سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
** «دلقک اوکراینی» «مردِ میدان اصلاح طلبان» شد
روزنامه سازندگی در مطلبی با عنوان «رئیس جمهورِ در میدان» نوشت: «رئیس جمهور اوکراین این روزها در مرکز خبرها و توجهات است. مقاومت او در مقابل روسیه، رد درخواست آمریکا برای خروج از کشور و تلاش برای هم افزایی ملی از او یک چهره مبارز و وطن پرست را تصویر کرده است که با لباس نظامی در میدان جنگ ایستاده است. »
اشخاصی که رسانه های اصلاح طلب به عنوان الگوی دیپلماسی و میدان معرفی می کنند، هم تأمل برانگیز است و هم مضحک.
پیش از این در شهریور سال 99 تصاویر و ویدئوی دیدار رئیس جمهور صربستان با رئیس جمهور وقت آمریکا (دونالد ترامپ) در کاخ سفید بازتاب وسیعی در فضای مجازی داشت. دونالد ترامپ، در اقدامی تأمل برانگیز برخلاف قوانین و آداب رسمی دیپلماتیک – مبنی بر اینکه همتایان دو کشور در دیدار دوجانبه باید جایگاه مشابهی داشته باشند -در حالی که خودش پشت میز بزرگ کارش نشسته بود، در اقدامی تحقیرآمیز و البته توهین آمیز الکساندر ووچیچ رئیسجمهور صربستان را روی یک صندلی معمولی در مقابل خود نشاند.
در بخشی از این دیدار، ترامپ به مفاد توافق امضاشده میان خود و رئیس جمهور صربستان پیرامون انتقال سفارت صربستان به قدس اشغالی اشاره میکند، طرف صرب با تعجب به اطراف مینگرد و بر خلاف رسم معمول در امضای توافقات بینالمللی، صفحات توافق را ورق میزند و صفحات پیشین را مطالعه میکند. این رفتار عجیب، با موجی از واکنشها در فضای مجازی مواجه شده و حتی عدهای گفتهاند گویا ووچیچ نمیدانسته چه توافقی را امضا میکند.
این دیدار با انتقاد رسانه ها و تحلیلگران مسائل بین الملل در کشورهای مختلف مواجه شد. تحلیلگران و رسانه ها، رفتار رئیس جمهور صربستان را رفتاری تحقیرآمیز و ذلت بار توصیف کردند. اما نکته قابل تأمل اینجاست که رسانه های اصلاح طلب در ایران، از این نحوه مذاکره تمجید کردند!
در همین رابطه نشریه «صدا» -متعلق به حزب اتحاد ملت- از اقدام تحقیرآمیز رئیس جمهور صربستان استقبال کرده و از رفتار عجیب وی تمجید کرد. این نشریه اصلاح طلب در همین رابطه در مطلبی نوشت: «آیا اقداماتی از جنس کنش رئیسجمهور صربستان را باید مایه شرمساری او دانست؟ فرض کنیم سیاستمدار صرب همچون متهمی در اتاق بازجویی و حتی یک برده در مقابل همتای آمریکایی خود نشسته است؛ اگر منافع صربستان چنین اقتضایی کند، باید اقدام رئیسجمهور این کشور را تمسخر کرد یا باید آن را عقلانیتی سیاسی خواند!؟ رئیسجمهور صربستان در بلندمدت سیاستمداری خواهد بود سرافراز و متعهد به منافع ملی، حتی اگر در کوتاه مدت بیهنران مدعی او را به باد تمسخر بگیرند...از نگاه رسانههای منتقد عکسی که ترامپ از مذاکره و مذاکرهکننده میپسندد، این است: همچون برّهای در مذبح و بردهای در مسلخ.»
رئیس جمهور صربستان با آن خفت و خواری در مقابل ترامپ نشست؛ با اینحال اصلاح طلبان این رفتار را نشانه عقلانیت سیاسی دانسته و رئیس جمهور صربستان را انسانی سرافراز و متعهد به منافع ملی نامیدند!
حالا همین طیف، رئیس جمهور اوکراین را در قامت «مردِ میدان» تصویر کرده است. در روزهای گذشته یکی از فعالین رسانه ای در مطلبی نوشته بود: «وقتی یک کمدین بدون نظارت استصوابی رئیس جمهور میشود، دو اتفاق میافتد:1- دموکراسی به خطر میافتد، حکمرانی جوک می شود! امنیت ملی ذبح میشود!؛ کسانی که به یک دلقک و کمدین رای می دهند، دیگر نمی خندند باید گوشت جلوی توپ دشمن شوند و اشک بریزند!؛ اوکراینیها اکنون چرا باید با روسها بجنگند!؟ برای اینکه روی قبر کشته شدگان بنویسند؛ «شهید راه گسترش ناتو به شرق اروپا»! آیا این آرمان ارزش جنگیدن دارد!؟».
رهبر معظم انقلاب- 10 اسفند 1400- فرمودند: «امروز اوکراین قربانی سیاست بحرانسازی آمریکا است زیرا آمریکا بود که با دخالت در مسائل داخلی اوکراین، راه انداختن اجتماعات و ایجاد کودتای مخملی و رنگی، حضور سناتورهای آمریکایی در اجتماعات معارضان و جابجا کردن دولتها، این کشور را به این نقطه کشاند... ما در اوکراین طرفدار توقف و خاتمه جنگ هستیم، اما علاج بحران در صورتی ممکن است که ریشههای آن شناخته شود. ریشه بحران در اوکراین، سیاستهای آمریکا و غرب است که باید آن را شناخت و بر اساس آن قضاوت و اقدام کرد.»
ایشان در ادامه تاکید کردند: «اگر در اوکراین مردم وارد میدان میشدند، وضع دولت اینگونه نمیشد اما چون مردم دولت را قبول نداشتند وارد نشدند. همچنانکه مردم در زمان حمله آمریکا به عراق در دوران صدام به میدان نیامدند اما همین مردم در مقابل حمله داعش به میدان آمدند و با سرکوب آن خطر بزرگ، داعش را به عقب راندند.»
** روزنامه شرق: 75 درصد اقتصاد کاملا دست دولت است
«محمد مهاجری» فعال اصلاح طلب و از حامیان عملکرد دولت روحانی در مصاحبه با روزنامه شرق گفت: « امروزه بیش از 75 درصد اقتصاد کاملا دست دولت است؛ صنایع گاز، نفت، پتروشیمی، صنایع سنگین مثل فولاد و خودروسازیها.»
وی افزود: «به نظرم تصمیمی شجاعانه در حاکمیت و نظام لازم است که کار را به لحاظ سیاستگذاری و فکری یکسره کنند. مثلا در مورد ارز چهارهزارو 200تومانی و حذف آن، دولت ارادهای دارد اما مجلس اجازه نمیدهد. در این دولت و دولت قبلی هم این مشکل وجود داشت. موضوع حذف ارز چهارهزارو 200تومانی، به لحاظ داشتن تبعات، موضوع بزرگی است اما به لحاظ کلیت اقتصاد موضوع خرد حساب میشود. در اینجا حتی شجاعت و رشادت فکری برای تصمیمگیری دربارهاش وجود ندارد.»
این فعال اصلاح طلب در ادامه گفت: «همین مشکل با سیاست خارجی هم وجود دارد؛ تکلیفمان با مذاکره مستقیم با آمریکا روشن نیست. حتی وقتی رهبری عملا بیانی اذنی هم صادر میکنند، باز تکلیف مجموعهها روشن نیست.»
جریان اصلاح طلب در 8 سال گذشته مدعی بود که دولت روحانی هیچ اختیاراتی ندارد و نهایتا 10 الی 20 درصد اقتصاد در اختیار دولت است. حالا همین طیف مدعی هستند که دولت 75 درصد اقتصاد را در اختیار دارد.
اصلاح طلبان بارها مدعی شده اند که امور کشور در اختیار دولت پنهان است و قوه مجریه صرفا تدارکاتچی است. اما در موعد انتخابات ریاست جمهوری، همین جماعت به صف شده و شاهد ترافیک کاندیدا در اردوگاه اصلاح طلبان هستیم.
برای نمونه در انتخابات ریاست جمهوری 1400 حداقل 20 نفر و از جمله عباس آخوندی برای حضور در پاستور اعلام آمادگی کردند. به نظر شما آیا اصلاح طلبان برای در اختیارگرفتن پست «تدارکاتچی» و «هیچ کاره» اینطور سر و دست شکستند؟
ترافیک کاندیداهای اصلاح طلب برای راهیابی به پاستور، یکبار دیگر بر بی صداقتی این طیف با مردم صحه گذاشت. رئیس جمهور اختیارات فراوان و امکانات گسترده ای دارد، اما مسئله اینجاست که متاسفانه دولت آقای روحانی و شخص رئیس جمهور در 8 سال گذشته، اهتمام و اراده ای برای بهره مندی از این اختیارات با هدف رسیدگی به مطالبات و مشکلات مردم را نداشت.
جالب اینجاست که اصلاح طلبان از اشخاصی همچون اسحاق جهانگیری به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری برای 1400 نام بردند، این در حالی است که وی 8 سال معاون اول رئیس جمهور بوده و یکی از بانیان اصلی وضع موجود است.
در هفته های گذشته «حسین مرعشی» دبیرکل حزب کارگزاران در مصاحبه با روزنامه سازندگی اذعان کرد که دلار 4200 تومانی، «استخوانی در گلو» است. پیش از آن نیز «عباس عبدی» فعال اصلاح طلب در توئیتی نوشته بود: «دو پوست موز زیر پای دولت(رئیسی) است. اول ادامه دلار 4200 تومانی. دوم حذف دلار 4200 تومانی. انتخاب کنید که کدام گام را برخواهید داشت؟.»
دلار 4200 تومانی تنها یک قلم از میراث اقتصادی دولت روحانی برای دولت سیزدهم است. میراثی که حامیان سابق آن، از آن به عنوان پوست موز زیر پای دولت و استخوان در گلو نام می برند.
لازم به ذکر است که رهبر معظم انقلاب - 19 دی 1400- در دیدار با مردم قم فرمودند: «تسلیم نشدن در برابر دشمن مستکبر و زورگو جزو اصول انقلاب است و اینکه در مقطعی با دشمن مذاکره، صحبت و تعامل شود به معنای تسلیم شدن در مقابل آن نیست، همچنانکه تا کنون تسلیم نشده و از این پس نیز نخواهیم شد».
رهبر انقلاب در بیانات مذکور از یکسو تاکید می کنند که می توان در مقطعی با دشمن مذاکره کرد و همزمان تصریح می کنند که تسلیم نشدن در برابر دشمن مستکبر و زورگو، جزو اصول انقلاب است. با اینحال برخی رسانه های اصلاح طلب این بخش از بیانات را تقطیع و تحریف کرده و مدعی شده اند که رهبری برای مذاکره مستقیم با آمریکا اذن داده اند.
** بانیان مشکلات اقتصادی به دنبال شریک جرم می گردند
روزنامه جمهوری اسلامی در مطلبی نوشت: «از کسانی که عنوان "وضعیت موجود" را ابزار تبلیغاتی خود قرار دادهاند، باید سؤال شود آیا این وضعیت مطلوب است و یا منظورشان اینست که منفی است. اگر مطلوب است، چرا آن را به چماق تبدیل میکنید و بر سر قبلیها میزنید؟ و اگر نامطلوب است، اولاً چرا اینهمه سخن از پیشرفت میگوئید و ثانیاً چرا نقش خود را در پدید آمدن آن انکار میکنید و نمیپذیرید که از صدر تا ذیل همه در پدید آمدن این وضعیت سهم دارید؟ ».
همچنین روزنامه اعتماد در یادداشتی با عنوان «یارانه هشت ماه برابر یک کیلو آجیل» نوشت: «قیمت کالاها و به خصوص گروه خوراکی نشان میدهد که ممکن است "کاهش تورم" به یکی از چالشهای تیم اقتصادی در سال آتی بدل شود .... قرار است وضعیت سال آتی بهتر از سال جاری باشد و تورم نیز کاهش یابد؛ این را وزرای اقتصادی دولت و رییس بانک مرکزی وعده دادهاند...حال باید دید در سال آتی تیم اقتصادی دولت و رییس کل بانک مرکزی چگونه ثبات را به اقتصاد باز میگردانند.»
رسانه های اصلاح طلب به گونه ای مسئله آواربرداری از میراث دولت روحانی را غیرمنطقی جلوه می دهند که گویا روحانی کشور را در بهترین شرایط و در وضعیتی بی نظیر به دولت سیزدهم تحویل داد.
دولت قبل در رویکردی غلط همه امور کشور را به برجام و FATF گره زد و این اقدام موجب شد که خسارت های فراوانی به مردم تحمیل شود. برای مثال بی عملی دولت قبل در ساخت مسکن برای مردم، هیچ ربطی به تحریم و FATF نداشت و صرفا ناشی از سوءمدیریت و بی تدبیری بود. سوءمدیریتی که موجب شد قیمت مسکن حدود 700 درصد گران شود.
در حقیقت دولت روحانی و به عبارتی دولتِ اصلاح طلبان و به عبارت دیگر «دولتِ سوم خاتمی» میراثی شوم در حوزه اقتصادی برای دولت سیزدهم به جای گذاشته است.
رکوردزنی دولتِ اصلاح طلبان در تورم، بیکاری، نقدینگی، ضریب جینی، تصمیم غلط و غیرکارشناسی دلار 4200 تومانی، اجرای غلط طرح سهمیه بندی بنزین، حذف کارت سوخت، بی عملی در ساخت مسکن، عدم مدیریت صحیح بازار خودرو، تورم 43 درصدی، افزایش 8 برابری قیمت دلار، حمایت از مدیران نجومی، توتال، تبعات قرارداد کرسنت، حسین فریدون، مهدی جهانگیری، شبنم نعمت زاده، مهدی آخوندی، هادی رضوی و...تنها بخشی از کارنامه غیرقابل دفاع دولت روحانی در 8 سال اخیر است.
طبق آمارها، در دولتهای یازدهم و دوازدهم، اقتصاد کشور چهار بار با رشد منفی مواجه شده و درمجموع رشد اقتصادی را در هشتسال اخیر به حدود صفر رسانده است. این برای اولینبار است که در سهدهه اخیر چنین دوران طولانی رشد منفی اقتصادی در کشورمان بهوقوع پیوسته است. پیش از دولتهای دهم و یازدهم، شاهد وقوع رشد منفی اقتصادی برای سالهای مختلفی بودهایم اما دولت دوازدهم، بدترین رکورد را در این زمینه بهجای گذاشته است.