عصر ما میزبان جریانهای فکری است که از تاریخ دیروز گذشته و به جغرافیای امروز رسیده است. و در این مرحله نیز، پس از تعامل با علوم و اندوخته های عصری، به سوی آینده روان خواهد گردید. در بین طیفهای فکری رسیده به روزگار ما، برخی به لحاظ حجم اثرگذاری و کثرت پیروان و برخی هم به خاطر درجه خلوص و حقیقت مندی، دارای اهمیت و در خور صرافت می باشند. دسته ای ازاین طیف های فکری، «جریانهای جویباری» هستند که از دوره رنسانس براساس بینش مادی گرایانه آغاز گشتند و به مرور زمان «نهر اعراض و انکار» را در برابر حقیقت دین و حقایق عِلْوی تشکیل دادند. این جریانها قبل از آنکه از روح پرسشگری و حق جویی برخوردار باشند از نفرت و بیزاری سرشار بودند. نفرتی که از دفاع غیرمعقول کلیسا درباره دین و توصیف غیرعالمانه علماء آن، از آموزه های دینی انجام شده بود و به تدریج به سایر بخشها کشیده شد.
کلیسا که خود راوکیل «خدا و مسیح» می دانست لازم دید از هر طریق ممکن از موکلین خود دفاع نماید، اما بواقع آنچه را انجام داد دفاع از پندار دین بود نه حقیقت آن، دفاع از تحریف بود نه دین حنیف. بدیهی است جریانهای فکری در آغاز با توجیه مخالفت با کلیسا مطرح شدند و در ادامه هم به مخالفت و ستیز بااساس دین و اصالتهای دینی برخاستند و با پشت کردن به عالم غیب، در پیشگاه آزمون و تجربه، زانوی بندگی زدند و بدون کمترین ملاحظه، همه گزاره های دینی را که اثبات و انشایش، ورای تجربه وحواس ظاهری بود باطل و خیال انگاشتند، تا جایی که «وجود» تنها با «نمود» احساس شدنی و آزمودنی، پذیرفته بود و لاغیر، سرانجام آن شد که «غیب و قداست» را مردود شمردند و به تعبیری دیگر به «هیولای سکولاریزم» در همه ابعاد و زوایای زندگی خوش آمد گفتند، از خیمه بشری «عمود خداباوری» را برداشتند و «عمد خودمحوری» را به جای آن گذاشتند و باجملات هول انگیزی همچون خدا مرده است و یا خدا وارد دوران بازنشستگی شده است، پرونده حضور خدا را در متن زندگی و دنیای مردم، مختومه اعلام نمودند مگر در قالب احساسات نازک خیالانه و اظهارات رمانتیک بی اثر آنهم در حوزه مسایل شخصی و خصوصی....
پیشگامان این نگرش با تدوین «مکتب اومانیسم» واصالت بخشیدن به انسان و امیال او «آیین هدونیسم» یا لذت گرایی را وضع نمودند تا بشر به هر چه خوش آیندش باشد خوش آمد گوید، طبیعی است تأمین لذت گرایی برای انسان محور شده و اصالت انگاشته شده، خط مشی و استراتژی ویژه ای می خواهد که طراحی لیبرالیسم و اباحه گری پاسخ به این نیاز کاذب بود، آشکار است که در این مسیر فضایل و فضیلت ها ویران و قدرت گرائی و لذت طلبی آباد می گردد و چون می دانستند هرچقدر انسان مسلط تر بر طبیعت باشد. مقتدرتر خواهد بود و هرچه دامنه اقتدار فزونی یابد، امکان تامین لذتها و شهوتها بیشتر می شود، به طور تصاعدی پیشرفت در فن آوری و ابزارسازی را طی نمود و بعد از این استیلا هم میل به استعلاء در او پدید آمد و فرعونی پدیدار گشت، که از همه زوایای زندگی اش، فریاد «انا ربکم الا علی» به گوش می رسید اما علیرغم این جریانهای مادی گرایانه، جنبش ها و قیامهایی بر محور عدالت و بازگشت به معنویت برپا شد که در راس همه این قیامها، باید از نهضت عظیم انقلاب اسلامی، به یگانگی و ممتازی تمام، یاد کرد انقلابی که یلدای دوهزار و پانصد سال ستمشاهی، را شکست و نوید نورانی «یخرجهم من الظلمات الی النور» را به انسان مضطر و مستضعف داد و خود نیز با امتثال به کریمه «قالوا ربنا اللّه ثم استقاموا» در راه مستقیم ماندن استقامت ورزید و در نبرد جهانی احزاب، وارد گردید. نبردی که در یک طرف حق و تنهایی حق بود و در طرف دیگر، باطل با همه شقوق و شقاوتش، در یک طرف علی بود با درخشندگی «یعلوا و لا یعلی علیه» و با منطق بالنده «یستمعون القول و یتبعون احسنة» و در طرف دیگر عبدودهای مهیب با پیکره ای پولادین، نمادی از قدرت و صنعت عصر، در این نبرد نابرابر، گمان هیچ کس، غلبه غربت بر جماعت و پیروزی استضعاف بر استکبار نبود. اما روند حق، با گمانها و پندارها، پیش نمی رود، روند حق، با مشیت الهی دمساز است که فرمود: «ونجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین» و خدا بشارت فرمود که امامت زمین و وراثت آن به صالحان می رسد. امروز هم ایران سرافراز در راستای همین مشیت، مصمم است که رسالت تاریخی خود را در اقامه حق و ازاله باطل انجام دهد و بی گمان امداد الهی، مدد راهبر و رهروان خواهد بود ولو آنکه دشمنان ، عُدّت بی شمار داشته باشند و وحدت بسیار، اما به تعبیر کریمه الهی، عدّت شان، با تحقق «کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة» بر فنا و وحدتشان، با پرده گشایی آیه «تحسبهم جمیعا و قلوبهم شتّی» برملا خواهد شد، ناگفته نخواهیم گذاشت که مدد و نصرت الهی، ما را به راحت و عافیت نخواهد کشاند بلکه همه اینها زمینه شناخت و ظهور تلاش بیشتر، خواهد بود. امروز دشمنان، ما را فارغ از فتنه ها، نخواهند گذاشت، استکبار به گمان یک قطبی شدن جهان، خود را «ناظم نظم نوین» دانسته و برای پوشش دادن به «منویات منکرش» نقاط حساس اثرپذیری و اثرگذاری را شناسایی نموده و با برنامه ریزی های خاص در پی اهداف خود روان می گردد.
دشمن غیر از توجه ویژه و اساسی به دو بخش فکری جامعه، یعنی «دانشگاه و مراکز تعلیمی» و «رسانه ها و مراکز تبلیغی» دو قشر زنان و جوانان را به عنوان مخاطب برنامه های خود مدنظر دارد، زنان بدلیل اثرگذاری بر امروز جامعه و جوانان به جهت اثرگذاری بر فردای جامعه، لیکن زنان با توجه به سابقه مظلومیت و نداشتن آگاهیهای ضروری، انتخاب اول آنها می باشند. که آنها به عنوان «هدف» نیمی از جامعه و به عنوان «وسیله» اثرگذار بر کل جامعه خواهند بود.
به زعم دشمنان، زنان باید در مسیر امواج مسموم و تعالیم بدور از تعالی قرار گیرند تا نشاطشان به یأس، آرامششان به تشویش و یقین ایشان به تردید منتهی گردد و سرانجام در این ویرانه سرا اینها «مضطر» و آنها «ملجأ» شوند به روشنی می یابیم که دشمنان فکری اسلام، بدلیل عدم توانایی در برابر منطق حق، با شلیک القائات و شبهات در «اردوی اعتماد و اعتقاد به اسلام» زمینه را برای خروج و کاهش نفرات فراهم می نماید تا خیال باطل خود را اثبات کنند که پیام دین در عصر حاضر «نارسا» و ماهیت دین برای اداره بشر «ناکارا» و راه حلهای دینی برای گشایش گره های موجود «ناروا» است.
