ماهان شبکه ایرانیان

مثبت‌اندیشی چه بلایی سرمان می‌آورد؟

تحقیقاتی که طی ۱۰ سال اخیر انجام شده نشان می‌دهد که شیفتگی ما نسبت به شادی و اعتماد به نفس بالا ممکن است نارضایتی ما را در زندگی افزایش دهد و ما را از رسیدن به اهداف واقعی‌مان دور کند. درحقیقت، اگر ما از تمرکز بر شادی دست برداریم، شادتر خواهیم بود.

به دست اوردن شادی
فرادید؛ مانند بسیاری از نوجوانان من هم زمانی دچار خشم و نارضایتی مفرط بودم؛ اما والدینم در مواجهه با این دو احساس به جای ابراز همدردی با من ابراز شگفتی می‌کردند. آن‌ها تازه قدم در 50‌سالگی گذاشته بودند و بزرگ شدن در دوران پس‌از‌جنگ در بریتانیا باعث شده بود خیلی راحت نتوانند علت نارضایتی‌های من در قرن 21 را درک کنند.

به گزارش فرادید به نقل از گاردین؛ مادرم یکبار به من گفت: «مشکل نسل شما این است که همیشه انتظار دارید شاد باشید.» من گیج شده بودم. خوب مگر همینطور نبود که شادی هدف زندگی است و ما باید برای رسیدن به آن از هر فرصتی استفاده کنیم؟ راحت بگویم من نمی‌توانستم بپذیرم که نمی‌توانم افسردگی‌ام را کنترل کنم. رشد روزافزون ادبیات رفاه نشان می‌داد که من در این دیدگاه تنها نیستم. اما به عنوان نویسنده‌ای که اخیراً تحقیقاتی در این زمینه انجام داده است، متوجه چرخشی در این طرز فکر شده‌ام و به این نتیجه رسیده‌ام که قضاوت مادرم درست بود.

 
تحقیقاتی که طی 10 سال اخیر انجام شده نشان می‌دهد که شیفتگی ما نسبت به شادی و اعتماد به نفس بالا ممکن است نارضایتی ما را در زندگی افزایش دهد و ما را از رسیدن به اهداف واقعی‌مان دور کند. درحقیقت، اگر ما از تمرکز بر شادی دست برداریم، شادتر خواهیم بود.

بیایید برای شروع دیدگاه‌های متضادی را مرور کنیم که می‌گویند جستجوی آگاهانه شادی می‌تواند بر خلق‌وخوی ما اثر بگذارد. آیرس ماس، از دانشگاه کالیفرنیا در برکلی، تحقیقی در این زمینه انجام داده است. این پژوهش در قدم نخست از مشارکت‌کنندگان می‌خواهد که به یک سری از عبارات امتیاز داده و آن‌ها را رتبه‌بندی کنند. این عبارات شامل موارد زیر است: «ارزش چیز‌ها در زندگی من بستگی دارد به اینکه این چیز‌ها تا چه حدی بر خوشحالی شخصی من اثر می‌گذارند»، «حتی وقتی احساس شادی می‌کنم باز نگران شادی‌ام هستم.» محققان انتظار داشتند کسانی که در این پرسشنامه‌ها امتیاز بالاتری کسب می‌کنند افرادی باشند که روز‌های خود را با نهایت شادی سپری و در لحظه زندگی می‌کنند.
 
اما یافته‌های ماس عکس این قضیه را نشان می‌داد و آن اینکه کسانی که تمرکز زیادی برای شاد بودن داشتند، درواقع کسانی بودند که کمترین رضایت را از زندگی روزمره خود داشتند و بیشتر احتمال داشت که علائم افسردگی را حتی در زمانیکه استرس آن‌ها در پایین‌ترین حد بود، نشان دهند.»

ممکن است عوامل متعددی در این رابطه دخیل باشند، اما تحقیق دومی که در این زمینه انجام شد پیوند علی قوی بین جستجوی شادی و احساس نارضایتی در زندگی را نشان داد. در این آزمایش، ماس مشارکت‌کنندگان را به دو دسته تقسیم کرد و از نیمی از آن‌ها خواست تا پاراگرافی را مطالعه کنند که فواید داشتنِ احساسات خوب را شرح داده بود. سپس آن‌ها را در معرض فیلمی نشاط‌آور درباره موفقیت‌های یک اسکیت‌باز حرفه‌ای قرار داد.
 
ماس به گروه دوم یک مقاله بسیار معمولی و بی‌احساس درباره اهمیت قضاوت منطقی داده بود و سپس آن‌ها را مانند گروه اول در معرض فیلم مشابه گذاشته بود. نتایج جالب بود، گروه اول بعد از تماشای فیلم احساس لذت بسیار کمتری را نسبت به گروه دوم تجربه کرده بودند، زیرا آن‌ها بیشتر از آنکه روی فیلم تمرکز کنند روی شادی خودشان متمرکز شده بودند و این مانع از آن شده بود که از فیلم لذت ببرند.
 
این یافته‌ها در تحقیقات دیگر نیز تکرار شد و آزمایش‌های بیشتری سویه‌های تاریک جستجوی شادی را مشخص کردند. جستجوی مدام شادی در زندگی نه‌تن‌ها رضایت از زندگی را کاهش می‌دهد بلکه باعث می‌شود افراد بیشتر احساس تنهایی کنند. بسیاری از ما آنچنان غرق شاد کردنِ خودمان می‌شویم که از آدم‌های اطرافمان غافل می‌شویم و حتی ممکن است آدم‌ها را به دلیل آنکه گمان می‌کنیم باعث افت خلق‌وخوی‌مان می‌شوند یا ما را از رسیدن به اهداف «مهم‌مان» در زندگی باز می‌دارند، از خودمان دور کنیم.

جستجوی شادی می‌تواند اثرات عجیب‌وغریبی بروی ادراک ما از زمان داشته باشد؛ زیرا «ترسِ از غافله عقب ماندن» مدام به ما یادآوری می‌کند که زندگی کوتاه است و ما زمان اندکی داریم که فقط باید صرف فعالیت‌های هیجان‌انگیز شود.
تصورِ «خودِ ایدئال در آینده» و «جستجوی شادی» چه بلایی به سرمان می‌آورد؟

محققان در دانشگاه تورنتو در سال 2018 یک آزمایش انجام دادند. آن‌ها نشان دادند تشویق افراد به داشتنِ احساس شادی وقتی دارند یک فیلم نسبتاً کسل‌کننده را تماشا می‌کنند به این معنی بود که آن‌ها عبارتِ «زمان دارد به سرعت از دست می‌رود» را بیشتر تأیید می‌کردند. [درواقع تمرکز برای شاد بودن باعث شده بود آن‌ها تصور کنند تماشای فیلم کسل‌کننده آن‌ها را از اهدافشان دور می‌کند]. همین نتیجه با آزمایش دیگری حاصل شد. محققان از مشارکت‌کنندگان خواستند 10 فعالیتی که فکر می‌کنند به شاد بودنشان کمک می‌کند را فهرست کنند. یادآوری کار‌هایی که آن‌ها باید انجام می‌دادند تا شادی خودشان را ارتقاء دهند در آن‌ها ترس ایجاد کرد، زیرا آن‌ها به این نتیجه رسیدند که زمانشان برای انجام تمام این فعالیت‌ها بسیار اندک است. نتیجه آنکه تمرکز برای شاد بودن باعث شد آن‌ها احساس منفی پیدا کنند.

مهمترین نکته آن بود که توجه مدام به خلق و احساس باعش شده بود افراد از دستیابی به لذات روزمره باز بمانند.

دو محقق از دانشگاه ریدینگ به نام‌های دکتر بهرام محمودی کاه‌ریز و دکتر جولیا وُگت به این نتیجه رسیدند که افرادی که بالاترین نمره را از پرسشنامه‌های دکتر ماس کسب کرده بودند هیجان و اشتیاق کمتری نسبت به وقایع آینده داشتند و کمتر احتمال داشت که از لحظه‌ای که در آن بودند لذت ببرند. آن‌ها همچنین کمتر احتمال داشت که در روز‌های بعدی به خوشی‌هایی که در گذشته داشتند فکر کنند؛ درواقع فکر کردن به این چیز‌ها بخش اندکی از ذهن آن‌ها را اشغال کرده بود. محمودی کاه‌ریز می‌گوید: «این افراد آنقدر استانداردهایشان برای دستیابی به شادی بالاست که نمی‌توانند از چیز‌های ساده و کوچکی که واقعاً در زندگی معنادار هستند لذت ببرند و درنتیجه احساس خوشحالی نمی‌کنند.»

محمودی کاه‌ریز می‌گوید: «این درس‌ها خصوصاً در دوران همه‌گیری از اهمیت زیادی برخوردار هستند. دستیابی به بالاترین حد از سرخوشی در این دوران بسیار کم و دور است، اما می‌توان در دورانی که استرس حاکم است از خوشی‌های کوچک لذت برد. این کمک می‌کند اضطراب روزمره کاهش پیدا کند. این کار برای افراد که مدام به فکر خوشحال کردن خودشان هستند سخت‌تر است، زیرا آن‌ها همیشه نگران این هستند که بسیاری از کار‌ها را انجام نداده‌اند و زمان دارد از دست می‌رود.»

اگر دنبال کردن شادی مشکل‌آفرین است پس استراتژی‌هایی که طراحی شده‌اند تا رضایت بیشتری در زندگی شما ایجاد کنند نیز نتیجه معکوس خواهند داد.

تکنیکِ معروفِ «موفقیت‌های خودت را تصویر‌سازی کن» را در نظر بگیرید. یک دانشجو ممکن است خودش را در لباس و کلاه فارغ‌التحصیلی تصور کند؛ یک ورزشکار ممکن است خودش را با مدال طلایی آویخته از گردن تصور کند؛ کسی که رژیم غذایی دارد ممکن است خودش را در لباس‌هایی تصور کند که آرزو می‌کند با پایان رژیم غذایی‌اش بتواند آن‌ها را بپوشد.

این دروغ‌های ایدئال را کتاب‌های پرفروشی مانند قدرت مثبت‌اندیشی اثر نورمن وینست پیل تبلیغ می‌کنند و اغلب زندگی‌نامه‌نوشت‌های الهام‌بخش هستند. به نظر منطقی می‌رسد که فکر کردن به موفقیت انگیزه و اعتماد به نفس ما را ارتقاء دهد. پس تصور یک خودِ بهتر در آینده چه ایرادی دارد؟

بر طبق تحقیقات پروفسور گابریل اوتینجن و همکارانش این طرح‌ها اغلب نتیجه عکس می‌دهند. یکی از نخستین مطالعات آن‌ها نشان داد که رژیم‌گیرندگانی که زمان زیادی را صرف تصور و تخیلِ یک خودِ جدیدتر و سالم‌تر در آینده می‌کردند، نسبت به افرادی که چنین فانتزی‌هایی را نمی‌ساختند، کمتر وزن کم می‌کردند. به‌طور مشابه، آن دانشجویانی در پیدا کردن شغل بعد از فارغ‌التحصیلی موفق بودند که در دوران دانشگاه یک شغل ایدئال را با جزئیات واضح تصور نکرده بودند.

محققان این فرض را ایجاد کردند که فانتزی‌های مثبت و آن خلق مثبتی که در نتیجه آن حاصل می‌شود می‌تواند احساس رضایت ایجاد کند. دکتر ساندرا ویتلدر، یک دانشجوی فوق‌دکتری در دانشگاه نیویورک، می‌گوید: «شما درباره آینده احساس خوبی پیدا می‌کند و [در نتیجه]هیچ فوریتی برای عمل کردن احساس نمی‌کنید.»

این فرایند بروی پیشرفت تحصیلی دانشجویان در طی یک مدت دو ماهه بررسی شد: هر چه افراد نسبت به موفقیتشان خیال‌پردازی بیشتری کرده بودند، زمان کمتری را برای مطالعه صرف کرده بودند و نمره بدتری گرفته بودند-احتمالاٌ به این دلیل که در سطح ضمیر ناخودآگاه خودشان را در مسیر دریافت یک نمره عالی فرض کرده بودند. لاجرم آن‌ها بدترین نمره‌ها را در امتحان کسب کردند.

این خیال‌پردازی‌ها نه تنها شانس موفقیت را کمتر می‌کند بلکه عدم هماهنگی بین خیال‌پردازی و واقعیت، که در انتها مانند یک مشت به صورت شما می‌خورد، باعث می‌شود که احساس بدتری نسبت به شرایط فعلی‌تان پیدا کنید.

نتایج تحقیقات اوتینجن نشان داد که دانشجویانی که در این تفکرات مثبت غرق شده بودند بعد از دریافت نمرات بد افسردگی بالاتری را تجربه کرده بودند. این نتایج، نتایج تحقیقات ماس را تأیید می‌کرد.

اگر واقعاً می‌خواهید موفق باشید، استفاده از «تضاد ذهنی» بیشتر به موفقیت شما کمک خواهد کرد. تضاد ذهنی شامل ترکیب خیال‌پردازی‌هایتان از موفقیت با تحلیل دقیق و مبسوط موانع و دردسر‌هایی است که در مسیر رسیدن به موفقیت در مسیر شما قرار خواهد گرفت.

برای مثال کسی که رژیم غذایی می‌گیرد، ممکن است قبل از آنکه به هوس‌انگیز بودن هله‌هوله‌ها و غذا‌های بی‌ارزش و چیز‌هایی که ممکن است او را از ادامه راه منصرف کنند، فکر کند به فواید آن برای سلامتی فکر کند. با تأمل کردن به این شکست‌های احتمالی او ممکن است در ابتدای راه احساس بدی داشته باشد، اما مطالعات زیادی نشان داده که این تمرین ساده می‌تواند انگیزه و احتمال موفقیت افراد را در درازمدت بیشتر کند.

ویتلدر که تحقیقات او نشان می‌دهد این نوع فکر کردن در رژیم‌گیرندگان موفقیت‌آمیز عمل کرده است، می‌گوید: «این نوع تفکر تنش یا هیجان ایجاد می‌کند.»

منبع: The Guardia
ترجمه: سایت فرادید
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان