چکیده:
محققان و نویسندگان جوان، معمولا در پی آنند که روش درست نگارش مقاله های تحقیقی را بدانند و در آثار خود به کار برند. مقاله حاضر به حداقل موازینی که باید در نگارش اینگونه مقاله ها رعایت شود، می پردازد; ابتدا آنچه را که در امر تحقیق باید مدنظر باشد می آورد، نحوه تنظیم طرح تحقیق، انتخاب روش، یافتن منابع و ارزیابی آنها، و تنظیم مطالب را به اجمال می گوید و سرانجام ضوابط صوری مقاله مانند عنوان، چکیده، کلیدواژه ها، ارجاعات، پاورقیها و فهرست منابع را توضیح می دهد.برخی مهارتهای نویسندگی نیز در ضمن مباحث مورد اشاره قرارمی گیرد.
دکتر اکرم جودی - عضو هیات علمی
کلید واژه ها:
پژوهش، نگارش، مقاله تحقیقی، طرح، روش، منابع، عنوان، چکیده، ارجاع، پاورقی پژوهش، مقدم بر نگارش
از آنجا که در مقالات و آثار دانشگاهی، درجه علمی و تحقیقی اثر، بیشترین اهمیت را دارد، نویسنده چنین آثاری، در وهله اول، باید محقق توانایی باشد تا یافته های علمی خویش را در پیکر پیراسته و جامه آراسته به مخاطبان خویش عرضه دارد.
هر اثر علمی - تحقیقی بر سه رکن اساسی استوار است:
1- مواد سالم و اطمینان بخش که از منابع معتبر علمی به دست آید و مقدمات استدلالهای علمی را تشکیل دهد.
2- شیوه صحیح استدلال و روش درست تحقیق که مواد بدست آمده مطابق آن سامان داده شود و به نتیجه منطقی برسد.
3- توان علمی و اجتهادی محقق که روشهای درست تحقیق را بشناسد و با ذهن منطقی خویش، از مقدمات موجود، به نتایج درست سیر کند.
با عنایت به نکات فوق، روشن می گردد که تحقیق علمی، در واقع، تلاش فکری محقق برای یافتن مطالب جدید و استوار، استفاده از آنها در رد و اثبات قضیه ای خاص و رسیدن به نتایج جدیدتری است که خود می تواند مقدمه استدلال دیگری قرار گیرد. مراحل پژوهش
الف - فرضیه و طرح تحقیق: همچنانکه علمای منطق توجه کرده اند، تفکر آدمی از برخورد با امر مجهول آغاز می شود. تا زمانی که سؤال و مجهولی برای انسان مطرح نباشد، تلاش فکری برای معلوم ساختن آن، و به عبارت بهتر، کوششی برای بدست آوردن علم، صورت نمی گیرد. از همینجا حکمت حدیث نبوی که فرمود "حسن السؤال نصف العلم" آشکار می گردد.
سؤال نیکو و سنجیده بر زمینه ای از معلومات پیشین ظاهر می شود. اینگونه سؤالها و مجهولات، مبنای فرضیه های علمی را تشکیل می دهند. محقق، ذهن وقاد و کنجکاوی دارد که از کنار پدیده ها و مسائل هستی بسادگی نمی گذرد; آنچه که در ذهن افراد عادی کوچکترین خلجانی ایجاد نمی کند، در ذهن فعال محقق و دانشمند، می تواند طوفانی به پا سازد، سؤالها برانگیزد و فرضیه ها تشکیل دهد.
پس از طرح مجهول و تشکیل فرضیه، برای بررسی و اثبات آن، باید طرح تحقیق ریخته شود. طرح تحقیق، در واقع، قانون کار محقق است و هدف، محدوده کار، رؤوس مباحث، ابزارها و روش تحقیق، و حوزه منابع را روشن می سازد و مانع از پراکنده کاری و اتلاف وقت و نیرو می گردد. حتی در نوشته ها و مقالات تالیفی - نه صرفا تحقیقی - هم، طرح مقاله امری لازم و اجتناب ناپذیر است.
نوشته ای که بدون طرح انجام پذیرد، معمولا بدون نظم و انسجام و دارای مطالب زاید و خارج از موضوع است محورهای اصلی بحث در اینگونه نوشته ها محو و مفقود است و نویسنده بروشنی نمی داند چه هدفی را دنبال می کند و در پی رد و اثبات چه مطلبی است. دقیقا به همین دلیل است که اگر از نویسنده مقاله بدون طرح خواسته شود چکیده ای در حد یک یا چند بند(پاراگراف) برای مقاله خود بنویسد، معمولا نمی تواند بخوبی از عهده کار برآید. از این رو، یکی از نشانه های علمی و تحقیقی بودن مقاله آن است که نویسنده بتواند چکیده خوب و مفیدی برای آن بنگارد، به گونه ای که طرح مساله و فرضیه، روش کار، اعتبار منابع و نتیجه بدست آمده بطور فشرده در آن ذکر شود و البته از زواید کلام نیز بپرهیزد.
از دیدگاه دیگر، طرح تحقیق به منزله نقشه کار معماری است که بدون آن نمی توان ساختمانی را بطور اصولی بنا کرد و باید توجه داشت که تا وقتی در ذهن است و بر روی کاغذ ترسیم نشده، معایب و کاستیهای آن آشکار نمی گردد. از این رو، لازم است که طرح تحقیق، حتی با خطوط اولیه اش، روی کاغذ بیاید و مورد مداقه قرار گیرد تا بتدریج صورت نهایی و متکامل آن به دست آید.
در مقاله تحقیقی و هر نوع مقاله دیگری - و نیز در کتاب یا کار تحقیقی دیگر - طرح اولیه یا سیاهه آزمایشی ممکن ست بسیار مغشوش و نامرتب باشد. در این مرحله نویسنده و محقق هرآنچه را که درباره موضوع انتخابی به ذهنش می رسد و احتمال می دهد با هدف وی ارتباطی داشته باشد، یادداشت می کند; سپس درباره این یادداشتها به تفکر می نشیند و آنها را به هم ربط می دهد تا بتدریج محورهای تحقیق را در قالب سؤالاتی مشخص کند.
در دسته بندی و تنظیم محورها، ممکن است برخی سؤالات ارتباط بیشتری با یکدیگر داشته باشند و زیر مجموعه هم به شمار آیند، برخی در هم ادغام شوند و برخی نیز حذف گردند.
گاهی این کار بارها تکرار می شود و سرانجام طرح نهایی به دست می آید. در این طرح، محورهای اصلی و فرعی بحث مشخص شده و شمای کلی مقاله و کتاب به دست آمده است. این محورها پس از طی مراحل تحقیق و به هنگام نگارش، تیترها و عناوین مقاله را تشکیل می دهند که در کار نگارش کتاب به صورت عناوین بخشها و فصول درمی آیند. به عبارت دیگر، عناوین اصلی و فرعی یا فصول اصلی و فرعی همانها هستند که در طرح تحقیق به صورت سؤالات اصلی و فرعی مطرح می شوند و در پایان کار، از حالت سؤال بیرون آمده، عناوین و فصول را تشکیل می دهند. بدیهی است که سؤالات بسیار فرعی و جزئی در عنوان بندی ملحوظ نمی شود.
شایان ذکر است که طرح تحقیق و تالیف، به هیچ وجه منجمد و لا یتغیر نیست; طرح اولیه در ضمن کار و حتی پیش از آن، ممکن است دچار تغییر و تحولاتی شود. محقق و نویسنده به تناسب مسائل جدیدی که برایش پیش می آید، یا به مناسبت فکر و اندیشه نوی که به ذهنش خطور می کند، می تواند در طرح تحقیق تجدید نظر کرده در آن تغییراتی دهد; اما در هر صورت، وجود طرح اجتناب ناپذیر است.
ب - روش تحقیق: انتخاب روش تحقیق، از مسائلی است که در ضمن طرح تحقیق مورد بحث و بررسی قرار می گیرد; اما به لحاظ اهمیتی که دارد، آن را در بخش جداگانه ای می آوریم.
تحقیق در هریک از رشته های دانش بشری، روش خاص خود را می طلبد. روش ریاضیات، استنتاج و برهان است و روش علوم تجربی مشاهده، آزمایش و استقراء. روش علومی مثل مکانیک و ستاره شناسی، آمیزه ای از روش ریاضی و تجربی است و رشته های مختلف علوم انسانی، هریک ویژگیهایی دارد: روانشناس با مطالعه نفسانیات خویشتن شروع می کند و با ابزارهای دقیق آزمایشگاهی و تستهای مختلف کتبی و شفاهی از نفسانیات دیگران مطلع می شود و تحقیقات خود را استوار می سازد. کار جامعه شناس بیشتر مبتنی بر آمار است و محقق تاریخ با اسناد و مدارک تاریخی سروکار دارد که نقد این مدارک و تعیین میزان صحت آنها در تحقیق او مهمترین نکته است.
نویسنده مقاله تحقیقی به تناسب رشته ای که دارد، روش خاصی را در امر تحقیق انتخاب می کند; اما در عین حال از برخی قواعد و روشهای عمومی نیز استفاده می کند که تقریبا در تمام مقاله های تحقیقی مشترک است. نوشتار حاضر به بررسی روشهای اخیر می پردازد.
ابتدا با توجه به گروه خوانندگان و مخاطبان این مقاله، باید گفت که از دیدگاهی، روش تحقیق به دو نوع میدانی و کتابخانه ای تقسیم می شود. در تحقیق میدانی که بیشتر به مسائل علم تجربی، اجتماعی و جامعه شناسی مربوط است، محقق با کاوش در نمونه های عینی و با تفحص و استقرا در گستره ای خاص به نتایج کلی می رسد. در این روش، کار محقق تحقیق روی افراد، اشیا و پدیده های خارجی در بیرون از محیط کتابخانه است ; مصاحبه، مشاهده، گزارش و تحقیقات محلی در این روش، جایگاه خاصی دارد. اما در تحقیق کتابخانه ای، حوزه کار محقق، کتابخانه و اسناد و مدارک کتابخانه ای مثل کتاب، مجله، عکس و غیره است. محقق در این روش، معمولا با محیط خارج و نمونه های عینی سروکار ندارد; بلکه مواد و منابع کارش، قبلا توسط محققان دیگر ثبت و ضبط شده است و اینک او باید آنها را جستجو و پیدا کند. این روش، گاهی به نام روش تاریخی نیز شناخته می شود; زیرا خاصة محقق تاریخ با اینگونه روش کار می کند. شایان ذکر است که در برخی تحقیقات، ممکن است از هر دو روش استفاده شود; مثلا نتیجه ای که با تحقیق میدانی به دست آمده، با مطالعات کتابخانه ای، استفاده از نظریات دانشمندان در آن زمینه، و بررسی سیر تاریخی و مقایسه ای نظریات مزبور تکمیل گردد; و یا تحقیقاتی که به روش کتابخانه ای صورت گرفته و منتج به نتایجی شده، با انتخاب محدوده خاصی از افراد مربوط به موضوع، و انجام تحقیقات میدانی در آن زمینه، استوارتر و مستندتر شود.
خوانندگان و مخاطبان مقاله حاضر به لحاظ حوزه تحقیقات و مطالعات، بیشتر با روش کتابخانه ای سروکار دارند; از این رو روش مزبور بیشتر توضیح داده می شود.
اصلی ترین ابزار تحقیق در روش کتابخانه ای، کتاب و امثال آن است، لذا اولین گام مهم در این روش، انتقاد کتاب و اسناد مکتوب مورد استفاده است. در واقع، محقق باید کتاب شناس باشد; یعنی بتواند کتاب را ارزیابی و میزان اعتبار آن را تعیین کند. هرقدر وی در این امر تواناتر باشد، تحقیقش از ارزش بالاتری برخوردار خواهد بود.
وقتی که محقق از مطالب کتاب خاصی استفاده می کند، اولا باید از صحت انتساب کتاب و مطالبش به نویسنده مطمئن باشد. ثانیا اطمینان حاصل کند که مطالب مورد استفاده، دقیقا، به همان گونه است که نویسنده مزبور نوشته و ارائه کرده است; یعنی دخل و تصرفی در آن صورت نگرفته است. اگر چنین اطمینانی حاصل نشود، در واقع تمام تحقیقات و نتایجی که بر مبنای اقوال موجود در آن کتاب به دست می آید، از درجه اعتبار ساقط است. متون کهن که نویسندگان آنها قرنها پیش درگذشته اند، به عناوین مختلف در معرض تغییر و تحریف بوده اند: تصحیف و تحریف کاتبان کم سواد، حب و بغض های ناشی از عقاید دینی، کلامی، فلسفی و...، جناح بندیهای سیاسی - اجتماعی، و منافع شخصی - قومی و غیره از عواملی است که می توانسته اند موجب دخل و تصرف در متون کهن شوند. این امر و ضرورت دستیابی به اصل متون، باب دیگری را در عرصه تحقیقات می گشاید که به نقد متون
(1) معروف است. منتقد متون سعی می کند با روشهایی کاملا علمی خودرا به نزدیکترین و اصیلترین صورت متن، که مؤلف آن متن نگاشته است، برساند.بررسی این مقوله فرصت دیگری می طلبد، در این مجال به ذکر این نکته بسنده می کنیم که یکی از راههای ارزیابی علمی مقاله ها و آثار تحقیقی این است که ببینیم منابعی که نویسنده از آنها استفاده کرده، آیا از چاپهای غیر علمی و احیانا بازاری یک کتاب است یا تصحیح انتقادی
(2) آن کتاب مورد استفاده قرار گرفته است؟ مثلا از میان چاپهای مختلف مثنوی مولوی، تصحیح نیکلسون معتبرترین چاپ است و رواست که محقق در ارجاعات خود این چاپ را مدنظر قرار دهد.
علاوه بر استفاده از متون انتقادی، محقق باید توجه داشته باشد که مطالب خود را از منابع درجه اول انتخاب کند نه از منابع درجه دوم یا چندم که مطلب خود را از آن منبع نخستین گرفته اند. استفاده از منابع درجه اول، سختکوشی محقق و آشنا بودن او را به روشهای درست تحقیق می رساند و خواننده را از صحت و اعتبار مطالب مطمئن می سازد. تفاوت بسیار است در اینکه محقق مثلا در بررسی عقاید معتزله به کتاب شرح الاصول الخمسه از قاضی عبدالجبار معتزلی و کتاب مقالات الاسلامیین از ابوالحسن اشعری مراجعه کند یا به کتاب معتزله از دکتر محمود فاضل; کتاب اخیر با وجود فضل و دانش مؤلفش، به عصر حاضر تعلق دارد و در حوزه آموزش و مطالعه مورد استفاده قرار می گیرد نه در حوزه تحقیق جدی و اجتهاد.
نکته دیگری که محقق در همان مراحل اولیه تحقیق و اخذ مطالب از منابع، باید بدان توجه کند، این است که در مطالب گرفته شده از منابع نیز به دیده انتقاد و تدبر بنگرد. ساده لوحی است که آنچه را دیگران نوشته و به مخازن کتابخانه ها سپرده اند، حقیقت مسلم بپنداریم. علوم انسانی، بویژه مسائل تاریخی و عقیدتی، همواره حوزه منازعات، مشاجرات و حب و بغض ها بوده است. از این رو، محقق آنچه را که از منابع اخذ می کند، اول باید به محک عقل بزند و سپس با قراین موجود در دیگر منابع معتبر بسنجد و تا هنگامی که حقانیت و درستی آنها محرز نشده، از بکار بردنشان خودداری ورزد. گاه برخی مسائل بدیهی و مسلم شمرده می شود و ذهن محقق در پذیرفتن آنها دچار شک و تردید نمی شود; در حالیکه جدا محل تردید است. مثلا برخی از احادیثی که حتی بعنوان حدیث قدسی در جامعه مشهور شده، ساخته صوفیان صاحب ذوق بوده است که با وجود زیبا و خوب بودن کلام و حتی درستی مطلب، حدیث بودن و قدسی بودن آن مبنایی ندارد. کتاب کشف الخفاء و مزیل الالباس از شیخ اسماعیل عجلونی و کتاب سلسلة الاحادیث الضعیفة و الموضوعة از محمد ناصر الدین الالبانی، برخی از این احادیث را معرفی می کنند.
نکته ظریف دیگر در نقد مطالب، آن است که هنگام برگرفتن اقوال از کسان، توجه داشته باشیم که آیا آن قول بطور جدی از گوینده صادر شده یا بطریق طنز و شوخی؟ برای مثال، دیوان حافظ آکنده از اقوال متناقض نما یا پارادوکسیکال
(3) است که اگر خواننده و محقق در نقد و تحلیل اشعار او به این نکته توجه نداشته باشد، از درک درست بسیاری از اشعار او درمی ماند. مثلا در شعر او، صوفی شخصیت بسیار منفی دارد تا جایی که می گوید:
کجاست صوفی دجال فعل ملحد شکل بگو بسوز که مهدی دین پناه رسید
پس چگونه جای دیگر در غزلی عرفانی می گوید:
شکر ایزد که میان من و او صلح افتاد صوفیان رقص کنان ساغر شکرانه زدند
یا در آن غزل معروف "صوفی از پرتومی راز نهانی دانست" ظاهرا تناقضی در تلقی حافظ از صوفی وجود دارد. در حالیکه به نظر نگارنده اگر به جانب طنز شعر حافظ، که گاهی چنان رندانه است که از سخن جد تمییز داده نمی شود، توجه گردد، تناقض از میان برمی خیزد.
خواجه با طعنه می گوید که "حتی صوفی" با آن صفاتش، ساغر شکرانه زد یا راز نهانی دانست، چه رسد به دیگران. این طعنه به صوفی در غزل دیگر روشنتر رخ می نماید:
راز درون پرده ز رندان مست پرس کاین حال نیست صوفی
(4) عالی مقام را
روان شناسان می گویند یکی از واکنشهای دفاعی انسان در برابر کسی که از او نفرت دارد، احترام به اوست ; در این نوع احترام، که البته تکلف آمیز و تمسخرآلود است، به گونه ای با خصم رفتار می شود که او منطقا نمی تواند اعتراض و انتقادی کند، اما نیک می داند که این احترام، محتوای مثبتی ندارد. صورت دیگر این قضیه، ذم شبیه به مدح است که در مباحث بلاغی مسلمین جایگاهی دارد; طنز حافظ، با این مفاهیم بیگانه نیست.
با ملاحظاتی که بدانها اشاره شد، محقق در روش کتابخانه ای، به جمع آوری اطلاعات می پردازد; این امر به صورت فیش برداری انجام می گیرد.
(5) فیش برداری طبق محورهای پیش بینی شده در طرح تحقیق، صورت می پذیرد; چنانکه آن محورها در قسمت بالایی برگه های فیش که محل ثبت موضوع فیش است، ملحوظ می گردد. در پایان فیش برداری، این برگه ها با توجه به موضوعات ثبت شده دسته بندی می شوند و به کمک استدلال در محورهای پیش بینی شده تالیف و تدوین می گردند. راجع به این مرحله پس از این سخن خواهیم گفت. آنچه گفتنش در اینجا ضروری است، ذکر این نکته است که در تالیف و تحلیل مطالب، محقق و نویسنده باید ملاک و معیار خاصی داشته باشد; به عبارت دیگر، یکی از نظریه ها و مکاتب مهمی را که در این باب وجود دارد، انتخاب کرده با معیار آن به نقد و تحلیل مطلب بپردازد. نکته مهمتر آنکه در تمام تحلیل خود، به آن نظریه یا مکتب پایبند باشد ; مثلا اگر از دیدگاه توحیدی به تحلیل قضایا نشسته است، در نیمه راه، تحلیلهای مارکسیستی ارائه ندهد; یا اگر به نقد فرمالیستی یک اثر پرداخته، دیگر به نقد محتوایی نپردازد(مگر آنکه مقصود تطبیق و مقایسه این دو امر باشد که خود مقوله دیگری است.). مشکل مزبور معمولا گریبانگیر مؤلفانی می شود که از خود نقد و نظر ندارند و فقط به نقل آراء دیگران می پردازند; آنهم بدون آنکه بر موضوع احاطه داشته باشند.
مقاله هایی که به مثابه از هر چمن گلی، از هر منبع مطلبی را بدون توجه به تناسب، هماهنگی و همخوانی آنها داشته باشند، طبعا ساختار درست و مستحکمی نخواهند داشت.
ج - گردآوری مواد استدلال و منابع تحقیق: پس از تشکیل فرضیه، نوشتن طرح و انتخاب روش، محقق به خزانه معلومات خویش مراجعه می کند و از میان دانسته ها، آنچه را که ارتباطی با فرضیه و مجهول وی دارند، برمی گزیند، مرتب می کند و مقدمات استدلال خود را تشکیل می دهد.
در همین جا باید اشاره ای داشته باشیم به نوع و میزان معلوماتی که در وادی تحقیق، و به تبع آن در نگارش، مفید واقع می شوند. از قدیم گفته اند "کار نیکو کردن از پر کردن است " ; معلمان، مربیان و مؤلفان همواره سفارش می کنند که برای عالم و نویسنده شدن، بسیار بخوانید و خوب بخوانید ; معمولا در آغاز کتب منطق و در تعریف تفکر می گویند: "الفکر ترتیب امور معلومة للتادی الی مجهول " که در منظومه حاج ملاهادی سبزواری چنین آمده است:
الفکر حرکة الی المبادی و من مبادی الی المراد
مسلما بخش قابل توجهی از امور معلومه یا مبادی ذهن همان معلومات اکتسابی است که از طریق مطالعه حاصل می شود. به دیگر سخن، برای موفقیت در تحقیق و تالیف باید اطلاعات گسترده ای داشته باشیم.
اینها درست است، اما همه مطلب نیست. باید توجه داشت که ذهن دانشمندان و نویسندگان، مانند بایگانی منظمی است که استفاده از محتویات آن براحتی امکان پذیر است. معلومات ایشان منظم، منسجم و هدفمند اندوخته شده است. آنچه که راقم این سطور "معلومات انباری" می نامد - مثل اثاث انباری، کتاب انباری، و... - در ذهن ایشان جایی ندارد; در واقع، فضای ذهن ایشان با ارزش تر از آن است که با این قبیل امور پر شود. نکته اخیر باید از آغاز به دانشجویان و دانش پژوهان تذکار داده شود تا اولا بدانند آنچه که می آموزند، برای چه منظوری است و ثانیا از انباشته شدن مطالب مزاحم در ذهن خودداری کنند.
نکته مهمتری که امروزه در امر تحقیق مطرح است و پیشینیان با آن مواجه نبوده اند، فراوانی معلومات و گستره روزافزون اطلاعات است که آموختن و اندوختن همه آنها، آشکارا از حد توان ذهنی انسان بیرون است. امروزه دیگر نمی توان نابغه ای را نشان داد که جامع علوم معقول و منقول باشد. عصر ارتباطات با پدیده های نوظهوری مثل اینترنت
(6) و اینترانت
(7) ، محقق را در میان انبوهی از اطلاعات مرتب و طبقه بندی شده قرار می دهد و او را وا می دارد که به جای انباشتن خزانه ذهنش، به نحوه استفاده از داده های رایانه ای بیندیشد. از این رو، مقوله های جدیدی در روش تحقیق مطرح می شود که بررسی آنها خارج از بحث این مقال است.
معلومات عمومی محقق و زمینه های مطالعاتی او، اولین بستر و نخستین منبع در امر تحقیق است، اما به اینها نمی توان بسنده کرد ; باید به شیوه درست و علمی، منابع معتبری که مواد تحقیق را در اختیار محقق می گذارند، شناسایی شوند. نقطه آغاز جستجوی ساده در این زمینه، می تواند برگه دان کتابخانه ها باشد که فهرست الفبایی کتب موجود در آن کتابخانه را بر سه مبنای نام کتاب، نام مؤلف و موضوع شامل می شود. اما جستجوی محققانه از کتابشناسی ها آغاز می شود. کتابشناسی معمولا به کتابهایی اطلاق می شود که در موضوع خاصی از موضوعات - که ممکن است مورد تحقیق و مراجعه پژوهشگران باشد تمام کتابها، مقاله ها و تحقیقات انجام شده را تا تاریخ تهیه آن کتابشناسی معرفی می کند; مثل کتابشناسی توصیفی منابع تاریخ علوم اسلامی در 430 صفحه که توسط ویلیام چیتیک تهیه و در سال 1354 توسط حسین نصر ترجمه و چاپ شده است.
سابقه تهیه و تدوین کتابشناسی در فرهنگ و تمدن اسلامی به قرن چهارم هجری برمی گردد; به ابن ندیم، وراق و صحاف دانشوری که با بهره گیری از حرفه و دانش خود، تمام کتابهایی را که تا آن زمان در رشته های مختلف علوم به زبان عربی نگاشته شده بود، همراه با نویسندگان آن کتابها و حوزه دانش و اندیشه ای که کتب مزبور بدانها متعلق بود، معرفی کرد (البته به همان شیوه قدیمی). کتاب الفهرست او امروزه نیز از منابع مهمی است که به کار محققان ملل و نحل و موضوعات کهن می آید.
مشابه کار او در دوره های متاخر، کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون تالیف حاجی خلیفه در قرن یازدهم هجری است که مشتمل بر 25 هزار کتاب فارسی، عربی، ترکی در 300 فن و علم است و عمدتا به حوزه تالیفات اهل تسنن تعلق دارد. ایضاح المکنون را هم اسماعیل پاشا به عنوان ذیل و تکمله کشف الظنون در همین زمینه نوشته است. فهرست با ارزش دیگری که به حوزه تشیع اختصاص دارد و از این نظر، جبران نقص کار حاجی خلیفه محسوب می شود، کتاب 25 جلدی
(8) الذریعه الی تصانیف الشیعه تالیف حاج آقا بزرگ تهرانی (متولد 1293 ه.) است که مثل کشف الظنون ترتیب الفبایی دارد. فهارس متعدد دیگری هم به شیوه سنتی توسط مسلمانان و ایرانیان در زمینه های مختلف نوشته شده است که برای خودداری از اطاله کلام، از ذکر آنها صرفنظر می شود.
با آنکه کتابشناسی و فهرست نویسی در تمدن اسلامی سابقه دیرینه دارد، فهرست نویسی به سبک نوین برگرفته از شیوه کار غربیان است. در عصر حاضر و سالهای اخیر، فهرستهای با ارزشی تهیه شده که ذکر نام تمامی آنها از حوصله این مقاله خارج است، ولی از آن میان می توان به فهرست کتب چاپی فارسی از خانبابا مشار (شامل کتابهای منتشر شده از آغاز صنعت چاپ تا سال 1345 شمسی)، فهرست نسخه های خطی فارسی (در داخل و خارج ایران) از احمد منزوی، فهرست نسخ خطی و میکروفیلمها از محمدتقی دانش پژوه اشاره کرد که راهنمای محققان و پژوهشگران در یافتن منابع اصیل در تحقیقات ایرانی و اسلامی هستند.
هر قدر که اهمیت و نقش فهرست نویسی و کتابشناسی در پیشبرد امر تحقیق روشنتر می شد، فهرستهای تازه تری با مدخلهای جدید به نمونه های پیشین افزوده می گشت. سرانجام مرکز اسناد و مدارک علمی وزارت فرهنگ و آموزش عالی در صدد برآمد که تمامی فهرستها و کتابشناسی های موجود کشور را در یک مجموعه معرفی کند. این امر توسط علی اکبر آقا بخشی انجام گرفت و در سال 1363 با نام کتابشناسی کتابشناسیها منتشر شد که چاپهای بعدی آن با تجدید نظر و افزوده ها به بازار کتاب آمد.
با توجه به ارزش و اهمیت کتاب در میان ملتها و محققان، از دیرباز فهرستهای مختلفی، در این زمینه تهیه شده است. اما مقاله به سبک نوین، از آنجا که پدیده متاخرتری است، قدر و منزلتش نیز دیرتر شناخته شده است ; در حالیکه مقاله امتیازاتی دارد که کتاب فاقد آن است. حوزه مسائل و موضوعات مقاله محدودتر از کتاب است و زمان کمتری را برای تالیف می طلبد. علاوه بر این، سرعت انتشار مقاله سبب می شود که مطالب آن سریعتر از مطالب کتاب به ست خوانندگان برسد; در نتیجه جستجوگران مطالب نو و جدید بیشتر به مقاله رو می آورند; بویژه که مؤلفان کتب علمی در کشورهای پیشرفته، پیش از انتشار کتاب خود، مطالب آن را به صورت مقاله هایی منتشر می کنند تا به نقد و نظر دانشمندان و صاحبنظران اهل فن برسد و معایب و کاستیهای آن برطرف گردد.
امروزه اهمیت مقاله و مقاله نویسی بر کسی پوشیده نیست;اما در گذشته ای نه چندان دور، آنگاه که نخستین فهرست مقالات فارسی در سال 1348 چاپ می شد، اهمیت مقاله برای محققان و نویسندگان بقدری ناشناخته بود که ایرج افشار، در مقدمه آن با تردید نوشت: "شاید تصور فایدتی در آن نرود". البته این تردید و تاسف با گذشت زمان و چاپ مجلداتی از فهرست مقالات فارسی - که هنوز هم ادامه دارد - و استقبال محققان از آن برطرف شد. انتشار کتاب Index Islamicus اثر پیرسن نیز که فهرست مقاله هایی در زمینه تحقیقات اسلامی بود، الهام بخش و دلگرم کننده وی در ادامه کار فهرست مقالات فارسی به شمار می رفت.
ایرج افشار با تهیه فهرست مقالات فارسی که شامل مقاله های ایران شناسی در فرهنگ وادب فارسی از سال 1294شمسی به بعد است، فضل تقدم را در تهیه فهارس و نمایه مقالات فارسی از آن خود ساخت. پس از او و بخصوص بعد از پیروزی انقلاب اسلامی فهرستهای متعددی برای هدایت محققان و پژوهشگران به سوی مقالات و نشریات، ترتیب داده شد. اهمیت این کار، امروزه بقدری روشن است که نشریات ادواری معمولا در پایان هر دوره یا هر چند سال یکبار، شماره ای از مجلات خود را به فهرست موضوعی، نام نویسنده و عنوان مقاله هایی که در مدت مذکور چاپ کرده اند، اختصاص می دهند.
از مهمترین کارهای مفیدی که در سالهای اخیر، در زمینه فهرست مقالات صورت گرفته، انتشار ماهنامه نمایه از سوی دبیرخانه هیات امنای کتابخانه های عمومی کشور، وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. این مجله با فهرستهای مختلف، محققان را از مجموعه مقالاتی که هر ماه در نشریات کشور چاپ می شود، آگاه می سازد و راه استفاده از یافته های جدید دانش و معرفت را به روی دانش پژوهان می گشاید.
امروزه پیشرفت علم و تکنولوژی، امکانات بهتر و پیشرفته تری را در اختیار محققان و پژوهشگران گذاشته است. امکانات مختلف رایانه ای با صرف کمترین زمان و نیرو، منابع مورد نیاز محقق را به او معرفی می کند; شبکه اطلاع رسانی اینترانت، او را از آخرین تحقیقات انجام شده در داخل کشور مطلع می سازد و شبکه اینترنت با سرعتی معجزه آسا، تازه ترین یافته های علمی و اطلاعاتی محققان بین المللی را در هر نقطه جهان به پژوهندگان ارائه می دهد.
البته در استفاده از امکانات رایانه ای و فهارس مورد اشاره، باید توجه داشت که ارزیابی اطلاعات و تعیین اعتبار آنها در اینگونه منابع مسکوت می ماند; مطالب غث و ثمین در کنار هم معرفی می شوند و گزینش و انتخاب آنها به محقق واگذار می گردد تا با صلاحیت و توان علمی خود، سالمترین و معتبرترین مواد را جهت ساختار تحقیق خویش به کار گیرد.
نباید فراموش کرد که در بکارگیری منابع، اصالت با اعتبار منابع است نه تعدد آنها. اگر محقق کم تجربه از هر منبعی استفاده کند تا فهرست منابعش مفصل تر گردد، در واقع، تحقیق و نوشته خود را کشکولی پر از اشیاء ناهمگون و نا متناسب ساخته است. فهرست منابع، نمودار اعتبار علمی نوشته و نشانگر اشراف نویسنده بر منابع است.
وجود برخی عناوین در فهرست منابع، نه تنها اعتباری به نوشته مزبور نمی دهد، بلکه از ارزش آن می کاهد; همچون انگشت ششم در دست انسان که وجودش عیب و نقص شمرده می شود.
محقق باید بکوشد که از قدیمی ترین منابع و جدیدترین تحقیقات استفاده کند; اگر مطلبی از قدما نقل می شود به نخستین گوینده و صادرکننده رای استناد شود و اگر نظریه جدیدی مورد بحث است، علاوه بر توجه به سیر تکاملی آن، باید کاملترین و آخرین شکل آن، که منوط به استفاده از جدیدترین منابع است، بیاید.
د - تنظیم مطالب و نتیجه گیری: اطلاعات علمی از هر منبع و به هر طریقی که حاصل شود، مقدمات استدلال محقق را تشکیل می دهد. بسته به موضوع مورد تحقیق و نوع استدلال مربوط به آن، که قیاسی باشد یا استقرایی و تمثیلی، مقدمات به شیوه خاصی تدارک می گردد که در روشهای تحقیق علوم باید بدانها پرداخت; اما در همه آنها محقق و نویسنده با قدرت تعقل خود، در پی بدست آوردن رشته ای است که معلومات و مقدمات مزبور را در سلک منتظمی برکشد و انسان را از آن مقدمات به نتایج مطلوب برساند.
بسیار اتفاق می افتد که پژوهندگان نوپا، در موضوعی خاص انبوهی از فیشهای تحقیق و یافته های مقدماتی را جمع کرده اند و مانده اند که با آنها چه بکنند و تحقیق خود را چگونه سامان دهند. بخشی از این مشکل مربوط به آن است که پژوهندگان مزبور، طرحی برای تحقیق خود ندارند و نمی دانند در جستجوی حل کدام مجهولند. فیشهای تحقیق با چنین محققانی، به زبان حال می گویند: "با شما نامحرمان ما خامشیم" اما اگر محقق فرضیه ای برای خود داشته باشد و بداند در جستجوی چیست، آنگاه خود مطالب و منابع زبان می گشایند و می گویند که با آنها چه می شود کرد.
از این گذشته، مشکل اساسی بسیاری از دانش آموختگان ما کم توانی در اندیشیدن است ; این به معنای نقص قوه عقلانی نیست - که قوم ایرانی به اعتراف جهانیان از این اتهام بری است - بلکه مقصود عدم ورزیدگی در تعقل است. نظام آموزشی ما در مراحل مختلف تحصیلی، غالبا بر محفوظات درسی تکیه دارد و کمتر به فکر درمان اشکالات نظام اندیشه ای است ; در حالیکه رسالت اصلی معلم،آن است که اندیشیدن را به شاگردانش بیاموزد نه اندیشه ها را. این مشکل اساسی ما در امر تحقیق است که راه دراز و دشواری را پیش پای ما می گشاید.
ناگفته پیداست که در میان محققان، کسانی موفقترند که قدرت تعقل بالاتر و هوش سرشارتری دارند; زیرا محقق در پی آن است که رابطه میان پدیده های هستی را بیابد و از طریق ارتباط دادن آنها با یکدیگر به نتایج تازه ای برسد. هرچه قدرت ارتباط دادن بالاتر و توان پیدا کردن رابطه ها و حد وسطها - در اصطلاح منطق صوری - بیشتر باشد، نتایج متقن تر و جالبتر خواهد بود. از همین جاست که ارسطو کشف سریع حد وسطهای مورد نیاز را عین تیزهوشی می داند.
حد وسط، محور اصلی قیاس منطقی است و استدلال، در واقع، بر گرد آن می چرخد. حد وسط میانجی و وسیله ارتباط دادن مقدمات با نتیجه است و به منزله سنگی عمل می کند که برای عبور از آب، وسط نهر انداخته باشند. وقتی در ارزیابی نوشته ها و مقالات سؤال می کنند که آیا ارتباط و انسجام منطقی میان مطالب وجود دارد و آیا نتیجه گیری درست از مقدمات صورت گرفته است، منظور همین نکته اخیر و درست بکار گرفتن حدوسط است. در اینجا حکایتی تداعی می شود که شاید مثال مطلوبی برای بحث ما نباشد، اما لااقل بخشی از آن با آموزشهای ناقص و ناکافی ما و تبعات فرهنگی ناشی از آن مشابهت دارد. گویند پادشاهی پسر به مکتب سپرد تا او را شایسته بارگاه شاهی آموزش دهند; روزگاری بر آمد و استادان سعی بلیغ کردند. روزی پادشاه بهر آزمون پسر، انگشتری در مشت پنهان کرد و از او پرسید: توانی گفت آنچه در مشت من است، چه نشان دارد؟ پسر پاسخ داد: گرد است و زرد است و مجوف. پادشاه بر او آفرین کرد و پرسید: بسیار خوب! آن چیست؟ پسر گفت: غربیل! پادشاه گفت: چندین نشانه های عجب که برشمردی، تو را آنقدر عقل و درایت نبود که بدانی غربیل در مشت جای نمی گیرد؟!
حکایت مقدمات، نتایج و مؤخرات در برخی از نوشته های ما - با همه تلخی - حکایت غربیل در مشت است; سست و بی ربط و بی هیچ پشتوانه عقلانی و استدلالی.
امروزه همگی بر آنیم که نقطه مقابل جهل، "علم" است و عالم در مقابل جاهل قرار دارد; علم را هم مجموعه ای از اطلاعات و معلومات می دانیم ; در حالیکه شیخ کلینی، عالم و فقیه معروف شیعی در قرن دوم و سوم هجری، با بهره گیری از تعالیم اسلامی ، در کتاب ارزشمند اصول کافی، نه تنها علم، بلکه مهمتر از آن، عقل را در برابر جهل نهاده و باب "عقل و جهل" را در کلام معصومان «علیهم السلام » پی گرفته است، که این نکته قابل تاملی است و توجه بدان، پژوهشگر را از فرو افتادن به ورطه "غربیل در مشت" باز می دارد.
از دیدگاه اسلامی، عالم کسی است که عاقل و متدبر نیز هست. چنین عالمی اگر تالیفات علمی، حتی برگه ای و صفحه ای حاوی مطالب علمی داشته باشد، این برگه در روز قیامت، میان او و آتش جهنم حایل می شود: قال رسول الله «علیهم السلام »: المؤمن اذا مات و ترک ورقة واحدة علیها علم، تکون تلک الورقة یوم القیامة سترا فیما بینه و بین النار.
(9) واژه تحقیق از ریشه "حق" و حق به معنی درست، استوار و ثابت است. تحقیق امری، یعنی آن امر را ثابت و استوار ساختن و درستی اش را به اثبات رساندن. از این رو، محقق زمانی واقعا در جاده تحقیق است که حاصل کارش رد و اثبات چیزی، یعنی تحقق بخشیدن به فرضیه نخستین باشد.
وجه مفارق مقاله های علمی با مقالات عمومی، اجتماعی و فرهنگی در این است که محقق در مقاله علمی با طرح فرضیه و با بکار گرفتن روش علمی، صحیحترین اطلاعات را از معتبرترین منابع می گیرد، آنها را با استدلال محکم و استوار به شکل درست ترکیب می کند و نتایج نو و متقن ارائه می دهد که برای خوانندگان جالب و مفید است. اما در مقاله های عمومی، نویسنده غالبا در پی توضیح و تشریح مطلبی است که لااقل بخشی از خوانندگان، آن را می دانند، لکن وی در صدد ارائه نگرشی نو و تحلیل دیدگاههای خویش است و می خواهد مخاطبان را با خود موافق و همراه سازد.
دس’ه دیگ ی از مقاله ها که د حد میانه دو گ وه یاد شده -ای می گی ند، مقاله های ’حقیقی - ’الیفی هس’ند که د این نوع مقالا’، نویسنده الزاما به د و اثبا’ ف ضیه ای نمی پ دازد; بلکه با همان دق’ و وسواسی که پیش’ ذک شد، مطالب مهم و مو د نیاز ا از منابع د -ه اول ب می گی د و به آنها نظام نوی می بخشد ’ا د موضوعی مهم، اطلاعا’ ’ازه ای به خواننده بدهد و زوایای پنهان د ام ی ا آشکا سازد. به عبا ’ دیگ ، موضوعی ا که د سایه اف’اده اس’ و ا زش ط ح شدن دا د، مط ح می سازد ’ا به حل بخی سؤالا’ و ’حقیقا’ علمی کمک کند. ملاحظه می شود که اینگونه مقالا’، خود لازمه کا و بس’ مناسب ب ای مقالا’ ’حقیقی هس’ند و به این مناسب’ از ا زش بالایی بخو دا ند. د این مقالا’ هم، ط ح ’حقیق و ان’خاب وش الزامی اس’ و نویسنده د بخشهای مخ’لف آن، گاه به ا-’هاد شخصی و د و اثبا’ قضایا می پ دازد، غلطهای ای- ا می زداید و باو های عمومی مطلعان حوزه دانش خود ا ’صحیح و دگ گون می کند. د این صو ’، اع’با علمی مقاله بالا می ود. نگا ش :
پس از پایان م احل پژوهش، نوب’ ا ائه مطالب مو-ود و ن’ای- بدس’ آمده به شکل د س’ و زیبا می سد. د این م حله به نکا’ی چند باید ’و-ه ک د:
1- ط ح مقاله: همانگونه که د م حله پژوهش، ط ح ’حقیق الزامی اس’، د م حله نگا ش نیز ط ح نوش’ه لازم و ض و ی اس’ ; این دو ط ح کاملا با یکدیگ م ’بط هس’ند و هنگام نوش’ن مقاله باید پیش وی نویسنده باشند. ط ح نوش’ه شامل سه بخش مقدمه، م’ن و ن’ی-ه یا بخش پایانی اس’. الب’ه لزومی ندا د که این بخشها از هم -دا باشند یا عنوان گ دند; بلکه معمولا چنان پ داخ’ه می شوند که م ز مشخصی میان آنها احساس نشود.
مقدمه، آغاز دلپذی ی اس’ که ذهن خواننده ا ب ای و ود به بخش اصلی م’ن آماده می کند و کن-کاوی او ا ب ای پیگی ی مطلب ب می انگیزد. "حسن مطلع" و "ب اع’ اس’هلال" از -مله ملاحظا’ بلاغی م بوط به مقدمه د ک’ب و سایل قدیم بود که ادبا و نویسندگان قدیم با همان موازین علمی و ادبی زمان خودشان - که د ک’ب معانی و بیان مذکو اس’ - آن ا عای’ می ک دند. ام وزه و-ود مقدمه د مقاله های علمی - ’حقیقی الزامی به نظ می آید و ض و ’ بح" و ط ح مساله بنحو مطلوب و منطقی د آن بیان می شود; اما مقاله های عمومی، گاه بنا به ذوق و ’شخیص نویسنده، بدون مقدمه سمی، و همچون داس’ان از قسم’های میانی، مخصوصا از -الب’ ین و ب انگیزاننده’ ین بخش ش وع می شود. گاهی هم د مقاله های -دی و علمی، مقدمه بسیا کو’اه و ادغام شده د م’ن اس’. د این نوع مقاله ها، نویسنده به چکیده ای که ب ای مقاله خود نوش’ه و د آغاز آو ده اس’، بسنده می کند و مطلب خود ا ظاه ا بدون مقدمه می آغازد و از همان نخس’، به اصل مطلب می پ دازد. این نوع نگا ش، اگ با مها ’ ان-ام گی د، د ای-از سخن، فش دگی مطالب و -لوگی ی از قلمف سایی مؤث اس’.
بخش دیگ مقاله، م’ن اصلی یا ذی المقدمه اس’ که حاوی مهم’ ین و اصلی’ ین مطالب مقاله اس’. نویسنده د این بخش، اس’دلال علمی خود ا د -ه’ د و اثبا’ ف ضیه نخس’ین ا ائه می دهد و ن’ای-ی ا که به دس’ آو ده، به نظ خوانندگان می ساند. این بخش، میدان مناسبی ب ای ع ضه افکا و دیدگاههای نویسنده اس’ و به وی ف ص’ می دهد ’ا پیام خود ا د قالب کلام نافذ و سا به خوانندگان بساند و آنها ا با خود هم اه سازد. نظم و انس-ام مقاله، بیش’ د این بخش ’حقق می یابد. باید ’و-ه ک د که انس-ام ه نوش’ه ای د دو بعد قابل ’حقق اس’: بعد ذهنی و بعد نگا شی. انس-ام نگا شی بدون انس-ام ذهنی و منطقی امکانپذی نیس’. نویسنده به مثابه "اول اندیشه و انگهی گف’ا " نخس’ ’فک و اس’دلال خود ا د موضوع مو د ’حقیق سامان می بخشد و آن ا اس’وا می سازد; سپس د مقام پیام سانی و ای-اد ’فاهم، ابزا های کلامی ا به یا ی می گی د، مطالب خود ا با ذک مثالها و نمونه ها می پ و اند و د مناسب’ ین -امه به منصه ظهو می ساند.
ن’ی-ه یا بخش پایانی د انواع مقاله ها ’فاو’هایی دا د. به عبا ’ دیگ ، همه مقاله ها به یک شیوه پایان نمی پذی ند. د مقاله های عمومی، ف هنگی و ادبی به’ آن اس’ که مقدمه و م’ن مقاله به گونه ای پ داخ’ شود که ن’ی-ه لازم ا خود خواننده د پایان مقاله بگی د ; به این ’ ’یب، نویسنده د سال’ خود موفق گش’ه و ’وانس’ه اس’ خواننده ا د ’فک خویش سهیم سازد. اما اگ نویسنده مایل اس’ ن’ی-ه ا د پایان مقاله بیاو د، باید از لحنی و قالبی اس’فاده کند که به’ ین اث ا ب ذهن و ضمی خواننده بگذا د; معمولا لحن غی مس’قیم و کنایه آلود مؤث ’ از بیان ص یح و مس’قیم اس’، که از دیباز گف’ه اند: الکنای" ابلغ من ال’ص یح. پسندیده نیس’ که نویسنده با لحن ص یح و آم انه ای مثلا بگوید: از آنچه گف’ه شد ن’ی-ه می گییم که... یا ب ماس’ که اکنون چنین کنیم... اینگونه لحنها خواننده ا به مقاوم’، بن بس’ ’فک و -مود اندیشه می ساند. ’وان نویسندگی آن-ا ظاه می شود که خواننده پس از ا’مام مطالعه مقاله چشم ب هم نهد، با نویسنده همدلی کند، به مح’ویا’ مقاله بیندیشد و به نقد و نظ سوق داده شود.
اما پایان مقاله های ’حقیقی از گونه ای دیگ اس’; این-ا نویسنده باید ن’ی-ه ای ا که از ’حقیقا’ خود گ ف’ه اس’، بطو وشن و مشخص اعلام کند. این کا علاوه ب آنکه فایده مقاله و داو ی علمی د با ه آن ا میس می سازد، به محققانی که اطلاعا’ مو د نیاز ا از مقاله مزبو گ ف’ه و ب ای ان-ام ’حقیقا’ ’کمیلی ب انگیخ’ه شده اند، امکان می دهد که اههای ادامه ’حقیق ا ب سی کنند و د صو ’ ’مایل، آن ا ب عهده گی ند. به عقیده بخی، ح’ی لازم اس’ که نویسنده د پایان، اههای ادامه کا و افقهای باز ’حقیق ا به خواننده نشان دهد و او ا د این ان’خاب یا ی ساند.
2- مس’ند نوش’ن: د نگا ش مقاله - بخصوص مقاله های ’حقیقی - باید از حدس و گمان و ’خیل، یا ’کیه ب گف’ه ها و شنیده های غی موثق، بدون منبع و غی ’حقیقی -دا پ هیز ک د. اه یاف’ن اینگونه امو د مقاله، ’مام زحما’ محقق و نویسنده ا ب باد می دهد و نوش’ه او ا بی اع’با می سازد.
د ا زیابی منابع گف’یم که محقق باید مطالب و مقدما’ خود ا از مع’ب ’ ین منابع اخذ کند. اکنون یادآو می شویم که ه -ا نویسنده از مطالب مزبو اس’فاده ک د، باید د مقاله خود بدان اشا ه کند و نشانی دقیق منبع ا به خواننده باز گوید. این کا فواید و محسنا’ی دا د ; از -مله اینکه اولا یک اصل اخلاقی، یعنی امان’دا ی ا عای’ ک ده و د ن’ی-ه آن، خود ا از ا’هام س ق’ علمی و ادبی دو نگه داش’ه اس’. ثانیا به ’بعا’ صح’ و سقم مطالب اس’فاده شده دچا نگش’ه اس’. گ چه محقق باید مطالبی ا که از دیگ ان اخذ می کند، به محک بزند و پس از اطمینان از صح’ آنها د نوش’ه های خود اس’فاده کند، لیکن گاه ’عیین صح’ و سقم مطلب ب ای نویسنده میس نیس’ (به عل’ ’وان علمی وی یا به عل’ ماهی’ مطلب). د این صو ’، اگ ماخذ ا دقیقا ذک کند، ذمه خود ا از با مسؤولی’ ب ی ساخ’ه اس’. د حدیثی از حض ’ علی «علیه السلام » به این نک’ه ’و-ه شده اس’ ; ایشان می ف مایند: "ه گاه حدیثی به شما گف’ه شود، آن ا د مقام نقل، به گوینده اش اسناد دهید که اگ اس’ باشد، به نفع شماس’ و اگ د وغ باشد، به زیان گوینده اس’."
(10) ثالثا با ذک نشانی دقیق منبع، اه پژوهش ب ای خوانندگان و محققان دیگ باز’ می شود. آنها می’وانند مطالب ا ائه شده ا با -وع به منبع ب سی و کن’ ل کنند، اطلاعا’ کامل’ ی به دس’ آو ند و د ’حقیقا’ دیگ به کا ب ند.
دلایلی که ذک شد، بعلاوه ملاحظا’ دیگ ، سبب می شود که اس’نادها و ا -اعا’ مقاله، -زو اس’اندا دهای نگا ش محسوب شود و عای’ آنها ا زش علمی - ’حقیقی مقاله ا بالا بب د.
د ا -اع دادن نباید اف اط ک د ; هم اف اط و هم ’ف یط د این کا ، نشانه ناآزمودگی، کم دانشی و فضل ف وشی اس’. اصولا باید ’و-ه داش’ مطالبی که د ه ش’ه ’خصصی -زو اطلاعا’ عمومی و موضوعا’ پذی ف’ه شده اهل آن ش’ه و خا - از نزاع و مناقشه یا ’ دید اس’، از ذک م -ع مس’ثناس’. همچنین مطالبی که د حوزه ا-’هاد محقق و نویسنده ق ا دا د و او با ’دب و ’- به خود به آنها سیده اس’ و هنگام ’الیف از منبع دیگ ی اخذ نمی کند، نیازی به ا -اع و اسناد ندا د.
ثب’ ا -اعا’، شیوه های گوناگون دا د که به یکی از آنها، یعنی ذک ا -اع د پاو قی اشا ه می شود.
(11) پاو قی:
(12) پاو قی به یادداش’هایی گف’ه می شود که د بخش پایانی صفحه نوش’ه می شود و به وسیله پا ه خطی از م’ن اصلی -دا می گ دد; د ع بی به آن "الهامش" می گویند. پاو قی ب دو نوع اس’:
1- پاو قی ’وضیحی
(13) : این نوع پاو قی معمولا شامل مطالب ’کمیلی اس’ که ب ای وشن’ شدن مطالب م-مل م’ن می آید. نویسنده د این نوع پاو قی، به مطالب ف عی می پ دازد که دانس’نش ب ای خواننده مفید و ح’ی ض و ی اس’ ; اما اگ د م’ن بیاید، مو-ب گسس’گی مطلب می گ دد. لذا آن ا به پاو قی من’قل می کنند که هم فو’ نشده باشد و هم لطمه ای به انس-ام م’ن وا د نکند. اگ این مطلب از خود نویسنده نبوده از منبع دیگ ی اخذ شده باشد، باید به منبع مزبو ا -اع داده شود; بدینگونه که پس از آخین -مله و قبل از نقطه پایانی، پ ان’ز باز ک ده نام و نشان منبع ا، همانطو که د دیگ ا -اعا’ می آید، بنویسند و پ ان’ز ا بس’ه، نقطه پایان -مله ا بگذا ند.
علاوه ب این، معنی واژه های دشوا ، املای لا’ین اسامی خاص، و معادل خا -ی بخی اصطلاحا’ نیز د پاو قی های ’وضیحی می آید. گاهی نویسنده د مو د خاصی هنگام بیان مطلب، از کسی که مطلب مزبو ا به او یادآو ی ک ده یا امکانا’ی ا د اخ’یا وی گذاش’ه اس’، ذک خی و اظها قد دانی می کند که محل چنین اشا ه هایی نیز د پاو قی اس’.
2- پاو قی ا -اعی:
(14) پاو قی ا -اعی ب ای ذک سند و منبع مو د اس’فاده نویسنده اس’. اهنمای خواننده به منبع مو د اس’فاده، شما ه ا -اع اس’. شما ه ا -اع، گاه ب ای سهول’ ام د ’مام مقاله مسلسل اس’ و گاه د ه صفحه از عدد 1 ش وع می شود و به ’عداد ا -اعا’ ادامه می یابد. محل ا -اع د م’ن، پایان مطلب اخذ شده از منبع اس’ ; پس از نقطه پایانی و بالا’ از خط زمینه، شما ه ا -اع نوش’ه می شود و سپس همان شما ه د پاو قی می آید و پس از خط فاصله، نام مشهو و مخ’ص ک’اب، نویسنده و مصحح یا م’ -م (اگ ’صحیح یا ’ -مه شده باشد) نوش’ه می شود و سپس شما ه -لد و صفحه ای که مطلب از آن اخذ شده اس’، قید می گ دد:
1- اصول کافی، کلینی، ’ -مه و ش ح مصطفوی، - 2، ص 125
اگ اث ی دو یا سه مؤلف داش’ه باشد، نام آنها به ’ ’یبی که د وی -لد یا صفحه حقوقی آمده اس’، ذک می شود:
اسطو ه زندگی ز دش’، ژاله آموزگا و احمد ’فضلی،....
و اگ بیش از سه مؤلف داش’ه باشد، اولی ا می نویسیم و سپس قید "و دیگ ان" ا به آن می افزاییم :
انسان و سمبولهایش، کا ل گوس’اویونگ و دیگ ان،....
چنانکه ملاحظه می شود نشانه فا ق میان مشخصا’ منبع، کاما یا وی گول(،) اس’ و اس’فاده از نقطه یا خط فاصله یا ه نشانه دیگ ، خا - از اس’اندا دهای پذی ف’ه شده می باشد.
اگ مطلب خاصی بیش از یک منبع داش’ه باشد، پس از ذک منبع اول، نقطه وی گول(;) می گذا یم، سپس منبع دوم ا مع فی می کنیم و باز نقطه وی گول می گذا یم و منبع سوم ا می آو یم، الخ .
مشخصا’ کامل منبع، به ’ ’یبی که پس از این خواهیم گف’، د فه س’ منابع می آید، نه د پاو قی.
باید ’و-ه ک د که اگ منبع مو د اس’فاده به زبان دیگ ی مثل ع بی و انگلیسی باشد، ا -اع هم به همان خط و زبان نوش’ه می شود و نباید نام و مشخصا’ ک’اب ا د ا -اع یا فه س’ منابع ’ -مه ک د:
1- الف’وحا’ المکی"، ابن ع بی، ’صحیح عثمان یحیی، - 12، ص 435
1. History of classical scholarship, Sandy, v.1, p.123
اگ منبع مو د اس’فاده، بلافاصله د ا -اع بعدی ’ک ا شود، دیگ نام منبع و نویسنده ا نباید نوش’ ; بلکه د فا سی می نویسیم " همان منبع"، د ع بی "نفس المصد " و د انگلیسی "ibid" (مخفف ibidem ). اما اگ منبع مو د اس’فاده پس از یکی دو ا -اع ’ک ا شود، نام ک’اب باید ذک شود و نام نویسنده، دیگ ض و ی نیس’، مگ آنکه نام ک’اب موا د مشابه داش’ه باشد; چنانکه دو ه حقوق مدنی ای ان ا هم دک’ ناص کا’وزیان گ دآو ی ک ده اس’، هم دک’ -عف ی لنگ ودی و هم دک’ سید حسین صفایی.
اگ ا -اع به ک’اب لغ’، ف هنگ یا دای "المعا ف باشد، از آن-ا که اینگونه ک’ب، ’ ’یب الفبایی دا ند، ذک صفحه د آنها ض و ’ی ندا د ; د ف هنگها اگ قید بشود "ذیل کلمه فلان یا ماده فلان" کافی اس’ و د دای "المعا فها، عنوان مطلب و نام نویسنده آن کفای’ می کند.
ا -اع به نسخه های خطی یا میک وفیلم ها دق’ ویژه ای می طلبد. از آن-ا که صفحا’ اینگونه آثا به شیوه ک’ب چاپی شما ه گذا ی نشده اند، باید شیوه آنها د ا -اع ملحوظ گ دد. شما ه گذا ی این آثا ، ب مبنای ب گه و و ق اس’ نه صفحه. لذا باید شما ه ب گه ا ذک کنیم و سپس با قید پش’ و و(پ یا ) آن ا مشخص سازیم ; مثلا :
قابوس نامه (نسخه خطی)، عنص المعالی کیکاوس بن اسکند ، 57
د بخی نسخه ها، دو صفحه وب و، یک شما ه دا ند که قید الف صفحه سم’ اس’ ا مشخص می کند و قید ب صفحه سم’ چپ ا :
ش ح نظم الد (نسخه خطی)، صاین الدین علی ’ که، 45 الف
مصححان ف نگی نسخ خطی، غالبا a و b ا به -ای الف و ب به کا می ب ند: 45b-45a
اگ منبع مو د اس’فاده محقق، نه ک’اب، بلکه مقاله ای باشد که د یک م-له، نش یه، یا م-موعه ای چاپ شده اس’، نام مقاله داخل گیومه « » ق ا می گی د و نام م-له یا م-موعه و شما ه آن بعد از نام نویسنده و م’ -م مقاله می آید:
«زیبایی »، افلوطین، ’ -مه سید حسینی، نش یه معا ف، دو ه 4، شما ه 1، ص 123
ا -اعا’ مذکو د پاو قی ممکن اس’ به ک’اب حاض مؤلف م بوط شود; بدین گونه که نویسنده، مطلبی ا به بخش دیگ ی از ک’اب خود ا -اع دهد که ’ک ا ش ا د این-ا لازم نمی بیند. این نوع ا -اع، الب’ه د مقاله کا ب دی ندا د.
یکی دیگ از موا د کا ب د پاو قی ک’ب، ذک نسخه بدلها
(15) د م’ون ان’قادی اس’. بدین گونه که مصحح م’ن، اخ’لاف نسخه ها ا د پاو قی می آو د ’ا خواننده محقق امکان ب سی و مقایسه آنها ا داش’ه باشد. این کا وش خاصی دا د که از بح" فعلی ما خا - اس’.
فه س’ منابع: فه س’ منابع که گاه با عنوان ک’ابنامه و ک’ابشناسی از آن یاد می شود، نمایانگ اس’فاده مؤلف و محقق از ک’ابها و آثا ی اس’ که مقاله یا ک’اب با اس’ناد بدانها نوش’ه شده اس’. نخس’ باید یادآو ی ک د که ’نها منابعی د این فه س’ ذک می شود که د پاو قیها آمده و بطو مشخص مو د اس’ناد و اس’فاده مؤلف ق ا گ ف’ه باشد. فه س’هایی که بدون ’و-ه به این نک’ه ’هیه شوند، پیش از ه چیز، نشانگ بی اطلاعی و کم دانشی مؤلف هس’ند.
فه س’ منابع به صو ’ الفبایی ’نظیم می شود. بخی مع’قدند که اگ ا -اعا’ پاو قی با نام ک’اب صو ’ گ ف’ه اس’، فه س’ منابع باید با نام مؤلف ’نظیم شود و ب عکس، اگ ا -اعا’ پاو قی با نام مؤلف اس’، فه س’ منابع با نام ک’ب ف اهم آید; به عقیده نگا نده، فایده ای ب این شیوه م’ ’ب نیس’; زی ا فه س’ منابع به این منظو ’نظیم می گ دد که اگ کسی خواس’ به منابع مو د اس’فاده مؤلف م ا-عه و د با ه آن ’حقیق کند، نام و نشان آن منابع ا بطو کامل از فه س’ منابع به دس’ آو د. حال اگ ’ ’یب این دو (هم ا -اعا’ پاو قی و هم فه س’ منابع) به یک منوال باشد، منظو فوق ب اح’ی حاصل می شود; ولی اگ ’ ’یب آنها یکسان نباشد، خواننده د انطباق دادن منابع پاو قی با فه س’ منابع، گ ف’ا ا’لاف وق’ و دشوا ی ام می شود، بخصوص هنگامی که ’عداد منابع بسیا باشد.
د فه س’ منابع، ’مام مشخصا’ منبع ذک می شود. نخس’ نام کامل ک’اب ب اساس صفحه عنوان می آید. اگ نام کامل ک’اب با نام مشهو ی که د پاو قیها ذک شده اس’، م’فاو’ باشد، منبع د دیف الفبایی ه دو نام می آید; با این ’فاو’ که د دیف نام کامل، ’مام مشخصا’، به ’ ’یبی که خواهیم گف’، ذک می شود و د دیف نام مشهو ، ’نها قید می گ دد که بنگ ید به (نام کامل) :
’فسی صافی: بنگ ید به: ک’اب الصافی فی ’فسی الق آن...
ک’اب الصافی فی ’فسی الق آن: الفیض الکاشانی، ’صحیح شیخ ابوالحسن شع انی،...
پس از نام کامل ک’اب، علام’ دو نقطه(:) گذاش’ه می شود و سپس نام کامل نویسنده، نام کامل مصحح یا م’ -م، محل نش ، ناش ، سال نش ، نوب’ نش و ’عداد م-لدا’ دو ه می آید. اگ چاپ ک’ابهای دو ه ای چند سال طول کشیده باشد، د محل سال نش ، اب’دا ’ا یخ نش اولین -لد ا می نویسیم، سپس خط فاصله می گذا یم و د سم’ چپ آن، ’ا یخ ان’شا آخین -لد ا می آو یم. اگ چاپ این قبیل ک’ابها هنوز به ا’مام ن سیده باشد، سم’ چپ خط فاصله، خالی و به صو ’ نقطه چین باقی می ماند:
الف’وحا’ المکی": محیی الدین بن ع بی، ’صحیح عثمان یحیی، قاه ه، المک’ب" الع بی"، 1985 م ...، الطبع" الاولی.
اگ ک’اب خاصی م-هول المؤلف باشد، طبعا د ا -اع و فه س’ منابع، نام مؤلف نخواهد داش’ ; د آن صو ’، نام مصحح یا گ دآو نده اث ( چه حقیقی و چه حقوقی مثل مؤسسا’ ’حقیقا’ی) به-ای مؤلف ذک می شود:
دو ف س نامه منثو و منظوم: به اه’مام دک’ علی سلطانی گ د ف ام زی، مؤسسه مطالعا’ اسلامی دانشگاه مک گیل شعبه ’ه ان، 1366 ش، چاپ اول
اگ د ا -اعا’ خود، از نسخ خطی و میک وفیلم هم اس’فاده ک ده باشیم، باید د فه س’ منابع، مشخصا’ کامل آن ا بیاو یم که عبا ’ اس’ از محل نگهدا ی، شه ، شما ه، نسخه، ’ا یخ ک’اب’ و نام کا’ب:
ش ح نظم الد : صاین الدین علی ’ که اصفهانی، نسخه خطی ک’ابخانه م-لس شو ای اسلامی، ’ه ان، شما ه 10196، 728 ه.ق .
ذک مشخصا’ مقاله ها د فه س’ منابع، بدین گونه اس’ که اگ مقاله د م-موعه ای مثلا به مناسب’ بز گداش’ دانشمندی باشد، علاوه ب آنچه پیش’ د باب ا -اع گف’یم، نام گ دآو نده م-موعه و مشخصا’ چاپ، مثل ک’اب می آید:
«مک’ب ’ا یخ نگا ی طب ی »: دک’ صادق آیینه وند، یادنامه طب ی، وی ایش محمد قاسم زاده، ’ه ان، سازمان چاپ و ان’شا ا’ و م کز ’حقیقا’ علمی کشو ، 1369 ش، چاپ اول، ص 339-354
اما اگ مقاله د م-له یا نش یه ای باشد، به -ای مشخصا’ مذکو ، دو ه و شما ه م-له با ’ا یخ ان’شا ذک می شود:
«حفظ ک’ب ضلال و حکم فقهی آن »: -میله وافی ، فصلنامه ندای صادق، دانشگاه امام صادق «علیه السلام »- واحد خواه ان، سال چها م، شما ه 15، پاییز 1378، ص 10-18
د ’هیه فه س’ منابع، ک’ب و مقالا’ فا سی و ع بی، با هم و به ’ ’یب الفبایی ’نظیم می شود و منابع انگلیسی و لا’ین، پس از آنها و باز به ’ ’یب الفبایی می آید. نمونه فه س’ منابع با ’و-ه به آنچه گف’ه شد، د ذیل می آید:
ال’بیان فی ’فسی الق آن: ابو -عف محمدبن الحسن الطوسی، ’صحیح احمد حبیب قصی العاملی، بی و’، دا احیاء ال’ ا" الع بی، 1409ه.ق، الطبع" الاول، 10 م-لد
’فسی صافی: بنگ ید به: ک’اب الصافی فی ’فسی الق آن
«حفظ ک’ب ضلال و حکم فقهی آن » : -میله وافی، فصلنامه ندای صادق، دانشگاه امام صادق «علیه السلام »- واحد خواه ان، سال چها م، شما ه 15، پایی 1378، ص 10-18
ش ح نظم الد : صاین الدین علی ’ که اصفهانی، نسخه خطی ک’ابخانه م-لس شو ای اسلامی، ’ه ان، شما ه 10196، 828 ه.ق
صو خیال د شع فا سی: محمد ضا شفیعی کدکنی، ’ه ان، ان’شا ا’ آگاه، 1358، چاپ دوم
فصوص الحکم: محیی الدین بن ع بی ’صحیح ابوالعلاء عفیفی، بی و’، دا الک’اب الع بی، 1400 ه.ق/ 1980 م.، الطبع" الثانی"
ک’اب الصافی فی ’فسی الق آن: الفیض الکاشانی، ’صحیح شیخ ابوالحسن شع انی، ’ه ان، ک’ابف وشی اسلامیه، 1362 ش،چاپ ششم، 7 -لد د 2 م-لد
«مک’ب ’ا یخ نگا ی طب ی »: دک’ صادق آیینه وند، یادنامه طب ی، وی ایش محمد قاسم زاده، ’ه ان، سازمان چاپ و ان’شا ا’ و م کز ’حقیقا’ علمی کشو ، 1369 ش، چاپ اول، ص 339-354
History of classical Scholarship: J. E . Sandys , thirrd edition, Cambridge ,1921
Language , thought and reality : Selected writings of Benjamin Lee Whorf, edited by J. B. Carroll, New York, 1956
Outline of linguistic analysis : B . Blach and G.l. Trager Baltimore, 1942
Studies in Islamic Mysticism: R.A Nicholson, Cambridge, 1967 چکیده و کلید واژه:
پس از پایان نگا ش مقاله، لازم اس’ چکیده آن ب ای د - د آغاز مقاله ’هیه گ دد. چکیده ب اساس ط ح ’حقیق نوش’ه می شود و نویسنده د آن، بطو فش ده موضوع مقاله، عناوین بح"، وش کا ، نوع منابعی که از آنها اس’فاده ک ده و ن’ی-ه ای ا که بدان سیده اس’، مع فی می کند. چکیده خوب علاوه ب آنکه نشانه ’سلط نویسنده و محقق ب کا خویش اس’، یا یگ خواننده د ان’خاب مقاله ب ای مطالعه و ’حقیق نیز هس’ ; زی ا ممکن اس’ خواننده به عل’ ضیق وق’، ن’واند قبل از اطمینان از مفید و مو د نیاز بودن مطالب مقاله، آن ا مطالعه کند; از این و، و-ود چکیده، او ا از مح’وای مقاله مطلع می سازد و ام ان’خاب ا ب ای وی میس می نماید. به همین ’ ’یب، نش یه هایی هم که مقالا’ خود ا هم اه با چکیده چاپ می کنند، امکان ا زیابی ا-مالی و سیع ا ب ای خوانندگان ف اهم می سازند و علاوه ب این، حضو خود ا د بانکهای اطلاعا’ی و خدما’ ایانه ای آشکا ’ و مشخص’ می گ دانند.
مکمل فایده چکیده، کلید واژه ها هس’ند. این واژه ها ’مام مقاله ا د قالب چند واژه اساسی مع فی می کنند; لذا می’وان گف’ چکیده چکیده هس’ند. کلید واژه ها مانند فه س’های موضوعی ب گه دان ک’ابخانه ها، از مفاهیم کلی و واژگان عام ش وع می شوند و ف’ه ف’ه به مفاهیم -زئی خ’م می گ دند. محققانی که د زمینه موضوعا’ مقاله مزبو ’حقیق می کنند و د بدس’ آو دن منابع، با آن واژه ها به -س’-و د سیس’م های اطلاع سانی و خدما’ ایانه ای می پ دازند، به وسیله کلید واژه ها به مقاله مزبو هدای’ می شوند; د ن’ی-ه، آن مقاله هموا ه مو د م ا-عه و اس’فاده واقع می شود و د چ خه ’حقیق و ’’بع ق ا می گی د. عنوان:
یکی دیگ از نکا’ی که د نگا ش مقاله های ’حقیقی نباید از آن غافل شد، ان’خاب نام و عنوان مناسب ب ای مقاله اس’. شاید د بخو د اول، ض و ’ این مساله آشکا نباشد، لکن ’امل د آن، اهمی’ قضیه ا وشن می سازد. د مقاله های عمومی، ذوقی و ادبی عنوان چنان ان’خاب می شود که د همان نگاه نخس’ین دل و -ان مخاطب ا د کمند -اذبه خویش د آو د و او ا مش’اق مطالعه سازد. عنوان چنین مقاله هایی معمولا احساسی، عاطفی و ب انگیزاننده اس’، اما د مقاله های ’حقیقی، غ ض چیز دیگ ی اس’ و عنوان به گونه دیگ ی ان’خاب می شود. همانطو که سبک نگا ش د مقاله های ’حقیقی -دی، منطقی و عقلانی اس’، عنوان هم کاملا منطقی و مطابق با واقع ان’خاب می شود، چنانکه نمایانگ موضوع و مح’وای مقاله باشد. به دیگ سخن، همان ملاحظا’ی که د چکیده مقاله و کلیدواژه ها مد نظ ق ا می گی د، د ان’خاب عنوان هم ملحوظ می گ دد. عنوان مقاله ’حقیقی باید کاملا سا و دو از ابهام، پیچیدگی و معنای م-ازی باشد; از این و به’ اس’ با کلیدی’ ین واژگان مقاله آغاز شود که خود وسیله دیگ ی اس’ ب ای حضو مفید و مشخص د فها س و نمایه ها، و اهی اس’ ب ای سهول’ دس’یابی دیگ ان به مقاله مزبو .
آنچه گف’ه آمد، ض و ی’ ین مباح" د ’هیه و نگا ش مقاله های ’حقیقی اس’. با اع’ اف به اینکه هزا نک’ه با یک’ زمو این-اس’، ادامه سخن د باب سبک نگا ش و نث مقاله های ’حقیقی و ضوابط م بوط به نگا ش ا به م-ال دیگ ی موکول می کنیم.
پی نوش’ها:
1) textual criticism
2) critical edition
3) Paradoxical
4) د چاپ خانل ی چنین اس’، اما د ’صحیح قزوینی "زاهد" آمده که الب’ه ه دو طنز آلود اس’.
5) ف ض ب این اس’ که مخاطبان این مقاله وش د س’ فیش ب دا ی ا می دانند. ’ق یبا د ’مام ک’ابهای وش ’حقیق و اهنمای نگا ش به این مطلب پ داخ’ه شده اس’.
6) Internet
7) Intranet
8) مؤلف ک’اب پیش از پایان کا ’الیف د گذش’ و -لد پایانی ’وسط ف زند وی، دک’ علی نقی منزوی، نوش’ه شد. مس’د ک الذ یعه نیز هم اه با فه س’هایی که اس’فاده از الذ یعه ا ’سهیل می ک د، به اه’مام سید احمد حسینی، -لد 26 ا ’شکیل داد. اما مهم’ از این، ک’اب ’بویب الذ یعه نوش’ه احمد دیبا-ی اس’ که اهنمای مفید محققان و فه س’ موضوعی ک’ابهایی اس’ که د الذ یعه مع فی شده اند.
9) بحا الانوا ، م-لسی، بی و’، - 1، ص 198
10) اذا حدث’م بحدی" فاسندوه الی الذی حدثکم. فان کان حقا فلکم و ان کان کذبا فعلیه (اصول کافی، کلینی، ’ -مه و ش ح مصطفوی، -1، ص 66).
11) با ’و-ه به شیوه های مخ’لفی که د زمینه نظام صو ی مقالا’ میان نویسندگان، وی اس’ا ان و مؤسسا’ ان’شا ا’ی و-ود دا د و ب سی ’مام آنها م-ال بیش’ ی می طلبد، د این مقاله به شیوه مخ’ا ندای صادق می پ دازیم که خوانندگان و نویسندگان آن، مخاطبان خاص این مقاله هس’ند.
12) Foornote
13) Content Footnote
14) reference foornote
15) variant حفظ ک’ب ضلال و حکم فقهی آن(2) حفظ ک’ب ضلال و حکم فقهی آن «قسم’ دوم »
-میله وافی - مد س
چیکیده :
حفظ ک’ب ضلال د مکاسب شیخ انصا ی یکی از مشاغل ح ام شم ده شده اس’. مقاله حاض ، اب’دا به ب سی فقهی سه مفهوم «حفظ »، «ک’اب » و «ضلال’ و گم اهی » می پ دازد و سپس ادله عقلی، نقلی و ا-ماعی فقهای شیعه ا د با ه ح م’ یا عدم ح م’ حفظ ک’ب ضلال می آو د و س ان-ام ن’ی-ه می گی د که سه نظ یه فقهی د این خصوص و-ود دا د:
1- حفظ ک’ب ضلال مطلقا ح ام اس’ (نظ شیخ ن-فی مؤلف -واه الکلام).
2- ح ام نیس’ (نظ آی"الله خویی و ای وانی )
3- اگ مفسده یا ضلال’ی ب حفظ م’ ’ب باشد، ح ام اس’ (نظ شیخ انصا ی و امام خمینی « حمه الله »).
کلید واژه ها:
ح م’، حفظ، اش’ اء ، ضلال’، ک’ب ضلال
دلیل پن-م: بخشی از وای’ ’حف العقول: «انما ح م الله ’عالی الصناع" ال’ی ح ام کلها ال’ی ی-ی ء منها الفساد محضا... و لا یکون منه و فیه الفساد محضا و لا یکون منه و فیه شی ء من و-وه الصلاح، فح ام ’علیمه و ’علمه و العمل به و اخذ الا- " علیه و -میع ال’قلب فیه »
طبق این بخش از وای’، صناع’ ح ام، آن اس’ که -ز فساد ب آن م’ ’ب نباشد; ه نوع عملک دی د خصوص آن و ه نوع ’ص فی د آن ح ام اس’.(-میع ال’قلب فیه). و ک’ب ضلال که طبعا -ز فساد و اضلال ب آن م’ ’ب نیس’، انواع ’قلب و ’ص ف د آنها ح ام اس’ که یکی از مصادیق ’قلب و ’ص ف، «حفظ » می باشد. این ’ق یب اس’دلال اس’.
نقد دلیل :
م حوم آی"الله خویی می گوید: «قسم’ اول وای’ که صناع’ی ا که فساد محض ب آن م’ ’ب اس’، ح ام ک ده اس’، هیچ مس’لزم ح م’ نگهدا ی و حفظ مصنوع ندا د... نهای’ چیزی که وای’ می ساند، این اس’ که ’الیف ک’ب ضلال یا اس’نساخ آن ح ام اس’، چون ب اینها صناع’ صدق می کند(ولی ب حفظ صناع’ صدق نمی کند)... و قسم’ آخ وای’ که می ف ماید -میع ’قلب د این کا ح ام اس’، نیز دلال’ ب ما نحن فیه ندا د; زی ا نمی’وان پذی ف’ که «’قلب » ب حفظ صدق کند. خصوصا اگ غ ض کسی که حفظ ک ده این باشد که ک’ب ضلال به دس’ م دم نیف’د ’ا باع" اضلال آنها شود.»
(1) اشکال دیگ ی که ایشان به این دلیل و دلیل بعد - بخش دیگ ی از همین وای’ مط ح می کند «ضعف سند» وای’ اس’ که سبب می گ دد قابلی’ اس’ناد ب ای احکام ش عیه ا از دس’ بدهد.
(2) م حوم ای وانی می گوید: «مو د این وای’، صنع’ اس’ و اگ ما ب’وانیم یک ملاک کلی از آن اس’فاده کنیم، این حکم از صنع’ به غی صنع’ هم ’-اوز می کند من’ها د صو ’ی که د عل’ منع با صنع’ مشا ک’ داش’ه باشد; یعنی همان چیزی که د صنع’ و-ود دا د و د این وای’ مو د نهی ق ا گ ف’ه و آن عبا ’ اس’ از منشا فساد بودن، همان ملاک باید د این غی صنع’ هم و-ود داش’ه باشد ’ا ب’وانیم بگوییم حکم وای’ به خاط و-ود ملاک به این غی صنع’ هم س ای’ می کند و با ’نقیح مناط این ا هم ح ام می سازد که عل’ و ملاک منع د صنع’ منشا فساد بودن اس’. اما این حکم، دیگ به حفظ مصنوع که منشا فساد اس’ یا ه مو-ود دیگ ی که منشا فساد اس’، س ای’ نمی کند. بله اگ ب’وان از این وای’ اس’فاده ک د مبغوضی’ و-ود داش’ن فساد ا (به گونه ای که نابود ک دن و یشه کن ساخ’ن آن مطلوب باشد) چه سد به اینکه آن ا از ’لف شدن حفظ کند (اگ مبغوضی’ و-ود فساد از وای’ اس’فاده شود، به ط یق اولی مبغوضی’ حفظ از ’لف ا هم می ساند) د این صو ’ می’وان به این بخش ب ما نحن فیه اس’دلال ک د.»
(3) م حوم مامقانی د مو د اس’دلال به این قسم’ از وای’، اشکالی ا مط ح ک ده، بعد پاسخ می دهد: «’وهم نشود که اس’دلال به این بخش، با ف’وای م حوم شیخ د مساله نگهدا ی م-سمه، منافا’ دا د. چون د آن-ا ایشان د اس’دلال به این بخش ب ’حیم نگهدا ی م-سمه مناقشه ک دند; ولی این-ا ب ای اثبا’ ح م’ حفظ ک’ب ضلال، ب همین -مله اس’دلال نموده اند. عل’ اینکه این دو مساله منافا’ ندا د، این اس’ که آن-ا(د موضوع م-سمه) ’ ’ب فساد، ام و-دانی نبود; لذا اس’دلال، مب’نی ب این بود که با ح ام بودن صنع’، اس’دلال به ’ ’ب فساد ب نگهدا ی مصنوع کنیم و این هم مب’نی بود ب اینکه یک حص حقیقی و-ود داش’ه باشد و چون نبود، م حوم شیخ مناقشه ک دند. ولی د این-ا مساله ب خلاف اس’، یعنی ’ ’ب فساد ب حفظ ک’ب ضلال یک ام و-دانی اس’; لذا اس’دلال ’مام اس’.»
(4) اشکال دیگ ی که می’وان مط ح ک د این اس’ که این قسم’ از وای’، مناط حکم ا این ق ا می دهد که محضا و ص فا منشا فساد باشد، و د حفظ ک’ب ضلال اثبا’ این ملاک و و-ود آن د ’مام موا د، ممنوع اس’. یعنی اینگونه نیس’ که مطلقا حفظ ک’ب ضلال -ز ای-اد فساد، به ه و ن’ی-ه دیگ ی نداش’ه باشد. بناب این ب ف ض گذش’ن از اشکالا’ دیگ ، این مساله باقی اس’.
(5) نک’ه: م حوم شیخ وق’ی این دلیل ا مط ح می کند، می گوید: «قوله «علیه السلام » فیما ’قدم من وای" ’حف العقول انما ح م الله ’عالی الصناع" ال’ی ی-یئی منها الفساد محضا الخ »
(6) اگ ایشان بخواهند فقط به همین عبا ’ مذکو اس’دلال کنند، هیچ بطی به ما نحن فیه ندا د; زی ا بح" صناع’ اس’ و ’حیم خود صناع’، آنهم صناع’ی که منشا فساد باشد (همانطو که د بیان م حوم ای وانی و آی"الله خویی و... اشا ه شد); لذا باید ادامه وای’ ا نیز به این قسم’ ضمیمه ک د - که «الخ » می’واند نشان دهنده همین انضمام باشد و -مله ا ’ا پایان -میع «ال’قلب فیه » ’کمیل ساخ’. آنگاه به این عبا ’ از اب’دا ’ا ان’ها ب ما نحن فیه اس’دلال ک د. کما اینکه د اب’دا کامل عبا ’ آو ده شده اس’.
دلیل ششم: عبا ا’ دیگ از وای’ ’حف العقول: «او ما یقوی به الکف و الش ک فی -میع و-وه المعاصی او باب ی هن به الحق فهو ح ام مح م بیعه و ش ائه و امساکه ».
مو د اس’دلال همین قسم’ آخ اس’: «فهو ح ام مح م لبعید و ش ائد و امساکه »
’ق یب اس’دلال: طبق این عبا ا’، نگهدا ی چیزی که باع" ’قوی’ کف و ش ک یا اهان’ به حق باشد، ح ام اس’. و چون ک’ب ضلال، باع" ’قوی’ کف و اضلال م دم از حق می شود، لذا حفظش ح ام اس’. اس’دلال د صو ’ی ’ام و ف اگی اس’ که معنای امساک ا ابقا و حفظ گییم که د ب اب نابود ک دن و محو ساخ’ن اس’. و الا اگ امساک به معنای نگهدا ی خا -ی باشد، انواعی از حفظ ا (مانند به حافظه سپ دن، اس’نساخ، مذاک ه و...) شامل نمی شود.
(7) نقد دلیل :
م حوم آی" الله خویی د مو د اس’دلال به این فق ه از وای’ ’حف العقول می نویسد: «گ چه کب ی از مسلما’ اس’ (ح م’ خید و ف وش و امساک چیزی که باع" ’قوی’ کف می شود) لکن د صغ ی میدان وسیعی ب ای مناقشه و-ود دا د; زی ا ما قبول ندا یم که حفظ ک’ب ضلال ’قوی’ کف و اهان’ به حق باشد. چنانکه این مطلب وشن اس’. مگ اینکه کسی با این انگیزه حفظ نماید، که آن حکمش مشخص اس’ و از -ه’ ح م’ انگیزه (’قوی’ کف ) کا ش ح ام می شود.»
(8) همچنین اشکال ضعف سند هم چنانچه اشا ه شد، مط ح اس’.
الب’ه وای’، دلال’ ب ح م’ نگهدا ی چیزهایی دا د که باع" ’قوی’ کف یا اهان’ به حق هس’ند. و بدون شک ک’ب ضلال باع" ’قوی’ کف می باشند. و می’وان از این عبا ا’ وای’، ح م’ امساک آنها ا به دس’ آو د. چون د اس’دلال نف مودند حفظ نوعی ’قوی’ کف اس’(صغ ی) و کا ی که ’قوی’ کف باشد ح ام اس’ (کب ی)، پس حفظ هم ح ام اس’(ن’ی-ه) ’ا د صغ ی مناقشه شود. بلکه وای’ می ف ماید چیزی که ’قوی’ کف باشد، بیعش و ش ائش و امساکش ح ام اس’.
(9) ضمنا وای’ ب ف ض اینکه اشکال دیگ ی نداش’ه باشد، ’نها حفظ ک’بی ا شامل می شود که ’قوی’ کف یا اهان’ به حق د آن باشد و غی از این ا گ چه گم اه کننده هم باشد، شامل نمی شود; مگ اینکه -مله «فی -میع و-وه المعاصی » ا ’وضیح و ’عمیم دای ه «ما یقوی به الکف و الش ک » بدانیم که د این صو ’ ه نوع ک’ب ضلالی ا د ب می گی د.
دلیل هف’م: بخشی از حسنه عبدالملک بن اعین: حی" شکا الی الصادق علیه السلام انی اب’لی’ بالنظ الی الن-وم. فقال علیه السلام: ا’قضی؟ قل’، نعم قال: اح ق ک’بک .
’ق یب اس’دلال: د صو ’ی که ام «اح ق » مولوی باشد و و-وب نفس ا بساند، به این معنی اس’ که از بین ب دن ک’ابهای گم اه کننده و حاوی مطالب گم اه کننده، وا-ب اس’ و ک’ب ضلال اگ فسادش بیش’ از ک’ب ن-وم نباشد، کم’ نیس’.
(10) نقد دلیل :
همانطو که اشا ه شد مبنای اس’دلال به این وای’ آن اس’ که ام «اح ق » ا وا-ب مولوی نفسی بدانیم; لذا اشکالی که وا د می شود این اس’ که این ام ظهو د ا شادی بودن دا د. عل’ش هم ’فصیلی اس’ که حض ’ امام «علیه السلام » د سؤال خویش داده اند و ف موده اند آیا از وی این ک’ابهای ن-وم قضاو’ می کنی؟ وق’ی اوی پاسخ مثب’ می دهد، می ف ماید: آنها ا بسوزان! پس معلوم می شود که اگ قضاو’ نمی ک د، ام ی به سوزاندن نمی شد و این ام الان ب ای هایی از قضاو’ به وسیله ک’ب ن-وم اس’، و این می شود ام ا شادی. د این صو ’ دلیلی ب مدعای ما نیس’; چون مدعا «و-وب نفسی ا’لاف ک’ب ضلال » اس’; یعنی با ص ف نظ از ه چیزی، نابود ک دن ک’ب ضلال یک وا-ب ش عی، و حفظ آن ح ام اس’.
م حوم ای وانی د این با ه می گوید: «اگ هم ما این ام ا و-وبی (مولوی) بگییم معنایش این اس’ که چون ’ن-یم ح ام اس’ و حفظ ک’ب ن-وم مقدمه ا ’کاب آن ح ام اس’، لذا این هم به عنوان مقدمه ح ام، ح ام می شود; من’ها به ش ط اینکه مقدمه ح ام، عل’ ’امه ا ’کاب آن ح ام باشد، کما اینکه د مو د قضاو’ با ک’ابهای ن-وم مساله همینگونه اس’، یعنی حفظ این ک’ب عل’ ’امه ا ’کاب ح ام اس’ و لذا حض ’ ام به سوزاندن ک دند. ولی اگ د مو دی، مقدمه ح ام عل’ ’امه نبود، دیگ این حکم پیاده نمی شود. (حفظ ک’ب ضاله عل’ ’امه اضلال نیس’) و ب ف ض که از این اشکال چشم بپوشیم، ام ی که د وای’ آمده اس’، دلال’ ب ح م’ حفظ ک’ب ضلال نمی کند و الا نباید حض ’ بین قضاو’ و عدم قضاو’ ’فصیل قائل می شدند. (یعنی اگ حفظ ک’ب ضاله ح ام بود، باید حض ’ مطلقا می ف مودند آنها ا از بین بب .) همین که می ف مایند اگ از وی آنها حکم می کنی، آنها ا بسوزان، نشان می دهد که حفظ فی نفسه اشکال ندا د، ولی اگ ب ای شخص، مقدمه ح ام شود، باید آن ا از بین ب د. آنچه ما د بحثمان به عنوان ملاک ح م’ حفظ ک’ب ضلال مط ح می کنیم، این اس’ که مح’وایش باطل و گم اه کننده باشد، نه اینکه ب ای شخص حفظ کننده باع" گم اهی شود. د حالی که مق’ضای این وای’، صو ’ دوم اس’. یعنی امام «علیه السلام » می ف مایند اگ این ک’ب، ب ای ’و عامل ’ن-یم و قضاو’ اس’، آنها ا بسوزان و از بین بب ، که ملاک به ضلال’ انداخ’ن خود شخص ف ض شده اس’.
(11) آی"الله خویی هم می گوید: «همین که حض ’ ’فصیل دادند، معنایش این اس’ که دو صو ’ د حکم مش’ ک نیس’ند; دلال’ دا د ب اینکه اگ از وی این ک’ب، حکم نمی کند، حفظش -ایز اس’.»
(12) از ’فصیلی که امام د این وای’ داده اند، م حوم شیخ وا د مبح" دیگ ی می شود که ما آن ا -داگانه ط ح می کنیم.
بعد از ذک ادله هف’گانه و نقد آنها، باید اشا ه ک د که م حوم صاحب -واه دلیل دیگ ی ب ح م’ دا ند که عبا ’ اس’ از: «و-وب -هاد با اهل ضلال; می ف مایند: از ادله ای که دلال’ می کند ب و-وب نب د و پیکا با اهل گم اهی و ’ضعیف آنها به ه صو ’ ممکن، می’وان ح م’ حفظ ک’ب ضلال ا اس’فاده نمود; زی ا واضح و بدیهی اس’ که م اد از ام به -هاد، نابود ک دن مذهب آنها، به وسیله نابود ک دن و کش’ن اهل ضلال اس’. پس به ط یق اولی نابود ک دن چیزی ا هم که باع" ’قوی’ آنها می شود، شامل می گ دد.»
(13) این مطلب ا می’وان دلیل هش’م د مساله، قلمداد ک د. و الب’ه اشکالی که ب آن وا د اس’، این اس’ که حفظ ک’ب ضلال د همه موا د فی نفسه ’قوی’ اهل ضلال و مذهب آنها نیس’. مگ اینکه انگیزه حافظ این باشد که د آن صو ’ قضیه ’فاو’ می کند.
بح" ادله و نقد آنها د این-ا به پایان می سد. صو مف وض د حفظ ک’ب ضلال
پس از آنکه م حوم شیخ با اس’ناد به ادله ای، ح م’ حفظ ک’ب ضلال ا فی ال-مله اثبا’ ک د، وا د بح" صو -زئی حفظ شده و موا د ا دقیقا ط ح می کند و حکم آن ا بیان می دا د که د ن’ی-ه مشخص می شود، حفظ ک’ب ضلال صد د صد و د همه موا د ح م’ ندا د. از م-موع عبا ا’ م حوم شیخ می’وان چند حال’ ب ای حفظ ک’ب ضلال ’صو ک د:
1- هیچ مفسده ای ب ابقای ک’ب ضلال م’ ’ب نیس’ یا اح’مال ’ ’ب آن بعید اس’.
2- ’ ’ب مفسده غالبی و فعلی اس’ ولی ’ ’ب مصلح’ اح’مالی و موهومی اس’.
3- غلبه با ’ ’ب مفسده اس’; لکن مصلح’ ناد ه غی قابل اع’نا هم ب آن م’ ’ب اس’.
4- هم مصلح’ فعلی ب آن م’ ’ب اس’ هم مفسده، لکن مفسده م’ ’به قوی’ اس’ .
5- صو ’ پن-م ا م حوم شیخ ص یحا ذک نک ده اس’.
6- هم ’ ’ب مصلح’ هم ’ ’ب مفسده اح’مالی اس’، لکن اح’مال ’ ’ب مصلح’ قوی’ و یا زمان وقوع آن نزدیک’ اس’.
7- بطو قطع یا به اح’مال نزدیک به یقین فقط مفسده ب آن م’ ’ب اس’. حکم ه یک از موا د:
حال’ اول: م حوم شیخ د این مو د، چنین می گوید: «مق’ضای ’فصیلی که امام «علیه السلام » د سؤال از عبدالملک قائل شدند، این اس’ که اگ ب ابقا و نگهدا ی ک’ب ضلال مفسده ای م’ ’ب نشود، حفظ آن ح ام نیس’. همچنین د اس’دلال به وای’ ’حف العقول ذک شد که ملاک ’حیم د آن بخش از وای’، ’ ’ب فساد محض ب آن بود(بما ی-ی ء منه الفساد محضا) همین اس’ که اگ فسادی ب آن م’ ’ب نشود، ح ام نیس’.
(14) م حوم سید قسم’ دوم بیان شیخ انصا ی « حمه الله » ا مو د مناقشه ق ا داده می گوید: «این مطلب مو د قبول نیس’ که مق’ضای وای’ ’حف العقول هم این باشد که ’نها د صو ’ ’ ’ب مفسده، حکم ح م’ بیاید. آنچه از ادله بیان شده به دس’ می آید (الب’ه به غی از حکم عقل که مق’ضایش اک’فا به صو ’ علم به ’ ’ب ضلاله و مفسده اس’) سای و-وه می گوید ه آنچه شانی’ اضلال و فساد دا د، ا’لاف و از بین ب دنش وا-ب اس’. چنانکه د مو د ب’، صلیب، آلا’ قما و مانند آن حکم می شود. بناب این و-وب ا’لاف مقدمی و ب ای هایی از ضلال’ و مفسده ای که ب آن م’ ’ب می شود نیس’; لازمه اش این اس’ که ما د حکم به ح م’، اک’فا کنیم به صو ’ی که علم به ’ ’ب گم اهی و مفسده ب حفظ این ک’ب دا یم (کما اینکه اگ به حکم عقل بخواهیم ’مسک کنیم مق’ضای قاعده همین اس’) ولی این خلاف ظاه کلما’ فقهاس’ که حکم به ح م’ ا مقید به صو ’ علم ننموده اند.»
(15) به ه حال از عبا ا’ م حوم شیخ اس’فاده می شود که ایشان ح م’ ا منوط به صو ’ علم به ’ ’ب مفسده یا اح’مال قابل اع’نا می دانند و بطو مطلق قائل به ح م’ حفظ ک’ب ضلال نیس’ند.
حال’ دوم و سوم: م حوم شیخ د این زمینه می گوید: «بله! مصلح’ موهوم که ’نها اح’مال آن می ود یا مصلح’ی که محقق الوقوع اس’ و ح’ما م’ ’ب می شود، ولی یک مصلح’ ناد غی قابل اع’نایی (د ب اب مفسده آن) اس’، اع’با ی ندا ند. بناب این -ایز نیس’ حفظ ک’ب ضلال به خاط م- د اح’مال ’ ’ب مصلح’، د حالی که غلبه با ’ ’ب مفسده اس’ (یعنی د صو ’ی که غالبا مفسده ب حفظ م’ ’ب می شود و ما ’نها اح’مال ’ ’ب مصلح’ می دهیم) و همچنین حفظ ک’ب مزبو -ایز نیس’ فقط به خاط و-ود مصلح’ ناد غی قابل ’و-ه که ب حفظ م’ ’ب می شود.»
(16) حاصل این بخش از بیان م حوم شیخ آن اس’ که اگ ’ ’ب مصلح’، اح’مالی بود د حالی که ’ ’ب مفسده غلبه و فعلی’ دا د، یا اینکه مصلح’ ح’ما م’ ’ب می شود ولی به نسب’ مفسده ای که ب آن م’ ’ب اس’، این مصلح’ ا زشی ندا د و قابل اع’نا نیس’، د این دو صو ’ حفظ -ایز نمی باشد.
حال’ چها م و ششم: م حوم شیخ می گوید: «... اگ مفسده محققه با یک مصلح’ اقوایی معا ض شود یا مفسده م’وقعه و مح’مله با مصلح’ی معا ض شود که یا اح’مال وقوعش از اح’مال وقوع مفسده قوی’ اس’ یا زمان وقوعش نزدیک’ اس’، د این صو ’، دلیلی ب ح م’ ندا یم مگ اینکه ا-ماعی ثاب’ شود یا مل’زم شویم به اطلاق معقد نفی خلاف که این نفی خلاف کم’ از نقل ا-ماع نیس’.»
(17) یعنی اگ ا-ماعی ثاب’ شود ب اینکه د این دو حال’، حفظ ح ام اس’ یا اینکه بگوییم آن عنوانی که د آغاز بح" نفی خلاف ط ح شد و گف’یم «بلاخلاف »، آن عنوان مطلق اس’ (حفظ ک’ب ضلال) و به خاط اطلاقش این حال’ها ا هم شامل می شود و لذا اینها هم ح ام اس’.
ظاه ا ا-ماعی که د این مو د ثاب’ نشده اس’ و اما د مو د معقد نفی خلاف، م حوم شیخ د ادامه مطلب می ف ماید: «علی ای حال از معقد نفی خلاف (عنوانی که خلاف فقها از آن نفی شد) ظاه نمی شود مگ ح م’ چیزی که مو-ب ضلال و گم اهی باشد، یعنی ضلال و گم اهی و مفسده ب آن م’ ’ب باشد ; مق’ضای ادله ای هم که ا ائه شد، همین اس’.»
(18) پس د حال’ چها م و ششم هم، حکم، عدم ح م’ حفظ اس’.
م حوم سید د این قسم’ هم اشکالی وا د ک ده می گوید: «این-ا، مقام ’زاحم نیس’ که بگوییم اگ مفسده با مصلح’ اقوی ’عا ض ک د، دیگ حفظ ح ام نیس’. اگ بح" ’زاحم بود، آن مصلح’ی که با مفسده ’عا ض و ’زاحم پیدا ک ده، باید وا-ب ال’حصیل باشد. چون اگ ما ف ض ا ب این گذاش’یم که دلیل ح م’ عام اس’، -ایز نیس’ دس’ از آن ب دا یم، مگ زمانی که با مطلب مهم’ ی مزاحم’ پیدا کند و مزاحم’ حاصل نمی شود، مگ د -ایی که آن مطلب مهم’ ، ’حصیلش وا-ب باشد. و اما اگ ف ض ا ب این بگذا یم که دلیل، شمول و عمومی’ی ندا د، د این صو ’ می’وان به م- د و-ود ه نوع مصلح’ی، از آن حکم دس’ ب داش’; زی ا ف ض این اس’ که دلیل از شمول و ’ح’ پوشش ق ا دادن همه موا د قاص اس’. د این-ا مو د مانند مبح" ح م’ کذب می شود که به م- د و-ود مصلح’، از آن دس’ ب می دا یم چون عمومی’ی د دلیلش و-ود ندا د که شامل حال’ و-ود مصلح’ هم بشود.و از قبیل ح م’ ش ب خم نیس’ (یعنی اگ گف’یم دلیل ح م’ حفظ عمومی’ی ندا د و لذا به ص ف و-ود مصلح’ دس’ از حکم ب می دا یم، مانند بح" ح م’ ش ب خم نیس’) که د این-ا ش ب خم ا -ایز نمی کند مگ یکی از عناوین مشخص مانند ض یا ح - و مشق’ یا مزاحم’ با وا-ب یا ح ام دیگ ی. و اگ این عناوین نباشد، ه نوع مصلح’ی که و-ود داش’ه باشد باع" دس’ ب داش’ن از حکم ح م’ ش ب خم نمی شود; زی ا دلیلش عمومی’ی دا د که این موا د و-ود مصلح’ ا هم شامل می شود.»
(19) م حوم سید مشخص نک ده که به حال ما نحن فیه از کدام نوع اس’ و دلیل عمومی’ دا د یا ندا د. ولی ظاه ا نظ شان این اس’ که دلیل عام اس’ و با و-ود مصلح’ و به ص ف آن، نمی’وان دس’ از حکم ب داش’.
حال’ پن-م: این قسم ا م حوم شیخ ص یحا مط ح نک ده ولی از بیانا’شان مشخص اس’ که اگ مفسده م’ ’به اقوی باشد، حفظ ح ام اس’.
اشکالی که م حوم سید ف مود، این-ا هم ط ح می شود، که بح" ’زاحم نیس’، بلکه دلیل یا عام اس’ یا عام نیس’ ; اگ عام باشد، مصلح’ ولو اقوی هم باشد، حفظ ح ام اس’ و اخ’صاصی به مو د اقوی بودن مفسده ندا د. و اگ دلیل عمومی’ نداش’ه باشد، مصلح’ ولو اضعف از مفسده هم باشد، دیگ حکم ح م’ م’ ’ب نمی شود. و اگ گف’ه شد این-ا بح" ’زاحم ط ح اس’، د این صو ’ مصلح’ م’ ’به ای که وا-ب ال’حصیل باشد با مفسده ’عا ض می کند ولو مفسده اقوی باشد. و اگ مصلح’ وا-ب ال’حصیل باشد، ح’ی د صو ’ اقوی بودن هم، مزاحم’ی و-ود ندا د.
حال’ هف’م: بیان م حوم شیخ این اس’: « از آنچه بیان شد، ن’ی-ه می گییم که حفظ ک’ب ضلال ح ام نیس’ مگ از -ه’ ’ ’ب قطعی مفسده گم اهی ب آن و یا اح’مال نزدیک به یقین ب اینکه ضلال’ و مفسده ب آن م’ ’ب می شود.»
(20) یعنی فقط د این صو ’ اس’ که حفظ ک’ب ضلال ح ام می شود و صو ’های دوم، سوم و پن-م هم این ش ط قطع به ’ ’ب مفسده یا اح’مال قوی ا دا ند و لذا د آن -ا هم حکم به ح م’ شد.
پس م حوم شیخ د اب’دای بح" بطو م-مل می ف ماید، حفظ ک’ب ضلال ح ام اس’ ; ولی بعدا ’ص یح دا ند که این ح م’ منوط به علم یا اح’مال قوی ب ’ ’ب فساد ب این حفظ اس’. با این ’وضیح، چه بسا دیگ انی هم که ادله ایشان ا ب ح م’ د ک ده اند، د این -ه’ با ایشان موافق باشند. یعنی د یک صو ’ همه ب ح م’ آن ا’فاق دا ند که یقین باشد خود حفظ، باع" مفسده و اضلال اس’. د این صو ’ چنانچه د بعضی موا د اشا ه شد، همه قبول دا ند که ح ام اس’. زی ا شکی د ح م’ اضلال عن سبیل الله نیس’. و د -ایی که خود حفظ، اضلال نباشد، بلکه ’نها مو-ب حفظ مطالب مضله باشد، هم م حوم شیخ و هم دیگ ان قائل به -واز آن هس’ند. الب’ه از ظاه عبا ا’ م حوم سید ب می آید که ایشان این ح م’ ا منوط به علم نمی دانند. صاحب -واه هم با قاطعی’ ب ح م’ حفظ ک’ب ضلال پا می فشا د. الب’ه اس’ثنائا’ی هم قائل اس’ که د -ای خود به آن اشا ه خواهد شد. حکم معامله ک’ب ضلال
نوع دیگ ی که د مکاسب به آن اشا ه می شود و شایس’ه اس’ به آن پ داخ’ه شود، این اس’ که آیا خید و ف وش ک’ب ضاله هم ح ام یا خی ؟
آنچه د عبا ’ م حوم شیخ به آن ’ص یح شده، حکم ک’بی اس’ که مش’مل ب مطالب باطل هس’ند ولی گم اه کننده نمی باشند.د این زمینه می گوید: «... بله! ک’ابهایی که حاوی مطالبی باشند که فی نفسه باطل هس’ند، لکن ضلال’ی ب آنها م’ ’ب نمی شود، اینها ’ح’ اموال داخل نیس’ند; لذا د ب اب مال هم ق ا نمی گی ند(معامله با آنها صحیح نیس’) به دلیل اینکه منفع’ محلله مقصوده ندا د همچنین دوآیه شیفه مذم’ اش’ اء حدی" لهو و ام به ا-’ناب از قول زو ب این مطلب، دلال’ دا د.»
(21) پس م حوم شیخ با سه دلیل، معامله ک’ب حاوی مطالب باطل ا صحیح نمی دانند. از عبا ’ ب می آید که به ط یق اولی معامله ک’ب ضال هم که علاوه ب باطل بودن، ضلال’ ب آن م’ ’ب اس’، صحیح نیس’.
م حوم ای وانی د این-ا می گوید: «چنانچه د عبا ’ مبسوط از شیخ طوسی نقل شد، ه کاغذی قیم’ی دا د، بناب این آنچه د مالی’ داش’ن، مو د نظ ق ا می گی د، خود کاغذ اس’، نه نوش’ه وی آن (یعنی د حقیق’ معامله و معاوضه وی خود ک’اب و ماده آن ان-ام می شود که اینهم د ه صو ’ دا ای ا زش و مالی’ اس’ ولی مطالب مضله وی آن نوش’ه شده اس’.) بلکه بعید نیس’ بگوییم د ’مام معاملا’ ک’ب قیم’ د ب اب عین و ذا’ ک’اب (کاغذ یا - م یا...) ق ا می گی د نه د ب اب نوش’ه آن که از قبیل اع اض اس’. بله، آنچه د ک’اب نوش’ه شده انگیزه اس’ ب ای اینکه شخص د ب اب - م و ماده ک’اب این قیم’ معین ا بپ دازد، د مو د اس’ناد به آیه ا-’ناب از قول زو هم قبلا گف’ه شد که اولا م اد ا-’ناب از ای-اد اس’ نه ا-’ناب از ف د مو-ود از آن قول باطل و ثانیا معلوم نیس’ قول ب ک’اب’ هم صدق کند. د مو د آیه اش’ اء لهو الحدی" هم قبلا ع ض شد که اش’ اء کنایه از د و بدل ک دن و ’کلم به کلام باطل اس’ به قصد اضلال از اه خدا و این هیچ بطی به مساله معامله ب مقول (یعنی آنچه گف’ه شده یا آنچه نوش’ه شده و باطل اس’) ندا د. و ب ف ض هم معامله ا شامل شود، دلال’ ب فساد معامله نمی کند.»
(22) به این ’ ’یب، م حوم ای وانی ه سه دلیلی ا که م حوم شیخ ب ای عدم صح’ معامله ب ک’ب باطل آو ده بود، د می کند. این اشکالا’ شامل ک’ب ضاله هم می شود و اخ’صاصی به ک’بی که فی نفسه مطالبش باطل اس’، ندا د.
آی" الله خویی هم د پایان بحثش، اشا ه ای به این مساله دا د: «از آنچه ذک ک دیم، حکم وضعی و ’کلیفی معامله ب ک’ب ضلال هم وشن می شود»
(23) و چون ایشان قائل به ح م’ حفظ نیس’، ظاه ا معامله ا نیز -ایز می داند و صحیح; مگ اینکه انسان به قصد اضلال این کا ا ان-ام دهد و عنوان اضلال ب خود معامله صدق کند که د آن صو ’، از این -ه’ ح ام می شود و حفظ ک’ب هم، اگ خودش عنوان اضلال از اه خداپیدا می ک د، همین حکم ح م’ ا داش’ و گمان نمی ود کسی این حکم ا د این ف ض قبول نداش’ه باشد. موا د اس’ثناء
یکی از مباحثی که هم از سوی قائلان به ح م’ و هم از سوی مخالفان با ح م’ حفظ ک’ب ضلال ط ح شده، این اس’ که اگ حفظ ک’ب ضلال ح ام شد، آیا موا د اس’ثنایی دا د یا خی . م حوم شیخ بعد از بیان حکم ’صانیف مخالفان می گوید: «از آنچه ما ذک ک دیم که ملاک ح م’، - یان ادله اس’ و ادله د بسیا ی از ک’ب مخالفان - یان ندا د، زی ا مفسده و اضلالی ب آنها م’ ’ب نیس’، وشن شد که و-ه آنچه از مساله اس’ناد شده، چیس’، که موا د مس’ثنی عبا ’ اس’ از این که ک’ب ضلال ا ب ای نقض ک دن مطالبش و اح’-ا- و اس’دلال ب اهلش و محکوم ساخ’ن آنها حفظ کند یا ب ای اینکه از مطالبش مطلع شود ’ا ب’واند با علم ب عقاید مخالفان، د موا د ض و ’ ’قیه نماید یا انگیزه هایی از این قبیل. صاحب -امع المقاصد چه نیکو ف موده اس’ که فواید حفظ این ک’ب، زیاد اس’.»
(24) قسم’ دوم بیان م حوم شیخ که اطلاع ب مطالب آنها به منظو عای’ ’قیه باشد، مخصوص ک’ب مخالفان اس’. ولی حفظ ک’ب ب ای نقض و د آن و اح’-ا- ب اهل ضلال، اخ’صاصی به ک’ب مخالفان ندا د. بناب این ه نوع ک’ب ضاله ای ا اگ انسان به منظو نقض مطالبش و محکوم ک دن گم اهان، حفظ کند، این حفظ -ایز اس’. بلکه این اصلا ’ح’ حکم ح م’ نمی ود; زی ا گف’ه شد که ادله ح م’، ملاک ’حیم ا وی ’ ’ب مفسده ب ده اند و د چنین موا دی نه ’نها مفسده م’ ’ب نیس’، بلکه مصلح’ م’ ’ب اس’.
صاحب -واه د این زمینه می گوید: «... و از همین -ا عل’ اس’ثنا د -ایی که به انگیزه نقض مطالب، حفظ شود، وشن می گ دد; زی ا این حفظ د واقع ا’لاف و نابود ک دن کل ضلال و مک’ب باطل اس’ که مسلما اولوی’ش بیش از ا’لاف آحاد این ک’ابهاس’ که وق’ی یک یا دو ک’اب ا انسان از بین بب د، فساد م’ ’ب ب مطالب آنها بکلی م ’فع نمی گ دد، ولی اگ به ط ق اس’دلالی، مطالب آن نقض و د شود، فساد آن بکلی من’فی می شود. و هدف هم همین اس’. اما اینکه بخواهد ب اهلش بوسیله اطلاع از مطالب آنها اح’-ا- کند، د صو ’ی که به همین مساله نقض ب گ دد، اس’ثنائش صحیح اس’ ; ولی اگ نقض مطالب باطل د کا نباشد، اس’ثنائش خالی از اشکال نیس’.» آی"الله خویی که د ’مام ادله ح م’ حفظ، مناقشه ک دند د پایان بحثشان می ف مایند: «اگ ما ح م’ حفظ ک’ب ضلال ا بپذییم و از اشکالها چشم بپوشیم، مسلما حفظ آنها ب ای د مطالبش یا اظها و آشکا ساخ’ن عقاید خ افی، افسانه های مضحک و احکام سس’ی که د آنهاس’، ب م دم، اشکالی ندا د.»
(25) یعنی ب ف ض ح ام بودن حفظ ک’ب ضلال، این موا د، اس’ثناس’.
حض ’امام خمینی « حمه الله »می ف ماید: اگ هدف و منظو صحیح و د س’ی ب نگهدا ی، خواندن و ’علیم و ’علم ک’ابهای گم اه کننده م’ ’ب نباشد، حکم ’مامی این عناوین ح م’ اس’. اگ کسی مثلا به منظو ابطال ادله نویسنده ک’ابی و د و نقض مطالب آن، ک’اب مفسد و گم اه کننده ای ا مطالعه کند، یا نگه دا د، یا بخ د و خود او هم کاملا از خط انح اف و گم اهی بوسیله مطالب این ک’اب د امان باشد، د این صو ’ اشکالی ب عمل او م’ ’ب نیس’. د غی این صو ’ کسی حق نگهدا ی و مطالعه اینگونه ک’ابها ا ندا د. همچنین می ف مایند: ب اکث م دم عادی که خط لغزش و گم اهی د آنها زیاد اس’، لازم اس’ از ک’ابهایی که مش’مل ب مطالب خلاف عقاید اسلامی و شبها’ و مغالطه هاس’، دو ی و پ هیز کنند. خیدن، نگهدا ی و حفظ اینگونه ک’ب ب ای آنها -ایز نیس’; بلکه وا-ب اس’، این ک’ابها ا از بین بب ند.
(26) -مع بندی اقوال :
از م-موع مباح" ط ح شده اس’فاده می شود که د مو د حفظ ک’ب ضلال سه نظ یه و-ود دا د:
1- حفظ ک’ب ضلال، مطلقا ح ام اس’. صاحب -واه قائل به این قول اس’.
2- حفظ ک’ب ضلال ح ام نیس’. آی"الله خویی و م حوم ای وانی از قائلان به این ف’وی هس’ند. الب’ه اگ حفظ ک’ب ضلال خودش عنوان اضلال پیدا کند، این بز گوا ان هم ظاه ا د ح م’ آن سخنی ندا ند. و همچنین د موا دی که حفظ به قصد اضلال باشد.
3- اگ ب حفظ، مفسده یا ضلال’ی م’ ’ب شود، ح ام اس’. شیخ انصا ی گ چه اب’دا د بیان مطلب و اقامه دلیل، ظاه ا حفظ ک’ب ضلال ا بدون قید و ش ط ح ام دانس’ند، بعدا ’ص یح می ف مایند که ’نها د صو ’ی حفظ ح ام اس’ که بطو قطع یا به اح’مال ق یب به یقین، مفسده ای ب حفظ ک’ب، م’ ’ب شود. اما اگ اح’مال ضعیفی مبنی ب ’ ’ب ضلال’ و مفسده داده شود یا مفسده قطعیه با مصلح’ اقوایی ’عا ض پیدا کند، حفظ ح ام نیس’.
م حوم شیخ ب ای اثبا’ مدعای خود هف’ دلیل اقامه ک ده، به مباحثی چون ’نقیح عنوان بح"، حکم ک’ب آسمانی منسوخه و ’صانیف مخالفان پ داخ’. معامله ک’ب ضاله و نیز حفظ ک’بی که قسم’ی از آنها گم اه کننده اس’، دو ف عی اس’ که د پایان به حکم آن اشا ه ک د.
نظ امام خمینی « حمه الله » هم ’ق یبا شبیه نظ شیخ انصا ی اس’.
منابع :
’حی الوسیله: آی"الله وح الله موسوی خمینی، ن-ف اش ف
ال’حقیق فی کلما’ الق آن الک یم: حسن مصطفوی، ’ه ان، وزا ’ ا شاد اسلامی،(- 7)، چاپ هف’م، 1408 ه. ق،(- 8)،چاپ اول
-واه الکلام: شیخ محمد حسن ن-فی، بی و’، دا احیاء ال’ ا" الع بی، 1981 م، چاپ هف’م
حاشی" المکاسب: آی"الله حا- می زاعلی ای وانی غ وی، قم، ان’شا ا’ ک’بی ن-فی، 1379، چاپ دوم
حاشی" المکاسب: آی"الله سید محمد کاظم طباطبایی یزدی، ’ه ان، دا المعا ف الاسلامی"، 1378
غای" الآمال فی ش ح ک’اب المکاسب: شیخ محمد حسن مامقانی، قم، م-مع الذخائ الاسلامی"
م-مع البیان فی ’فسی الق آن: شیخ ابوعلی الفضل بن الحسن الطب سی، بی و’، دا احیاء ال’ ا" الع بی، 1379 ه.ق
مصباح الفقاه": آی"الله سید ابوالقاسم خویی، قم، مطبع" سید الشهداء، چاپ دوم. (فی المعاملا’، -زء اول )
منها- الفقاه": آی"الله وحانی، قم، چاپ علمیه، 1418 ه.ق
المیزان فی ’فسی الق آن: علامه سید محمد حسین طباطبایی، مؤسسه اسماعیلیان، 1392 ه. ق، چاپ دوم
هدای" الطالب الی اس ا المکاسب: حا- می زا ف’اح شهیدی ’بیزی، مؤسسه چاپ ضایی، چاپ سوم
پی نوش’ها:
1) مصباح الفقاه"، آی’الله ابوالقاسم خویی، ص 256
2) همان منبع، ص 257
3) حاشی" المکاسب، ای وانی، ص 25
4) غای" الآمال، مامقانی، ص 80
5) هدای" الطالب،می زا ف’اح شهیدی ، ص 49
6) المکاسب، انصا ی، ص 29
7) هدای" الطالب، ص 49
8) مصباح الفقاه"، ص 256
9) به این اشکال، د منها- الفقاهه آی"الله وحانی اشا ه شده اس’ (- 1، ص 339).
10) اگ ام ا شادی باشد آنچه وا-ب اس’ ’نها ’ ک قضاو’ اس’ و اح اق ح’ی وا-ب مقدمی هم نیس’.
11) حاشی" المکاسب، ای وانی ، ص 25
12) مصباح الفقاه"، ص 257
13) -واه الکلام، ن-فی، - 22، ص 57
14) المکاسب ، ص 29
15) حاشی" المکاسب،ای وانی ، ص 23
16) المکاسب ، ص 29
17) همان منبع، ص 30
18) همان منبع
19) حاشی" المکاسب، طباطبایی ، ص 23
20) المکاسب ، ص 30
21) همان منبع
22) حاشی" المکاسب، ای وانی ، ص 25
23) مصباح الفقاه"، ص 257
24) المکاسب، ص 30
25) -واه الکلام، - 22، ص 57
26) ’حی الوسیله، آی"الله وح الله موسوی خمینی، - 1، فی المکاسب المح م"، مساله 15