گفته میشود هزینههای مالی شرکت از 37 میلیارد و 812 میلیون ریال به 60 میلیارد و 695 میلیون ریال افزایش داشته که رشدی 61 درصدی داشته است. اخراج مداوم پرسنل، تعدیل نیرو و سیاستهای انقباضی در دوره مدیریتی6 سال گذشته همگی استراتژیهای مالی این مجموعه محسوب میشود و این در حالی است که سهام این مجموعه نیز با افت و خیزهای فراوانی روبهرو بوده است.
در هفته گذشته خبرهای متعددی از این مجموعه به گوش رسیده که نگرانکننده است؛ این شرکت اکنون با هزار و 400 شعبه و نزدیک به 15هزار پرسنل زیانده شده است. این مجموعه 12هزار میلیارد تومان بدهی دارد که این رقم به 4هزار تامینکننده اختصاص دارد و ممکن است این بحران به شرکتهای مذکور نیز سرایت کند. حالا فروشگاههای زنجیرهای رفاه میرود تا یک بحران بزرگ بیکاری پرسنل را در کشور رقم بزند و این موضوع ناشی از سیاستهای نادرست در این مجموعه بوده و هست که میتواند به هشداری برای سایر فروشگاههای زنجیرهای در کشور تبدیل شود.
نکته اول چالشهای مدیریتی و نظارتی در این مجموعه بوده که بهرغم جایگاه ارزشمندی که این مجموعه در دو دهه گذشته در اختیار داشت ظرف 6 سال آن را به یک شرکت ورشکسته تبدیل کرد. نکته دوم نبود اهرمهای نظارتی بهرغم همه پیشبینیهایی است که از بروز بحرانهای جدی در این مجموعه شده بود. رسانههای کشور در سالهای گذشته به کرات به بررسی چالشهای مجموعه رفاه پرداخته و اعلام کرده بودند که این فروشگاه دارای چالشهای جدی مدیریتی و مالی است اما مسوولان امر بیتوجه به این هشدارها اجازه دادند کار به این نقطه برسد. یکی از مدیران این مجموعه اخیرا در گفتوگو با رسانهها اعلام کرده تا امروز ملک فروشگاههای جمهوری، آزادی، پاسداران، میرداماد و قیطریه فروخته شده و همین املاک مجددا از مالک جدید اجاره شده است. از طرفی با توجه به عدمپرداخت بدهیها، تامینکنندگان بزرگ دیگر با فروشگاههای زنجیرهای رفاه کار نمیکنند. تنها تامینکنندگان خُرد که همواره بین 4 تا 5 میلیارد تومان طلب دارند مجبور به ادامه همکاری نصفه و نیمه با این فروشگاهها هستند که البته با تداوم این روند اینها نیز دیگر قادر به تامین کالا نخواهند بود.
این در حالی است که در گزارشهای حسابرسی به موضوعاتی مانند عدمشفافیت مالی و بدهیهای سنگین شرکت در کنار فروش املاک به صراحت اشاره شده است که این موارد برخلاف رویه ظاهری این فروشگاه در دو سال گذشته باعث شده تا حقوق بسیاری از تامینکنندگان و نیروی انسانی و صاحبان صنایع گوناگون تضییع شود.
فروشگاههای زنجیرهای دنبال چه هستند؟
در این بین اما نگاهی به وضعیت فروشگاههای زنجیرهای در کشور نگرانیهایی را ایجاد میکند. امروزه یکی از چالشهای جدی در برابر اقتصاد این نوع کسب و کارها قفل شدن منافع فروشگاههای زنجیرهای به منابع شرکتهای تولیدی و تامینکنندگان است. یک بررسی نشان میدهد کل موجودی کالایی که در فروشگاههای زنجیرهای کشور وجود دارد یکسوم بدهی آنها به شرکتهای پخش هم نیست و این شرکتها منافع خود را به آینده موکول کردهاند؛ همان کاری که احتمالا رفاه در گذشته انجام داده بود، اما هیچ گاه آن آینده نرسید و در نهایت رفاه ورشکسته شد. آیا قرار است شرکتهای زنجیرهای مشابه نیز به همان سرنوشت مبتلا شوند؟ گفته میشود برخی از شرکتهای زنجیرهای قادر به پرداخت بدهیهای خود نیستند و دلیل این امر نیز تبدیل درآمدها و منابع مالی به تجهیزات مصرفی مانند قفسهها و شعبه و... است.
از سوی دیگر تخلفات گسترده در نحوه ارائه تخفیف به مشتریان که به بهای کاهش سود شرکتهای تامینکننده یا بر مبنای سودهای صوری و نامتعارف صورت میگرفت در خلال سالهای اخیر باعث بروز مشکلاتی در شبکه خردهفروشی کشور شد تا جایی که این رفتار فروشگاههای زنجیرهای که منافع واقعی برای مصرفکنندگان به همراه نداشت دولت را بر آن داشت تا نسبت به درج قیمت تولیدکننده روی کالاهای تولیدی در کارخانه اقدام کنند و به این ترتیب یکی از محدودیتهای جدی را در حوزه بهرهوری و رقابت در تولید محصولات مختلف رقم بزند.
این در حالی است که دریافت ورودیهای کلان از شرکتهای تولیدی و ایجاد فشار به تامینکنندگان برای درج قیمتهای بالاتر روی کالاهای تولیدی به منظور ارائه تخفیفهای نجومیکه بیشتر جنبه تبلیغاتی و جعلی دارد از اقداماتی است که باعث بزرگ شدن این فروشگاهها به قیمت فشار اقتصادی به بخش واقعی تولید شده است. این در حالی است که بسیاری از تولیدکنندگان معتقدند حتی در مقایسه با بقالیهای قدیم، همکاری با برخی فروشگاههای زنجیرهای از توجیه اقتصادی برخوردار نیست، چرا که با لحاظ تخفیفها، حق ورودی، خسارتها، بازاریابی، جشنوارهها و با در نظر گرفتن دورههای طولانیمدت بازپرداخت بدهیها، عملا تولیدکنندگان منافعی کسب نمیکنند و این در حالی است که لااقل بسیاری از بقالیها در بازپرداخت بدهیهای خود به تامینکنندگان از نظم و نسق بسیار بهتری برخوردار بودند.
از سوی دیگر هزینه حمل تا تحویل به انبار با تولیدکننده است و در زمان جابهجایی این کالاها در انبار نیز ماهانه این هزینه شارژ میشود. فروشگاهها همچنین هزینه اضافی برای بازاریابی و فروش دریافت میکنند که مشخص نیست این هزینه اضافی کجا هزینه میشود. موضوع دیگر که نگرانیهای زیادی را برای فعالیت فروشگاههای زنجیرهای ایجاد میکند آن است که هر نوع انحراف این مجموعهها میتواند خطرات بزرگی برای کل اقتصاد کشور در مجموعه FMCG ایجاد کند.
به عنوان مثال بخش زیادی از انبارهای این فروشگاهها محل نگهداری کالاهای شرکتهای ایرانی است. در کنار آن میلیاردها تومان بدهی این فروشگاهها به تامینکنندگان است که به نوعی بلوکه شده است. نیروی انسانی گسترده، املاک اجارهای، سرمایههای راکد و مسائلی از این دست برخی از این فروشگاهها را به یک بمب ساعتی تبدیل کرده که هر لحظه ممکن است مانند رفاه منفجر شده و بعد از ورشکستگی موسسات مالی و اعتباری یکی دیگر از بحرانها را در برابر دولت و کشور قرار دهند.
فروشگاههای زنجیرهای در دنیا چگونه کار میکنند؟
رمز موفقیت در فروشگاههای زنجیرهای موفق در جهان رقابتپذیری این مجموعههاست. فروشگاههای بزرگ زنجیرهای معتبر که هر یک سهم مهمی از اقتصاد کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه دنیا را به خود اختصاص دادهاند مبنای فعالیت خود را بر اساس رقابت قرار دادهاند و این موضوع در دو بخش رقابت برای فروش و رقابت برای تامین کالا قابل طبقهبندی است. این نقطه مقابل فروشگاههای ایرانی است که رقابت را تنها در ارائه تخفیفهای بیشتر از جیب تولیدکننده میبینند. درفروشگاههای زنجیرهای آمریکا و اروپا اما رقابت اصلی برسر موضوعاتی مانند قیمتگذاری، مکانیابی، اندازه فروشگاه، چیدمان و محیط، تکنولوژی و نوآوری و تصویر کلی فروشگاه در اجتماع است. مشخصه اصلی بازار در این صنعت، صرفه به مقیاس (سرشکن شدن هزینهها به خاطر بزرگ بودن مقیاس) است.
این فروشگاهها دارای مدیرانی بسیار کارآمد هستند که استراتژیهای مدیریتی بسیار کاربردی را در برابر چالشهای مختلف در پیش دارند. به عنوان مثال استراتژی خلق ارزش یکی از استراتژیهای همیشگی این فروشگاههاست. استراتژیهای مداوم برای کاهش هزینهها از طرق مختلف از کاهش هزینههای حمل گرفته تا بهروزرسانی سیستمهای انبارداری، بهروزرسانی روشهای تبلیغات و بازاریابی و فروش، عملیات توزیع، خرید شرکتهای رقیب، توسعه بازارهای صادراتی در خارج از کشور و دهها استراتژی دیگر همگی در مسیر ارتقای سهم و نقش این فروشگاهها در اقتصاد کشورهای توسعهیافته است و این در حالی است که فروشگاههای ایرانی در بسیاری از این موارد هنوز نیازمند یادگیری هستند و باید گفت تا زمانی که فروشگاههای زنجیرهای ایرانی منافع کوتاهمدت خود را بر منافع بلندمدت ترجیح میدهند و استراتژی خاصی برای مواجهه با بحرانهای اقتصادی و مالی ندارند و در عین حال مدیریت این مجموعهها با انواع چالشهای مالی دست به گریبان و برخی دارای پروندههای مالی و اقتصادی هستند امیدی به توسعه صنعت فروشگاههای زنجیرهای به مقیاس فروشگاههای بزرگ دنیا نیست.
این در حالی است که ریسکهای متنوع سیستماتیک و غیرسیستماتیک در اقتصاد ایران همه بخشهای مرتبط از جمله تامینکنندگان را تهدید میکند، بنابراین اتخاذ سیاستهای مناسب مدیریتی و مالی و بازاریابی از اهمیت زیادی برخوردار است. متاسفانه فروشگاههای زنجیرهای در رقابت با بقالیهای سنتی و بازارچههای قدیمی به دلیل قدرت بالای مالی و زرق و برق بالایی که دارند به خوبی عمل کردند اما در غیاب برندهای معتبر جهانی نتوانستند اصول رقابتی را اعتلا ببخشند و به همین دلایل ساده ممکن است روزی روزگاری به بلایی مبتلا شوند که بر سر رفاه آمد.