جغرافی و جغرافی نویسان در اسلام

جغرافی یا جغرافیا (۱) کلمه ای است یونانی مرکب از دو جزء «جئوس» (زمین) و «گرافوس» (تصویر یا نگاشتن) پس معنی آن زمین نگاری می شود

الف جغرافی

جغرافی یا جغرافیا (1) کلمه ای است یونانی مرکب از دو جزء «جئوس» (زمین) و «گرافوس» (تصویر یا نگاشتن) پس معنی آن زمین نگاری می شود. ولی در متون اسلامی عنوان کتاب مارینوس صوری (2) (70 130 م) و کلودیوس بطلمیوس (90 168 م) یا بطلمیوس القلوذی است که به زبان عربی صورة الارض ترجمه شده است، و این نام توسط برخی از جغرافی دانان اسلامی به عنوان نام آثار جغرافیایی ایشان به کار رفته است. مسعودی (وفات 345 ه.ق). جغرافی را به «قطع الارض» معنی کرده است یعنی «پیمودن زمین (3) » . با این همه، این کلمه برای نخستین بار توسط نویسندگان رسائل اخوان الصفاء به معنی «نقشه دنیا و اقلیم ها» (خریطة العالم و الاقالیم) و نیز به معنی «صورة الارض» به کار رفته است. (4) اعراب از جغرافی به عنوان علمی دقیق و دارای حد و رسم و موضوع خاص و دلالت خاص و جدید خبر نداشتند. آثار جغرافیایی عرب را بر اساس چند اصل پایه گذاری کرده اند، و تک نگاریهای آنها در جنبه های گوناگون جغرافیا در زیر عنوانهایی همچون کتاب البلدان، صورة الارض، المسالک و الممالک، علم الطرق و جز آن یاد شده است. بیرونی المسالک را به عنوان علمی که از تثبیت مقام جغرافیایی اماکن بحث می کرد، در نظر گرفته. المقدسی در کتاب خود احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم به بحث نسبة کافی از وجوه جغرافیایی در مفهوم روزگار ما، به علمای جدید نزدیکتر شده است. به هر صورت، کاربرد واژه جغرافیا در زبان عربی نسبة جدید است. (5)

اما در تعریف جغرافیا، دانشمندان اسلامی عبارتهای متفاوت آورده اند. به عبارت ساده و مختصر، جغرافیا علم نگارش زمین و وصف احوال طبیعی، انسانی، اقتصادی، و اجتماعی آن است . و نیز گفته اند که آن علمی است که از آن احوال «اقالیم سبعه» واقعه در ربع مسکون کره زمین و پیدا شدن شهرهای واقع در آن و طول آنها و شماره آنها و شماره کوهها و دشتها و دریاها و رودخانه ها و جز این امور شناخته می شود، و عده یی قید «سبعه» را نپسندیده اند تا تعریف غیر این اقالیم سبعه را نیز شامل گردد. در جغرافیای بطلمیوس القلوذی، مؤلف عدد شهرها را در عصر خودش 4530 شهر، و شماره کوهها را 200 و اندکوه یاد می کند و معادن و جواهری را که در آنها وجود دارد بر می شمارد. و دریاها و جزایر واقعه در آنها را یاد می کند.

حاجی خلیفه می گوید: در عصر مأمون این کتاب را تعریب کرده بوده اند ولی اکنون آن تعریب پیدا نمی شود (6).

در اسلام به صورت رسمی علم جغرافیا در عصر دوم عباسی (232 334 ه.ق). به ظهور رسید، و آن پس از دوره نقل و ترجمه علوم اوایل به زبان عربی بود، و در میان آنها کتاب جغرافیای بطلمیوس القلوذی بود که اعتماد مسلمین در تقویم بلدان بر آن بیشتر بوده است. و او در این کتاب، چنانکه گفتیم شماره شهرها را یک به یک یاد می کند، و شماره کوهها و دریاها و مکان آنها و نیز معادن معتبر عالم را به اسم و رسم نام می برد (7).

