سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
چرا پول باید تعیین کننده کیفیت آموزش باشد؟
پاس گل آموزش و پروش به ثروتمندان با "1 مدرسه، 2 کلاس"
خانم رضوان حکیمزاده، معاون سابق آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش در بخشی از یک مصاحبه که سایت جماران آنرا منتشر کرد، گفته است: آموزش نباید یک کالا در نظر گرفته شود، بلکه باید به عنوان خدمتی در نظر گرفته شود که از سوی دولت و به عنوان وظیفه دولت برای همه شهروندان بدون تبعیض ارائه شود. یکی از کارکردهای اصلی نظام آموزشی این است که امکان شکوفایی و رشد را برای تک تک کودکان یک کشور، بدون در نظر گرفتن وضعیت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگ، نژاد، زبان و… فراهم کند. اگر بخواهیم در مورد ثبت نام و دسترسی به آموزش صحبت کنیم، خوشبختانه تا حدود زیادی این امکان برای همه کودکان وجود دارد. با گسترش مدارس در سراسر کشور این امکان وجود دارد که دختران و پسران از اقوام مختلف بدون مشکل خاصی بتوانند به آموزش دسترسی داشته باشند و در مدارس ثبت نام کنند، اما اصل مسئله این نیست. مسئله این است که دانش آموزان در مدارس مختلف از چه کیفیت یادگیری بهرهمند میشوند و این کیفیت چقدر مطلوب است؟ فاصلهها در امر یاددهی _ یادگیری از همین جا شکل میگیرد و شکاف طبقاتی و باز تولید طبقات اجتماعی از همین جا شروع میشود. اگر قرار است آموزش کارکرد تحرک طبقاتی افراد اجتماع را در پی داشته باشد، باید برای همه به یک اندازه مطلوب و باکیفیت باشد تا امکان رشد را فراهم کند.
او میافزاید: در کلاسی با تراکم 45 دانش آموز و یک سرباز معلم که آموزش لازم را ندیده و در رشته غیر مرتبطی هم تحصیل کرده، نمیتوان امیدوار بود که فرصتهای یادگیری دانش آموزان آن کلاس به اندازه فرصتهای یادگیری کلاس درس 20 نفره در یک منطقه مرفه باشد که حمایت خانواده را نیز دارد و برای هر درس هم یک معلم خاص دارند. قطعا شرایط یادگیری این دو دسته دانش آموز برابر نیست. گرچه هر روز دانش آموزان هر دو گروه کیفهای خود را برمی دارند و به مدرسه میروند، اما این دو دسته دانش آموز روز یکسانی را از جهت تجربههای یادگیری در مدرسه سپری نمیکنند. وقتی این امکان را فراهم میکنیم که آموزش به کالا تبدیل شود و هر کس پول بیشتری داشت، کالای بهتری هم دریافت کند، نمیتوان انتظار نتایج خوبی را داشت.
حکیمزاده تصریح میکند: اگر در بدو ورود به مدرسه برای دانش آموزان با زمینههای مختلف شرایط مطلوب و باکیفیت آموزشی فراهم نکنیم، اتفاقی که میافتد این است که هرکسی برخورداری بیشتری دارد، آموزش مطلوبتری دریافت خواهد کرد و کودکان کمتر برخوردار در مناطق کمتر برخوردار شهری و روستایی شرایط مطلوب یادگیری نخواهند داشت. ادامه چنین روندی به تشدید نابرابریهای اجتماعی منجر میشود و نوعی جداسازی اتفاق میافتد که امروز اینطور شده و واقعا نگران کننده هم هست. هرچه جلو میرویم سهم دهکهای پایین جامعه از قبولی در کدرشته محلهای خوب دانشگاههایی که موجب تحرک اجتماعی میشود، کاهش مییابد.
او گفته است: قبولی در کدرشته محلهای مطلوب این امکان را به افراد میدهد تا طبقه اجتماعی خود را عوض کنند، اما فرصتهای یادگیری نابرابر این تنها امکان برای ارتقای طبقه اجتماعی از طریق آموزش را از افراد کمتر برخوردار سلب میکند و واقعا جای تاسف است که بگویم هر ساله از خیل دانش آموزان عشایر و روستایی در بین قبولیهای دانشگاههای خوب مثل دانشگاه تهران کاسته میشود. در یکی از کلاسهای مقطع کارشناسی، از 28 دانشجوی تازه وارد کلاسم، 21 نفر آنها دانش آموزان مدارس خاص بودند که به دانشگاه تهران راه یافتند. واقعا موجب ناراحتی است که دانش آموزان طبقات کمتر برخوردار جامعه امکان راهیابی به دانشگاههای برتر کشور را نداشته باشند.[1]
*سخنان کارشناسی خانم حکیمزاده را باید همه مسئولان امروز و آیندهای که در امر آموزش و پرورش دخیل هستند یا خواهند شد؛ با گوش جان بشنوند و برای آن کاری کنند.
دقت شود که صد البته سخنان خانم حکیمزاده یک سویه آرمانی نیز دارد و طبعا هیچ حاکمیتی نمیتواند همه این آرمانها را فراهم کند. لکن برنامهریزی یک طرح حقیقی و قابل اجرا که زمینه تحصیل با کیفیت و امکان حضور در رتبههای بالای دانشگاه از طریق همین تحصیلات برنامهریزی شده برای همه را فراهم کند؛ کار سختی نیست و عبور از فضای نامطلوب "1 مدرسه، 2 کلاس و 2 نتیجه" صرفا به عزم اجرایی نیاز دارد.
این بحث از مصادیق اتمّ عدالت در یک حکومت اسلامی است که کودکان و نوجوانان تحت سایه این حکومت؛ بدون در نظر گرفتن طبقه اقتصادی خانوادههایشان و یا محل تولدشان؛ اما از شرایط یکسانی برای آموزش باکیفیت و امکان حضور در دانشگاه برخوردار باشند.
***
سریعالقلم از سرنوشت کشور دائمالهجینگ قطر عبرت میگیرد؟
انکار هژمونی ایران با دروغ "هجینگ"!
محمود سریعالقلم، چهره نزدیک به اصلاحطلبان و فردی که گفته میشود مشاور رئیسجمهور روحانی بوده است؛ به تازگی طی یادداشتی در سایت جماران؛ مجددا مباحثی را علیه ایران اسلامی مطرح کرده و ضمن تمجید همیشگی از کشورهایی مثل امارات و ترکیه نوشته است:
"در عرصۀ سیاسی نیز Hedging ایران (سرمایهگذاری برای کاهش دادن ریسک) بسیار محدود است. شاید بشود ادعای علمی کرد که ایران با هیچ کشوری، روابط دوجانبۀ بههم تنیدۀ دراز مدتِ متقابلِ همه جانبۀ با دوامِ استراتژیک ندارد. با تعدادی کشور دوست است و رفت و آمد دارد ولی وفاداری و پایبندی آنها هنگام بحران یا خطر، قابل اطمینان نیست. به نظر میرسد در عرصۀ سیاسی، آنهایی که با ایران دوست هستند بیشتر سنت «دوری و دوستی» را برگزیدهاند. Hedging و Leverage ایران بیشتر در مدارهای نظامی و در جهتِ بازدارندگی و با پشتوانۀ مکتب امنیتی و اندیشۀ Keeping enemies at bay است. به یک معنا، سیاست خارجی ایران، از Leverage نظامی و امنیتی بهرهمند است و آن هم با احتیاط مدیریت میشود."[2]
*حرفهای سریعالقلم طبق معمول صحیح نیست و او صرفا تفسیرهای بددلانه خود نسبت به ایران و ایرانی را در پشت واژههای فرنگی و عبارتهای پر طمطراق پنهان کرده است.
وگرنه کیست که نداند ایران امروز تبدیل به یک هژمون بزرگ شده است که از متحدان خود در اقصینقاط جهان حمایت دفاعی و حمایت اقتصادی دارد و امنیت مردم خود در ابعاد مختلف را نیز تأمین کرده است.
آیا جز یک گفتمان هژمون با قدرت فرامنطقهای و جز کشوری که روابط دیپلماتیک خود را به صورت معقول گسترش بخشیده؛ کسی توان چنین کاری را دارد؟
در نگاه امثال سریعالقلم فقط آمریکا و ترکیه و امارات خوب هستند و مثلا اگر ایران با چین سند همکاری راهبردی 25 ساله منعقد میکند، سوخت ونزوئلا و لبنان را تأمین میکند، با حمایتهای لجستیک خود کشور قدرتمند روسیه را به طرف پیروز جنگ در اوکراین تبدیل میکند، از قطر حمایت غذایی میکند، واکسن کرونا وارد میکند و در ادامه میسازد و یا پیروز جنگ نیابتی با آمریکا در سوریه میشود؛ هیچیک از اینها به معنای "هجینگ" نیست و هیچیک از این رخدادها چیزی را در امروز و آینده شامل حال ایران و ایرانی نکرده است!
جالب است که سریعالقلم گویا حتی به پاره کردن صفحات کتاب تاریخ نیز علاقه دارد و قضیه تحریم شدن کشور دائمالهجینگ قطر(!) از سوی عربستان را نمیخواهد به یاد بیاورد.
قضیهای که قطر را حتی در بحران تأمین غذا نیز فرو برد و اگر نبود کمکهای ایران؛ معلوم نبود چه بر سر حاکمیت قطر میآمد!
و شاید برای مخاطبان محترم جالب باشد که قطر از آن روز تلاش کرد در قامت یک متحد راهبردی برای ایران ایفای نقش کند، خبرگزاری شهیر الجزیره از مواضع ضد ایرانی خود دست برداشت و روابط ایران و قطر ارتقا یافت.
اینکه چرا آقای سریعالقلم اینهمه واقعیتها را نمیبیند و الّا و لابد معتقد است همه با ایران قهرند؛ جمله از تأملات و عبرتهای روزگار ماست.
"غربزدگی" آفتی در میان برخی روشنفکران ایرانی است که از دههها پیش تاکنون جان ایران و ایرانی را آزرده است.
در اینجا لازم به تأکید است که گزاره ذهنی "اعتماد دیپلماتیک 100 درصد" یک گزاره غیر منطقی است و هیچ حاکمیت معقولی در دنیا نمیتواند از بابت حمایتهای متحدان خود در روزهای خطر اطمینان 100 درصدی داشته باشد.
لکن کشورها میتوانند با هجینگ مناسب (همانند رفتارهای ایران) و البته یافتن مؤلفههای خوداتکایی در قدرت؛ بر ضریب این اطمینان بیافزایند.
شاید برای مخاطبان محترم جذاب باشد که سریعالقلم حتی به تئوری "خودکفا بودن" نیز اعتقادی ندارد!
***
خبرهای خوب درباره وضعیت ایدز در ایران
سیداحمد سیدعلینقی، معاون پژوهشی مرکز تحقیقات ایدز ایران در مصاحبه با ایلنا با بیان اینکه علیرغم شتاب تماس جنسی در موارد ابتلا به HIV اما همچنان اصلیترین راه انتقال ایدز در ایران مقوله مواد مخدر تزریقی است، گفته است: 24 هزار مبتلا در ایران شناسایی شدهاند که البته تخمین زده میشود عدد اصلی مبتلایان در حدود 46 هزار نفر باشد.
وی در ادامه با تأکید بر اینکه ایدز هماکنون به یک بیماری مزمن غیر کشنده تبدیل شده است، درباره نوزادان مبتلا به HIV از طریق مادر مبتلا گفت: آمار این نوزادان بسیار کم شده است و اگر برنامههایمان را در این خصوص ادامه دهیم، میتوانیم سرتیفیکیت در این زمینه دریافت کنیم. در کشورهای اطراف کشوری است که موارد ابتلای نوزاد از طریق مادر مبتلا به صفر رسیده است ما هم میتوانیم با برنامههایی که در حال حاضر از طریق وزارت بهداشت در حال اجرا است، این موارد ابتلا را به صفر برسانیم البته در حال حاضر هم آمار این نوازدان بسیار بسیار کم است.
وی درباره درمان قطعی HIV در دنیا و واکسن HIV گفت: ایدز درمان قطعی ندارد و هنوز واکسنی برای آن تهیه نشده است، اما با درمانهایی که در حال حاضر وجود دارد که درمانهای بسیار خوب و موثری است بیماری کاملا قابل کنترل بوده و این افراد میتوانند مانند سایر افراد عادی در جامعه زندگی کنند. از نظر دارو نیز تحریمها در دورهای برای کشور ما مشکل ایجاد کرد، اما با توجه به اینکه شرکتهای ایرانی نیز این داروها را تولید میکنند در حال حاضر برای دارو مشکلی نداریم و بیماران میتوانند در مراکز مشاوره بیماریهای رفتاری این داروها را به صورت رایگان تهیه کنند.
سیدعلینقی همچنین درباره وضعیت ابتلا از طریق مواد مخدر تزریقی نیز گفته است که این نوع ابتلا با انجام برنامههای مراقبتی در ایران به میزان بسیار کمی رسیده و اطلاعرسانی درباره احتمالات ابتلا از طریق رابطه جنسی و نیز لزوم تست HIV نیز بایستی در جامعه گسترش پیدا کند. [3]
*صحبتهای امیدوارکننده معاون محترم مرکز تحقیقات ایدز کشور سبب خرسندی است. خاصّه برای آنهایی که آمارهای نگرانکننده پیرامون وضعیت این بیماری در دهه 80 را دنبال میکردند.
رسیدن به وضعیت امروز البته ثمره فرهنگسازی دلسوزان، بالا رفتن سطح آگاهی جامعه نسبت به بیماری مزمن HIV و البته پیشرفتهای علمی ایران عزیز است که توانسته داروهای این بیماری را در داخل کشور تولید کند.
در این باب بایستی بر مسیر صحیح ترویج تست HIV و نیز آگاهسازی مردم نسبت به تماسهای جنسینیز تأکید کرد.
ابتلا به HIV تا حد زیادی قابل پیشگیری است و مسئولان، سیاستگذاران و فرهنگسازان باید نسبت به مسدودسازی راههای ابتلا و همچنین اندیشه برای چگونگی رفع نیازهای جنسی جامعه از طرق معقول اقدامات بسزایی داشته باشند.
چه اینکه زیبنده یک جامعه اسلامی نیست که در اثر وجود مشکلاتی مثل عدم تأمین نیاز جنسی؛ برخی جوانان به سمت روابط محافظتنشده و خطرناک متمایل شوند.
نظام اسلامی در این زمینه سیاستهای مشخصی دارد که مسئولان باید بر مبنای آنها عمل کنند و زمینه رفع معقول نیازهای جامعه را در همه جهات فراهم بیاورند.
***
1_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1615702
2_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1615673
3_https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1423512