برای اول مظلوم تاریخ

مردی بود از قبیله آفتاب با دلی به وسعت بی کرانه ها او را نه زمانه می شناختش، نه زمانیان اندیشناک بود بر «قوم خویش » و بر «ابنای روزگار» و بیمناک بر هوسهایی که چشمهای بصیرت را به یغما برده بود.

مردی بود از قبیله آفتاب با دلی به وسعت بی کرانه ها او را نه زمانه می شناختش، نه زمانیان اندیشناک بود بر «قوم خویش » و بر «ابنای روزگار» و بیمناک بر هوسهایی که چشمهای بصیرت را به یغما برده بود.

به قدری که بر سرگذشت پیشینیان آگاه بود، بر سرنوشت آیندگان نیز اندیشه می کرد.

چه شامگاهان که سر بر بالین آسایش نمی نهاد مگر با قیام و قعود عارفانه اش و چه صبحگاهان که برنمی خاست جز با کمر بستن به خدمت خلق.

به که می مانست که کسی را با وی مانندی نبود و که چون او می دانست که دانای اسرار مگو او بود.

در شجاعتش همه دانند که «اسد بیشه فتوت » بود و بر عدالتش همه معترف، تا بدانجا که «شهید عدالت » نام گرفت.

هیچ کس، چون او آن مقام نیافت، کعبه به یمن قدمش چاک می زند و مسجد به خونش، غسل طهارت می کند.

کدام مرشد و مرادی توانی یافت چون محمد که در لیلة المبیت پیشمرگی او کند و کدام همسری توانی جست جز فاطمه که کوثر در شان اوست. در نبرد هماوردی نداشت و در دوستی، نظیری نه. روح بی قرارش جز درگاه نیایش، قرار نمی یافت، لطایف حکمی و آیات قرآنی حد کلام او بود و عمل به احکام آن، مرام او.

درس آموخته مکتب وحی بود و شکوه دین، جلوه ای از شگفتی های او. به برق نگاهی، رعدی در دلها برمی فروخت و به اشاره سرانگشتی، مس وجود، طلای حقیقت می شد و ...

اما آیا از غربت این اول مظلوم عالم همه شنیده ای: - از نجوای شبانه اش با چاه. - از گریه های غریبانه اش در نماز. - از شکیبایی 25 سال، سکوت و خانه نشینی. - از تازیانه های ناجوانمردانه ای که بر پیکر فاطمه اش زدند. - از طعنه ها و سبک سری هایی که چون گرز گران بر سرش می کوفتند. - و بیش از همه تنهایی غریبانه علی.

آن هم بعد از عروج مردی که وجودش از او هست یافت و مرگ بانویی که هماره یکتا انیس و مونس او بود.

دیگر برای علی جز اندوه و تنهایی و غریبی چیزی نمانده است; دیگر کسی را هماورد و همتای او نیست.

او در این عالم تنها بود، مظلوم زیست و مظلومانه نیز زندگی را بدرود گفت.

«علی مظلوم تاریخ »

احمد فغانی عضو هیات علمی دانشگاه سبزوار

علی دیباچه دیوان هستی است علی گلواژه بستان هستی است امیر کاروان صبر و ایثار هژبر عرصه های عشق و پیکار همای رحمت باریتعالی خدیو ملک جان، نخل تولا علی فخر، بشر، نور الهی علی شمشیر حق، خصم تباهی علی معنا و مفهوم صبوری علی میزان و دریای غیوری علی رکن ولا، باب هدایت علی حبل المتین، رمز کفایت علی فرزند قسط و عدل و دادست علی اصل نماز و اتحاد است علی «انا هدیناه السبیل » است علی بر جمله گمراهان دلیل است علی معنای «نحن الراسخون » است علی هم وارث محراب و خون است علی قطب الرحی، تقوای مطلق فداکار محمد، بنده حق علی کعبه، علی ایمان، علی دل علی مروه، صفا، حلال مشکل علی مظلوم تاریخ غدیر است علی شمس الضحی، بدر منیر است علی معیار و میزان حقیقت علی گنج سخا، پیر طریقت علی تفسیر قرآن مبین است علی زیب و فرو بنیان دین است علی تفسیر و معنای «صراط » است شفیع شیعیان گاه مماتست علی اندر صلابت همچنان کوه علی چون آب، صاف و پاک و نستوه علی یار یتیمان، همدم چاه علی دست خدا، گرد و دل آگاه غدیر آمد، علی با حق قرین شد امیر مؤمنین اندر زمین شد غدیر آمد سرور ما فزون شد غم از دلهای محرومان برون شد غدیر آمد محمد یافت فرمان ز نزد حضرت حق حی سبحان نما تبلیغ «ما انزل » محمد به گوش جان شنو فرمان سرمد اگر سرپیچی از حکم جلالت نکردی هیچ تبلیغ رسالت رسول ما، علی را مقتدا کن ره حق را تو از باطل جدا کن نبی بگرفت دستان علی را و محکم کرد پیمان ولی را ولایت را چراغ راه ما کرد علی را همدم و همراه ما کرد پیمبر گفت هان «من کنت مولاه » علی مولای او باشد به هر راه خدایا باش یار دوستانش و دشمن باش تو با دشمنانش تمام عرشیان، خیل ملائک و جمله فرشیان یکسر، یکایک تمامی تهنیت گو، دست افشان به لب ذکر خدا، مولا علی جان علی «بخ لک » مولا توئی تو امیری «خواجه لولا» توئی تو صفابخش دلی، نخل امیدی شهید و همسر و باب شهیدی تو رب النوع انواع کمالی تجلی بخش ذات لایزالی تو عنقای بلند آوازه هستی تو بر ارکان دین شیرازه هستی تو فصل سبز ایمان و صفائی تو آن آئینه ایزد نمایی غدیر آمد گشایش گشت حاصل و روشن شد خدایی ها دلایل غدیر آمد خدا اکمال دین کرد و شادان قلبهای مؤمنین کرد بود امروز روز عهد و پیمان غدیر و روز رجم خصم و شیطان شده نومید از دین خیل کفار کمال دین حق گشته نمودار غدیر خم، چراغ اهل عرفان غدیر است آزمایشگاه ایمان علی از جانب حق گشته منصوص ولایت هست چون «بنیان مرصوص » علی راه خدا، همتای کوثر علی شد قوت قلب پیمبر علی قرآن ناطق، کان جوداست علی نام خدا، فخر وجود است قسیم جنت و نارست مولا نعیم و میر ابرار است مولا بود حب علی شیرین تر از شهد بود نام علی یادآور عهد تناور نخل دین شد از جهادش شکوفا شد گل باغ مرادش «فغانی » کن طلب از حی داور «علی » گیرد دو دستت روز محشر

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر