ازدواج، ساماندهی غرایز

ویژگیهای انحصاری غریزه جنسی در طول تاریخ زندگی، انسان را بیش از هر چیز به خود سرگرم کرده است و در همه جنبه های حیات او جلوه گر شده است

ویژگیهای انحصاری غریزه جنسی در طول تاریخ زندگی، انسان را بیش از هر چیز به خود سرگرم کرده است و در همه جنبه های حیات او جلوه گر شده است. تعبیر جنسی و بحثهای مربوط به آن را در ادبیات، هنر، مذهب، فلسفه، نظامهای حقوقی و شاخه های متعدد علوم می بینیم. بعضی از دانشمندان بر این باورند که بخش عمده ای از بیماریهای جسمی، اختلالات عاطفی و روانی، عصیبت ها و پرخاشگری ها، هنرنمایی ها و خلاقیت ها، کشمکش ها و جنگها و در نتیجه ظهور و سقوط تمدنها از تهییج غریزه جنسی انسان و تمایل برای ارضای آن ناشی شده است!(1)

هدف انگیزش جنسی در انسان در اصل برای بقاء نوع است که با کششی بسیار زیاد و لذتی فراوان انجام می پذیرد.(2)

«ویلهلم رایش» روانشناس نامدار معاصر در کتاب معروف خود «فونکسیون ارگاسم»(3) جا به جا قدرت غریزه جنسی و اهمیت ارضای بهنجار آن را یادآور می شود. او در مقدمه کتاب می نویسد:

«ریشه اولیه بسیاری از فجایع اجتماعی و بیماریهای ویران کننده را می توان در آن دانست که انسان تنها حیوانی است که از قانون طبیعی جنسی پیروی نمی کند. مرگ میلیونها نفر در جنگها و اختلال روانی و بدنی محصول مستقیم نفی اجتماعیِ نیروی زندگی است. فرآیند جنسی هم طراز با فرآیند انبساط بیولوژیکی و شادی و لذت است که خود سازنده زندگی می باشد.» او معتقد است که «نِوْروز-روان نژندی چیزی جز جمع نیروهای بازدارنده جنسی نیست که در طول زمان حالتی مکانیکی و غیر ارادی یافته است. همه تظاهرات دیگر که در نِوْروز مشاهده می شود، نتیجه این اختلال اولیه است.» و از این رو تأکید می کند که «مسأله بهداشت روانی یک جامعه مربوط به این است که افراد آن جامعه تا چه حد و به چه نسبت از روابط جنسی طبیعی برخوردارند.» تصور نشود که این، سخنِ بی دینان هوسران است یا طرفداران افراطی تحلیل گران روانی در «محجة البیضاء» از قول «امام محمد غزالی» آمده است که «نیرومندترین لذت جسمانی، لذت جنسی است؛ بدین سبب، اگر میل جنسی به خوبی ضبط نشود و در حد اعتدال به کار نرود، باعث هلاکت دین و دنیا می شود» او اضافه می کند: این عبارت که «پروردگارا آن چه تاب و توان آن را نداریم بر دوش ما مگذار» (بقره 286) معنایش شدت کشش جنسی است.(4) بعضی از علمای اخلاق می گویند: «شیطان دو لشکر بزرگ و نیرومند دارد: لشکر شهوت و لشکر غضب و مهم ترین شهوت، شهوت جنسی است که به خاطر آن سپاه غضب هم بسیج می شود!» این واقعیت، در زمان ما، خود را با پیوند شوم و مرگبار خشونت و سکس، هم در فیلمها و رمان ها و هم در صحنه واقعی زندگی، نشان داده است.

شهید بزرگوار انقلاب اسلامی استاد مطهری (ره) با آنکه در مقاله تقوا، در کتاب ده گفتار، تعجب می کند که چرا کلمه تقوا به «پرهیزکاری» ترجمه شده است، حال آنکه معنی آن «خودنگهداری» است و در عرف شرع نگهداری نفس است از آنچه انسان را به گناه می کشاند، یعنی ترک ممنوعات و محرمات. به عبارت دیگر تقوا ایجاد ملکه و حالت و مصونیتی در روح انسان است که حافظ و نگهدار او باشد، اما در مورد مسأله جنسی می نویسد:

«در مقررات دینی می بینیم که تقوا ضامن و وسیله بسیاری از گناهان شده ولی نسبت به بعضی دیگر از گناهان که تأثیر و جاذبه قوی تری دارند، دستور حریم گرفتنش داده شده، مثلاً در مقررات دینی گفته نشده که خلوت کردن با وسیله دزدی یا شراب خوری یا قتل نفس حرام است. مثلاً مانعی ندارد که کسی شب در خانه خلوتی بسر برد که اگر بخواهد العیاذ باللّه شراب بخورد هیچ رادع و مانع ظاهری نیست، همان ایمان و تقوا ضامن انسان است. ولی در مسأله جنسیت به حکم تأثیر قوی و تحریک شدیدی که این غریزه در وجود انسان دارد این ضمانت از تقوا برداشته شده و دستور داده اند که خلوت با وسیله ی بی عفتی، ممنوع است. زیرا این خطر، خطری است که می تواند احیانا در این حصار هر اندازه منیع و مستحکم باشد نفوذ کند و این حصار را فتح نماید.»(5)

اسلام، مانند دیگر ادیان توحیدی، نه تنها راه اصلی ارضای این غریزه نیرومند را ازدواج می داند، بلکه حکمت این کشش شدید انسان به جنس مخالف خود را به هم پیوستن زن و مرد و تشکیل خانواده به حساب می آورد. مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می نویسد:

«اگر در نوع جهاز تناسلی نر و ماده حیوانات به دقت مطالعه و بررسی کنیم جای هیچ تردیدی باقی نمی ماند که این شهوت غریزی انسان تنها وسیله ای است برای توالد و تناسل که خود مایه بقاء نوع است. علاوه بر این انواع حیوانات و از جمله انسان، به جهازهای دیگری نیز مجهز هستند که باز دلالت دارد بر اینکه غرض از خلقت جهاز تناسلی و (کشش شدید غریزه جنسی) همان بقاء نوع است. یکی از آنها محبت و علاقه به فرزند است و دیگری مجهز بودن ماده هر حیوان پستاندار به جهاز شیرساز تا طفل خود را برای مدتی که بتواند خودش غذا را بخورد و فرو ببرد و هضم کند، شیر بدهد و از گرسنگی حفظ کند. همه اینها تسخیرهایی الهی است که به منظور بقاء نوع، جنس نر را مسخر ماده و ماده را مسخر نر کرده، جهاز تناسلی طرفین را مسخر و دلهای آنان و بسیاری عواطف را، مسخر کرده تا این غرض تأمین شود. به همین جهت می بینیم انواع حیوانات با اینکه مانند انسان مجبور به تشکیل اجتماع و مدنیت نیستند و به خاطر اینکه زندگیشان ساده و نیازهایشان مختصر است، احتیاجی به یکدیگر ندارند. باز گاه گاهی غریزه جنسی وادارشان می کند که نر و ماده با هم اجتماع کرده و عمل مقاربت را انجام دهند و هر یک دنبال زندگی خویش را بگیرد، بلکه به لوازم این عمل هم ملتزم شوند و هر دو در تکفل طفل و یا جوجه خود و غذا دادن و تربیت آن پایبند باشند تا طفل و یا جوجه شان به حد رشد برسد و در اداره زندگی خویش مستقل شود و نیز به همین جهت است که می بینیم از روزی که تاریخ، زندگی بشریت را نام می برد، سنت ازدواج را هم، که خود یک نوع اختصاص و رابطه میان زن و شوهر می باشد، نام برده است. جای هیچ تردید نیست که ملتهای گوناگون بشری در گذشته، هرچند هم که دارای افراد فراوان بوده اند بالاخره به مجتمعات کوچکتری به نام خانواده منتهی می شدند. همین اختصاص باعث شده که مردان جلوگیری از تجاوز دیگران به همسر خود را به مانند دفاع از جان خود واجب بدانند، بلکه دفاع از عرض را واجب تر دانسته گاهی جان خود را بر سر ناموس خویش از دست بدهند.... باز به همین جهت است که می بینیم در همه اعصار، نوع بشر، نکاح و ازدواج را ستوده و آن را سنت حسنه دانسته و زنا را نکوهش کرده و آن را عملی زشت و گناهی اجتماعی به حساب آورده است؛ به طوری که فرد زناکار نیز، آن را به صورت آشکار، مرتکب نمی شود. اگر می بینیم تمامی اقوام و ملل در همه زمانها، زنا را زشت و فاحشه خوانده اند برای این بوده که می دانستند، این کار باعث فساد انسان، قطع نسل و بروز بیماریهای گوناگون شده و به علاوه بسیاری از آسیب های اجتماعی مانند: شرارت، دزدی و قتل را باعث می شود و نیز عفت، حیاء، غیرت، مودت و رحمت را در همه جامعه از بین برده و ناپاکی، بی شرمی، بی غیرتی، دشمنی و شقاوت را جایگزین می سازد.(6)

ایشان در جای دیگر تصریح می کنند:

«بدون شک، تمام احکام وارده تابع مصالح و ملاکات حقیقی است و حکم زناشویی هم که یکی از همان احکام است، در تشریع تابع ملاک حقیقی و مصلحتی واقعی است که توالد و تناسل بشر است.

می دانیم که نظام آفرینش از نوع بشر زایش و بقاء می خواهد و به همین منظور در انسان دستگاه تناسل گذاشته شده که با جدا شدن اجزایی از او و پرورش آنها انسان جدیدی به وجود آید که جانشین همنوع خود شود، و به منظور جریان این دستگاه و استفاده از آن، قوه ای شهوانی که هر یک از افراد را به جنس مخالف می کشاند در وی به ودیعه گذاشته است و برای تکمیل این نیرو، قوه عقل را ابداع فرموده که فسادهایی را که از این راه برمی خیزد جلوگیر باشد.... پس دستگاه بدنی انسان از راه شهوت او را به ازدواج برای بقاء نسل می کشاند و عقل وی هم او را از فحشاء و فساد که خانه و خانواده را براندازند، برحذر می دارد و وسایل سعادت او را تأمین می کند.»(7)

«ویل دورانت» همین نکته را در جای جای بحث خود از عشق و ازدواج بیان کرده است: «اگر از پست ترین نوع تیره پشتان تا بالاترین قبایل انسان را در نظر بگیریم می بینیم که در این رشته، هر چه در اجناس و انواع و نژادها و اقوام و طبقات بالاتر رویم، عده نوزادان و بچه ها و خانواده ها، به تدریج کمتر می گردد و در عوض مراقبت پدر و مادر افزون می گردد. زناشویی، تجویز و قانونی ساختن عشقبازی نیست بلکه برای این است که زن و مردی را به طور دایمی به هم بپیوندد تا از فرزندانشان پرستاری کنند.»(8)

از مطالب بالا و توضیحات دیگری که در تفسیر المیزان ذیل آیات 6-2 سوره نساء آمده است(9) نتایج زیر حاصل می شود:

1- خداوند غریزه جنسی را با نیرومندی تمام در زن و مرد قرار داده است تا به سوی هم کشیده شوند.

2- با دقت در تجهیزات طبیعی انسان، به خصوص تجهیزات بدنی زن برای نگهداری فرزند در رحم، دستگاه شیرسازی و محبت شدید او به فرزند و نیز غیرت مرد نسبت به حفظ ناموس متوجه می شویم که میل شدید غریزی مقدمه ازدواج زن و مرد و تشکیل خانواده است.

3- قدمت خانواده به قدمت انسان در روی زمین است، تاریخ در هیچ زمانی سراغ ندارد که انسانها بدون ازدواج دور هم جمع شده باشند.

4- در خانواده ای که با این حکمت الهی تشکیل می شود نیازهای اساسی انسان و از جمله نیاز جنسی به خوبی ارضاء می شود و به علاوه مودت، رحمت، حیاء، عفت، غیرت و بسیاری از صفات حسنه انسانی در بین اعضاء آن بروز می یابد.

5- از این رو اگر انسان ازدواج نکند، کاری غیر طبیعی انجام داده است، اگر ازدواج کند و بچه دار نشود کارش در مسیر حکمت الهی نیست، اگر بچه دار شود و فرزندش را به خوبی تربیت نکند، یا او را از دیگری به مؤسسات دیگر بسپارد کاری خلاف طبیعت و حکمت حق کرده است.

6- این مصلحت تنها ملاک غالبی است که اسلام را به تسریع نکاح واداشته ولی این اغلبیت از احکام ملاک است نه احکام مشرّعه برای موضوعات؛ زیرا آنها دایمی هستند، پس روا نیست که گفته شود نکاح و مباشرت زنان در جواز تابع غرض (یعنی توالد) هستند، هرجا غرض حاصل نشد، نکاح جایز نمی باشد (مانند ازدواج اشخاص نازا) بلکه نکاح، سنتی است برقرار بین نر و ماده و دارای احکام دایمی، منظور از آن هم حفظ مصلحتی است غالب نه اینکه در همه موارد تابع تحقق ملاک باشد.

7- تشکیل خانواده بدون کشش جنسی که مقدمه آن است، یا عملی نیست یا دوام ندارد.

8- ارضاء غریزه جنسی در غیر مسیر تشکیل خانواده و یا خارج از چارچوب ازدواج، هم باعث می شود که نظام خانوادگی سست شود و در نتیجه مجتمع انسانی دچار بحرانهای جدی گردد و هم میل جنسی همراه با عواطف پاک ارضا نشود و در نتیجه بیماریهای روانی و انحرافات اخلاقی زیادی گریباگیر انسان خطاکار شود.

صاحبنظران علوم جدید، گرچه با این دید عمیق الهی و فقهی، که حکمت و هدف ازدواج را بوجود آوردن و تربیت فرزندان شایسته می داند، نگاه نمی کنند؛ اما بیشتر آنها بر این حقیقت تأکید می کنند که ازدواج مشروع و قانونی، بهترین راه ارضا غریزه جنسی است. ویلهلم رایش که محرومیت و سرکوبی جنسی را ریشه و عامل بسیاری از بیماریهای روانی و آسیبهای اجتماعی می داند و جلوگیری از فساد آن را به حاکمیت آگاهانه یا ناآگاهانه باورهای ضد انسانی و فاشیستی نسبت می دهد و بر این باور است که:

«در رشته بهداشت روانی، مهمترین و نخستین وظیفه جایگزین هرج و مرج جنسی و روسپیگری و هزلیات و تصویرهای مبتذل با شادی طبیعی در عشق و زندگی است که از حمایت جامعه برخوردار باشد.»(10)

نویسنده کتاب «مقدمه ای در جامعه شناسی خانواده» می نویسد:

«ازدواج عملی است که پیوند بین دو جنس مخالف را بر پایه روابط پایاپای جنسی که قانونی و مورد قبول جامعه است قرار می دهد.... کلودلوی استراوس معتقد است که «ازدواج برخوردی دراماتیک بین فرهنگ و طبیعت یا میان قواعد اجتماعی و کشش جنسی است به این صورت که جامعه می کوشد تا روابط غریزی را مهار کرده به آن رنگ فرهنگ بزند.» گذشته از چهار خصلت، ارتباط اجتماعی، تخالف جنسی پایاپایی و قرارداد اجتماعی، ازدواج ارتباطی را می سازد که در مقایسه با دیگر ارتباطات انسانی دارای ماهیتی است بی نظیر. دیگر ارتباطات انسانی هر یک بعدی از ابعاد حیات را می پوشاند و حال آنکه زوجیت دارای ابعادی زیستی، اقتصادی، عاطفی، و نیز روانی اجتماعی است. به بیان دیگر همزیستی زوجین در درون خانواده آنان را در چنان گردونه ای از ارتباطات مختلف قرار می دهد که بی هیچ شبهه قابل مقایسه با هیچیک از ارتباطات انسانی نیست.

ازدواج و قرارداد ناشی از آن دارای نوعی تقدس است. برخی تا آنجا پیش می روند که تقدس زوجیت را مهمترین وجه تمایز آن از دیگر روابط بین انسانها می دانند.»(11)

حال ببینیم تمدن الحادی معاصر غرب که متأسفانه سلطه فرهنگی و اجتماعی خود را بر سایر کشورها و از جمله کشورهای مسلمان گسترده است، برای ارضاء غریزه جنسی چه راههایی را پیشنهاد می کند و نتایج و عودت این راهها چیست. رایجترین طرق ارضاء میل جنسی در غرب عبارتست از:

1- روابط جنسی قبل از ازدواج(12)

2- روابط جنسی در ازدواج(13)

3- روابط جنسی افراد متأهل خارج از ازدواج(14) با به اصطلاح دینی زنای محصنه

البته به نوشته کتابها، بعضی از افراد بیمار غربی از راههای دیگر مانند معاوضه همسر(15) و ازدواج گروهی نیز استفاده می کنند که چون به نسبت راههایی که گفتیم رواج خیلی کمتری دارند و خوشبختانه در سایر کشورها پیدا نشده اند، از ذکر آنها خودداری می کنیم.

روابط قبل از ازدواج

این نوع ارتباط بین نوجوانان و جوانان بسیار زیاد است و گر چه با تمایلات عاطفی همراه است و گاه نیز به وادی پر سوز و گداز عشقهای آتشین پای می گذارد، اما در بیشتر موارد و به سرعت، به روابط جنسی می انجامد. تماسها و ارتباطهای جنسی مشکلات فراوانی به وجود می آورد که مهمترین آنها عبارتند از:

1- تولد فرزندان نامشروع:

«نزدیک به 41 دختران نوجوان آمریکایی - با وجود همه آموزشهایی که می بینند و امکاناتی که دارند - قبل از 18 سالگی، و حدود 45 درصد آنها قبل از 21 سالگی باردار می شوند. این رقم در بین دختران سیاه پوست به 30% قبل از 18 سالگی و دو سوم قبل از 21 سالگی می رسد! بارداری دختران نوجوان آسیب های زیادی به آنها می زند و برای جامعه خسارتهایی را در پی می آورد. طبق آمار، هر سال در آمریکا یک میلیون دختر نوجوان باردار می شوند که 55% آنها فرزندان خود را سقط می کنند و 45% دیگر، کودکان خود را به دنیا می آورند. یعنی هر سال 450000 نوزاد نامشروع! مشکلاتی که از رهگذر این ارتباطهای تند و کور و جنسی گریبانگیر مادران می شود عبارتند از:

آسیبهای جسمانی و حتی مرگ، شکست تحصیلی و ترک تحصیل، گرایش به مواد مخدر، بروز ناراحتی های عاطفی و روانی و فرو رفتن در فقر و تهیدستی.

پدران این کودکان نامشروع، بیشتر کسانی هستند که با قانون درگیری دارند و مصرف مواد مخدر و الکل در آنها شایع است. ترک تحصیل و ابتلاء به افسردگی از ضررهای دیگری است که به پدران کم سال وارد می شود.

ثابت شده است که نوزادان از وزن کم و ناتوانی جسمی رنج می برند و در آینده به اختلالات رفتاری مانند بیش فعالی و شکست تحصیلی دچار می شوند.»

2- بروز بیماریهای مقاربتی:

طبق نظر «انجمن پزشکی آمریکا» هر سال 5/2 میلیون نفر نوجوان به امراض تناسلی دچار می شوند.41 دانش آموزان دبیرستانی در این گروه قرار دارند. بیماری مرگبار ایدز سالانه، 2 تا 3 درصد نوجوانان را آلوده می کند که این افراد در سالهای فعال جوانی از پای در می آیند.(16)

3- بحرانهای عاطفی و روانی دختران:

روابط قبل از ازدواج، آثار منفی عاطفی و روانی زیادی را بر دختران به جای می گذارد. این نکته روشن است که انگیزه های زن و مرد در رابطه جنسی با هم تفاوت دارد، برای زنان کسب عاطفه و محبت مهم است و برای مردان ارضای غریزه. رابطه جنسی برای مرد پایان راه است، درحالی که برای زنان میانه راهی است که باید به مقبولیت، عشق، پذیرش و ازدواج منتهی شود. مردان بدون توجه به شریک جنسی، به ارضاء می اندیشند و زنان با کسی ارتباط برقرار می کنند که او را دوست داشته باشند؛ یا همسرشان باشد یا امیدوار باشند که در آینده به عقد ازدواج او درمی آیند.

به خاطر این تفاوتهاست که دختران در پیوندهای قبل از ازدواج خود دچار پریشانی و اضطراب می شوند و بعد از ازدواج نیز احساس گناه و افسردگی به سراغشان می آید. به گفته یکی از روانشناسان «نوجوانانی که روابط جنسی قبل از ازدواج دارند هم با والدین خود دچار کشمکش می شوند و هم با ارزشهای اخلاقی و جامعه تعارض پیدا می کنند و در نتیجه این تعارضها و درگیریهای درونی، اضطراب آنها افزایش می یابد. حدود هشتاد درصد زنان متأهل بعد از ازدواج نیز از یادآوری روابط قبل از ازدواج رنج می برند و به مشکلات روحی مبتلا می شوند»(17)

4- کم شدن میل به ازدواج:

ازدواج هنوز مقدس ترین پیوند بین انسانهاست و جزو آرزوهای اصلی هر جوان در همه جوامع این است که روزی با فرد مناسب مورد علاقه خود ازدواج کند. اما روابط پیش از ازدواج این انگیزه را کم می کند به گفته روانشناس معاصر «بریان»:

«اگر می بینیم سن ازدواج بالا رفته است و جوانان احساس نیاز برای تشکیل خانواده نمی کنند، به این خاطر است که نیاز جنسی آنها با رابطه های قبل از ازدواج تأمین می شود.»(18)

5- سست شدن بنیان خانواده:

یکی از زیانبارترین آثار روابط قبل از ازدواج، تأثیر منفی آن بر استحکام خانواده است. خانواده به فرموده پیامبر بزرگ اسلام، «محبوبترین بنای عالم هستی است»(19) و محکم بودن بنیان و باروی آن، سلامت روانی و اخلاقی اعضاء آن و ثبات و زینت جامعه را به ارمغان می آورد. یادآور شدیم زنانی که پیش از ازدواج، ارتباط جنسی داشته اند، بعد از ازدواج احساس گناه، سرخوردگی، ناامیدی و افسردگی می کنند و همین حالات روحی، به کمرنگ شدن شادکامی در خانواده آنها می انجامد.

«بن کرافت» می نویسد:

«بین پاکدامنی قبل از ازدواج و شادکامی خانواده رابطه مثبتی وجود دارد زیرا ثابت شده است، آسان گیری و بی بندوباری جنسی ریشه در شخصیت معیوب فرد دارد که در سایر رفتارها و برخوردها خود را نشان می دهد و شادی و دوام زندگی مشترک را تهدید می کند.»(20)

استاد شهید مطهری نیز با روشن بینی بر این عامل - تأثیر روابط قبل از ازدواج بر سست شدن بنیان خانواده - است گذاشته اند:

«یکی از چیزهایی که پایه خانوادگی و محیط خانوادگی را محکم می کند، این است که هیچ مرد و زنی در خارج از تشکیل عائله حق کامیابی جنسی را نداشته باشند... و علت اینکه پایه ی کانونی خانواده در اروپا سست و متزلزل شده است، بی توجهی به همین نکته است و امروز هم در جامعه ما به هر نسبت که از فرنگیها پیروی کنیم کانون خانوادگی را متزلزل کرده ایم. وقتی که جامعه ما به دستور اسلام واقعا عمل می کرد، یعنی پسرها واقعا قبل از ازدواج با زنی و دختری در تماس نبودند و به اصطلاح فرنگیهای امروز یک «گرل فرند» (رفیق دختر) نداشتند و دخترها هم همین طور، ازدواج برای یک پسر یا دختر آرزو بود. یک پسر به سن پانزده سالگی که می رسید احساس طبیعی نیاز به همسر در او پیدا می شد، یک دختر هم همین طور، و این طبیعی است که آرزوی یک پسر این بود که زن بگیرد و چون به وسیله ازدواج از محدودیت و ممنوعیت استفاده از زن خارج می شد و به مرز آزادی استفاده از زن می رسید. آن وقت «شب زفاف کم از صبح پادشاهی نبود» چون روی خاصیت روانی، اولین موجودی که این پسر را به این حظ و بهره رسانده یعنی از محدودیت به آزادی رسانده، همسرش بوده و برای دختر هم این پسر، اولین کسی بوده که او را از محدودیت به آزادی رسانده است. این بود که پسرها و دخترهایی که اصلاً همدیگر را ندیده بودند و ازدواج کرده بودند، آنچنان با یکدیگر الفت می گرفتند که وضع عجیبی بود (نمی خواهم بگویم که ندیدن، کار درستی است؛ نه، اسلام اجازه داده است که ببینند، ولی اگر هم ندیده بودند، وقتی به یکدیگر می پیوستند تا لب گور به یکدیگر عشق می ورزیدند).

اما سیستم فرنگی به پسر اجازه می دهد تا زمانی که زن نگرفته روابط جنسی اش آزاد باشد و به دختر هم اجازه می دهد تا شوهر نکرده روابط جنسی اش آزاد باشد، نتیجه این است که برای یک پسر ازدواج محدودیت است. قبل از ازدواج آزادی داشته و با هر کسی مرتبط بوده است. حال که می خواهد ازدواج کند به یک نفر محدود می شود. این است که یک پسر وقتی زنی را می خواهد بگیرد می گوید: «من از امروز یک زندانبان برای خودم درست کردم!» یک دختر هم شوهرش برایش زندانبان می شود، یعنی از آزادی به محدودیت می آیند. ازدواج در سیستم فرنگی یعنی آزادی را محدود کردن، از آزادی به محدودیت آمدن؛ و ازدواج در سیستم اسلامی یعنی از محدودیت به آزادی آمدن. ازدواجی که پایه و خاصیت روانی اش از آزادی به محدودیت آمدن است اولاً خودش استحکام ندارد، یعنی زود منجر به طلاق می شود، و ثانیا آن پسری که به تعبیر خود فرنگیها دهها و گاهی صدها دختر را «تجربه» کرده و آن دختر که دهها و صدها پسر را تجربه کرده است، مگر حالا با یکی پایبند می گردد؟ مگر می شود پایبندش کرد؟»(21)

روابط جنسی بعد از ازدواج:

(Extramarital sex)

با آنکه تحت تأثیر تبلیغ لیبرالیسم غربی و آسان گیری جنسی و نیز رواج فیلمها و برنامه های مبتذل تلویزیونی، ویدئویی و ماهواره ای و نیز ارزش یافتن برهنگی و خودنمایی و ارتباط فراوان زن و مرد با هم، روابط جنسی خارج از چارچوب ازدواج در غرب افزایش یافته است و حتی بعضی از دشمنانِ پاکدامنی و انسانیت در لباس دانشمندان صاحب نظر می کوشند به آن رنگ طبیعی و حتی علمی بدهند، اما فطرت الهی انسانها در مهد تمدن منحرف غرب با این عمل به شدت مخالف است. درحالی که آمار نشان می دهد در حالی که موافقان روابط قبل از ازدواج افزایش یافته اند یا حداقل ثابت مانده اند اما به گفته «هاید» بین 80 تا 90 درصد مردان و زنان آمریکایی اظهار نظر کردند که «رابطه با غیر همسر نادرست است و اگر کسی متوجه شود که همسر او با دیگری ارتباط دارد باید به او اعتراض نماید.»(22)

از دیدگاه اجتماعی - زیستی مردان ترجیح می دهند که زنان پاکدامنی داشته باشند تا از اصل و نسب فرزندان خود مطمئن شوند. «عفت فراوان زن حتما خادم مقاصد توالد است، زیرا انتخاب محجوبانه او کمکی به انتخاب جنسی است. عفت، زن را توانا می سازدکه با جستجوی بیشتری عاشق خود را یعنی کسی را که افتخار پدری فرزندان او را خواهد داشت برگزیند. منافع گروه و نوع از زبان زن سخن می گوید، همچنان که صدای منافع مرد از گلوی مرد بیرون می آید.»(23)

وجود روابط نادرست و ناپاک در خارج از حریم خانواده:

- باعث افزایش بیماریهای مقاربتی می شود.

- اعتماد و اطمینان زن و شوهر را از هم سلب می نماید و زمینه جدایی و طلاق را فراهم می آورد.

- به عزت نفس همسر آسیب می رساند، چه اینکه او خود را نامحبوب، غیر جذاب و بی کفایت حس می کند.

- جسارت، خشونت و حتی قتل را در پی می آورد.

به این دلایل، این نوع رابطه در هیچ فرهنگی مورد قبول و توافق همسر نیست و در اکثر موارد دور از چشم همسر یا با تجاهل او صورت می گیرد. در بررسی علل و عوامل شکل گیری این پیوندهای زیانبار، پژوهشهای زیادی انجام گرفته است که پرداختن به آنها از حوصله بحث خارج است، اما در اینجا به بعضی از آنها اشاره می کنیم.

«آنتونی تامپسون» با جمع بندی پژوهشهایی در این زمینه به این نتیجه می رسد که «کسانی که قبل از ازدواج روابط زیادتری با جنس مخالف داشته اند بعد از ازدواج نیز به همسرخود وفادار نمی مانند.» او اضافه می کند «مخالفت کردن کلامی درباره روابط جنسی بعد از ازدواج کافی و قانع کننده نیست بلکه عمل فرد قبل از ازدواج پیش بینی کننده ی اصلی عمل او بعد از ازدواج است. به عبارت دیگر رفتارها سخت تر از نگرشها تغییر می کند باید به عمل بیش از سخن توجه کرد!»(24)

جامعه شناسی به نام «ریس» نشان داده است که روابط جنسی خارج از ازدواج به دو متغیر بستگی دارد: ناراحتیها و مشکلات در زندگی زناشویی بخصوص مشکلات عاطفی برای زنان و جنسی برای مردان و آسان گیری در روابط جنسی قبل از ازدواج(25)

«تامپسون» در تحقیق یاد شده به این دو عامل، عامل سومی نیز می افزاید که وجود فرصتها و موقعیتهای ارتباط است. جا دارد کلام پر ارزش خداوند در قرآن مجید را یادآور شویم که یکی از شرایط زن ومرد شایسته برای همسری را این طور بر می شمارد که قبل از ازدواج دوست و رفیقی از جنس مخالف نداشته باشند:

ولا مُتَّخِذاتِ أَخدان (26)

ولا مُتَّخِذی أَخدان (27)

از طرفی «جانوس» در تحقیق پیمایشی خود درباره رفتار جنسی آمریکائیان که در دو مرحله بین سالهای (1986-1983) و (1992-1988) انجام شده و به نام «گزارش جانوس درباره رفتار جنسی» منتشر شده است می نویسد: افزایش طلاق با افزایش روابط قبل از ازدواج و خارج از چارچوب همسری ارتباط دارد، به خصوص اگر دختران قبل از ازدواج درگیر رابطه جنسی شوند، احتمال طلاق در زندگی زناشویی آنها بیشتر است. هر چه طول روابط قبل از ازدواج و یا زندگی مشترک بدون ازدواج بیشتر طول بکشد طلاق فراوان تر و سریع تر صورت می گیرد.(28)

تعجب آور است غربیان که بیش از دیگران در منجلاب عفن انحرافات جنسی فرو رفته اند، درحالی که طبق همین گزارش جانوس خانواده را مهمترین نهاد اجتماعی می دانند و برای تشکیل آن ارزش فراوانی قایلند و از سوی دیگر در باب آثار مخرب طلاق با تکیه بر یافته های تجربی، داد سخن می دهند، چرا به هشدارهای علمی دانشمندان خود اعتنا نمی کنند و راهی برای دور شدن از این فرهنگ نادرست اختلاط و ارتباط نمی یابند، شگفت آورتر و تأسف بارتر از شیوه زندگی ساکنان غرب، وضع مقلدان کوتاه اندیش آنها در کشورهای اسلامی است که بی توجه به فساد درونی تمدن غرب، بر پیروی از افکار و اعمال غربیان پای می فشارند و پاسداران ارزشهای روشن دینی را، متحجّر و واپسگرا می نامند!

ناهمخوانی تحقیقات علمی روان شناسان و جامعه شناسان غرب در زمینه رفتارهای جنسی با واقعیت های زندگی آنان یادآور این قصه منظوم ماست که «یکی بر سر شاخ بُن می برید!!»

ادیان آسمانی و توحیدی، بی استثنا، با رابطه جنسی خارج از حریم خانواده مخالفند. «عهد عتیق» با نظر مثبت به غریزه جنسی می نگرد، اما هرگونه پیوند با غیر همسر را به شدت منع می کند و فرد خطاکار را مشمول مجازاتهای سخت می داند.

مسیحیت چه پروتستانیسم و چه کاتولیسم، با روابط قبل از ازدواج و زنای محصنه مخالف است. پاپ پل ششم، در بیانیه ی 1976 خود در پاسخ به پرسشهایی درباره اخلاق جنسی تصریح می کند که: «هر رابطه جنسی باید در چارچوب ازدواج باشد»

پیش از آن پاپ پیوس یازدهم در 1930، روابط قبل از ازدواج، زنای محصنه، عقیم سازی، کنترل موالید، سقط جنین و طلاق را ممنوع اعلام کرده باشد.

اسلام رابطه جنسی با غیر همسر شرعی را زنا به حساب می آورد و قرآن مجید در آیات زیادی از آن تعبیر به سفاح، فحشاء، فاحشه، راه بد و تجاوز کرده است.

«و به زنا نزدیک نشوید که کار بسیار زشت و راه بدی است!»(29)

خداوند لواط و سحق را نیز فاحشه (بسیار زشت) می خواند:

«و لوط را فرستادیم هنگامی که به قوم خود گفت: شما عمل بسیار زشتی انجام می دهید که هیچ یک از مردم جهان بیش از شما آن را انجام نداده است.»(30)

و درباره آن تعبیر به بریدن راه (یقطعون السبیل) (31)می کند که مراد از راه تداوم نسل انسان است و معنایش این است که ازدواج پسندیده ترین و محکم ترین وسیله بقاء نوع آدمی و عامل مهم حیات طیبه مجتمع انسانی است.

آیه 32 سوره اسراء: «لا تقربوا الزّنا انه کان فاحشة و ساء سبیلاً» اولاً سخن نمی گوید که زنا نکنید بلکه می گوید به زنا نزدیک نشوید. از این رو، همه عوامل و مقدمات تحریکات میل جنسی، در خارج از محیط زناشویی و نیز همه گونه ایجاد مانع برای ازدواج و یا دامن زدن به طلاق، راههای نزدیک شدن به گناه بسیار زشت زنا به حساب می آیند. ثانیا در عبارت (انه کان فاحشة) سه تأکید به چشم می خورد:

اِنَّ، کانَ فعل ماضی و تعبیر فاحشه است. ثالثا تعبیر (ساء سبیلاً) می رساند که رابطه نامشروع جنسی راههایی برای مفاسد اجتماعی دیگر باز می کند.(32)

در روایات پیشوایان معصوم شیعه علیهم السلام تصریح شده است که زنا و لواط مشکلات و مسایل زیر را باعث می شود:

1- نورانیت چهره را از بین می برد؛

2- روزی را قطع می کند و فقر را می آورد؛

3- آهنگ مرگ را افزایش می دهد؛

4- نسل را قطع می کند؛

5- تدبیر و برنامه ریزی فردی واجتماعی را مختل می سازد؛

6- خرابی دنیا و نابودی نظام اجتماعی را مختل می سازد؛

7- مرگ های ناگهانی را زیاد می کند؛

8- عفت و غیرت را می زداید و دوباره دور باطل و انحرافات اخلاقی از سر گرفته می شود؛

9- فرزندان زنا، علاوه بر اینکه در معرض معضلات گوناگونی قرار می گیرند، کشش به سوی انحرافات جنسی در آنها بیشتر از پاکزادان می شود؛

10- تربیت فرزندان به فراموشی سپرده می شود؛

11- اطمینان به اعناب از بین می رود؛

12- در ارث افراد خلل وارد می شود؛

13- خشونت و قتل افزایش می یابد؛

14- بلاهای طبیعی مانند زلزله پدیدار می شود؛

15- تمایل به ازدواج و تشکیل خانواده رو به کاهش می گذارد.(33)

علاوه بر این گرفتاریهای دنیایی که علم و تجربه هم بخش زیادی از آنها را ثابت کرده است، فرد گناهکار در آخرت دچار سه بلای بزذگ می شود:

* خشم پروردگار

* بدی و سختی محاسبه اعمال

* وارد شدن یا حتی جاودانه ماندن در دورخ

اینجاست که باید به تحلیل غلط مارکسیست ها و فمینست های کژ اندیش هم تأسف خورد و هم خندید که می گویند: «بکارت زن مانند جهاز او وسیله ای بوده است که می بایست از مردی (پدر) به مرد دیگر (شوهر) منتقل شود. مبارزه با این زورگویی مردانه و گرفتن این حق جزو آزادی زنان است!»(34)

و می بینیم چگونه با این شعارهای غیر انسانی و بی منطق، فساد را در جامعه افزایش دادند، اساس خانواده ها را متزلزل ساختند و بیش از همه زنان را که مظاهر حیا و عفت هستند و بیش از مردان به مسایل عاطفی و ازدواج و تربیت فرزندان وابسته اند، قربانی مطامع خود کرده اند. آیا مبارزه با پاکدامنی زنان، به سود زنان تمام شده است یا هوسرانی مرد را ارضا کرد و زن را به قربانگاه فسادهای اخلاقی و بیماریهای جسمی و روانی فرستاده است؟

خوشبختانه تحقیقات نشان می دهد که مردم غرب بعد از سالها دست و پا زدن در منجلاب عفن فسادهای جنسی، اینک خسته و سرخورده از رفتارهای غیر انسانی، به «خانواده» توجه زیادی کرده اند و از ارضای میل جنسی خارج از چارچوب ازدواج و خانواده فاصله گرفته اند. در 1984 مجله تایم مقاله ای که روی جلد نیز عنوان آن را «رابطه جنسی در دهه 1980، انقلاب به پایان می رسد» آورده بود منتشر ساخت که نویسندگان با اتکا به آمارهای پژوهشی اظهار کرده بودند: «انقلاب جنسی دهه های 1960 و 1970 که روابط جنسی قبل از ازدواج و زنای محصنه را ترویج می کرد رو به خاموشی گذارده است و مردم بیشتر علاقمند به روابط دراز مدت همراه با پیمانی زناشویی هستند. آنها از روابط جنسی اتفاقی و داشتن چند شریک، زده شده اند و بیشتر به تعهد، صمیمیت و روابط پایدار در ازدواج می اندیشیند»(35) دهها پژوهش دیگر نیز این ادعا را ثابت می کند که مردم به خصوص جوانان رابطه جنسی را همراه با عشق و تعهد دراز مدت می خواهند. از طرفی گزارش جانوس در زمینه رفتارهای جنسی آمریکاییان نشان می دهد که مردم بر مذهبی بودن طرف مقابل به عنوان عامل مهم در انتخاب همسر و دوام زندگی زناشویی تأکید کرده اند و همان گونه که قبلاً یادآور شدیم خانواده را مهمترین و بهترین نهاد اجتماعی معرفی نموده اند و مانند نویسنده کتاب زن کامل عقیده دارند:

«از حیثیت روحی برای اینکه رابطه جنسی به ارضا کامل بینجامد، زن و مرد نیاز دارند که یک رابطه شخصی عالی با خدایشان داشته باشند، زیرا در این صورت وصال آنها مقدس و زیبا خواهد بود و به گونه ای مرموز با یکدیگر یکی می شوند. روابط جنسی به صورت مکانی درمی آید که در آنجا مرد و زن یکدیگر را در یک بعد تازه کشف کنند.»(36)

آیا این نشان نمی دهد که هم مذهب و هم خانواده ریشه در فطرت انسانها دارند! مردم شناسان نیز می گویند «تاریخ هیچ گروهی را در هیچ زمانی نشان نمی دهد که بدون مذهب و بدون خانواده باشد.»

خلاصه آنکه غریزه جنسی این قوی ترین غریزه بشری و این موهبت بزرگ الهی برای تشکیل خانواده، به وجود آمدن فرزندان و تربیت شایسته آنها، در انسان به ودیعه گذاشته شده است. باید از این محرک برای پیوند زناشویی استفاده کرد و آنها را در خانواده که هادی مشروع و مقدس است به بهترین وجهی ارضا نمود. ارضا غریزه جنسی با همسر مشروع و دایم علاوه بر لذت جسمانی، عواطف پاک انسانی را ارضاء و تلطیف می کند، مودت و رحمت را در اعضا خانواده زیاد می نماید. عفت و حیا را در جامعه می گستراند، جلو فسادها و تجاوزها را می گیرد، استعدادها و خلاقیت های انسان را شکوفا می کند و در یک کلام سکینه و آرامش را به جای اضطراب و اختلال فکر می نشاند.

پیروان ادیان الهی باید به مبارزه بی امان خود با دشمنان بشریت که می خواهند از طریق دامن زدن به تحریکات جنسی اساس خانواده را سست کنند و فساد را در جامعه زیاد نمایند، ادامه دهند و با آموزش های اخلاقی و دینی و حفظ فرزندان خود از عوامل محرک جنسی آنها را باحیا، عفیف و متعادل تربیت کنند. حکومت ها و به خصوص مسئولان ممالک اسلامی باید از هر اقدامی برای تشکیل خانواده و تسهیل ازدواج جوانان خودداری نمایند.

پی نوشت ها:


1- Masters, W, H, Johson, V, F and Kolodny, »Sexuality R,C Human «Scott, Foresman and company , 1985, U.S.A

2- بهزاد، محمود - «ابعاد انسانی نوع آدمی» ص 103 و 96، انتشارات هدایت - 1372 - رشت

3- رایش ویلهلم «فونکسیون ارگاسم» استپان سیمونیان و آندرانیک ویگسیان - کتابفروشی ایران - 1994 مریلند آمریکا

4- کاشانی، مولی محسن فیض «المحجةُ البیضاء فی احیاء الاحیاء» - ج 3 - ص 65 - مکتبة الصدوق - تهران

5- مطهری مرتضی - «ده گفتار» ص 18 - انتشارات صدرا- 1360 قم

6- طباطبایی، سید محمد حسین - «المیزان فی تفسیر القرآن» ترجمه سید محمد باقر موسوی - ج 13 - ص 9-148 - مرکز نشر فرهنگی رجا - 1366 تهران

7- طباطبایی، سید محمد حسین - «المیزان فی تفسیر القرآن» ترجمه محمد رضا کرمانی و سید محمد خامنه ای، ج 4 - ص 421 - مرکز نشر فرهنگی رجا - 1366 تهران

8- ویل دورانت - همان - ص 183

9- طباطبایی، سید محمد حسین - «المیزان فی تفسیر القرآن» ترجمه محمد رضا کرمانی و سید محمد خامنه ای، ج 4 - صص 308-305 - مرکز نشر فرهنگی رجا - 1366 تهران

10- رایش، ویلهلم - «فونکسیون ارگاسم» ترجمه استپان سیمونیان و آندرانیک رئسیان، ص 19 - کتابفروشی ایران - 1994 - مریلند آمریکا

11- ساروخانی، باقر «مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده» ص 24-23 - انتشارات سروش - 1370 - تهران

12- premarital sex

13- Marriage

14- Fxtramarital sex

15- swinging

16- Laurence steinberg »Adilescenace« NCC.raw Hil, 1993.U.S.A

17- Hyde,Janent, »Sexuality Understanding Human« MCGWHILL, 1986,U.S.A

18- Bryan, s & Devault,C, »and Family Experience The Marriage« West Publishing, Company, 1989,U.S.A

19- بحار الانوار

20- Bancroft, John »and its Problems Human sexuality« churchil Livingrtone, 1983, U.S.A

21- مطهری، مرتضی - «آشنایی با قرآن» ج 4 - ص 15-14، انتشارات صدرا - 1374 - قم

22- Hyde,Janent, »Sexuality Understanding Human« MCGWHILL, 1986,U.S.A

23- دورانت، ویل، همان ص 134

24- Antony Thompson, »sex: A review of the researches literature Extramarital« Journal of sex Research, 1983, 19, 1-22

25- Hyde, Janet, Ibid

26- سوره نساء - آیه 25

27- سوره مائده - آیه 5

28- Janus,s & Janus, C, L»The Janus Raport on sexual Behavior« 1993, U.S.A

29- سوره اسراء - آیه 32

30- سوره عنکبوت - آیه 28

31- سوره عنکبوت - آیه 29

32- تفسیر نمونه - ج 12 - صص 103-102

33- ری شهری، محمد «میزان الحکمه» - باب الزنا

34- Masters, W, H, etal, Ibid

»Swx in the 80's: the revolution is over« Time, 1984

35- sex in the Boy's: the revolution is over Psycholog Today, 1983, July, 40-49

36- به نقل مورگان ماربل «زن کامل» ترجمه پریسا علی نیا - ص 110، 1376، انتشارات خجسته تهران

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر