ماهان شبکه ایرانیان

دانش نامه دین - اهل بیت

این واژه یکی از اصطلاحات مهم قرآنی و کلامی است که تعیین مصادیق آن همواره مورد نزاع تاریخی و جدال علمی عالمان مسلمان، به ویژه مفسران و متکلمان شیعه و سنی بوده است

این واژه یکی از اصطلاحات مهم قرآنی و کلامی است که تعیین مصادیق آن همواره مورد نزاع تاریخی و جدال علمی عالمان مسلمان، به ویژه مفسران و متکلمان شیعه و سنی بوده است. اهل بیت از نظر لغوی به معنای ساکنان خانه است و لغت شناسان، با توجه به کاربردهای مختلف این واژه و مفرداتِ آن، معانی چندی چون فرزندان، همسران، بستگان نَسَبی و افراد قبیله را ذکر کرده و حتی همه کسانی را که در دین، مسکن و شهر با مردی شریکند، اهل آن مرد شمرده اند (العین، ج4، ص89؛ لسان العرب، ج11، ص29؛ مجمع البحرین، ج1، واژه اهل بیت؛ مفردات راغب، ص98). بر این نکته نیز تأکید شده که این اصطلاح هر گاه به صورت مطلق به کار رود مراد از آن، خاندان پیامبر(ص) است (لسان العرب، همان). و نیز گفته اند گرچه معنای متبادر از «بیت» همان «خانه مسکونی» است، اما مراد از بیت در «اهل بیتِ پیامبر(ص)» همان خانه نبوّت است (اهل البیت فی آیة التطهیر، ص181). درست است که برخی از لغت شناسان کاربرد اهل بیت را برای همسران مجازی دانسته اند (تاج العروس، ج1، ص217) و برخی از شواهد تاریخی نیز برای چنین نظریه ای در سده نخست هجری ارائه شده است (منهاج السنة، ج4، ص21) و برخی دیگر نیز استعمال آن را در اولاد مجازی می دانند (الشیعة و اهل البیت، ص16)، اما با استناد به هیچ یک از کتب لغوی یا عرف عام یا آیات قرآنی نمی توان ثابت کرد که واژه اهل بیت اصطلاحی ویژه و در انحصار مصادیق خاص باشد (مجمع البحرین، ج1، ص206؛ التحقیق فی کلمات القرآن، ج1، ص170). پرسش های اصحاب امامان درباره مصادیق اهل بیت نیز دلیل این مدعاست (بحارالانوار،ج35، ص211؛ معانی الاخبار، ج1، ص94)

 

اصطلاح اهل بیت در سه آیه قرآنی به کار رفته است (قصص، 1212. هود، 73. احزاب، 33) و آیات دیگری از قرآن نیز بر اهل بیت تطبیق شده، اما آنچه مورد نزاع مفسران، متکلمان و محدثان واقع شده، تفسیر و تعیین مراد از «اهل بیت» در آیه 33 سوره احزاب است: «...انّما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا».

 

مفسران در تفسیر و تطبیق اهل بیت در این آیه نزدیک به ده قول را گزارش کرده اند (مجمع البیان، ج7 و 7، ص558559؛ جامع البیان، ج22، ص58) که عمده آنها را می توان در این چهار قول خلاصه کرد: 1 همسران پیامبر (الدرالمنثور، ج6،ص3) 2 خویشاوندان نسبی (بنی هاشم) 3 مطلق خویشاوندان نسبی و سببیِ آن حضرت (التفسیر الکبیر، ج25، ص209؛ روح المعانی، ج22، ص14) 4 اصحاب کساء، یعنی پیامبر، علی، فاطمه، حسن و حسین (بسیاری از مفسران اهل سنّت و همه مفسران شیعه).

 

اما آنچه بیشتر مورد نزاع است قول اول و چهارم است که در اینجا بدانها اشاره می کنیم.

 

قول اول: آن دسته از مفسرانی که همسران پیامبر را مصداق اهل بیت دانسته اند، اگرچه احیانا به احادیثی استناد می کنند (فتح القدیر، ج4، ص27) اما تکیه عمده آنها به وحدت سیاق آیات قبل و بعد از این آیه و نیز تکیه بر این است که مخاطب اصلی این آیات همسران پیامبر(ص) می باشد. به اعتقاد اینان از آنجا که آیه تطهیر به عنوان جزئی از یک آیه که در میان سلسله ای از آیات (احزاب 2838) قرار دارد که موضوع آنها احکام و دستورات مربوط به همسران پیامبر می باشد، اگر ناگهان از واژه «اهل بیت» مصادیق و مخاطبان دیگری را مراد کند خلاف بلاغت است. (التحریر والتنویر، ج22، ص16) ظهور ابتدایی و وحدت سیاق این آیات درباره همسران آن حضرت اگرچه توسط برخی از عالمان شیعه به کلی زیر سؤال رفته (اهل البیت فی آیة التطهیر، ص6063) اما قوت آن به گونه ای است که برخی از مفسران بزرگ شیعه را واداشته است تا با نفی یکسان بودن ترتیب فعلی قرآن با ترتیب نزول، برای این شبهه چاره جویی نمایند (المیزان، ج16، ص327). بگذریم از این که برخی با توجه به چنین سیاقی خروج زنان پیامبر(ص) را از شمول اهل بیت تقابل با نص قرآنی تلقی کرده اند (التحریر والتنویر، ج22، ص16). و کسانی نیز با تأکید و سوگند خوردن سعی در اثبات این مدّعا کرده اند (جامع البیان، ج22، ص7) استدلال اهل سنت بر وحدت سیاق علاوه بر فقدان قرائن حدیثی بر تأیید آن (المیزان، ج16، ص316) با یک مشکل جدی لغوی، یعنی وجود ضمیر «کُم» که ویژه مردان است، روبه رو است که با تکیه بر آن می توان در وجود وحدت سیاق تردید کرد. اما بعضی آن را از باب غلبه (با فرض توجه خطاب به همسران و خود پیامبر) و یا بازگردان ضمیر به اهل، توجیه کرده اند (الجامع لاحکام القرآن، ج14، ص183). گواین که می توان با ارائه نمونه هایی از جمله های معترضه در آیات پیوسته قرآنی و فقدان وحدت سیاق در آنها، نیز، به نقض استدلال مزبور پرداخت (تفسیر قمی، ج2، ص193194؛الاتقان،ج2،ص902907) اما آنچه بیشتر این دیدگاه را نااستوار کرده، تعارض آن با احادیث فراوان و مشهور نبوی و قرائن تاریخی دیگر است که در آنها، نه تنها اصحاب کساء به عنوان مصادیق اهل بیت و شایستگان تطهیر الهی مشخص شده اند، بلکه صراحتا همسران آن حضرت نیز از شمول چنین جایگاهی بیرون شده اند (المیزان، ج16، ص310319؛ برای مجموعه این احادیث ر.ک: آیة التطهیر فی احادیث الفریقین).

 

تطبیق مصادیق واقعی اهل بیت بر امام علی(ع)، فاطمه(س)، حسن(ع) و حسین(ع) بر اساس احادیث نبوی و دیگر شواهد تاریخی نه تنها دیدگاه همه عالمان شیعی است، بلکه بسیاری از محدثان و مفسران بزرگ اهل سنّت نیز آن را تلقی به قبول کرده اند. وجود احادیث نبوی مشهوری مانند حدیث «ثقلین» و «سفینه» و آیات قرآنی نظیر آیه «مباهله» و «مودّت» که جایگاه ویژه این بزرگان را به عنوان اهل بیت و مراجع مورد اطمینان دینی ممتاز ساخته و موردقبول همه عالمان مسلمان هستند (دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مدخل اهل بیت) موجب استواری این دیدگاه شده است. اما آنچه در تفسیر آیه مورد اشاره، شهرت ویژه ای کسب کرده حدیث معروف کساء است که بر اساس آن، حضرت خاتم با عنایت ویژه ای (و احتمالاً درچند مورد) علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام را زیر پارچه ای گردآورد و پس از دعا در حق آنان فرمود: اینها از اهل بیت من اند (مستدرک حاکم، ج3، ص158161؛ جامع البیان، ج22، ص913؛ الدرّ المنثور، ج6، ص603606؛ منهاج السنة، ج3، ص4، ج4، ص20). البته محدثان و مفسران در این که این جریان بعد از نزول آیه بوده است یا قبل از آن، هم داستان نیستند (آیة التطهیر فی احادیث الفریقین، ج1، ص4648).

 

کثرت روایاتی که در آنها پیامبر مصداق اهل بیت را تنها اصحاب کساء می داند، به گونه ای است که مفسران اهل سنّت گاهی به ذکر چند روایت بسنده کرده و روشنی آن را با تعابیری چون «غیرقابل احصاء» و «فراوان» بیان کرده اند(روح المعانی،ج22،ص13؛الصواعق المحرقة، ص144؛ شواهد التنزیل، ج2، ص18). عالمان شیعی نیز مدعی تواتر، اجماع و اتفاق نظر جمهور بر آن می باشند (نهج الحق و کشف الصدق، ص173؛ المیزان، ج16، ص311؛ برای روایات شیعی ر.ک: تفسیر برهان، ج3، ص309305؛ بحارالانوار، ج3، ص231252).

 

این انحصار هنگامی روشن تر می شود که بدانیم پیامبر(ص) در جریان گرد آمدن پنج تن آل عبا خواهش برخی از همسران خود را مبنی بر ورود در زیر عبا رد کرده، ضمن دلجویی و بیان پایان خوش برای آنها آنان را از افتخار کسب این عنوان محروم نمود (تفسیر القرآن العظیم، ج3، ص485). علاوه بر این که خود همسران آن حضرت نیز اذعان کرده اند که اهل بیت شامل همسران نیست و چه بسا این پرسش آنان از پیامبر که آیا آنان هم از اهل بیت هستند یا خیر، مؤید عدم صدق این واژه بر همسران پیامبر باشد.

 

قرائن روایی محکم دیگرگزارش های متعددی است که بنا به آنها پیامبر(ص) بعد از نزول آیه «وأمر اهلک بالصلوة و اصطبر علیها» به طور مکرّر هنگام گذر از مقابل خانه علی(ع) به تفسیر عملی این آیه پرداخته، با صدای بلند می گفت: «نماز، ای اهل بیت» و آنگاه آیه تطهیر را تلاوت می کرد (الدر المنثور، ج6، ص605؛ بحارالانوار، ج35، ص145، 207، 209، 213). چنین می نماید که یکی از انگیزه های قوی آن حضرت در تأکید بر چنین مهمی توجه دادن به این نکته بوده است که دیگران نیز در طمع کسب چنین عنوانی برای خود نباشند (الاصول العامّه للفقه المقارن، ص116) از امام صادق(ع) نقل شده است که اگر پیامبر سکوت کرده بود، آل عقیل و آل عباس نیز به طمع می افتادند (تفسیر فرات کوفه، ص110).

 

البته عنایت محدثان و مفسران فریقین به معرفی مصادیق «اهل بیت» بر اساس جریان کساء برگرفته از گزارش مشهوری است که جای خود را در متون روایی و تاریخی باز کرده است. اما آن قرائت بی سند، عامیانه و رمان گونه ای که بعد از درگذشت مرحوم شیخ عباس قمی و برخلاف میل او به پایان مفاتیح الجنان ملحق شده است و اکنون در مجالس و محافل برای طلب حاجت خوانده می شود، قابل اعتنای حدیث شناسان وازجمله خودشیخ عباس قمی (منتهی الآمال، ج1، ص820، فصل نهم از زندگی امام حسین(ع)) نیست.

 

با توجه به دیگر گزارش های رسیده از پیامبر(ص) و عترت وی تطبیق و سریان حکم قرآنی چنین عنوانی، بر دیگر امامان دوازده گانه شیعه تأکید شده است (نورالثقلین، ج4، ص273277؛ اصول کافی، ج1، ص286 به بعد) آن بزرگان در برابر مخالفان بر این لقب به عنوان فضیلتی روشن و اختصاصی احتجاج می کردند (معانی الاخبار، ج1، ص9394؛ تحف العقول،ص313322). البته تأکید امامان بر این لقب، و نفی آن نسبت به دیگران فقط به خاطر صدق ظاهری آن، بلکه این حرکت را بایستی اعتقادی سیاسی دانست، زیرا سریان حکم آیه مزبور آنان را متّصف به تطهیر و عصمت می کرد (عیون اخبار الرضا، ج1، ص216217؛ الغارات، ج1، ص202203) و صرف اطلاق اهل بیت بر آنان، موضوعی نبود که حتی مورد انکار رقبای سرسخت آنان باشد (عیون اخبار الرضا، ج1، ص216). البتّه می توان گفت اینکه برخی از سادات علوی نظیر زید بن علی و دیگران که مدعی عصمت نبوده اما خویش را به عنوان اهل بیت معرفی می کردند (تاریخ الخلفاء، ص258؛ الحور العین، ص242؛ مقاتل الطالبین، ص62) مرادشان افتخار به آل النبی بودن و اطلاق ظاهری چنین عنوانی بوده و یا حداقل اراده الهی بر زدودن رجس و گناه از اهل بیت را اراده تکوینی نمی دانستند. بنابراین ادعای ناجی بودن راه و رسم فرقه زیدیه و برتری زید بر امامان شیعی (الحورالعین، ص240؛ المتیة والامل، ص36) و یا اثبات حقانیت سلسله امامان اسماعیلی بعد از امام صادق(ع) را (المصابیح فی اثبات الامامه، ص96114) با تکیه بر فضایل اهل بیت را، می توان نوعی جهت گیری فرقه ای دانست. شایسته یادآوری این که حتی عباسیان که در آغاز به جهت فقدان پایگاه مقبول دعوت خود را با «الرضا من آل محمد» شروع کردند نیز از چنین شعاری بهره ها بردند و حتی به کسانی که با چنین القایی به آنان خطاب می کردند صله های فراوان می بخشیده و احادیثی را نیز در این باره جعل و ترویج کردند و جالب تر اینکه حدیث «سفینه» را با افتخار از جدشان، ابن عباس نقل می کردند (تاریخ الخلفا، ص257، 260، 270، 274، 294).علی آقانوری 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان