ماهان شبکه ایرانیان

ان.ال .پی

دراین قسمت، از نوابغی الگوبرداری می شود که توانسته اند با برقراری ارتباط مؤثر با مراجعه کنندگان خود، مسائل شان را کاملاًحل نمایند؛ از جمله ی این افراد، «دکتر میلتون اریکسون» است که در روان درمانی و هیپنوتیزم نابغه بود

ان.ال .پی
دراین قسمت، از نوابغی الگوبرداری می شود که توانسته اند با برقراری ارتباط مؤثر با مراجعه کنندگان خود، مسائل شان را کاملاًحل نمایند؛ از جمله ی این افراد، «دکتر میلتون اریکسون» است که در روان درمانی و هیپنوتیزم نابغه بود. «اریکسون» در طول سالیان عمرخود، 2 بار به بیماری ام.اس مبتلا شد؛ باراول، او توانست با قدرت اراده و کنترل سیستم عصبی و با بهره مندی از دانش خود، بیماری اش را کنترل نماید اما دومین بار که این بیماری به سراغش آمد، او را از گردن به پایین فلج نمود و تا آخر عمر روی صندلی چرخ دار، زمین گیر شد؛ پس چطور امکان دارد چنین فردی حتی دراین شرایط، بتواند با مراجعان خود ارتباطی به مراتب مؤثر برقرار ساخته و تمامی بیماران خود را معالجه نماید؟ در واقع، مدل رفتاری «اریکسون» بود که «بندلر» و «گریندر» را متوجه ساخت که او چه کارهایی انجام می دهد که روی مراجعان، چنین تأثیری می گذارد؛ با توجه به این که او کاملاً فلج بود. این که «اریکسون» یا درمان گران دیگر که مدلی برای «ان.ال، پی» بودند، در ارتباطات، چگونه عمل می نمودند، مبحث بسیار مهم علم ارتباطات مؤثر در «ان .ال.پی» را شکل می دهد که به آن می پردازیم:
ارتباطات مؤثر در ان.ال.پی
اصولاً تعریف یک ارتباط، عبارت ست از انتقال اطلاعات از سمتی به سمت دیگر که در رابطه با انسان تعریف می گردد. در ارتباط مؤثر، باید بدانیم چه چیزی را می خواهیم منتقل نماییم و این مورد انتقال، چه تأثیری برما و مخاطب خواهد گذاشت، هم چنین باید بدانیم که روش انتقال این پیام چیست تا بتوان نتیجه ای مثبت ازآن گرفت و اگر این دو تفکر به همراه اصول تکنیکی آن، به طور درست اجرا گردد، می توان گفت ارتباط از نوع مؤثر برقرار شده است.
ارتباطات مؤثر، به طور حتم باید هدف ونتیجه ای را دربرداشته باشد. به عنوان نمونه، رابطه ی یک استاد با شاگرد، پزشک با بیمار، زن و شوهر، رئیس و مرئوس، والدین با فرزندان، فروشنده با مشتری و... همگی باید مؤثر باشد. درطبیعت، هیچ ارتباطی را پیدا نمی کنید مگراین که در آن، اصول ارتباط مؤثر برقرار باشد زیرا همه ی موجودات به سمت تکامل و هدفی مثبت درحال برقراری ارتباط هستند.
تمامی افراد موفق، تنها در صورت داشتن ارتباطاتی مؤثر، زبانزد خاص وعام شده اند. حال این ارتباط چیست که تا این حد تأثیرگذار است؟ دریک کلام می توان گفت ارتباطی مؤثر است که بتواند پیام را به سطح ضمیرناخودآگاه فرد ارسال نماید. دراین صورت است که اولین مرحله ی ارتباط مؤثر را اجرا نموده ایم و اگر بخواهیم دراین زمینه، بسیارموفق عمل نماییم، لازم است بدانیم ضمیر ناخودآگاه چیست و طبق چه اصولی کار می کند.
از آن جا که ضمیر ناخودآگاه انسان، بالغ بر 97 درصد رفتارها وشخصیت فرد را تحت کنترل خود دارد، اگرما بتوانیم به عنوان یک عامل، ارتباط را در سطح مؤثر برقرار نموده و پیامی را به ناخودآگاه فرد منتقل نماییم، در بهترین شرایط، این پیام می تواند به همان اندازه، فرد را تحت تأثیر قرار دهد، البته دخالت و استدلال های خودآگاه را هم نباید نادیده گرفت و این که استدلال و تجزیه و تحلیل های او می تواند در تأثیرگذاری روی ناخودآگاه مؤثر باشد. پس چنان چه دراجرای الگوهای ارتباط مؤثر بتوان مهارت کسب نمود، می توان این تأثیرپذیری را به کمترین حد رساند و نتایج بسیارخوبی گرفت. در برقراری ارتباط مؤثر بین یک سوژه و عامل، سوژه نقش یک عروسک خیمه شب بازی را ایفا می کند که به تمامی اجزای بدنش، نخ هایی بسته شده و توسط یک عامل، این نخ ها به حرکت درمی آید و ارتباط مؤثر می تواند تا این حد، در سوژه تأثیرگذار باشد، البته به شرط این که عامل دراین خصوص، مهارت لازم را کسب کرده باشد.
یکی دیگر ازنشانه های برقراری ارتباط مؤثر ، ایجاد اعتماد بین سوژه و عامل است که این اعتماد را ناخودآگاه فرد، برای او شکل داده و چنان چه عامل دراجرای تکنیک های ارتباطی، تخصص لازم را به اجرا گذارد، این امر در کم ترین زمان ممکن اتفاق خواهد افتاد. در واقع تا زمانی که این اعتماد و اطمینان در سوژه ایجاد نگردد، هرگز ارتباط مؤثر برقرار نخواهد شد.
اولین مرحله از برقراری ارتباط مؤثر ،رعایت حریم شخصی مخاطب می باشد. این حریم از جنس مادی نبوده و خاصیت مغناطیسی دارد و با اجرای تکنیک خاص خود، می توان آن را شناسایی نمود. این حریم تحت کنترل کامل ناخودآگاه بوده و قابل تشخیص توسط فرد نیست، به همین دلیل در بیش تر موارد رعایت نمی گردد و عدم رعایت آن در سطح ناخودآگاه تجاوز محسوب می شود. این حریم در تمامی افراد وجود دارد وبه وسیله ی آن، فاصله ی حریم عامل با مخاطبان شناسایی شده و هنگامی که دو حریم درحالت مماس بر یکدیگر قرار گیرند، ارتباط می تواند مؤثر باشد اما برای مؤثربودن ارتباط، شرایط دیگری نیز باید حاکم باشد. آیا تاکنون در داخل اتوبوس و متروی شلوغ قرار گرفته اید و به احساسات خود توجه کرده اید؟ این احساس بد و خفگی، علاوه بر تماس نزدیک فیزیکی، تداخل حریم های شخصیتی افراد بوده که ضمیرناخودآگاه در هر شرایطی این اتفاق را نوعی تجاوز به حریم خود شناخته و احساس ناخوشایندی را در فرد ایجاد می نماید. اصولاً در برقراری ارتباطات در شرایط طبیعی، انسان ها از استراتژی زیر استفاده می نمایند:
لجبازی- نزاع و جنگ- قهر و طلاق یا سازش از روی اجبار
در صورتی که الگوی ارتباط مؤثر، دیدگاه زیر را به انسان می آموزد:
همراهی-همگام شده-همدلی و درک- راهنمایی مخاطب
درالگوی اول، انسان ها سعی دارند به هر نوعی، غالب بودن خود را به مخاطبان اعلام نمایند. این روش در ارتباطات زناشویی، بین یک مربی و شاگرد، یک پزشک و بیمار، هم چنین بین یک فروشنده و خریدار و... دیده می شود که همه ی این افراد سعی در نشان دادن برتری خود نسبت به مخاطب دارند که همین ،الگوی لجبازی را رقم می زند یعنی اصرار بر قبولاندن یک موضوع به مخاطب. این الگو به طور دقیق، عدم ایجاد امنیت و اعتماد را در سطح ضمیر ناخودآگاه ایجاد نموده و در نتیجه ارتباط مؤثر، برقرار نخواهد شد ودر ادامه، گاهی در سطح ناخودآگاه صورت گرفته که محصول آن در صورت ادامه داشتن، دوری از والدین، تنفر از مدیر و رئیس یا همکار و در زمینه ی درمان، عدم بهبودی خواهد بود.
پس همان طورکه پیش تر ذکر شد، یکی از اصول «ان.ال.پی»که در مبحث ارتباطات مطرح می گردد، عبارت ست از:
«مدل مخاطب باید مورد احترام باشد ونباید به یکباره به مدل افراد، بی احترامی نمود.»
به جرأت می توان گفت این اصل، از اساسی ترین مباحث زندگی انسان هاست و با رعایت این قانون، جهانی ساخته خواهد شد که انسان ها هرگز فکرش را نخواهند کرد!
منبع:نشریه شادکامی، شماره 74.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان