ماهان شبکه ایرانیان

یعقوبی پدر جغرافیای مسلمین

۱- ۱ نیا و نسب: نیای «احمدبن ابی یعقوب اسحاق بن جعفربن وهب بن واضح الکاتب العباسی» ایرانی و از مردم اصفهان بوده است

1- زیست نامه

1- 1 نیا و نسب:
نیای «احمدبن ابی یعقوب اسحاق بن جعفربن وهب بن واضح الکاتب العباسی» ایرانی و از مردم اصفهان بوده است. ثعالبی، احمدبن واضح را در شمار شعرای اصفهان به حساب آورده و اجدادش را اصفهانی دانسته است. تعلق خاطر یعقوبی به تشیع و ارادت او به ائمه اطهار (ع) و علویان و اشتهار خاندان او به عنوان موالی بنی هاشم، می تواند مؤید ایرانی الاصل بودن او هم باشد. به احتمال قوی نیای یعقوبی از زمان واضح و یا پدرش در سلک موالی بنی عباس در آمده اند؛ یعنی درست زمانی که دعات بنی عباس در خراسان و مناطق مختلف ایران، نفوذ و اقتداری در دل مریدان آل علی و ارادتمندان الرضا من آل محمد پیدا کرده بودند. اما این که خاندان «واضح» کی و چگونه از اصفهان به عراق کوچیده اند، نه خود یعقوبی اطلاعاتی در این باره ارائه داده و نه منابع و مآخذ و تراجم احوال. همین قدر مسلم است که این خاندان هم زمان با فراهم آمدن زمینه های برافتادن دولت بنی امیه و گسترش دعوت نقبای بنی عباس، از موالی بنی هاشم بوده اند و هنگام پیروزی عباسیان بر امویان، چون «واضح» مولای ابی جعفر منصور (دوانیقی) و صالح بن منصور بوده است، در دستگاه ابی جعفر خلیفه عباسی نفوذ قابل ملاحظه ای داشته و از موالی بسیار مورد اعتماد و نزدیک او به شمار می رفته است، تا آن جا که در زمان خلافت وی بسیاری از امور به واضح واگذار شد. یعقوبی خود در «البلدان» و کتاب «تاریخ» عمومی خویش به امارت و نفوذ اجدادش در دستگاه خلافت منصور اشاراتی دارد.[1] به واسطه همین نفوذ و وابستگی به دستگاه خلافت منصور، و بعدها مهدی و هادی، بود که خاندان یعقوبی به «عباسی» نیز اشتهار یافتند؛ به ویژه در جریان بنای بغداد و تاسیس محلات و کوی ها و ربض های آن، «واضح» از دست اندرکاران و ناظران امور بوده و در پیشبرد کارها نقش اساسی داشته است.

2- 1- تولد، تربیت و زندگی
از تاریخ دقیق تولد یعقوبی و چگونگی نشو و نمای او اخبار و اطلاعات چندانی به دست نیامده است. خود او نیز در این باره به جز اشاراتی ابهام آمیز، سکوت اختیار کرده است.
با توجه به قرائن موجود، به نظر می رسد تولد و نشو و نمای او در بغداد بوده است. یادآوری پاره ای اشارات در باب امارت اجدادش در بغداد، علاقه خاص وی به این شهر به عنوان «ناف دنیا» و بهترین و پاک ترین و نیکوترین و معتدل ترین شهرهای جهان و نیز بیان شرح و توصیف این شهر در آغاز کتاب «البلدان» و برخی آثار و نام هایی که در زمان خود از نیاکان بر روی بناها و آثار شهر باقی مانده است، همه نشان دهنده علاقه وطنی وی به بغداد بوده است؛ به ویژه آن که شرح و توصیف آن شهر و جزئیات آن را به تفصیل برگزار کرده است. [2]  این وابستگی خاطر، به وضوح در عبارات زیر نمایان است:
«... تنها بدان جهت ابتدا به عراق کردم که عراق وسط دنیا و ناف زمین است و بغداد را بدان جهت آغاز کردم که در وسط عراق واقع است... بغداد علاوه بر آن چه که گفتیم، شهر بنی هاشم و دارالملک ایشان و مرکز سلطنت آنان است و هیچ کس پیش از ایشان آن را آغاز نکرده و پادشاهانی جز اینان در آن سکونت نگزیده اند. دیگر بدان جهت که نیاکان من آن جا اقامت داشته اند و یکی از ایشان آن جا فرمانروا بوده است.» [3]  درباره تاریخ وفات یعقوبی نیز روایات متفاوت و گاه متناقض گزارش شده است. محمد