بسیار خوانده ایم که امام شهیدان، مظلومند; این مظلوم به کدام معنا است؟
ریشه مظلوم «ظلم » است و ظلم ضد عدل و عدل، نهادن هر چیزی در جایگاه خویش است . پس مظلوم به کسی می گویند که از جایگاه اصلی خود، کنار زده شده باشد . این تعبیر زیارت عاشورا، تفسیری بر معنای مظلوم است: «وازالتکم عن مراتبکم التی رتبکم الله فیها» . «شما را از آن مرتبه هایی که خدا شما را در آن جایگاه قرار داده بود، کنار زدند» ، این یک معنا برای مظلوم .
گاهی «مظلوم » را به معنای کسی که جفایی و ستمی خاص در حق او شده باشد، به کار می برند . این استعمال بسیار شایع است و ارتباط با همان معنای اول دارد . (1)
معنای دوم، هم دو صورت دارد:
مظلومی که در برابر ستم ایستاده است و به او ظلم شده است: مظلوم ظلم ستیز .
مظلومی که در برابر ستم و تحمیل ذلت، تسلیم شده است .
تعبیر «مظلوم » که برای امام حسین (ع) به کار گرفته شده است به دو معنا است: «آن کس که از جایگاه خویش - که خدا برای او مشخص نموده بود - کنار زده شده است » و «ظلم ستیزی که بر او در راه مبارزه با بیدادگری و احقاق حقیقت، ستم رفته است .»
آیا انگیزه قیامها گوناگون است؟
از همه ابعاد این قیام که چشم بپوشیم، قیامی است برای ما و برای اسلام ما و به نفع ما . با مثلی موضوع را روشن می کنم: اگر به شما خبر دهند که عزیز شما غافلانه در خطر له شدن در زیر چرخهای تریلری بود و مردی فداکار به خاطر نجات فرزند شما، خودش به زیر چرخها رفت و پیکرش له شد، چه احساسی نسبت به او پیدا می کنید؟ یقینا - به دلیل علاقه وافری که به عزیز خود دارید - حرمت خاصی برای کشته شده قائلید که در صورت عادی (در آنجا که آن مرد غافلانه به زیر چرخها رفته) چنین احساس بالایی را ندارید .
درگیری پایدارانه امام حسین (ع)، بر سر مسئله شخصی نبود! همیشه دشمن رویگردان از ارزشها، تمایل شدید دارد که رهبر یا رهبران مخالف خود را بخرد و بعد از آن مردم را به شدت و بدون دغدغه سرکوب کند . همین شرایط برای نبی اکرم (ص) رخ داد که در پاسخ فرمودند: اگر خورشید را در دست راستم و ماه را در دست چپم بگذارید، حاضر نیستم به آشتی و مداهنه باز گردم چه رسد که پیشنهاد زن و زیور و حاکمیت مرا بفریبد .
از شما عزیز می خواهم که سخنان حماسی امام حسین (ع) را از ماه رجب 60 هجری تا 10 محرم 61 ، از این دید بررسی کنید که تا چه حد زمینه سازش و فراهم آمدن رفاه و آسایش برای امام پیش آمد ولی امام به خاطر دین ما و غیرت انسانی ما تا همیشه تاریخ، از قبول سرباز زدند و تا ظهر روز عاشورا هم، مرتبا پیشنهاد سازش مطرح می شد و غیرت حسینی، آن را به دیوار می کوبید . این همه توضیح را برای این مقصود می نگارم که جرقه ای را در باب، بن بست نبودن کربلا برای هر خواننده آشنا و ناآشنا، امروز و فردا، زده باشم .
این جمله امام را در لحظه های غربت عاشورا بشنوید:
«آن ناپاک، پسر ناپاک، مرا میان دو امر مختار ساخت که یا تسلیم شوم و یا دست به شمشیر ببرم . آی که ذلت تسلیم چقدر دور از ما است ...» (2)
اسلام در خطر انهدام بود که فرمود: «بر اسلام سلام باد (باید فاتحه آن را خواند) زیرا که امت، گرفتار چونان یزید شده است » . (3)
امت چنان بی تفاوت بود که برای فسقهای آشکار از سوی مدعی خلافت رسول خدا (یزید) و شراب خواری آشکار او و بازی با بوزینه و سگها، هیچ واکنش ابوذرانه ای را تاریخ ننوشته است .
حاکم و محکوم در یک قصه همداستان بودند و آن نابودی دین بود و این است معنای آن سخن زیبا: «پیدایش اسلام، محمدی است و تداوم آن حسینی » .
در قیامها، آنچه بسیار مهم است، محصول قیام است و نجات یافته آن . در قیام امام، امت و اسلام نجات یافتند و به قول سید قطب «حسین بن علی، با شهادت خود، آرمان و عقیده را پاسداری و حفاظت کرد; کاری که اگر کسی می خواست در طول حیات خود - هزار سال هم که باشد - انجام دهد، نمی توانست » (4) .
پس ما از آن جهت صاحب سودیم که دینمان و غیرت انسانی مان، توسط آن قیام، حفظ شده است . شاید بخشی از آن همه تکریم از حسین (ع) به همین دلیل باشد .
ابعاد مختلف قیام عاشورا
قیام عاشورا، ابعاد متعددی دارد که نگارنده با ذهن ناتوان خود، به برخی از آنها دست یافته است:
1 . بعد آموزش و عبرت;
2 . بعد حماسه حسینیان;
3 . بعد مظلومیت جبهه نور (ستمدیدگان ستم ستیز) ;
4 . بعد جنایتهای انسان فرو افتاده (در جبهه دشمن) .
جبهه نور - در راه ستیز با ظلمت - رنج دیدند و چه رنجها که برخود هموار نکردند! از کدامین ستمهای دشمن باید یاد کرد؟
آب را بر میهمان دعوت شده بستن تا آنجا که شیرخواره ای - چونان ماهی در کویر افتاده - لبها را می گشود و می بست .
تشنگی آنسان بیداد می کرد که جوان رزم آور و آب آور حسین (ع)، علی اکبر، از میدان بازگشت و با پدر از شدت عطش، درد دل کرد و امام به مقاومتش فرا خواند!
داغ و فراق کولاک می کرد; فراق پدر، فراق برادر، فراق پسر، اذن خواهی نوجوان، در خون تپیدن ده ساله ها و ...
به آتش افتادن خیمه هایی در دل بیابان و آوارگی کودکان در میان بوته ها! به زنجیر کشیده شدن چهارمین امام معصوم!
و در بند آوردن زینب
اسارت و در دید نامردان درآوردن مطهران و زندانی و خرابه نشینی عرشیان!
و چه بگویم که کتابهای تاریخی سرشار از مظلومیتهای اهل بیت است!
از آنجا که عزاداری برای سایر قیامهای مجاهدانه و مظلومانه - در عین نیکو بودن - پیام جامع و کامل برای همه ابعاد زندگی ما ندارد و رهبران معصوم ما به سوگواری برای حسین (ع) دعوتمان کرده اند - که حکمت سفارش آنها را باور داریم - بدین روی، حرمت خاصی برای قیام عاشورایی امام، در سینه داریم و در هر مناسبت، اظهار می کنیم .
عاشورا درس آموز بزرگ ما است و مدرسه کمال و از آنجا که برپایی هر ساله 50 تا 60 شب مراسم، ایجاد کلاسهای معارف اسلامی است; ارج نهادن به پیام قیام امام را، پر ثمر می دانیم .
اشک ریختن برای مجاهد ستم ستیز و ستمدیده که همه خوبیها را در خود دارد، نشان تعظیم و تکریم و کرامت انسان است و از سر شوق و عشق و عاطفه و سرور شهیدان، نیازمند اشک ما نیست، اما اشک با معرفت ما آتش عشق را تیزتر می کند و جوشش یک قلب سالم است .
ما از حزنمان بر حسین (ع) و همدردی با کروبیان، به اوج لذت می رسیم و این نشان بروز عشق است و غیر از حزنهای آزار دهنده .
مظلومیت امام حسین (ع) دو معنا دارد:
صاحب حق امامت و خلافت که به ناحق، از جایگاه خدادادی اش، دور شد و آن کس که در راه ستیز با ستم، ستم دید و فراوان هم آسیب دید; گرچه در اوج رضایت، این معامله با خدا را شکل داد .
قیامهایی در تاریخ تحقق یافته که از درجه خلوص بالایی برخوردار نبوده و یا کاملا در خدمت هدفهای گروهی و حزبی بوده است . نگاه ما - با توجه به اصول اعتقاداتمان - به قیام حضرت، نگاه خاصی است . آن رادمرد سترگ، قیامی را شکل داد که منافع بی شمار آن به انسانیت و اسلامیت و مسلمانی ما باز می گردد; در یک کلام باید گفت: قیامی برای ما و آیین ما . تجلیل از این قیام، تجلیل از خلوص است و مردم دوستی .
آری عاشورا را از پیرایه ها که پاک کنیم، تقویت موج مکتب است و تزریق خون غیرت و مائده واسعه آسمانی است به زمینیان و پیوند با آن، ما را شکل می دهد