برای تحلیل رابطه امانی در جرم «خیانت در امانت»، ابتدا لازم است
جایگاه این رابطه در میان مباحث و فصول حقوق جزا مشخص گردد، سپس عناصر و
مؤلّفه های این
رابطه و ویژگی های آن بررسی شوند؛ چرا که در یک نظام متشکّل فقهی حقوقی،
جز از این طریق نمی توان به تجزیه و تشریح دقیق یک جزء از اجزای آن نظام
دست
یافت. از این رو، در این مقاله نخست نگاهی کلی خواهیم افکند به جایگاه جرم
«خیانت در امانت» در حقوق جزای اختصاصی، سپس عناصر تشکیل دهنده جرم مزبور
را
فهرست خواهیم کرد تا در پرتو آن با دیدی فراگیر به بررسی عناصر خاص موجود
در رابطه امانی مورد گفت وگو بپردازیم.
پس
از ورود به بحث عناصر تشکیل دهنده رابطه امانی حقوقی، ضمن بررسی عنصر
«سپرده شدن مال به امین» به عنوان یکی از زیرعنصرهای ضروری برای تحقق
رابطه امانی، اقسام روابط امانی موجود در حقوق مدنی و جزا مدّ نظر قرار
گرفته است که در واقع، نقطه حساس و مرکزی مقاله را تشکیل می دهد. در پایان
این بخش، پس
از بررسی نظریه مخالف در خصوص شمول جرم «خیانت در امانت» نسبت به روابط
امانی قراردادی، قانونی و عرفی، نتیجه گیری شده است که جرم مذکور فقط در
مورد
روابطی صدق می کند که آگاهانه و به صورت اختیاری میان مالک و امین بر قرار
شده است. پس رابطه امانی مورد بحث در حقوق جزا صرفا می تواند رابطه امانی
قراردادی
باشد، نه رابطه قراردادی قانونی یا عرفی؛ و از این جا روشن می گردد که
رابطه امانی مطرح در حقوق جزا (جرم خیانت در امانت) اخص از
رابطه امانی مطرح شده درحقوق مدنی است.
در دو عنوان بعدی به دو زیر
عنصر دیگرِ عنصر سوم و اصلی رابطه امانی حقوقی به اجمال اشاره شده است. در
عناوین متأخّر نیز دو ویژگی مهم دیگر رابطه امانی
مذکور با توجه به قانون تعزیرات و آراء دیوان عالی کشور مطرح گردیده اند.
در بخش پایانی مقاله نیز به بررسی ویژگی اثباتی (در قبال بررسی ویژگی های
ثبوتی رابطه
امانی مذکور در بخش های ما قبل آخر مقاله) رابطه امانی مذکور به عنوان
رابطه ای که می تواند منشأ ایجاد یک جرم کیفری شود، پرداخته شده است.
1. جایگاه جرم «خیانت در امانت» در حقوق جزا
حقوق جزا در یک تقسیم بندی کلی به دو رشته حقوق جزای عمومی و اختصاصی
تقسیم می شود. حقوق جزای اختصاصی نیز معمولاً در سه بخش مورد بررسی قرار
می گیرد:
الف. جرایم علیه اشخاص؛
ب. جرایم علیه اموال و مالکیت؛
ج.جرایم علیه آسایش وامنیت عمومی.
جرایم
علیه اموال و مالکیت (مورد ب) نیز خود، شامل چهار نوع جرم می شود که
عبارتند از: سرقت، صدور چک غیرقابل پرداخت، کلاه برداری و خیانت در امانت.
مقاله
حاضر به صورت کلی، در حیطه «جرم خیانت در امانت» و به صورت جزئی، در مورد
رابطه امانی موجود در این حیطه نکاتی چند را بیان می دارد.
2. جایگاه رابطه امانی در جرم «خیانت در امانت»
برای بررسی رابطه امانی موجود در جرم «خیانت در امانت»، باید عناصر تشکیل دهنده این جرم، مورد بررسی قرار گیرند که عبارتند از:
الف. عنصر قانونی: ماده 119 قانون تعزیرات؛
ب. عنصر مادی:
1. عمل فیزیکی: تصاحب، تلف، مفقود یا استعمال کردن مال سپرده شده؛
2. وجود رابطه حقوقی امانی:
الف. موضوع جرم باید عین مال یا وسیله تحصیل مال باشد.
ب. مال سپرده شده باید متعلق به غیر باشد.
ج. مال باید به طریق قانونی، مشروط بر استرداد یا به مصرف معیّن رسانیدن، سپرده شده باشد.
3. حصول نتیجه مجرمانه: ضرر مالک یا متصرف قانونی؛
4. وجود رابطه علیّت میان فعل مرتکب و ضرر.
ج. عنصر روانی:
1. سوء نیت عام: قصد ارتکاب عمل فیزیکی؛ یعنی عمد در تصاحب، تلف، مفقودیااستعمال نمودن مال سپرده شده؛
2. سوء نیت خاص: قصد رسیدن به نتیجه؛ یعنی قصد ایراد ضرر به مالک یا متصرف.(1)
3. بررسی عناصر تشکیل دهنده رابطه حقوقی امانی
جرم «خیانت در
امانت» در صورتی محقق می شود که رابطه حقوقی امانی میان امانتگذار و خائن
برقرار شده باشد؛ یعنی اگر خائن بر خلاف رضایت مالک و توسط
خودش، مال را تصاحب کرده باشد، جرم تحقق یافته از مصادیق سرقت خواهد بود،
نه خیانت در امانت. از سوی دیگر، برای تحقق رابطه حقوقی امانی نیز وجود سه
عنصر ضروری است که در توضیح عنصر مادی به آن ها اشاره شد. اکنون به بررسی
تفصیلی هر یک از این سه عنصر می پردازیم:
الف. موضوع جرم باید عین مال یا وسیله تحصیل مال باشد
همان گونه که از ماده 241 قانون مجازات عمومی برمی آید، اموال منقول
قطعا مشمول این جرم می شوند و احتمال تعدی نسبت به آن ها بسیار است و طبق
آراء دیوان
عالی کشور، این ماده شامل مال غیر منقول نمی شود، اما قانونگذار با به کار
بردن لفظ «ابنیه» به جای «امتعه»، اموال غیرمنقول را نیز مشمول این جرم
قرار داده است. از
این رو، دعاوی کیفری در مورد ارتکاب جرم «خیانت در امانت» در روابط مالک و
مستأجر نیز قابل طرح هستند.
از
سوی دیگر، با توجه به این که اجاره در اموال غیر منقول جریان می یابد، از
این رو، نمی توان به دلیل آوردن بعضی از مصادیق مال منقول، عقد اجاره را
تنها در مال
منقول جاری دانست. یکی از حقوقدانان در تأیید این نظر می نویسد: «رویه
عملی این است که خیانت در امانت اختصاص به مال منقول دارد و نسبت به مال
غیر منقول
صادق نیست؛ چه آن که استرداد مال و سپردن، فرع بر قابل نقل و انتقال بودن
است و حال آن که به نظر ما عناوین مذکور در ماده 241 ق. م. ع شامل اموال
غیر منقول هم
می شود؛ زیرا ممکن است کسی اموال غیر منقول خود را به دست دیگری بسپرد که
آن ها را اجاره داده یا سکونت نماید یا تعمیرات آن را صورت داده و یا به
عنوان کار
بی مزد در آن دخل و تصرف نماید و پس از مدتی به صاحب آن، عین یا منافع آن
را رد کند؛ چنان که نظایری بر این معنا وارد است:
1.
ماده 7 قانون جلوگیری از تصرف عدوانی موضوع مال غیر منقول، که در دست امین
باقی است و در صورت عدم استرداد به صاحب آن، ید امین عدوانی تلقّی
می شود، دلیل صدق ادعاست.
2. ید متولّی در اموال غیر منقول که باید طبق ماده 7 قانون اوقاف با اجازه و تصویب وزارت فرهنگ باشد؛
3.
ماده 107 قانون ثبت اسناد و املاک مبنی بر این که هرکس به عنوان اجاره یا
عمری و به طور کلی، هر کس نسبت به ملکی امین بوده و به عنوان «مالکیت»
تقاضای
ثبت کند، قابل تعقیب کیفری است، حاکی از آن است که خیانت نسبت به مال غیر
منقول هم مصداق داشته است.»(2)
از سوی دیگر، در جرم مذکور، موضوع جرم فقط در اعیان اموال تحقق نمی یابد،
بلکه بنابر ماده 119 قانون تعزیرات، در مورد نوشته هایی از قبیل سفته و چک
و
قبض و غیر آن نیز قابل
ارتکاب است.
ب. مال سپرده شده باید متعلّق به غیر باشد
این عنصر در کلیه جرایم علیه اموال باید وجود داشته باشد تا جرم تحقق
یابد. از این رو، اگر امانتگذار در مورد مال به امانت سپرده شده قانونا
مالک یا صاحب حق تصرف
نباشد و امین به جای استرداد مال به غاصب یا سارق، آن را به صاحب اصلی
تسلیم کند، مرتکب این جرم نشده است؛ همچنان که رأی شماره 1985 مورّخ
6/7/1321
شعبه 2 دیوان کشور نیز بدان اشعار دارد. علاوه بر این، رویه قضایی بر این
است که تصرفات شریک در مال مشاع نیز وصف کیفری ندارد.
ج. مال باید به طریق قانونی، مشروط به استرداد یا به مصرف معیّن رسانیدن سپرده شده باشد
این عنصر خود به سه جزء تقسیم می شود که عبارتند از: سپرده شدن مال به
امین، سپرده شدن مال به طریق قانونی و شرط استرداد مال سپرده شده یا به
مصرف معیّن
رسانیدن آن. اجزای سه گانه مذکور به ترتیب مورد بررسی قرار می گیرند و در
ضمن بررسی جزء اول (سپرده شدن مال به امین)، اقسام و ویژگی های رابطه
حقوقی امانی در
این زمینه، مورد تدقیق قرار می گیرند:
1. سپرده شدن مال به امین:
جرم «خیانت در امانت» در صورتی محقق می شود که رابطه حقوقی امانی میان
امانتگذار و خائن برقرار شده باشد؛ یعنی اگر خائن بر خلاف
رضایت مالک و توسط خودش مال را تصاحب کرده باشد، جرم تحقق یافته از مصادیق
سرقت خواهد بود، نه «خیانت در امانت».
از
سوی دیگر، منشأ رابطه حقوقی امانی در حقوق مدنی ممکن است قرارداد، قانون
یا عرف باشد که پس از بررسی هر کدام از این منشأها و مصادیق آنان، روشن
خواهد شد که چه نسبتی میان رابطه امانی موجود در حقوق مدنی با رابطه امانی
موجود در حقوق جزا (جرم خیانت در امانت) وجود دارد.
الف.
رابطه امانی قانونی: این نوع رابطه زمانی محقق می گردد که قانون اشخاصی را
به عنوان امین نصب کند، بدون این که قراردادی میان مالک و امین منعقد شده
باشد. بعضی از مصادیق مهم رابطه امانی قانونی عبارتند از:
1. رابطه
ولایت قهری: بر اساس ماده 1180 قانون مدنی، ولایت قهری اطفال به عهده پدر
و جدّ پدری است که در کلیه امور مربوط به اموال و حقوق مالی، نماینده
قانونی آن هاست و حفظ و نگه داری اموال مولّی علیه خود را بر عهده دارد و
به طور کلی، ولی خاص (پدر، جدّ پدری و وصی) و ولی عام (حاکم شرع و قیم
منصوب از
طرف حاکم) طبق فقه امامیه در قوانین مدنی جمهوری اسلامی ایران به عنوان
امین شناخته شده اند.(3)
2. رابطه قیمومت: «قیّم» شخصی است که از طرف حاکم شرع یا از طرف دادگاه
ذی ربط برای نگه داری اموال محجور در صورتی که ولیّ خاص نداشته باشد،
تعیین
می گردد و با توجه به ماده 1227 قانون مدنی محاکم، ادارات و دفاتر اسناد
رسمی تنها شخصی را قیّم می دانند که تعیین وی توسط دادگاه قانونی صورت
گرفته باشد.
ب.
رابطه امانی قراردادی: این نوع رابطه زمانی برقرار می گردد که مالک به
صورت آگاهانه مال خود را برای مواظبت یا تصرف، طبق قرارداد خاصی به امین
می سپارد.
بعضی از مصادیق مهم این رابطه عبارتند از:
1. رابطه اجاره: طبق
ماده 631 قانون مدنی، عین مستأجره در دست مستأجر امانت است. پس مستأجر،
امین مالک محسوب می گردد؛ چون طبق قرارداد اجاره، عین
مستأجره به وی سپرده شده است.
2. رابطه ودیعه: «ودیعه» در واقع،
همان امانت به معنای خاص است که مقصود اصلی در آن، عبارت است از: نگه داری
مال توسط امین (مستودع)؛ یعنی مالک
توسط عقد ودیعه، مال خویش را برای حفاظت به مستودع می سپارد.
فرق
«ودیعه» با سایر قراردادها در این است که در قراردادهای دیگر، مالک، مال
خویش را به منظور تصرفات مورد نظر به امین می سپارد؛ مثلاً، مالک با وکیل
قرارداد
می بندد که خانه خویش را بفروشد یا با مستأجر قرارداد امضا می کند تا از
وی اجاره بگیرد و خلاصه این که نگه داری از مال در عقود وکالت، اجاره،
مزارعه و غیره جنبه
فرعی دارد، در حالی که هدف اصلی از عقد ودیعه همین نگه داری مال است.
3.
رابطه رهن: بر اساس ماده 789 قانون مدنی، عین مرهونه در دست مرتهن به
عنوان امانت محسوب می گردد و از این رو، وی امین راهن شناخته می شود.
4. رابطه وکالت: از مبحث مربوط به تعهدات وکیل در قانون مدنی، به خوبی روشن می شود که وکیل، امینِ موکّل خود محسوب می شود.
5.
رابطه عاریه: در این نوع عقد، مالک، مال خود را به صورت مجانی به مستعیر
می سپرد تا مستعیر از آن استفاده کند که در این نوع رابطه نیز مستعیر،
امین مالک
است.(4)
6. رابطه مضاربه: طبق ماده 556 قانون مدنی، مضارب درحکم امین است.
7.
رابطه مزارعه: همچنان که از ماده 536 قانون مدنی نیز برمی آید، پس از بستن
عقد «مزارعه» و تسلیم زمین توسط مالک به عامل برای انجام زراعت، عامل در
مورد
حفاظت زمین، امین مالک تلقّی می گردد.
8. رابطه مساقات: بر اساس
ماده 545 قانون مدنی، «مساقات» نیز همچون مزارعه «عقدی» است که موجب
می شود عامل آن نسبت به مالک، امین شمرده شود.
9. رابطه شرکت: طبق ماده 584 قانون مدنی، شریکی که مال الشرکه در ید اوست، در حکم امین است.(5)
ج. رابطه امانی عرفی: رأی شماره 96 مورّخ 11/7/1322 شعبه دوم دیوان کشور
در این مورد اشعار می دارد: «امین بودن کسی نسبت به یک مال، یا بر حسب
سپرده
شدن مال است به او یا بر حسب عرف و عادت. بنابراین، اگر در انبار مشترک
بین دو نفر، یکی مال اختصاصی داشته باشد و دیگری، که کلید انبار پیش اوست،
مال
اختصاصی شریک خود را حیف و میل نماید، خائن در امانت شناخته می شود؛ چون
شخص مزبور عرفا امین محسوب است، اگرچه مال به او سپرده نشده است.»(6)
با توجه به این رأی، می توان سپرده شدن عرفی را هم موجب تحقق رابطه امانی
دانست و امین موظّف به نگه داری یاتصرف مال برطبق خواسته امانتگذاراست.
یکی
از مصادیق دیگر رابطه امانی عرفی نیز مسافری است که کلید اتاق حاوی اسباب
و وسایل خود را به هتلدار سپرده است. در این حالت، هتلدار عرفا امین
محسوب می گردد و در صورت تصرف در وسایل مسافر، جرم «خیانت در امانت» برای
وی ثابت خواهد بود.
بررسی
نسبت میان رابطه امانی موجود در حقوق مدنی با رابطه مذکور در حقوق جزا: در
این زمینه، دو نظریه مخالف یکدیگر وجود دارند که به ترتیب بررسی
می شوند:
الف. شمول جرم «خیانت در امانت» نسبت به روابط امانی
قراردادی، قانونی و عرفی: طبق این نظریه، برای صدق عنوان مجرمانه خیانت
ضرورتی ندارد که حتما
قرارداد کتبی و صریحی میان امین و امانتگذار منعقد شود، بلکه اگر مالی از
طریق قانونی مانند وکالت به دیگری سپرده شود و امین مرتکب تصرف غیر
قانونی در آن
شود، از دیدگاه جزایی خائن و عمل وی خیانت محسوب می گردد. دلایل این نظریه
عبارتند از:
1. قانون مدنی: ماده 1184 قانون مدنی از عدم لیاقت یا خیانت ولیّ قهری در اموال مولّی علیه سخن گفته است.
2.
آراء دیوان عالی کشور: در بسیاری از آراء مذکور، روابط امانی سه گانه،
مشمول مقرّرات مربوط به جرم خیانت در امانت شده اند که یک نمونه مهم از
این آراء در
رابطه امانی عرفی ذکر شد.
نمونه مهم دیگری از این آراء، رأی شماره
228/8054 دیوان مذکور است که می گوید: «کلمه "داده شده" در ماده 241 قانون
کیفر عمومی به معنای حقیقی خود، که
عبارت است از تأدیه و تسلیم مال یا وجه نقد یا اشیای امانتی از طرف
امانتگذار به دست امین، استعمال نشده و در صدق عنوان مزبور کافی است که
اشیای مزبور به
نحوی از انحا در اختیار امین قرار گرفته یا تحت استیلای او در آید...»
ب.
شمول جرم «خیانت در امانت» نسبت به رابطه امانی قراردادی (نه قانونی و
عرفی): طبق این نظریه، جرم «خیانت در امانت» تنها در صورتی محقق می گردد
که
عنصر اساسی سپردن در رابطه امانی موجود باشد که طبیعتا تنها رابطه امانی
قراردادی دارای این عنصر است. پس مصادیق مختلف روابط امانی قانونی و عرفی،
مشمول
جرم «خیانت در امانت» نخواهند شد. دلایل این نظریه عبارتند:
1.
قانون تعزیرات: ماده 674 ق. م. ا ظهور در رابطه امانی قراردادی دارد؛ چون
اشعار می دارد که «هر گاه اموال منقول یا غیر منقول یا... به عنوان اجاره
یا امانت یا رهن
یا برای وکالت یا... به کسی داده شده و بنا بر این بوده است که اشیای
مذکور مسترد شود یا به مصرف معیّنی برسد...»
عبارت
«داده شدن مال امانی به شرط استرداد یا مصرف معیّن» صرفا ظهور در رابطه
امانی قراردادی دارد؛ چرا که رابطه امانی قانونی و عرفی دارای شرط سپرده
شدن
نیست. عبارت «بنا بر این بوده است» نیز ظهور در تصریح به استرداد یا به
مصرف معیّن رسیدن دارد که تنها در رابطه امانی قراردادی این تصریح محقق
می شود.
2.
اصل تفسیر مضیق و به نفع متهم: با فرض عدم قبول ظهور این ماده در رابطه
امانی قراردادی صرف، به دلیل آن که شمول جرم «خیانت در امانت» نسبت به
روابط
امانی قانونی و عرفی مورد شک قرار می گیرد، ناچاریم به اصل رجوع کنیم که
در این موارد، همان اصل تفسیر مضیق و به نفع متهم است که ایجاب می کند جرم
«خیانت
در امانت» را شامل روابط امانی قانونی و عرفی تلقّی نکنیم.
3. آراء
دیوان عالی کشور: بعضی از آراء مذکور، دلالت بر عدم شمول جرم خیانت در
امانت نسبت به روابط امانی قانونی و عرفی می کنند؛ مثلاً، اداره حقوقی
وزارت
دادگستری شوهر را نسبت به جهیزیه زن امین تلقّی نکرده است و رسید او در
حین تحویل جهیزیه را حاکی از حمل آن به منزل شوهر می داند، نه امانت. از
این رو، تصرف
وی در جهیزیه پس از طلاق را فاقد عنوان مجرمانه دانسته است.
همچنین
شعبه 5 دیوان عالی کشور در رأی شماره 13/1606 خود اشعار می دارد: «شرکتی
که ضمن وصول پول برق مصرفی مشترکین، مالیات متعلّقه هر کیلو وات
را دریافت می کند و از پرداخت آن به اداره دارایی خودداری می کند، عمل
مسؤول شرکت مشمول هیچ یک از مقررات کیفری نیست.»
4.
قانون مدنی: اگرچه قانون مدنی در ماده 1184 خود از عدم لیاقت یا خیانت
ولیّ قهری در اموال مولّی علیه سخن گفته، ولی با توجه به سه دلیل مذکور،
منظور
قانونگذار توجه به بار کیفری کلمه «خیانت» نبوده است.
ج.
نتیجه گیری: با توجه به دلایل ارائه شده توسط طرفداران نظریه مذکور، در
مجموع به نظر می رسد که نظریه دوم (شمول جرم «خیانت در امانت» نسبت به
رابطه
امانی قراردادیِ صرف) به صواب نزدیک تر است و حاصل این نظریه آن که رابطه
امانی مطرح در حقوق مدنی اعم از رابطه امانی مطرح در حقوق جزا (جرم خیانت
در
امانت) است.(7)
2. سپرده شدن مال به طریق قانونی: رأی شماره 1985 شعبه دوم دیوان عالی
کشور در این زمینه مقرّر می دارد: «ماده 241 قانون کیفر عمومی ناظر به
مواردی است که
مال موضوع امانت از طرف مالک یا متصرف مال به کسی سپرده شده باشد و مقصود
از متصرف هم در این مورد کسی است که مال را به نحوی در تصرف داشته باشد که
تصرف او قانونا محترم شناخته شود و ناظر به موردی که تسلیم کننده مال به
متهم آن را از طریق سرقت به دست آورده نخواهد بود، گرچه تصاحب امانت
گیرنده در مال
قانونا ممنوع بوده وموجب مسؤولیت مدنی است.»
نتیجه این رأی آن است
که اگر سارق یا غاصبی مالی را به شخص امین بسپرند و امین به جای استرداد
آن مال، آن را به مالک اصلی یا مسؤولان امر تحویل دهد، نه
تنها مرتکب جرم خیانت در امانت نشده، بلکه بر اساس وظیفه قانونی خویش نیز
عمل کرده است و همچنان که رأی مذکور اشعار دارد، تصرّف امانت گیرنده در
مال نیز
مشمول خیانت در امانت نیست، بلکه موجب مسؤولیت مدنی است و البته با توجه
به ماده 110 قانون تعزیرات، در صورت علم امانت گیرنده به مسروق بودن مال
مورد
امانت، موجب مسؤولیت کیفری نیز خواهد بود.
3. شرط استرداد مال
سپرده شده یا به مصرف معیّن رسانیدن آن: رأی شماره 1332 شعبه دوم دیوان
عالی کشور در این زمینه مقرّر داشته است: «مقصود از ماده 241
قانون کیفر عمومی [که تا قبل از تصویب قانون تعزیرات، عنصر قانونی جرم
«خیانت در امانت» در حقوق ایران بوده] آن است که مالی به هر عنوان به کسی
سپرده شود و
بنا بر استرداد یا رسانیدن به مصرف معیّنی باشد و شخصی که مال نزد او بوده
آن را بر ضرر مالک تصاحب یا تلف یا مفقود یا استعمال نماید، مستحق مجازات
خواهد
بود...»
بدین صورت، شرط تحقق رابطه امانی مورد نظر در جرم خیانت در
امانت، قرار گذاشتن بر استرداد مال یا به مصرف معیّن رسانیدن آن است. از
این رو، در عقودی مثل
قرض که در آن «تملیک عین در مقابل تعهد به ردّ مثل» صورت می گیرد، یعنی
مال به مقترض تملیک شده و وی متقابلاً متعهد می گردد که مثل آن را از حیث
مقدار و جنس
و وصف به مقرض رد نماید، ارتکاب جرم «خیانت در امانت» توسط قرض گیرنده
قابل تصور نیست؛ چرا که هر گونه تصرف وی در مالی که قرض کرده است تصرف در
مال خودش محسوب می گردد و عدم استرداد مثل آن مال به مقرض در موعد مقرّر
نیز تنها یک تخلّف از تعهد و در محاکم حقوقی قابل پی گیری است.(8)
4. صدق عنوان خیانت در امانت در مورد تصرف در وجوه حاصل از فروش مال امانی
رأی شماره 2578 هیأت عمومی دیوان کشور تکلیف این مورد را روشن کرده
است: «اگر جنسی به امین داده شود تا بفروشد و قیمت آن را به مالک جنس رد
کند و امین
پس از فروش در قیمت آن تصرف نماید، چون در حقیقت قیمت آن جنس ضمن خود جنس
در نزد او امانت قرار داده شده بود، بنابراین، تصاحب قیمت پس از فروش،
جرم مشمول ماده 241 قانون مجازات عمومی است.»
بنابراین، حتی اگر
امانت گیرنده در مورد خاصی (مثل فروش حیوان مأکول اللحم مشرف به مرگ پس از
ذبح) به مصلحت بداند که مال امانی را بفروشد، وجوه حاصل
از این فروش، امانت محسوب می گردد؛ یعنی رابطه امانیِ موضوعِ جرم خیانت در
امانت در این مورد هم تحقق پیدا می کند.(9)
5. انحصار یا عدم انحصار مصادیق رابطه امانی قراردادی به مصادیق مذکور در قانون
همچنان که از عنوان بحث نیز بر می آید، در این زمینه، دو نظریه پدید
آمده است. بر اساس نظریه اول، با توجه به این که ماده 119 قانون تعزیرات
با کمی تغییر، همان ماده
241 قانون مجازات عمومی است که از ماده 408 قانون کیفری فرانسه اخذ شده و
رویه قضایی فرانسه نیز مصادیق مذکور را منحصر در موارد خاص دانسته، از
این رو،
باید قایل به انحصار مصادیق رابطه امانی قراردادی به مصادیق اجاره، امانت،
رهن، وکالت یا هر کار با اجرت یا بی اجرت شد. بر همین اساس، بعضی از آراء
دیوان عالی
کشور در این مورد راه انحصار را در پیش گرفته اند و تصرف غیر قانونی در
مالی را که به طریقی غیر از طرق مذکور در اختیار متصرف قرار داده شده است،
خیانت در امانت
نمی دانند.(10)
بر اساس نظریه دوم، مصادیق مذکور جنبه تمثیلی دارند؛ چون علاوه بر عقود
امانت آوری همچون اجاره، امانت، رهن، وکالت، عقود دیگری همچون مزارعه،
مساقات و مضاربه نیز مشمول ماده 119 قانون تعزیرات می گردند. این نظریه که
طبق آن می توانیم قایل به وسعت مصادیق در دایره مفهوم خاص رابطه امانی
قراردادی
شویم، عملی تر و نزدیک تر به واقع به نظر می رسد؛ همان گونه که عبارت «یا
هر کار با اجرت یا بی اجرت» نیز در خود ماده مذکور مؤیّد این نظریه است.
از سوی دیگر،
رأی شماره 1322 دیوان عالی کشور نیز در تأیید این نظریه ابراز می دارد:
«برای تحقق موضوع ماده 241 وقوع امانت عقدی ضرورت ندارد، بلکه مقصود از
ماده مزبور آن
است که اگر مالی به هر عنوان به کسی سپرده شده و بنابر استرداد یا رساندن
به مصرف معینی باشد...»(11)
البته ممکن است اطلاق این ماده علاوه بر رابطه امانی قراردادی روابط امانی
قانونی و عرفی را نیز شامل گردد، ولی با توجه به دلایل یادشده پیشین، این
روابط به
رابطه امانی قراردادی تخصیص می خورند و پس از این تخصیص، می توان به اطلاق
نسبی این ماده در مورد شمول غیر انحصاری مصادیق رابطه امانی قرار دادی
تمسّک
جست.
6. اثبات رابطه امانی قراردادی از دیدگاه دادرسی کیفری
بنا بر رأی شماره 182 شعبه دوم دیوان عالی کشور، «گرچه برابر ماده 607
قانون مجازات عمومی امانت جزو عقود است و مطابق ماده 1209 همین قانون،
عقود بیش از
مبلغ پانصد ریال به شهادت مطّلعین قابل اثبات نیست، ولی با توجه به این که
ماده اخیر ناظر به امور حقوقی است و برابر ماده 322 آیین دادرسی کیفری،
یکی از طرق
اثبات در امور جزایی، گواهی گواهان است، نتیجه می شود که بزه خیانت در
امانت به گواهی قابل اثبات است.»
به
دلیل آن که شهادت در امور کیفری محدودیت مذکور در آیین دادرسی مدنی را
ندارد و از سوی دیگر، رابطه امانی قراردادی نیز مشمول جرم خیانت در امانت
می گردد، از این رو، مراجع کیفری می توانند برای اثبات رابطه امانی
قراردادی به هر دلیل قابل استشهادی استناد کنند تا جرم خیانت در امانت را
اثبات نمایند.(12)
··· پی نوشت ها
1 حسین میر محمدصادقی، جرائم علیه اموال و مالکیت، ص 167 و نیز ر.ک:
محمدجعفر حبیب زاده، حقوق جزای اختصاصی (جرائم علیه اموال)، ص 164.
2 علی اصغر شریف، «کار با مزد یا بی مزد در دعوای خیانت در امانت»، مجموعه حقوقی، سال4،ش11،ص 317.
3 امام خمینی قدس سره ، تحریر الوسیله، چ دوم، ج 2، ص13- 15.
4محقق حلی،شرائع الاسلام،ج2،ص408.
5 ناصرکاتوزیان،عقودمعین،ص250290.
6 محمد امین پور، (گردآورنده)، قانون کیفر همگانی، ص 151.
7 حسین میر محمدصادقی، پیشین، ص 132 135 و نیز ر.ک: محمدجعفر حبیب زاده، پیشین، ص 165 170.
8 حسین میر محمدصادقی، پیشین، ص 139.
9 «خیانت در امانت»، مجله کانون وکلا، سال 9، رأی 52، ص 51.
10 رأی شماره 13/1606، شعبه 5 دیوان عالی کشور، مورّخ 11/9/1324.
11 محمدجعفر حبیب زاده، پیشین، ص 170 173.
12 همان، ص 174 175.