ولی حقیقت این است که مسلمین به وضع علم جغرافی پیشتر از این تاریخ یعنی دست یافتن به کتب مارینوس تیری و بطلمیوس القلوذی پرداخته بودند، و شاید اسباب و علل پرداختن به این علم غیر از اسباب و عللی بود که یونانیان را بدین کار بر می انگیخت، آن عوامل را به طور خلاصه می توان چنین یاد کرد:

اولا، تأکید فراوان قرآن مجید بر اینکه: «در زمین بگردید و بنگرید» ، و نیز به بحث و فحص در «آفاق» و «انفس» بپردازید، و در سرنوشت اقوام و دولتهایی که پیش از شما بوده اند بیندیشید (8) ،

ثانیا، فریضه حج: چه مسلمانان با وجود اختلاف بلادشان برای گزاردن حج به مکه می رفتند، و رفتن به مکه نیازمند شناخت راهها و منزلها بوده است،

ثالثا، مسلمانان از همان آغاز اسلام جهت کسب علم و طلب معرفت به شهرها و کشورهای دیگر اسلامی مسافرت می کردند. و در این راه، باز، آیات و احادیث معتبر متعددی آنان را تشویق می کرد. بدیهی است چنین مسافرت و رحله ای مستلزم شناخت اماکن و مناطق مورد نظر بوده است،

رابعا، بحثها و جست و جوهای آنان درباره اسباب فتح و گرفتن خراج و جزیه و جمع آوری مالیات و کارهایی از این دست، نیازی شدید به شناخت شهرها و راهها داشت،

خامسا، عامل تجارت که حتی پیش از اسلام نیز در میان اعراب جاهلی مرسوم بود و به کشورهای مجاور و بلاد معتبر آن زمان چون شام و یمن رفت و آمد داشتند خود مستلزم آگاهی و شناخت و حتی وضع و نگاشتن نقشه و خریطه و لو به صورت ابتدایی آن می بوده است. بنابراین می توان گفت که علم جغرافی در اسلام پیش از انتقال علوم اوایل به مسلمین در سده دوم و سوم هجری آغاز گشته بود، و تازیان پیش از این عصر ناچار به تألیف درباره شهرها (بلدان) بوده اند، و شاید اولین گروهی که دست به این کار زدند راویان ادب و اصحاب اخبار بوده اند (9).

زمانی که جغرافیای بطلمیوس به زبان عربی ترجمه شد، و تازیان به اصول آن پی بردند، به تألیف کتب جغرافی به سبک بطلمیوس پرداختند، و آنچه را که از پیش می دانستند بر آن افزودند، و به نقل و سماع بسنده نکردند بلکه در دریاها و خشکیهای شرق و غرب و شمال و جنوب بلاد اسلامی به سیر و تحقیق پرداختند، و آنچه را که مشاهده و تحقیق کرده بودند نوشتند و بسیاری از اغلاط بطلمیوس را تصحیح کردند (10). اما به هر صورت علم جغرافی نزد تازیان جز در سده چهارم نضج و پختگی نیافت، و نویسندگان در این قرن به تألیف و تصنیف کتب جغرافیایی اقدام کردند، اما علمای سده سوم هجری یا (عصر دوم عباسی) راه را برای تألیف در آن رشته آماده کردند، و آن آمادگی عبارت از سفرها و اشتغالات ایشان در شمارش خراج مملکت، و تعیین راههای پستی بود، و آنچه از قبیل این امور در معرفت اماکن و ابعاد و جهات آن مورد نیاز بود.

مسلمانان کتبی را که در این موضوع، عام و شامل همه مملکت اسلامی بود «جغرافیای عمومی» نامیده اند، و آنچه مخصوص به مکانی یا بقعه یی خاص از زمین بوده، «جغرافیای خصوصی» خوانده اند .

در زیر معروفترین جغرافیانویسان و مهمترین کتبی را که در هر دو رشته این علم نوشته شده به اختصار یاد می کنیم:

.1 شاید نخستین چهره مسلمان که در جغرافیا تألیف کرده هشام بن محمد کلبی (اوایل سده سوم هجری) باشد ولی از کتاب او اثری در دست نیست.

.2 ابو عبدالله محمد بن موسی خوارزمی (وفات 232 ه.ق).

ریاضیدان و منجم مشهور که به دستور مأمون اطلسی از نقشه های آسمان و زمین فراهم کرد . و کتاب صورة الارض را پرداخت، که در آن متن و نقشه های جغرافیایی بطلمیوس را اصلاح کرده است.

این کتاب را نالینو به زبان ایتالیایی ترجمه و با حواشی و تحقیقاتی دقیق در رم چاپ کرده است (1894) (11).

.3 ابن خرداذبه (وفات 250 ه.ق).

ابو القاسم عبید الله بن احمد بن خرداذبه از ایرانیان زرتشتی بود، و به دست برامکه اسلام آورد، و نوه او ابو القاسم خرداذبه نیز شغل برید و خبر (پست و گزارش اخبار) را در نواحی جبال در ایران بر عهده گرفت، و ندیم المعتمد (وفات 279 ه.ق). و مخصوص او بود. وی در ادب سماع و لهو و ملاهی و شراب و جمهره انساب الفرس و طباخی و غیر آنها کتاب نوشته است که از میان آنها کتاب المسالک و الممالک به دست ما رسیده، و این کتاب متضمن احصاء جبایت (شمارش خراج) مملکت عباسی در اواسط سده سوم هجری است و مؤلف آن را حدود سالهای 230 234 ه.ق. تألیف کرده (12). و آن احصائی رسمی از جبایت خراج و شناخت راهها و مسافتهای میان آنهاست که بر جای مانده است. این کتاب در 1306 ه.ق. به اهتمام دخویه De Goeje با ترجمه فرانسه آن چاپ شده است، و در آن گذشته از تقاسیم مملکتی و طول مسافت میان شهرها، فواید تاریخی بسیاری موجود است (13).

.4 قدامة بن جعفر (وفات 310 ه.ق).

قدامة بن جعفر بن قدامه کاتب بغدادی که پدرش مسیحی بود، و در ایام المکتفی (289 295 ه.ق). اسلام آورد، و در دولت عباسی مناصب بزرگی احراز کرد. گذشته از علم جغرافیا کتب زیادی تألیف کرده که ابن الندیم آنها را یاد کرده است (14). اهم آن آثار که به دست ما رسیده سه کتاب به شرح زیر است:

.1 کتاب نقد الشعر، و آن نخستین کتاب مستقل در این موضوع است، که در آستانه (ترکیه) به سال (1301 ه.ق). چاپ شده است.

.2 کتاب نقد النثر، که به کتاب البیان نیز شناخته شده است، و از آن یک نسخه خطی در اسکوریال موجود است (15).

.3 کتاب الخراج، که از آن بیش از صد صفحه که درباره دیوان برید (پست) و راههای نواحی مشرق و مغرب و مسافات میان بلاد است، بر جای نمانده است. این صد صفحه ضمنا مقدار جبایه سال 245 ه.ق. را به همراه دارد، و در لیدن چاپ شده (1904) (16).

.5 یعقوبی

احمد بن ابی یعقوب بن واضح، معروف به یعقوبی (وفات پس از 292 ه.ق). ، جد او از موالی منصور عباسی بود. یعقوبی، سیاح و رحاله بود و مسافرت را بسیار دوست می داشت. در بلاد شرقی و غربی اسلام سفر کرد، و چنانکه خود می گوید در سال 260 ه.ق. در ارمینیه بوده است . و نیز به هند سفر کرد، و سرانجام به مصر و بلاد مغرب بازگشت. و از سیاحت های خویش کتابی پرداخت که آن را کتاب البلدان نامید، و آن قدیم ترین کتابی است که در این موضوع به دست ما رسیده است. یعقوبی در سفرهای خود در مغرب و مشرق هرگاه کسی را می دید، از او درباره وطن و زادگاه و خانواده و چگونگی غذا خوردن، آشامیدن و لباس پوشیدن خود و دودمان و قبیله اش می پرسید، و نیز فاصله میان شهرها و مبلغ خراجی که به دولت می پردازند و اخبار فتوحات روزگارش را سؤال می کرد و آنها را مدون می ساخت تا اینکه کتاب خود را تألیف کرد. و آن از مهمترین کتابهای اسلامی است، و دلیل آن این است که یعقوبی آن را از کتاب دیگری نقل نکرده، بلکه بر پایه پژوهشهای خویش پرداخته است. در این کتاب مؤلف به ویژه در وصف بغداد روزگار خویش، و وصف سامرا و تاریخ آن بسیار هنر کرده است. (17) همین طور بلاد مشرق (بلاد ایرانی شرق عراق تا ترکستان) را به دقت تمام وصف می کند. کتاب در سال 1861 م.، به اهتمام مستشرق جونبل چاپ شد. بعدها این کتاب در «المکتبة الجغرافیة» نیز چاپ شد. و این کتابخانه همه کتابهای معتبر جغرافیای عربی (اسلامی) را تا اواخر سده چهارم هجری در 8 مجلد به شرح زیر چاپ کرد:

.1 المسالک و الممالک لابن خرداذبه و کتاب الخراج لقدامة.

.2 کتاب البلدان لابن الفقیه همدانی.

.3 الاعلاق النفیسة لابن رسته و کتاب البلدان للیعقوبی.

.4 المسالک و الممالک للاصطخری.

.5 المسالک و الممالک لابن حوقل (معروف به صورة الارض) .

.6 احسن التقاسیم للمقدسی.

.7 کتاب التنبیه و الاشراف للمسعودی.

.8 فهرست ابجدی همه این کتب.

همه این کتب در لیدن به اهتمام دخویه مستشرق معروف چاپ شده است (18).

.6 ابن الفقیه همدانی

ابو عبد الله احمد بن محمد بن اسحق بن ابراهیم الهمدانی، و معروف به ابن الفقیه یکی از علمای ادب در اواخر سده سوم هجری است. و از احوال او بیشتر از این شناخته نیست. از او کتابهای زیادی یاد کرده اند. ولی از آن میان تنها کتاب البلدان او به دست ما رسیده که آن را پس از مرگ المعتضد (سال 279 ه.ق). نگاشته است. ابن الفقیه در این کتاب از زمین و دریاها در چین و هندوستان و بلاد عرب، و مصر و بربر و شام و فلسطین و بین النهرین و بلاد روم سخن می گوید، و به ویژه اطلاعات او درباره بصره و کوفه تازگی دارد، در حالی که راجع به بغداد چیز تازه یی به دست نمی دهد.

ابن الندیم می نویسد که «او معلومات خود را از کتب دیگران گرفته است، و به ویژه کتاب الجیهانی را سلخ کرده است» . ابو عبد الله جیهانی چنانکه می دانید وزیر سامانیان بوده است و کتابی در المسالک و الممالک داشته که از میان رفته است، و کتاب البلدان ابن الفقیه جای آن را گرفته است (19).

این کتاب نیز به سال 885 در زمره کتب هشتگانه یی که یاد شد در «المکتبة الجغرافیه» چاپ شده است.

.7 ابن رسته (وفات حدود 290 ه.ق).

ابوعلی احمد بن عمر بن رسته اصفهانی مؤلف کتابی است به نام الاعلاق النفیسة (آویزه های گرانبها) که آن را به سال 290 ه.ق. در اصفهان نوشته است (20). اصل کتاب دائرة المعارف گونه ای است در هفت مجلد، در مورد بلدان، و تاکنون به وجود یک نسخه خطی آن در موزه بریتانیا پی برده اند. (21) یک مجلد از آن در زمره کتب هشتگانه مذکور در فوق در المکتبة الجغرافیه چاپ شده است. و آن درباره شگفتیهای آسمانها و مرکزیت زمین نسبت به آنها و حجم زمین بحث می کند. آنگاه به وصف مکه و مدینه می پردازد و دریاها و رودخانه های معروف و «اقالیم سبعه» را وصف می کند، و به ویژه راجع به ایران بحث مفصلی دارد (22). یاقوت و مقدسی از آن زیاد نام می برند.

ترجمه آلمانی این کتاب به سال 1905 م. انجام گرفت (23).

مؤلفان جغرافیای خصوصی

.1 در این رشته باید از الهمدانی، ابو محمد حسن بن احمد بن یعقوب بن یوسف بن داوود الهمدانی (از قبیله همدان یمن) معروف به ابن الحائک (وفات 334 ه.ق. در زندان صنعاء) نام برد که در علم فلک و طبیعیات و جغرافیا آثاری داشته که یکی از مهمترین آنها صفة جزیرة العرب خاصة نام دارد، و آن درباره جزیرة العرب از کتب بسیار قدیم و سودمند است و هنری مولر (24) مستشرق آلمانی در (سال 1884 م). آن را با حواشی و تعلیقات زیاد چاپ کرد، یکی نیز کتاب الاکلیل در وصف یمن است، و کتابی سودمند است و جرجی زیدان در کتاب العرب قبل الاسلام خود از آن بسیار سود جسته است (25).

.2 دومین نویسنده معتبر در جغرافیای خصوصی، احمد بن فضلان است که در سال (309 ه.ق). مقتدر عباسی او را به مهمی سیاسی روانه دربار پادشاه اسلاوها (صقالبه) کرد، و او بر اساس این مسافرت خود سفرنامه یی نوشت که به نام خود او رحلة بن فضلان مشهور شده است . وی در این کتاب، از زمان ترک بغداد تا بازگشت خود، آنچه دیده بوده از جمله وصف بلغاریان و عادات و رسوم ایشان به رشته تحریر در آورده است.

کتاب در سال 1823 با ترجمه روسی آن در پترزبورگ چاپ شده است، و یاقوت حموی در معجم البلدان خویش زیر ماده «بلغار» آن اطلاعات را آورده است (26). ابن فضلان نخستین سیاح و عالم جغرافی است که از ولگا گذشته و از نواحی اطراف بحر خزر دیدن کرده است (27).

اخیرا کتاب ابن فضلان، با عنوان رسالة ابن فضلان به اهتمام و تحقیق سامی الدهان در جزو مطبوعات المجمع العلمی العربی در دمشق (1379 ه.ق./1960 م) به چاپ رسیده است.

.3 ابو زید بلخی (وفات 322 ه.ق).

در بخش فلسفه از ابو زید بلخی مختصر بحثی شده است.

کتاب معتبر ابو زید احمد بن سهل بلخی در جغرافیا صور الاقالیم نام دارد. و آن قدیم ترین کتاب جغرافی عربی است که موشح به خریطه ها یا نقشه هاست. نام کامل کتاب صور الاقالیم الاسلامیة است، و در آن مؤلف خواسته اقالیم زمین را تصویر کند. از این روی، کتاب مذکور را تألیف نموده و در آن زمین و اشکال آن را ترسیم کرده و اقالیم آن را با نقشه های رنگین تا بدانجا که امکانات مسلمانان در آن زمان اجازه می داده، آراسته است. نسخه یی از آن در کتابخانه ملی برلین موجود است. و آن از بسیاری جهات شبیه جغرافیای اصطخری است که پس از این از آن یاد می کنیم (28).

.4 اصطخری (وفات، حدود 300 ه.ق).

ابواسحق ابراهیم بن محمد فارسی از اهالی استخر فارس، که به کرخی نیز معروف شده، در جغرافیای اسلامی دو کتاب دارد که اعتبار بسزایی دارند:

نخست کتاب الاقالیم، که مشتمل بر حدود ممالک و صور اقالیم زمین و شهرها و دریاها و رودخانه ها و مسافتهای میان آنهاست. تقریبا در آن مؤلف از همه مناطق مشهور و بلاد معروف روزگار خویش یاد کرده و آنها را به وسیله نقش که خود آنها را «صور» می نامد توضیح داده است . این کتاب شامل 19 نقشه نسبتا بزرگ است، و در سال 1839 به اهتمام هانری مولر آلمانی چاپ سنگی شد (در غوطا)، و در آن نیز نقشه های یاد شده به صورت رنگی آمده است،

دوم کتاب المسالک و الممالک، که شبیه به کتاب الاقالیم است، جز اینکه از نقشه های کتاب اول عاری است. مؤلف در آغاز کتاب می گوید در نوشتن کتاب خود به کتاب صور الاقالیم ابو زید بلخی اعتماد داشته است (29).

این کتاب یک بار به اهتمام دخویه در لیدن (بریل، 1927) و بار دیگر به سال 1961 به تحقیق و اهتمام محمد جابر در قاهره (وزارة الثقافة و الارشاد القومی) چاپ شده است.

.5 ابن حوقل (اواسط سده چهارم)

ابو القاسم محمد بن حوقل نصیبی بغدادی نیز یکی از جغرافیادانان اسلامی است که کتاب المسالک و الممالک او مشهور است، و آن تقریبا عین المسالک و الممالک اصطخری است، جز اینکه در برخی از موارد بر نوشته اصطخری افزوده است. این کتاب نیز در «المکتبة الجغرافیه» چاپ شده، و در سال 1800 در لندن به انگلیسی، و در سال 1842 (بخش مربوط به آفریقای آن) به زبان فرانسه در آمده است. نام مشهور این کتاب در اصطلاح علما و محققان اسلامی صورة الارض است.

گویند در مسافرتهای خود در حدود (340 ه.ق). اصطخری را دره سند ملاقات کرد، و اصطخری از او خواست تا بعضی از نقشه های جغرافیایی وی را تصحیح و به کتاب جغرافیای او مراجعه کند، ولی ابن حوقل این تألیف را از نو به نام المسالک و الممالک نوشت و نام خود را بر آن نهاد (30).

.6 المقدسی (وفات 390 ه.ق).

ابو عبد الله محمد بن البشاری معروف به المقدسی یا المقدسی در بیت المقدس زاده شد و در بیشتر شهرهای اسلامی سیاحت کرد و به شرق و غرب (یعنی سند و هند و اندلس) مسافرت نمود و در نوشته های خویش بیشتر بر تجارب و آزمونهای شخصی خویش اعتماد می کرد و به دیده های خود. او عادات اقوامی را که دیده، همراه با اخلاق ایشان و احوال بلادشان بیان می کند و البته در این راه از پیشینیان نیز سود برده است. در سال 375 ه.ق. کتابی نوشت که آن را احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم نامید، و آن برترین و بهترین کتاب جغرافیای عمومی در این عصر بشمار می رود. کتاب با مقدمه یی در تاریخ علم جغرافی نزد اعراب تا روزگار نویسنده آغاز می شود، و در آن شیوه انتقاد علمی بکار می برد. آنگاه مزیت کتاب خود و رنجی را که در راه تألیف و جمع حقائق کتاب خویش کشیده یاد می کند و می گوید «گردآوری آن دست نداد مگر پس از جولان من در بلاد و وارد شدن من در بلاد اسلام و دیدارم با علما و خدمت من برای ملوک و مجالستم با قضاة و درس خواندنم نزد فقها و آمد و رفتم به پیشگاه ادبا و قراء و نویسندگان حدیث، و آمیزش من با زاهدان و صوفیان و حضورم در مجالس قصه گویان و مذکران...» آنگاه ادامه می دهد که برای انجام مقصود خویش «... در هر شهری تجارت کردم و با هر کسی معاشرت، و در این اسباب به فهمی قوی نکته سنجی کردم تا همه را نیک بشناسم، و مساحت اقالیم را به فرسنگها پیمودم... و پیش سپاهی و جندی رفتم تا احوال آنان بشناختم، و از مذاهب گوناگون تفتیش کردم، و از زبان و رنگ پوست مردمان آگاهی زیاد گردآوردم ... تا این کتاب بدین صورت در وجود آمد... (31) » .

اما مقدسی در این کار خویش، همت خود را تنها معطوف به ذکر بلاد اسلام (مملکة الاسلام) می کند و از ممالک کفار ذکری به میان نمی آورد و حتی «در ذکر آنها فایده یی نمی بیند ... (32) » .

آنگاه می گوید «کتاب خود را به نقشه های رنگین توضیح دادم... (33) » اما در احسن التقاسیم موجود که در دست ماست، و دوبار توسط دخویه در سالهای 1877 و 1906 با شروح و ملاحظات چاپ شده از این نقشه ها خبری نیست.

.7 مسعودی (وفات 346 ه.ق).

ابو الحسن علی بن حسین مسعودی، از دانشمندان و مورخان و جغرافیون معروف و بزرگ سده چهارم هجری است. وی در اواخر سده سوم میلادی در بغداد متولد شد. از سال 300 ه.ق. به فارس، کرمان، هندوستان، چین، ماوراء النهر، آذربایجان، گرگان، شام، فلسطین، و مصر سفر کرد، و مطالعات دقیقی در اوضاع و احوال مردم آن بلاد انجام داد، سپس به بغداد برگشت و به تألیف کتابهای مفید خود پرداخت، و در سال 346 در فسطاط مصر درگذشت.

از آثار وی اخبار الزمان فی ما اباده الحدثان را نام برده اند (خود او نیز در مروج الذهب از آن یاد می کند) که در 30 مجلد بوده و اکنون در دست نیست. دو کتاب معروف او بیشتر به تاریخ مربوط است، ولی درباره کره زمین و جغرافیای طبیعی و زمین شناسی نکته های بسیار سودمند و دقیقی دارد. و ضمن به دست دادن اطلاعات گرانبهایی درباره زمین و جغرافیای طبیعی و اقتصادی خلاصه یی است از نظر کلی و فلسفه وی، و از وسعت تجارب و اطلاعات وی حکایت دارد (34). در کتاب التنبیه مطالب عمیقی راجع به جغرافیای انسانی دارد، و اشارات دقیقی راجع به علم عمران آورده است. (35).

اما مهمترین کتاب او مروج الذهب و معادن الجواهر نام دارد و آن از معتبرترین کتابهای تاریخ و جغرافیای سده چهارم هجری است، به زبان عربی از زمان آدم ابو البشر تا سال 332 ه.ق.، و مشتمل است بر اوضاع طبیعی و جغرافیایی کشورها و اوضاع اجتماعی و دینی گوناگون موجود در آن عصر، و نیز آداب و رسوم مردم، و شرح حال پیامبران.

این کتاب را مسیو باربیه دومینار (36) به زبان فرانسه ترجمه کرده است (1861 1877) .

در اینجا از جغرافیدانان و سیاحان معتبر دیگر نام می بریم و به آثار عمده آنها اشاره می کنیم:

.1 ابو ریحان بیرونی (وفات 440 ه.ق).

آثار ابوریحان در جغرافیا و زمین شناسی عبارت است از:

.1 تحدید نهایات الاماکن، .2 تحقیق ما للهند.

.2 ابو عبید البکری (وفات 487 ه.ق).

معجم ما استعجم، که فرهنگی جغرافیایی است از آن شهرهایی که نام آنها در اشعار عرب آمده است.

المسالک و الممالک، که درباره راه ها و کشورها اطلاعات کلی ولی نابسنده بدست می دهد .

.3 شریف ادریسی (560 ه.ق).

[ابو عبدالله محمد بن محمد بن عبد الله بن ادریس ] معروف به شریف ادریسی (چون سید بوده)، جغرافی دان مسلمان، وی یکی از بزرگ ترین جغرافی دانان و نقشه نگاران قرون وسطی. در سبته مراکش متولد شد، و در قرطبه تحصیل کرد، و سپس در دربار رژه دوم [به عربی رجار] پادشاه سیسیل وارد شد، و برای او از نقره جهان نمایی ساخت، و کتابی در جغرافیا به نام کتاب الرجالی، یا نزهة المشتاق نوشت، که مفصل ترین شروح قرون وسطایی عالم است.

.4 ابن جبیر اندلسی (وفات 614 ه.ق).

جهانگرد عرب. در والانس اسپانیا متولد شد. در سال 577 ه.ق. سفری از راه دریا به مصر و مکه و مدینه و کوفه و بغداد و موصل و حلب و دمشق کرد، و از عکا به کشتی نشست، و پس از گذشتن از صقلیه (سیسیل) به غرناطه بازگشت. اثر معروفش، یکی الاحاطه فی اخبار غرناطه است، و دیگری رحلة الکنانی، که به رحلة ابن جبیر معروف است.

.5 سائح هروی (611 ه.ق).

الاشارات الی معرفة الزیارات. که در آن سفرهای خود به حلب و شام و سوریه و فلسطین و جز آن ها را وصف کرده است.

.6 یاقوت حموی (وفات 626 ه.ق).

از دانشمندان بزرگ و مشهور اسلامی. اثر معروف جغرافیایی او معجم البلدان است که صفی الدین بن الحق آن را خلاصه کرده مراصد الاطلاع علی اسماء الامکنة و البقاع نامیده است .

.7 ابن بطوطه، ابو عبدالله محمد بن عبدالله طنجه یی (730 779 ه.ق). ، جهانگرد معروف عرب. در طنجه از مادرزاد، و در سال 720 به قصد سیاحت از آنجا بیرون آمد، و شمال آفریقا و مصر و شام و حجاز و ایران و یمن و بحرین و ترکمنستان و ماوراء النهر و قسمتی از هند و چین و جاوه و مراکز آفریقا را سیاحت کرد. و بسیاری از بزرگان و امیران این ممالک را ملاقات کرد، و از کمک های ایشان در تهیه وسایل سفرهای خود بهره مند شد. در بازگشت از این سفرها در شهر فاس به نوشتن سفرها و سرگذشت های خود پرداخت، و سیاحت نامه معروف خود را که تحفة النظار نام دارد، و بیشتر با نام رحله ابن بطوطه معروف است، پدید آورد. این سیاحت نامه، از جهت بیان اوضاع و احوال تمدن و فرهنگ و تاریخ بلادی که وی در سفرهای خود دیده، اهمیت بسیار دارد، و به فارسی هم ترجمه شده است. قبلا به زبان های گوناگون، از جمله آلمانی، فرانسوی، و انگلیسی نیز ترجمه شده بوده است.

بسیاری از کتب چون حدود العالم من المغرب الی المشرق از مؤلفی ناشناخته، یا کتاب الکندی فیلسوف در جغرافی که رسالة فی الربع المسکون را نوشته است، در این فهرست یاد نشده است،

و نیز سفرنامه ناصر خسرو قبادیانی. شرح و توصیف کافی درباره آنها مستلزم تسوید اوراقی بیشتر از اینهاست، و ما آن را به زمانی دیگر می گذاریم.

پاورقی ها:

(1). به صورت «جیغرافیا» و «جائوغرافیا» هم خوانده اند.

2. Marinos of tyre

.3 مروج الذهب، 1/19 20، چاپ مصر، محمد محیی الدین. «و المراد بالقطع هو الوصف و التفصیل» . و باید دانست که مسلمین لفظ «جغرافیا» (به فتح اول یا به ضم اول) را برای دلالت بر این علم تا سده نهم میلادی به کار نبرده اند. اما پیش از این، لفظ «الجغرافیة» مقصور بر جغرافیای بطلمیوس بوده و هرگاه جغرافیا می گفتند تنها مرادشان این کتاب بوده است . و اولین کسی که جغرافی را به معنی علم جغرافی به کار برده مسعودی است در التنبیه و الاشراف (125، چاپ اروپا) که گوید «الجغرافیة هی قطع الارض» .

.4 اخوان در رسائل، 2/484 «علم الجغرافیة» به کار برده اند و آن را به «صورة الارض» (زمین نگاری) تفسیر کرده اند.

, New Edition, 1965 «ajughrafiyD» , 5. Encyclopaedia of Islam, vol. ll, p. 575

.6 حاجی خلیفه، کشف الظنون، 1/394 395، چاپ آستانه، 1310 ه.ق. «... و قد عربوه فی عهد المأمون و لم یوجد الان تعریبه» .

.7 همان کتاب، 1/ .394

.8 «افلم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عاقبة الذین من قبلهم...» (سورة مؤمن، 40/ آیه 86) . نیز: سورة الانعام، 6/ آیه 11، و سورة الحج / آیه 46)، و آیه «سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم أنه الحق...» (سورة فصلت، 41/ آیه 53) .

.9 جرجی زیدان، تاریخ آداب اللغة العربیة، 2/201، قاهره، مطبعة الهلال، .1930

.10 عمر فروخ، تاریخ العلوم عند العرب، .192

.11 جرج سارتن، مقدمه یی بر تاریخ علم، 2/392 393، بالتیمور، .1963

.12 جرجی زیدان در تاریخ التمدن الاسلامی، (2/62) این احصائیه را نقل کرده است.

.13 ابن الندیم، الفهرست، 149 150، و آداب اللغة العربیة، 2/ .202

.14 همان کتاب، 130 و ما بعد، تاریخ العلوم عند العرب، عمر فروخ، 198 .199

.15 تاریخ آداب اللغة، 2/ .173

.16 تاریخ التمدن الاسلامی، 2/ .62

.17 گوستاولوبن، حضارة العرب، 79، ترجمه عربی به خامه عادل زعیتر، قاهره، مطبعة عیسی البابی الحلبی، چاپ چهارم، 1384 ه.ق.

.18 آداب اللغة العربیة، 2/202 .203

.19 الفهرست، 154 155، یاقوت معجم الادبا، 2/63 و ما بعد در ترجمه «ابن فقیه» .

.20 آداب اللغة العربیة، 2/203 .204

.21 تنها جزء هفتم آن در دست است.

.22 یاقوت، معجم البلدان، زیر ماده «ایران» و «فرس» .

.23 عمر فروخ، تاریخ العلوم عند العرب، .196

24. Henri Muller

.25 ابن القفطی، اخبار الحکماء، 113، چاپ لیپرت، معجم الادباء، 3/9 و ما بعد، و نیز تاریخ آداب اللغة العربیة، 2/ .204

.26 معجم البلدان، 1/722 727، لایپزیک، چاپ فردیناند و ستنفیلد، .1866

(by I. Hrbek) "Bulghar" ,1308, 2nd Ed, art 1304/ 27. The Legacy of Islam, p. 119 , Ency, of Islam, 1

.28 برای ترجمه ابوزید بلخی، معجم الادبا، 1/141، الفهرست، .138

.29 تاریخ العلوم عند العرب، 199، جرجی زیدان، آداب اللغة، 2/237 .238

.30 مقدمه صورة الارض، 5 6، چاپ بیروت، مکتبة دار الحیاة، (بی.تا) .

.31 احسن التقاسیم، 2، چاپ لیدن (بریل)، .1906

.32 همان کتاب، 9 «... و لم نذکر الا مملکة الاسلام حسب، و لم نتکلف ممالک الکفار لاننا لم ندخلها و لم نر فائدة فی ذکرها...» .

.33 همان کتاب، .10

.34 عمر فروخ، تاریخ العلوم عند العرب، 119 .120

. 35. J. Schacht, The Legacy of Islam, p. 123

36. Barbier de Meynard

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر