جام جم: پس از سالها فعالیت در سینما و تلویزیون کمتر کسی است که فخرالدین صدیقشریف را نشناسد یا از بازی او در سریالهای تاریخی خاطرهای نداشته باشد.
او را میتوان جزو بازیگران با اخلاق و بیحاشیهای دانست که تاکنون در فیلمهای سینمایی زیادی مانند «اخراجیها»، «دموکراسی تو روز روشن»، «مریم مقدس»، «ابراهیم خلیلالله»، «روز واقعه» و سریالهایی چون «معمای شاه»، «کلاه پهلوی»، «تبریز در مه»، «در چشم باد»، «ولایت عشق»، «روزهای زندگی»، «خانه سبز»، «پهلوانان نمیمیرند»، «امیرکبیر» و...
نقشآفرینی کرده است. صدیقشریف این روزها فیلم سینمایی «آشوب» را به کارگردانی کاظم راستگفتار بر پرده سینماها دارد. با او درباره حضورش در این فیلم، دلایل کمکاریاش و... به گفتوگو نشستهایم که در ادامه میخوانید.
شما در فیلم «آشوب» آقای راستگفتار یک نقش کوتاه دارید، چطور شد که حضور در «آشوب» را پذیرفتید؟
من آشنایی دیرینهای با آقای راستگفتار دارم و وقتی که ایشان در مورد فیلمنامه با من صحبت کردند، احساس کردم کار خوب و هدفداری است. ضمن اینکه مجموعهای از بازیگران پیشکسوت قبول کرده بودند که هر کدام نقشهای کوتاهی را در آن بازی کنند.
موقعیت و نقش شما در این فیلم چگونه است؟
من در این فیلم نقش یک معلم موسیقی را بازی میکنم که خودش انسانی فرهنگی است، اما به کسی تدریس میکند که هیچ سنخیتی با فرهنگ ندارد و صرفا هنر را وسیلهای برای دستیابی به مقاصدش میبیند. از این دست آدمها هم در جامعه فعلی ما کم نیستند. کم نیستند آدمهایی که برای رسیدن به مقاصدشان دست به هر کاری میزنند و خودشان را در قالب هنرمند جا میزنند. مثلا در عرصه هنر بعضا آدمهایی وارد این حوزه شدند که بینش، سواد، درک و دانش این کار را ندارند و در واقع آدم این کار نیستند و فقط برای شهرت وارد این عرصه شدهاند. آنها حتی پول میدهند و نقش میخرند تا بتوانند به شهرت برسند! هماکنون نقش فروشی مدتهاست که باب شده و همین دلیلی برای کمکاری پیشکسوتان شده است.
نقشفروشی در حوزه فرهنگ و هنر چه تبعاتی به دنبال دارد؟
رواج این پدیده باعث چندین اتفاق میشود، نخست اینکه هنرهای نمایشی (در قالب سینما، تلویزیون و تئاتر) بیکیفیت و سطحی میشوند. چون هر حرفهای متخصص خودش را میخواهد که بتواند با زیر و بم یک نقش کنار بیاید و وقتی نقشها توسط نابازیگرها به تصویر کشیده میشوند خروجی کار پایین میآید و بیننده دیگر رغبتی برای نشستن پای آثار داخلی ندارد. در این صورت با پدیدهای مواجه میشویم به نام ریزش مخاطب. ضمن اینکه لازمه ساخت آثار فاخر و ریشهدار بازی انسانهای ریشهدار و آگاه در آنهاست. حضور آدمهای غیرحرفهای که کاریزما و تخصص این حرفه را ندارند سطح سلیقه مردم را هم پایین میآورد.
در زندگی چقدر مثل نقشهایتان آرام هستید؟
من ذاتا آدم آرامشطلبی هستم و قطعا بخشی از این خصوصیات که میگویید در وجود خودم هم هست، اما در عین حال بدم هم نمیآید در نقشهای پرفراز و نشیب بازی کنم.
اما معمولا کارگردانهای ما ریسک نمیکنند و ترجیح میدهند نقشی را به بازیگر بسپارند که قبلا آن را تجربه کرده است؟
بله، اما همیشه گفتهام اگر کارگردانان و تهیهکنندگان ریسکپذیر باشند، نتایج بهتری حاصل میشود.
یکی از نقاط مثبت بازیگری شما بیان قویتان است. خودتان چقدر از بداههگویی در دیالوگهایتان بهره میبرید؟
من کاملا تابع سناریو هستم و بشدت کارگردان محورم. در واقع معتقدم صاحب کار، کارگردان است و من همیشه مو به مو دیالوگهایی را که کارگردان میگوید، ادا میکنم. کلا به نظرم عنصر زندگی باید در بازیگر باشد که بتواند نقش و دیالوگ را از آن خود کند.
آغاز بازیگری شما با تئاتر بوده. آموختههای تئاتری چقدر در این سالها به کمکتان آمد؟
همیشه گفتهام که تئاتر مادر هنر بازیگری است. یک بازیگر تئاتر، ریشههای قویتری دارد. البته بازیگر تئاتر باید بتواند خودش را در مدیومهای مختلف سینما و تلویزیون تطبیق دهد. چون بازی در مدیومهای مختلف باهم تفاوت دارد.
چه تفاوتهایی؟
جنس بازی در مدیوم سینما، تلویزیون و تئاتر با هم متفاوت است. مثلا وقتی بر پرده سینما و تلویزیون ظاهر میشوی، باید حرکات ریزتر و حساب شدهتری داشته باشی. چون مثلا میمیکهای مختلف صورت در نمای نزدیک چندین حالت مختلف پیدا میکند.
در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟
الان هیچی. البته از طرف شبکه نمایش خانگی پیشنهاد داشتم که آن را نپذیرفتم و مدتهاست که پیشنهاد خوبی از سوی تلویزیون نداشتم. من به رسالت رسانه اعتقاد و ایمان دارم که در این رسالت سهیم هستم. بنابراین همیشه آمادهام که در این رسانه تعهداتم را اجرا کنم.