آنچه در زیر می خوانید، نوشته یکی از خوانندگان علاقه مند و وفادار این مجله است که در مقوله «درجه بندی ارزشی علوم » بحثی جدی را پیش کشیده است . ضمن جلب توجه خوانندگان ارجمند به این مقاله، یادآوری می کنیم که باب بحث و نقد و نظر در این زمینه برای علاقه مندان همچنان باز است .
مفهوم و لوازم امت وسط؟
یکی دیگر از اصول و معیارهای نظام اسلامی (دین) داشتن خصوصیت مرکزیت و اسوه و الگو بودن در تمام امور در میان جهانیان است: «و کذلک جعلناکم امة وسطا لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا ...» (1) .
«و بدین گونه (با تعیین قبله و رویکردی خاص) شما را امتی میانه و نمونه برای عموم مردم (جهانیان) قرار دادیم آن چنانکه پیامبر برای شما اسوه و نمونه و شاهد می باشد» .
باید توجه داشت که خداوند واژه هایی را که برای ترکیب در آیات برگزیده است، علاوه بر این که نظر به تمام معانی متداول آنها در میان مردم دارد; غالبا آن واژگان را به گونه ای در آیات ترکیب می کند که در سیاق آیات و فراز جملات و شؤون نزول و اهداف کلی نظام دین و ... معانی و مفاهیم جدیدی را نیز بر آنها بار می کند و بنابراین لغات و کلمات قرآن کریم متحمل معانی و مفاهیم بی شماری هستند و به همین دلیل است که قرآن کریم علیرغم محدود و معدود بودن آیات و کلمات (تقریبا 6236 آیه مشتمل بر 77400کلمه) می تواند «تبیانا لکل شی ء» باشد .
بنابراین کلمه «وسط » علاوه بر معانی که مفسران برای آن استنباط کرده اند مانند میانه روی و عدالت و امثال اینها، معانی واژگانی خود را نیز در آیه افاده می نماید که ذیلا به بعضی از آنها بر حسب موقعیت مربوطه اشاره می نماییم:
«وسط » در خط; آن را به دو قسمت مساوی تقسیم می نماید و خود نیز نه جزء چپ آن است و نه جزء راست آن، در حالیکه هم با راست رابطه دارد و هم با چپ، و اصولا دو نیمه یک خط به وسیله نقطه منصف با هم مربوط می شوند .
«وسط » در دایره; مرکز آن است و تمام مدارات فرضی در دایره، با نقطه مرکزی آن سنجیده می شود و اصولا قرارگاه پایه ثابت پرگاری است که با آن دایره را رسم می نمایند . بدیهی است که اگر موجباتی فراهم شد که مرکز دایره به سمتی حرکت کند، باید به همان نسبت به جوانب دیگر نیز حرکت کند و پیش برود وگرنه مفهوم مرکزیت خود را از دست خواهد داد .
«وسط » در اعداد; ارقام کوچک و بزرگ را با هم جمع و تفریق می کند و معدل را مشخص می نماید .
«وسط » در ترازو; زبانه شاهین آن است که در سنجش، نقطه اعتدال را ارائه می نماید .
«وسط » در احجام; مرکز هندسی و نقطه ثقل است که وزن و حدود آنها را ارائه می نماید .
«وسط » در چرخ اجتماعات; محور است و باید آن چنان متعادل و هموار و نرم باشد که به آرامی وزنه چرخ و گردش آن را تحمل نماید و اجتماعات را در امنیت کامل به سوی هدف پیش ببرد .
«وسط » ، در میان یک قوم، شریف و رئیس و بزرگ آن است و باید در چنان موقعیت و خصوصیتی باشد که به قوم خود شرافت و عزت ببخشد .
«وسط » ، معانی و مفاهیم بسیار دیگری دارد که عرضه بیشتر آنها ضرورتی ندارد .
خلاصه این که «وسط » مرکز است و لذا خداوند که مسلمانان را «شهداءللناس » قرار داده است (خواسته است تا نسبت به سایر مردم جهان، مرکز و اسوه و نمونه باشند و لذا، وسط بودن، معیار یک نظام اسلامی است، پس هر مقدار که یک نظام اسلامی در وسط بودن، خصوصیات مربوطه را از دست بدهد، به همان نسبت در خصوصیات دینی ضعیف و ناپایدار می گردد، زیرا وسط پایگاه ثابت پرگاری است که دایره اجتماعات آدمیان را رسم می کند و هر گاه پایگاه در مرکزیت ثابت نباشد، دائره منظمی رسم نخواهد شد .
این قاعده باید در تمام دوایر مربوط به امور بی شمار جهانیان حاکم باشد و مراعات گردد، مانند:
دایره های بی شمار علوم - دایره های بی شمار فنون و صنایع - دایره های بی شمار سیاستهای مدنی، اقتصادی، بازرگانی، پولی .
دایره نظامی، دفاعی و هرگونه و هر تعداد دوایر دیگری که وجود داشته باشد یا در آینده به وجود آید .
پس حدود و تعداد و کمیت و کیفیت تمام امور فرعی یک نظام دینی را نوامیس آفرینش که بر اساس اصل تکامل مستمر استوار است، تعیین می نماید «فطرت الله التی فطر الناس علیها» که از جمله آنها علوم و فنون و صنایع و سیاست می باشند .
علوم اسلامی و ضرورت فراگیری آنها
قبلا به فرازی از آیه 89 سوره نحل (16) : «و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شی و هدی و رحمة ...» اشاره کردیم . اکنون لازم است از خود بپرسیم که آیا این قبیل آیات کلام خداوند هستند یا (نعوذبالله) نیستند؟
اگر کلام خداوند هستند (که یقینا هستند) آیا ما باید به این قبیل کلمات هم ایمان داشته باشیم یا باید در ایمان به آیات، گزینشی عمل کنیم «افتؤمنون ببعض الکتاب و تکفرون ببعض » (2) .
آیا خداوند (نعوذبالله) در بیان بعضی آیات مبالغه کرده است و این که فرموده است «تبیانا لکل شی ء» فقط شامل بعضی از اشیاء می شود نه همه اشیاء؟
اگر شامل تمام اشیاء می شود؟ آیا علوم و فنون و صنایع و سیاسات و به طور کلی تمام امور مدنیت هم شی ء هستند یا نیستند؟ .
اگر علوم و فنون و ... هم شی ء هستند و مطابق نص صریح آیه مذکور قرآن کریم تبیانا للعلوم و الصنایع و السیاسات هست، آیا ما باید مثلا علوم اسلامی را از بیانات علمایی مانند شهید ثانی، فیض کاشانی، غزالی و امثال دیگر این بزرگواران بازشناسیم و یا یافته های آنان را مربوط به عصر و زمان خود آنان واگذاریم و به قرآن کریم روی آوریم و از بیانگریهای خداوند و کلام او راهکارها را استنباط نماییم؟
«و کلمة الله هی العلیا» .
بدیهی است که کسانی خواهند گفت: خداوند طبقه بندی از علوم اسلامی به دست نداده است - چنانکه می گویند قرآن یک کتاب علمی نیست .
آری خداوند در کلام خود طبقه بندی از آنگونه طبقه بندیهای متداول در میان مردم از علوم اسلامی به دست نداده و قرآن یک کتاب علمی از آن گونه علوم متداول در میان مردم نیست . اما خداوند طبقه بندیهای لازم و مربوط به همه چیز را به لسان الهی بیان فرموده است و قرآن نیز یک کتاب علمی به تمام معنی است . اما از نوع علوم الهی نه از نوع علوم مخلوق، زیرا اصل «لیس کمثله شی ء» در همه چیز مصداق دارد و لذا به جرات و اطمینان می توان گفت «لیس کبیانه بیان - لیس کعلمه علم - لیس کمثل کلامه کلام ... .»
یقینا اگر خداوند یک طبقه بندی از نوع کارهای مخلوق از علوم به دست می داد یا قرآن کریم را به گونه علوم دست آورد مردم می آراست، باید آن قدر آیه نازل می فرمود که اگر تمام درختها قلم و تمام دریاها مرکب می شد برای نگارش و ثبت آیات کافی نبود، حتی اگر چند برابر آنها را هم به وجود می آورد (برداشتی از آیه 31/27 و بعضی آیات دیگر) . اما کلام خداوند; خداوند کلام است . و همان گونه که خداوند آفریننده است، کلام او نیز خلاق است و متناسب با نیازهای انسانها و به مقتضای ظرفیتهای زمانها و مکانها کلام و بیان می آفریند: «و ان شی ء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم » هیچ چیزی نیست مگر اینکه خزاین آن نزد ما می باشد و آن را نازل نمی کنیم مگر به اندازه معلوم (لازم) و متناسب با نیازهای مخلوقات (3) .
بر این اساس قرآنی که در شکل و حجم موجود نازل شده است نیز یک شی ء است که مفاهیم آن به تدریج بر بنی آدم نازل می شود به شرط این که مسلمانان بخواهند و دست به دامن قرآن بزنند تا قرآن بیان نماید که علوم اسلامی و سایر مسائل مورد نیاز به مردم کدام می باشند .
به شرحی که ذیل آیه 127سوره بقره (2) بیان کردیم، موضع مسلمانان در میان جهانیان آنچنانکه خداوند مشخص فرموده است در هر زمان و مکانی موضع مرکزیت و محوریت و اسوه و الگوبودن است و لذا یک چنین موضعی، امروز نمی تواند همانند مواضع زمانهای پیشین باشد زیرا با اکتفاکردن به علوم و دستاوردهای پیشین نمی توان چنین موضعی را که در میان متمدنان، مرکز و محور باشد احراز نمود، زیرا برای جهانیان هیچ گونه مرکزیت و جذابیتی به وجود نمی آورد . موضع امروز هم برای فردا و فرداها بی ثبات خواهد شد .
گفتیم که خداوند شرح و تفصیل نمی دهد زیرا شرح و تفصیل هر قدر گسترده و مفصل باشد نمی تواند برای تمام زمانها و مکانها کارآیی داشته باشد و این یکی از معجزات بی شمار قرآن کریم است که بدون شرح و تفصیل و طبقه بندی و بدون ورود در علوم و فنون و سیاسات و امثال اینها تکلیف همه چیز را به روشنی بیان می فرماید به گونه ای که در تمام عصور و دهور مسلمانان بتوانند صراط مستقیم را بازشناسند و در امنیت و عزت کامل پیشتاز باشند .
ذیلا یکی از معیارها و مقیاسهایی را که خداوند برای شناخت بسیاری از امور مسلمانان از آن علوم و فنون، و به طور کلی امور مادی مشخص فرموده است، مختصرا مورد توجه قرار می دهیم تا از آن جمله تعداد و ارزش و ضرورت علوم اسلامی معلوم گردد:
«و اعدوا لهم ما استطعتم من قوة و من رباط الخیل ترهبون به عدو الله و عدوکم و آخرین من دونهم لا تعلمونهم الله یعلمهم و ما تنفقوا من شی ء فی سبیل الله یوف الیکم و انتم لا تظلمون » .
«و برای (مقابله با) آنان (کافران و دشمنان اسلام) آنچه در توان دارید نیرو و سواره نظام فراهم نمایید به گونه ای که دشمنان خودتان را به وسیله آن به هراس افکنید و هرچه در راه خدا هزینه کنید به شما باز پرداخت می شود و از این بابت مورد ستم واقع نخواهید شد» . (4) .
در این آیه، چند نکته، در خور توجه و دقت است:
1 . آیه خطاب به تمام مسلمانان در تمام ادوار تاریخ است . بنابراین حدود آمادگی نیروی دفاعی متناسب است با شرایط و مقتضیات زمان و مکان یعنی آنگونه نیست که مثلا بشود برای قرون آینده حدودی مشخص نمود .
2 . خطاب امر است و لذا انجام آن واجب است و هرچه واجب باشد، ارزش است و بی اعتنایی به آن گناهی بزرگ است: و اعدوا ... .
3 . قدرت دشمن تعیین کننده میزان کمیت و کیفیت است بنابراین تمام مسلمانان در هر یک از ادوار تاریخی خود باید در محاسبه برای آمادگی دفاعی، میزان قدرت نظامی دشمن را به اضافه میزان قدرت نظامی متحدان و هم پیمانان دشمن را مقیاس قرار دهند: «عدو الله و عدوکم و آخرین من دونهم ... .
4 . قدرت دفاعی مسلمانان در هر زمانی باید از قدرت تهاجمی دشمن بیشتر باشد به گونه ای که اصولا دشمن جرات تهاجم و طمع نداشته باشد: «ترهبون به عدوالله و عدوکم » .
5 . قدرت دفاعی همیشه باید آماده باشد نه اینکه مسلمانان پس از حمله دشمن درصدد بسیج نیرو و دفاع برآیند: «ترهبون به ...» .
6 . لوازم تدارکات دفاعی، انفاق، یعنی جزء هزینه های ضروری است، چه از نظر فردی و چه از نظر اجتماعی و ملیت: «و ما تنفقوا ... » .
7 . دفاع از حدود و ثغور اسلامی و عزت و کیان مسلمانان جهاد فی سبیل الله است و معنی جمله «فی سبیل الله » یعنی راه پیمایی به سوی خداوند یعنی رفتن به سوی مقام قرب، و همان است که تمام امور عبادی و غیر عبادی مسلمانان باید با همان قصد و یت باشد و هزاران معانی و مفاهیم و راهکارهای دیگری که جای بحث آنها در این مختصر نیست .
حال اگر ما برای مثال قدرتهای دشمنان نظام اسلامی را به اضافه قدرتهای هم پیمانان آنها را که فعلا و ظاهرا با ما مخالفتی ندارند «و آخرین من دونهم لا تعلمونهم الله یعلمهم » به حساب آوریم، به خوبی معلوم خواهد شد که چه مقدار نیروی دفاعی و چه تدارکاتی برای یک نظام اسلامی «ضرورت » دارد .
در چنین صورتی نمی توان علوم و فنون و صنایع نظام اسلامی را منوط کرد به آنچه پیشینیان تعریف کرده اند، بلکه سیاستگزاران متعهد به اسلام حقیقی «فاقم وجهک للدین حنیفا» باید امراء و متخصصان و کارشناسان نظامی و غیرنظامی مانند سیاستمداران امور داخلی و خارجی و اقتصاد و صنایع و علوم و ... را فراخوانند و از آنان بخواهند تا مقدار و حدود نیرو و تدارکات و ابزارها و تسلیحات و علوم و صنایع لازم را که برای امور دفاعی یک نظام اسلامی ضرورت دارد مشخص نمایند .
باید به این نکته نیز توجه داشت که برای دفاع فقط موازنه قوا مورد خواست خداوند نیست; زیرا فرموده است: «ترهبون به » یعنی قدرت دفاعی باید به اندازه ای باشد که دشمنان را به اضافه پشتیبانان آنها به هراس افکند . بدین معنی که اگر فرضا دشمنان مجهز به موشکهای قاره پیما و دارای کلاهکهای هسته ای با قدرت تخریبی فلان مقدار «تی ان تی » هستند . موشکهای دفاعی نظام اسلامی باید با آن چنان کمیت و کیفیتی باشند که دشمن جرات نکند اندیشه کاربرد تدارکات نظامی خود را به مخیله خود راه دهد .
در چنین صورتی متخصصان و کارشناسان و دست اندرکاران نظام، در هر عصر و زمانی باید کمیت و کیفیت علوم و صنایع و فنون و ضروریات نظام اسلامی را مشخص و طبقه بندی نمایند و لذا آنچه پیشینیان بر شمرده اند و با توجه به اقتضاآت زمان خود آنان بوده، مورد قبول ما نیز هست برای این زمان کفایت نمی نماید .
اگر مطابق مفاد آیه مذکور (62/8) یک نظام اسلامی حنیف باید از خود دفاع نماید پس تدارک تسلیحات دفاعی کافی، یک امر واجب است . و اعدوا، و چون چنین است، مجهزبودن به تمام علوم و فنون و صنایع و سیاسات و توان اقتصادی ضروری و ارزشی است و چون فی سبیل الله است . از جمله مصداق های صراط مستقیم و برای تقرب است و لذا در ردیف سایر عبادات است . و چون چنین است، برای هر فردی پرداختن به علوم و فنون و صنایع و ... «متناسب با ذوق و استعدادی که دارد» در حوزه نظام اسلامی برای خود هر شخص، هم ردیف با سایر امور عبادی یک واجب عینی می باشد .
پس می توان گفت: علاوه بر علوم معروف مذکور درصدر مقال، تمام علوم شیمی، فیزیک، کیهان شناسی ... ، ریاضی، هندسه، معدن شناسی، متالولژی، جغرافی، زمین شناسی، نفت و گاز و انرژی و برق و ... با تمام شعب و متفرعات آنها، به اضافه تمام تخصصهای فنی صنعتی، سیاسات و علوم اجتماعی و به طور کلی تمام تخصصها و علوم مربوط به مدنیت جزء علوم اسلامی هستند و ارزشی و ضروری و واجب می باشند; زیرا ضعیف بودن در هر یک از آنها به همان نسبت موجب نیاز و ضعف نظام اسلامی در برابر جهان متمدن و مادیگرا خواهد شد و به نظام اسلامی (دین) و مرکزیت بودن آن خدشه وارد می نماید .
«... ذلک الدین القیم و لکن اکثر الناس لا یعلمون » .
بنابراین هرگز به صلاح یک نظام اسلامی نیست که علوم و فنون و صنایع زمان را غیر اسلامی شمرده شود و آنها در طبقه علوم معیشتی و فضایل اشخاص منحصر گردد; زیرا چنین روشی موجب وهن و ضعف و آسیب پذیری نظام اسلامی و خلاف واست خداوند است .
پی نوشت:
1) بقره (2) آیه 143 .
2) بقره، (2) آیه 85 .
3) حجر (15)، آیه 21 .
4) انفال (8)، آیه 60 .