شناخت انسان، راهگشای شناخت خداست

آنچه در وجود گسترده ی آدمی،به ودیعه نهاده شده است،نشانه های علم و قدرت و حکمت «او»است و در میان آفریدگان،هیچ پدیده ای چون انسان و به اندازه ی وی،دارای سر و حکمت نیست.از میان آدمیان است که خلیفة الله به وجود می آید و نخستین انسان، خلیفه ی الهی بود:

تو را ز کنگره ی عرش می زنند صفیر ندانمت که در این دامگه،چه افتادست «حافظ » هم شناخت حضوری انسان،راهی ست برای شناخت حضوری حق که راه عرفان و شهود است،و هم شناخت حصولی آدمی،راه شناخت حصولی پروردگار است که ارتباط می یابد با تامل در اسرار و حکمت هایی که خداوند جل جلاله و عم نواله،در وجود انسان نهاده است و شناخت آن ها،معرفت آدمی را نسبت به صفات خدا،زیاد می گرداند.

آنچه در وجود گسترده ی آدمی،به ودیعه نهاده شده است،نشانه های علم و قدرت و حکمت «او»است و در میان آفریدگان،هیچ پدیده ای چون انسان و به اندازه ی وی،دارای سر و حکمت نیست.از میان آدمیان است که خلیفة الله به وجود می آید و نخستین انسان، خلیفه ی الهی بود:

انسان است که داننده ی جمیع اسماء الهی ست و به تعبیر عرفا،مظهر جمیع اسماء و صفات خداوند است.پس شناخت انسان،در شناخت خدا،نقش مهمی دارد،قرآن نیز به این معنی اشاراتی دارد:

ذاریات/20:

و فی الارض آیات للموقنین.و فی انفسکم افلا تبصرون .در زمین نشانه های بسیار برای اهل یقین وجود دارد.و نیز در خود شما،آیا نمی بینید،نیز،قرآن،در آیه ای دیگر می فرماید:

فصلت/53:

سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق او لم یکف بربک، انه علی کل شی ء شهید .

که به ویژه بر آیات انفسی تکیه می فرماید.و نیز در آیه ی دیگر می فرماید:

مائده/105:

یا ایها الذین آمنوا علیکم انفسکم لا یضرکم من ضل اذا اهتدیتم .

علامه ی طباطبایی رضوان الله علیه،در ذیل این آیه،بحث گسترده ای در معرفت نفس آورده و خواسته اند از سیاق آیه استفاده فرمایند که تامل در نفس،راهی برای هدایت است،چون صدر آیه تاکید دارد بر اینکه:خودتان را بیابید!و در خود تامل کنید،سپس می فرماید:

لا یضرکم من ضل اذا اهتدیتم که مفاد آن بر حسب بیانی که ایشان فرموده اند این است که:هنگامی که در نفس خود تامل کنید به هدایت می رسید و دیگر،ضلالت دیگران به شما زیانی نمی رساند.دستکم ما می توانیم این بیان را به عنوان یک وجه در نظر بگیریم.نیز در قرآن،همچنانکه آیاتی داریم مؤید این نظر که معرفت نفس،راهی برای معرفت خداست،آیاتی هم داریم که نسیان نفس و غفلت از شؤون نفس را،ملازم با فراموش کردن خدا،شمرده است:

حشر/19:

نسوا الله فانسیهم انفسهم .

بدینگونه،می توان دریافت که توجه به نفس با توجه به خدا،یکنوع قرابت یا ملازمت دارد چنانکه نسیان و فراموشی نفس با فراموش کردن خدا.

روایات بسیاری نیز در همین زمینه از اهل بیت عصمت و طهارت-که درود خدا و فرشتگان و پاکان و نیکان بر آنان باد-در کتابهای روایی مضبوط است بویژه در کلمات قصار امیر المؤمنین سلام الله و صلواته علیه که در«غرر الحکم »آمدی،جمع آوری شده است. (1)

باری،پس دانستیم که یکی از وجوه اهمیت شناخت انسان،همین است که به خداشناسی کمک می کند،چنانکه در روایت شریفه آمده است که:راه شناخت خدا،خودشناسی است:«من عرف نفسه عرف(یا:فقد عرف)ربه ».

پی نوشت:

1- نمونه هایی از آن را هم مرحوم علامه ی طباطبایی ره،در ذیل همان آیه 105 از سوره ی مائده،آورده اند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر