ماهان شبکه ایرانیان

نقش اقلیت و اکثریت در تأمین مشروعیت قدرت (تأملی در نخستین نگارش مربوط به مشروعیت قدرت سیاسی در میان مسلمین)

یکی از بحثهای بنیادین و مهم علوم سیاسی، بحث «مشروعیت اقتدار سیاسی» و مباحث مرتبط با آن مانند مبانی مشروعیت، بحران مشروعیت و غیره می باشد. این بحثها بویژه در این اواخر توسعه فراوان یافته است.
بحث مشروعیت در اصل مبتنی بر این پرسش است که به چه دلیل فرمانروایی بخشی از اعضای جامعه بر بخش دیگر «مشروع» می باشد، چرا باید مردم از دولت و گردانندگان آن (هیأت حاکمه) اطاعت کنند؛ این اطاعت چه زمانی دچار تردید می گردد و بحران مشروعیت پیدا می شود؛ آیا مشروعیت نظامهای حاکم منشأ الهی دارد، یا مردمی، و یا صور دیگری برای آن متصور است؛ اقلیتها و اکثریتهای سیاسی چه نقشی در تأمین و یا نقض مشروعیت دارند؟ اینها و دهها سؤال مشابه بر محور بحث مشروعیت مطرح هستند.1 این مباحث به صورت کنونی، بحثهای جدید و پیشرفته ای هستند، لیکن شکل ساده تری از اینها را نیز در آثار فلسفی و دینی قدیم مانند آثار افلاطون، ارسطو، حکمای باستانی چین و فقها و فلاسفه مسلمان می توان یافت.
آثار کلامی اندیشمندان اسلامی یکی از جایگاه های اصلی مطالعه این موضوع در چارچوب اندیشه اسلامی است. چنانکه در میان آثار فقهی و تفسیری نیز می توان مطالب مفیدی در این باره به دست آورد. از آن میان دو کتاب به نامهای «کتاب الصّفوة» و «کتاب القلَّة و الکثرة» نگاشته فقیه و مفسر شهید زید بن علی علیه السلام (79 121 ه) حایز اهمیت بسیار هستند، زید فرزند امام چهارم (حضرت زین العابدین ع) می باشد. او در ضمن رهبری قیام مسلحانه مهمّی علیه بنی امیه به طرز فجیع و مظلومانه ای به شهادت رسید. هر چند که برخی از منحرفان و جاه طلبان آن روزگار به نام او فرقه ای پدید آورده و «زید» را امام خود معرّفی نمودند و از پذیرش ولایت ائمه بحق سرباز زدند، اما طبق اسناد تاریخی و حدیثی معتبر، «زید» دانشمند و فقیه سترگ و پاکدامنی بود که امامت به حق برادرش امام محمد باقر علیه السلام و برادر زاده اش امام جعفر صادق علیه السلام را از جان و دل قبول داشته است و قیام خود را نیز با رضایت و امر آنان آغاز کرده بود.2
زید در عصری می زیست که قدرت و حاکمیت جائرانه بنی امیه از نظر سیاسی دچار بحران مشروعیت بوده است و علمای درباری و نظریه پردازان اموی برای حل آن تلاشهای فکری وسیعی می کرده اند. آنان برای ایجاد شبهه در اذهان مردم نسبت به حق حکومت اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله (ائمه معصومین) مسأله «اقلیت و اکثریت» را پیش کشیده و مدعی طرفدار «جماعت» یا «اکثریت» مردم از حکومت امویان شده اند و چنین وانمود کرده اند که مسأله «امامت» را به گونه مطلق می توان از نظر اسلام به استناد اکثریت حلّ کرد. «زید» کتابهای «ألصَّفوة» (برگزیدگان) و ألقلّة و الکثرة (اقلیت و اکثریت) را در برابر آنان و برای ابطال استدلالهای ایشان نوشته است. از این روی، نوشته های زید در این زمینه و بویژه کتاب «اقلیت و اکثریت» او از اهمیت ویژه ای برخوردار است. متأسفانه باید گفت این کتاب که یکی از نخستین تفسیرهای موضوعی قرآن مجید نیز به شمار می رود از گزند حوادث در امان نمانده و تنها بخش ناچیزی از آن باقی مانده است. نسخه کامل کتاب القلة و الکثرة (مَدحُ القلّة و ذَمُّ الکثرة) به طور مسلم تا سال 664 هجری موجود بوده و نسخه ای از آن در کتابخانه شخصی عالم نامدار شیعه «سید بن طاووس» وجود داشته است؛ لیکن از آن زمان به بعد از اصل کتاب خبری نیست؛ فقط بخشی از آن باقی مانده است. سید بن طاووس برای کتابهای تفسیری و علوم قرآنی کتابخانه خود فهرست توصیفی جالبی تهیه کرده و نام آن را «سَعْدُ السُّعُود» گذاشته است.3 او در سعد السعود ضمن معرفی هر کتاب، گزیده ای از آن را نیز عیناً درج کرده است. سیّد، کتاب زید در باره اقلیت و اکثریت را جزو کتابهای تفسیری معرفی کرده و قسمتی از آن را نیز عیناً نقل کرده است که در حال حاضر فقط همان مقدار گزیده ابن طاووس از این کتاب باقی مانده است. در اینجا نیز روی همین مقدار موجود تأمّلی کوتاه و بررسی فشرده ای خواهیم داشت تا ببینیم مسأله اقلیّت و اکثریت در تأمین مشروعیّت امامت و یا مشروعیت قدرت چه نقشی دارد؟
با وجود اینکه بنی امیه با شیوه قهر و غلبه قدرت را به دست گرفته بودند ولی همه آنان و حامیان نظریه پردازشان، مشروعیت قدرتشان را بر پایه «مقبولیت جماعت و اکثریت» مردم توجیه می کردند؛ آنان حق خلافت اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله را نیز بر همین اساس که اکثر مردم آن را نپذیرفته اند، مردود معرفی می کردند؛ یعنی به طور دقیق «مقبولیّت» و «مشروعیت» مردمی حکومت را با «حقانیّت» آن یکی می گرفتند؛ لذا از نظر اجتماعی و تعداد طرفداران در «اقلیّت» بودن را نیز مرادف با «عدم حقّانیّت» و عدم مشروعیّت آن تلقی می کردند. آنان به ظاهر می کوشیدند به گونه دموکراسیهای قدیمی یا امروزی حق حکومت و فرمانروایی را به رأی اکثریت در مقابل اقلیت مبتنی کنند در حالی که طبق گواهی تاریخ حکومت بنی امیه مبتنی بر زور و غلبه بود و از ابتدا تا انتهای آن حتی یک مورد هم از مسأله رأی گیری و انتخاب خبری نبوده است.4
علاوه بر این «سکوت» مردم در مقابل یک حکومت به معنای «رضایت» و یا رأی مثبت دادن آنان به هیأت حاکمه نیست؛ چه بسا ناشی از استبداد و اختناق باشد. چنانکه قرائن و ادلّه نشان می دهد حکومت امویان چنین بوده است؛ چون در طول حکومت آنان به جز شبیخونها و غارتهای موردی و محلی، فقط چهل و هشت مورد شورش، قیام و نهضت خونین گسترده در قلمرو خلافت شرقی و سی و پنج مورد نیز در قلمرو خلافت غربی (مغرب و اندلس) در تاریخ ثبت شده است.5 یعنی به طور میانگین سالی یک قیام و جنبش ضدّ اموی وجود داشته است و این نشانه عدم رضایت عامّه مردم از فرمانروایی آنان می باشد.
نکته دیگر اینکه در اسلام مسائل اعتقادی، سیاسی و اجتماعی بر دو گونه است دسته اول مسائلی هست که به اجتهاد فقها و یا نظر اهل حلّ و عقد و یا امت اسلامی گذارده شده است. دسته دوم مسائلی است که در قرآن و یا سنّت معتبر نبوی صلی الله علیه و آله راه آنها به گونه روشن و آشکار و از طریق «نصّ» بیان شده است در این مسائل اجتهاد روا نیست و رأی مردم نسبت به آنها چه منفی باشد و چه مثبت تأثیری ندارد؛ بنابراین مسأله اقلیت و اکثریت شامل اینها نمی شود؛ مانند اصل وجوب نماز، روزه، تولی و تبرّی، حج و امثال اینها. مسأله امامت نیز طبق نظر شیعه از این مسائل است؛ چون امامت دوازده امام معصوم به نصّ و نصب پیامبر صلی الله علیه و آله صورت گرفته و «رأی» نمی تواند در آن مؤثر و دخیل باشد. اگر رأی عموم جایگاهی در مسأله رهبری مسلمانان داشته باشد، در عصر غیبت است و اینجاست که دو عنوان «انتصاب» و «انتخاب» به عنوان دو منبع متفاوت مشروعیّت قدرت و دولت از طرف فقها مطرح شده است6 و چون علمای اموی برای نفی حق امامان معصوم به اکثریّت تمسّک و استدلال می کرده اند «زید» با استناد به قرآن اساساً ملاک بودن اکثریّت را زیر سؤال برده است.
کار زید در آن مقطع برای نفی اکثریت به این مفهوم، که بنی امیه با آن حکومت و سلطه خود را توجیه می کرده اند، اهمیت زیاد داشته است؛
لیکن در اینکه آیا می توان آن را به اعصار بعدی و دوران غیبت نیز تعمیم داد، جای سؤال وجود دارد. در هر حال، زید وقتی که به شام (پایتخت بنی امیه) سفر کرده و با استدلال علمای اموی به مسأله اکثریت مواجه شد، کتاب خود را در پاسخ آنان نوشت. ما اکنون ترجمه متن سخنان زید را آورده و سپس چند نکته را در باره امکان و یا عدم امکان تمسک به اکثریت برای تأمین مشروعیّت قدرت در عصر غیبت را یاد آور شده و بررسی گسترده و دقیق تر مسأله را به فرصت دیگری موکول می کنیم. متن سخنان زید بن علی در باره اقلیت و اکثریت
سید بن طاووس به نقل از خالدبن صفوان راوی کتاب زید چنین می نویسد:
«زید وارد شام شد، علمای شام [که طرفدار بنی امیه بودند] از ورود او آگاه شدند و به دیدارش شتافتند تا با او مناظره کنند. آنان خطاب به زید گفتند:
اکثر مردم بر خلاف شما و عقیده شما هستند که می گویی پدرانت به امامت و خلافت شایسته تر بودند. آنان بدین وسیله به مسأله اکثریت استدلال نمودند، زید نیز در برابر آنان و برای ابطال نظریه شان پس از ادای حمد و ستایش خداوند و درود بر پیامبر و خاندان او، چنان فصیح و زیبا سخن گفت که ما از هیچ عرب قرشی و غیر قرشی نظیر آن را در موعظه، قوّت برهان و فصاحت لهجه ندیده بودیم. آنگاه زید خطاب به سخنگوی حاضران گفت:
شما از جماعت و اکثریت یاد کردی و چنین می پنداری که همه اکثریّتها و جماعتها بر حق بوده اند در حالی که خداوند در قرآن [اقلیّت را ستایش و اکثریّت را نکوهش کرده و] فرموده است: «بسیاری از شرکا در حق همدیگر ستم می کنند، مگر آنان که ایمان آورده و عمل صالح به جای آورند، و اینان نیز بسیار اندکند.» (سوره ص / 24)
و باز فرموده: «چرا در میان ملتهای پیشین جز اقلیتی که آنان را از عذاب رهانیدیم، خردمندان و نیکان با فضیلتی نبودند که از گسترش تباهکاری در روی زمین جلوگیری کنند؟» (سوره هود / 116)
و باز خداوند فرموده: «اگر ما بر آنان مقرّر می داشتیم که خود یکدیگر را بکشید، یا از خانه های خویش بیرون شوید، جز اقلیتی از آنان اطاعت نمی کردند.» (سوره نساء / 66)
باز فرموده: «چون طالوت با سپاهیان خود بیرون آمد، به آنان گفت: خداوند شما را به جوی آبی می آزماید، هر کس از آن بیاشامد از من نیست، و هر کس از آن نخورد از من است، مگر آن که کف دستی آب برگیرد [که از نافرمانان به شمار نیاید]، پس جز اقلیت همه از آن بیاشامیدند.» (سوره بقره / 249)
و در نکوهش اکثریت فرموده:
«هر چند بسیار هم بکوشی اکثر مردم ایمان نخواهند آورد.» (سوره یوسف / 103)
«اگر اکثر مردم روی زمین را اطاعت کنی تو را گمراه خواهند کرد.» (سوره انعام / 116)
«مگر پنداری که اکثر آنان می شنوند و درک می کنند؟ آنان جز موجوداتی مانند چهارپایان نیستند، بلکه گمراه ترند.» (سوره فرقان / 44)
«هان ای مؤمنان! اکثریت حبرها و کشیشان اموال مردم را بنا حق می خورند و آنان را از راه خدا باز می دارند.» (سوره توبه / 34)
«اکثر مردم البته که فاسقند.» (سوره مائده / 49)
[خالدبن صفوان می گوید] آنگاه، زید کتابی را بیرون آورد و نشان داد که آن را در باره اکثریت و اقلیت نوشته بود.
سید بن طاووس می گوید: مضمون آن کتاب در اثبات گمراهی اکثریت ملّتهای پیشین از راه و رسم انبیای الهی است، و از جمله به موارد ذیل از قرآن مجید استناد کرده است: آل عمران / 110، نساء / 66، 114، مائده / 13، 32، 59، 62، 64، 66، 68، 71، 77، 80، 81، 100، 103، اعراف / 17، 86، 102، 131، 179، 187، انفال / 19، 26، 34، یونس / 36، 55، 60، 92، هود / 17، 40، 116، نحل / 38، 75، 83، 101، إسراء / 62، 70، 89، کهف / 22، مؤمنون / 70، شعراء / 54، 8، 67، 103، 121، 139، 158، 174، 190، 223، قصص / 13، 57، 78، عنکبوت / 63، فصّلت / 4، سبأ / 13، 28، 35، 36، 41، یس / 7، 62، ص / 24، مؤمن / 57، 59، 61، 82، ذاریات / 36، قمر/ 24، 45، واقعه / 14، بقره / 83، 246، 249، 26، 100، 109، 243، انعام / 37، 111، 116، 119، 137، توبه / 8، 25، 34، 69، یوسف / 21، 38، 40، 68، 103، 106، رعد / 1، فرقان / 44، 50، نمل / 61، 73، روم / 6، 8، 3، 42، زمر / 29، 49، دخان / 39، حجرات / 4، طور / 47، حدید / 16، 26، 27.
سید بن طاووس می گوید در کتاب زید سوره های قرآن به همین ترتیب که یاد کردیم ذکر شده است.
خالدبن صفوان راوی کتاب زید می گوید: حاضران در مجلس زید از آنجا در حالت حیرت و پشیمانی بیرون رفتند که چگونه زمینه ابراز و بیان این منطق خیره کننده را فراهم آوردند؛ لیکن خالدبن صفوان چیزی در این باره نگفته است که آیا امویان از عقاید فاسد خود برگشتند و یا در ردّ منطق زید چیزی ارائه کردند یا نه.»7
این بود ترجمه آنچه که از کتاب اقلیت و اکثریت زید بن علی علیه السلام به جای مانده است چه بسا خواننده از آن چنین برداشت کند که از نظر اسلام و قرآن مجید «اکثریت» کاملاً مذموم است؛ بنابراین در تأمین مشروعیت اقتدار سیاسی نظامها تأثیری ندارد؛ اما، چنانکه گفتیم، واقعیت این است که با توجه به مقطع تاریخی اظهارات زیدبن علی علیه السلام و دیگر آیات و روایات اسلامی که در مجموع بیانگر دیدگاه سیاسی اسلام راجع به مسأله مشروعیّت قدرت است، نمی توان از بیانات زید و از آیات مورد استشهاد او چنین نتیجه مطلق و کلّی را به دست آورد. دقّت در نکته هایی که متعاقباً ذکر می کنیم در روشن شدن هر چه بیشتر این مسأله مؤثر است؛ چون معنای واژه «اکثریت» و «اقلیت» موجود در آیه های قرآن مجید که تا اینجا یاد کردیم با اکثریت و اقلیت مصطلح در علوم سیاسی و اجتماعی امروز تفاوت ماهوی دارد، توجه به نکته آتی بیانگر معنا و ارزش اکثریت طبق مصطلح امروز در شریعت اسلام است. پیروی اکثریت از نکوهش تا ضرورت
بررسی علمی و گسترده مسأله اکثریت و نقش آن در مشروعیت نظامهای سیاسی از اهمیت زیر بنایی ویژه ای بر خوردار است. با توجه به آیه های عدیده قرآنی در این زمینه و نیز جمع بندی خاص زید بن علی علیه السلام از آنها و با در نظر گرفتن نصوص و آیات دیگری که تا حدودی معارض با جمع بندی زید به نظر می رسد، ضرورت بررسی این موضوع دو چندان می شود. بویژه اینکه در عرف سیاسی اعصار مختلف شیوه اکثریت (مانند قاعده قرعه) حلاّل مشکلات سیاسی و اجتماعی بوده و می باشد و غالب نظامهای سیاسی جهان، حتی نظام جمهوری اسلامی ایران بر مبنای آرای اکثر مردم شکل گرفته است س . در جمهوری اسلامی ایران قوه مقننه به طور مستقیم و قوه مجریه از طریق مجلس شورای اسلامی بر اکثریت آرای مردم استوار شده است. حتی نمایندگان و اعضای مجلس خبرگان که تصمیم گیرنده در باره رهبری است، بر اساس آرای اکثریت مردم انتخاب می شوند،8
بنابراین می توان گفت مسأله پیروی از اکثریت بین مذمومیّت تا ضرورت دور می زند.
با ژرفنگری و دقّت در نکته هایی که ذیلاً می آید، حلّ این تعارض امکان پذیر و نحوه جمع بندی زید بن علی علیه السلام از آیات مربوط به اقلیت و اکثریت قابل درک است:
1. مناظره زید با امویان بر سر خلافت و حکومت امامان معصوم علیهم السلام بوده که طبق نصوص قابل اعتماد و متواتر از طرف خداوند و پیامبر او «منصوب» به امامت و شناخته شده و متعیّن هستند؛ امامت معصوم یک اصل عقلی و اعتقادی است و اصولاً رأی و انتخاب در آن راهی ندارد. مردم با شخص منصوب و متعین «بیعت» می کنند، و اگر بیعت هم نکنند اصل حق امامت آنان از بین نمی رود، فقط خود مردم در اثر عدم بیعت دچار زیان می گردند. چنانکه اگر همه و یا اکثر مردم قواعد و اصول ریاضی را نپذیرند و به مفاد آن عمل نکنند، به صحت آن خدشه ای وارد نمی شود، فقط آنان دچار زیان می شوند؛
2. درک مسائل بنیادی دین مانند توحید، نبوت، امامت و معاد، به دانش و ژرفنگری و استدلال و برهان نیاز دارد، که اقلیت نخبگان از عهده آن بهتر بر می آیند تا اکثر مردم که درگیر مسائل خاص زندگی خود هستند. متعلق و موضوع آیات مربوط به اقلیّت و اکثریت نیز این قبیل مسائل است.
و از آنجا که زید برای اثبات امامت ائمه معصومین (علیهم السلام) نظر داشته، به این آیات استدلال کرده است. در حالی که برنامه ریزی و مسائل اجرائی حکومت با شورای امت است که خود به خود دربردارنده حضور اکثریت در آن می باشد؛
3. در عصر غیبت و عدم حضور امام معصوم (علیه السلام)، اوصاف و شرایط عمومی شایستگان رهبری امت (فقها) از زبان معصومین بیان شده است؛ لیکن کشف مصادیق بخصوص آن در ادوار وامکنه مختلف و مشروعیت یافتن فرمانروایی واقتدار او به کارشناسی خبرگان (اقلیّت نخبه) و انتخاب و بیعت همگان (اکثریت) واگذار شده است؛9
4. مبنا قرار گرفتن رأی اکثریت امت همراه با کارشناسی اقلیت عالِم و نخبه برای مشروعیت حکومت در عصر غیبت به این دلیل است که تعیین فرد ارشد و اصلح (یا طبق مبنای دیگر اعلم) از میان انبوه فقهای واجد شرایط زمامداری برای همه زمانها و مکانها از طریق نصوص دینی امکان پذیر نیست لذا طبق سیره عقلا تعیین آن به عرف احاله می شود؛ عرف سیاسی و اجتماعی نیز در این مورد به شیوه اکثریت عمل می کند و چون عمل به آن نه تنها ردع و نهی شرعی ندارد بلکه چنان که خواهیم گفت پسندیده نیز هست. شریعت مقدس نیز بر عمل به شیوه اکثریت امت در مشروع سازی قدرت سیاسی صحّه می گذارد؛ چون که عمل به آن مانند عمل به قرعه است که یک شیوه عرفی مورد امضای شرع در حلّ مسائل مشکل و پیچیده می باشد.
5. از دیدگاه قرآن مجید «اقلیت» و یا «نخبگان» همان گونه که نقش مثبت دارد و مورد مدح قرار گرفته، گاهی نیز نقش منفی دارد و مورد نکوهش قرار گرفته است، مانند نمونه های ذیل:
إنّا أطَعْنا سَادَتنا و کبرائنا فأضَلّونا السبّیل.
(احزاب / 67)
... ما از بزرگان و نخبگان خود پیروی کردیم و آنان ما را گمراه کردند.
و أضَلَّ فِرْعَونُ قَوْمَهُ وَ ما هَدی. (طه 79)
فرعون مَلَت خود را گمراه کرد و راه را به آنان نشان نداد.
وَدَّت طائفة مِنْ أهْلِ الکِتابِ لَویضلّونکُم. (آل عمران / 69)
گروهی (اقلیتی) از اهل کتاب دوست دارند که شما را گمراه کنند.
در زمان پیامبر اسلام و همه انبیای الهی نیز اقلیت سلطه جو و خوشگذران (مترف) جامعه بودند که مانع هدایت مردم می شدند، مانند سران قریش و... چنانکه سامری و هواداران اندک او بودند که امت موسی را با گوساله گمراه کردند، بنابراین اقلیت همیشه صائب و ممدوح نیست؛
6. از نظر اسلام همان گونه که اقلیت همیشه صائب و ممدوح نیست، اکثریت و جماعت نیز همیشه «مذموم» نیست، بلکه در بسیاری از نصوص دینی مورد تشویق و ستایش قرار گرفته است، مانند نمونه های ذیل:
عن النبی صلی الله علیه و آله : لاتجتمعُ اُمتی علی الضلالة.10
امت من بر گمراهی اتفاق و اجتماع نمی کنند.
عن ابی عبدالله علیه السلام قال: مَن خَلَعَ جماعة المسلمین قَدرَ شبْر،
خَلَعَ ربقَةَ الأیمان عَنْ عُنُقه.11
عن علی قال: ألزِمُوااَلسَّوادَ الأعظَم، فَأنَّ یَداللّه مَع الجَماعَة12
به سواد اعظم (سیاهی بزرگ = اکثریت) بپیوندید، چرا که دست خدا همراه اکثریت است. مضافاً بر موارد یاد شده که مشابه آن در متون دینی فراوان است، قرآن مجید نیز اساساً خطاباتش به اکثریت و یا همگان است و نه اقلیت مانند: یا ایها الذین آمنوا...، یا ایها الناس... ؛
7. در قرآن مجید «امت اسلام» به عنوان یک اکثریت مؤمن برای ملتها و اقوام دیگر الگو معرفی شده است؛ و نه «اقلیتی» و «گروهی» از مسلمانان و مؤمنان چنان که می فرماید:
و کذالک جعلناکُم أُمة وَسَطاً لِتکُونوا شُهَداءَ علی النّاس (انعام / 38)
8. تشریع مراسم عبادی گروهی و تقبیح انجام انفرادی آن (مانند دستور به اقامه جمعه و جماعت و نماز عید و نماز استسقا و انجام حج و... به صورت جمعی) تأکیدی بر ارزش و اهمیت اکثریت و جماعت است؛
9. در اسلام تأسیس حکومت و اداره آن در چهار چوپ دو اصل ثابت و تغییر ناپذیر سیاسی منصوص در قرآن مجید یعنی «بیعت» و «شوری» است که حضور و مشارکت اکثریت امت در حکومت را می طلبد. تأسیس و تشریع دو اصل شوری و بیعت در قرآن به این معناست که مشروعیت هر گونه اقتدار سیاسی و نظام حکومتی در چارچوپ مفاهیم و الگوهای پذیرفته شده اسلامی، باید از طریق بیعت (عقد انتخاب والی و زمامدار) و شوری (شیوه جمعی و همگانی اداره حکومت) واقعیت خارجی پیدا کند؛ لذا باید پذیرفت که مشروعیت اقتدار سیاسی بر پایه آرای اکثر امت اسلامی است و نحوه اجرای عملی آن محوّل به عرف است که خود یکی از ارکان فقه در مسائل غیر عبادی می باشد.
بنابراین باید پذیرفت که مقصود زید بن علی علیه السلام از تفسیر و جمع بندی آیات اقلیت و اکثریت به ائمه معصومین (علیهم السلام) انصراف دارد چنان که انصراف اغلب آن آیات به مسائل اعتقادی دقیق و زیر بنایی مانند توحید و معاد و نبوت است و نه مسائل اداری و اجرایی حکومت که مجرای شورای امت است. مفهوم اکثریت نیز در بطن شورا نهفته است. با وجود این چنانکه گفتیم، نظر کارشناسی اقلیت نخبگان امت اسلامی در مسائل حکومتی جایگاه خاصی دارد که نباید نقش و تأثیر آن را نادیده گرفت.
پانوشت ها:
1. برای آگاهی بیشتر درباره بحث مشروعیت اقتدار سیاسی، ر. ک: حاکمیت: فرشتگان حاکم مدنیت، تألیف گولیلموفرّرو، ترجمه عباس آگاهی، دفتر مطالعات سیاسی بین المللی، تهران 1370.
سیاست، تألیف ارسطو، ترجمه دکتر حمید عنایت، کتاب ششم (بویژه صفحات 266 260)، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، چاپ سوم 1371؛ نظریه های دولت، تألیف آندرووینسیت، ترجمه دکتر حسین بشیریه (بویژه فصل اول آن تحت عنوان ماهیّت دولت)، نشر نی، چاپ اول 1371، و نیز فصلنامه راهبرد، شماره 4 (پاییز سال 1373)، مقاله محسن کدیور تحت عنوان نظریه های دولت در فقه شیعه (صفحه 41 1).
2. برای آگاهی تفصیلی از شخصیت زیدبن علی علیه السلام و قیام او و نیز دیدگاه مثبت ائمه معصومین درباره او، ر. ک: تفسیر غریب القرآن؛ صص 9 55، المنسوب الی الشهید زیدبن علی 7، تحقیق: محمد جواد الحسینی الجلالی، چاپ دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1414 قمری و نیز شخصیت و قیام زیدبن علی 7، نوشته سید ابوفاضل رضوی اردکانی، چاپ مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، 1361.
3. سعد السّعود، تألیف رضی الدین ابوالقاسم علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن طاووس (معروف به سید بن طاووس) متوفای 664 هجری، نخست در نجف توسط انتشارات محمد کاظم الکتبی با حروف سربی چاپ شده و سپس در ایران به سال 1363 هجری شمسی توسط انتشارات رضی افست شده است و نیازمند یک تحقیق علمی و چاپ جدید می باشد.
4. ر. ک: سعد السعود، پیشین، صص 23 25 و نیز تفسیر غریب القرآن، پیشین، صص 551 559.
5. ر. ک: احداث التاریخ الاسلامی بترتیب السنین، جزء 2، مجلد 2 / 1671 1661، تألیف الدکتور عبدالسلام الترمانینی، چاپ اول دمشق دار طلاس 1411 ه ق.
6. ر. ک: دراسات فی ولایة الفقیه وفقه الدولة الاسلامیه ج 1 / 511 425، تألیف آیة اللّه حسینعلی منتظری، چاپ المرکز العالمی للدراسات الاسلامیه 1409 ه ق و نیز ر. ک: فصلنامه راهبرد، مقاله نظریه های دولت در فقه شیعه، پیشین.
7. مقتطفات من کتاب القلة و الکثرة، ضمیمه کتاب تفسیر غریب القرآن، پیشین، صص 553 559 و سعد السعود پیشین صص 223 225.
8. ر. ک: قانون اساسی جمهوری اسلامی مصوب 1358 با اصلاحات 1368، فصول پنجم، ششم، هفتم و نهم.
9. ر. ک: همان مدرک، فصل هشتم. و نیز ر. ک: بخش مربوط به بحث اجتهاد و تقلید در کتب فقهی و رساله های عملیه فقهاء شیعه.
10. سفینة البحار ج 1 / 658، تألیف شیخ عباس قمی، چاپ دار الاسوة للطباعة و النشر، چاپ اول 1414 ه ق.
11. همان مدرک 646.
12. همان مدرک 652.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان