١٩٩سال پیش در چنین روزی، برابر پنجم می ١٨٢١ میلادی، ناپلئون بناپارت نخستین امپراتور فرانسه و یکی از نوابغ نظامی تاریخ بشر در ٥١ سالگی درگذشت. او ٦سال پایانی عمر خود را در جزیره سنت هلن (جنوب اقیانوس اطلس) و در اسارت انگلیسیها سپری کرد.
بریتانیاییها دلیل مرگ ناپلئون را سرطان معده اعلام کردند، اما سالها بعد، پژوهش محققان بیطرف درباره بقایای جسد امپراتور فرانسه از مسمومیت او با سم آرسنیک پرده برداشت. ٢٠سال پس از مرگ ناپلئون، لویی فیلیپ، پادشاه وقت فرانسه توانست اجازه انتقال جسد امپراتور را از انگلیسیها بگیرد.
آنچه از جسد او باقی مانده بود با استقبال وسیع فرانسویها در پاریس تشییع و در مقبرهای اختصاصی به خاک سپرده شد. ناپلئون بناپارت را از مهمترین محصولات انقلاب کبیر فرانسه باید به شمار آورد. با پیروزی انقلاب و در پی گذار از دوران وحشت که شامل اعدامها و تشکیل دادگاههای انقلابی بود، مجمعی با عنوان «کنوانسیون» اداره امور فرانسه را به دست گرفت.
پس از سه سال، قدرت از سوی این مجمع به «دایرکتوار» یا انجمن گردانندگان سپرده شد. عملکرد دایرکتوار و تصویب قوانینی که حق فعالیت سیاسی را از مردم سلب میکرد، اعتراضات دامنهداری را رقم زد که نتیجه آن کودتای ناپلئون بناپارت و برقراری رژیم کنسولی در فرانسه بود. ناپلئون که پس از فراغت از تحصیل با درجه ستوان دومی به ارتش فرانسه پیوسته بود، پله پله از نردبان ترقی بالا رفت تا عاقبت به نقطه اوج آن یعنی مقام امپراتوری رسید.
سلسله قوانین مدرنی که او پس از کسب مقام امپراتوری فرانسه برای اداره کشورش تدوین کرد تا به امروز در بسیاری از کشورها مورد استفاده قرار گرفته است. ناپلئون پس از فتح اسپانیا دادگاههای تفتیش عقاید را که برای صدهاسال در این کشور به فعالیت مشغول بود، تعطیل کرد.
این میان بزرگترین اشتباه او را در تصمیمش برای حمله و فتح سرزمین روسیه باید جستوجو کرد. یازدهم ژوئن ١٨١٢ میلادی ناپلئون بناپارت با ٥٠٠ هزار سرباز وارد خاک روسیه شد و دسامبر همان سال، درحالی که فقط ٣٠هزار سرباز برایش باقی مانده بود به فرانسه مراجعت کرد. ناپلئون برخلاف آدولف هیتلر موفق شد با سربازان خود وارد پایتخت افسانهای روسیه یعنی مسکو شود، اما روسها پیشتر شهر را آتش زده بودند تا جایی که فرانسویها حتی نتوانستند یک دانه گندم از انبار خانهها پیدا کنند.
بازگشت خفتبار ناپلئون از روسیه دوران افول امپراتوری فرانسه را کلید زد و باعث شد دیگر قدرتهای اروپایی فرصت را برای کم کردن شر ناپلئون از سر خود مغتنم شمرده و با تشکیل یک ائتلاف بزرگ شامل آلمانها، روسها و اتریشیها، باقیمانده ارتش او را در نبرد درسدن نابود کنند.
آخرین تلاش امپراتور برای احیای شکوه و جلال گذشته، در جنگ واترلو به ناکامی مبدل شد و ناپلئون را تا پایان عمر به محبوس سنت هلن تبدیل کرد.