج 1 ص 72 - ص 81).

[2] ترجمه: سلام بر آنکه ابو حسن موسی دوستش داشت و او بر همگان مقدم می داشت و با مزرعه ی خود به نام (یسیره) او را گرامی و به سر نشاط می آورد و با بیست تن از خدمتکاران و همراهان تکریم و تجلیل می کرد و با نگاهش مواظبت و از او غافل نمی گشت.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان