نام مهران مدیری، آنقدر آشناست که وقتی میگوییم اولین فیلم سینماییاش بهتازگی اکران شده، ممکن است تعجب کنید. مدیری بعد از سالها فعالیت در سینما و تلویزیون و شبکه خانگی، اولین فیلم سینمایی خود را در قالب یک کمدی سیاه و اجتماعی ساخته است که از جمعه 30 تیرماه اکران خود را آغاز کرده است. در همین یکی دو روزی که از اکران «ساعت 5 عصر» میگذرد، مدیری و فیلمش توانستهاند رکوردهای زیادی را در سینمای ایران جابهجا کنند.
از اکران خصوصی این فیلم در پردیس کوروش بگیرید که بزرگترین مراسم خصوصی افتتاحیه یک فیلم تا امروز بوده است و شخصیتهای فرهنگی، هنری و سیاسی فراوانی در آن حضورداشتهاند، تا رکورد پیشفروش بلیت آنلاین، بیشترین فروش اولین روز اکران با 750 میلیون تومان فروش کلی، بیشترین سانس در یک روز در پردیس کوروش و 40 سانس که از ساعت 7 صبح شروع میشود، همه از رکوردهایی هستند که مهران مدیری بهعنوان یک فیلم اولی توانسته با « ساعت 5 عصر» آنها را بشکند. تمام این هیاهوها و جنجالها یک دلیل ساده دارد.نام مهران مدیری که بهعنوان یک برند معتبر عمل میکند. «ساعت 5 عصر» بهجز سیامک انصاری بازیگر اصلی دیگری ندارد و خبری از ستارههای سینمایی در آن نیست، یک ملودرام عاشقانه یا محصول مشترک بین دو کشور نیست، پس چگونه است که فیلمی که هنوز روی اکران نرفته است، میتواند چنین شور و هیجانی در میان مخاطبان ایجاد کند و سند موفقیتش را قبل از اکران عمومی امضا کند؟ فقط و فقط مهران مدیری و نامش که برای مخاطب ایرانی با خنده و طنز گرهخورده است.
مهران مدیری که شاخصترین کارهایش به همکاری با برادران قاسمخانی برمیگردد، سالهاست که اثر شاخصی تولید نکرده است. کارهایش در شبکه نمایش خانگی، نیمهکاره رها شدند و «در حاشیه» که بعد از چند سال دوری از تلویزیون ساخت هم چنگی به دل نمیزد. شاید تنها کار موفق این روزهای مدیری، برنامه «دورهمی» باشد که در نقش مجری در آن حضور دارد. اما این میزان استقبال از «ساعت 5 عصر» نشان میدهد مخاطب ایرانی همچنان مهران مدیری را بهعنوان مرد اول طنز ایران میشناسد.
از خود مهران مدیری که بگذریم، میرسیم به «ساعت 5 عصر». فیلمی که در روزهای کسادی سینما به نمایش درآمده و نوید فروش و استقبالی خوب را میدهد. درحالیکه «اکسیدان» دیگر فیلم کمدی روی صحنه فروش 4٫5 میلیاردیاش باوجود همه انتقادات در معرض لغزش است و «نهنگ عنبر» هم بهزودی به اکران خود پایان خواهد داد، «ساعت 5 عصر» میتواند برگ برنده گیشه باشد.باید اذعان کنم، «ساعت 5 عصر» مرا غافلگیر کرد. وقتی به تماشای این فیلم نشستم منتظر مجموعهای از لوده بازیهای معمول سینمای کمدی این روزهای سینمای ایران بودم. اما اولین سکانس «ساعت 5 عصر» به طرز خوبی غافلگیرم کرد. فیلم با نمایی از خانه مرتب، منظم و زیبای مهرداد پرهام (سیامک انصاری) شروع میشود. تماسی از نامزدش از فرانسه که با عشق او را از خواب بیدار میکند تا بهقرار مهمش برسد از یک زندگی عاشقانه و بینقص حکایت دارد. همهچیز زندگی مهرداد بینظیر به نظر میرسد. مهرداد را میبینیم که در حال آماده کردن صبحانه با یک موسیقی دلنشین میرقصد و حال خوبش به بیننده منتقل میشود، زنگ تلفن به صدا درمیآید. همینجاست که میدانید خوشی مهرداد قرار است مثل یک حباب در صورتش بترکد و همهچیز عوض شود. همین اتفاق هم میافتد.
خبر از بانک است که امروز آخرین فرصتش برای تسویه قسط آخر منزلش است وگرنه آن را از دست خواهد داد. یک شروع جسورانه که بیننده را هم به خنده وامیدارد هم او را مشتاق میکند تا مهرداد و اودیسه یکروزهاش را دنبال کند. بعدازاین تلفن و اولتیماتومی که تا ساعت 5 عصر است، ناگهان برف شروع به باریدن میکند، آب قطع میشود، نامزد شیرین، به یک زن شکاک و اعصابخردکن تبدیل میشود، راه پارکینگ مسدود میشود و … هرچه مهرداد جلوتر میرود از رسیدن به بانک دورتر میشود و در سیری از حوادث و بدبیاریها بیشتر اسیر میشود. اساساً کمدی مهران مدیری، مبتنی بر موقعیت است تا کاراکتر؛ یعنی این موقعیتها هستند که اصل روایت را شکل میدهند و شخصیتها عناصر فرعی هستند. به همین دلیل هم هست که مانوری روی ویژگیهای شخصیتی مهرداد انجام نمیشود و اطلاعات خاصی از این کاراکتر ارائه نمیشود.
از سوی دیگر، موقعیتهایی که در «ساعت 5 عصر» میبینیم، تصویری اغراقشده از واقعیتها و فرهنگ اجتماعی هرروزهمان است. این اغراق خاصه زبان کمدی و موقعیتی است که مدیری در اثرش به تصویر میکشد. این اغراق بهگونهای است که باعث میشود بیننده که هرروز در همین محیط زندگی میکند و رفتوآمد دارد، شهرش را بهمثابه یک وضعیت طوفانزده و رفتارها را مانند یک آنارشی افسارگسیخته ببیند. مدیری با سر زدن به بیمارستان، بهشتزهرا، تظاهرات کارگری و حتی وزارت اطلاعات، آشوبی که بر رفتارهای اجتماعیمان سایه افکنده است را به باد نقد میگیرد. دکوپاژهای شلوغ و پویای مدیری، با تعداد بسیار زیاد نابازیگران به نمایندگی از آحاد مردم در فضاهای عمومی شهر، هم هوشمندانه است و هم توانایی بالایی میطلبد که بهدرستی به نمایش درآید و جذابیت این سکانسها نشان میدهد با یک کارگردان سختگیر طرف هستیم.
اما هرچقدر که
مهران مدیری اصرار ورزد که
«ساعت 5 عصر» یک کمدی اجتماعی است و نه سیاسی، نمیتوان رگههای انتقادهای سیاسی آن را نادیده گرفت. انتخاب زمان و بازگشت به سال 92، عکسی که اتفاقی از
مهرداد در تظاهرات گرفتهشده است و پخش فیلمهایش در شبکههای مجازی همه رنگ و بوی سیاسی دارد که کارش را به وزارت اطلاعات می¬کشد. همین نگرش سیاسی هم هست که انتقادات اجتماعی مدیری را کمرنگ میکند. پرداخت مدیری که از رفتارهای ساکنان یک آپارتمان شروع میشود و به بازجویی رعبآوری در وزارت اطلاعات ختم میشود، مثال یکی به نعل و یکی به میخ است.
بزرگترین مشکل
«ساعت 5 عصر» عدم حفظ ریتم در فیلم است. هرچقدر نیمه اول خوش ریتم و جذاب جلو میرود، نیمه دوم فاقد ریتم تند شوندهای است که نیاز روایت «ساعت 5 عصر» است. سکانسهای بهشتزهرا بیدلیل طولانی میشوند و در یک تدوین رفت و برگشتی، طول نماها کاهش پیدا نمیکنند تا بیننده را برای حادثهای آماده کند. دیگر از یکجایی به بعد مسیر مهرداد دررسیدن به بانک جذابیت خود را از دست میدهد و اتفاقات دیوانهواری که برایش رخ میدهد نفوذ و صلابت نیمه اول را ندارد.
در سکانس پایانی هم باز با یک نمای جسورانه و جذاب روبرو هستیم که متأسفانه سنخیتی با فضای رئالیستی
«ساعت 5 عصر» ندارد. مهرداد با چرخاندن دوربین موبایلش، مخاطبان را وارد فضای فیلم میکند و قرار است تلنگری به بیننده زده شود که خودش عضوی است از هر آنچه تا این لحظه در فیلم دیده. یک پیام زیادی آشکار و زیادی تلویزیونی. واردکردن مخاطب به فضای داستانی میتواند بسیار جذاب باشد اما وقتی هیچ هماهنگی بین این سکانس و سایر صحنههای فیلم وجود ندارد، تأثیرگذاری آن کم میشود و مثل یک نصیحت گلدرشت میماند.
پرسشی که بعد از دیدن
«ساعت 5 عصر» مطرح میشود این است که آیا این فیلم میتواند به یک اثر موفق در سینمای ایران تبدیل شود و به رکوردشکنی خود ادامه دهد؟
پاسخ بهاحتمالزیاد مثبت است. ه
مانطور که گفتم نام مهران مدیری در کنار یک اثر طنز اجتماعی که در خنداندن مخاطبش موفق است و درعینحال خالی و پوچ نیست، میتواند ضمانت موفقیت «ساعت 5 عصر» باشد. بههرحال فروش این فیلم هرچقدر هم باشد، اثبات این مدعاست که مهران مدیری، مرد شکستناپذیر سینما و تلویزیون است و احتمالاً حالا حالا هم این موفقیت را واگذار نخواهد کرد.
Post Views:
10