عملکرد تیم ملی فوتبال ایران در جام ملتهای آسیا 2023 پس از شکست مقابل قطر و حذف از تورنمنت مورد انتقاد برخی از کارشناسان قرار گرفت و امیر قلعهنویی بعد از پایان مسابقات از لحاظ فنی از عملکرد تیم ملی دفاع کرد. جلال چراغپور مدرس و کارشناس برجسته فوتبال ایران در گفتوگو با روزنامه همشهری صحبتهای جالبی در خصوص وضعیت فنی تیم ملی مقابل قطر انجام داده است.
*آقای قلعهنویی بعد از حذف تیم ملی گفتند که ساختار دفاعی مشکلی نداشته و بر اساس آمار برعکس خوب هم بوده است. نظر شما چیست؟
ساختار دفاعی تعاریف و شکلهای مختلفی دارد و درس بسیار عمیقی است. در کلاس جهانی، مربی فوتبال را به دو کلاس دفاعی و حملهای تقسیم کردهاند و ساختار دفاعی کتاب مجزایی دارد که در جامعه فوتبال در حال تدریس است.
وقتی از کلمه ساختار در تیم ملی صحبت میشود باید تمام عناصر تشکیلدهنده مجموعه دفاعی را در نظر بگیرید، بهطور مثال دروازهبان خروج بهموقع نمیکند یا اگر خروج میکند به دفاع وسط برخورد میکند و یک بار فکش میشکند یک بار خودش بیهوش میشود، یک بار به دفاع وسط آسیب میزند، یک بار سر دفاع وسط را میشکند! اینها صحنههایی هستند که در ساختار دفاعی تعریف میشوند. دفاع وسط سمت چپ ما یک بار میرود پشت دفاع سمت راست ما را پوشش دهد و اخراج میشود و همان طور که گفتم اینها صحنههایی هستند که جزو ساختار دفاعی محسوب میشود.
یک هافبک دفاعی داریم که به محض اینکه از او رد میشدند یا بازیکن رقیب را میزد یا پیراهنش را میگرفت که به این رفتار بازی عمل انفرادی میگویند. حالا آیا این عمل انفرادی را مخصوص یک آدم میبینیم و یا میتوانیم بگوییم دو سه بازیکن به این شکل بازی داریم؟ آن وقت به آن ساختار میتوانیم بگوییم ساختاری خطاکننده، کارتگیرنده و اخراجشونده در نتیجه اینکه بسیاری از بازیکنان ما خیلی راحت کارت میگرفتند به همین دلیل بود.
ما در ساختار دفاعی عناصری داریم که در عمل انفرادی آسیبپذیر هستند مانند اخراج شجاع خلیلزاده و مهدی طارمی و یا خطای سعید عزتاللهی که اگر کارت دوم را میگرفت اخراج میشد. طارمی برای چه در بازی سوریه اخراج شد، این بازیکن رفت جای چشمی را پر کند و دفاع بلد نبود و اخراج شد و اگر محبی هم جای طارمی بود اخراج میشد. پس هم طارمی دفاع بلد نبود، هم محبی، هم عزتاللهی و هم خلیلزاده.
درنتیجه وقتی این زنجیره در تیم ملی در عمل یک در مقابل یک موفق عمل نمیکند آن وقت میگوییم ساختار دفاعی در کل فوتبال ما ضعیف است به این خاطر که دفاع ابداع نیست، خلاقیت نیست، دفاع درس است.
دفاع آموزشی است اما حمله خلاقیت است، به عنوان مثال هیچکس به قایدی نگفته است چطور دریبل بزند و چطور سریع حرکت کند چون این ویژگیها جزو خلاقیتهای این بازیکن است و کسی به او در این مورد چیزی یاد نداده است اما آیا قایدی میتواند در پست دفاع بازی کند؟ پس به این نتیجه میرسیم که ساختار دفاعی در کل فوتبال ما از لیگ تا امیدها و بزرگسالان مشکل دارد.
*پس اینکه برخی از کارشناسان میگویند کیروش ساختار دفاعی تیم ملی را درست کرده است، منظورشان چیست؟
کاملا مخالفم. کیروش در فوتبال ما 3شکل حمله را نابود کرد و یک شکل حمله را باب کرد تا به کمک دفاع بپردازد. در نتیجه قطع حمله حریف و حمله به حریف و پرس از جلو را از ما گرفت و برای اینکه ساختار دفاعی تیم ما ضعیف بود کیروش از تجمع بازیکنان در محوطه جریمه خودمان به عنوان ساختار دفاعی استفاده کرد و برخی از کارشناسان به اشتباه میگویند که ساختار دفاعی تیم ملی را درست کرده است.
ساختار دفاعی درون یک تیم وجود دارد، به عنوان مثال ساختار دفاعی ایتالیا دفاعی است اما ساختار دفاعی برزیل حملهای است نه اینکه برزیل دفاع نداشته باشد. الان ساختار دفاعی فوتبال ما حملهای است و چون سواد دفاعی تمام بازیکنان ما کم است، کیروش آمد از تجمع 10نفره به عنوان تمام ساختار دفاعی استفاده کرد و به کمک آدمهایی که در مطبوعات داشت گفت ساختار دفاع ما را درست کرده و حمله را تبدیل به ضدحمله کرد. اگر کیروش دفاع ما را درست میکرد باید در حمله پرس از جلو استفاده میکرد نه ضدحمله.
مثل گل رضا قوچاننژاد مقابل کره جنوبی که ضدحمله بودیم و چه کلاهی سر ما رفت با این سبک. به جای اینکه ساختار دفاعی به ما ارائه دهد 10نفر را در محوطه جریمه گذاشت و گفت ساختار دفاعی است در حالی که این تجمع دفاعی است.
با این سبک کدام بازیکن باید در حمله قرار میگرفت؟ تماشاگر ما نشست، 90 دقیقه حرص خورد و رقیب توپ را داشت و همه کار کرد اما ما منتظر بودیم یک توپ آیا به بازیکن ما در حمله برسد یا نرسد و بعد با این صحبتها که اگر در بازی با نیجریه در جام جهانی این توپ پنالتی شده بود و یا در بازی با آرژانتین پنالتی گرفته میشد یک هیچ این تیم را برده بودیم و در رویا و توهم ماندیم و برای باخت مقابل آرژانتین چراغانی کردیم.
*آیا اکرم عفیف مهارشدنی بود یا نه؟ آقای قلعهنویی در این مورد گفتند که برای مدافع راست تیم ملی این بازیکن را آنالیز کرده بودند اما باز هم عفیف هر کاری دلش خواست کرد.
من این موضوع را از دید خودم میگویم. ما دو جور حمله داریم، یک حمله داینامیک و یک حمله استاتیک. در حمله داینامیک هم توپ در پستهای مختلف حرکت میکند و هم بازیکنان جابهجایی پست دارند تا تیم صاحب موقعیت شود اما در حمله استاتیک بازیکنان در مربع پستهای خود باقی میمانند و توپ را بین هم رد و بدل میکنند و این باعث میشود تعداد پاس بالا برود مثلا 300پاس به 450پاس در یک بازی میرسد.
پس اگر تعداد پاس بالا رفت اینجوری نیست که پشت تعداد بالای پاس قایم شویم و مثلا بگوییم چون 600پاس دادیم خوب بازی کردیم. در حالی که شما استاتیک بازی میکنید و ممکن است از400پاس 270تای آن رو به عقب باشد. کمیت هیچ چیز را تامین نمیکند و شاید برخی جاها نقطه ضعف تیم را نشان دهد. اگر این تعداد پاس به عقب در زمین خودی باشد یعنی طرح حمله نداشتیم و حریف اجازه ورود به زمینش را به شما نداده است.
ما اگر مقابل قطر نتوانیم متوجه شویم که دفاع راست تیم ملی رامین رضاییان نباید مقابل اکرم عفیف داینامیک بازی کند همین جا با نگفتن همین یک کلمه اشتباه کردیم. باید به رضاییان میگفتیم امروز در مقابل عفیف استاتیک بازی کن تا این بازیکن را مهار کنیم.
عفیف گوشه چپ استاتیک بازی میکرد و اگر رضاییان استاتیک بازی میکرد مساله حل میشد. یک بار دیگر به بازی نگاه کنید که عفیف چند بار پشت رضاییان صاحب توپ شد و اگر قطع توپ مدافعان ما نبود خطرات بیشتری ایجاد میکرد. حالا مقصر این موضوع رضاییان است یا کسی که به او گفته است داینامیک بازی کند؟ 3گل از آن سمت خوردیم و اخراجی هم از همان نقطه بود. پس در اینجا ما میگوییم با شطرنج فوقمدرنی به نام فوتبال سر و کار داریم.
*در مورد اینکه میگویند شانس جزئی از فوتبال است چه صحبتی دارید؟
برای پرداختن به این موضوع اول باید خود شانس را تعریف کنیم. سردار آزمون در دقیقه4 در حالی که پشت به دروازه حریف قرار داشت و دید هم نداشت ضربه قیچی ملخک شکسته این بازیکن به سمت تیر مخالف رفت و در حالی که 2بازیکن قطر پشت او به هوا پریدند توپ از بین آنها رد شده و به گل تبدیل شده و این را شانس میگویند.
حالا جهانبخش از پشت هجدهقدم بغل پا زده شانس آوردیم از بین 3نفر عبور کرده و به تیر خورده میگوییم بدشانسیم و گل سردار آزمون را شانس نمیدانیم. در مجموع شانس در فوتبال 33.5درصد داور، 33.5درصد رفتار حریف و 33.5درصد رفتار خودمان است.
*قلعهنویی بماند یا نماند؟
10سال با این تیم ملی زندگی کردیم و 60درصد این تیم تمام شده و از این تیم ممکن است حداکثر 3 یا 4نفر باقی بمانند و ما باید آن را نو کنیم. برای نو کردن تیم ملی باید از کسانی که به ژنوم فوتبال ما سواد و تسلط دارند استفاده کنیم.
اما برای زمانی که نیمکت تیم ملی ما جنگ شطرنج و سواد با نیمکت خارجیها دارد و اسم آن جام جهانی است، به نظرم برای پلههای آخر مسابقات جام جهانی و برطرف کردن همان مسائل استاتیک و داینامیک که عرض کردم نیاز به مربی خارجی داریم. اگر قرار است آقای قلعهنویی بماند مشکلی نیست، بهتر است یک مشاور خارجی باسواد جای 8نفری که در حال حاضر روی نیمکت وجود دارند در کنار سرمربی تیم ملی قرار بگیرد.