ماهان شبکه ایرانیان

پژوهش و نظریه پردازی، راهکارها و آسیب ها (گفتگو با حجت الاسلام علیرضا اعرافی، ریاست مرکز جهانی علوم اسلامی)

بعضیها شبانه روز، ۲۵ ساعت کار می کنند؛ برای این شماره، به سراغ مردی رفتیم که در آستانه

اشاره

بعضیها شبانه روز، 25 ساعت کار می کنند؛ برای این شماره، به سراغ مردی رفتیم که در آستانه

بازگشایی سال تحصیلی جدید، در اوج روزهای کاریش بود و به سختی می شد، ساعتی خالی در

لحظه هایش پیدا کرد. با این همه ریاست محترم مرکز جهانی، در روزهای آخر شهریور 82، با کرامت و

خوشرویی، پذیرای پژوهه گردید.از آن جا که می دانستیم یکی از دغدغه های ذهنی وی بحث امروزی

نظریه پردازی و پژوهش است، با ایشان در این باره به گفتگو نشستیم و از ارتباط این دو مقوله، آسیب

ها و چالش های فراراه، پرسش کردیم و ایشان با حوصله و دقت به آنها پاسخ دادند.

امروزه، به نوآوری و پژوهش ژرف کارانه، نیاز فراوان است. باید دوباره به پژوهش برگردیم و تعریفی فراتر

از داشته های موجود ارایه کنیم. باید ساحت پژوهش را از تألیف، گردآوری، ترجمه و معجم سازی ها

جدا کرد، و با امید به تلاشهای انجام شده از سویی و طرح پرسش های چالش آفرین از سویی دیگر،

به ژرفای پژوهش، دیسیپلین سنجیده و منظومه دقیق فکری دست یافت تا زمینه های نظریه پردازی

Theorization را فراهم کرد. آن چه که در پی می آید، این دغدغه ها را بیان می کند.

پژوهه: لطفاً با ارائه نمایی کلی از پژوهش و نظریه پردازی، نظر خود را درباره پشتوانه

های علمی این دو مفهوم و ارتباط آنها با هم، بیان فرمایید.

در آغاز از همه شما بخاطر راه اندازی نشریه پژوهه تشکر می کنم و امیدوارم این گام در جهت تقویت

رویکرد پژوهش در مرکز کارساز باشد، همانطور که می دانید حرکت مرکز جهانی، در دوره جدید بر مبنا و

نظام و راهبردهای خاصی استوار بوده است و یکی از راهبردهای مهم آن "پژوهش محوری" است، و در

همه برنامه ها این راهبرد باید انعکاس یابد و بویژه معاونت پژوهش و برنامه های آن باید این اصل

محوری را نمایان سازد.

در مورد سئوال مطرح شده مناسب است قبل از پاسخ به آن نکاتی را یاد آوری کنم:

اندیشه ورزی وجه تمایز انسان است یعنی هر انسانی، در درون خود نوعی پژوهش و کاوش ذهنی

برای کشف مجهولات دارد و اگر این جست و جو و پژوهش را روح تفکر بدانیم؛ به خطا نرفته ایم. به

همین دلیل می توانیم بگوییم که پژوهش وجه تمایز انسان همان تفکر و اندیشه ورزی و پژوهشگری

است.

از سوی دیگر در تمدن اسلامی و سنت حوزه های دینی ما همواره به کشف اندیشه های جدید و

بالندگی علوم اهتمام فراوان وجود داشته است. در حقیقت تمدن اسلامی در عرصه های فکر و

اندیشه، سابقه خوب و درخشانی داشته است؛ بنابراین پژوهش و اندیشه ورزی - که ملاک شخصیت

انسان است - در تمدن اسلامی دارای اهمیت بوده است و تمدن اسلامی مهد پرورش اندیشمندان

بزرگ و گسترش و بالندگی همه دانشها و علوم زمان خویش بوده است و تاریخ علم اعم از علوم

بشری و اسلامی و تاریخ حوزه های علمیه نشان دهنده این موج و تحول وسیع می باشد.

نکته دیگر اینکه نمادها و تحولاتی است که در عرصه آشکار زندگی شاهدیم که بازتاب تحولات درونی

ماست، و از مهم ترین عوامل تحولات بیرون، جست و جو و کاوش گری آدمی است که این کاوش درونی

و پژوهش ها و رفتار آدمی در عرصه زندگی و وجود خارجی عینیت می یابد، و نمود دانش و پژوهش

عبارت است از فناوری و دگرگونی ها در عالم طبیعت و رفتار آدمی. اما در پاسخ سئوال شما باید به

اجمال و اختصار به ایضاح چند واژه مرتبط با "پژوهش" بپردازیم، تا در قیاس با آنها این دو مفهوم وضوح

بیشتری بیابد:

نخستین واژه "تألیف": تألیف که به معنای گردآوری مفاهیم و مفردات موجود است، حداقل دارای دو

معنا است: معنای اول تألیف گردآوری معلومات و مفردات موجود حول موضوع معین است بدون آن که

قالب و چهارچوب تازه ای بدان بخشیده شود، این معنا به فیش برداری نزدیک است.

معنای دوم تألیف ارایه مطالب گردآوری شده در چارچوب های جدید است؛ به گونه ای که آن مطالب،

سامان و نظم و شکل جدیدتری به خود گیرد. بنابراین در تألیف نیز می توان نوعی نوآوری داشت. اما این

مرحله لزوماً پژوهش نیست، هر چند که به ساحت آن نزدیک می شود.

ترجمه، واژه دیگری است که می توان آن را چنین تعریف کرد:

"برگرداندن مفهوم یا مفاهیم از زبانی به زبان دیگر" که صرف انتقال دهی از زبانی به زبان دیگر پژوهش

نخواهد بود و همچنین تصحیح و اقتباس که با اینکه دست مایه پژوهش است لکن به معنای واقعی

پژوهش نیست.

مفهوم دیگر "تقریر و تحریر" است که بمعنای تبدیل مطلبی از یک قالب به قالب های دیگر واضح تر یا

هنری تر، در قلمرو زبان واحد است، این تبدیل مانند به کار گرفتن هنر برای رساندن پیام است و تناسب

با شرایط و مخاطبان مختلف، تفاوت می کند. آنچه برشمرده شد، پژوهش به معنای خاص نیست و

بیشتر در حوزه "خدمات پژوهش" قرار دارد، اما هنگامی که در صدد کشف مجهولی و دستیابی به

شناخت جدید بصورت روشمند برآییم، "پژوهش" به معنای خاص شکل می گیرد. و وارد ساخت و

سطحی عمیق تر می شویم. "نظریه" یا تئوری عبارت است از اندیشه ای که مجموعه ای از واقعیات یا

حوادث و یا گزاره ها را تفسیر می نماید، و نظریه پردازی در واقع پژوهش روشمندی است که به اندیشه

دست می یازد که مجموعه ای از مجهولات را روشن و گروهی از گزاره ها را تفسیر می نماید. بنابراین

اندیشه آدمی از طرح سئوال و گردآوری آغاز و به پژوهش می رسد و هر گاه پژوهش عمیق تر شد، نظریه پردازی شکل می گیرد. و نکته مهم این است که نظریه ها همه در یک سطح نیستند و گاهی، نظریه هایی مثل اصالة الوجود در حکمت متعالیه در لایه های عمیق و فراگیر و منظومه های ژرف

علمی قرار می گیرند.

پژوهه: اکنون این سئوال پیش می آید که چرا غالباً این گونه پژوهشهای به نظریه پردازی

منجر نمی شود؟

گذر از پژوهش به معنای عام و رسیدن به نظریه پردازی کاری ساده نیست، نوشتن معجم الفاظ و

گردآوری و فیش برداری و طبقه بندی اطلاعات موجود نوعی ارایه خدمات پژوهشی است اما پژوهش

نیست. نکته اساسی در پژوهش و نظریه پردازی داشتن متدلوژی صحیح و نظام مند و خلاقیت و ابداع

است از این رو تحقیقات ما هر چه عمیق تر و نظام مندتر باشد، منجر به نظریه پردازی بیشتری خواهد

شد. از آنجا که در تحقیقات خود، کمتر متدلوژی صحیح داریم، در نظریه پردازیها هم به نتایج کمتری

می رسیم.

اهتمام به روش شناسی منشأ تحول و زایش و بالندگی علوم می شود، اندیشه روش محور و نظام مند

به تولید نظریه منتهی می شود، در قلمرو فقه، چون علما به اصول فقه می پرداختند که نوعی متدلوژی

عمیق برای استنباط بود، دانش فقه رشد می یافت، چنانچه در همه شاخه ها و فروع علوم اسلامی

به تولید و تنظیم روش برای آنها بپردازیم و نگاه سیستماتیک و عمیق داشته باشیم، می توان به

گسترش آن و تولید نظریه دست یافت. امروز، وظیفه ما از سویی تکیه بر اندیشه ورزی های گذشتگان

است و از سویی دیگر برای اینکه در عرصه های علمی امروزین علوم اسلامی و انسانی به نظریه

پردازی دست یازیم، باید متدهای جدید، جامع و نظام مند در همه عرصه های علمی ارایه کنیم

البته در علم اصول غنا و عمق فراوان و قابلیت بسط و توسعه وجود دارد اما کافی نیست، بنده در

گفتارها و نوشتارهای دیگر طرحی در باب علم اصول و منطق اجتهاد در فقه و سایر شعب و گرایش

های علوم اسلامی ارائه داده ام که اکنون مجال طرح آن نیست.

در دوره معاصر می توان به نظریه پردازی مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر قرآن و یا مرحوم شهید صدر

در تفسیر قرآن، و نظام اقتصادی اسلام و توجیه استقراء و مانند آن اشاره کرد، البته با پیشرفت علوم

نظریه پردازی های کلان دشوار می شود و بیشتر به سمت جزئی شدن حرکت می نماید.

پژوهه: آیا اصولاً می توان به تولید علم پرداخت یا آنکه باید با بسترسازیها و هدایت هزینه

های پژوهشی به سمت حوزه های دقیق و عمیق، به این روند یاری رساند؟

تولید علم چیزی نیست که بتوان دفعتاً به آن رسید، بلکه امری است تدریجی و نیازمند بسترهای

قبلی، در عرصه های دیگر نیز چنین است، مثلاً اگر کشوری بخواهد در کشاورزی خود کفا باشد، به

تدبیر و برنامه ریزی دقیق و پیچیده نیاز دارد. آنچه در تولید علم مهم است برنامه ریزی های دقیق و

سنجیده است و در واقع روند تولید علم هم بسیار پیچیده است و هم چندان نمی توان نتیجه را پیش

بینی کرد.

پژوهه: با این وصف، آیا می توان گفت که به دو دلیل، پژوهشها کمتر به نظریه پردازی منجر

شده است؛ یکی نبود متدلوژی روشمند و دیگری نبود برنامه ریزی دقیق و سنجیده به

سمت نظریه پردازی؟

بله، می توان گفت دو عامل در این عرصه به جدایی نظریه پردازی و پژوهش منجر شده است، هر چند

که من پژوهش های انجام شده را امیدوار کننده می دانم، لکن باید همان پژوهشها را به سمت

و سوی عمیق تر راهبری کرد.

الف- بسترها و زمینه ها و عوامل فیزیکی و سخت افزاری.

ب- بسترها و عوامل روحی و نرم افزاری.

برای شکوفائی و بالندگی علم و تولید نظریه باید هر دو گونه زمینه را آماده ساخت و پژوهش و

پژوهشگران را از هر دو لحاظ یاری رساند.

پژوهه: چه بسترها و استعدادهایی در حوزه و دانشگاه، برای ثمر دهی و عینی کردن

پژوهش در گسترش علوم اسلامی - انسانی وجود دارد که به نظریه پردازی بیانجامد؟

البته بحث من اکنون بیشتر ناظر بر قلمرو حوزه است. حوزه در بیش از دو دهه اخیر تحولات کمی و

کیفی یا سخت افزاری و نرم افزاری زیادی داشته است:

1- تحولات کمی: مثل افزایش جمعیت طلاب و فضلاء، گسترش مراکز و مؤسسات آموزشی و پژوهشی، و تنوع ملیتی در حوزه؛ که نمونه اصلی آن مرکز جهانی علوم اسلامی است که نزدیک به ده هزار نفر از 100 ملیت در آن به تحصیل اشتغال دارند؛ و نیز جذب بودجه ها و منابع مالی جدید، انتشار مجله ها، مقاله های فراوان و تولید بیشتر کتاب.

2- تحولات کیفی: مثل نظام مند شدن آموزش های حوزه، تعدد و تنوع نظام آموزشی، طرح اندیشه های فلسفی و کلامی جدید، حضور افکار نو، پیدایش رشته های تخصصی، توجه به علوم انسانی و اجتماعی، ظهور تحقیقات کاربردی و میدانی، آموزش های خواهران، آموزش زبانهای خارجی، بکارگیری فناوریهای جدید آموزشی و پژوهشی و تبلیغی و رسانه ای و...

بنابر این شاخص ها و مؤلفه های فراوانی موجود است که نشان می دهد، حوزه در این دهه، تحولات شگرفی را تجربه کرده است. البته این رشد عاری از کاستی و آسیب نیست از جمله می توان به چند مورد اشاره کرد:

1. فقدان سیاست گذاری، برنامه ریزی کلان و اولویت گذاری در تحقیقات و پژوهش های دینی

2. عدم اهتمام لازم به روش شناسی و متدلوژی رشته ها و پژوهش های جدید و عدم تولید روشهای متناسب در این قلمروها.

3. عدم هماهنگی لازم میان نظام آموزشی حوزه و نیازهای پژوهشی

4. فقدان مطالعات استراتژیک

5. ناظر نبودن بسیاری از تحقیقات به واقعیت های عینی و مشکلات ملموس و محسوس جامعه.

6. کمبود تحقیقات میدانی.

7. عدم توجه به مخاطب شناسی و زمینه سنجی و فرهنگ شناسی و ارزش یابی علمی.

8. ضعف روحیه جمعی و فعالیتهای گروهی در قلمرو پژوهش.

9. عدم رویکرد بین المللی مطلوب.

10. ضعف و یا عدم هماهنگی مؤسسات و گروه های پژوهشی.

11. نوپائی و ضعف های موجود در مدیریت های پژوهشی

اما برغم همه این کاستیها، نقاط قوت و فرصتها و امکانات فراوانی وجود دارد و از آنها باید بهره برد. اما

وضعیت پژوهش در دانشگاهها و نظام کلان پژوهشی کشور نیازمند تحلیل مبسوط دیگر است.

پژوهه: با توجه به آنکه در مرکز جهانی، دانش پژوهان بسیاری از کشورهای اسلامی حضور دارند و می توانند زمینه مطلوب تبادل و تضارب آرا، بین حوزه اندیشه ای در ایران و دیگر کشورها، فراهم سازند؛ رسالت و نقش مرکز را در ارایه پژوهش های فرا ملّی و طرح اندیشه های نو، چگونه ارزیابی می فرمایید؟

در این زمینه چند مطلب را یادآوری می نمایم:

1. در اساسنامه جدید از رسالتهای مرکز بشمار آمده است و در تحولات جدید نظام های آموزشی بر

محوریت پژوهش تأکید بعمل آمده است.

2. مرکز هم اکنون از ظرفیت بالفعل و مناسبی در عرصه تألیف، ترجمه و پژوهش برخوردار است، حضور بیش از پانصد نویسنده و پژوهشگر و وجود مراکز و مؤسسات پژوهشی مربوط به فضلای غیر ایرانی و نشر سالانه آثار فراوان از سوی این نویسندگان و محققان و مؤسسات نشان دهنده این توانایی و آمادگیها، از سوی دیگر در میان چند هزار طلبه در حال تحصیل ظرفیت های بالقوه ای وجود دارد که چنانچه بدرستی برنامه ریزی و هدایت شوند نتایج بسیار مناسبی را می توان بدست آورد.

3. مرکز جهانی به مثابه حوزه ای بین المللی رسالت آشنا سازی حوزه با مسائل و نیازهای بین المللی دارد و از این جهت باید مرکز دریچه ای باشد برای ارتباط با جهان خارج، و پژوهشگران غیر ایرانی در این قلمرو می توانند نقش شایانی را ایفا نمایند، بویژه مرکز جهانی می تواند نهضت ترجمه دو سویه ای را گسترش و عمق بخشد اینک ترجمه متون و آثار اسلامی و حوزه ای به زبان های گوناگون دنیا - که سرمایه بزرگ آن در اختیار حوزه و مرکز است - امر مهمی است که نباید مورد غفلت قرار گیرد. همانطور در کارشناسی کشورها و شناخت مخاطبان در سراسر جهان گامهای بزرگی می توان برداشت.

4. در همه زمینه های علوم اسلامی مرکز برای سراسر دنیا و همه کشورها باید محققان نظریه پرداز تربیت نماید تربیت مبلغ گرچه از اهداف مرکز است و سیاست فارغ التحصیلی نیز مورد اهتمام قرار دارد، اما سایر نیازها و پرورش صاحب نظران و متخصصان توانا در رشته های گوناگون مورد توجه مرکز باید باشد.

بنابراین علماء و فضلاء غیر ایرانی هم سنگ با دیگر صاحب نظران حوزه ای باید در تعمیق علوم اسلامی و نظریه پردازی و گسترش مرزهای علوم اسلامی و پاسخگویی به نیازهای دامنه دار بین المللی، گام برداند و نقش بارزی را ایفاء نمایند.

پژوهه: استراتژی و راهبرد پژوهش محوری چگونه و در چه اصول و برنامه هایی ظهور می یابد؟

در این مجال به برخی از نمادها و نمودهای سیاست پژوهش محوری در مرکز اشاره می نمایم:

1- پژوهش محوری در قلمرو آموزش نمودهایی دارد مانند:

أ. دوره های عالی دکتری و اجتهاد در رشته های متنوع آموزشی دایر گردد.

ب. رساله نویسی و پایان نامه نویسی تشویق شود.

ج. حاکمیت فضای تحقیق در کلاس و مدرسه و تحکیم روابط پژوهشی میان استاد و طلاب.

د. آموزش های غیر حضوری و دانشکده مجازی دایر گردد.

ه'. برنامه ریزی آموزشی و درسی بر مبنای پژوهش و تحقیق استوار یابد.

2- پایه ریزی نشریات اطلاع رسانی و علمی در حوزه پژوهش و در رشته های گوناگون.

3- مرکز به ابزارهای جدید پژوهشی و سیستم IT مجهز گردد.

4- انتشارات، ساماندهی و رشد یابد.

5- سایت قوی و توان مند در مرکز ایجاد گردد.

6- به زبان و حلقه ارتباطی با نهادهای علمی در سطح بین الملل و کشور توجه شود و مرکز با مراکز

پژوهشی دنیا در ارتباط باشد.

7- از نخبگان و تحقیقات، حمایت بعمل آید.

8- روحیه پژوهش در نظام مرکز جهانی گسترش یابد، و سیاستها و برنامه های خدماتی و حمایتی در

راستای توسعه پژوهش تنظیم شود.

9- همه برنامه ها و فعالیتهای مرکز بر پژوهشهای میدانی - کاربردی و مطالعات استراتژیک مبتنی گردد.

10- برنامه ریزی و زمینه سازی شکل گیری پژوهشکده حضوری و غیر حضوری.

پژوهه: در پایان، ضمن تشکر دوباره از حضرتعالی اگر نکته خاصی دارید، بفرمایید.

ضمن تشکر از زحمات شما، سخنان خود را با ذکر چند مطلب به پایان می برم:

همه مرکز بویژه مجله پژوهه باید بر فعال سازی فضلا و استفاده از تجارب آنها تأکید ورزد و روند کارها باید به گونه ای باشد که طلاب و فضلاء و مجله و پژوهش را از خود بدانند.

از سوی دیگر پژوهه باید در طول فعالیت خود از پژوهش های سازمانی و کاربردی و کارشناسی بین

المللی غافل نباشد. و نکته دیگر آنکه پژوهش باید در راستای برآوردن نیازها و سرویس دهی لازم به

حوزه و نهادهای دیگر اقدام کند.

و نیز سرمایه عظیمی نزد مرکز وجود دارد که باید به استفاده بهینه از آن و بازشناسی استعدادها

پرداخت، غفلت از این سرمایه، خسارت بزرگی است، و نقد کردن این سرمایه نهفته از مأموریت اصلی

معاونت پژوهش است و در این زمینه مرکز نیازمند فرهنگ سازی و کوشش مشترک و تعامل مثبت صف

و ستاد و طلاب و فضلای گرانقدر است. امیدوارم با درایت و تدبیر و سیاست گذاری و برنامه ریزی

متناسب و با بهره گیری از همه استعدادهای انسانی و امکانات سخت افزاری و نرم افزاری مرکز و

سایر نهادهای حوزه، بتوانیم در این راه خطیر قرین توفیقات و عنایات الهی قرار گیریم.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان