مقدمه
بی تردید در راه به ثمر نشستن انقلاب اشخاص و گروه هایی هستند که در نتیجه قدرتی که بدست می آورند و تآثیری که بر جای می گدارند و تصمیماتی که اتخاذ می نمایند ویا به وسیله ایده ها، احساس ها و یا هیجاناتی که به وجود میآورند در کنش تاریخی یک جامعه موثر واقع می شوند و طالقانی یکی از کسانی بود که در فرآیند انقلاب اسلامی ایران نقش چشم گیری داشت زیرا در مرحله قبل و پس از پیروزی انقلاب اسلامی از هیچ تلاشی در راه استقرار ثبات سیاسی، نهادینه کردن انقلاب و به ثمر رساندن مبارزات مردم ایران باز نایستاد ودر عین حال برجسته ترین طرح اجرایی طالقانی برای استقرار جمهوریتی مبتنی بر اسلام که در عین حال در بردارنده جنبه های مثبت و مردمی حکومت های دموکراتیک و مردم سالار روزگار خود باشد و حتی در جنبه هایی از آن ها متالی تر و مردم گراتر می نماید، طرح شورا است که هم در تاریخ اسلام سابقه ای درخشان داشته و هم توصیه های موکدی در قرآن ومنابع اصیل تفکر دینی در باب آن رفته بدین ترتیب گفتمان مسلط و روح حاکم در اندیشه سیاسی او ایجاد حکومت با خمیرمایه های دینی متناسب با فرهنگ و منش های بومی و ملی بود و این به درستی می توانست در اندیشه جمهوری اسلامی و حتی ولایت فقیه با تفسیرهای دموکراتیک تر سازگار شود زیرا طالقانی بیان فلسفی حاکمیت سیاسی اش را بر پایه قرآن و تعالیم دینی قرار می دهد با توجه به این مقدمات برای بررسی تآثیر اندیشه ها و عملکرد آیت الله طالقانی در فرآیند انقلاب اسلامی باید به مطالعه و بررسی و مرور تاریخ معاصر قبل و بعد از انقلاب و آراء و اندیشه های آیت الله طالقانی و چگونگی شکل گیری انقلاب همت گماشت تا تآثیرپذیری اندیشه ها و عملکرد ایشان را در فرآیند انقلاب به درستی تبیین شود.
آیت الله سید محمود طالقانی از تبار نو اندیشان دینی عصر حاضر است که به مدت نیم قرن فعالیت در حیات سیاسی و اجتماعی و باتکیه بر قرآن عمر خود را در راه احیای فکر و اندیشه دینی صرف کرد و در فرآیند انقلاب اسلامی نقش بسیار مهم و قابل توجهی ایفا کرده است و از زمره شخصیت هایی بود که دوشادوش حضرت امام خمینی (ره) هم در بسیج توده ها و سازمان دهی مبارزان انقلابی قبل از انقلاب و هم در تکوین مبانی فکری و ایدئولوژیک پس از انقلاب اسلامی نقشی عمده داشته است. ایشان اگر چه نظریه پردازی آغازگر در حوزه اندیشه دینی نبود، اما تداوم بخشی برجسته و خلاق به شمار می رفت. طالقانی را از حیث تعلق طبقاتی می توان هم چون حضرت امام خمینی(ره)به طبقه متوسط سنتی دانست. طالقانی در حالی که با عنایت به روحیه عدالت جویی خویش، مارکسیسم را تا حدود زیادی در هدف با اسلام همنوا ارزیابی می نمود، معتقد بود ما در نفی استثمار، استعمار و دفاع از آزادی با مارکسیسم عقاید مشترکی داریم و آن چه که ما قبول نداریم اصلت ماده است و ما به اصالت خدا معتقدیم. با پیروزی انقلاب، طالقانی در حد توان به سازمان دهی و اداره کشور انقلابی و بحران زده انقلاب پرداخت زیرا ایشان تنها یک نظریه پرداز صرف نبود بلکه ایشان سه کارکرد متفاوت رهبران بزرگ انقلاب های جهان اعم از نظریه پردازی، توانایی بسیج نیرو و مدیریت انقلاب را به سهم خود متقبل شد. فعالیت های مدیریتی اش بیش از هر چیز در شورای انقلاب، تلاش برای برگزاری رفراندوم جمهوری اسلامی، تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی، حل بحران های سیاسی نمود یافت. روشن ترین و در عین حال برجسته ترین طرح اجرایی طالقانی برای استقرار جمهوریتی مبتنی بر اسلام که در عین حال در بردارنده جنبه های مثبت و مردمی حکومت های دموکراتیک و مردم سالار روزگار خود باشد و حتی در جنبه هایی از آن ها متعالی تر و مردم گراتر می نماید، طرح «شورا» است که هم در تاریخ اسلام سابقه ای درخشان داشته و هم توصیه های موکدی در قران و منابع اصیل تفکر دینی در باب آن رفته است. در حقیقت شورا از نگاه طالقانی به معنای حق دخالت همه مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، شئون اجتماعی و حل و فصل همه مسائلی است که در زندگی جمعی پدید می آید.
هم چنین محقق بر این است که نقش اندیشه ها و عملکرد آیت الله طالقانی را برای نسل آینده شفاف سازد، زیرا توجه به شخصیت ایشان به عنوان یک اندیشمند دوران معاصر که در تبیین مفاهیم عدالت اجتماعی، قانون، آزادی و شوراها نقش به سزایی داشته است از سوی دیگر، بررسی اندیشه های آیت الله طالقانی به عنوان ضرورتی است که از سویی در فهم عمیق تحولات پس از پیروزی انقلاب اسلامی نقش مهمی داشته است و از سوی دیگر گامی اساسی در جهت تئوریزه کردن انقلاب اسلامی به منظور گریز از سرگردانی در ورطه فقر تئوریک حاکم بر جامعه محسوب می شود.
در تحقیق حاضر به دنبال این هدف هستیم که نقش اندیشه ها و عملکردآیت الله طالقانی را برای نسل آینده شفاف نماییم، زیرا شناساندن شخصیت ایشان به عنوان یک اندیشمند دوران معاصر و یک نخبه آزادی خواه حائز اهمیت است و بررسی نخبه گرایی در جامعه شناسی سیاسی با تأکید بر مسائل ایران، نقش نخبگان در انقلاب اسلامی ایران را روشن تر می سازد، در حالی که مطالعه و پژوهش درباره انقلاب اسلامی از حیث نظری طیف گسترده ای را شامل می شود.
در بررسی مربوط به اندیشه ها و عملکرد آیت الله طالقانی علی رغم وجودکتب و مقالات متعددی که به شرح زندگینامه یا وقایع تاریخی و یا بررسی عملکرد آیت الله طالقانی اختصاص یافته است. متاسفانه هیچ گونه پژوهشی درخصوص اندیشه های طالقانی در شکل گیری و یا فرایند انقلاب اسلامی تدوین نگردیده و از این رو نوشته حاضر با عنایت به تامین هدف فوق و در عین حال کمک به بازشناسی آرمانهای مورد نظر پایه گذاران انقلاب و بررسی اندیشه ها و میزان تحقق این آرمان ها پرداخته بر این اساس مطالعه آثار موجود نشان می دهد که این آثار از پشتوانه ای نظری بی بهره اند یا به مطالعه موارد خاص آیت الله طالقانی پرداخته و حتی کمتر کوشیده اند تا اندیشه های ایشان را در مورد انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار دهند.
در پژوهش محمد ابراهیمی(١٣٩٠) تحت عنوان «مقایسه تطبیقی اندیشه های شهید مطهری و آیت الله طالقانی» بیشتر به بحث مقایسه اندیشه های دو متفکر پرداخته شده و به بررسی تاثیرات اندیشه های این متفکران در روند و شکل گیری انقلاب اسلامی تاکید و اشاره ای نشده است.
در پژوهشی دیگر که توسط میثم شصتی کریمی(١٣٩٠) تحت عنوان «بررسی مقایسه ای ولایت فقیه در اندیشه سیاسی آیت الله مطهری و طالقانی» انجام شد، فقط به بررسی موضوع ولایت فقیه در اندیشه سیاسی آیت الله طالقانی و شهید مطهری پرداخته شده است و حتی به بررسی نقش ولایت فقیه در فرایند، نوع حکومت و نحوه شکل گیری انقلاب اسلامی پرداخته نشده است. کتاب دیگر «پیک آفتاب پژوهی در کارنامه زندگی و فکری آیت الله سید محمود طالقانی» ١٣٨٣ است که با جز ئیات و توصیفات بیشتری به شرح زندگانی طالقانی و تا حدودی به بحث اندیشه ای وارد شده است. کتاب مذکور از نظر ادبیات نگارش به نظر می رسد خیلی جانبدارانه نگارش یافته است. مروری بر تالیفات متعددی که در خصوص انقلاب اسلامی به رشته تحریر در آمده، موید این حقیقت است که علی رغم نیاز مبرم جامعه به مساله تئوریزه کردن انقلاب اسلامی، جمله تحقیقات متوجه بازشناسی ریشه های این حرکت گردیده و تنها به ارائه پاسخ هایی به این پرسش که چرا انقلاب اسلامی شکل گرفته بسنده کرده اند، و این در حالی است که این فقر تئوریک در شرایطی پیکر رنجور جامعه را تهدید می کند که کماکان بازخوانی، تبیین و تفسیر مسائلی چون اهداف و آرمان های انقلاب و شناسایی بستر فلسفی و گفتمانی، تنقیح پرسش ها و دغدغه های بنیانگذاران آن و قرائت های ایشان از مقولاتی چون حکومت، آزادی، مردم سالاری، شیوه اداره امور اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و....معلق مانده اند(افروغ، ١٣٧٩). توضیح آن که در جامعه کنونی ایران برخی براین باورند که علی رغم نقش آفرینی مرحوم طالقانی در مفهوم سازی برای انقلاب و تهییج انگیزه های مردمی در خلق و پیروزی آن، اندیشه های ایشان بنا به دلایلی چون فوت مرحوم طالقانی در اولین سال پس از پیروزی انقلاب واقع شده و قرائت های ایشان از مقولاتی چون آزادی، عدالت اجتماعی، شکل و شیوه حکومت اسلامی به دلیل حاکمیت نگرش فقاهتی کمتر لحاظ گردیده است.
فرضیه اصلی این پژوهش بر این اصل است که اندیشه ها و عملکرد آیت الله طالقانی توانست جمهوریت و نقش مردم را درفرآیند انقلاب و جمهوری اسلامی برجسته نماید.
چار چوب نظری این تحقیق بر مبنای گفتمان روشنگری بعد از انقلاب اسلامی که بر گرفته از عقاید آیت الله طالقانی و مبانی تئوریک نخبه گرایی از دیدگاه ماکس وبر و پاره تو وتحلیل گفتمانی لاکلائو و موفه که بر گفتمانی بودن تمام حوزه های اجتماعی تأکید داشتند، شکل گرفته است.
روش تحقیق
چون اندیشه درگذشته اتفاق افتاده واز زمان تحقیق به دور است، به ناچار باید به گذشته مراجعه نمود و از لابلای وقایع گذشته آن را جستجو کرد و باپیدا کردن آنها به روش تحلیلی، قضایا را بررسی نمود. بنابراین روش تحقیق حاضر، یک روش دو گانه تاریخی و تحلیلی است که با توجه به سیر تاریخی پدیده ها، بارویکردی تحلیلی انجام خواهد پذیرفت. همچنین روش گردآوری در تحقیق حاضر، روش کتابخانه ای است. روشنفکر اسلامی فردی است که نگاه باز، نگاه مبتکرانه وحق طلب دارد و تفکرات وایده هایش مبتنی بر اصول اسلامی و مذهبی است. از دیدگاه شهید مطهری(١٣٦٠: ١٤٩) روشنفکر اسلامی کسی است که در درجه اول با متون و منابع اصیل اسلامی همچون قرآن، نهج البلاغه و متون روایی آشنایی داشته باشد و آنها را مورد مطالعه و تدقیق قرار دهد، در درجه دوم جامعه اسلامی را بشناسد، زیرا اگر چنین نباشد ممکن است جامعه خود را به انحطاط بکشاند و جامعه را در عقب ماندگی کامل فرو ببرد. آیت الله سید محمود طالقانی از تبار نو اندیشان دینی عصر حاضر بود که به مدت نیم قرن فعالیت در حیات سیاسی و اجتماع و با تکیه با قرآن، عمر خود را در راه احیای فکر و اندیشه دینی صرف کرد و در شکل گیری انقلاب اسلامی، نقش بسیار مهم و قابل توجهی داشت. این شخصیت برجسته در دوران انقلاب اسلامی پس از آزادی از زندان نهایت تلاش خود را در جهت پیروزی انقلاب نمود و پس از پیروزی به ریاست شورای انقلاب اسلامی برگزیده شد و در انتخابات مجلس خبرگان قانون گذاری سال ١٣٥٨ از سوی مردم تهران به عنوان نماینده انتخاب شد. در اوایل مرداد ماه ١٣٥٨ از سوی امام خمینی مامور تشکیل نماز جمعه تهران شد و اولین نماز جمعه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در پنجم مرداد به امامت ایشان در دانشگاه تهران برگزار شد.
مبانی فکری طالقانی و ریشه های شکل گیری آن
اگر چه از مرحوم طالقانی، آثار نسبتاً کمی اعم از مکتوب و ملفوظ به جای مانده است، لکن با مروری بر همین مختصر، می توان عمق اندیشه های او که در حقیقت بیانگر شیوه و کیفیت حضور او در عرصه سیاست، اجتماع و مبارزه و در عین حال اندیشه پردازی است را مورد بررسی قرار داد(بسته نگار، ١٣٨٧: ص ٣٩). از جمله محور و کانون اندیشه های طالقانی، بحث توحید است. طالقانی حول محور توحید، سه اصل کلیدی را برای بنای جامعه سالم، که از نظر او جامعه ای که در حج نمونه آن پیدا می شود، را مطرح می سازد.
١- رسیدن به توحید از طریق زدودن اوهام و افکار انحرافی از ذهن افراد جامعه تا به وسیله آن از بند شهوات و هواهای نفسانی و خواسته های شیطانی و صرفاً دنیوی رهایی یابند و از بند همه بندگی ها آزاد شوند و به توحید یا همان آزادی برسند.
٢- دستیابی به توحید از طریق برانداختن همه بت های ظاهری و اربابان ساختگی که بر مردم به ناحق سلطه یافته و آنها را در جهت مطالعه خود قربانی می کنند و با از بین بردن آزادی، افکار انحرافی و باطل را بر آنها تحمیل کرده و حاکمیت خود را تداوم می بخشند.
٣- قیام به قسط و عدل که از نظر طالقانی برای همه چه به صورت اجتماع و چه به صورت فرد و زوج واجب است، برای برانداختن طاغوت و نظام فکری او که بدین وسیله، فضای آزاد فکری در جامعه برقرار شود و از نظر طالقانی انسان ها بنا بر فطرت خود در صورت وجود آزادی به توحید روی خواهند آورد و حاکمیت توحید، منجر به سقوط طواغیت ظاهری و فکری و پاره شدن قید ها و بندها از هر نوعش خواهد شد.
در اندیشه سیاسی طالقانی، دین از سیاست جدا نیست، ولی به نام دین برقراری استبداد نیز پذیرفته نیست.
مفروض اصلی اندیشه طالقانی، حاکمیت دین در جامعه و ایجاد جامعه سالم است. طالقانی به ولایت فقیه معتقد است، ولی نوع انتخابی آن را قبول دارد. به عقیده طالقانی، جامعه قبل از رسیدن به قسط، به آزادی محتاج است.
طالقانی آزای را با توحید در می آمیزد و نتیجه آزادی را رسیدن به توحید و نتیجه توحیدی زیستن را آزادی می داند.
در اندیشه سیاسی طالقانی، هرگونه استبدادی به هر نام و عنوانی که باشد، محکوم و مطرود است حتی اگر به نام دین باشد.
طالقانی پایه و اساس هر حرکت و اقدامی را چه در جامعه بزرگ و چه در جامعه کوچک، چه برای معصوم و چه برای غیرمعصوم، نظام شورائی می داند و به آیات متعدد و سیره معصومین استناد می کند و وجوب ان را نمایان و عمل به آن را برای همه زمان ها و مکان ها و برای همگان، تاکید می کند، هر چند بعضی از مواقع زیان هایی را نیز به دنبال داشته باشد(نائینی، ١٣٦١: ١٥).
خاستگاه اجتماعی اندیشه طالقانی
طالقانی در حالی که با عنایت به روحیه عدالت جویی خویش مارکسیسم را تا حدود زیادی در هدف با اسلام همنوا ارزیابی می نمود و معتقد بود«ما در نفی استثمار، استعمار و دفاع از آزادی با مارکسیسم ها عقاید مشترکی داریم و آن چه که ما قبول نداریم اصالت ماده است و ما به اصالت خدا معتقدیم»(غنی، ١٣٧٩: ١٣١) اما در خصوص کاپیتالیسم و سرمایه داری نظری به شدت منتقدانه داشت. در سایه همین بینش در شرایطی که طالقانی حاکمیت سرمایه داری را موجد فاصله و تضاد طبقاتی معرفی می کرد، مارکسیسم را به دلیل هواخواهی از عدالت، مورد ستایش قرار می داد و مبتنی بر همین نگرش به تعبیر یاران در زندان با محکومین مارکسیسمی برخوردی متساهلانه داشته است «مرحوم طالقانی در زندان با مارکسیست ها برخورد محترمانه ای داشت و با شرح صدر به آنها دست می داد و گفتگو می کرد.
(آل عمران، ٢١). طالقانی در یک ارزیابی کلی، موضع خود در برابر لیبرالیسم و سوسیالیسم را چنین معرفی می کند.
«هر مسلک و طرح و مرام اجتماعی که خودسران را محدود نماید و جلو اراده آنان را بگیرد، قدمی به هدف پیغمبران و اسلام نزدیک تر است، ولی مقصود و نظر نهایی اسلام نیست. مشروطیت و دموکراسی و سوسیالیم همه اینها به معنای درست و حقیقی خود گام هایی پی در پی است که به نظر نهایی نزدیک می نماید»( طالقانی، ١٣٥٩: ١٩٤).
خاستگاه فرهنگی طالقانی
طالقانی از زمانی که در قم مشغول به تحصیل بود، نسبت به شیوه نگرش حوزه به مسائل اجتماعی و روش تدریس و محتوای کتاب های درسی انتقاد داشت. آقای علی حجتی دراین باره می گوید:«یادم هست که مرحوم آیت الله سلزانی، پدر همسر مرحوم حاج احمد آقا خمینی، نقل می کردند که در زمان حاج شیخ عبدالکریم حائری که به همراه طالقانی در قم طلبه بودند، همان زمان هم نسبت به روش تدریس حوزوی و محتواهای کتاب ها انتقاد داشتند.
طالقانی از این که رویه غالب روحانیت، دکانداریو مریدپروری است و در چنین فضایی خرافات رواج می یابد و عوام زدگی، آفت دین می شود، ناراضی است و در این باره می گوید: «وقتی خرفه زیاد شد، یک دکان نمی تواند همه را اداره کند و لذا مغازه ها متنوع می شود و سرمایه دین، به دست دیندارهای حرفه ای می افتد. فروع می آید جلو و اصول می رود عقب و مبانی گم می شود و فروع چشم مردم را پر می کند و دین واژگون می شود. به جای این که وسیله ها به چشم وسیله دیده شود و وسیله ای باشد برای اهداف، هدف بر می گردد و وسیله می شود و مبانی به طرف فروع می رود. فرع، اصل می شود و اصل، فرع. هر کس شکل و قیافه ای بهتر داشته باشد، دکانش گرم تر می شود و هر که فرع را بلد باشد، بیشتر عوام الناس را دور خود جمع می کند. نمونه اش همین کارهای دسته بندی و عوامی است که وجود دارد. ما هم آلت دست عوام شده ایم. چون زندگی مان به دست مردم است. اگر با ساز مردم همساز نشویم که مرید جمع نمی شویم ( اسفندیاری، ١٣٨٣: ٤٣٤-٤٣٥).
طالقانی نه تنها بحث اجتهاد و مرجعیت را صحه می گذارد، بلکه آن را ضمن حیات دین نیز قلمداد می کند و شاید به خاطر این اعتقاد است که حساسیت زیادی نسبت به جایگاه ان دارد و در صدد ارائه راه حل های اصلاحی و کارآمد نمودن آن است. طالقانی در خصوص مرجعیت به صورتی که در آن دوره مطرح و به تقلید از اعلم مشهور بوده و اول بار از زمان شیخ مرتضی انصاری باب شده بود، مخالف بود. ریشه این مخالفت او را باید در آزاد اندیشی او دانست که معتقد بود در این صورت تقریباً حق رای از دیگر علما برجسته و شایسته سلب می شود و آنها علی رغم توانایی شان عملا نمی توانند در اداره امور مردم، نقشی را ایفا کنند.
طالقانی با استناد به آیه ١٢٢ سوره توبه «و ما کان المومنونِ لینفروا کافه فلولا نفر من کل فرقه منهم طایفه لیفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون» یعنی: و شایسته نیست مومنان همگی برای اجتهاد کوچ کنند.
پس چرا از هر فرقه ای از آنان، دسته ای کوچ نمی کنند تا دسته ای بمانند و در دین آگاهی پیدا کنند و قوم خود را وقتی به سوی انها باز گشتند بیم دهند.
طالقانی، هستی را متشکل از دو بعد دنیا و آخرت معرفی می کند و در سراسر مکتوبات و ملفوظات خود، جهان بینی خود را تحت عنوان جهان بینی توحیدی می داند، نگرشی که حاصل آن، ضرورت ایجاد تغییر در جامعه به منظور ایجاد جامعه ای توحیدی است. طالقانی هنگامی که انسان را موجودی فطرتاً آزاد معرفی می کند، موجودیت او را شایسته بهره مندی از انواع آزادی معرفی کرده و چنان که به خوبی در عمل نیز آن را هویدا کرده است، این آزادی را شایسته پاسداری و حرمت گذاری معرفی می کند. از نظر او آزادی انسان، تنها به معنی آن نیست که از لحاظ اقتصادی و اوضاع اجتماعی آزاد باشد، بلکه در آزادی مهم این است که اندیشه انسان آزاد باشد و قالبی فکر نکند. طالقانی اگر چه بر ضرورت آزادی انسان تاکید می کند، لکن اعطای آزادی مطلق را تجویز نکرده و آن را مقید به چارچوبه شرع و در عین حال رعایت حقوق دیگران معرفی می کند. بدیهی است که تاکید بر دو قید مذکور در شیوه نگرش، طالقانی را از منش لیبرالیستی جدا می نماید. افزون بر این، طالقانی بشر را موجودی کمال گرا معرفی می کند و تاکیدات قرآن بر ضرورت بازسازی انسان را راهی در جهت تحقق این امر می داند چنان که در کتاب «پرتویی از قرآن» خاطر نشان می سازد:«حاصل درسی این آیات این است که کار قرآن نوسازی انسان است. نوسازی از مواد اولیه انسان که همان ضمیر و فطرت می باشد و آنها که مواد اولیه آن را هواها، هوس ها و غرور پر و فاسد کرده، قابل نوسازی نیستند. این نوسازی به وسیله تذکر و تزکیه است. تذکر عقل و وجدان را بیدار می کند.چنین افراد نوساخته اند که می توانند پایه محکم اجتماع سالم و عادل شوند. پیروان آئین اسلام، چون از این روش و مکتب تربیتی آن منحرف شدند، به مکتب تصنعی و گنگ دیگران و نظریات گمراه کننده ناشی از آنها روی می آورند و در زیر پرده این مکتب ها که عنوان اسلام به آنها بسته شده است، چهره واقعی تربیت قرآنی پوشیده شده است.
در باب نگرش به جامعه، طالقانی در عداد آن دسته از اندیشمندانی محسوب می شود که جامعه را اگر چه متشکل از افراد محسوب می کند، اما آن را حاصل جمع جبری افراد نمی داند. اجتماع از افرادی تشکیل می شود که حقوق و قراردادهای اجتماعی را بپذیرند و خود را متقابلاً مسئول و ضامن آن ببینند. هرچه ایمان به مسئولیت، ریشه دارتر باشد، پایه اجتماع محکم تر می شود.
در باب تقدم فرد بر جامعه یا بالعکس، تاکید او بر مقولاتی چون ضرورت پاسداشت حقوق دیگران، اعلام تعهد نسبت به قراردادهای اجتماعی موجود در جامعه و بالاخره تاکید بر ضرورت مسئولیت پذیری افراد این امر را به ذهن متبادر می کند که او برغم تلاش جهت صیانت از دایره حقوق افراد هیچ گاه جامعه را به قربان گاه فرد نمی فرستد. (طالقانی، 1359: 133-132).
دیدگاه سیاسی طالقانی
از نظر طالقانی، روح حاکم بر حوزه های علمیه، روح بی تفاوتی، سکوت و حداکثر تحریم در برابر مسائل سیاسی کشور و ظلم ظالمان بود، حتی در مواردی طالقانی از تایید به قدرت رسیدن مستبدی مثل رضاشاه توسط علماء به بهانه تامین امنیت، گله مند است.
او به خاطر شناخت عمیقی که از اسلام و درک درست و واقع بینانه ای که به اوضاع سیاسی و مذهبی حاکم داشت و با زبانی انتقادی و تند و بی ملاحظه به بیان آنها گرداخت. از طرف حکومت به عنوان آشوبگر، خرابکار، نفوذی بیگانگان و آخوند چپی، همواره مورد تعقیب و آزار بود و از طرف قشریون هم مسلک خود، به عنوان وهابی، فرصت طلب، آخوند سیاسی و.... مورد بی مهری قرار می گرفت. (طالقانی، ٣٨٤:١٣٥٩). طالقانی اعتقاد داشت که روحانیون به غیر از موارد استثنائی که از دست غیر روحانی بر نمی آید، نباید مناصب و پست های اجرایی را اشغال نمایند. به نظر می رسد طالقانی به دو دلیل با احراز پست های اجرائی به وسیله روحانیون مخالفت می کند.همچنین اندیشه های طالقانی راجع به حکومت و حاکمیت را به صورت پراکنده در نوشته های تفسیری، سخنرانی ها و مقالات وی می توان یافت. طالقانی مشخصاً در مقدمه و توضیحاتی که بر کتاب «تنبیه الامه و تنزیه المله» مرحوم آیت الله نائینی نوشته است با تایید نظرات وی در واقع نظرات خود را نیز ارائه نموده است.
اندیشه طالقانی در باب حکومت شامل دو مبحث می شود، مبحث اول، وظایف حکومت و این که چه کسانی باید ان را بر عهده بگیرند و مبحث دوم انحرافاتی که در امر حکومت ایجاد می شود. طالقانی با تاثیر پذیری از اندیشه های سیاسی آیت الله نائینی و تجربه ای که ذهن تاریخی وی از دوران مشروطیت داشت و همچنین دیدگاه قرآنی اش در تفسیر آیات ٢٠٤ تا ٢٠٧ سوره بقره، حکومت را به دو نوع تملیکیه و ولایتیه تقسیم می کند. به نظر طالقانی، نوع اول حکومت بر اساس غلبه و استیلاء به وجود امده است، با استبداد نیز ادامه خواهد یافت و در نتیجه تمامی حقوق انسانی شهروندان از قبیل آزادی در انتخاب، بیان و.....قربانی شهوات و خواسته های به ناحق فرد حاکم خواهد شد.او نوع دوم حکومت را ولایتیه می نامد. این، مقابل اولی است که فقط حافظ حقوق و حدود است و جز ولایت در امور و اجرا قوانین، امتیاز دیگری ندارد و برای مردم است، مبتنی بر ولایت بر امور و امانت داری نوعی است و تصرفاتش محدود می باشد. با اندک انحراف تمام ملت حق مواخذه دارند. از این جهت این نوع سلطنت را محدوده و مسئوله می گویند.
طالقانی عقیده دارد در حکومت نوع اول، بر مردم و علماست که هر اندازه ای که می توانند در مقابل استبداد بایستند و قدرت مستبد را محدود و مهار کنند و در نوع دوم حکومت نیز باید از مجاری قانونی محدودیت ها و نظارت های لازم را به عمل آورند. طالقانی قسط را مقدم بر عدل می داند و در این باره می گوید: «به نطر من قسط غیر از عدل اجتماعی است. شاید عدل اجتماعی مرحله بعدی از قسط است. قسط یعنی سهم هر کسی را به خودش دادن. قسط یعنی سهم بندی واقعی، یعنی سهم هر کسی را به او بدهند چه سهم معنویش و چه سهم استعدادیش». (طالقانی، ١٣٦٠: 22).
همچنین وی در حالی که علاج استبداد را در گرو حاکیمت یافتن قانون معرفی می کند، در عین حال از تفکیک قوا به منزله مکانیسمی جهت غلبه بر استبداد و فسادپذیری قدرت یاد می نماید(مقصود از تجزیه، تقسیم قواست، به طوری که وظایف هر کدام روشن و مبین و صریح باشد و در کار یکدیگر هیچ گونه دخالت نداشته و مسئول انجام وظایف خود باشند مفروض اصلی اندیشه طالقانی، حاکمیت دین در جامعه و ایجاد جامعه سالم است. طالقانی به ولایت فقیه معتقد است، ولی نوع انتخابی آن را قبول دارد. به عقیده طالقانی، جامعه قبل از رسیدن به قسط، به آزادی محتاج است از دیدگاه طالقانی بنیادی ترین مسئله ای که انبیا مطرح ساخته اتد و در مرحله متعالی تر از قسط یا مسائل اقتصادی قرار می گیرد،مسئله آزادی بشر است که در پیوند تنگاتنگ با عبادت و بندگی خدا قرار دارد یعنی رستن از همه بندگی ها و شرک وگرنه خدا بندی ندارد که مردم را به بند خود بکشد. این افراد بشر و مکتب ها هستند که با مرید و مراد بازی ها سعی می کنند فکرو اندیشه مردم را در بندهای خود محدود نگه دارند. شخص پرستی هااست که می خواهند مردم رابه بند بکشند. همه این ها شرک اند. قرآن می گوید خدا را عبادت کنید تا از بندگی هر بنده ای،هر پدیده ای و هر قدرتی آزاد شوید (طالقانی،١٣٥٩: ١٨٢)
نخستین رویارویی طالقانی با نظام رضاشاهی
نخستین رویارویی طالقانی با نظام رضاشاه یه دنبال یک رخداد جزئی و نه چندان مهم آغاز شد. اما این موضوع ساده با توجه به سوء ظن گسترده و خشونت سیاسی حاکم بر جامعه آن روز، برای طالقانی به معضلی بزرگ تبدیل شد و او و اطرافیانش را به خود مشغول داشت و حتی وی را روانه زندان کرد.ماجرا در سال ١٣١٨ در پی تاهل طالقانی و اقامتش در تهران آغاز شد. وی که هر روز جهت شرکت در کلاس های درس آیت الله کمره ای ناگزیر بود پیاده مسیر میدان راه آهن و خیابان عین الدوله را طی کند، در یکی از این روزها که از قضا در پی مشاهده صحنه سرقت از یک مغازه خیاطی به شدت ناراحت بود، به هنگام عبور از مقابل کلانتری شماره ٤ مورد خطاب یکی از پرسنل انتظامی قرار گرفت که به او دستور توقف داد و از او خواست جواز عمامه اش را ارئه دهد. طالقانی پاسخ داد جواز عمامه در منزل است و اکنون همراهم نیست. از آن جا که به دستور مقامات دولتی می بایست جواز عمامه همواره همراه معممین باشد، این موضوع بهانه ای جهت ایذاء و آزار طالقانی شد.. لذا او را با اهانت به داخل کلانتری هدایت کردند و یکی از مامورین در پی مشاهده این صحنه گفت: «این سیدها همه کلاشند». در پی این توهین زننده طالقانی که به شدت عصبانی و برافروخته شده بود بلافاصله پاسخ داد:«کلاش سرکردگان شما هستید، لباس کلاشی لباس شماست. همه تان کلاشید».(افراسیابی و دهقان، ص ٤٣).
آیت الله طالقانی، مهندس مهدی بازرگان و دکتر یدالله سحابی از پیش قراولان حرکت نوگرای دینی دهه ٢٠ و ٣٠ در عرصه فعالیت های اجتماعی-فکری محسوب می شدند که همه همت انها مصروف دفاع از حریم دیانت، استقلال سیاسی و هویت فرهنگی و ملی می شد. انها در حد مقدور می کوشیدند تا به شیوه اثباتی از دین دفاع کنند و در رد آراء و اندیشه های جریان مقابل از روش های غیرمستقیم بهره گیرند. نکته جالب توجه این است که انها فقط به نقد تجدد گرایان مدرنیست یا مارکسیست بسنده نمی کردند بلکه به نقد سنت و متولیان ان نیز همت می گماشتند. این روش انتقادی از دهه ٢٠ به طور غیرمستقیم و در دهه ٣٠ به طور مستقیم دامن قدرت وقت را نیز گرفت (میثمی، ١٣٧٧: ٤٧٨). فعالیت های طالقانی در چارچوب نشست های مذهبی و همچنین کانون های دینی سابقه ای دراز داشت و به دوران کودکی و حیات پدر باز می گشت. به طور مشخص، پس از شکست رضاخان در غائله جمهوری خواهی حوالی سال ١٣٠٣ به پیشنهاد آیت الله سید ابوالحسن طالقانی و استقبال و آمادگی عباسقلی بازرگان (پدر مهندس بازرگان)یک مجلس منظم تبلیغ دینی و جواب گویی به مخالفان اسلام در منزل بازرگان شکل گرفت. این نشست ها به پایگاهی جهت مراودات و مباحثات دینی تبدیل شد و افراد متدین و حتی چهره های سرشناس سیاسی چون مدرس در آن حضور می یافتند. گذشته از این، جمع انبوهی از مبلغان یا معتقدان به اهل کتاب و ادیان غیر اسلامی در آن رفت و امد داشتند که در جلساتی با حضور مردم به بحث و گفتگو می پرداختند. در همین جلسات بود که جمعی به دین اسلام گرویدند.(بازگان، ص ٧٥).پس از شهریور ١٣٢٠ جنبش دینی از خطر امحاء کامل رهایی یافت و فعالیت خود را از سر گرفت و به بازسازی خود همت گماشت اما اعضای آن تا مدت ها به سان موجوداتی سرگشته و متحیر به فضای پیرامون خود می نگریستند و چندی در انتخاب موضع فکری و عملی در مانده بود زیرا با جریان نیرومند و رو به گسترش حزب توده رو به رو بودند که آشکارا از ماتریالیسم اقتصادی و الحاد گرایی دفاع می کرد و به خطر بزرگی برای اندیشه دینی و هواداران اسلام تبدیل شده بود.
خوشبختانه دوره این سرگشتگی کوتاه بود و زود به پایان امد. به تدریج کانون ها و تشکل های دینی، جلسات مذهبی و نشریات اسلامی به پر کردن خلا ها پرداختند. چنان که گفتیم طالقانی از بنیانگذاران و طلایه داران این حرکت به شمار می امد. رفته رفته جلسات مذهبی مسجد منشور السلطان از سوی جوانان، دانشجویان، کارمندان و تحصیل کردگان با چنان استقبالی مواجه شد که فضای مجلس توان گنجایش ازدحام حاضران را نداشت زیرا با سپری شدن دهه ١٣٢٠ و آغاز دهه ١٣٣٠ و شکل گیری جنبش ملی شدن صنعت نفت و محبوبیت روزافزون نیروهای نواندیش مذهبی و ملی و پیوند میان ان ها بستر مساعدی برای فعالیت هیا سیاسی و گفت و گو و مباحثه جهت ابراز عقاید دینی و سیاسی فراهم شد(ترکمان، ١٣٧٧، ص ١١٨).
طالقانی و نهضت ملی شدن نفت
ملی شدن صنعت نفت پس از انقلاب مشروطه، دومین جنبش بزرگ اجتماعی-سیاسی ایران معاصر بود. جنبش ملی شدن صنعت نفت به رهبری دکتر مصدق و در پی پیوستن رهبران مذهبی -سیاسی مانند آیت الله کاشانی و همچنین تشکل ها و احزاب سیاسی دیگر به حرکتی فراگیر تبدیل شد. بذر اولیه نهضت در فضای سیاسی ناشی از سقوط رضاخان و اشغال ایران و به طور مشخص در مجلس چهاردهم توسط دکتر مصدق با تصویب طرح موازنه منفی کاشته شد و به تدریج در فضای باز و آشفته سال های پس از شهریور ١٣٢٠ رشد و نمو یافت. طالقانی به عنوان یکی از مدافعان نهضت ملی شدن نفت و آرمان های آن، گذشته از تلاش های فکری اش که به صورت پیوسته در دفاع از آن صورت می گرفت، در عمل نیز به صحنه پیکار سیاسی قدم گذاشت، چنان که در انتخابات مجلس هفدهم به سال ١٣٣١ که از سوی دولت ملی مصدق برگزار گردید، به عنوان کاندیدای مردم شهرهای چالوس، نوشهر و شهسوار شرکت کرد. نامزدی او برای انتخابات مجلس با استقبال محافل ملی و مذهبی مواجه شد، به گونه ای که آیت الله کاشانی در حمایت از وی چند اعلامیه در روزنامه های معتبر کشور انتشار داد. با این همه حوزه انتخابیه آیت الله طالقانی مانند بسیاری از حوزه های دیگر به علت ناآرامی های سیاسی و کشمکش های حزبی و مداخله عوامل دربار ناتمام ماند و باطل اعلام شد، (افراسیابی، ص ١٤٢).
طالقانی که بر خلاف جریان ساکت و بی طرف حوزه علمیه قم در خط روحانیان هوادار نهضت ملی جای داشت، همه همت و توان قلمی و علمی خود را وقف پیشبرد این نهضت کرد. هنگامی که اختلافات میان رهبران ملی و مذهبی بالا گرفت به میانجی گری پرداخت.. صرف نظر از مبارزات سازمان یافته ای که در چارچوب تشکل هایی چون نهضت مقاومت ملی، جبهه ملی دوم، نهضت آزادی ایران و در مخالفت با رژیم کودتا صورت می گرفت، طالقانی پس از ٢٨ مرداد ١٣٣٢ به همراه مهندس بازرگان و دکتر سحابی به شهرهای مختلف ایران سفر کرد تا مراجع و علمای وقت را به شناخت ماهیت تحولات سال های پس از کودتا و نیز هواداری از راه مصدق برانگیزد (طالقانی، ١٣٧٩، ص ٥).
کودتای ٢٨ مرداد در عین حال سرآغاز تحولات ریشه دار در اقتصاد ایران با جهت گیری های تازه بود که شاخص های عمده آن، جلب کمک های خارجی، حل مسائل صدور نفت و سرمایه گذاری های خارجی در سطح گسترده و هجوم کالاها و سرمایه های غربی به کشور بود. این روند که پس از کودتا آغاز شد در پی اصلاحات ارضی رو به افزایش نهاد و با یک رشته تغییرات دامنه دار اجتماعی، اقتصادی، شکاف های گسترده ای در پیکره اجتماع ایران پدید آورد (رزاقی، ١٣٧٥: ٣٤).
کنش های نظری طالقانی در واکنش به کودتای ٢٨ مرداد
همگام با تلاش های عملی که در حرکت های سیاسی و مبارزاتی نظیر نهضت مقاومت ملی نمود می یافت، طالقانی به تعامل و تکاپوی نظری نیز رهنمون شد که نا حد زیادی ناشی از خلا فکری و سیاسی جامعه آن روز ایران بود.
شکست دوباره مشروطیت و بازگشت دیکتاتوری، علمای نو اندیش را وا داشت تا شاخص ترین آثار نظری علمای مشروطه خواه را با حاشیه و تفسیر جدید دوباره عرضه کنند. این رویکرد از دغدغه های اصلی طالقانی بود که با کمک همفکرانش در نهضت ملی نقش آفریده بود و اکنون می کوشید تصویر روشنی از آن چه می بایست استقرار یابد با ان چه اتفاق افتاده بود، در برابر دیدگان جامعه بگشاید تا بحران ناشی از فقدان حکومت جایگزین را پایان بخشد و بر مبنای مشروطیت سازگار با اسلام تامین کننده آزادی و استقلال جامعه ایران باشد..
در اندیشه طالقانی هر مسلک یا تفکر و مرام اجتماعی که خودسری و خودکامگی حاکمان را مهار کند، قدمی به هدف پیامبران و اسلام نزدیک تر شده است و آرمان هایی چون مشروطه، دموکراسی سوسیالیسم به معنای درست و واقعی گام هایی پی در پی در نیل به هدف نهایی یعنی حکومت مبنی بر اسلام بود(جزنی، ١٣٧٥: ١٤).
محاکمه مصدق، توقیف سران دولت ملی، تعقیب دکتر حسین فاطمی و ایجاد تنگناهای سیاسی و حقوقی همه مخالفان را هراسان ساخت. از همین رو مقامت در برابر کودتا چندان چشم گیر نبود. نهضت مقاوت ملی با انتشار اعلامیه «نهضت ادامه دارد» به فعالیت خود ادامه داد. آیت الله طالقانی عضو فعال و برجسته کمیته روحانیان بود. به تدریج و در پی یک رشته تحولات داخلی و بین المللی از اواسط سال ١٣٣٦، نهضت مقاومت رو به تحلیل نهاد. بدین ترتیب فعالیت های نهضت مقاومت ملی که با انتشار نشریه راه مصدق تا سال ١٣٣٧ به صورت نامنظم و نیمه پنهانی ادامه یافته بود و به تدریج دچار رکود شد گفتنی است که فعالیت طالقانی در نهضت مقاومت ملی، حساسیت ساواک را برانگیخت و مسجد هدایت تحت کنترل ساواک درامد. رفت و امدها، ملاقات ها، سخنرانی های وی با واکنش های مقتضی همراه شد چنان که طالقانی بارها از سوی شهربانی احضار و به صورت موقت مورد بازجویی و بازداشت قرار گرفت (جزنی، ١٣٧٥: ٧٤) طالقانی به رغم تعلقات و وفاداری های گریزناپذیر خود به جبهه ملی و پذیرش قظعی مصدق به عنوان رهبر برجسته، ملی گرا و ضد امپریالیست در عین حال گرایش های فکری و عقیدتی مستقلی داشت که از همین رو در محافل گوناگون از دانشگاهی تا روحانیت سنتی از اعتبار شایانی برخوردار بود. لذا هنگامی که در روابط جمعیت فداییان اسلام با دولت مصدق رو به تیرگی نهاد و سرانجام به دستگیری و بازداشت جمعی از اعضای این جمعیت انجامید و در راس آن نواب صفوی رهسپار زندان شد طالقانی پیوند خود را با فداییان اسلام نگسست حتی ادعا می شود که تلاش گسترده ای برای پر کردن شکاف هایی که میان جمعیت و دکتر مصدق پدید آمده بود صورت داد اما توفیقی نیافت (خوش نیت، ١٣٦٠: ١٦٥)
طالقانی و جبهه ملی دوم
طالقانی پس از دو دهه مبارزات پراکنده و از هم گسیخته که گاه به صورت مستقل و گاه در پرتو شخصیت ها و جریان های خاص صورت می گرفت، در آغاز دهه ١٣٤٠ و همزمان بافراهم آمدن بسترهای سیاسی - اجتماعی مساعد، به سوی مبارزات سازمان یافته سیاسی در چارچوب تشکل های شناخته شده ای چون جبهه ملی سوق یافت، طالقانی در شکل گیری و سامان دهی آغازین جبهه ملی دوم به عنوان چهره ای موثر و شاخص حضور داشت.
در واقع، جبهه ملی دوم محصول مستقیم نهضت مقاومت ملی بود و اساسا از پیکره آن جدا شد. کمیته اجرایی برای ان که نیروهای ملی یکپارچه و مقتدرانه به میدان مبارزه کشیده شوند، فهرستی ١٢٠ نفره از واجدان شرایط نمایندگی مجلس شورای ملی تدارک دید که اعضای فراکسیون ملی مجلس هفدهم، جمعی از اعضای کابینه مصدق، یازده استاد اخراجی دانشگاه، روزنامه نگاران و روحانیون وفادار به نهضت ملی و حتی سناریوهایی که در مقاطع خاص از جمله در مخالفت با کنسرسیوم با نهضت مقاومت ملی همراهی کرده بودند، شامل می شد. طالقانی و دیگر اعضای نهضت، گفتگو و رایزنی های خود را با جمعی از اعضای ١٢٠ نفره آغاز کردند. طی دو ماه اعضای شورای عالی جبهه به سی و شش تن افزایش یافت که که حدود یک سوم ان چهره های جدید و ناشناخته بودند. از ویژگی های جبهه ملی دوم سازمان دهیی فوری و تصویب عجولانه مرامنامه و اسانامه و عدم وسواس لازم در ترسیم خط مشی ها و فقدان مرکزیتی نیرومند و قابل اعتماد برای رهبری ان بود. خاستگاه فکری و نهضت سیاسی ایران در نهضت مقاومت ملی ریشه داشت. در این نهضت بر اساس یک نگاه کلان دو طیف عمده مذهبی و غیرمذهبی مشارکت داشتند. اگر چه چنین وضعیتی نسبتاً بر جبهه ملی اول و هواداران ان نیز حاکم بود اما واقعیت این است که اکنون در غیاب رهبر فائقه این حرکت، خط اسلام گرایی و خط ملی گرایی پر رنگ و آشکار تر از گذشته قابل تمایز از یکدیگر بود البته نه بدان معنا که غیرمذهبی ها لزوماً بی اعتقاد یا بی اعتنا به دین و مبانی آن بوده اند یا اسلام گرایان در وفاداری به آرمان های ملی یا رهبری مصدق تردید روا داشته اند، بلکه مساله اساسی این است که جریان مذهبی اکنون با آسیب شناسی حرکت گذشته اسلام را به مثابه یک مکتب در عرصه عمل، زندگی، سیاست و جامعه مطرح و تبلیغ می کرد و این آشکارا مغایر با خط مشی جریان غیر مذهبی بود.
مبارزه طالقانی در پرتو نهضت آزادی و در پیوند با نهضت روحانیت
نخستین دستگیری طالقانی در آغاز دهه چهل در سالروز بزرگداشت مراسم شهدای ٣٠ تیر به سال ١٣٤٠ اتفاق افتاد.
در این روز به پیشنهاد جبهه ملی مراسمی بر مزار شهدای یاد شده در ابن بابویه تهران برگزار شد. طالقانی نه تنها خود در این مراسم حضور یافت که به گزارش اسناد ساواک، او در کلوپ نهضت ازادی به هواداران این جمعیت اظهار داشت: «صد درصد افراد بایستی مستقیما خودشان در انجا حضور یابند».
آیت الله طالقانی در اعلامیه های مشترک با علما و روحانیون تهران لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی و نادیده گرفتن اصول قانون اساسی و زیر پا نهادن آزادی های سیاسی و استقلال کشور را به شدت محکوم کرد. از این رو، نام ایشان در ذیل بسیاری از این اعلامیه های اعتراض ثبت گشته است. (دوانی،١٣٧٧: ١٣٥) پس از ناکام ماندن لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی«انقلاب سفید شاه»در ١٩ دی ماه ١٣٤١ در همایشی با حضور جمعی از مقامات کشوری و تعدادی از کشاورزان آغاز شد. در این همایش شاه طی سخنانی خطاب به ملت ایران و با یادآوری رسالت سنگینی که بر دوش اوست و همچنین سوگندی که برای حفظ استقلال و اعتلای میهن یاد کرده است، اصول ششگانه انقلاب سفید را اعلام داشت و تاکید کرد که اصول فوق مستقیماً به همه پرسی(رفراندوم)گذاشته می شود.
از نگاه نهضت آزادی انقلاب سفید و اصلاحات ارضی توطئه ای بود که از س. ی شاه، دولت امریکا و روشنفکران ناآگاه ایرانی طراحی می شد. به باور انها ساختار جانعه ایران از اساس با نظام فئودالی تفاوت داشت و انقلاب سفید نیز صرفاً تلاشی برای افزایش قدرت سیاسی و تقویت پایه های استبدادی شاه بود که می کوشید قدرت زمین داران و روحانیان را به سود موقعیت وی قربانی کند و با حذف زمینه های رخنه کمونیسم و تقویت حکومت پهلوی امریکا را خرسند سازد. لذا انقلاب سفید پیش درامد ویرانی اقتصاد ملی و بی ثباتی عمومی بود. پس از سرکوب شدید قیام ١٥ خرداد از یک سو با اسیر و در بند شدن رهبران این حرکت، اعمال حکومت نظامی و تشدید فعالیت های امنیتی و پلیسی که با تجسس گسترده برای دستگیری، شناسایی و مجازات عاملان ناآرامی ها همراه بود، از سوی دیگر با تجهیز و تقویت بنیه نظامی کشور، بهبود و تقویت جایگاه بین المللی ایران و احراز موفقیت های نسبی در مسیر اصلاحات و انقلاب سفید، شاه به یکه تاز میدان سیاست و چهره بی رقیب تبدیل شد. طالقانی به منظور پیشبرد نهضت و ایجاد هماهنگی با روحانیون مبارز و جلوگری از پراکندگی و هدر رفتن قوا به تشکیل جلسات مخفی با همرزمان روحانی و غیر روحانی خود می پرداخت که برخی از آن ها را ساواک گزارش کرده است. به گزارش ساواک، طالقانی در راه دفاع از مبارزان فلسطینی از هیچ تلاشی دریغ نمی کرد. از جمله اقدامات او برگزاری نشست های پنهانی با نیرو های مذهبی و سیاسی به منظور بررسی راه های کمک رسانی به فلسطینیان بود (سعیدی،١٣٧٦: ٣٧٠).
سازمان دهی انقلاب توسط طالقانی
بی تردید آزادی طالقانی از واپسین زندان خود در آبان ١٣٥٧ سرآغاز فصل نوینی در این مرحله از مبارزات ملت ایران بود. او با توجه به سابقه طولانی مبارزاتش در برابر رژیم و همچنین پایگاه مردمی و محبوبیتش در میان مخالفان سیاسی، در کانون مبارزات انقلابی قرار گرفت. لذا در پیوند مستمر با رهبر انقلاب و ایجاد ارتباط با مبارزان سیاسی اعم از مذهب گرایان و ملیون و تشکیل ستاد مبارزه، در راه سازمان دهی انقلاب، بسیج توده ها در برابر رژیم، تمرکز نیروهای انقلابی و جلوگیری از بروز رقابت های ناسالم یا کارشکنی های متداول گام برداشت و با نقش وحدت آفرین خود در صحنه مبارزه، انتشار اعلامیه ها، اتخاذ مواضع، واکنش ها و مصاحبه های خود، انقلاب را در مسیر پیروزی پیش برد. چنان که راهپیمایی های بزرگ تاسوعا و عاشورا را رهبری کرد. (ملائی توانی،١٣٨٨: ٢٦٣).
طالقاتی به عنوان یکی از استوانه های اصلی انقلاب، در پی طرح موضوع نخست وزیری بختیار ضمن مخالفت آشکار باآن هرگونه همراهی، همکاری و سکوت در برابر وی را مجاز ندانست. او در مصاحبه ها و پیام های خود خطاب به اقشار مختلف ملت ایران از مواضع اصولی رهبر انقلاب مبنی بر غیر قانونی شمردن دولت بختیار و نهادهای به جا مانده از حکومت پهلوی قاطعانه دفاع کرد و با هم بسوزاند و زیان های هنگفتی به منابع و منافع ملی وارد آورد، طالقانی با واکنش های به موقع و مناسب خود تب انقلابی را مهار کرد. از اواسط نیمه دوم ١٣٥٧ در پی اقامت امام در پاریس به تدریج با آشکار شدن نشانه های قطعی پیروزی نهضت و انهدام نظام مستقر، مرحله مهم تر انقلاب که عبارت بود از سازمان دهی انقلاب، طراحی و معماری نظام مطلوب و مدیریت دوره پس از انقلاب، آغاز شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل دولت موقت، آقایان بازگان، سحابی، کتیرایی، صدر حاج سید جوادی و قرنی به دولت و ارتش منتقل شدند و به جای آن ها دکتر حسن حبیبی، مهندس سحابی، دکتر شیبانی، بنی صدر و قطب زاده جایگزین شدند. در مرحله پس از شهادت مطهری، مهندس میرحسین موسوی، احمد جلالی و دکتر پیمان به عضویت درامدند و آقای سرتیپ مسعودی به کار اجرایی اشتغال یافت. در حقیقت، شورای انقلاب در بدو پیروزی انقلاب تا استقرار نظام جمهوری اسلامی از عمده ترین نقش آفرینان و تعیین کنندگان خط مشی کشور محسوب می شد و شورا در واقع مافوق دولت موقت قرار داشت و پس از رهبری به مثابه نهادی نگریسته میشد که تجسم قدرت، خواست و محقق کننده آرمان ها و منافع توده های انقلابی است. بنابراین شورا به واسطه ترکیب نیرومند اعضای خود و اختیاراتی که داشت، مسیر کلی و راهبردهای کلان کشور را تعیین و تصویب می کرد و برای اجرا به دولت می سپارد. درباره نگرش ها و مواضع آیت الله طالقانی در باب رفراندوم جمهوری اسلامی اظهار نظرهای متفاوت و گاه متناقضی صورت پذرفته است لذا برای رفع این ابهام ما عین کلام او را که در پاسخ به سوال زیر مطرح شد نقل می کنیم : «بسیاری از گروه ها با روش رفراندوم جمهوری اسلامی موافق نیستند و حتی خود جنابعالی و آیت الله العظمی شریعتمداری هم چندان موافقتی نداشتید در این مورد چه نظری دارید؟بدین ترتیب طالقانی انتقاد تک گزینه ای را تلویحا می پذیرد اما برای تسریع فرایند نظام سازی آن را بهترین شیوه می شمارد و در عین حال با مکانیسم های مجلس موسسان و مجلس شورا امکان طرح نوع دیگری ازحکومت ها را باز می گذارد. طالقانی به رغم تمایل بطنی و اعلام عدم آمادگی خود در پی در خواست های مکرر و فشار هوادارانش مجبور به شرکت در انتخابات تهران شد که با استقبال گسترده مردم و جریان های سیاسی مواجه شد. آیت الله طالقانی که از سوی حزب جمهوری اسلامی، نهضت آزادی ایران، مجاهدین خلق و نهضت زنان مسلمان پشتیبانی می شد که در صدر مجلس خبرگان جای گرفت که تا امروز بیش ترین رآی در نوع خود بوده است (اسماعیلی، ١٣٨٠ : ١١٧).
طالقانی در آخرین خطبه ای که اقامه کرد فرازی از سخنانش را به امر شورا اختصاص داد و تآکید کرد اگر در موقع مقتضی چنین نهادی در کردستان شکل می گرفت، به مردم شخصیت و اعتبار داده می شد و آن ها را به مشارکت در سرنوشتشان فرا می خواندیم این فجایع تکرار نمی شد او به عنوان یک مصداق عینی از عملکرد شورا در سنندج گفت مگر در سنندج که این شورای نیم بند تشکیل شد، ضرری به جایی رسید و می بینیم که آنجا نسبتآ از همه جای کردستان آرام تر است (اطلاعات، ١٣٥٨: ١٨)
نتیجه گیری
در پژوهش حاضرنگارنده کوشید تا آرمان های معطوف به اندیشه و عملکرد آیت الله طالقانی را مورد بررسی قرار دهد. اما آن چه به عنوان فرض اصلی پژوهش طرح شده این بود که نظر طالقانی حکومت مبتنی بر حاکمیت مردم بر اساس نظام شورایی در چهارچوب آموزه های اسلامی می باشد واز دهه ١٣٢٠ حرکت مذهبی بازگشت به منابع اصلی دین به طور فعالانه تری وارد عرصه فعالیت های فکری و سیاسی شد. طالقانی یکی از کسانی بود که در این حرکت نقش چشمگیری داشت. طالقانی از لحاظ اندیشه ای در چهارچوب گفتمان اسلام انقلابی می اندیشید که دکتر شریعتی در اواخر دهه ٤٠ و نیمه اول دهه ٥٠ آن نوع گفتمان از اسلام را توسعه داد. طالقانی به موازات مشارکت در کانون اسلام و هدایت فکری آن، ارتباطات خود را با مجامع و محافل دیگر ادامه داد. از جمله این تلاش ها، سخنرانی های منظم تفسیر قرآن در مسجد منشور السلطان واقع در حوالی باغ شاه بود. مخاطبان و مستمعان این سلسله گفتارها را دانشجویان دانشکده های فنی، حقوق و پزشکی، دانش آموزان دبیرستان ها، تحصیل کردگان جدید و کارمندان شکل می دادند نخستین رخدادی که به مبنایی برای تاسیس جمعیت فداییان اسلام تبدیل و به پیوند اعضای آن با طالقانی منتهی شد، مساله کسروی بود. در پی بالا گرفتن کار کسروی و حملات بی امان او به دین سنتی و به ویژه مذهب شیعه در وضعیت موجود ان دوران، نگرانی محافل مذهبی و متولیان دین برانگیخته شد اما ان چه روحانیت نحیف و ناتوان آن عهد که تازه از زری فشار سکولاریسم و غرب گرایی دوران رضاخان سربراورده بود، می توانست انجام دهد نه اقدام عملی بلکه حداکثر محکومیت یا تکفیر او در منابر بود. در این میان کسی را یارای مواجهه فکری یا مباحثه رو دررو با وی نبود. طالقانی پس از دو دهه مبارزات پراکنده و از هم گسیخته که گاه به صورت مستقل و گاه در پرتو شخصیت ها و جریان های خاص صورت می گرفت، در آغاز دهه ١٣٤٠ و همزمان بافراهم آمدن بسترهای سیاسی - اجتماعی مساعد، به سوی مبارزات سازمان یافته سیاسی در چارچوب تشکل های شناخته شده ای چون جبهه ملی سوق یافت، طالقانی در شکل گیری و سامان دهی آغازین جبهه ملی دوم به عنوان چهره ای موثر و شاخص حضور داشت. در واقع، جبهه ملی دوم محصول مستقیم نهضت مقاومت ملی بود و اساسا از پیکره آن جدا شد. علاوه بر این پافشاری طالقانی برای اجرائی کردن قانون شورا ها و همچنین مخالفت های کم وبیش آشکار او در حوزه نظر و عمل نشان از آن دارد که وی برای مردم نقش بیشتری در اداره حکومت قائل بود، امری که نزد سایر رهبران انقلابی همفکری و همگامی چندانی با او نشان نمی دادند چنانکه در مورد اصل شوراها پیش آمد و موجب دل خوری و اعتراض طالقانی گردید. طالقانی برای پیشگیری از هرگونه استبداد بویژه استبداد دینی علاوه بر شرایط فقاهت و عدالت برای حاکم اسلامی، راهکار نظارت و کنترل از طریق قوانین و نهادهای خاصی را ارائه می کند، او دغدغه استبداد داشته و از آفت ها و مشکلات آن باخبر بوده و از آنها بسیار سخن گفته است..
به نظر می رسد تنها راهی که فرا روی جهان اسلام وجود دارد این است که جریان های عقل گرا در جهان اسلام را زنده کنیم زیرا فضای آزاد موجود می تواند الهام بخش نخبگان جدید که فضایی شبیه آن که تصور می شود طلب کنیم شکی نیست اتحاد و انسجام در فضایی توآمان با آزادی بیان و امنیت روانی و فکری به دست می آید به هر حال طالقانی را باید از خیل رهبران و وابستگان گفتمان اسلام انقلابی دانست که زمانی در طول چهار دهه در قرن بیستم برای رهایی از وضع موجود آن هنگام دل به ایدئولوژی بستند و تشکیل یافتن این ایدئو لوژی را مساوی با استقرار جامعه آرمانی خود می دانستند.
فهرست منابع و مآخذ
- اسفندیاری، محمد، پیک آفتاب، قم، صحیفه ی فرد، ١٣٨٣.
- افراسیابی، بهرام و دهقان، سعید، طالقانی و تاریخ، تهران، انتشارات نیلوفر، ١٣٦٠، چاپ دوم.
- بازرگان، مهدی، مدافعات در دادگاه غیرصالح تجدید نظر نظامی، تهران، انتشارات مدرس، ١٣٥٠، چاپ اول.
- بازرگان، مهدی، مشکلات و مسائل اولین سال انقلاب، تهران، انتشارات بی نا، ١٣٦١، چاپ اول.
- بدلا، حسین، هفتاد سال خاطره از آیت الله سید حسین بدلا، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ١٣٧٨، چاپ اول.
- بسته نگار، محمد، مناره ای در کویر، تهران، انتشارات قلم، ١٣٧٧.
- ترکمان، محمد، یادنامه دکتر یدالله سحابی، تهران، بنیاد فرهنگی مهندس مهدی بازرگان، ١٣٧٧، چاپ اول.
- جزنی، بیژن، طرح جامعه شناسی و مبانی استراتژی جنبش انقلابی خلق ایران، تهران، انتشارات مازیار، ١٣٥٧، چاپ اول.
- خوش نیت، حسین، سید مجتبی نواب صفوی، اندیشه ها، مبارزات و شهادت او، تهران، منشور برادری، ١٣٦٠، چاپ اول.
- دوانی،؛ علی، نهضت روحانیون ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ١٣٧٧، چاپ اول.
- ذبیح، سپهر، ایران در دوره دکتر مصدق، ترجمه محمد رفیعی مهرآبادی، تهران، عطایی، ١٣٧٠، چاپ دوم.
- طالقانی، سید محمود، پرتویی از قرآن، ج ١، شرکت سهامی انتشار،تهران، ١٣٦٠
- طالقانی، سید محمود، پرتویی از قرآن، ج ٢، شرکت سهامی انتشار،تهران، ١٣٦٠
- طالقانی، سید محمود، پرتویی از قرآن، ج ٣، شرکت سهامی انتشار،تهران، ١٣٦٠.
- طالقانی، سید محمود،از آزادی تا شهادت، انتشارات ابوذر. چاپ دوم، ١٣٥٩.
- طالقانی، سید محمود، درس هایی قرآنی، تهران، شرکت سهامی انتشار،١٣٨٣.
- طالقانی، محمود، بحثی در مرجعیت و روحانیت، تهران، شرکت سهامی انتشار، چاپ دوم، ص ١٦٧.
- طالقانی، سید محمود، مهدویت و انبوه، تهران، انتشارات قلم، ١٣٦٠، ص ٧٣.
- طالقانی، سید محمود(١٣٥٩). بحثی در مرجعیت و روحانیت، تهران، شرکت سهامی انتشار، ص ١٦٧.
- طالقانی، سید محمود، مجموعه گفتار پدر طالقانی (سخنرانی های عمومی ٣)، تهران، انتشارات سازمان به اصطلاح مجاهدین خلق ایران، ١٣٥٩.
- غنی، مهدی، راهی که نرفته ایم، تهران، مجتمع فرهنگی آیت الله طالقانی، ١٣٧٩