ویژگیهای عباد الرحمن (۷)پرهیز شدید از آدم کشی

قرآن هفتمین ویژگی بندگان ممتاز خداوند رحمان را چنین بیان می کند: «و لا یقتلون النفس التی حرم الله الا بالحق .» (۱) آنان انسانی را که خداوند ریختن خونش را حرام شمرده - جز به حق - نمی کشند .

قرآن هفتمین ویژگی بندگان ممتاز خداوند رحمان را چنین بیان می کند: «و لا یقتلون النفس التی حرم الله الا بالحق .» (1) آنان انسانی را که خداوند ریختن خونش را حرام شمرده - جز به حق - نمی کشند .

آدم کشی در موارد ناحق از گناهان بسیار بزرگ و خطرناکی است که با کمال تاسف، از دیرباز دامنگیر بشر شده و انسانهای بسیاری را بی خانمان و تیره بخت ساخته است . «قابیل » - فرزند حضرت آدم (ع) - تا قیامت مورد لعن و نفرین است، چرا که برادرش «هابیل » را کشت و این خصلت شوم را پایه گذاری کرد .

آدم کشی در میان انسانها به قدری زشت و بدسابقه است که وقتی خداوند خواست آدم (ع) را بیافریند و او را به عنوان خلیفه و نماینده خود به فرشتگان معرفی کند، آنان عرض کردند: پروردگارا، آیا کسی را در زمین قرار می دهی که فساد و خونریزی کند؟ خداوند جنبه های مثبت آدم (مانند علم و شناخت) را به نظر فرشتگان آورد، آنگاه فرشتگان به عذرخواهی پرداختند . (2)

گناه آدم کشی بسیار بزرگ است و مجازاتهای سختی برای آن قرار داده شده; خداوند در قرآن می فرماید: «و من یقتل مؤمنا متعمدا فجزاؤه جهنم خالدا فیها و غضب الله علیه و لعنه و اعد له عذابا عظیما .» (3) و کسی که فرد با ایمانی را از روی عمد بکشد، مجازات او دوزخ است، در حالی که جاودانه در آن می ماند، و خداوند بر او غضب می کند و او را لعنت کرده و از رحمتش دور می سازد .

در این آیه، چهار مجازات شدید برای قاتل ذکر شده که عبارت است از: 1 - خلود و جاودانگی در دوزخ 2 - غضب الهی 3 - عنت خدا 4 - عذاب بزرگ

در مورد دیگر می فرماید: «من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فی الارض فکانما قتل الناس جمیعا .» (4) هر کس انسانی را بدون ارتکاب (گناهی چون) قتل یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسانها را کشته .

اسلام مجازات دنیوی قاتل را قصاص اعدام قرار داده، مگر اینکه ورثه مقتول او را ببخشند و به جای آن دیه بگیرند یا دیه را نیز ببخشند; ولی بزرگی گناه قتل همچنان بر گردن قاتل سنگینی خواهد کرد . گاهی نیز بخشش ورثه بی فایده است و قاتل حتما باید مجازات گردد، آنجا که او از اشرار باشد و با اسلحه سرد و گرم، افراد را بترساند و امنیت جامعه را به خطر اندازد . چنین فردی به عنوان «محارب و مفسد فی الارض » معرفی شده و حکومت اسلامی او را محکوم به اعدام می کند .

در این راستا، در قرآن می خوانیم : «انما جزاؤ الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الارض فسادا ان یقتلوا او یصلبوا او تقطع ایدیهم و ارجلهم من خلاف او ینفوا من الارض ذلک لهم خزی فی الدنیا و لهم فی الآخرة عذاب عظیم .»(5) کیفر آن کسانی که با خدا و پیامبرش محاربه کرده و به جنگ می پردازند و اقدام به فساد در روی زمین می کنند (و با تهدید اسلحه به جان و مال و ناموس مردم حمله می برند)، فقط این است که اعدام شوند یا به دار آویخته گردند، یا (چهارانگشت) از دست راست و پای چپ آنها به عکس یکدیگر بریده شود و یا از سرزمین خود تبعید گردند . این رسوایی آنها در دنیا است، و در آخرت مجازات عظیمی دارند .

این آیه نیز بیانگر بزرگی گناه قتل نفس و آدم کشی است که موجب مجازات سخت و رسوایی و ذلت دنیا و آخرت می گردد .

مجازات شدید قصاص و دیه برای آدم کشان

از آنجا که امنیت در جامعه از مهمترین موهبتها است و در پرتو آن می توان جامعه ای سالم و ایده آل ساخت - به عکس، ناامنی مایه بروز آشوبها، فسادها و گمراهیها و آفتهای گوناگون است - از این رو، اسلام با وضع قوانین و مقررات محکم و سخت، کوشیده تا امنیت جامعه را در ابعاد گوناگون حفظ کند; اسلام در

وهله اول حفظ امنیت جانی را مورد تاکید قرار داده و برای آنان که برهم زننده این امنیت هستند، مجازاتهای سخت دنیوی (علاوه بر مجازاتهای اخروی) قرار داده است; مثلا قانون قصاص را قرار داده که اگر به راستی به آن عمل شود، از آدم کشی و هرگونه آسیب رسانی به انسان به طور جدی جلوگیری می شود . (چنان که اکنون نمونه آن را در کشور عربستان به خوبی مشاهده می کنیم) . اجرای قصاص، حدود و دیات اسلامی، حیات و زندگی سالم و آرامش بخش جامعه را بیمه خواهدکرد، چنانکه قرآن می فرماید: «و لکم فی القصاص حیاة یا اولی الالباب لعلکم تتقون .» (6) ای صاحبان خرد، برای شما در قصاص کردن حیات و زندگی است، باشد که شما تقوا پیشه کنید .

یعنی قصاص یک انتقام شخصی نیست، بلکه ضمانتی برای زندگی آرام و امنیت اجتماعی است . در جامعه ای که قاتل و آدم کش قصاص نشوند، آن جامعه مرده است، همانگونه که از نظر علم طب و کشاورزی و دامداری، حذف موجودات خطرناک، یک اصل علمی و حیاتی است، در علم جامعه شناسی نیز حذف جنایتکاران و آدم کشان یک امر عقلی و منطقی است . قانون قصاص ضامن عدالت و رمز حیات و آرامش است و نقش مؤثری در تنش زدایی در جامعه دارد; از این رو، خداوند در آیه مذکور قصاص را موجب تقوا دانسته یعنی قصاص موجب خودداری از بروز قتل و آسیب رسانی به جان و مال و ناموس انسانها خواهد شد; با توجه به اینکه در مقایسه بین جامعه و فرد، حق تقدم با جامعه است .

علاوه بر اینکه قصاص آدم کشی اعدام می باشد، آسیب رسانی به اعضای بدن انسان نیز قصاص دارد; اگر کسی به بینی، چشم، دندان یا به گوش و به طور کلی به هر عضوی از اعضای انسانی آسیب برساند، مضروب، حق دارد مطابق مقررات به همان اندازه که آسیب دیده، ضارب را قصاص کند; چنانکه این مطلب در آیه 45 سوره مائده آمده است . (7)

قانون قصاص با آن همه تقسیم بندی و دقتی که در اسلام دارد، بیانگر آن است که اسلام برای جان انسان احترام بسیاری قایل است و با وضع قانون قصاص خواسته که هیچ گونه آسیبی به جان انسان نرسد .

پس از قانون قصاص، قانون حدود و دیات است که آنها هم به نوبه خود اهرمهای نیرومندی برای حفظ امنیت و جان انسانها حتی از روی سهو و خطا هستند .

هر گناهی اگر از روی سهو و خطا باشد با توبه بخشیده می شود، ولی آدم کشی و یا آسیب رسانی به اعضای بدن انسان، گرچه از روی سهو و خطا باشد، دیه دارد و از حق الناس است که بدون ادای آن، توبه قبول نمی شود .

مسایل دیات بسیار مشروح است و بیان آن در این مقاله نمی گنجد، ولی به عنوان مثال و نمونه، می توان با ذکر پاره ای از آن مسائل به اهمیت احترام جان انسان پی برد . مثلا چند چیز است که مثل قتل نفس موجب دیه کامله است .

دیه کامله عبارت است از هزار مثقال طلا یا صد شتر یا دویست گاو و . . . اگر کسی مشتی به گوش مسلمانی بزند و همین زدن موجب کر شدن گوش او گردد باید نصف دیه کامله را بدهد، و اگر به هر دو گوش او بزند و هر دو را کر کند، باید دیه کامل به او بپردازد .

کوتاه سخن اینکه حتی برای پدر و مادر و معلم حرام و گناه بزرگی است که فرزند و شاگرد خود را به گونه ای بزنند که موجب دیه شود .

هر گاه کسی به صورت شخص دیگر، سیلی بزند، اگر صورت او سرخ شود یک مثقال و نیم طلا یا قیمت آن، دیه آن است; اگر صورت او کبود شود، سه مثقال، و اگر سیاه شود شش مثقال طلا یا قیمت آن، دیه آن است . و اگر به بدن او - جز صورت - ضربه بزند که سرخ یا کبود یا سیاه گردد، نصف دیه مذکور - که در مورد صورت گفته شد - را باید به مضروب پرداخته و او را از خود راضی کند . (8)

احترام انسان در حدی است که حتی اگر به صورت نطفه منعقد شده باشد، سقط نمودن آن گناه کبیره است .

در اسلام برای هر مرحله ای از سقط جنین دیه سنگینی قرارداده شده است; فقهای عظام می فرمایند: «اگر انسان کاری کند که کودک زن حامله سقط شود، آنچه که سقط شده، اگر نطفه باشد، دیه آن بیست مثقال طلای سکه دار است، و اگر علقه (خون بسته شده) باشد، دیه آن چهل مثقال، و اگر مضغه باشد یعنی به صورت گوشت جویده شده باشد، دیه آن شصت مثقال ، و اگر به استخوان بندی رسیده باشد، دیه آن هشتاد مثقال، و اگر گوشت آورده باشد، دیه آن صد مثقال است . و اگر روح در آن دمیده شده باشد، دیه آن چنانچه پسر باشد هزار مثقال، و اگر دختر باشد دیه آن پانصد مثقال می باشد .»

نیز می فرمایند: اگر کسی زن حامله ای را بکشد، باید هم دیه زن و هم دیه فرزندش را بپردازد . و اگر آن زن حامله، دو فرزند یا بیشتر داشته باشد، به همین نسبت دیه آنها بر ساقط کننده واجب می شود; ولی اگر ساقط کننده خود زن حامله باشد، دیه فرزندش را باید به ورثه فرزند بدهد، ولی خودش از آن دیه هیچ سهمی ندارد .

در قتل عمد، علاوه بر وجوب دیه، کفاره جمع به قاتل واجب است; یعنی هم باید یک برده آزاد کند، و هم دو ماه پی در پی روزه بگیرد، و هم شصت مسکین را طعام بدهد . و اگر عده ای با هم شخصی را بکشند، بر همه آنها کفاره واجب است .» (9)

این احکام شدید، هر کدام بیانگر بزرگی گناه آدم کشی و آسیب رسانی به جان انسانها است که مسلمانان باید به شدت از آن پرهیز نمایند . زیرا علاوه بر این احکام ظاهری و رسوایی دنیوی، رسوایی معنوی رانیز به دنبال دارد . از جمله این مکافات، مکافات کشتن است که به زودی دامنگیر قاتل خواهد شد . مناسب است در اینجا از میان صدها نمونه، نظر شما را به دو نمونه جلب کنم :

1 - علامه مجلسی می نویسد : «در بیابان اصفهان، شخصی یکی از مسلمین را کشت و برای این که روی گناه خود سرپوش نهد، جسد مقتول را در میان چاهی انداخت . سگ مقتول کنار آن چاه می رفت و خاک اطراف آن رابه چاه می ریخت و هر وقت قاتل را می دید به او حمله می کرد و صدایش به عوعو بلند می شد .

تکرار این حرکات باعث شد که اولیای مقتول سرنخی پیدا کنند; آنها به جستجوی آن چاه پرداختند و جسد مقتول را در آن یافتند; بعد نسبت به شخصی که سگ به او حمله می کرد بدگمان شدند، او را دستگیر نموده و به دادگاه بردند، سرانجام او به جنایت قتل خود اقرار کرد (10) ، رسوا شد و او را به مجازات رساندند .

2 - یکی از خوانین که قلدر بی رحمی بود، روزی مهمان شاهزاده ای شد و کنار سفره او نشست . از قضا دو کبک بریان در میان سفره نهاده بودند، همین که چشم آن خان به آن دو کبک افتاد خنده اش گرفت . شاهزاده پرسید: چرا می خندی ؟ خان گفت : روزی در بیابان سر راه تاجری را گرفتم و اموالش را غارت نمودم و تصمیم گرفتم او را بکشم . در این هنگام چشم او به دو عدد کبک افتاد که روی سنگ کوه نشسته بودند، خطاب به آنها گفت : ای کبکها شاهد باشید که این مرد قاتل من است . اکنون که این دو کبک بریان شده را در میان سفره دیدم، حماقت آن تاجر به خاطرم آمد که از کبکها گواهی می خواست; با این که آنها کشته شده و خوراک ما گردیده اند . و دیگر زنده نیستند که گواهی دهند .

