مقدمه
ابونصر محمدبن طرخان اوزلغ فارابی، ملقب به فیلسوف المسلمین در سال ٢٥٩هجری در فاراب از بلاد ماوراء النهر متولد شد و در سال ٣٣٩ هجری در هشتاد سالگی رخ در نقاب خاک کشید (شریف، ١٣٦٢).
شخصیت علمی فارابی مورد توجه صاحب نظران و متفکران است. بدین لحاظ، چه افرادی که دوستدار فلسفه هستند و یا کسانی که به نحوی با این گروه فکری مخالف اند، به مقام والای فارابی معترف اند. او در ضمن فیلسوف بودن ریاضیدانی برجسته و موسیقیدانی ممتاز بوده است. فارابی در مورد اجتماع نیز صاحب نظر است. او در فراگیری علم منطق آموزش دیده است و در فلسفه استاد نداشته است (مطهری،1362).
مدینه : فارابی مدینه را اینگونه تعریف میکند: المدینه: هی اول مراتب الکمالات یکون ارتباطها و ائتلافها شبیها بارتباط الموجودات المختلفه بعضها ببعض. مدینه اولین مرتبه کمالات انسانی است که ارتباط و همبستگی بین آنها شبیه ارتباط موجودات گوناگون به یکدیگر است. این عبارت بسیار مهم فارابی، گویای آن است که مدینه به روابط بین انسانها گفته میشود و این اولین مرتبه کمال بشری نیز است. سپس نوع رابطه انسانها بین خودشان، شبیه روابط بین موجودات است: یعنی نظام سیاسیای مطلوب و مدنظر فارابی است که با نظام کیهانی و هستی هماهنگ باشد. همانطور که در عالم هستی یکی رئیس کل و واجب الوجود است بعضی مرئوس از یک جهت و رئیس از جهت دیگر و بعضی دیگر مرئوس محض هیولا است. در نظام سیاسی همچنین رابطه ای برقرار است. البته به نحوی، هماهنگی برقراراست که همه اهالی آن را به سعادت برساند. اجتماع مردم با یکدیگر ریشه اش از جمعیت های مختلف سرچشمه میگیرد، آدمی نیاز به اجتماع و همراهی افراد دارد، قرار جامعه بر این است که از جهتی انسان اجتماعی شود، چون مجبور است، آدمی برای نیازمندیهای خویش هم مجبور به تشکیلاتی است. از اجتماع انسانی جمعیت های مختلف پدید میآید. اجتماعات دو بخش میشوند؛ جامعه کامل به تعاون اجتماعی صورت می پذیرد، جمعیت های ناقص که بنام تعاون ولی نادرست تشکیل میشوند، چنین جامعه ای نمیتواند سروسامانی یابد. چون نادرست نخواهد توانست به مدینه فاضله رسد.
جامعه کامل: اجتماعات کامل سه مرحله دارد، بالاتر از همه اجتماع است که دولت را تشکیل میدهد.
همه مردم جهان در زیر سایه قدرت یک حکومت جهانی قرار میگیرند، دیگر اجتماع مردمی است که بخشی از عمران و آبادانی را در قلمرو حکومت مستقلی دارا است، اجتماه دیگر مردم شهرستانها است که بخشی از ملت به شمار آیند.
اجتماعات ناقص: اجتماعات ناقص سه مرتبه دارد، طبقه محدودتر و کمتر از همه اجتماعات کامل، جمعیت روستا و گروه مردم کوی و برزن است که بخشی از اجتماع به شمار میآیند، گروهی که از همه اجتماعات محدودترند اجتماع یک محل است که جزئی از مردم کوی و برزن هستند، محدودتر از همه اجتماع افرا خانواده است که جمعیت خانه را تشکیل میدهند. اجتماع تدریجا پیشرفت می کند و در جامعه جهانی قرار میگیرد و بهم پیوند میگیرد تا یک حکومت در جهان تشکیل دهند (مدرسی چهاردهی، بیتا).
روش تحقیق
روش تحقیق حاضر باتوجه به موضوع مورد نظر، از منظر هدف بنیادی، از نظر ماهیت کیفی و از نظر اجرا کتابخانه و روش فراترکیب به کاررفته است. در این روش ابتدا موضوع کلی مطرح میگردد، سپس کلیدواژه های مربوط به آن تعیین و در چندین مرحله با جستجوی واژگان و مقالات مرتبط و خالصسازی مقالات نردیک به موضوع انتخاب در نهایت به عنوان منبع استفاده میگردد. بدین منظور باتوجه به روش داده بنیاد ابتدا برای گردآوری منابع لازم جهت نگارش تحقیق حاضر، کلیدواژه هایی همچون فارابی، مدینه فاضله، سعادت از نظر فارابی، آراء فارابی و اجتماع از نظر فاضله انتخاب شد. سپس با جستجوی آن ها بیش از ٩٥ مقاله در مرحله اول که مرتبط با موضوع تحقیق بودند گردآوری شد. در مرحله دوم به جهت دستیابی به منابع نزدیک تر با موضوع تحقیق، ٦٤ منبع انتخاب گرید. سپس جهت انتخاب منابع اصلی برای تحقیق موردنظر، ٢٣ مقاله به صورت نهایی گزینش شدند.
یافته ها
در تفکر فارابی، انسان مانند سایر موجودات عالم دارای مراتبی است. اجتماع، وسیله ای برای رسیدن به سعادت دنیا و آخرت است. چراکه برای او «اخلاق»، «قانون» و «عدالت» در رابطه با همنوعان او معنا مییابد. در منظومه فکری فارابی، انسان تنها با میانجیگری «شهر یا مدینه» میتواند با نیازهای فطری خویش پاسخ گوید و به خیر و سعادت برسد (نصیرپور و همکاران، ١٤٠١).
به نظر فارابی انسان موجودی مذنیباطبع است و طبعا نیازمند اموری است که جز با جمع و در جمع و به کمک جمع برطرف نمیشود. زندگی انفرادی برای انسان امکان دارد اما نهایتا اگر بخواهد به سعادت و کمال برتر نایل شود باید به طور اجتماعی زندگی کند. براساس تعاون جماعت کامل، جماعات مدنی خواهد شد (پوراحمد و همکاران، ١٣٩١).
فارابی اجتماعات مدنی خویش را همانند ارگانیسم موجود زنده میداند که اعضای آن به سلول های بدن تشبیه اند که هرکدام با کار ویژه خود در تعامل با دیگر اعضا باهم تعاون دارند. در رأس این ساختار رئیس قرار دارد که به قلب تشبیه شده است. پس از او، طبقه متوسط که در حقیقت، نهادهای حکومتی است و در مرتبه سوم، توده مردم قرار دارد که در بین آنها، گروه های مخالف و نخبگان فکری وجود دارد (برخورداری، ١٣٩٤).
مدینه فاضله
اجتماع انسانی وسیله ای برای رسیدن به سعادت است. در واقع، بر اساس نظر فارابی، مدینۀ فاضله راه استواری است برای اینکه تک تک افراد، با پیمودن آن، به سعادت حقیقی نائل گردند و تنها راه ممکن و شرط لازم برای تحصیل کمال و سعادت، مدینه فاضله میباشد. در این مدینه، همۀ افراد هم رأی و همکار، که خواهان رسیدن به سعادت خود و سعادت دیگران اند، اجتماع را تشکیل داده اند. به عبارت دیگر، قصد همگانی شرط حصول سعادت است. در مدینه فاضله، نه تنها حاکمان، بلکه حکومت شوندگان نیز سعادتمند و خیرخواهان هستند. تعاون و یاری یکدیگر شرط حصول سعادت است، نه رأی، نظر و موافقت در دل و نیت. به عبارت دیگر، احساس مسئولیت جمعی و عملی ساکنان، شرط لازم برای نیل به سعادت و کمال است. سرنوشت اهالی ساکن مدینه فاضله، به هم گره خورده است. در شهر آرمانی او ممکن نیست یکی سعید و دیگری شقی باشد. یا همه اهل سعادتند و یا همه در شقاوت اسیرند. این نکته حائز اهمیت است که در یک اجتماع موفق، ممکن نیست که گروهی در رفاه و نیک بختی به سر برند و اکثریتی برهنه و بینوا و تیره روز باشند. بنابراین، ادعای فضل و دارا بودن مکارم اخلاق، در جامعه ای غیرفاضل و غیراخلاقی ممکن نیست. اگر شخصی فاضل در چنین مدینه ای یافت شود، در آن اجتماع غریب خواهد بود (مدرسی، ١٣٩١).
مدینه فاضله
به عقیده فارابی، مدینه فاضله مانند بدنی تام الاعضاء و تندرست است که همه اعضای آن در راه تمامیت و ادامه زندگی حیوانی و حفظ آن همکاری مینمایند. بر این اساس، نحوه شکل گیری مدینه فاضله و ارتباط افراد و جایگاه هر یک از افراد در نظام اجتماعی مدینه فاضله شبیه شرایط حاکم بر وجود انسان است. از این رو، به عقیده فارابی همانگونه که در مراحل تکوینی انسان، ابتدا قلب به وجود میآید و بعد سایر اعضا و جوارح شکل میگیرند، به علاوه مرتبت هر یک از اعضا بستگی به نزدیکی و دوری از قلب دارد، در مدینه فاضله نیز جایگاه هر یک از بخش های جامعه به همین شکل است. البته نباید پنداشت که اساس شکل گیری مدینه فاضله بر این تشبیه اندام وار استوار است، بلکه اساس شکل گیری مدینه فاضله فارابی همان مبانی هستیشناسی و انسان شناسی و شناخت شناسی اوست و این فقط یک تشبیه زیستی است. به هر حال، در مدینه فاضله فارابی پیش از هر چیز، رئیس مدینه باید استقرار یابد. سپس مدینه را به وجود میآورد و جایگاه و نقش افراد را تعیین میکند. رئیس مدینه سپس سبب تشکل و تحصیل مدینه و اجزای آن میشود و سبب حصول ملکات ارادی اجزا و افراد آن و تحقق و ترتب مراتب آنها میگردد (امینی نسب، ١٣٩٥).
پس هر مدینه ای که هدف از اجتماع در آن، در حقیقت تعاون بر اموری باشد که موجب دستیابی افراد به سعادت شود، آن مدینه، مدینه فاضله است و اجتماعی که سبب آن، همکاری برای وصول به سعادت انجام گیرد، آن اجتماع فاضل است و امتی که همه مدینه های آن برای رسیدن به سعادت حقیقی با یکدیگر یاریگری کنند، آن امت فاضله است و این چنین است معموره (جامعه جهانی فاضله) و آن، هنگامی محقق میشود که همه امت های آن برای رسیدن به سعادت حقیقی با یکدیگر همکاری نمایند (نقی زاده داوری، 1385).
فارابی در تمام نوشته های خود درمورد مدینه فاضله و سیاست، از تعابیر و مفاهیم اخلاق بهره میگیرد و درواقع، مدینه فاضله خود را بر پایه اخلاق مبتنی و استوار مینماید (حسنی، ١٣٨٩).
فارابی برای تشریح وضعیت مدینه فاضله و روابط اعضای آن با یکدیگر از علم پزشکی و ساختار بدن انسان کمک میگیرد. همانگونه که در بدن انسان قلب ریاست را برعهده دارد در مدینه هم رییس اول حکم میراند و دیگران در خدمت اویند. مدینه فاضله مانند بدنی بود که تام الاعضا است. آنگونه بدنی که همه اعضای آن در راه تمامیت و ادامه زندگی حیوانی و حفظ آن تعاون کنند (نصر اصفهانی، ١٤٠١).
سعادت در مدینه فاضله
فارابی در بیان سعادت و سعادت مدنی، تمامی بدبختیها و گرفتاریها را مختص عالم ماده میداند و بر این باور است، تا زمانی که انسان گرفتار ماده باشد، هیچ گاه به سعادت حقیقی نمیرسد، بنابراین انسان باید تا آنجا پیش رود، که خالی از اجسام و م متعلقات آن گردد و ازجمله جواهر مفارقه از ماده شود و این حالت برای او تداوم پیدا کند، این مقام همان سعادت است. فارابی در ادامه این تعریف میگوید: ممکن است بعضی ز انسان ها، یکه و تنها با اعمال و رفتارهایی مثل زهد و ریاضت و... به سعادت و خوشبختی برسند، اما این خوشبختیها و لذتها که برای افراد حاصل میشود، به لحاظ کمیت و کیفیت، متفاوت از خوشبختی و سعادتی است که برای شهروندان و افراد جامعه با انجام کارهای شایسته حاصل میشود و این سعادت مدنی است ک هافضل از سعادت فردی میباشد (ایزدپناه، امجدیان، ١٣٩١).
ویژگیهای مدینه فاضله
ازجمله ویژگیهای مدینه فاضله میتوان به: روابط اجتماعی، عدالت، تعاون و همکاری، محبت و دگر دوستی، مشارکت، آموزش، سعادت جمعی و ارزش های فردی و اجتماعی اشاره کرد که دو نمونه از آنها را شرح میدهیم (حقیقت نائینی، ١٣٩٨).
الف: تعاون؛ همکاری نمودن با یکدیگر برای بقای جامعه مدنی و کمال انسان ها است. فارابی می گوید: جماعت کثیر از مردم که با یکدیگر همکاری دارد، گرد هم آمده و هرکس بعضی از نیازهای دیگری را برای قوام خود که به آن احتیاج دارد برآورده میکند (فارابی، ٢٠٠٢).
ب: عدالت؛ از دیگر ویژگیهای مدینه فاضله، عدالت است. از نظر فارابی عدالت، آن است که همه افراد مدینه به سعادت و کمال نیکو برسند و تمام افراد حق حیات لایق شأن خود را داشته باشند. هر عضوی از افراد وظیفه خود را به انجام برساند و تابعیت از حاکم داشته باشد و زمامدار هم متصل به عقل فعال باشد و دارای اخلاق نیکو و پسندیده. تمام افراد مدینه حقوق و وظایف دیگری را محترم بشمارند و به آن تعدی نکنند. درواقع منظور فارابی از عدالت؛ تقسیم همه نیکیها از جمله ثروت، سلامتی و جوانمردی و... بین مردم است. پس ندادن حق فرد در مدینه، ظلم به اوست و دادن بیشتر از حق او، ظلم به دیگران است (فارابی؛ ترجمه سجادی، ١٣٧٩).
ارکان فاضله
١- اهل فضایل و حکومت که به حقایق موجود، معرفت دارند و ایشان برترانند و بر مدینه ریاست دارند.
٢- روحانیان و صاحبان حرف و اهل شعر و کتابت که مروجان اصول رئیس مدینه هستند.
٣- مقلدان که شامل مستوفان و منجمان است.
٤- مجاهدان یا همان نگهبانان و محافظان مدینه هستند.
٥- مالیان که تهیه غذا و مایحتاج مدینه بر عهده آنان است (حسینی اسکندیان و همکاران، ١٣٩٩).
اصول مدینه فاضله
١- اصل توحید و یکتاپرستی به عنوان زیربنای جامعه اسلامی که این اولین و مهم ترین اصل مدینه است.
٢- اصل مکافات (کیفر گناهکاران و پاداش نیکوکاران در جهان دیگر).
٣- وجود مراتب میان موجودات روحانی و مادی.
٤- بیین موجودات روحانی اتصال و پیوستگی وجود دارد، حد وسط این دو، عقل فعال است.
٥- انسان مرکب از دو جزء است: جسم و روح و سعادت در رسیدن به هر دو جزء به کمال است.
٦- نظام اجتماع باید با اراده و اختیار انسان با نظام طبیعی عالم وجود و نیز نظام خلقت انسانی تطبیق کند.
٧- توجه به نوع رهبری مدینه فاضله.
٨- دین و فلسفه از یک منشأ هستند و منشأ هردو الهام الهی است.
٩- در مدینه فاضله باید همه استعدادها و فطرت ها به شکلی تربیت شوند که حداکثر بازدهی و بهره دهی از آنها به عمل آید.
١٠- مردم مدینه فاضله به سعادت دنیوی و اخروی برسند.
١١- مردم مدینه فاضله به عنوان یک روح در کالبدهای متعدد، عهده دار وظایف و مسئولیت های مختلف هستند.
١٢ - زدوده شدن شرهای ارادی و طبیعی مستلزم رسیدن به معاد است (ابراهیم پور، ١٣٨٨).
طبقات مدینه فاضله
در هرجامعه ای، افعال و دستیابی به اهداف مستلزم تقسیم کارها و وظایف است. و علت تمایل افراد به گردهم آمدن، حث کمک از دیگران در انجام کارها است. در هرجامعه ای هر شخصی وظیفه ای دارد.
فارابی طبق دو معیار وظایف را در مدینه فاضله تقسیم میکند:
الف : طبع و فطرت افراد؛ طبیعت و فطرت هر انسانی با انسان های دیگر متفاوت است، به این معنا که هرکس طبیعتا گرایشات خاصی دارد و به همین خاطر در انجام اعمالی که متناسب با میل او هستند، برای افرادی که هیچ گونه گرایشی به آن فعل ندارند، یا اینکه گرایش کمتری دارند، برتری دارد، بنابراین در نظام کلیتر، مدینه فاضله وظیفه ای را برعهده فرد قرارد میدهد که فرد به آن گرایش، و بر دیگران برتری دارد.
ب: هیآت و ملکات ارادی افراد؛ همان صنایع و حرفه هایی هستند که اعضای مدینه فاضله به اراده خود آن را کسب کرده اند، بنابراین اینگونه نیست که هر فردی که گرایش به عملی خاص داشته باشد، انجام آن عمل را به عنوان وظیفه بر عهده او قرار دهند، بلکه فرد باید گرایسات خود را با اراده، به منصه عمل رسانده و خود را صاحب صنعتی کند و براساس آن صنعت وظیفه ای را عهده دار شود (سجادی، 1361).
طبقه اول رئیس مدینه فاضله
در نظر فارابی، هدف از خلقت انسان رسیدن به سعادت اخروی است و برای رسیدن به این سعات، نخست باید معنای آن را بشناسد و آن را هدف خود قرار دهد و سپس احتیاج دارد به اینکه اعمالی را بشناسد که به واسطه آن ها به سعادت میرسد و به آن ها عمل نماید. اما هیچ انسانی فطرتا سعادت و راه رسیدن به آن را نمیشناسد، بلکه نیازمند راهنما و معلم است و البته این در توانایی هر انسانی نیست که راهنمای دیگر انسان ها باشد. انسانی که در این زمینه احتیاج به راهنمایی انسان دیگری ندارد و خود راهنمای دیگران است رئیس نام دارد (کرباسی زاده، ذوفقاری، ١٣٩٣).
فارابی سعادت غایی را آن میداند که انسان به مرتبه عقل مستفاد برسد و نزدیک ترین وضعیت را به عقل فعال تحصیل کند. رئیس اول علیالاطلاق، کسی است که در هیچ چیزی هرگز احتیاج ندارد که انسانی بر او ریاست کند، بلکه همه علوم و معارف برای او بالفعل حاصل است و نیاز به راهنمایی هیچ انسان دیگری در هیچ امری ندارد. به چنین انسانی وحی میشود و واسطه ای بین او و عقل فعال نمیماند و امت فاضله امتی است که چنین کسی بر آن ریاست کند (مفتونی، ١٣٨٦).
از مهم ترین وظایف رئیس اول مدینه فاضله هدایت و رساندن اهل مدینه به سعادت است. منظور از سعادت کمال و خیری است که مطلوب بالذات است و سایر امور مطلوب نسبت بدان مطلوب بالعرض هستند.
مصداق اصلی سعادت انسان، که سعادت قصوی است، رسیدن به مرحله ای است که نفس وی که هویت انسان بدان است از نیازمندی به مده رهایی یابد و در قوامش هیچ نیازی بدان نداشته باشد؛ به بیان دیگر نفس انسان با مفارقت از بدن وارد در مفارقات میشود (فدائی و اکبریان، ١٣٩٨).
ویژگیهای رئیس اول مدینه فاضله
١- زبان او دارای قدرت و نیروی باشد که به واسطۀ گفتار هرآنچه میداند مجسم کند.
٢- مردم را به خوبی برای رسیدن به سعادت راهنمایی و ارشاد کند.
٣- تام الاعضاء باشد و قوت های آن در انجام کارهایی ک مربوط به اعضاست به آن امکان داده، یاوری نماید.
٤- بدن او چنان ثبات و استواری داشته باشد که بتواند در کارهای جنگی مباشرت کند.
٥- بالطبع خوش فهم و سریع التصور باشد. مقصود گوینده را بر حسب واقع و نفس الامر بفهمد.
٦- دارای حافظۀ قوی باشد و فراموشکار نباشد.
٧- فطن و هوشمند باشد.
٨- دوستدار تعلیم و تربیت باشد.
٩- دوستدار راستی و راستگویان بوده و دشمن دروغ و دروغگویان باشد.
١٠- بر خوردن و نوشیدن منحوکات آزمند نباشد.
١١- نفس او بزرگ و دوستدار کرامت باشد و بالطبع خود را در مرتبه ای بالاتر از امورناپسند بداند.
١٢ - متاع این دنیا از جمله درهم و دینار برای او بیارزش باشد.
١٣- بالطبع دوستدار دادگری و دادگران و دشمن ستم و ستمگران باش.
١٤- بر هر کاری که انجام آن لازم میداند قوی العزم باشد (سجادی، ١٣٧٩).
ویژگیهای جانشینان رئیس اول مدینه فاضله
١- حکیم باشد
٢- به شرایع، سنت ها و روش های رؤسای اول آگاه بباشد و همچنین پاسدار آن شرایع باشد.
٣- نسبت به موضوعاتی که درمورد آن ها از شریعت پیش از او حکم و قانونی نمانده است، قوه ی ادارک و استنباط داشته باشد.
٤- بتواند احکام اموری را که در جریان حوادث و مرور زمان پیش میآید و برای پیشوایان گذشته پیشامد نکرده است، به خوبی استنباط نماید.
٥- از راه گفتار و بیان نیکو، قدرت ارشاد و هدایت داشته باشد.
٦- تن او در مباشرت اعمال جنگی به خوبی مقاوم باشد (جوکار، ١٣٨٥).
طبقات وسطی
این طبقه مابین بالاترین و پایین ترین طبقه مدینه، طبقاتی وجود دارد که افراد این طبقات نیز، باتوجه به فطرت و ملکات ارادیشان متحمل وظایفی هستند، افرادی که ملکات ارادیشان پایین تر از صنعت و ملکات رئیس مدینه فاضله است به همین خاطر صلاحیت ریاست را از دست داده و در طبقه بعد از رئیس مدینه، قرار گرفته و در خدمت او و تحت فرمان او هستند، تمایزی که طبقات وسطی با طبقه اول و طبقه انتهای مدینه دارد، این است که در طبقه اول، رئیس همیشه فرمانده است و هیچ گاه تحت فرمان کسی قرار نمیگیرد؛ زیرا کسی بالاتر از او نیست که به او دستور دهد و از طرفی طبقه پایین مدینه هم همانگونه که خواهد آمد، تنها فرمان بر است و به کسی دستور نمیدهد. طبقه وسطی از جهت اینکه از رئیس دستور میگیرند، فرمان بر و از جهت دیگر چون به طبقه انتهایی دستور میدهند فرمانده هستند. افعال و کارهای طبقات میانی، همگی بر طبق خواست و غرض مرتبه بالاتر یعنی رئیس است و دستورات صادره از طبقه میانی ببه طبقه پایین نیز از خواسته های رئیس نشأت میگیرد.
طبقه انتهایی
پایین ترین ططبقه جامعه، مختص افرادی است که ملکه ارادی آن ها، تنها، خدمت به دیگران است و فطرتا مهیای خدمت میباشند، افرادی که تنها فرمان بر هستند و کسی آز آنها دستور نمیگیرد. هدف و فعل این طبقه همان هدف رئیس مدینه فاضله است. این گروه خدمت میکنند ولی خدمت نمیبینند، اما دارای هدفی واحد با مراتب فوق هستند (فارابی، ١٩٩٥م).
نتیجه گیری
همان طور که تشریح شد، میتوان فارابی را میتوان پدر فلسفه اسلامی نامید. او در علم سیاست، موسیقی، جماعه شناسی و فلسفه تبحر داشت. نظر او در مورد اجتماع و مدینه تا حد زیادی مورد توجه پژوهشگران، اندیشمندان و نویسندگان قرار گرفته است. او معتقد است که انسان با اینکه میتواند انفرادی زندگی کند ولی برای رسیدن به سعادت و کمال نیازمند همکاری با دیگران هستند که در امورات یکدیگر را یاری دهند. مدینه فاضله فارابی مدینه ای است که سعادت و کمال شهروندان در رأس امور قرار دارد، افعال مردمان برپایه خداپرستی و اعتقاد به معاد صورت میگیرد. به حقوق شهروندان توجه میشود و هیچ کس مورد ظلم واقع نمیشود. جامعه به سه طبقه تقسیم میشود؛ طبقه اول رئیس مدینه فاضله است. او متصل به عقل فعال است، حریص به دنیا و مادیگرا نیست، مدبر، عاقل، هوشمند و سالم بوده و در نهایت همگان را به سوی سعادت و کمال راهنمایی و هدایت میکند. طبقه دیگر که از آن به عنوان طبقه وسطی یاد میشود افرادی هستند که اهداف و فرامین رئیس را دنبال کرده و مروجان برنامه های او هستند. طبقه سوم که با عنوان طبقه انتهایی یاد میشوند، خدمتکاران تشکیلات هستند و پایین ترین طبقه جامعه به حساب میآیند.
فهرست منابع و مآخذ
- شریف، میان محمد (١٣٦٢). تاریخ فلسفه در اسلام ترجمه فارسی نصرالله پورجوادی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی.
- مطهری، مرتضی (١٣٦٢). خدمات متقابل ایران و اسلام، جامعه مدرسین قم.
- امینی نسب، الهام (١٣٩٥). بررسی مدینه فاضله در اندیشه سیاسی فارابی، فصلنامه پارسه، ١٦ (٢٦).
- مدرسی چهاردهی، مرتضی (بیتا). مدینه فاضله فارابی، مجله وحید، مدرسه عالی علوم اراک.
- نصیرپور، مرضیه الزهرا، نقیزاده، محمد و سادات سعیده زرآبادیف زهرا (١٤٠١). تبیین مفاهیم کلیدی شهر اسلامی در تفکر مدینه فاضله فارابی، نشریه علمی معماری و شهرسازی ایران، ١٣ (١)؛١٢٥-١٤١.
- پوراحمد، احمد، حبیبی، لیلا و جعفری مهرآبادی، مریم (١٣٩١). نظریات فارابی و کاربرد آن در باب مشارکت شهروندی، فصلنامه علمی پژوهشی هنر معماری و شهرسازی نظر، ٩ (٢١)؛١٣-٢٠.
- برخوردری، عارف (١٣٩٤). درآمدی تطبیقی بر ماهیت مدینه فاضله در آرای فارابی و خواجع نصیرالدین طوسی، فصلنامه سیاست، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، ٤٥ (٢)؛ ٤٩٥-٥١٢.
- مدرسی، سیدمحمدرضا (١٣٩١). جایگاه اخلاق در مدینه فاضله، معرفت اخلاقی، ٣ (٤).
- نقیزاده داوری، محمود (١٣٨٥). بررسی اشتراکات و افتراقات در فلسفه اجتماع افلاطون و فارابی، فصلنامه پژوهشهای فلسفی -کلامی.
- نصر اصفهانی، مریم (١٤٠١). سکوت فارابی: جایگاه منزل در مدینه فاضله، مجله علمی پژوهش های فلسفی دانشگاه تبریز، ١٦ (٣٨).
- فارابی، محمد (٢٠٠٢). آراء اهل المدینه الفاضله، بیروت، دارالمکتبه الهلال، اول؛ ٢٢٠.
- فارابی، محمد؛ سجادی، سیدجعفر (١٣٧٩) اندیشه های اهل مدینه فاضله، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
- حقیقت نائینی، غلامرضا، شیخی، محمد و محمودی مهماندوست، مرتضی (١٣٩٨). بررسی و تحلیل مؤلفه های مؤثر بر ادراک مفهوم محله به مثابه مکان سکونت بر پایه دیدگاه آرمان گرایان مدینه فاضله اسلامی، دوفصلنامه مطالعات شهر ایرانی؛٦٥-٩٢.
- حسینی اسکندیان، عبدالله، مردباری، پوییا و سیدسیاح، اردشیر (١٣٩٩). بررسی ماهیت و اندیشه های فارابی در مدینه فاضله با اندیشه های آگوستین قدیس در شهر خدا، نشریه پویش در آموزش علوم انسانی، دانشگاه فرهنگیان، (١٩).
- حسنی، محمدباقر (١٣٨٩). مدینه فاضله در اندیشه سیاسی فارابی و افلاطون، فصلنامه پژوهشی-علمی کوثر معارف، ٦ (١٤).
- ابراهیم پور، داود (١٣٨٨). بررسی تطبیقی اتوپیا در اندیشه های اجتماعی افلاطون، ابونصر فارابی و کارل ماررکس، جامعه شناسی، ١ (٣).
- سجادی، سیدجعفر (١٣٦١). ترجمه و شرح اندیشه های اهل مدینه فاضله، تهران، کتابخانه طهوری.
- کرباسیزاده، علی، ذوفقاری، زهرا (١٣٩٣). بررسی تطبیقی شهرخدای آگوستین و مدینه فاضله فارابی، فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز، ١٤ (٣)؛٧٣-٩٠.
- مفتونی، نادیا (١٣٨٦). تبیین تکثر شررایع و راهبردهای آن در مدینه فاضله فارابی، مشکواه النور، (٣٨).
- فدائی، روح الله، اکبریان، رضا (١٣٩٨). مبانی فلسفه در شکل دهی به نظریه رئیس اول مدینه، نشریه علمی آینۀ معرفت، دانشگاه شهید بهشتی؛ ١١١-١٢٨.
- جوکار، نجف (١٣٨٥). جامعه آرمانی فارابی و سعدی، مجله علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز، ٢٥(3).
- فارابی، محمد (١٩٩٥م). آراء اهل مدینه الفاضله، تحقیقک علی بوملحم، بیروت، مکتبه الهلال، چاپ اول؛ ١١٦-١٢٦.
- ایزدپناه، عباس، امجدیان، قاسم (١٣٩١). توقف مدینه فاضله بر وحدت دینی با تکیه بر آراء فارابی، فروغ وحدت، ٨ (٢٩).