ابراهیم آیتی، در مقدمه «البلدان»، ویلیام مل ورد در مقدمه کتاب «مشاکلة الناس لزمانهم» و نیز محسن امین در «اعیان شیعه» بر اختلافات فاحش منابع در این باره اشاره کرده اند، که ضرورتی به ذکر آن ها در این جا نیست. تنها به موردی که یعقوبی در تاریخ آل طولون بیان کرده و نشان دهنده حیات و فعالیت علمی و فکری وی تا سال 292ه است اشاره می کنیم. در ملحقات کتاب «البلدان» در این باب سند قاطعی است که نشان می دهد مرگ یعقوبی می بایست حداقل در سال 292ه و یا مدتی پس از آن روی داده باشد:
«و محمد (احمد) بن ابی یعقوب کاتب خبر داد و گفت: چون شب عید فطر سال دویست و نود و دو پیش آمد، وضع خوبی را که خاندان ابن طولون در چنین شبی داشتند و آن همه اسلحه و علم های رنگارنگ بزرگ و پرچم ها و جامه های فاخر و اسبان بسیار و آواز بوق ها و طبل ها را یادآور شدم و بدان جهت اندیشه ای مرا فرا گرفت و در همان شب خوابیدم و هاتفی را شنیدم که می گوید:
ذهب الملک و التملک و الز ینة لمامضی بنوطولون پادشاهی و جهانداری و آراستگی با رفتن خاندان طولون از میان رفت.» [4]  سند مذکور و نیز توضیح یعقوبی در باب اخلاق و رفتار معتضد در کتاب «مشاکلة الناس لزمانهم» که در مورد اخلاق شاهان و خلفای هر عصر و تقلید مردم زمانه از آنان می باشد، نشان می دهد که او تا عصر خلافت المعتضد، خلیفه عباسی، در قید حیات بوده است. [5]  

3- 1- مذهب
از چگونگی اسلام آوردن خاندان واضح - نیاکان یعقوبی - گزارش و اطلاعات دقیقی به دست نرسیده است. تنها این نکته مسلم است که آن ها از موالی ایرانی الاصل بوده اند. ارادت و علایق «واضح» به خاندان علی (ع) و مساله نجات دادن ادریس بن عبدالله و کشته شدن خود واضح به دست هادی خلیفه عباسی، نسبت رافضی بستن[6]  به او از سوی مورخانی چون طبری، و روایت ابن اثیر درباره شیعی گری او[7]  همگی می تواند دلالت بر این امر نماید که خاندان واضح و یا حداقل خود وی از شیعیان علی (ع) بوده و جان خود را نیز در سر پیروی از این مرام از دست داده است.
یعقوبی نیز مانند جدش از ارادتمندان آل علی بوده است و گرایش او به تشیع[8]  در آثارش نمایان است. پیگیری مداوم و مستمر اخبار علویان، قیام ها و خیزش های شیعی، ذکر اخبار ائمه معصومین (ع) و نقل احادیث متعدد از آنان، بیان عناوین و القاب احترام آمیز نسبت به آن ها، ذکر فضایل و خصلت های پسندیده آن بزرگواران و ارائه گزارش های مفصل درباره حضرت علی (ع) و ذکر احادیثی از پیامبر در مدح آن حضرت، بیان حدیث غدیرخم و برخی احادیث معروف در باب اهل بیت و توصیفاتی که از آن ها دارد، به خوبی بیان کننده این مدعا است؛ به ویژه آن که اخبار دوره خلافت حضرت علی (ع) را به صورت مفصل انعکاس داده است. [9]  این شیوه به کار رفته از طرف یعقوبی نشان دهنده علایق شیعی وی و ارادتش به خاندان علی بن ابی طالب است. در زمانی که هیچ کدام از مورخین در ذکر تاریخ خاندان علی (ع) در عصر پرخوف و وحشت امویان و عباسیان که پیروان آن حضرت را «خارجی» و «رافضی» می نامیدند، سخنی بر زبان نمی آوردند و حتی کسانی چون طبری با تمام تلاششان برای رعایت عدالت و انصاف در تاریخ، شیعیان را «رافضی خبیث» می نامیدند، یعقوبی بی محابا تاریخ آل علی و حرکت های شیعی را به طور مبسوط دنبال می کند و با این حال تمام سعی خود را به کار می برد تا از دایره اعتدال خارج نشود، تا آن جا که حتی ماجرای قتل پدرش واضح که به دست هادی اتفاق افتاده بود را بیان نمی کند تا مبادا از سوی مخالفین اش به هواداری متهم شود.

4- 1- دانش، روش و سفرهای تحقیقاتی
یعقوبی نخستین دانشمند و مورخ مسلمان است که با در پیش گرفتن روش معاینه و مشاهده، به تالیف آثار جغرافیایی و تاریخی اقدام کرده و در صدد تلفیق این دو دانش برآمده و کوشید تا میان زمان و مکان پیوند عمیقی به لحاظ روش شناسی برقرار کند. او به سیر و سیاحت می پرداخت و اختصاصات اقالیم و شهرها و مناطق مختلف را مورد مشاهده و معاینه قرار می داد و به طور دقیق، توصیفات جالب توجهی از آن مناطق ارائه می کرد. وی به گفته خودش از آغاز دوران نوجوانی مشتاق بوده است تا شهرها، مناطق و اقالیم مختلف را از نزدیک ببیند و فاصله راه ها و بلاد و ممالک متعدد را بپیماید. به سبب این علاقه بود که هنوز چند صباحی از عمرش نمی گذشت که قدم در راه سیر و سفر نهاد و به سیاحت در بلاد اسلامی و غیر اسلامی پرداخت و به ویژه از تمام ممالک و شهرهای مهم اسلامی دیدن کرد. مدت ها در ارمنستان و تفلیس اقامت گزید. روزگاری را در خراسان و هند به سر برد و در اواخر عمرش نیز در دیار مصر و مغرب متوطن گشت، به طوری که برخی او را «مصری» نامیدند.
در همین سفرهای تحقیقاتی و علمی بود که یعقوبی برای به دست آوردن اخبار تاریخی درباره سوابق، محصولات و امرا و فاتحان شهرها، به روش های دیگری برای کسب خبر و نقد آن روی آورد که به زبان علمی امروز از آن به عنوان «تحقیق میدانی» یاد می شود. روش مصاحبه و گفت وگوی حضوری، اطلاعات بسیار ارزشمندی را در اختیار یعقوبی قرار می داد و به همین دلیل هرگاه با کسی برخوردی داشت، از وطن و شهرش می پرسید و این که محصول عمده آن منطقه چیست؟ ساکنانش چه کسانی هستند؟ خوراک، پوشاک و عقاید و مرام و مسلک آن ها چه بوده است؟ در همین ارتباط در مقدمه «البلدان» می نویسد:
«... احمدبن ابی یعقوب گوید من در عنفوان جوانی و هنگام سال گشت سن و تندی ذهنم، به دانستن اخبار بلاد و مسافت میان هر سرزمین تا سرزمین دیگر علاقه مند بودم و در پی آن رنج بردم؛ چه در آغاز جوانی پا به سفر نهادم و سفرهای من پیوسته گشت و دور ماندنم (از وطن) ادامه یافت، پس چنان بود که هرگاه به مردی از آن بلاد برخوردم، وی را از وطنش و شهرش پرسش نمودم، و آن گاه که میهن و جایگاه خود را برای من می گفت، او را از همان سرزمینش پرسش می نمودم، درباره [ این که] ساکنان آن از عرب و عجم و... (و هم چنین از) آب آشامیدنی اهالی آن جا، تا آن جا که از پوشاکشان پرسش می کردم... و هم از کیش ها و عقاید و گفتارهای آنان و کسانی که بر آن جا دست یافته اند و آنانی که در آن جا سروری دارند (و نیز از) مسافت آن سرزمین و سرزمین های نزدیک به آن و... کاروان ها، سپس گزارش های هر کسی را که به راست گویی او وثوق داشتم، می نگاشتم، و به پرسش گروهی پس از گروهی یاری می جستم، تا آن که از خلقی بسیار و جهانی از مردم خاور و باختر در موسم (فراهم شدن حاجیان) و غیر موسم، پرسش نمودم و اخبارشان را نوشتم و احادیث آنان را روایت کردم و یکایک خلفا و امرا را که سرزمینی را فتح کرده و به کشوری سپاه تاخته است، و هم مبلغ خراج آن و میزان درآمد و دارایی آن را ذکر کردم. پیوسته این خبرها را می نوشتم و در مدتی دراز این کتاب را تالیف کردم و هر خبری را به سرزمین آن ملحق ساختم و هر چه را از مردم مورد وثوق اهالی شهرها شنیدم با آن چه پیش تر شناخته بودم ضمیمه ساختم...». [10]  شور و شوق یعقوبی در کسب اخبار مورد اعتماد باعث می شد که هیچ گاه از این کار خسته نشود. سوگمندانه باید گفت درباره سیر جغرافیایی سفرهای یعقوبی اطلاعات دقیقی در دست نیست و در جریان سفرهایش چندان اشاراتی به مسیر حرکت خود ندارد. [11]  از این رو بازسازی نقشه حرکت و سیاحت های او مشکل است.
ایجاد پیوند میان دو حوزه کلان از دانش های مسلمین در آن زمان - جغرافیا و تاریخ - و نوآوری در این زمینه سبب شد که بسیاری از جغرافیانگاران و تاریخ دانان پس از وی مانند مسعودی، ابوریحان بیرونی و... به روش وی توجه خاصی مبذول دارند. [12]  توجه به تاریخ اقتصادی، طبیعی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و بررسی اوضاع و احوال جغرافیایی اقالیم و سرزمین های مختلف و اهتمام ویژه به «تاریخ جهانی»[13]  می تواند بیان گر بینش فکری عمیق مورخ در نوع نگاه او به تاریخ باشد.

5- 1- یعقوبی: پدر علم جغرافیای مسلمین
یعقوبی در دانش جغرافیا از نوابغ جهان اسلام در قرن سوم به شمار می رود؛ نه تنها به این دلیل که او دانش جغرافیا را به طور منسجم و مشخصی بنا نهاد، بلکه از آن لحاظ که نوآوری های بدیعی در جغرافیانگاری پدید آورده است، به ویژه در جغرافیای تاریخی و انسانی. اگر چه پیش از وی جغرافیانگارانی چون هشام بن محمدالکلبی ظهور کرده اند که در آثار تاریخی خود مباحثی در باب جغرافیا به ویژه جغرافیای جزیرة العرب آورده است و حتی در این باره کتابی هم تالیف نموده - که البته چیزی از آن باقی نمانده است - و با خوارزمی که علاوه بر توجه اش به علومی نظیر ریاضیات و نجوم، در علم جغرافیا نیز از پیشتازان محسوب می شود و حتی کتابی به نام «صورة الارض» در این باره نوشته است و یا پس از وی ابویوسف یعقوبی کندی (حدود 260ه) که اثری به نام «رسم العمور فی الارض» از او باقی مانده است و پس از او، شاگردش احمدبن طبیب سرخسی کتابی به نام «المسالک و الممالک» تالیف کرده و رساله ای در باب کوه ها، رودها و آب ها با عنوان «فی البحار و المیاة و الجبال» داشته است[14]  و ابن خردادبه (متوفی 300ه) که «المسالک و الممالک» را نگاشته است[15]  و صد البته کاری شایسته تحسین و ستایش می باشد. اما یعقوبی دانش جغرافیا را به معنای واقعی آن بنا نهاد. از این رو او را «پدر علم جغرافیای مسلمین»[16]  خوانده اند. او در حوزه علم جغرافیا با اثر معروف خود با عنوان «البلدان» که خود در مقدمه بیشتر مایل بوده آن را «مختصرالبلدان» بنامد، شناخته می شود که بدون اغراق باید گفت اثری بدیع و فرهنگ نامه ای بدیل در علم جغرافیاست که متاسفانه فصولی از آن که در باب جغرافیای هند و چین و امپراطوری بیزانس بوده از بین رفته است. وی آثار مستقل دیگری نیز در باب دانش جغرافیا داشته است؛ از جمله اثری در مورد جغرافیای بیزانس و کتابی با عنوان «المسالک و الممالک» که هر دوی این آثار از بین رفته اند. روش او در گردآوری اطلاعات جغرافیایی و توجه به جنبه های مختلف این دانش و سیر و سفرهای بسیارش، تحسین مستشرقین را برانگیخته است. او که از دوره نوجوانی به مناطقی چون ارمنستان و آذربایجان و خراسان و ایران شرقی سفر کرده و پس از آن هند و سند و حدود چین و آسیای جنوب شرقی را دیده و سپس به سوی بلاد شام و سرزمین های عرب نشین بازگشته و فلسطین، نوبه و مغرب را در نوردیده و مدت ها در مصر اقامت کرده است، مجموعه دست آوردهای خود را در دو کتاب «البلدان» و «تاریخ یعقوبی» و کتاب کوچک دیگری به نام «مشاکلة الناس لزمانهم» برای ما به یادگار نهاده است. مؤلف در «البلدان» با دقت، وثاقت، امانت و حساسیت خاص، بسیاری از مسائل مناطق محل گذر و مورد مطالعه خویش را ثبت و ضبط کرده است. وی در گردآوری اخبار و اطلاعات جغرافیایی هر منطقه از روش های مصاحبه و معاینه بهره برده و خود نیز در مقدمه «البلدان» - چنان که در بخش روش یعقوبی اشاره رفت - از آن یاد کرده است. [17]  سابقه شهرها، عادات مردم آن مناطق، رسوم مردم هر منطقه، عقاید رایج آن ها، انواع و اقسام خوراکی ها و تولیدات هر منطقه اعم از کشاورزی و دامی، اشربه و اطعمه آنان، حکام و فرمانروایان و فاتحان آن منطقه، تعیین فاصله راه ها بر حسب روز و منزل و دور و نزدیکی بلاد از یکدیگر و جهات جغرافیایی، از موضوعاتی است که مورد توجه این مورخ برجسته بوده است. [18]  وی برای ارائه اطلاعات دقیق جغرافیایی تلاش داشته است اطلاعات و اخباری را که از طریق پرسش و مصاحبه به دست آورده به تایید یکی از راستگوترین افراد منطقه برساند. [19]  در «البلدان» به جغرافیای تاریخی - انسانی و اقتصادی نیز توجه ویژه ای شده است. بنابراین از چگونگی ورود اسلام به منطقه، سابقه تاریخی هر محل و بنای آن، ذکر خصوصیات شهر، ذکر فتوحات، کیفیت فتوحات، اسامی افراد فاتح، مشایخ و قضات آن منطقه، رهبران و امرایی که در فتح آن نقش داشته اند و میزان مالیات، خراج و جزیه آن مناطق را به طور دقیق مورد امعان نظر قرار داده است. این دقت ها و نکته سنجی هاست که یعقوبی را سرآمد بسیاری از جغرافیادانان عالم اسلام قرار داده است. به طور کلی می توان ویژگی های تاریخ جغرافیانگارانه یعقوبی را به شرح زیر خلاصه کرد:
1- به کارگیری روش مشاهده و معاینه در مطالعه پدیده های جغرافیایی به وسیله سیر و سیاحت.
2- استفاده از روش مصاحبه برای آگاهی بر اخبار شفاهی مناطق، محل ها، رودها، دریاها و... .
3- مکان نگاری و توجه به جغرافیای شهری و توصیف بلاد.
4- توجه به جغرافیای تاریخی، سابقه و تاریخچه و بنای شهرها و تحولات آن.
5- توجه به جمعیت شناسی و مردم نگاری و مردم شناسی، ذکر آداب، رسوم و عادات مردم مناطق و جنبه های آماری آن.
6- توجه به جغرافیای تجارتی و اقلام و محصولات کشاورزی.
7- توجه به جغرافیای راه ها و بیان فاصله شهرها و راه ها از یکدیگر.

***


احمد بن ابی یعقوب بن اسحاق بن جعفر بن وهب بن واضح، از مورخان و جغرافی دانان بزرگ اسلامی در عصر دوم عباسی است . او ایرانی تبار و از مردم اصفهان بود . در اینکه اجدادش چه زمانی جلای زادگاه کرده و به عراق عزیمت نموده اند، به درستی مشخص نیست . یعقوبی در بغداد پا به عرصه وجود نهاد و اگرچه تاریخ میلادش نامعلوم، اما منابع تاریخ وفات او را سال 284 ه . ق گزارش کرده اند . یعقوبی مسلمان و پیرو مذهب شیعه امامیه بود .
طبق گزارش های تاریخی، تالیفات یعقوبی عبارتند از: 1. اخبار الامم السالفه؛ 2. الاسماء؛ 3. ملک الروم؛ 4. مشاکلة الناس لزمانهم؛ 5. جغرافیای امپراتوری بیزانس؛ 6. تاریخ فتوحات افریقا؛ 7. البلدان؛ 8. التاریخ (تاریخ یعقوبی).
اما در گذر سالیان و ایام، به استثنای دو اثر - البلدان و التاریخ (تاریخ یعقوبی) - دیگر آثار او از میان رفته اند.
یعقوبی کتاب جغرافیایی البلدان را از طریق جهانگردی، تحقیق از سیاحان و استفاده از تالیفات دیگران به نگارش درآورده است. او در تحریر این اثر، به موضوعات آماری، اوضاع جغرافیایی و میزان مالیات نیز توجه کرده است. البلدان معرف جایگاه مهم یعقوبی در علم جغرافیاست، تا آنجا که برخی او را معلم جغرافیای مسلمانان دانسته اند. [20]  
مهم ترین اثر به جای مانده از یعقوبی کتاب التاریخ، موسوم به تاریخ یعقوبی است.این کتاب در دو مجلد - درنیمه دوم قرن سوم ه . ق - به نگارش درآمده؛ جلد اول مربوط به تاریخ قبل از اسلام و دربردارنده محتوا و مباحثی همانند تاریخ یهود، حضرت عیسی علیه السلام و حواریون، فرمانروایان سوریه، آشور، بابل، هندوها، یونانی ها، رومی ها و ایرانی هاست؛ در مجلد دوم به رخدادها و حوادث تاریخ اسلام تا نیمه دوم قرن سوم ه . ق (258 - 259 ه . ق) و خلافت المعتمد - خلیفه عباسی - پرداخته شده است .
ت . هوتسما، شرق شناس مشهور هلندی، متن عربی تاریخ یعقوبی را در سال 1883 م/1301 ه . ق در دو مجلد منتشر کرد . اثر مزبور دگر بار در سال 1960 م/1379 ه . ق در لبنان - بیروت - چاپ و انتشار یافت . در ایران، مرحوم محمد ابراهیم آیتی - در سال 1343 خورشیدی - تاریخ یعقوبی را به فارسی برگرداند و انتشارات علمی و فرهنگی - در تهران به نشر آن مبادرت ورزید .
یعقوبی به تاریخ، نگرش عمومی و جهانی دارد . بر همین مبنا، تاریخ یعقوبی به «تاریخ نامه عمومی» نیز موسوم شده است . مباحث مرتبط با تاریخ امت های گذشته پیش از اسلام در دیگر آثار تاریخی، این گونه گزارش نشده اند. [21]  برخی صاحب نظران اثر مزبور را دائرة المعارف بزرگ قرن سوم ه . ق به شمار آورده اند. [22]  
یادآوری میشود؛ مقاله «نگاهی به جهانگردی در تمدن اسلامی» یعقوبی را چنین معرفی می کند:
شماری از جهانگردان مسلمان گزارش جغرافیایی سفرهای خویش را با عنوان «البلدان»یا شهرها، نگاشته اند. در این گونه کتابها از فاصله شهرها و در مواقعی کارگزاران آنها و خراج و محصولات شهرها سخن گفته اند. از جمله مشهورترین آنها «البلدان» یعقوبی؛ احمدبن یعقوب بن جعفربن وهب بن واضح (م 284ه/899م. )، صاحب کتاب تاریخ یعقوبی است[23]  وی پس از سالها کار دیوانی این شغل را رها کرد و به جهانگردی پرداخت. اوکه در خراسان بود از هند، مغرب و شمال غربی آفریقا دیدن کرد. این جهانگرد شیعی پس از آوارگی بسیار به سرزمین بومی خود بازگشت و به خاطرنگارش البلدان به «پدر جغرافیای اسلامی»[24]  شهرت یافته است 

***

احمدبن اسحاق (ابی یعقوب) بن جعفربن وهب واضح، نویسنده عباسی، کنیه اش ابن واضح و معروف به یعقوبی است. [25]  وی تاریخ نویس و جغرافیدانی برجسته از اهل بغداد بود و به دیگر جاها سفرهای بسیار کرده است. [26]  یعقوبی معاصر ابی حنیفه دینوری متوفای حدود سال 290 ه و بلاذری متوفای 279 ه بوده و در عصر حاکمیت عباسیان از جغرافی شناسان برجسته به شمار می آمده است . [27]   
واضح، جد و نیای یعقوبی از شیعیان استوار اهل بیت علیهم السلام بوده، به گونه ای که سرانجام در مسیر تشیع جان داد. در شیعه بودن یعقوبی تردیدی وجود ندارد، شواهدی نیز این مطلب را تایید می کند از جمله این که یعقوبی؛ در ماجرای غدیر خم، (حدیث ثقلین) را به کتاب خدا و عترت تفسیر کرده،[28]  و نیز نزول آیه «الیوم اکملت لکم دینکم...» [29]  را در روز غدیر می داند و به این حقیقت تصریح دارد که رسول اکرم صلی الله علیه وآله در روز غدیر علی علیه السلام را به امامت و رهبری منصوب کرد. [30]  وی تعبیر «امیرالمؤمنین» را جز درباره علی بن ابی طالب به کار نبرده و دیگران را شایسته آن عنوان نمی دانسته است.
هوتسما، خاورشناس هلندی (1851-1943م) گوید: «یعقوبی به طور قطع شیعه بوده و از پیروان مذهب جعفری است.»
سارتن؛ یکی دیگر از مستشرقان پس از آن که یعقوبی را تاریخنگار و جغرافیدانی شیعه معرفی می کند می نویسد: «کتاب تاریخ یعقوبی به دلیل ثبت بیطرفانه حقایق تاریخی دارای امتیاز ویژه است.» [31]  
جرجی زیدان می گوید: «از مزایای تاریخ یعقوبی علاوه بر قدمت آن، این است که نویسنده آن شیعه مذهب است و از عباسیان چیزهایی می نویسد که دیگران از نوشتن آن دوری کرده اند. »[32]  
علاوه برآنچه گفته شد، در مدارک شیعه نیز تشیع وی تصریح و تایید شده است. [33]  
درباره زادگاه یعقوبی و تاریخ آن، در مدارک موجود مطلبی ثبت نشده است و در تاریخ وفات او نیز اختلاف نظر وجود دارد. چرا که تاریخ درگذشت او را سالهای 278 و 282 و 284 و 292 ه نگاشته اند و صحیحترین آنها 284 ه به نظر می رسد. [34]  
کتابهای یعقوبی عبارتند از:
(1) کتابی در فتوحات و اقدامات طاهربن حسین، (2) جغرافیایی امپراطوری بیزانس، (3) تاریخ فتوحات افریقا، (4) اخبار الامم السالفة، (5) المسالک والممالک که غیر از البلدان می باشد، (6) ملوک الروم، (7) مشاکلة الناس لزمانهم، (8) تاریخ یعقوبی، (9)البلدان. [35]  
سخن درباره یعقوبی در کتابهای تاریخ بتفصیل آمده است که به همین مقدار بسنده می کنیم و جویندگان را به منابع موجود در این زمینه ارجاع می دهیم. [36]  

پی نوشت:

[1] . ابن واضح یعقوبی، البلدان، ترجمه محمدابراهیم آیتی (تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 2536) ص 5، 11، 12، 13 و 18، 19.
[2] . ر.ک: البلدان، پیشین، ص 4- 26.
[3] . البلدان، پیشین، ص 4- 5.
[4] . البلدان، پیشین، ص 154- 155.
[5] . همان، ص 18.
[6] . همان، ص 5.
[7] . تاریخ یعقوبی، ترجمه، محمدابراهیم آیتی (تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1366) ج 2، ص 362- 363.
[8] . خواننده محترم توجه دارند که «تشیع » خود مفهومی تاریخی است و در اعصار مختلف متغیر بوده و دایره شمول آن گاه منقبض و زمانی منبسط می شده است.آن چه در باب شیعی گری یعقوبی آمده است با توجه به این نکته مهم و حساس می باشد.
[9] . همان، ص 395.
[10] .ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، شرح و تحقیق سیداحمد صقر، (بیروت - لبنان، منشورات مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1419ه) ص 406- 407؛ محمدبن جریرطبری تاریخ طبری، ج 12، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران: انتشارات اساطیر، 1363، ص 5182- 5183؛ عزالدین ابن اثیر، الکافی فی التاریخ، المجلد السادس، دارصادر، داربیروت، بیروت - لبنان: 1385ه/1965م، ص 92- 93.
[11] .تاریخ یعقوبی، ج 2، همان، ص 407.
[12] .برای اطلاع بیش تر از عنوان ها و القابی که به این مورخ داده شده ر.ک: مقدمه محمدابراهیم آیتی بر کتاب البلدان، ص 10- 13.
[13] . نیاز به توضیح ندارد که «تاریخ جهانی » به طور کامل با «تاریخ عمومی » تفاوت داشته و نباید با هم خلط شده و به یک معنا به کار روند.
[14] . ر.ک: البلدان، پیشین، ص 4- 26.
[15] . البلدان، پیشین، ص 4- 5.
[16] . البلدان، پیشین، ص 1.
[17] . رسول جعفریان، منابع تاریخ اسلام، قم: نشر انصاریان، 1376، ص 154- 155.
[18] . ر.ک: مقدمه محمدابراهیم آیتی بر کتاب تاریخ یعقوبی، ص 21.
[19] . علی بن حسین مسعودی: مروج الذهب و معادن جوهر، ج 1، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران: نشر علمی و فرهنگی، سال 1370، ص 33.
[20] . ر . ک: احمدبن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، 1362، ج 1، مقدمه مترجم/خیرالدین زرکلی، الاعلام، بیروت، 1986، ج 1/صادق آئینه وند، علم تاریخ در اسلام، تهران، اداره کل انتشارات و تبلیغات وزارت ارشاد اسلامی، 1364، ص 65 - 66 .
[21] . فرانتس روزنتال، تاریخ تاریخ نگاری در اسلام، بخش اول، ترجمه اسدالله آزاد، مشهد، آستان قدس رضوی، 1365، ص 109 .
[22] . عبدالحسین زرین کوب، تاریخ ایران بعد از اسلام، تهران، امیرکبیر، 1368، ص 24 .
[23] . یعقوبی، پیشین، بخش دوم، مقدمه مورخ، ص 355 .
[24] . عبدالحسین زرین کوب، تاریخ در ترازو، تهران، امیرکبیر، 1362، ص 118 .
[25] . الاعلام، ج 1، ص 95؛ معجم الادباء، ج 5، ص 153؛ الکنی والالقاب، ج 3، ص 296؛ معجم المؤلفین، ج 1، ص 161؛ الذریعة ج 3، ص 296؛ اعیان الشیعه، ج 10، ص 330.
[26] . الاعلام، ج 1، ص 95.
[27] . معجم الانساب، ص 39؛ مقدمه ترجمه البلدان، ص 9.
[28] . البلدان، ص 48؛ تاریخ یعقوبی، ج 1، ص 508، 512، 522،527.
[29] . مائده /3.
[30] . تاریخ یعقوبی، ج 1، ص 402.
[31] . همان، مقدمه و تصحیح سارتن؛ الکنی والالقاب، ج 3، ص 296.
[32] . تاریخ آداب اللغة العربیه، ج 2، ص 167.
[33] . الذریعه، ج 3، ص 296؛ الکنی والالقاب، ج 3، ص 296؛ مقدمه تاریخ یعقوبی، ج 1، ص 20.
[34] . الاعلام، ج 1، ص 95؛ تاریخ آداب اللغة العربیه، ج 2، صص 167،176،229؛ معجم الادباء، ج 5، ص 153؛ اعیان الشیعه، ج 10، ص 330.
[35] . دائرة المعارف الاسلامی، ج 4، ص 1152؛ معجم الادباء، ج 5، ص 153؛ اعیان الشیعه، ج 10، ص 330؛ ترجمه البلدان، ص 14؛ معجم المولفین، ج 1، ص 161؛ ایضاح الکنوز، ج 1، ص 219، و ج 2، ص 279؛ المقتبس، ج 6، ص 547.
[36] . نهایة الارب، ج 2، ص 30؛ مفتاح الاسرار شهرستانی، دائرة المعارف الاسلامیه، ج 7، ص 13؛ یتیمة الدهر، ج 3، ص 125؛ دایرة المعارف اسلامی، ج 4، ص 1125؛ مروج الذهب، ج 1، ص 16؛ کشف الظنون، ج 1، ص 283؛ خطط مقریزی، ج 2، ص 106؛ مجمع التواریخ والقصص، ص 271 و 278؛ عیون الانباء، ج 2، ص 87؛ تقویم البلدان، ص 387؛ معجم المطبوعات، ج 2، ص 1948؛ مختصر کتاب البلدان، ص 290؛ مقدمه ترجمه البلدان، ص 11.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان