در این نوشتار به طور گزیده به تشریح پاره ای از گفتارها و رفتارهای حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم درباره کودکان می پردازیم.
نامطمئن بودن نظریات رایج کنونی و سرمشق بودن رفتار پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم برای ما - به تصریح آیه قرآن - 6 ما را بر آن می دارد که به فرموده ها و کردار حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم عمیق تر بنگریم و به واقع اعتقاد داشته باشیم که آنچه او به جای آورده به فرض درستی روایت فراتر از اکتشافات علمی امروزیان است. کوچک ترین عمل او در پی ارائه معیاری است که برای معاصران وی ناشناخته ماند و برخی تا این زمان نیز ناشناخته باقی مانده است. از آن نمونه، در جمله ای ساده از آن بزرگوار می خوانیم:
«اکرموا اولادکم و احسنوا آدابکم؛7 فرزندانتان را گرامی بدارید و با آداب و روش پسندیده با آنان رفتار کنید».
در نظر سطحی، این فرموده تنها سفارش به احترام کودکان و رفتار صحیح با آنان است. امّا این که چه رفتاری در شأن کودک نیست تا از آن پرهیز شود، و چه روشی نادرست است تا نسبت به وی انجام نگیرد جای گفتگو است. آیا والدین و مربیان برای یافتن پاسخ صحیح این دو پرسش، خود نباید پیش تر پیرامون تربیت کودک آگاهی هایی به دست آورند؟ پدر و مادری که با آداب و روش صحیح زندگی ناآشنایند چگونه می توانند فرزندشان را با آداب درست تربیت کنند؟! آیا بوسیدن کودکان دختر یا پسر تا چه سنی روا است؟ آیا بلند شدن در برابر بچه های کم سنّ بجا است یا نابجا؟ آیا تنبیه و کتک آنان تا چه میزان سفارش می شود؟ تفاوت گذاری میان آنان تا چه اندازه صحیح یا ناصحیح است؟ بازی کودک و «بازی با کودک» چه لزوم و فایده ای دارد؟
بنابراین، سفارش به گرامیداشت کودک، تأکید بر تأسیس بنیادی است که به خانواده ها آموزش دهد چگونه با فرزندانشان رفتار کنند. خانواده و مجالس خانوادگی، آموزش و پرورش، صدا و سیما و مراکز فرهنگی، هر یک بنیادی است که باید بدین مهم توجه کند.
از طرف دیگر باید مشخص شود که بی احترامی به کودک و ترک آموزش وی چه پیامدهایی دارد! اگر اطرافیانش با آداب و روش درست با او برخورد نکنند چه پیش خواهد آمد؟ کودک در هر حال بزرگ خواهد شد. اگر او در بزرگسالی دریابد که بسیاری از رفتارهای بزرگسالان با وی در کودکی، ناصحیح بوده است، نسبت به آنان چگونه خواهد اندیشید؟ آیا والدین چنین کودکی اکنون در بزرگسالی این کودک می توانند امیدوار باشند که وی آرای امروز آنان را بپذیرد و بدان عمل کند؟ چگونه بسیاری از والدین بدین امر توجه ندارند که یکی از علت های تمرّد نوجوانان و جوانان، پی بردن آنان به اشتباه روش پدر و مادر در کودکی ایشان است!
به هر تحلیل، توجه رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم به دنیای کودکان را در چندین جنبه می توان جستجو کرد:
1. کوشش برای تولّد فرزندان سالم
برخلاف عقیده بسیاری از نظریه پردازان که تربیت کودک را از شش ماهگی یا دو سالگی به بعد نتیجه بخش می دانند، تعالیم رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم زمانی پیشتر از این را در تربیت کودک مؤثر یاد می کند. نوزاد بیشتر صفات خوب و بد را از طریق ژن از پدر و مادر به ارث می برد. بنابراین، تربیت او نه از دوران حمل که پیش از ازدواج آغاز می شود. دختر و پسری که پیش از ازدواج به اصول اخلاقی و دینی پایبند نباشند بسیار دشوار می توان امید داشت که فرزند آنان درستکار تربیت شود. البته سهم محیط تربیتی و عوامل و استثنائات روزگار را نادیده نمی انگاریم.
اگر تربیت کودک از شش ماهگی یا دو سالگی آغاز می شود، این دستور رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم چه مفهومی می یابد که می فرماید: هر کس صاحب فرزندی شد در گوش راست کودکش اذان و در گوش چپ او اقامه بگوید تا از شرّ شیطان در امان باشد. امیرمؤمنان علی علیه السلام می فرماید: زمانی که دو پسرم حسن و حسین [علیهماالسلام[ تولد یافتند، آن حضرت همین عمل را انجام داد و دستور فرمود تا در گوش آن ها سوره حمد و آیة الکرسی و آیه های سوره حشر و سوره اخلاص و ناس و فلق را بخوانند.8
اگر کودک دو ماهه استعداد تربیت و پذیرش ندارد و مشاهدات و شنیده های او در درونش تأثیر نمی نهد به چه سبب رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید: هرگز مبادا که کودکی در گهواره نظاره گر رفتار زناشویی زن و مرد باشد.9 اگر در چنین موقعیت صدای زن و مرد را بشنود به راه رستگاری [و پاکی و خیر[ قدم نمی نهد.10
به راستی، آیا سلامتی مادر در دوران حمل، تغذیه، ترس و نگرانی ها و نیز اعتیاد وی بر سلامتی روحی نوزاد اثر نمی گذارد؟! آنگاه چگونه می توان نوزاد ناسالم را درست تربیت کرد؟!
امام باقر علیه السلام می فرماید: در عصر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم مردی از انصار [در مدینه[ به آن حضرت شکایت کرد که: همسرم دختر عموی من است و خانواده و اجداد ما همه سفید پوست هستیم و اینک او فرزندی به دنیا آورده که سیاه پوست و شبیهِ سیاهان حبشی است.
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم اندکی تأمّل کرد و سپس از زن توضیح خواست. زن به پاکی خود سوگند یاد کرد. پیامبر فرمود: بین هر انسان تا حضرت آدم علیه السلام 99 عِرقْ (پیوند، ژن، ریشه) وجود دارد که در ساختمان فرزند فعالیت می کنند... فرزند شبیه یکی از آن ها می شود... این نوزادِ سیاه پوست شبیه یکی از اجداد دور شماست. کودک را بگیر که فرزند خود تو است.11
هنگامی که نوزاد رنگ پوست خود را به وسیله ژن از اجدادش به ارث ببرد، آیا صفات خوب یا بد به همین وسیله از آنان به وی سرایت نمی کند؟!
آن حضرت در همین باره فرموده است: اُنظر فی ایّ شی ء تضع ولدک فانّ العرق دسّاس؛12 خوب بنگر که نطفه خود را در چه جایگاهی جای می دهی. زیرا ریشه ها [و ژن آدمی] به طور پنهان تأثیر گذار است. [و از طریق آن، اخلاق اجداد به فرزندان منتقل می شود[.
نیز در جای دیگر فرمود:الشّقیّ شقیّ فی بطن اُمّه و السّعید سعیدٌ فی بطن اُمّه؛ 13 بدبخت در شکم مادر بدبخت می شود و سعادت مند در شکم مادر چنین می شود.
در روایتی دیگر آن حضرت به نقش برادر (دایی فرزندان) در تربیت فرزند اشاره می کند و می فرماید: اِختاروا لنطفکم فانّ الخال احد الضجیعین؛14 همسر [شایسته] برای نطفه های خود انتخاب کنید. زیرا دایی یکی از دو ستون [مهم تشکیل دهنده[ نوزادتان است.
و نیز فرموده است: از ازدواج با زنان زیبارویی که در خانواده بد پرورش یافته اند، بپرهیزید.(15)
2. توجه به سلامت جسمی و روحی مادر
فرزندان ما به ویژه دختران بیشتر اوقات خود را در کنار مادر سپری می کنند و از تعلیمات او چیزها می آموزند. بر این اساس، آنان که دغدغه تربیت فرزند دارند نخست باید به تربیت همسر بپردازند. دختران و زنان نیز تأثیرپذیرتر از پسران و مردان اند. بنابراین در آستانه زندگی، مرد باید مهم ترین همت خود را آموزش و تربیت همسرش قرار دهد. زمانی که مادر خانواده درست آموزش ببیند و تربیت شود، تربیت فرزندان او با سهولت انجام می پذیرد. چنان که اگر مادر نکوهیده خوی باشد، تربیت فرزند خیلی دشوار است. زیرا او اوّلین آموزگار کودک شماست.