شاهزاده که فردی غیرتمند بود، به آن خان قلدر گفت : «اتفاقا کبکها گواهی خود را دادند .» سپس همان دم دستور داد گردن آن خان را زدند، و او به این ترتیب به کیفر جنایت خود رسید . (11)

گناه آدم کشی در گفتار پیامبر (ص) و امامان (ع)

رسول اکرم (ص) فرمود: هر گاه دو نفر مسلمان بدون حق شمشیر به روی هم کشیدند و یکی از آنها در این میان کشته شد، هر دو اهل جهنم خواهند شد . یکی از حاضران پرسید: مقتول چرا اهل جهنم می شود؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: «لانه اراد قتلا .» (12) زیرا مقتول نیز اراده و نیت کشتن طرف مقابل را کرده بود، منتها به مرادش نرسید و خودش کشته شد .

نیز فرمود: «من اعان علی قتل مؤمن بشطر کلمة لقی الله یوم القیامة مکتوبا بین عینیه آیس من رحمة الله .» (13)کسی که قاتلی را در مورد کشتن مؤمنی - گر چه به یک کلمه - کمک کند در روز قیامت خدا را ملاقات می کند در حالی که در پیشانی او نوشته شده: این شخص از رحمت خدا مایوس است .

نیز فرمود: «قتل المؤمن اعظم عندالله من زوال الدنیا .» (14) بزرگی خسارت قتل مؤمن در پیشگاه خدا بیشتر از نابودی همه دنیا است .

امام باقر (علیه السلام) فرمود: «من قتل مؤمنا متعمدا اثبت الله علی قاتله جمیع الذنوب .» (15) کسی که از روی عمد (و بدون مجوز) مؤمنی را بکشد، خداوند همه گناهان مقتول را برای آن کس (قاتل) برقرار می سازد .

امام صادق (ع) فرمود: «کسی که مؤمنی را بکشد، هنگام مرگ به او گفته می شود: به هر دینی غیر از اسلام خواهی بمیر، خواهی یهودی، نصرانی، یا مجوس بمیر .» (16)

پیامبر (ص) فرمود: «نخستین کسی که در قیامت محاکمه می شود، آن کسی است که خون کسی را ریخته است، پسران آدم (هابیل و قابیل) را می آورند و بین آنها داوری می شود (و قابیل به جرم قتل هابیل محکوم می گردد) ; سپس افراد دیگر را به ترتیب زمان می آورند و محاکمه می کنند، به طوری که احدی باقی نمی ماند و هر مقتولی قاتل خود را به عرصه می آورد، در حالی که صورت مقتول به خون خود رنگین است و به مردم می گوید: این شخص مرا کشته است .

خداوند به قاتل گوید: آیا تو این شخص را کشته ای ؟ قاتل قدرت آن را ندارد که موضوع را از خدا کتمان کند .» (17)

امام صادق (ع) فرمود: «واد فی جهنم لو قتل الناس جمیعا کان فیه، و لو قتل نفسا واحدة کان فیه .» (18) در دوزخ دره وسیعی هست که اگر کسی همه انسانها را بکشد در آن دره قرار می گیرد هرگاه او یک نفر را نیز بکشد در آن دره می افتد .

نیز فرمود: «خداوند به موسی بن عمران وحی کرد که به بنی اسرائیل بگو; از آدم کشی بپرهیزید! کسی که به ناحق مؤمنی را بکشد، خداوند در میان آتش دوزخ صدبار همانند قتل قاتل، آن قاتل را بکشد .» (19)

«ابوسعید خدری » نقل می کند: به رسول خدا (ص) خبر دادند که یکی از مسلمانان کشته شده، ولی معلوم نیست که قاتلش کیست . رسول خدا (ص) در حالی که خشمگین بود مردم را به مسجد فراخواند و بر فراز منبر رفت و پس از حمد و ثنای الهی فرمود: «مسلمانی کشته می شود و کسی از قاتل او خبر ندارد! سوگند به خداوندی که جانم در اختیار او است . هر گاه اهل آسمانها و زمین برای کشتن یک نفر مؤمن اتفاق کنند، یا به آن راضی شوند، خداوند همه آنها را وارد آتش دوزخ گرداند! سوگند به خدا هر شخصی از روی ظلم تازیانه ای به کسی بزند، در روز قیامت در میان آتش دوزخ مثل آن تازیانه را به او می زنند . . . !» (20)

این روایات که گلچینی از صدها نمونه گفتار پیامبر (ص) و امامان (علیهم السلام) در مورد زشتی گناه قتل نفس است، هر کدام به روشنی، آدم کشی را از گناهان بزرگ و پرمجازات شمرده و مسلمانان را از دست زدن به این عمل خطرناک بر حذر می دارد .

گناه کمک به آدم کشی

همانگونه که گناه آدم کشی بسیار بزرگ است، کمک کردن به آن، گرچه غیر مستقیم و بسیار دور و ناپیدا باشد، نیز از گناهان بزرگ است و کمک کننده، گر چه کمک او به اندازه یک کلمه باشد، شریک جرم و به عنوان «اعوان الظلمه » به حساب می آید .

روایات متعددی از پیامبر (ص) و امامان (ع) این مطلب را تایید می کند، آیات قرآن نیز بر این مطلب گواهی می دهد، از جمله می فرماید: «و لا تعاونوا علی الاثم والعدوان .» (21) هرگز در راه گناه و تعدی، با گنهکاران و متجاوزان همکاری نکنید .

در این راستا، نظر شما را به چند فراز از گفتار پیامبر (ص) و امامان (ع) جلب می کنم:

1 - رسول خدا (ص) فرمود: «لو ان رجلا قتل بالمشرق، و آخر رضی به بالمغرب کان کمن قتله و شرک فی دمه .»(22) هرگاه مردی در مشرق کشته شود، و مرد دیگری که در مغرب زندگی می کند به آن قتل راضی باشد، مانند قاتل است و در خون مقتول شریک می باشد .

2 - امام صادق (ع) فرمود: در روز قیامت مردی را نزد مرد دیگری می آورند، مرد اول مرد دوم را به خون رنگین می کند . مرد دوم می گوید: چرا مرا آلوده به خون کردی ؟ مرد اول جواب می دهد: «تو فلان روز، فلان کلمه را در مورد من گفتی و آن موجب ریختن خون من شد» امروز باید جواب گو باشی! (23)

3 - امام باقر (ع) فرمود: «در عصر رسول خدا (ص) به آن حضرت خبر دادند که جنازه ای را در مسجد «جهینه » گذاشته اند که کشته شده است; رسول خدا (ص) از جا برخاست و پیاده به آن مسجد رفت، مردم با خبر شدند و همه در آن مسجد اجتماع کردند;

پیامبر (ص) از مردم پرسید: «این مرد را چه کسی کشته است؟» گفتند: ای رسول خدا، اطلاع نداریم ! فرمود: آیا رواست که کشته ای از مسلمین در میان مردم باشد و آنها ندانند چه کسی او را کشته است ؟ سوگند به خداوندی که مرا به حق به پیامبری برانگیخت، اگر اهل آسمانها و زمین در ریختن خون مسلمانی شرکت داشته یا به آن راضی باشند، همه را خداوند به رو در آتش دوزخ سرنگون سازد .» (24)

4 - نیز فرمود: «در روز قیامت انسانی را که اصلا در دنیا خون کسی را نریخته می آورند و به او ظرف کوچکی پر از خون می دهند و به او می گویند : این سهم تو از خون فلان مقتول است . او عرض می کند: خدایا تو می دانی که من تا آخر عمر، خون کسی را نریختم ! خداوند می فرماید: آری تو از فلان کس سخنی شنیدی و آن را از او نقل کردی; این سخن به دیگران رسید و سرانجام آن را به طاغوت زمان گزارش دادند و آن طاغوت او را کشت; بنابراین تو در این مقدار خون مقتول شرکت کرده ای .» (25)

به امید آنکه این آیات و روایات و سخنان تکان دهنده اعلام خطری برای همه ما باشد و به شدت مراقب باشیم که مبادا در خون بی گناهی شریک شویم که مجازات بسیار سختی دارد که بندگان ممتاز خدای رحمان با کمال مراقبت، از هر گونه خون ریزی پرهیز می کنند .

این بحث را با حدیث هشدار دهنده ای از امیرمؤمنان علی (ع) پایان می بریم :

«سه نفر را به محضر علی (ع) آوردند و گفتند: یک نفر از اینها مردی را گرفته و نگه داشته، دومی سررسیده و آن مرد را کشته است، و سومی در کنار ایستاده و تماشا کرده و نرفته است از درگیری آن ها جلوگیری کند .

حضرت علی (ع) چنین قضاوت کرد: نگهدارنده را زندانی کنید تا در زندان بمیرد، قاتل را اعدام کنید و به چشم کسی که منظره را دیده و تماشا کرده و جلوگیری ننموده، میل بکشید .» (26)

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان