سرویس سیاست مشرق _ حکومت یا دولت!؟ تفاوت این 2 گزاره از زمین تا آسمان است و امروز در تمام حکومت های نوین جهانی، یک درک ساده در این باره وجود دارد.
و آن اینکه تمامی اجرائیات و امورات کشور به دست نخست وزیران و یا روسای جمهور یا همان "دولت" است و حکومت و سران آن مشغول مهندسی سازه های نظام هستند.
کسانی در ایران اما به دنبال انحراف در این معنای عقلانی هستند و عملا تقلا می کنند تا با انحراف ذهن مردم، همه مشکلات و کژی ها را به گردن حکومت انداخته تا اصل نظام را دچار اختلال کنند.
جالب است بدانید که آقایان در این زمینه حتی تئوری پردازی هم کرده و از رواداری براندازی حکومت در شرایط خاص نیز سخن گفته اند!
قال و مقال آنها در این زمینه بسیار است...
مرتضی مبلغ، از فعالان اصلاح طلب اخیرا در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایلنا در همین زمینه اظهار کرده است:
"هیچ راهی برای کاهش و حل مشکلات وجود ندارد جز آنکه مقامها و نهادهای کشور بهنحوی متقاعد و متوجه شوند که این نحوه حکومتداری از صحت و کارآمدی لازم برخوردار نیست و بسیاری از رویکردها، طرز تفکرها، برنامهها و اقداماتی که تاکنون دنبال کردند نهتنها نتوانسته نتایج مفید و سازنده بهبار بیاورد بلکه در موارد عدیدهای نتایج معکوس و ناگوار بههمراه داشته و لذا در اثر این قانع و متوجه شدن، هر چه زودتر در روندها، افکار، رویکردها و سیاست خودشان تجدیدنظر کنند و مناسبات جدیدی را در شیوه حکومتداری و مناسبات خودشان با جامعه سامان دهند. "[1]
*اگر فرض بگیریم که آقای مبلغ فرق دولت و حکومت را نمی داند یقینا این یک فرض ساده لوحانه خواهد بود.
می ماند اینکه مبلغ بصورت علی الاطلاق، حکومت و کلیت نظام را مخاطب خود قرار داده است. در اینجا اما بایستی اشاره کرد که سررشته کار و امهات امورات کشور، طبق همان تعریف ساده اشاره شده در ابتدای متن در دست دولت است و آقای مبلغ اگر نقدی به اجرائیات کشور دارد بایستی دولت را مخاطب خود قرار می داد.
اما چرا این کار را نکرد!؟
پاسخ آنجاست که اصلاح طلبان ستادی سالهاست که تکلیف خود را با انقلاب اسلامی روشن کرده و به سمت معارضه با حکومت گام برمیدارند. رفتاری که تحریم انتخابات سال 1400 نیز مهر صحت بر آن گذاشت.
به دیگر سخن اینکه چپ ها هم اکنون نه دولت که نظام را در مقابل خود می بینند و برای همین بصورتی ناشیانه مشغول تقلیل دادن اختیارات دولت و متوجه کردن همه امور به سمت رهبری نظام هستند.
این در حالی است که ولی فقیه هیچ مسئولیت مستقیمی در اجرائیات کشور ندارد و اگر داشت اساسا نیازی به انتخابات و انتخاب روسای جمهور توسط مردم نبود.
از طرف دیگر، آقای مبلغ و دوستانشان در سال 1400 دست به رفتار تحریم انتخابات زده اند و عملا از جمهوری خارج شده اند. [2] فلذاست که انتقاد از اجرائیات کشور از هرکس مسموع باشد اما ازینان مسموع نیست.
یعنی کسی که انتخابات را تحریم می کند و به ساز و کار قانونی برای اصلاح امورات کشور معتقد نیست عملا دیگر حرفی در سیاست نخواهد داشت و باید منتظر 2 سرنوشت باشد. یا مجازات از سوی نظام و یا جنگ مسلحانه با نظام.
جالب است که معلم سیاسی اصلاح طلبان یعنی سعید حجاریان رسما و علنا اعلام کرده است که اصلاحات صندوق محور مُرد! گزاره ای که نشان از آغاز اصلاحات اسلحه محور و "انتخابات خیابانی" علیه مردم و نظام اسلامی است و خواص کشور بایستی در جهاد تبیین علیه آن قیام کنند. (در این زمینه فتنه اقتصادی بزرگی ایران را تهدید می کند)
در بحث ایرادات و مشکلات جاری کشور نیز 2 نکته فلسفی وجود دارد.
اول اینکه اشکال و فساد حتی در حکومت امام معصوم نیز وجود دارد (به گواه تاریخ) و دوم اینکه راه مرتفع شدن مشکلات، صندوق رأی و البته رأی خوب است و لاغیر!
این گزاره بدان معنیست که اولا کسی که با تحریم انتخابات از ارائه راه حل برای مشکلات کشور می گوید لاف می زند و دوما نبایستی از نقش مردم در افزایش مشارکت در انتخابات و ایضا نقش رأی خوب غافل شد.
ما همه باید بدانیم که شرایط فعلی کشور، همان نقش سیرت رأی های ماست و اگر ایراد و اشکالی وجود دارد بایستی با مشارکت بیشتر و رأی بهتر در انتخابات بعدی در جهت رفع آنها بکوشیم.
هر راهی غیر از این موجب انکسار امنیت کشور و از دست رفتن داشته هایمان می شود. و این همان چیزی است که تحریم کنندگان انتخابات و دشمنان نظام اسلامی به دنبال آنند...
گفتنیست، سعید حجاریان اخیرا در اظهاراتی اعلام کرد که اصلاح طلبان قصد دارند انتخابات سال 1402 را نیز تحریم کنند! [3]
***
1_https://www.ilna.news/fa/tiny/news-1208170
2_https://fa.shafaqna.com/?p=972077
3_ mshrgh.ir/1352504