ماهان شبکه ایرانیان

برکت از نظر قرآن

راغب در مفردات می گوید: اصل کلمه"برکت"، "برک" - به فتحه باء - و به معنای سینه شتر است، و لیکن در غیر این معنا نیز استعمال می شود، از آن جمله می گویند: "فلانی دارای برکه است"و"برک البعیر"به معنای این است که شتر سینه خود را به زمین زد

گفتاری پیرامون معنای برکت از نظر قرآن

راغب در مفردات می گوید: اصل کلمه"برکت"، "برک" - به فتحه باء - و به معنای سینه شتر است، و لیکن در غیر این معنا نیز استعمال می شود، از آن جمله می گویند: "فلانی دارای برکه است"و"برک البعیر"به معنای این است که شتر سینه خود را به زمین زد.و چون این معنا مستلزم یک نحو قرار گرفتن و ثابت شدن است لذا کلمه مزبور را در ثبوت که لازمه معنای اصلی است نیز استعمال کرده و می گویند: "ابترکوا فی الحرب - در جنگ پای برجا شده و به عقب برنگشتند"و به همین مناسبت آن محلی را که مردان دلیر و شجاعان لشکر موضع می گیرند"براکاء"و"بروکاء"می نامند، و نیز در جایی که حیوان از راه رفتن باز می ایستد و به هیچ وجه تکان نمی خورد می گویند: "ابترکت الدابة"و آب انبار را نیز به همین جهت "برکه"می نامند، برای اینکه آب انبار محل ثابت شدن و قرار گرفتن آب است.و"برکت" ثبوت خیر خداوندی است در چیزی، و اگر فرموده: " لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض" (1) برای این بوده که خیرات در زمین و آسمان قرار گرفته، همچنانکه آب در برکه جای

می گیرد.و"مبارک"چیزی است که این خبر در آن باشد و به همین معنا است آیه"هذا ذکر مبارک انزلناه".

سپس می گوید: از آنجایی که خیرات الهی از مقام ربوبیتش بطور نامحسوس صادر می شود، و مقدار و عدد آن هم قابل شمردن نیست، لذا به هر چیزی که دارای زیاده غیر محسوسی است می گویند: این چیز مبارک و دارای برکت است، روایتی هم که می گوید " هیچ مالی از صدقه دادن کم نمی شود"مقصودش همین نقصان غیر محسوس است نه کاهش مخصوص که بعضی از زیانکاران پنداشته و در رد آن گفته اند: ما ترازو می گذاریم و از فلان مال، مقداری صدقه داده سپس آنرا بار دیگر می سنجیم و می بینیم که به مقدار صدقه کم شده است.راغب سپس اضافه کرده است که: مراد از"تبارک الله"اختصاص خداوند است به خیرات. (2)

پس بنا بر این، برکت به معنای خیری است که در چیزی مستقر گشته و لازمه آن شده باشد، مانند برکت در نسل که به معنای فراوانی اعقاب یا بقای نام و دودمان است، و برکت در غذا که به معنای سیر کردن مردم بیشتری است، و برکت در وقت که به معنای گنجایش داشتن برای انجام کاری است که آن مقدار وقت معمولا گنجایش انجام چنان کاری را ندارد.

چیزی که هست از آنجا که غرض از دین تنها و تنها سعادت معنوی و یا حسی منتهی به معنوی است، لذا مقصود از برکت در لسان دین آن چیزی است که در آن خیر معنوی و یا مادی منتهی به معنوی باشد، مانند آن دعایی که ملائکه در حق ابراهیم(ع)کرده و گفتند: "رحمة الله و برکاته علیکم اهل البیت" (3) که مراد از آن، برکت معنوی مانند دین و قرب خدا و سایر خیرات گوناگون معنوی، و نیز برکت حسی مانند مال و کثرت و بقای نسل و دودمان و سایر خیرات مادی است که برگشت آن به معنویات می باشد.

بنا بر آنچه گفته شد، معنای برکت مانند امور نسبی به اختلاف اغراض مختلف می شود، چون خیریت هر چیزی به حسب آن غرضی است که متعلق به آن می شود، مثلا طعامی که انسان می خورد بعضی غرضشان از خوردن آن سیر شدن است، و بعضی غرضشان از خوردن آن تنها حفظ سلامت است، چون غذای مورد نظرشان را در میان همه غذاها نسبت به مزاج خود سالم تر تشخیص داده، بعضی دیگر غذائی را که می خورند منظورشان استشفاء به آن و بهبودی

کسالتی است که دارند، بعضی دیگر نظرشان از فلان غذا تحصیل نورانیتی است در باطن که بدان وسیله بهتر بتوانند خدای را عبادت کنند، پس وقتی عمل واحدی چند جور غرض متعلق به آن می شود برکت در آن نیز معنایش مختلف می گردد، ولی جامع همه آن معانی این است که خداوند خیر منظور را با تسبیب اسباب و رفع موانع در آن غذا قرار داده و در نتیجه غرض از آن حاصل گردد.

بیان اینکه سببیت خدا و برکت او در طول سایر اسباب است، و نزول برکت،
با عمل سایر عوامل منافات ندارد

پس نباید پنداشت که نزول برکت الهی بر چیزی منافات با عمل سایر عوامل دارد، زیرا همانطوری که در ابحاث قبلی گذراندیم معنای اینکه خداوند اراده کرده که فلان چیز دارای برکت و خیر کثیر باشد، این نیست که اثر اسباب و علل مقتضی را ابطال کند، برای اینکه اراده خداوند سببی است در طول سایر علل و اسباب نه در عرض آن، مثلا اگر می گوییم:

خداوند فلان طعام را برکت داده معنایش این نیست که علل و اسبابی را که در آن طعام و در مزاج خورنده آن است همه را ابطال کرده و اثر شفا و یا نورانیت را از پیش خود در آن قرار داده، بلکه معنایش این است که اسباب مختلفی را که در این میان است طوری ردیف کرده و ترتیب داده که همان اسباب نتیجه مطلوب را از خوردن آن غذا به دست می دهند، و یا باعث می شود که فلان مال ضایع نمی گردد و یا دزد آن را به سرقت نمی برد - دقت فرمائید - لفظ برکت از الفاظی است که در لسان دین بسیار استعمال شده است، از آنجمله در آیات قرآنی و همچنین در موارد بسیاری در اخبار و احادیث، و نیز در تورات و انجیل در مواردی که عطیه های الهی را به انبیا و همچنین عطیه کهنه را به دیگران نقل می کند این لغت بسیار به کار رفته، بلکه در تورات برکت را مانند سنتی جاری گرفته است.

از آنچه گذشت بطلان رای منکرین برکت به خوبی روشن گردید، ادعای آنان - بطوری که قبلا از راغب نقل کردیم - این بود که اثری که اسباب طبیعی در اشیاء باقی می گذارد جایی برای اثر کردن هیچ سبب دیگر نمی گذارد، و خلاصه چیزی به نام برکت و یا به هر اسم دیگری نیست که اثر اسباب طبیعی را در اشیا باطل کرده و خود در آن اثر کند.

غافل از اینکه سببیت خدای تعالی و برکت او در طول سایر اسباب است نه در عرض آن تا کار تاثیر آن به مزاحمت با سایر اسباب و ابطال آثار آنها بکشد.

پی نوشت ها:

1)سوره اعراف آیه 92

2)مفردات راغب ص 44

3)رحمت و برکات خدا مخصوص شما اهل بیت رسالت است.سوره هود آیه 73

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان