صبر در سختی
«الصَّبْرُ عِنْدَ الصَّدْمَةِ الْأُولی» صبر آن بود که به حال اوّل کند؛ یعنی چون سختی به وی رسد، به نفس و مال صبر کند نه آن که اندوهگین ایستد و آن چه تواند کردن از فریاد و هرزه بکند و خدای تعالی را بیازارد و چون آتشِ حدّتش فرو نشیند، گوید: من صابرم.
مکر
«الْمَکْرُ و الْخَدیعَةُ فی النّارِ» خداوندِ مکر و حیلت در دوزخ بود؛ یعنی مکر و حیلتی که خواهد که کسی را برنجاند یا چیزی از کسی ببرد، امّا اگر خواهد که مال وایابد باکی نباشد و هر که مکر بد کند با وی گردد و فرود نیاید مکر الاّ آن را که سزایش بود.
سوگند دروغ
«الْیَمینُ الْکاذِبَةُ مَنْفَعَةٌ لِلسِّلْعَةِ مَمْحَقَةٌ لِلْکَسْبِ.» سوگند به دروغ، رواج دهنده متاع است و کم کننده کسب. یعنی هر که متاعی فرو شد و سوگند خورد که این به چندین خریده ام و به چندین خواسته اند و چندین ارزد؛ بفروشد و لیکن در بهایش برکتی نبود و از آن منفعتی نیابد، و بیشترین آن بود که حرام گردد.
سوگند
«الحَلْفُ حِنْثٌ أَوْ نَدَمٌ.» سوگند یا دروغ شود یا پشیمانی آورد؛ یعنی عظمت خدا بدانید و فرمانش عظیم دارید و به هر چیزی و هر ساعتی نامش بر سبیلِ سوگند بر زبان مرانید و خدای تعالی را نشانه سوگند مکنید. و تعظیم بعضی فرشتگان این است که: «ما أعْظَمَ شَأْنُک» یعنی پادشاهی که پادشاهی او را سزاوار است و منزّهی و دوری از وصف های ناسزا، شأن و خطر تو چه عظیم و بزرگ است؛ خدای تعالی گوید که: آن بنده نمی داند که به هیچ حال سوگند خوردن به اندک نمی دارد. پارسایی، ابلیس را دید، گفتش: تو را دوست دارم چه فرمایی و چه دوست داری تا آن کنم؟ گفت: بسیار خور و نماز را به وقت مگذار، مرد عهد کرد که نماز را به وقت نگاه دارد و نیز سوگند بر دهان نگیرد.
سلام
«اَلسَّلامُ تَحِیَّةٌ لِمِلَّتِنا و أَمانٌ لِذِمَّتِنا» سلام، آفرین است ملت ما را، و ذمّتِ ما را امان است؛ یعنی چون بر دیگری رسد و سلام کند گویی که بر وی آفرین کرده باشد و از شرّ خویشتن ایمن کرده باشد، و اگر جواب شنود همین حال یافته باشد. و حضرت مصطفی صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علی علیه السلام چون مؤمنی را دیدندی به سلام پیشدستی کردندی و حضرت مصطفی صلی الله علیه و آله کنیزکی را دید که سبویی بشکسته بود و از بیم کدبانوی به خانه نمی توانست رفتن، می گریست، پس حضرت رسالت پناه با آن کنیزک برفت تا شفاعت کند. چون به درِ خانه رسید آواز داد که: «السّلامُ علیک» یا اهل خانه؛ کدبانو بشنید و جواب نداد، دیگر بار سلام کرد، هم چنین بشنید و تغافل زد. چون آن حضرت سیّم بار سلام بگفت زن از جای برجست و گفت: عَلیکَ السّلام یا رَسُولَ اللّه یا نبیّ اللّه، جواب از آن ندادم تا سلام تو بر من بسیار باشد، پس حضرت رسول از بهر کنیزک شفاعت کرد، زن عفوش کرد و آزادش کرد.
نماز قرب آور
«اَلصَّلوةُ قُرْبانُ کُلِّ تَقِیٍّ» نماز، نزدیک کننده هر پرهیزکاری است؛ به خدای تعالی. گفته اند که: متقی و پرهیزکار آن بود که در دنیا از گناهان بپرهیزد چنان که آن کس که در میان خارستان و پای برهنه می رود و خود را از آزار خارها باز می دارد.
زکات
«اَلزَّکوةُ قَنطَرَةُ الْاِسْلامِ» زکات، پل اسلام است؛ یعنی چنان که کسی بی پل نتواند که بر آب بگذرد خداوند اسلام بی زکات از اسلام منفعتی نیابد و به آن ثواب نرسد، و در خبر است که هر روزی که آفتاب برآید فرشته ای بر راست و فرشته ای بر چپ آفتاب می رود و می گوید: الهی! هر آن که از مال نفقه می کند عوضش بازده، و هر که نفقه نکند به هلاکش بر. و نفقه دو نوع است: صدقه است و نفقه بر عیال است که بر درِ بهشت سه سطر نوشته است؛ اوّل لا إله الاّ اللّه، دوم أمّتی گناهکار و خداوند آمرزگار، سیّم یافتیم آنچه کردیم و آنچه از پیش فرستادیم سود کردیم، و بر آن چه باز گذاشتیم زیان کردیم. و حضرت مصطفی فرماید که: مال را باز یابید به زکات دادن، و بیماران را به دادن صدقه مداوا کنید، و به خواندن دعا بلا و آفت ها رد کنید.
راستی و دروغزنی
«اَلصِّدْقُ طُمَأْنینَةٌ و الکِذْبُ رَیْبَةٌ» راست گفتن، آرامش دهد و دروغ به شکّ افکند؛ یعنی هرکس که از چیزی خبر دهد اگر راست گوید و آن کس عاقل بود در دلش ساکنی و اطمینانی پدید آید، و اگر دروغ گوید آن کس را در دلش شکّی پدید آید.
و بدان که اصل و اساسِ هر چیز، راست گفتن است و شرّ هر شرّی، دروغ گفتن است، و دروغ گفتن الاّ کافری و فرومایگی نبود، و اگر دروغ و کژی درمیان خلقان نیامدی در عالم هیچ بیراهی نبودی. و مردی به نزدیک حضرت مصطفی صلی الله علیه و آله آمد و گفت: می خواهم که مرا هیچ گناه حاصل نیاید. گفت: عهد کن با من که هرگز دروغ نگویی. مرد عهد کرد و از پس آن چون خواستی که گناهی کند بیندیشیدی که اگر این گناه بکنم نتوانم که حضرت مصطفی علیه السلام را بگویم که رسوا شوم، و نتوانم که نگویم که دروغ گفته باشم از دست بداشتی. و حضرت رسول فرماید که: هر که گواهی به دروغ دهد روز قیامت سخن نگفته باشد و پای ننهاده باشد که به دوزخش اندازند و بیشترین لفظ «وَیْل» در قرآن در حق دروغ زنان است، و هر که دروغ خواهد گفتن چون بیندیشد که خدا وی را می بیند و سخنش می شنود و سرّش می داند سزاوار بود که شرم دارد و نگوید: و حضرت مصطفی صلی الله علیه و آله گوید که: از من شش چیز بپذیرید تا من شما را به بهشت بپذیرم: اوّل چون سخن گویید راست گویید، دوّم وعده را خلاف مکنید، سیّم امانت به جای آرید، چهارم دست از خیانت باز دارید، پنجم چشم را از حرام باز دارید، ششم فرج را از زنا نگاه دارید.
قرآن توانگر
«اَلْقُرْآنُ غنِیّ لا فَقْرَ بَعْدَهُ و لا غِنیً دُونَهُ» قرآن، توانگری است که از پس آن درویشی نباشد، و بالای آن توانگری نباشد. و امام محمد باقر علیه السلام گوید: هر که در نماز قرآن خواند، به هر حرفی صد نیکی بیابد، و هر که گوش دارد به قرآن خدای تعالی دعایش مستجاب گرداند، و حاجتش روا کند. و حضرت مصطفی صلی الله علیه و آله فرماید که: بهترین شما آن کس است که قرآن بیاموزد و بیاموزاند، و شریف ترین امّت من آن بود که قرآن خوان بود و آن که به شب نماز کند، و هر سرایی که در آن جا قرآن خوانند، مأوای فرشتگان گردد و دیو از آن جا برمد، و خیر و برکت بسیار بود، و روزی بر ایشان فراخ بود، و هر سرایی که در آن جا قرآن نخوانند مأوای شیطان گردد، و دیو از آن جا نَرَمد، و خیر و برکت از آن جا برد، و شرّ در آن سرای بسیار بود، و روزی ایشان تنگ گردد، و قرآن خوان به قیامت آن وقت که درمانده تر بود صورتی بیند که از آن زیباتر نبود، پس گویدش: مرا می شناسی؟ گوید: نه، گوید: من آن قرآنم که پیوسته مرا می خواندی و از پیش می فرستادی، پس دست وی بگیرد و به بهشت ببرد، و با مادر و پدر این کس چندان نیکویی بکند که دنیا برابر آن نباشد، ایشان گویند: ملکا! پادشاها! ما کرداری نیاورده ایم که به آن مستحقّ چنین نعمتی شویم. ندا آید: این جزای آن است که فرزندان را قرآن بیاموختید، و دل های زنگار گرفته جز به قرآن نیک نشود که قرآن، حبل خداست که بنده دست در آن زند.
* * *
قرآن، شفاعت است که بنده به آن از جهل برهد، و قرآن، نور است که بنده به آن دین حقّ را ببیند، و قرآن، نجات است که بنده به آن رستگار شود، و اهل قرآن اهل خدایند خاصه؛ از هر آدمی جز پیغمبران و امامان بهترند، و هر که ایشان را دوست دارد خدا را دوست داشته باشد، و ایشان را خوار و حقیر مدارید که ایشان به نزدیک خدای تعالی با قدر و منزلت اند، و حافظِ قرآن چون به قرآن کار کند روز قیامت با دو فرشته بود نام یکی «سَفَرَة» و نام یکی کرام «بَرَرَة». و حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرماید: هر که از نظر قرآن خواند خدا تعالی وی را از چشم هایش متمتع و برخوردار گرداند و حساب مادر و پدر سهل گرداند، و چیرگی شیطان بر وی نیارد. و حضرت مصطفی می فرماید: هر که در شبی ده آیه از قرآن بخواند از غافلانش ننویسند، و هر که پنجاه آیه بخواند از ذاکرانش نویسند، و هر که صد آیه بخواند از قانتانش نویسند، و هر که دویست آیه بخواند از خاشعانش نویسند، و هر که سیصد آیه بخواند از فائزانش نویسند، و هر که پانصد آیه بخواند از مجاهدانش نویسند، و هر که هزار آیه بخواند قِنطارش خوانند و نویسند، و آن پنجاه هزار مثقال بود، و هر مثقال بیست و پنج قیراط بود، و هر قیراطی چند کوه اُحُد باشد، و مهترینش چند آسمان و زمین باشد.