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در این باره فرموده است: «ایاکم و تزویج الحمقاء، فانّ صحبتها بلاء و ولدها ضیاع؛16از ازدواج با زنان کودن بپرهیزید که همنشینی آن ها [نوعی[ بلا و فرزندشان تباه است».
پس از انتخاب همسر شایسته و توجه به آموزش و تربیت او، مهم ترین وظیفه، ایجاد محیط روانی سالم در خانه است. این نخستین ابزار هر طرح تربیتی موفق است. هر که دلسوز فرزند خود است پیش از هر کار باید بکوشد تا حدّ امکان فضای خانه آکنده از آرامش و مهرورزی شود. تا زمانی که کودک شما خود را در چنین فضایی نبیند زمینه ای برای شکوفایی استعدادهای خود نمی یابد و بیشتر توان او صرف مبارزه با ترس و اضطراب ها و مقابله با عوامل رنج آور زندگی می گردد. هر چه محیط آنان صمیمی تر و درس آموزتر و روان ایشان مطمئن تر و بی هراس تر باشد، آموزش و تربیت آن ها هموارتر و آموختن هایشان از محیط بیشتر و پایدارتر است.
حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم در این باره فرموده است: «حقّ الولد علی والده... ان یسفره اُمَّهُ...؛17
حق فرزند بر پدر این است که [پدر[ مادر را احترام کند».
زمانی که فرزند، مادر را در نگاه پدر محترم ببیند، احساس امنیت و آرامش می کنند.
مادری که در خانه از احترام پدر محروم باشد، نخواهد توانست نقش مادری خود را به درستی ایفا نماید.
3. پیشگیری بهتر از درمان
اصل نامبرده در روان شناسی تربیتی جایگاهی ویژه دارد و کوشش می شود تا پیش از پدید آمدن ناهنجاری های رفتاری، عوامل پدید آورنده آن شناسایی و پیشگیری شود.
از طرفی امروزه والدین از بسیاری از رفتارهای فرزندان خود ناخشنودند و امید دارند که کسی از راه برسد و فرزندشان را به حقوق والدین آشنا کند، حال آن که گاه کوتاهی خود والدین سبب بروز چنین مشکلی است. زیرا در تربیت و پرورش آنان سهل انگاری نموده اند. رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در همین باره فرموده است: «رحم الله من اعان ولده علی برّه؛18 خدای رحمت کند کسی که فرزند خود را به نیک رفتاری کمک کند».
از آن حضرت پرسیدند، چگونه؟ فرمود:
1. آنچه کودک در توان داشته و انجام داده، از او بپذیرند.
2. آنچه انجام آن در توانش نیست، از او نخواهند.
3. او را به گناه و طغیان وادار نسازند.
4. به او دروغ نگویند. رفتار نابخردانه [نسبت به وی و در مقابل او[ انجام ندهند.
به واقع هر یک از ما دوست داریم فرزندانمان نسبت به ما چگونه رفتار کنند؟ با خود بیندیشیم که اگر ما خویشتن را برای نیل بدین منظور کمک نکنیم، دیگران چگونه و تا چه میزان خواهند توانست ما را در این هدف مدد رسانند! پس همان بهتر که فهرست همه انتظاراتمان را نسبت به فرزندانمان یاد داشت کنیم و آن گاه بیندیشیم که برای موفقیت فرزند در این برنامه، خود ما چه وظایفی بر عهده داریم.
چندی پیش، دوستی از فرزندانش سخت گله مند بود که آن ها بیشتر اوقات روزانه یشان را به تماشای تلویزیون می گذرانند. به وی گفتم: کمی به جای گله از آن ها خود را نکوهش کن. چون غیبت طولانی شما و همسرت از محیط خانه، سبب دلتنگی آن ها را فراهم می آورد. آن ها برای رفع این دلتنگی به تماشای تلویزیون پناه می آورند و زمانی که بدین روش عادت کردند، دیگر در وقت حضور شما نیز نمی توانند از عادات خود دور شوند.