به گزارش مشرق، برای برخی دختران جوان خانه پدری مثل جهنم است و رهایی را در ازدواج می بینند. با کمی تلاش از خانه پدری رها میشوند و ازدواج میکنند اما پس از چند صباحی از زندگی مشترک که میگذرد ، رهایی را در طلاق جستجو می کنند. این نگره و روش انتخاب به صورت خیلی عام در جامعه کنونی ما صورت فراگیری دارد که به نقد مناسبات جامعه زنانه نیاز دارد.
حمید نعمت اله کارشناس اجتماعی آسیبهای کلان در مورد زنان که لباس کارگردانی به تن دارد، وضعیتهای متفاوتی را از زنان مجرد و مطلقه به نمایش درآورده است و طلاق و اعتیاد جزء مفاد مفهمومی لاینفک آثار سینمایی اوست.
پس از رستگاری در قلعه پرتقالیها، (اشاره به فیلم «آرایش غلیظ» )، رگ خواب ادامهای برای آسیبشناسی همان مضمونی است که در آرایش غلیظ ارائه کرده بود. در واقع «نعمت اله» بر همان دغدغه بوتیکیاش همچنان اصرار دارد. تفاوت آرایش غلیظ با رگ خواب در این است که با شنگولی و طنازی شخصیتها، تراژدی سیاه زنانه در لایه دوم فیلم پنهان میشود. با ترکیبی وسواس گونه در فیلم آرایش غلیظ، نعمت اله، احوالات پرسوناژ لادن (طناز طباطبایی) را در لایه دوم فیلم ارائه میکند و سیاهی را از جلوی چشمان تماشاگر دور نگاه می دارد. با اینکه تراژدی واقعی فیلم آرایش غلیظ، رویدادی است که برای لادن رخ می دهد نه جنایات اقتصادی که مسعود ( حامد بهداد) مرتکب میشود.
در فیلم رگ خواب مسعود با آرایش غلیظتری در قالب کامران تجلی حضور پیدا میکند که سمبل تکامل یافتهاش پرسونای شاپوری (رضا رویگری) در فیلم بوتیک نعمت اله است. بدمنی که از دل سینما آمد اما جامعه شناسان ایرانی نایده اش گرفتند.
این نگرش تطبیقی به آثار حمید نعمت اله و بازیابی مولفههای رواییاش دلیلی بر تکرار یک محتوای خاص نیست. اگر عده ای نعمت اله را متهم کنند چنین محتوا و مضمونی را در فیلمهایش تکرار میکند، اتهامی شاخص هنری برای نعمت اله نیست. به اعتقاد نگارنده مسیری که حمید نعمت اله با فیلم بوتیک و در ادامهاش با آرایش غلیظ و رگ خواب می پیماید مسیر بشدت انسجام یافتهای است. فیلمساز مانیفستاجتماعی منطقی و هم ارزی با جامعه دارد وبا آسیبهای کلان زنان مطلقه دست به گریبان است و این موضوع دغدغه اصلی و زیبای فیلمساز است.
تفاوت آرایش غلیظ نعمت اله این است که مسعود (حامد بهداد) را به عنوان شخصیت مرکزی درام انتخاب میکند و روایت لادن( طناز طباطبایی ) را در ژس زمینه روایت قرار میدهد. شاخصههای رفتاری مدار داستانی را به گردش در میآورد اما در رگ خواب، لادن با شمایل مینا (لیلا حاتمی) در مسیر اصلی روایت قرار میگیرد.
اگر بخواهیم فیلم نعمت اله، که اثری صادقانه، رک، تراژیک و زنانه است را بدون هیچ اغراقی تحلیل کنیم باید در تحلیل فیلم به این موضوع اشاره کنیم، جامعه زنان در ایران در سطوح اجتماعی – اقتصادی مختلف، نمیتوانند کسب استقلال کنند. به راستی نمی شود الگوی تعیین شده اجتماعی برای زندگی مشترک را برهم ریخت و بسیاری از آثار سینمایی «بیخود وبی جهت» بر استقلال فردی زنانه تاکید دارند.
مینای «رگ خواب»، قبل و بعد از ازدواجش رگ خوابش را به یک مرد میسپارد. پس از طلاق تصور میکند، بدون حضور هیچ مردی میتواند زندگی اش را اداره کند. اما با توجه به الگوی زیستی در جامعه ما، آنچه مینا در سر میپروراند سراب است.
استقلال خواهی پوشالی مینا موجب میشود که پس از طلاق به سراغ خانوادهاش یعنی پدر بلیط فروش کارگر مآبش نرود و تصور میکند که میتواند پس از رهایی از یک بند یک مرد معتاد، به تنهایی به زندگی خویش سر و سامان بخشد. وقتی ناتوانی فردیاش محرز میشود سعی میکند به مرد دیگری دل ببندد و خانه خراب ویرانش را آباد کند. اما چنین تفکرانه منجر به استیصال و نابودی فردی مینا میشود . نگاهی که پرسوناژهایی مثل مسعود در «آرایش غلیظ» و کامران حصیبی به زنان دارند، نگاهی توریستی است. مردانی ولگردی که خود را در این جهان توریست میدانند و فتح قلب هر زن مطلقه ای برایشان حکم سفر به شهر پاریس را دارد و تفریح خاصشان بهرهبری از احساسات زنانه و به نابودی کشاندن زنان بیپناه است.
باید به این «چشمان باز اما بسته» در میان جامعه زنان، وسعت دیدگاه بخشید و فیلمهای نعمت اله از یک دریچه هنرمندان موجب توسعه دیدگاه زنانه میشود. جامعه زنان در شرایط کنونی با وجود آزادیهای اجتماعی بیشتری نسبت به سالهای پیشین باید محتاطانه تر از گذشته رفتار کند و در محاسبات اجتماعی خود یک بازنگری اساسی داشته باشد، فیلم رگ خواب الگوی اجتماعی خوبی برای بازنگری عمیق در محاسبات اجتماعی زنانه است.
در تحلیل آثار نعمت اله، تم زنانگی نسبت تنگاتنگی با مانیفست فیلمساز دارد. نعمتاله با این انگ مواجه است که دستمایههای دراماتیکش را در سینما بازفراهم آوری میکند. اما با نگاهی به احوال جامعه، تکرار چنین مضامینی غنیمت بزرگی برای سینمای اجتماعی به شمار میآید. اگر نعمت اله صد فیلم دیگر با همین مضمون بسازد باز هم برای فضای لبریز از ناهنجاری زنانه کم است. جامعه زنان ایرانی نیاز به تلنگرهای هنری و دراماتیک فراوانی دارد. آنچه در شکل زندگی زنانه در جوامع شهر نشین به صورت یک امر رایج درآمده است نظریات نوسازی پس از طلاق است که چنین نظریاتی کاملا از یک سبک زیستی ناهمگون کاملا آنگلوساکسونی میآید. بسیاری از آثار سینمای اجتماعی تولید هالیوود، عمدتا با طلاق و زنانه مطلقه شکل میگیرد و تبیین الگوی زیستی در آثار سینمای اروپا و آمریکا اشارتی به داشتن زندگی موقت با معشوقههای جوان و متنوع دارد. اما بلوغ زیستی کارگردان رگ خواب کاملا مغایر با الگوی زیستی تبیین شده، به واسطه فیلم های آمریکایی است.
واقعیت این است که زندگی مدرن، تحلیل علل طلاق و پیامدهای آن را به امری پیچیده تبدیل کرده است و البته رمزگشایی از دلایل طلاق و پیامدهای پس از آن برای کارگردان رگ خواب چندان پیچیده نیست. کامران حصیبی وقتی وارد زندگی مینا میشود ،قصد و نیتش صرفا ماجراجویی جنسی است و در مقابل احساسات غلیظ مینا، حتی حاضر نیست به اندازه ترمیم یک دندان به او کمک مالی کند. این تصویر در فیلم نعمت اگر صدها بار تکرار شود بازهم نیکوست.