غلامرضا تاجگردون از دوره نهم به عنوان یک نماینده اصلاحطلب به مجلس راه یافت و در همان مجلس اصولگرا بعد از دو سال ریاست کمیسیون برنامه و بودجه را به عهده گرفت و در دوره دهم مجلس نیز ریاستش در کمیسیون برنامه و بودجه ادامه یافت، او از همان ابتدا عضو هیات رییسه فراکسیون امید بود؛ گرچه برخی اصلاحطلبان دل خوشی از او نداشتند و در مواردی با وی اختلاف نظر داشتند.
او در دوره یازدهم مجددا از حوزه انتخابیه گچساران به مجلس راه یافت، اما این دوره برای او دوره متفاوتتری بود. از زمان بررسی صلاحیتها در شورای نگهبان حرف و حدیثها در مورد او بالا گرفت، علیرغم اینها او توانست در مرحله شورای نگهبان تایید صلاحیت شود با این حال ماجراها به اینجا ختم نشد و تعدادی از نمایندگان مجلس یازدهم به اعتبارنامه او اعتراض کردند. آنها اسناد و مدارکی را تحویل شعبه مربوطه دادند؛ اما شعبه بعد از بررسیها او را تایید کرد. مجددا اعتبارنامه او در کمیسیون تحقیق مطرح شد باز هم اسناد و مدارکی رد و بدل شد و نهایتا کمیسیون تحقیق هم او را تایید کرد.
معترضان اما نتیجه رای شعبه و کمیسیون تحقیق را زیر سوال بردهاند، آنها از اعمال نفوذ تاجگردون سخن میگویند؛ از نهادهای نظارتی و امنیتی گرفته تا کمیسیون تحقیق.
او در گفتوگوی مفصلی با ایسنا به مواردی از اتهاماتی که توسط معترضین نسبت به او مطرح شده پاسخ میدهد. درباره اعمال نفوذش برای تایید صلاحیت میگوید: «حکومت چه تعارفی با من دارد که بخواهد به خاطر من هزینه بدهد؟ آیت الله جنتی چه تعارفی با من دارد یا اعضای شورای نگهبان چه صنمی با من دارند؟»
او درباره شبکه فسادی که معترضان میگویند اداره میکند و حضور منسوبینش در شستا و شرکتهای نفتی هم توضیح میدهد و میگوید که در هیات مدیره این شرکتها حتی یک نفر وابسته به او و با سفارش او حضور ندارد و میگوید که حتی اگر یک ریال و یک فعالیت اقتصادی در طول 30 سال خدمتش پیدا شود که متعلق به خودش، فرزند یا همسرش باشد آن وقت همه حرف معترضین را میپذیرد.
مشروح گفتوگوی ایسنا با غلامرضا تاجگردون را در زیر میخوانید:
- موضوع اعتبارنامه شما به مهمترین حاشیه مجلس یازدهم تبدیل شده، از چه زمانی این فضا علیه شما شکل گرفت؟
پیش از زمان ثبت نام انتخابات مجلس یازدهم و بررسی صلاحیتها این بحثها شروع شد. ریشه بسیاری از این مسائل هم محلی است. در مرحله بررسی صلاحیتها بیانیهای از سوی دیدبان شفافیت و عدالت صادر و گفته شد که شورای نگهبان تحت فشار قرار گرفته است. رسانههای بیگانه، صدای آمریکا، بیبیسی و ایران اینترنشنال هم مسائلی در این باره گفتند که فلانی به شورای نگهبان رشوه داده، من همان زمان به منتقدین داخلی گفتم درست نیست اینها را میگویید و به خاطر زدن من نهادهای نظارتی را زیر سوال میبرید. آنها بازی را از آن موقع شروع کردند.
- آیا طرح این موضوعات در بررسی صلاحیت شما در شورای نگهبان تاثیرگذار بود؟
به هر حال شورای نگهبان به نقطه نظرات آقایان توجه کرد. زمانی که نتیجه بررسی صلاحیت کاندیداهای انتخابات مجلس یازدهم مشخص شد تنها من و آقای حسنوند بودیم که تایید و ردصلاحیتمان اعلام نشد و 48 تا 72 ساعت بعد نتیجه را اعلام کردند. در این فاصله من را خواستند و چند ساعت با من جلسه گذاشتند. موارد بسیاری از هر گوشه آمده بود که مطرح میکردند و روی مسائل مالی حساسیت ویژهای داشتند. نهادهای امنیتی دیگر هم بررسیهایی داشتند. آنها میتوانستند مثل خیلیهای دیگر من را هم ردصلاحیت کنند. به هر حال مسائلی که مطرح شد مسائلی بود که شورا روی آن حساس بود. آنها با کسی تعارف ندارند. آیت الله جنتی چه تعارفی با من دارد یا اعضای شورای نگهبان چه صنمی با من دارند؟ شخص آیتالله جنتی دستور داده بود موضوع را دقیق بررسی کنند و سه نفر از حقوقدانها موضوع را بررسی کردند. این کملطفی و ظلم به این نهادهاست که بگوییم شورای نگهبان را با پول خریدهاند یا وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه با پول تطمیع شدهاند.
- در جایی گفته شده اینکه شما در جایگاه رییس کمیسیون بودجه و تلفیق به شورای نگهبان یا سایر نهادهای نظارتی اعتبارات خوبی دادهاید در تایید صلاحیت شما موثر بوده است؟
کمیسیون تلفیق نهادی است که باید همه ارکان حکومت را ببیند. شورای نگهبان هم نهادی نیست که پولخورش زیاد باشد. آنها جمع محدودی هستند که کار قانونیشان را انجام میدهند. اگر بحث پول و اعتبار باشد آقای احمدی نژاد که رئیسجمهور بود و بیشتر به آنها پول داده بود پس چرا او را رد صلاحیت کردند؟ این ظلم به من و این نهادهاست. من در کمیسیونهای بودجه و تلفیق به مجموعه حکومت توجه میکنم؛ حتی اگر دولت به آن توجه نکند. من از دفاع خود بیم ندارم که بگویم حالا که مجلس اصلاح طلب است نباید به این ارکان توجه کنیم. شاید خیلیها که من به آنها اعتبار داده بودم حالا مخالف من هم هستند. اصلا این اعتبارها مال من نیست، مال مملکت است. از طرفی شورای نگهبان هم یک قانون خاص دارد که هر عددی بگوید باید برایش بودجه گنجانده شود تا وامدار کسی نشود. اگر کسی این حرف را درباره شورای نگهبان میزند اطلاعاتش کافی و کامل نیست.
مثلا سیاستهای کلی حکم میکند که پنج درصد به بودجه دفاعی اعتبار داده شود. شاید دولت به این عدد توجه نکند. ما باید به قانون توجه کنیم یا در مورد 0.7 درصد اعتبار صداوسیما من به عنوان رئیس کمیسیون تلفیق باید این قانون را اجرا کنم حتی اگر دولتها آن را اجرا نکنند. اگر من قانون را اجرا کنم تطمیع کننده نهادهای حکومتی هستم؟ این درست است که به خاطر زدن من، نهادهای حکومتی را وسط میکشانند؟ این ظلم به ارکان حکومت است.
- معترضین به اعتبارنامه شما، انتصابات فامیلی را از نقاط ضعف شما میدانند، نقش شما در این انتصابات چه بوده است؟
در مورد بستگانم باید بگویم ما 12 خواهر و برادر هستیم و خانواده ما حدود 140، 150 نفر هستند که تاجگردون گچساران هستند. در کل این خاندان سه نفر را پیدا کردهاند. یکی برادرم که معاون وزیر گردشگری است و 25 سال سابقه خدمت دارد و 17، 18 سال است که مدیرکل است. دیگری خواهرم که در محیط زیست فارس مشغول است و او هم 22، 23 سال سابقه دارد و کارشناس ارشد است و دیگری پسر برادرم که در پتروشیمی گچساران کارشناس است. او سال 84 مشغول به کار شده و بین 800، 900 نفر آنجا کار میکند. کسی نمیپرسد بقیه 140 نفر کجا هستند؟ نکتهای که وجود دارد این است که هر چه لر در کشور مسئولیت دارد را به من وصل کردهاند؛ مثلا آقای بادام فیروز در سازمان محیط زیست که من در کل عمرم او را دو یا سه بار دیدهام. او همشهری و حتی در خط سیاسی من نیست و اولین مسئولیتش هم در زمان آقای احمدی نژاد بوده که مدیرکل استانی شده است. در گزارشی که معترضین به شعبه ارائه کردند هر چه لر یاسوج، دهدشت، خوزستان و چهارمحال بختیاری است را به من نسبت داده اند، من هم در پاسخم به شعبه کل فامیلم را در 10، 20 صفحه نوشتم که شامل عموزادهها، خاله زادهها، دایی زادهها و عمه زادهها میشود تا دنبال کسی نگردند.
مثلا هیلیها در مجلس فامیل هستند؛ آیا این جرم است و باید به آنها گیر داد؟
- گفته میشود شما به عنوان یک شخص پرنفوذ در مجلس و استان در یک شرکت نفتی یا شرکتهای شستا چند نفر از همشهریان و وابستگان خود را با اعمال نفوذ استخدام کردهاید؟
در مورد شرکتها، در کل شستا اگر سر تاپایش را بگردید نمی توانید دو نفر را پیدا کنید که من توصیه کرده باشم. من در زمان آقای ربیعی هم این را گفتم. آقای توکلی گفته من 600 نفر را در شستا مشغول کردهام. شما در هیات مدیره این شرکتها ببینید که یک نفر وابسته به من پیدا میشود؟ مثلا شرکت سرمایه گذاری بانک ملی را گفته اند که در هیات مدیره 20 درصد از بستگان ما هستند؛ در حالیکه حتی یک نفر از اعضای هیات مدیره این شرکت ارتباطی با من ندارند. خدا کند من عرضه داشته باشم 600 نفر را سر کار بگذارم.
-اساسا صحبت از یک شبکه فساد اقتصادی است که شما آن را اداره میکنید...
معترضین لیست 72 شرکت را به اسم من یا وابسته به من ارائه کردند. چرا جامعه رسانهای اینها را بررسی نمیکند؟ من یک روز کامل وقت گذاشتم و این موارد را بررسی کردم. از این میان 20 شرکت هستند که نام تاجگردون در آنها هست؛ از جمله شرکت مبین که فردی به نام محمدمهدی تاجگردون در هیات مدیره آن فعالیت میکند و بعد گشتهاند و گفتهاند خانمی که فامیل یکی از آدمهای مربوط به سیستم نظارتی است بعد از تایید صلاحیت من در این شرکت مشغول به کار شده است. در حالیکه این تاجگردون نسبتی با ما ندارد و اصفهانی است.
من به تک تک این شرکتها نامه نوشتم. از این 20 شرکت برخی در حوزه مواد غذایی، صادرات کیوی، دوربین مداربسته و تخلیه فاضلاب فعالیت میکنند. تقریبا همه اسامی تاجگردون که به عنوان هیات مدیره شرکتها عنوان شده تشابه فامیلی است. من نمودار مستندی در این زمینه تهیه کرده و تقدیم کمیسیون تحقیق کردم. 20 مورد دیگر هم شرکتهایی بوده که محسن دلاویز در آنها فعالیت کرده، از جمله شرکت نفت خزر، شرکت بهینه سازی مصرف سوخت و سیمان تامین که شرکتهای دولتی هستند. این فرد(دلاویز) چه تخلفی کرده؟ اگر تخلفی کرده پدرش را در بیاورید.
هشت مورد از این موسسات هم مواردی است که اسم من در آنها بوده، من از سال 84 که از مرکز ایرانیان اتاق بازرگانی بیرون آمدم تا سال 91 که به مجلس آمدم در برخی نهادها فعالیت کردم. مثلا اتاق تعاون جمهوری اسلامی و اتاق بازرگانی که عضو هیات مدیره آنها بودم و موسسه تحقیقاتی بانکداری اسلامی شهید صدر، همه اینها فعالیت حکومتی بوده و مربوط به قبل از نمایندگی من بوده است. اینها جوری نشان میدهند که انگار من همه جا هستم. من گفتم که حتی یک ریال و یک فعالیت اقتصادی در طول 30 سال خدمت من پیدا کنید که متعلق به من، فرزند یا همسرم باشد آن وقت همه حرفتان را میپذیرم. عضویت من در این نهادها و موسسات هیچ کدام در دوره نمایندگی ادامه نداشته است. من تا قبل از اعتراض به اعتبارنامهام میدانستم که مثلا دو خبرنگار و چهار مخالف مواردی را درباره من مطرح کردند اما الان سه نفر از نمایندگان پای این موارد را که به عنوان مستندات علیه من ارائه شده امضاء کردند و طبیعتا آنها هستند که باید ادعاهایشان را ثابت کنند.
- ارتباط شما با برادران دلاویز چیست و شما چه نقشی در ورود آنها به مناصب مختلف داشتید؟
خانواده دلاویز خانواده محترمی در گچساران هستند که از دوستان من به شمار میآیند. سه برادر از آنها بیشتر مطرح هستند و همه آنها قبل از من فعالیتهایشان را شروع کرده بودند. محسن دلاویز در زمان ریاست آقای آقازاده سخنگوی سازمان انرژی اتمی و احسان، مشاور جوان آقای خاتمی بود که بعد وارد کار اقتصادی و فرهنگی شد. آن موقع من کارهای نبودم. ساسان دلاویز هم زمان آقای احمدینژاد و پیش از دوره نمایندگی من کارمند فرمانداری بود و بعد فرماندارو معاون استاندار کرج شد. من این وسط چه کاره هستم؟
من بورسیه سازمان برنامه و بودجه بودم و در همان مسیر تا الان جلو آمدم، کارشناس شدم، مدیر استانی و مدیر سازمان برنامه شدم. آقای ستاریفر من را به عنوان معاون سازمان برنامه انتخاب کرد و با آغاز دولت آقای احمدینژاد من را کنار گذاشتند و بعد هم به مجلس آمدم و وارد کمیسیون برنامه و بودجه شدم. هیچ کس هم موتور سوخت من نبود.
- معترضین گفتهاند نام شما در پرونده بانک سرمایه آمده، ارتباط شما با این پرونده چیست؟
در پرونده بانک سرمایه احسان دلاویز با یکی از متهمین مورد سوءظن و اتهام قرار گرفت و او را به زندان انداختند، این همه مسئول دیگر هست من چه کارهام؟
در پرونده بانک سرمایه هم اگر چنین چیزی بود آیا باید من را احضار میکردند یا نه؟ من تا الان پای هیچ محکمهای نرفتم و انشاءالله هم نروم. متهمان این پرونده حکم خوردند و من حتی به عنوان مطلع هم احضار نشدم.
- در مورد اکبر طبری هم تا پیش از اینکه پروندهاش مطرح نشد میگفتند تخلفی از او اثبات نشده است...
این روزها در مورد طبری جوری میگویند که انگار طبری رفیق ماست! خوب است که طبری رفیق آنها بوده، حالا که این شرایط برایش پیش آمده آن را میخواهند در بغل ما بیندازند. جوری میگویند که انگار ما عامل رشد طبری بودهایم. من به عنوان یک شهرستانی درس خواندم و مسیرم را ادامه دادم و تا اینجا بالا آمدم.
- در جریان اعتراضات به اعتبارنامه شما هیچ اصلاحطلبی از شما حمایت کرد؟ آیا دلیلش به دلخوری اصلاحطلبان از شما مربوط است؟
من برای کارم روشی دارم، به عنوان نماینده مجلس باید ملتزم به قانون و چارچوب حکومت باشم. ممکن است یک وقت اصلاحطلبان از من خوششان نیاید، یه وقت اصولگراها. ما در مجلس نهم اقلیت منسجم اصلاحطلبی داشتیم، اما در مجلس دهم تعداد اصلاحطلبان زیاد شد و شاید نیازی هم به من نداشتند. در مورد فراکسیون امید من از ابتدا گفتم مسیر را اشتباه میروید و حالا شما بگویید آیا کارکرد فراکسیون امید خوب بود؟ یکی از موضوعات ریشهای همان بود.
- مشخصا حمایت شما از آذری جهرمی و مخالفت شما با بیطرف در حالی که اعضای فراکسیون امید دقیقا نظرشان خلاف این موضوع بود نقطه عطفی در ایجاد فاصله بین شما و اصلاحطلبان بود. آیا از این کار خود دفاع میکنید؟
من آقای آذری جهرمی را که تا زمانی که به عنوان گزینه پیشنهادی وزارت ارتباطات معرفی کردند نمیشناختم، اما در یک هفته بررسی کردم و دیدم برخی چیزهایی که درباره او میگویند نارواست. گفتم او جوان و ایدهپرداز است و آدم ضعیفی هم نیست؛ همچنان که تا حالا نشان داده وزیر ضعیفی نیست. به نمایندگان گفتم اشتباه میکنید گفتم که باید کمکش کنیم، این تشخیص من بود.
در مورد مهندس بیطرف هم ایشان دوست قدیمی من بود، ما چهار، پنج جلسه گذاشتیم و ایشان برنامههایشان را بیان کردند و دوستان نقطه نظراتشان را گفتند اما به نتیجه نرسیدیم. ما اعتقاد داشتیم نباید به ایشان رای بدهیم.
- نکته مهم این بود که شما برخلاف نظر و رای فراکسیون کار کردید.
من فکر میکنم وقتی مجلس براساس تحزب چیده نمیشود نباید انتظار کار حزبی داشت. نمیتوانیم فکر را از آدم بگیریم. من مورد حمایت نبودم و عضو هیچ حزبی هم نبودم. البته جریان فکری مشخصی دارم، اما این طور نیست که بگویم تبعیت محض میکنم. اعتقاد ندارم که خلاف چیزی که قبول دارم عمل کنم. در این مدت هم دیدید که اصلاحطلبان و دولت حمایتی از من نکردند. حتی آقای آشنا علیه من توییت کرد که دلیلش را هم میدانم.
- یکی از ایراداتی که به شما گرفته میشد موضوع قومیتگرایی بود، شما فراکسیون زاگرسنشینان را به راه انداختید و خیلیها به این کار شما نقد داشتند ...
بله به موضوع قومیتگرایی ایراد میگیرند. شاید برخی نکات درست باشد آن هم وقتی مسائل قومی بر مسائل ملی غلبه کند. ما فراکسیون زاگرس نشینان را داشتیم که از ترک تا بندری، کرد، کرمانشاهی، لک، لر، عرب و فارس در آن حضور داشتند و برای تحقق مطالبات مردم منطقه بود. مثلا در مورد جنگلسوزیهای اخیر اگر من 50 نماینده را دور هم جمع کنم و فکر جنگلها باشم کار ناشایستی است؟ مگر آذریها برای نجات دریاچه ارومیه بسیج نشدند؟ آیا این اسمش قومیتگرایی است؟ اینها مطالبات منطقهای است و ما هم نماینده مردم هستیم. چرا رهبری با استانی شدن انتخابات موافقت نمیکنند؟ به دلیل اینکه نمایندگان از بطن مردم بیایند. درست است که من در تهران نشستم ولی بچه کهگیلویه هستم، درد آنها را میدانم و باید آن را منتقل کنم.
- در دوره قبل فراکسیون زاگرسنشینان چه اقدامات مفیدی انجام داد که نیاز تشکیل دوباره آن دیده شد؟
مهمترین بحثی که در فراکسیون زاگرسنشینان دنبال کردیم بحث آب بود. درگیری و اختلاف نظر ما هم با آقای بیطرف همین موضوع بود. من گفتم که اگر آبهای بینحوضهای مازاد وجود دارد ببرید، ولی خوزستان و چهارمحال باید خیالشان از بابت تامین آب راحت باشد. این را بگویم که شهر من مشکل آب ندارد، ولی در کردستان، کرمانشاه و همدان اختلاف بر سر آب بینحوضهای جدی است. خوزستان میگوید خرمشهر و غیزانیه آب ندارند اما من معتقدم سرچشمه کارون آب اضافه هم دارد ولی باید مدیریت شود.
آیا یک جمعی به عنوان فراکسیون زاگرس نشینان حق ندارند مطالبات مردم را پیگیری کنند؟
- الان مشکل آب خوزستان حل شد؟
من به شما بگویم اگر ما در مورد این موضوعات کار نمیکردیم حالا شرایط آب خوزستان بدتر از آن چیزی میشد که بر سر غیزانیه آمد، شما در موضوع گرد و خاک و فاضلاب میبینید که رهبری لطف کردند و مبلغی را از صندوق توسعه اختصاص دادند، اما این نمایندگان هستند که گزارش میدهند و درد را منتقل میکنند. وقتی من این حرفها را میزنم یا مثلا درباره راههای ارتباطی بین استانی چیزی میگویم از آن تعبیر به قومیت گرایی میشود؛ خوب وکالت مردم به من و امثال من این است که من مطالبات مردم را پیگیری کنم. فراکسیون زاگرس نشینان کجا کار سیاسی کرده و کجا درباره مثلا انتخابات ریاست مجلس شورای اسلامی بحث کرده؟ ما مطالبات مردم را پیگیری میکنیم و این در راستای همگرایی جمعیت و امنیت ملی است.
- موضوع این است که شما در عین حالی که از حوزه انتخابیه خودتان رای میگیرید و وارد مجلس میشوید نماینده کل کشور هستید. مسایل منطقهای که در حوزه فعالیت نمایندگی تعریف نمیشود؟
فرمایشتان درست است؛ به شرطی که مسوولین کارشان را درست انجام دهند. اگر این کار درست انجام شده بود ما این میزان فاصله طبقاتی نداشتیم. شما تصور کنید متوسط درآمد در کل کشور اگر 100 تومان باشد در خطه ما این عدد 60 تومان است. این حق مردم نیست. منظور من هم از خطه هم نه فقط شهر و استان من بلکه 15 استان است که آنها 60 درصد کل کشور درآمد دارند. آیا شده من در یک موضوع ملی نقش ایفا نکرده باشم؟ من هیچ گاه وظیفه ملیام را فراموش نمیکنم. من در قوانین متعدد، معاهدات و حتی مذاکرات بینالمللی حضور داشتم؛ اساسا در بخش بودجه باید نقش ملی ایفا کنم. اما این منافاتی با رسیدگی به وضعیت مردم منطقه ندارد. من میبینم به شهرم توجه نشده؛ شهری که 600 هزار بشکه یعنی 25 درصد نفت کشور را تولید میکند. کسی نمیداند گچساران کجاست. چه کسی باور میکند کل کهگیلویه و بویراحمد فقط 10 کیلومتر جاده چهاربانده داشته باشد؟ این حق مردم است.
مثلا آقای نیکزاد نماینده اردبیل شده است، اردبیل فقط این عکسهای زیبایی نیست که از آن میبینید. مشکلات زیادی دارد. چهار سال بعد وضعیت اردبیل را ببینید، قطعا مثل امروز نیست. ایشان میتوانست در لیست تهران قرار بگیرد، اما از اردبیل کاندیدا شد و حالا باید به مردم آنجا خدمت کند.
- چیزی که درباره شما میگویند این است که در کمیسیون تلفیق اعتباراتی را به نفع پروژههای منطقه خودتان اختصاص دادید یا پروژهها محلی و منطقهایتان را به این ترتیب پیش بردهاید.
اینها چیزهایی نیست که من در کمیسیون تلفیق یا بودجه انجام دهم، اصلا آنجا جای این کارها نیست. مهم این است که این فرآیند را بلد باشی که بتوانی یک پروژه را راه بیندازی. مثلا من چهار سال به دنبال حق آلایندگی نفت در منطقه بودم که به قانونگذار نشان دهم باید این اتفاق بیفتد. یک مثال میزنم در سال 1391 برای یک جاده چهاربانده با نقشه، مشخصات و توجیهات لازم خدمت آقای نیکزاد که وزیر راه و شهرسازی بود و آقای رستم قاسمی که وزیر نفت بود رفتم و با آنها صحبت کردم. آن موقع من پیشنهاد دادم و آنها هم امضاء کردند. نهایتا سال 1395 بود که ما توانستیم این را در قانون جا بدهیم؛ یعنی چهار سال طول کشید یک جاده را جا بیندازیم. برخی نمایندگانی که به من معترض بودند میگفتند که چهطور است که ما نمیتوانیم مجوز کمیسیون ماده 23 بگیریم اما شما میتوانید؟ من کارم را بلدم و میدانم باید چه فرآیندی را طی کنم. کارم این است. این ظلم به کسی نیست. در این موارد هم معمولا به رییس جمهور و وزیر مراجعه نمیکنم و پیش کارشناس و مشاور میروم. این فرآیندی است که من در 30 سال کار کارشناسی یاد گرفتم.
- شما را متهم به این کردند که اعتبارات و ارقام بودجه را جابجا میکنید و عناوین پروژهها را تغییر دادید؟
من در این زمینه شکایت خواهم کرد تا در دادگاه ثابت کنم چنین اتفاقی نیفتاده است. آقای توکلی گفتند که من اعتبار سه جا را کم کردهام و به گچساران دادهام. اگر در هشت سال گذشته یک طرح بوده که در زمان من یک ریال آن کم شده و به جای دیگری اضافه شده بگویند. ایشان چندین سال نماینده مجلس و عضو کمیسیون بودجه بوده، چهطور متوجه نشده که در مجلس امکان این کار وجود ندارد؟ ایشان دربارهی زمینهای خانوادگی من هم نکتهای را گفته اما بیدقتی کرده است، طرح آبرسانی به دشت امامزاده جعفر دو فاز 3500 هکتاری دارد که یکی از آنها به بهرهبرداری رسیده است. انتهای این دشت چهار حلقه چاه وجود دارد که از پیش از انقلاب متعلق به زمینهای ماست؛ لذا ما برای زمینهایمان آب نمیخواهیم. من از ایشان دعوت میکنم بیایند زمینهای ما را ببینند. یک انسان کارکشته چرا باید یک حرف غیرکارشناسی و بدون تحقیق بزند؟ من بزرگترین افتخارم این است که این پروژه در زمان من انجام شد و آبی که به خلیج فارس میریزد در آخرین مرحله برای آبیاری این دشت مورد استفاده قرار میگیرد. البته این پروژه سال 1382 - 1383 شروع شد و در سال 1384 تعطیل شد تا من نماینده شدم و طرح مجددا احیاء شد. بعد از منطقه ما آب رودخانه زهره شور میشود و به خلیج فارس میریزد. از زمانی که این آبیاری انجام شده مردم آنجا دو سه کشت کار میکنند زندگیشان بهتر شده، ارزش زمین هم بالاتر رفته، آنها مردم مستضعفی هستند. شما زیر باد کولر مینشینید و این چیزها را میگویید. باید از نزدیک وضعیت آنها را ببینید.
- در مورد مدرک تحصیلیتان گفتهاید به تایید وزارت علوم نرسیده در حالی که معترضین موضوع سوءاستفاده از مدرک را درباره شما مطرح میکنند.
من در همه مراجع و مراحل ثبت نام مدرک تحصیلیام را فوق لیسانس نوشتم و حکم حقوقی من هم فوق لیسانس است؛ البته من دکتری دارم، ولی وزارت علوم آن موسسه را تایید نکرده و از نظر این وزارتخانه رسمیت ندارد. در 12 جولای 2006 با پذیرش دکتری من در موسسه گلوبال بیزینس موافقت شد. من این نامه را به همراه برگههای وجوه پرداختی و نامهای که موسسه به سفارت خود در ایران فرستاده بود تا برایم ویزا صادر کنند به انضمام تز و کتابم تحویل دادم اما وزارت علوم مدرک من را نپذیرفت.
- در برخی پوسترهایی که معترضین شما منتشر کردند نام دکتر در کنار اسم شما وجود دارد...
در پوسترهای رسمی قبلی من فقط یک آرمی با نام غلامرضا تاج گردون بدون هیچگونه اضافهای درج شده بود. در پوستر امسال حتی اسمم هم نیست و فقط تصویر من با یک دختر بچه چاپ شده است. مابقی پوسترها مربوط به آن چیزی است که هوادارن و طوایف طرفدار من چاپ کردهاند که آنها به من ارتباطی ندارد.
آقای توکلی یک جا گفته فلانی چطور به صورت ترددی از بلژیک مدرک گرفته در حالی که تنها به دوبی و قطر سفر کرده و جای دیگر گفته من 67 بار مسافرت کردهام. من تنها آدم سیاسی هستم که کل سفرهایم را کتاب کردهام، در این کتاب، تمام سفرهای خارجی اعم از ماموریتی و شخصی را آوردهام.
من کلیپی از سفر به آمریکا گذاشتم و گفتم که در آن مقابل کاخ سفید از سپاه دفاع کردم حالا میگویند چرا به آمریکا رفتی و حتما گرینکارت داری که میگویی چندین بار به آمریکا سفر کردهای این یک سفر ماموریتی است و برای شرکت در اجلاس بینالمللی صندوق پول بود همان روز سپاه تحریم شد و نمایندگان در مجلس شورای اسلامی لباس سبز پوشیدند من هم در کلیپی مقابل کاخ سفید به تحریم سپاه اعتراض کردم.
- یعنی عنوان دکترا در حقوق شما تاثیرگذار نبوده است؟
من زمانی که در استان فارس مشغول به کار بودم یعنی سال 1380 تمام گریدهای حقوقیام را پر کردم. من آن سال گروه 19 شدم. زیرا فوق لیسانس داشتم، جانباز بودم و نشان خدمت گرفته بودم. اساسا من از سال 1380 به بعد نمیتوانستم مزایای دیگری داشته باشم. در هیات علمی هم همتراز استاد تمام هستم و اصلا مدرک دکتری داشته باشم هم تاثیری ندارد. مردم هم به عملکرد من رای میدهند و برای رایشان کاری به مدرک دکتری ندارند.
- در جریان بررسی اعتبارنامه شما از دو نامه وزارت اطلاعات صحبت شده است. این نامهها در جریان بررسی صلاحیتها مورد بررسی قرار گرفته بود؟
در مورد دو نامه وزارت اطلاعات من مطالبه جدی دارم که چرا این نامهها پخش شد، مگر محرمانه نبود؟ من خودم از یکی از آنها خبردار نبودم و آن را در بین مستندات معترضین دیدم.
سال 1386 من در انتخابات مجلس هشتم شرکت کردم، آن زمان وزارت اطلاعات از من سوال کرد که شما در تحصن حضور داشتهاید و همزمان با تحصن استعفا دادهاید یا خیر. همزمان با تحصن نمایندگان مجلس ششم موعد بررسی بودجه در کمیسیون تلفیق بود و من هم از طرف سازمان برنامه و بودجه در جلسات شرکت میکردم. بعد از جلسه کمیسیون به همراه نمایندگان بیرون میآمدیم و طبیعتا وقتی آنجا تجمعی بود میایستادیم ببینیم آنجا چه خبر است. اساسا حضور من در تحصن موضوعیتی نداشته، حتی وقتی گفتند شما استعفا دادید گفتم این را بررسی کنید، آقایان خاتمی رییسجمهور وقت و ستاریفر در سازمان برنامه و بودجه همه را از این کار منع میکردند. در انتخابات مجلس هشتم شورای نگهبان این موضوع را بررسی و اعلام کرد که استعفای من صحت ندارد؛ لذا صلاحیتم برای انتخابات مجلس هشتم تایید شد.
- معترضین به اعتبارنامه شما میگفتند یک بار در انتخابات مجلس هفتم صلاحیتتان رد شده، علت رد صلاحیت شما در آن زمان چه بود؟
من یک بار در انتخابات میان دورهای مجلس ششم کاندیدا شده بودم؛ آن زمان پسرعموی من بهرام تاجگردون در انتخابات رای آورده بود، اما انتخابات حوزه ما را باطل کردند و شهر شلوغ شد. من در انتخابات میان دورهای ثبت نام کردم و شورای نگهبان به تشخیص رسید که از خانواده ما کسی نباشد. اما در چهار دوره بعد (هشتم، نهم، دهم و یازدهم) که من کاندیدا شدم در همه دورهها صلاحیتم تایید شد.
- در مستندات معترضین گفته شده پدر شما با ساواک ارتباط داشته است...
پدر من شیعه، مسلمان، کربلا و مکه رفته و یک فرد معتبر و دارای مناصب اجتماعی بالا و بزرگ قوم بوده است. اصلا پدر من ساواکی بوده، خوب او را میگرفتند، آیتالله فلانی، زادهاش را اعدام میکنند، در مورد او شاید بتوانند بگویند نتوانسته بچهاش را تربیت کند؛ اگر پدر من ساواکی بود چرا او را نگرفتند؟ چه ربطی به شخص من دارد؟
- در ابتدا که اعتراضها به اعتبارنامه شما مطرح شد تماما به موضوعات مالی مربوط بود، چه شد که موضوع مربوط به اعتبارنامه شما از مسایل اقتصادی به سمت مسایل سیاسی رفت؟
شما رفتار سیاسی من را میشناسید. آنها دو سه موضوع را مطرح کردند. یکی از آنها تحصن مجلس ششم بود که شورای نگهبان در سال 1386 این موضوع را بررسی کرد. دو مورد دیگر این بوده که به همراه چند نماینده تذکری درباره ممنوعالتصویری آقای خاتمی داده بودیم و یک بار هم تذکری درباره دختر آقای میرحسین موسوی مطرح شده بود که چرا خانوادهاش را اذیت میکنید؟ به هر حال خط و ربط من و مواضع سیاسیام در موضوعات حکومتی مشخص است. من از اصول و چارچوب نظام عبور نکردهام. حکومت چه تعارفی با من دارد که بخواهد به خاطر من هزینه بدهد؟ من نمیدانم چرا موضوعات مربوط به اعتبارنامه من به مسائل سیاسی کشیده شد؟
البته این دغدغه نمایندگان که اطلاعاتی به دستشان رسیده و بررسی کنند اشکالی ندارد اما وقتی میخواهند این کار را انجام دهند باید به یکسری قواعد پایبند باشند. اگر من مظنون هستم که کسی ماشین من را دزدیده است، باید به کلانتری، دادسرا و دادگاه مراجعه کنم. آقایان یکسری مدارک دادند که خودشان آن را نخواندند. میگویند مادر من با منافقین در ارتباط است. ایشان مادر شهید بوده و 10 سال پیش هم فوت کرده است. من به آنها گفتم چطور در مورد یک مادر شهید میگویید با منافقین ارتباط دارد گفتند ما این را نگفتهایم، در حالی که این را به عنوان یکی از مستندات ارجاعی به کمیسیون تحقیق امضا کرده بودند و این نشان میداد برخی از این موارد را حتی یک بار هم نخواندهاند اما امضا کردهاند.
طبق قانون اگر شورای نگهبان مواردی را بررسی کرده باشد امکان بررسی مجدد آن در مجلس شورای اسلامی نیست. در مورد موارد مربوط به پرونده من هم شورای نگهبان در دو نامه رسمی گفت اینها را بررسی کرده است، اما باز هم در یک جلسه پنج ساعته در شعبه همه موارد را بررسی کردند و نهایتا شعبه اعتبارنامه من را تایید کرد. بعد از این مرحله گفتند شعبه اشتباه کرده باید به کمیسیون تحقیق برود.
- بعضیها میگفتند شما کمیسیون تحقیق را تهدید به افشاگری کردهاید و آنها تحت فشار شما را تایید کردهاند؟
بعضی معترضین هم میگفتند شنیدهایم میخواهی اسنادی رو کنی، من گفتم نه اسنادی دارم و نه قصد رو کردن چیزی را دارم، من فقط از خودم دفاع میکنم و فقط وظیفه دارم خودم را اثبات کنم.
- آیا هیچ اصلاحطلبی عضو کمیسیون تحقیق بود؟
خیر. اعضای کمیسیون تحقیق 15 نماینده دیگر به جز اعضای شعبه بودند که هیچ کدام همسوی با من نبودند و تنها دو نفر از آنها از نمایندگان مجلس قبل بودند. یکی آقای مرادی نماینده بندرعباس که در طول دوره دهم دو بار بیشتر با او سلام و علیک نکرده بودم و یکی شیخ موسی احمدی نماینده دوره نهم که یک اصولگرای تند است و سابقه قضاوت داشته است مثلا آقای خانی رییس کمیسیون تحقیق که پاسدار، فرمانده تیپ و جانشین لشگر بوده چه تناسبی با من دارد یا آقای میرتاجالدینی چه صنمی میتواند با من داشته باشد؟ کمیسیون تحقیق در جلساتی با شورای نگهبان، وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه مستندات را دیدند و ریز به ریز آنها را بررسی و رای گیری کردند. نهایتا از 12 نفر 9 نفر رای مثبت دو نفر رای منفی و یک نفر رای ممتنع دادند.
- ظاهرا درباره اینکه اعتبارنامه شما در صحن به رای گذاشته خواهد شد یا نه اختلاف نظری وجود دارد؟
در مرحلهی قبل که اعتبارنامه من به همراه دو نفر دیگر از نمایندگان به صحن مجلس آمد تصمیم هیات رییسه بر این بود که این اعتبارنامهها نیاز به رایگیری ندارد. اما اینکه اعتبارنامه من به کمیسیون تحقیق رفت به اخطار یکی از نمایندگان برمیگشت که به رای گذاشته شد و اعتبارنامه من نبود که مورد رایگیری قرار گرفت. الان هم آییننامه تصریح دارد و میگوید اگر کمیسیون تحقیق اعتبارنامه را رد کند، باید به صحن مجلس برود، مخبر گزارش بدهد و نماینده هم از خود دفاع کند و بعد به رای مجلس گذاشته شود. اما در صورت تایید، کمیسیون تحقیق باید گزارش را برای تصمیمگیری به صحن بدهد.
- در این صورت به رای گذاشته میشود؟ چون لفظ «تصمیم گیری مجلس» آمده است ضمن اینکه ظاهرا در مجلس هم در این باره اختلاف نظر وجود دارد...
فرض کنید بخواهند اعتبارنامه را به رای بگذارند؛ در این صورت من وقت دفاع ندارم. دور قبل هم مصوبه هیات رییسه این بود که نیازی به رای ندارد؛ حالا باید ببینیم چه اتفاقی میافتد. فعلا یک ماه است که مجلس درگیر این موضوع است.
- اتهاماتی که به شما زده شده در فضای مجازی هم بازتابهای زیادی داشته، آیا فضای مجلس هم متاثر از این فضاست؟
فضای رسانهای علیه من فضای سنگینی بود و من هم مقابلهای با آن نداشتم و توان مقابله هم نداشتم. تاثیرگذاری این فضا بر مجلس شورای اسلامی هم زیاد بود، اما الان این فضا وجود ندارد و مجلس شورای اسلامی ذهنیت ابتدایی را ندارد و نسبت به روزهای اول بهتر شده است. طبیعتا رای شعبه و کمیسیون تحقیق به اعتبارنامه من در این امر تاثیر داشته است. حداقل 33 نفر در دو کمیسیون مجلس موارد ادعایی درباره من را بررسی کردند و حالا به نظرم این فضا علیه من در مجلس وجود ندارد.