ماهان شبکه ایرانیان

با نهادهای بین‌المللی همکاری کن اما اصول زیربنایی آن را تغییر بده

جهانی که چین می‌خواهد

شماره روزنامه: ۵۵۶۹ تاریخ چاپ: ۱۴۰۱/۰۷/۲۳ ...

هفته‌‌نامه اکونومیست در سرمقاله این هفته خود به گردهمایی کنگره حزب حاکم چین و عواقب انتخاب مجدد شی جین‌پینگ بر جهان، پرداخته است. از 16 اکتبر، بزرگان حزب کمونیست چین برای انتخابات پنج‌ساله کنگره در تالار بزرگ خلق در پکن گرد هم می‌‌آیند. در بحبوحه‌‌ای که جای سوزن انداختن نیست، زمزمه‌‌ای از اعتراض شنیده نخواهد شد و حزب کمونیست مثل همیشه درگیر وسوسه کنترل حداکثری است. در دولت شی جین پینگ، وسواس کنترل از هر زمان دیگری عمیق‌‌تر شده است. پس از سه دهه گشایش و اصلاحات در زمان رهبران قبلی، چین تحت رهبری شی از بسیاری جهات، بسته‌‌تر و خودکامه‌‌تر شده است. هر اندازه نظارت گسترده‌‌تر شده، سانسور نیز تشدید شده است. حزب نیروهای حکومتی خود را در شرکت‌های خصوصی پراکنده کرده است و مشخصا حفظ تسلط بر قدرت بر هر مساله دیگری برتری دارد.

وسواس کنترل از استراتژی مورد نظر شی در مقابله با کووید-19 قابل تشخیص بود. هرچند قرنطینه اولیه چین جان بسیاری را نجات داد، اما در روزگاری که بقیه جهان همزیستی با کرونا را آموختند، چین همچنان با هر موردی به‌عنوان تهدیدی برای امنیت و ثبات اجتماعی برخورد می‌‌کند و هنگامی که در منطقه‌‌ای آلودگی ظاهر شود، به سرعت مناطق و شهرها قرنطینه می‌‌شوند. برنامه‌های ردیابی اجباری تشخیص می‌‌دهند کدام شهروندان در نزدیکی فرد آلوده بوده‌‌اند و سپس آنها را از حضور در فضاهای عمومی منع می‌‌کنند. ناگفته نماند که فردی که به این ترتیب برچسب‌‌گذاری شده باشد، نمی‌‌تواند وارد پکن شود تا در برهه حساس سیاسی موجب شیوع بیماری نشود.

اکونومیست معتقد است حضور چنین فرد کنترل‌‌گری در سطح اول قدرت برای چین و جهان پیامدهای ناگواری خواهد داشت. در داخل کشور تمام تصمیمات مهم به عهده شخص شی است و ماشین سرکوب تحت اراده‌‌اش مسوول اجرای فرمان‌‌های اوست. در خارج از کشور نیز او به دنبال راه‌‌اندازی نظم نوینی در جهان است که برای حکومت‌‌های مستبد سازگارتر باشد. به این منظور چین رویکرد دوگانه‌‌ای در پیش گرفته است و در تلاش برای همکاری با نهادهای بین‌‌المللی و بازتعریف اصول زیربنایی آنهاست. درحالی‌که حمایت کشورها را جلب می‌‌کند، با تکیه بر قدرت اقتصادی، کشورهای فقیرتر را به مشتری خود تبدیل کرده است. بی‌‌تفاوتی چین در قبال سوءاستفاده‌های داخلی کشورها به مستبدان فرصت به قدرت رسیدن می‌‌دهد؛ چنان‌که ترقی خود چین تبدیل به نمونه آرمانی برای کشورهای ناراضی از وضعیت موجود تحت رهبری آمریکا شده است. هدف شی این نیست که کشورهای بیشتری را شبیه چین کند، بلکه هدفش حفاظت از منافع چین و ایجاد هنجاری است که هیچ دولت مستقلی نیازی به فرمانبرداری در برابر حقوق بشر ندارد. اکونومیست در گزارش ویژه خود استدلال می‌‌کند که شی می‌‌خواهد نظم جهانی را مختل کند و ممکن است، موفق شود.

غرب این وضعیت را نگران‌‌کننده می‌‌داند. هیچ رژیم مستبدی در تاریخ منابعی را که چین مدرن در اختیار دارد، نداشته است. برخلاف رهبر یک کشور دموکراتیک، شی می‌‌تواند تمام منابع کشور را به‌کار گیرد. اگر او تصمیم بگیرد چین بر فناوری‌‌هایی مانند هوش مصنوعی یا داروها مسلط شود، سرمایه‌های دولتی و خصوصی به سمت تحقیقات سرازیر می‌‌شوند. قدرت و اختیار عمل فردی می‌‌تواند نتیجه دهد: چین احتمالا در زمینه‌هایی مانند مخابرات 5G و باتری از غرب پیشی گرفته است. هرچه اقتصادی قدرتمندتر رشد کند، به قدرت ژئوپلیتیک آن بیشتر اضافه می‌‌شود؛ به‌‌ویژه اگر بر برخی فناوری‌‌های کلیدی تسلط پیدا کند، موجب وابستگی کشورهای دیگر می‌شود و استانداردهایی را تعیین می‌کند که آنها را محدود کند.

از منظر اکونومیست، به همین دلیل است که دولت‌های غربی در حال حاضر نوآوری چین را به‌عنوان تهدیدی برای امنیت ملی در نظر می‌‌گیرند. بسیاری از کشورها درحال افزایش یارانه برای صنایعی مانند تراشه‌‌سازی هستند. دولت بایدن پا را فراتر گذاشته و آشکارا به دنبال فلج کردن صنعت فناوری چین است. در 7 اکتبر فروش تراشه‌های گران‌‌قیمت به چین توسط شرکت‌های آمریکایی یا شرکت‌های خارجی که از کیت آمریکایی استفاده می‌‌کنند، ممنوع شد. این امر پیشرفت چین را در زمینه‌هایی مانند هوش مصنوعی و ابررایانه‌ها که آمریکا تهدید می‌‌پندارد، کند می‌‌کند. چنین اقدامی به مصرف‌‌کنندگان چینی و شرکت‌های خارجی نیز آسیب می‌‌رساند و در نهایت ممکن است آنها را مجبور کند راه‌هایی تازه‌‌ای برای دور زدن قوانین جدید پیدا کنند.

به‌طور خلاصه، تحریم جدید ابزار ناکافی است.  همچنین نشان می‌‌دهد که بایدن هرم قدرتی چین را بیش از حد قوی می‌پندارد و مدل آزادتر جهان دموکراتیک را دست کم می‌‌گیرد. وسواس شی برای کنترل ممکن است حزب کمونیست را قوی‌‌تر کند؛ اما همچنین چین را ضعیف‌‌تر از آن کرده است که در غیر این صورت می‌‌توانست باشد. استفاده از منابع برای دستیابی به اهداف ملی هرچند می‌‌تواند کارساز باشد، اما اغلب ناکارآمد است: تخمین زده می‌‌شود با میزان هزینه مشابه شرکت‌های آمریکایی تقریبا دو برابر بیشتر از همتایان چینی خود نوآوری دارند. داشتن رهبری که از اعتراف به اشتباهات متنفر است، بهبود عملکرد آنها را دشوارتر کرده است.

در زمانی که شی در تلاش است چین را به ابرقدرت تبدیل کند، اصرارهای اقتدارگرای او و حزب، چین را منزوی کرده است. سد بزرگی جریان ایده‌های خارجی را کند کرده و سیاست‌‌های کووید صفر حرکت در داخل و خارج از کشور را متوقف کرده است: دانشمندان چینی به‌جز شرکت در کنفرانس‌‌های بین‌‌المللی از خروج از کشور منع شده‌‌اند؛ مدیران چینی به سختی سفر می‌‌کنند و تعداد مهاجران اروپایی در چین به نصف کاهش یافته است. حاکمان چین به انزوای کشور دامن می‌‌زنند و چین کمتر پذیرای زندگی یا کار کردن برای خارجی‌‌هاست. برای مثال، شرکت‌های خارجی باید داده‌های حساسی را که به خارج از کشور ارسال می‌‌کنند، در دسترس دولت قرار دهند. دولت اغلب صاحب رقبای اصلی آنها نیز هست و همین امر انگیزه کافی برای انجام تحقیق و توسعه در خارج از چین را فراهم می‌‌کند.

در نهایت، سوابق حقوق بشر چین تضمین می‌‌کند که متحدان واقعی کمی داشته باشد و همکاری با کشورهای پیشرفته در فناوری به‌شدت محدود شده است.  چین ضعیف‌‌تر از آن چیزی است که به نظر می‌‌رسد، تا اندازه‌‌ای باعث راحتی خیال می‌‌شود. اما همان‌طور که روسیه در دوران ریاست جمهوری ولادیمیر پوتین نشان داد، قدرت‌هایی بسیار کوچک‌‌تر از چین نیز می‌‌توانند خطرناک ظاهر شوند. چین منزوی‌‌تر می‌‌تواند به طرز جنگ‌‌طلبانه‌‌تری ناسیونالیستی شود. تنها راهی که غرب دارد این است که در صورت لزوم در مقابل چین بایستد؛ در غیر این صورت باید به همکاری ادامه بدهد. غرب باید صادرات حساس‌‌ترین فناوری را محدود کند، اما فهرست را کوتاه نگه دارد.

04-02 copy

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان