نوشته شده توسط: دکتر باقر غباری بناب(1)
چکیده
دین و دین داری چه تأثیراتی بر سلامت روان آدمی دارد و کدام شواهد تجربی نقش مثبت دین و دین داری بر سلامت و بهداشت روانی را مدلل می سازد؟ مؤلف برای پاسخ به سؤالات فوق به چند طبقه از تحقیقات انجام شده با عناوین و نتایج زیر اشاره می کند:
الف) دین داری و خودکشی؛ بین تعداد کسانی که به کلیسا می روند و میزان خودکشی رابطه معکوس وجود دارد. ب) دین داری و بزهکاری؛ بین میزان رفتن به کلیسا و بزهکاری رابطه منفی وجود دارد. ج) دین داری و اعتیاد؛ افراد مذهبی کمتر به استفاده از مواد مخدر روی می آورند. د) دین داری و رضایت مندی از ازدواج؛ مهم ترین عامل رضایت مندی در ازدواج های پایدار، مذهب تلقی می شود. ه ) دین داری و افسردگی؛ میزان افسردگی بیمارانی که دارای باورهای مذهبی قوی تری هستند از سایر گروهها کمتر است. و) دین داری و فشار روانی؛ افراد مذهبی کمتر به مشکلات روانی دچار می شوند. ز) افزایش صله رحم موجب سازگاری اجتماعی بیشتری می شود، و بالاخره توکل به خدا سبب کاهش اضطراب می گردد.
واژه های کلیدی: روان شناسی و مذهب؛ بهداشت روانی؛ خودکشی؛ مواد مخدر؛ بزهکاری؛ افسردگی؛ فشار روانی.
مقدمه
سؤالاتی که در جامعه فعلی در خصوص روان شناسی اسلامی مطرح می شود عمدتا به مناسبات دین و روان برمی گردد. بسیاری از روان شناسان به طور سلبی یا ایجابی به این سؤالات پاسخ می دهند. عده ای روان شناسی را از مقوله علوم تجربی و آزمایشی می دانند که از فلسفه جدا شده و مسیری را که علوم تجربی طی کرده است، می پیماید و برای آزمون فرضیه هایش از روش ها و متدهای آزمایشگاهی استفاده می کند، در حالی که دینداری افراد هنوز بحث ماوراءالطبیعه است و تن به تحقیقات تجربی نمی دهد. برخی دیگر از روان شناسان، مطالعات روان شناختی دین را بسیار مهم تلقی می کنند و اعتقاد دارند که برای آموزش مفاهیم دینی به افراد بایستی از روان شناسی سود جست و حتی دینداری افراد را در تعامل با شخصیت آنان دانست. دینداری یک فرد سالم و خودشکوفا با دینداری یک فرد دچار توهمات ذهنی و مشکلات روانی هرگز نمی تواند برابری کند و یا نتیجه یکسان داشته باشد. به علاوه «دین» و «دینداری» تأثیراتی که در روان آدمی می گذارد هم از نظر تئوریکی و هم از نظر تحقیقاتی انکارناپذیر است. دینداری و نوع آن در تأمین سلامت روانی افراد مؤثر است. در زیر به برخی از این تحقیقات می پردازیم و پس از آن الگوی نظری را که معناکننده این تحقیقات است بررسی می کنیم. تحقیقات انجام شده در زمینه دینداری و سلامت روان را در شش طبقه مجزا می آوریم.
دینداری و خودکشی
کامستاک(2) و پاتریچ(3) در یک بررسی نشان دادند احتمال خودکشی در بین افرادی که به کلیسا نمی روند چهار برابر بیشتر از افرادی است که به کلیسا می روند. در دوازده پژوهش دیگری که توسط گارتنر(4) و همکاران (1991) انجام گرفت بین اعتقادات مذهبی و خودکشی، همبستگی منفی مشاهده شد. نتایج شماری از دیگر بررسی ها نشان می دهد که با کاهش تعداد افرادی که در آمریکا به کلیسا می روند، آمار خودکشی بالا رفته است (استاک،(5) دویل،(6) و راشینگ،(7) 1983). مطالعات هم چنین نشان می دهد افراد مذهبی کمتر به خودکشی وسوسه شده اند (ماینر(8) و براش،(9) 1981). استاک معتقد است که افراد مذهبی به دلیل بالا بودن عزت نفس آنان و احساس مسؤولیت، دست به خودکشی نمی زنند، در حالی که این ویژگی ها در افراد غیر مذهبی دیده نمی شود.
بزهکاری و دین داری
در ارتباط با مذهبی بودن و بزهکاری، بررسی ها نشان می دهد که رفتارهای بزهکارانه در افراد مذهبی کمتر از افراد غیر مذهبی است. برخی تحقیقات نشان می دهد که نگرش های مذهبی نمی تواند بزهکار بودن و یا بزهکار نبودن را پیش بینی کند ولی رفتارهای مذهبی می تواند این دو را از یکدیگر متمایز کند. (گارتنر، لارسون(10) و آلن،(11) 1991). به عبارت دیگر شرکت در مراسم مذهبی و رفتن به کلیسا عاملی است که با بزهکاری رابطه ای منفی دارد، و این امر در پنج مقاله از شش مقاله ای که توسط ارگیل(12) و بیت هلاهمی(13) مورد بررسی قرار گرفته، گزارش شده است.
دینداری و استفاده از مواد مخدر
در زمینه استفاده از مواد مخدر نیز نتیجه بررسی های انجام شده مانند نتیجه خودکشی است. برای نمونه گورساچ(14) و باتلر(15) (1976) بعد از بررسی بیست تحقیق تجربی به این نتیجه رسیدند که به وسیله اعتقادات مذهبی می توان پیش بینی کرد که در آینده چه کسی از مواد مخدر استفاده خواهد کرد. گروهی از پژوهشگران در تأیید نظریات گورساچ و باتلر، با قاطعیت اظهار داشتند که افراد مذهبی از مواد مخدر استفاده نمی کنند (ادلف(16) و اسمارت، 1985، اوتار،(17) 1979، دیویدز،(18) 1982).
در یازده پژوهش از دوازده پژوهشی که توسط گارتنر (1991) بررسی شده است این نتیجه به دست آمد که داشتن اعتقادات مذهبی سبب کاهش استفاده از مواد مخدر می شود. لوچ
(19) و هوگز
(20) (1985) نیز بعد از بررسی نظرات 14000 جوان به این نتیجه رسیدند که بیشترین افرادی که از مواد مخدر استفاده می کنند افراد غیر مذهبی اند و در درجه دوم استفاده، لیبرال مذهبی ها قرار دارند و کمترین کسانی که به این مواد روی می آورند افراد مذهبی اصول گرا هستند. از دیگر یافته های این پژوهش آن بود که هر اندازه اعتقادات مذهبی فرد قوی تر باشد به همان اندازه احتمال استفاده از مواد مخدر در او کمتر است.
رضایت مندی از ازدواج و دین داری
بررسی های انجام شده نشان می دهد که انجام اعمال مذهبی (از جمله رفتن به کلیسا) بیش از دیگر متغیرهای مورد بررسی، رضایت مندی از ازدواج را پیش بینی می کند. (گلین(21) و وپوز، 1988) هم چنین اسپروسکی(22) و هاگستون(23) (1978) نشان داده اند افرادی که برای مدت طولانی با هم زندگی می کنند مذهب را به عنوان مهم ترین عامل رضایت مندی در ازدواج تلقی می کنند. جریگان(24) و ناک(25) بعد از بررسی تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که مذهب مهم ترین عامل ثبات و پایداری در ازدواج است. می دانیم که پایدار بودن کانون خانواده و کاهش یافتن احتمال طلاق، خود عامل بسیار مهمی در بهداشت روانی خانواده ها به شمار می رود. تحقیقات نشان داده است، مردانی که همسرانشان را طلاق داده و یا از آن ها جدا شده اند، ده بار بیش از دیگران در معرض ابتلا به بیماری های روانی هستند. هم چنین زنانی که طلاق گرفته اند و یا از همسرانشان جدا شده اند، خطر دچار شدن به بیماری های روانی در آنان پنج برابر بیشتر از زنانی است که طلاق نگرفته اند.
رابطه دین داری و افسردگی
پرسمن(26) و همکاران (1990) سی زن سالمند (65 سال به بالا) را که در بیمارستان، جراحی لگن انجام داده و بهبود یافته بودند مورد آزمایش قرار دادند. این افراد تاریخچه بیماری قبلی نداشتند و در زمان آزمایش از نظر هوشی دارای مشکلی نبودند. نخستین آزمون 48 ساعت پس از جراحی یاد شده و آزمون بعدی تقریبا 24 ساعت پیش از مرخص شدن آنان از بیمارستان صورت گرفت. زمانی که این افراد از بیمارستان مرخص می شدند، سه آزمون به شرح زیر از ایشان به عمل آمد.
مقیاس افسردگی پیران؛
مقیاس مذهبی بودن؛
ارزیابی توانایی راه رفتن.
نتایج نشان داد بیمارانی که باورهای مذهبی قوی تری داشتند و اعمال مذهبی را انجام می دادند نسبت به گروه دیگر کمتر افسردگی داشتند و پس از ترخیص از بیمارستان راه طولانی تری را پیاده طی کردند.
رابطه دین داری با تحمل فشارهای روانی
در برخی از بررسی های انجام شده، موثر بودن مداخلات مذهبی در کاهش اضطراب و فشارهای روانی مورد مطالعه قرار گرفت و نتایج دو بررسی نشان داد که افراد معتقد و پای بند به اصول مذهب، اضطراب و ناراحتی های روانی کمتری دارند (لیندنتهال(27) و همکاران، 1970؛ استارک،(28) 1971). گارتنر و همکارانش (1991) در زمینه سلامت روانی و اعتقادات مذهبی، شش مقاله را بررسی کرده اند و در تمام این مقالات بین اعتقادات مذهبی و سلامت روانی رابطه مثبتی ملاحظه شده است.
رابطه بین دین داری و خلق و خوی مذهبی
تحقیقاتی نیز در ارتباط با اخلاقیات مذهبی در افراد (اخلاق عملی) با شاخص های سلامتی صورت گرفته است که به برخی از آن ها اشاره می شود.
در پژوهشی که توسط غباری و محمد وند (1377) در مورد «بررسی رابطه بین رفتار بخشایشگری (عفو و گذشت) با میزان اضطراب والدین دانش آموزان عقب مانده ذهنی و عادی انجام گرفت این نتیجه به دست آمد که هر چه میزان عفو و گذشت در بین والدین بالا رود از میزان اضطراب آنان کاسته می شود.
ضریب همبستگی بین میزان عفو و گذشت و اضطراب در والدین کودکان عادی چنین است:
p <0/01) -0/33 وr=0/33
و ضریب همبستگی در والدین کودکان عقب مانده ذهنی عبارت است از:
p <0/01) -0/4 وr=0/4
علاوه بر آن یافته ها نشان می دهد که والدین هرچه مذهبی تر باشند میزان عفو و گذشت آنان نیز بیشتر است. این یافته ها بسیار مهم تلقی می شود، چون از یک طرف ارتباط بین مذهبی بودن و میزان عفو و گذشت را در والدین نشان می دهد و دلالت بر این دارد که افراد مذهبی بیشتر از افراد دیگر خطای دیگران را می بخشند و از طرف دیگر نشان می دهد که بین سلامت روان و داشتن اخلاق اسلامی ارتباط وجود دارد؛ یعنی افرادی که دارای اخلاق حسنه مذهبی هستند و به جای انتقام یا کینه جویی و قهر، از گناهان دیگران می گذرند، اضطراب آن ها از دیگران کمتر است و از سلامت روان بیشتری برخوردار هستند.
در پژوهش دیگری غباری و پیشاهنگ (1378) رابطه صله رحم با سازگاری اجتماعی را مورد مطالعه قرار دادند که مهم ترین سؤالات در این پژوهش به قرار زیر بود:
1. آیا رابطه ای بین میزان صله رحم در نوجوانان (14 تا 18 ساله) دختر و سازگاری اجتماعی آنان وجود دارد؟
2. آیا کیفیت صله رحم اثر بخشی آن را افزایش می دهد؟
3. آیا ارایه حمایت های اجتماعی در برقراری و صله رحم بیشتر موجب سازگاری اجتماعی می گردد یا دریافت این گونه حمایت ها؟
با استفاده از مصاحبه های طولانی از نوجوانان، مقیاسی که صله رحم را اندازه بگیرد ساخته و ویژگی های روان سنجی آن با استفاده از روش های آماری برآورد شد. ضریب آن ها که نشان دهنده میزان همسانی درونی آزمون است برابر با 78% شد که نشان دهنده اعتبار بالای این آزمون است. اعتبار آزمون سازگاری اجتماعی که توسط پژوهشگران به دست آمد در حدود 67% بوده است. تحلیل داده ها نشان داد که بین صله رحم و سازگاری اجتماعی در حدود 3% بوده است که در سطح خطای کمتر از 001/0 (p<0/01) معنی دار است. یعنی افرادی که صله رحم می کنند و یا صله رحم دریافت می دارند از سازگاری اجتماعی بالاتری برخوردارند.
برای سنجش اینکه چه مؤلفه هایی از صله رحم (کیفیت، کمیت، ارایه و دریافت) به طور معنی داری سازگاری اجتماعی نوجوانان را پیش بینی می کند از تحلیل رگرسیون چند متغیر استفاده شد. نتیجه تحلیل رگرسیون نشان داد که دریافت صله رحم در سطح کمتر از 001/0 سازگاری اجتماعی را پیش بینی می کند (p<0/01) و (t=3/56). با توجه به نتایج به دست آمده از تحلیل رگرسیون مقادیر ضریب (B)می توان معادله خطی زیر را برای این پیش بینی نوشت:
(دریافت صله رحم) x 26/0+91/22 = (سازگاری اجتماعی) y
برای این که علاوه بر فراوانی و میزان صله رحم غنای آن را نیز مورد توجه قرار دهیم، در ساختن پرسش نامه گزاره هایی را باید گنجاند که کیفیت صله رحم را از نظر غنا و عمق مورد سنجش قرار دهد تحلیل رگرسیون چند متغیر نشان داد که کیفیت صله رحم ارتباط بالایی با سازگاری اجتماعی دارد و به تنهایی در حدود 7% از تغییرات (واریانس) سازگاری اجتماعی را پیش بینی می کرده است. تحلیل ضریب پیش بینی (B) نشان داد که ضریب پیش بینی با مقدار 27/0 (267/0 = Beta) در سطح خطایی کمتر از 01/0 معنادار بوده است.
با ملاحظه این داده ها رگرسیون را می توان به صورت زیر نشان داد:
(کیفیت صله رحم) × 27/0 + 75/21 = (سازگاری اجتماعی) Y
همان طور که در معادله فوق دیده می شود مقدار ثابت (عرض نقطه) در حدود 75/21 شده است و مقدار ضریب پیش بینی (B) 27/0 است که ضریب نسبتا بالایی است.
اگر یافته های فوق را در مورد تحقیق مربوط به صله رحم خلاصه کنیم، می توان نتیجه گرفت که اولاً صله رحم با سازگاری نوجوانان، همبستگی معناداری دارد. یعنی هر اندازه صله رحم در بین آنان و اعضای خانواده بیشتر باشد، سازگاری آنان بیشتر است و ثانیا دریافت کردن صله رحم (یعنی فردی که مورد بازدید قرار می گیرد، به عیادتش می روند، از او احوال پرسی می کنند، به دیدار او می روند ...) سازگاری اجتماعی اش بیشتر است. علاوه بر این کیفیت «صله رحم» ارزش بالاتری از مقدار و میزان آن دارد. یعنی صله رحم هایی بیشتر در سازگاری نوجوانان اثر می گذارد که دارای کیفیت بالایی بوده و رضایت دو طرفه در این دید و بازدیدها و تعاملات اجتماعی حاصل شود.
در پژوهش دیگری که غباری و همکاران (1379) در مورد دانشجویان دانشگاه تهران انجام داده رابطه بین توکل به خدا و اضطراب مورد مطالعه قرار گرفته است.
در این پژوهش تعداد 513 نفر از دانشجویان دوره کارشناسی از دانشکده های مختلف با روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و بر روی آن ها پرسش نامه های «راهیابی در حوادث و رخدادهای زندگی» و «اضطراب خصیصه ای اسپیلبرگر» اجرا شد. تحلیل داده ها نشان داد که بین گروه های دانشجویی با «توکل بالا» و «توکل پایین» تفاوت معنی داری از لحاظ اضطراب خصیصه ای ملاحظه می شود. یعنی دانشجویانی که میزان توکل آن ها بالاتر بود از میزان اضطراب پایین تری برخوردار بودند و برعکس دانشجویانی که میزان توکل آن ها پایین تر بود از میزان اضطراب بالاتری برخوردار بودند.
هم چنین تحلیل داده ها نشان داد که در دانشجویان همبستگی مثبت و معنی داری بین توکل به خدا و امیدواری و هم چنین توکل به خدا و صبر و تحمل وجود دارد.
علاوه بر این، استفاده از روش های مقابله ای مذهبی مثل توکل، رضا، تسلیم، صبر و تحمل و اجرا کردن اخلاق دین در روابط بین فردی مثل صله رحم و بخشش، گذشت اجتماعی را بالا می برد.
چگونه می توان این یافته ها را توجیه و تبیین کرد؟ در توجیه این یافته ها می توان به مدلهای مختلفی از جمله «نقش معنادهی» مذهب اشاره کرد. این معنا بخشیدن یعنی پاسخ دادن به سؤالات مهمی چون از کجا آمده ایم؟ برای چه آمده ایم؟ و به کجا می رویم؟ همان سؤالات مهمی که یکی را خیام کرد، دیگری را حافظ، سومی را مولوی و چهارمی را ابوالعلای معرّی. یکی دم غنیمتی شد. دیگری رند، سومی طربناک، و چهارمی غمناک. این معنا بخشیدن یعنی از رنج هستی رستن، در صورت نبود این معنا به قول ویکتور فرانکل آدم ها به خودکشی، مواد مخدر و افیون، الکل و بزهکاری روی می آوردند تا دمی را از رنج هستی وارهند.
دین یکی از کارکردهایش دادن معنا به زندگی و آشتی دادن انسان با زندگی است. انسان دیندار به زور و تکلف دست به رضا و تسلیم نمی زند. او چون جهان را معنادار می بیند، تسلیم و رضا و توکل به صورت طبیعی به او دست می دهد، و مثل سعدی می گوید:
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست |
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست |
او جهان را دارای صاحب می بیند که به دعوت او و برای هدفی به این جهان پا گذاشته است و در این جهان میهمانِ صاحب خانه (خدا) است. و این فکر او را نه تنها برای تحمل تمام سختی ها آماده می کند، بلکه ناگواری ها را برای او شیرین و گوارا می سازد. او مولوی وار می گوید:
من که صلحم دائما با این پدر |
این جهان چون جنّتستم در نظر |
(مثنوی، دفتر چهارم، بیت 3263)
چقدر زیباست وقتی انسان این معنا دادن به زندگی را از زبان بزرگ ترین روان پزشکان عالم، ویکتور فرانکل بشنود و بداند که چرا یافتن معنا هسته اصلی لوگوتراپی به وسیله ویکتور فرانکل شد.
او صحنه ها را در نوشته خود ترسیم می کند تا به آن جا می رسد که می گوید افسران آلمانی از ما خواستند که همه چیز را از جواهرات گرفته تا دفترچه تسلیم آن ها کنیم. من که نوشته های نخستین کتابم را با خود داشتم و نمی خواستم آن ها را از دست بدهم، نگرانی خود را با زندانی دیگری در میان گذاشتم او حرفی به من زد که مدت ها گیج بودم و به عمق حقارتم پی بردم و از گذشته خود وداع نمودم. در این لحظه بود که از خود پرسیدم آیا زندگی باز هم معنایی دارد؟ پرسش این پاسخ خود را همین ساعت یافتم. در جیب لباسی که به من داده بودند بپوشم و متعلق به زندانی مرده ای بود تکه کاغذی یافتم که بر روی آن نوشته بود: «خدایت را با تمام قلبت، با تمام روحت و با تمام قدرتت دوست بدار.»
در نظر فرانکل این دعا معنای بسیار عمیقی داشت که بایستی پاسخ مثبت به زندگی داد، علیرغم رنج و درد و ناراحتی که در آن وجود دارد، چون این پاسخ مثبت یک دستور است.
فرانکل تصمیم می گیرد که خدای خودش و درنتیجه خود و زندگی اش را طبق دستور مذهبی دوست بدارد و دوباره در آن دردها و رنج ها، معنایی را جست وجو کند (شولتز، 1379).
علاوه بر این، معنا دادن به زندگی، خود موجب التیام آلام و دردها و رنج های زندگی می شود. روش های برخورد یک فرد مذهبی با مشکلات با برخورد افراد دیگر بسیار متفاوت است. فرد مذهبی در مقابل مشکلات، توکل و صبر را پیشه می کند که اثر سازندگی و التیام بخشی آن واضح است در حالی که افراد غیرمذهبی به روش های اجتنابی و تخریبی مثل پناه بردن به مواد مخدر خود را التیام می بخشند.
نتیجه گیری
هرچند که حجم نوشته بیش از این اجازه بسط مطلب را نمی دهد، در خاتمه لازم است به این نکته اشاره کنم که تحقیقات روان شناختی در زمینه مذهب چه در داخل ایران و چه در کشورهای دیگر بسیار تشویق کننده است.
ارتباط تنگاتنگ مذهب و سلامت روان از تحقیقات انجام شده به خوبی استنباط می شود. پژوهشگران آینده لازم است که اولاً تئوری خود را برای مطالعات روان شناسی شکل دهند تا با سرعت و دقت و یکپارچگی و انسجام پیشرفت کنند و ثانیا ابزارهای دقیق و روش های معتبری را برای مطالعات انتخاب کنند. مشاوران و روان درمانگران نیز در حرفه خود نبایستی از نقش مؤثر مذهب در سلامت روان غافل شوند.
منابع فارسی
شولتز، د. (1379)، روان شناسی کمال؛ الگوهای شخصیت سالم، ترجمه گیتی خوشدل، تهران: نشر پیکان.
غباری بناب، ب، محمدی وند، ح، 1377؛ بررسی رابطه رفتار بخشایشگری با میزان اضطراب، زیر چاپ.
غباری بناب، ب، پیشاهنگ، م، 1378؛ رابطه صله رحم با سازگاری اجتماعی نوجوانان، زیر چاپ.
غباری بناب، ب، خدایاری فرد، شکوهی یکتا، م، فقیهی، ع، 1379؛ توکل به خدا عنوان روش مقابله ای، مجله دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی، زیر چاپ.
منابع انگلیسی
Adalf, E.M.& Smart, R. G. (1985). Drug Use and Rse and Religious affiliation, feelings, and behawior, British journal of Addiction,
Argyele, M. & Beit-Hallahmi B. (1975). The Scientific Psychologf of Religion, London: Routledge & kegan Paul.
Autars. (1979). Religious Involvement and anti-social behavior. Perceptual and Motor Skills, 48, 1157-1158.
Comstock, G. W. & patridge, K. B. (1972). Church attendance. and Health. Journal of Chronic Disease, 25. 665-672.
Davids, L. (1982). ethnicidentity, religio sity, and youthful deviance: The toronto computer dating project. Adolesconce 17. 673-684.
Gartner, j. Iarson, D. B. & allen, G. (1991). Religious Commitments and mental health: A reviwe of the empirical literature, journal of psychology and theology, 19, 6-26.
Glenn, N. D, & weaver, C. N. (1987). multivariate, multisurvey study of happiness. journal of marrtiage and family, 40, 267-282.
Gorsuch, R. L, & butler, M. c. (1967). Initial drug abuse: A rview of predisposing socialpsychological factors. psychological Bulletin, 3, 120-137.
Lindenthal. J. J. Meyers, T. K. pepper, M, P. & stern, M. s. (1970). Mental status and religious behavior. journal. For The Scientific Study of Religion, 143-149.
Loch. B. R. & hughes, R. H. (1985). Religious and youth substance use.
Jornal Of Religion and Health, 24, 197-208.
Minear, J, D. & brush, C. R. (1981). The correlates of attitudes toward with death anxiety, religiosity and personal closeness to suicide.
Omega journal Of Death and Dying. 11, 317-327.
Pressman, P. Lyons, j, S, Larsin, D. B. and Stranin, j. j. (1990). Religious belief, depression, and a mbulation status in elderly women with broken hips. Americal journal Of Psychiatry, 147, 758-766.
Sporawski, M. J. & houghson M. J. (1978). preceriptons for happy marriage adjustment and satisfaction of couples married 50 or more years. Family Coordirtator, 27, 321, 327.
Stacks. s (1983). the effect of decline in institutionalized religion on suicide. Journal For The Scientific Study Of Religion, 22, 239-252.
Satrk, R. (1971). psychopathlogy and religious commitment. Review Of Religious Research, 12, 165-176.
1 استادیار دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران
2. Comstak.
3. partridge.
4. Gartner.
5. Stack.
6. Doyle.
7. Rushing.
8. Minear.
9. Brush.
10. Larson.
11. Laaen.
12. Argyle.
13. Beit - Hallahmi.
14. Gorsuch.
15. Butler.
16. Adlaf.
17. Autar.
18. Davids.
19. Loch.
20. Hughes.
21. Glenn.
22. Sparawski.
23. Houghston.
24. Jerrigan.
25. Nack.
26. Pressman.
27. Lindenthal.
28. Stark.