پس با در نظر گرفتن همه عوامل و علایم، باید موقعیت کنونی را دریافت و در محورهای لازم به فعالیت های کاربردی اقدام نمود که اینک مواردی از آن مطرح خواهد گردید.
الف: توجه جدی و بدون انقطاع نسبت به موضوع زن و مسائل زنان
در دنیای کنونی، زن به عنوان یک اولویت جهانی محسوب شده و مورد توجه برنامه ریزان کشورها می باشد و از همین رو خیزش ها و جنبش هایی با عنوان دفاع از زن به طرح مسایل زنان پرداخته اند که البته توده ها و نخبگان زنان، در برابر این امواج، واکنشهای متفاوتی را نشان داده اند عده ای با یک آرایش انفجاری، پذیرای هرگونه جنجال بوده و در برابر مردان به ستیز برخاسته اند و با بزرگنمایی مشکلات موجود، و تعمیم آن به همه سطوح، در پی مشق های سفارش شده، هستند عده ای دیگر خاموش و خمود در پی انفعالند، میدان ذهن و روحشان به آخر خط مسابقه می ماند، هرکس زودتر وارد شد، او برنده است و غالب، بیشتر به تسلیم شدن خو گرفته اند تا تصمیم گرفتن.
اما عده آخرین نه بر دَم انفجارند و نه در دام انفعال، براساس اعتدال، درستی ها را با بصیرت بر می گزینند و نادرستها را با علّت بر می گردانند، از اصالتها ذره ای عدول نمی کنند و بر واقعیت ها هم سرپوش نمی گذارند که این مشی و منش زن مسلمان در عصر انقلاب اسلامی است، او در یک «تعامل خردمندانه» بین وظایف فردی و ضرورتهای اجتماعی و نقش های خانوادگی، به تعادل بالنده، دست می یابد.
ب : برخورد با تحمیل مشکلات و معضلات غرب و توّهم آن به عنوان معضل بومی
یکی از شیوه های فریبکارانه استکبار علاوه بر تحمیل گرفتاریها و معضلات خود به سایر کشورها قبولاندن مشکلات جامعه خود به سایر جوامع است بگونه ای که توهم بومی بودن معضل، برای برنامه ریزان و عناصر فرهنگی اجرایی ایجاد شود، این سه فایده فوری برای آنها به دنبال دارد. اول آنکه بخشی از گرفتاریها بواسطه توهم عمومیت داشتن مشکل، برای مردمشان کاهش می یابد دوم آنکه با تحمیل مشکلات خود به دیگر جوامع در واقع آزمایشگاهی رایگان برای آزمون طرحها و فرضیه هایشان فراهم می گردد و در نهایت هم سلب اقتدار و اختیار ملی کشورها در شناسایی مسایل و حل آن بدست می آید.
پس برنامه ریزان جامعه ما، باید بیش از همیشه، در این موضوع هوشیار باشند تا مثلاً تب آنها در پدیده فمنیسم یا زن انگاری، که از عفونت ظلم غرب به زن نشأت گرفته با تن پوشهای اضافی «هیاهو و جنجال» بطور مصنوعی برای ما ایجاد نگردد، فمنیسم پرشی است معیوب، در برابر ظلمهای بی حد جامعه غربی نسبت به زن، ظلم هایی همچون عدم امکان مالکیت برای زنان تغییر اجباری شخصیت حقوقی پس از ازدواج خشونت جسمی و آزار جنسی ترویج زن بارگی مردان عادی سازی و پذیرش مادران مجرد تحقیر زنان با لیبرالیسم جنسی کالا انگاری زنان در توسعه مقبولیت تک والدی تجارت زنان و دختران و تقدم جنسیت بر انسانیت، همه و همه دردهائی است، که در جوامع غربی، قاعده و هنجار مقبول، تلقی شده است اما در نظام حقوقی اسلام که براساس «کرامت انسان» طراحی شده اثری از تحمل ظلم و جانبداری خروج زن یا مرد از مواضعی که خداوند عالم به «مهر و حکمت» برای آنها تعیین نموده، نیست. فلذا چیزی به نام فشار و نادیده گرفتن نیازهای زن، و طبیعت او، موضوعیت ندارد که موجهای رفع ظلم در برابرش ایجاد شود، البته این به معنای نفی مشکلات موجود در اجتماع ما که خوشبختانه به صورت قاعده و عام در نیامده اند، نیست بلکه باید همه آن موضوعات در موضع خودش، حل و بررسی گردد.
ج: ضرورت ورود متفقهان و اندیشمندان اسلام در حوزه مسائل زنان
حکومت اسلامی طرح پروردگار عالم است در اداره شایسته دنیای انسان، و فقه نیز آیین نامه اجرایی حکومت اسلامی است از این روی فقه و فقیه دوران حکومت، باید بیش از هر زمان، پاسخگوی مسائل و موضوعات حادث و قدیم، در همه حوزه ها، منجمله در حوزه مسائل زنان، باشد. سؤالات و شبهات و دغدغه ها را شناسایی و نیازهای موجود را پاسخگو گردد.
با توجه به اینکه فقه بیانگر حداقل روابط انسان در ارتباطهای چهارگانه او باخدا خود جامعه و طبیعت است و به بیانی دیگر، فقه، تعیین کننده کف مناسبات انسان، در این ربطهای اساسی است و سقف آنرا به سمت تعالی، با تحصیل و توفیق، ممکن و مجزی می داند فقیهان باید علاوه بر تفقه، آگاهیهای لازم را نسبت به عناصر مؤثر در تشخیص حکم همچون زمان مکان و انسان داشته باشند و در موضوع مورد بحث ما که مسائل زنان است ضمن ترسیم دقیق جایگاه زن در نظام حقوقی اسلام، به سؤالات و شبهات و القایات نیز پاسخ دهند تا زمینه نظری برای برآورده شدن انتظارات زن مسلمان از «حکومت دینی» و همچنین تأمین انتظارات حکومت دینی از «زن مسلمان» فراهم گردد. مع الاسف تجربه موجود حاکی از این است که کثیری از عالمان برجسته و بزرگان فرهیخته از ورود به مسائل زنان بدلیل * عدم احساس ضرورت * کم اثر دانستن زحمات * ملاحظه دشواری و خطرات استقبال ننموده و یا خودداری می نمایند اما رسالت عظیم «فاسئلوا اهل الذکر» هم جامعه را متوجه عالمان می کند و هم عالمان را مسئول گشایش درهایی می کند که سائلان آنرا می کوبند پس لازم است علماء بزرگوار ایجابا در حوزه حقایق و معارف دینی جایگاه انسانی خانوادگی اجتماعی زن را شناسائی و با صورت بندی تازه تنظیم و در قالب کلام روز عرضه بدارند و سلبا نیز در حوزه نقد و معرفی اندیشه های الحادی شبهات و القایات را طرح و طرد نمایند.
د: اصالت نه با زن است نه با مرد، اصیل انسانیت است و بندگی خدا
ذکوریت و انوثیت مرکبی است که روح انسانیت بر آن راکب و سوار است و در این رابطه اگرچه راکب اصالتمدار است اما مرکب را نیز نمی توان نادیده انگاشت انسان با سه لایه وجودی روحانیت جسمانیت جنسیت بگونه ای است که هرچه به غشاء و ظواهر او نزدیکتر می شویم تفاوت ها بیشتر و اصالتها کمتر می گردد و بعکس هرچه به باطن و اساس می رویم تفاوتها کمتر و اصالتها بیشتر می شود. در مرتبه روحانیت ردپایی از تفاوت نیست «ماتری فی خلق الرحمان من تفاوت» اختلافها در اصالتها راه ندارد که «خلقکم من نفس واحدة» است انسانها در مرتبه جسمانیت به حسب فاصله از اصالت دارای تفاوت و اختلاف می گردند و در مرتبه جنسیت این اختلافات تام می شود و شریعت مقدس که تشریعش انطباق تمام با تکوین دارد هرگز نمی تواند این اختلافها را خیالی و سفسطه بیانگارد و جدای از واقعیت ارتباط روح با مراتب جسمانیت و جنسیت به تشریع و تقنین بپردازد بی تردید نادیده انگاری این حقیقت ضمن اینکه آسیبهای فراوانی را به انسان و جامعه وارد می آورد از چشم بصیرت زنان و مردان عمیق و فهیم که دستخوش امواج جنجالها نمی گردند مغفول نمی ماند بلکه تسامح و غفلت در برابر آن سخت مورد اعتراض خواهد بود که ایشان بدور از «هوی و هیاهو» به اعتدال می اندیشند نه به استیلا، این مهم به طور جد لازم است که در تمامی برنامه ریزی ها و سیاستگزاریها لحاظ گردد. برای مثال طبیعت زنانه ای که از اسم جمال حضرت حق به زن افاضه شده تا در ستر، به کارهای سترگ بپردازد کارهایی همچون تمشیت خانه و تربیت اهالی آن، لازم است این طبیعت، در برنامه ریزی ها مورد توجه قرار گیرد تا ذره ای جواز آسیب رسانی، به آن از طریق حکومت داده نشود با این نگاه آیا مثلاً اضافه کاری در نظام اداری برای زنان باید هم از جهت انتظار و هم از جهت احتساب مطابق مردان طراحی گردد؟ یا وقتی خداوند می فرماید «یسئلونک عن المحیض قل هو اذی» آیا این اذیت که امروز با عنوان سختی کار در مشاغل از آن یاد می شود جایی برای محاسبه در نظام اداری و اشتغال و یا خانه داری و تعیین اجرت المثل و غیره ذلک دارد؟ این نمونه های کوچک و اندک از مسائل بزرگ و بسیار است باید روشن و مستحکم دیدگاه اسلام و قرائت انقلاب اسلامی از جایگاه، وظایف و حقوق زنان در قلمروهای سه گانه الف: تکامل انسانی ب: وظایف خانوادگی ج: ضرورتهای اجتماعی معلوم گردد تا ضمن برطرف شدن دغدغه های زنان زمینه برای برآورده شدن انتظارات از آنها هم فراهم گردد به همین دلیل شورای فرهنگی اجتماعی زنان به عنوان شورای ترسیم سیاستگذاری و تبیین ضرورتها براساس رهنمودهای امام رحمة الله علیه و رهگشودهای مقام معظم رهبری در ادامه فعالیت های گسترده خود در زمینه شناخت موضوعات و مسائل زنان و ارایه راهکارهای متناسب به تداوم این رسالت سترگ در قالبهای اثرگذار و ثمرمند، می اندیشد امید است با پاسخ مثبت و بذل همت فرهیختگان دلسوز و علماء دردمند، بتوانیم با تدوین و نشر مطالب، به شیوه های «عقلانی فکری» و «عقلائی فطری»، گام مؤثری را در تبیین نظرات اسلام عزیز برداریم تا این شریعت مقدس در حصار مظلومیت «ندانستن» «نخواستن» و «نرسیدن» نماند و همگان بتوانند طریق تکلیف را به توفیق بپیمایند که این یگانه راه خدمتگزاری امروزو سرافرازی فردا خواهد بود.
من الله التوفیق و علیه التکلان