ابزارها و رساله‌های جراحی در دوره‌ی اسلامی

الف) ابزارها چون پزشکان دوره‌ی اسلامی برای معالجه‌ی بیماری‌ها، بیشتر از گیاهان دارویی استفاده می‌کردند، نوشته‌های راجع به آلات و وسایل جراحی در تاریخ پزشکی دوره‌ی اسلامی، از دیگر آثار پزشکی این دوره، به مراتب کمتر است

ابزارها و رساله‌های جراحی در دوره‌ی اسلامی

الف) ابزارها
چون پزشکان دوره‌ی اسلامی برای معالجه‌ی بیماری‌ها، بیشتر از گیاهان دارویی استفاده می‌کردند، نوشته‌های راجع به آلات و وسایل جراحی در تاریخ پزشکی دوره‌ی اسلامی، از دیگر آثار پزشکی این دوره، به مراتب کمتر است. گفتنی است که مفهوم ابزار جراحی نزد پزشکان و جراحان دوره‌ی اسلامی با مفهوم امروزی آن کاملاً متفاوت است. نزد آنان، ابزار جراحی فقط وسیله‌ای برای جرح و بریدن عضو یا محلی از بدن انسان نبوده، بلکه به انواع آلاتی که در شکسته بندی یا کارهایی مانند آن نیز به کار می‌رفته، اطلاق می‌شده است.
ظاهراً مهم‌ترین منبعی که برای شناسایی آلات جراحی پزشکی یونانی در اختیار پزشکان دوره‌ی اسلامی قرار داشته، کتاب < خلاصه‌ی پزشکی در هفت کتاب > (1)، نوشته‌ی پائولوس/ پُل آیگینایی (بولس اجانیطی)، بوده که ترجمه‌ی عربی آن به دست ما نرسیده است. مقاله‌ی ششم این کتاب به مبحث جراحی اختصاص داشته و منبع دانسته‌های بسیاری از پزشکان دوره‌ی اسلامی درباره‌ی جراحی بوده است (2) و اشاراتی در این زمینه در بعضی نوشته‌های دانشمندان و پزشکان دوره‌ی اسلامی دیده می‌شود. (3)
نخستین اشارات شایان توجه به آلات و وسایل جراحی، در نخستین مجموعه‌ی دائرة المعارفی درباره‌ی پزشکی دوره‌ی اسلامی، یعنی الحاوی فی الطب محمدبن زکریا رازی، دیده می‌شود؛ اما، در این کتاب، به سبب نبودن بخش خاصی درباره‌ی جراحی، اطلاعات راجع به ابزارهای جراحی در بخش‌های مختلف پراکنده است. تا پیش از نگارش الحاوی، نوشته‌های پزشکان دوره‌ی اسلامی درباره‌ی موضوعات محدودی چون تهیه کُنّاش‌ها، و رسائلی درباره‌ی آثار درمانی گیاهان و داروها و تک‌نگاری‌هایی درباره‌ی معالجه‌ی بیماری‌ها بوده است. از مهم‌ترین کتاب‌های پزشکی اسلامی تا پیش از الحاوی، فردوس الحکمة علی‌بن سهل طبری و الذخیرة فی علم الطب ثابت‌بن قرّه بوده است. در الذخیرة تقریباً هیچ مطلبی درباره‌ی جراحی و ادوات آن وجود ندارد. طبری نیز، (4) به هنگام گزارش درباره‌ی مکتب پزشکی هندی به نقل از سُسرُد (سُوسروتا، پزشک هندی که احتمالاً در قرن ششم پیش از میلاد زندگی می‌کرده است)، (5) آورده است که از اجزای هشت‌گانه‌ی پزشکی هندی، یک جزء به پزشکی میلی برای علاج بیماری‌های چشم، و جزئی نیز به مِبضَعی (نیشتری) برای علاج بیماری‌ها به وسیله‌ی فصد اختصاص دارد. بر این اساس، طبری (6) از مبضع و داغ کردن (کَی) و دوختن رگ‌ها در این مکتب پزشکی یاد کرده است.
رازی در الحاوی از به کار بردن نوعی صَنّارَه (چنگک) در مداوای پاره‌ای بیماری‌های رحم (7) و نیز از به کار بردن مِبوَله (لوله‌ای برای بیرون آوردن ادرار از آلت تناسلی مرد) برای معالجه‌ی بیماری عدم دفع ارادی ادرار از مجرای آن، (8) یاد کرده است. وی ابتدا کاربرد مبوله را، که آن را «قاثاطیر» نیز نامیده، به نقل از تیاذق/ تیاذوق (9) توضیح داده و سپس نظر خود را درباره‌ی استفاده از آن بیان کرده است. (10) رازی در موضعی دیگر، (11) به نقل از انطیلس (آنتیلوس، پزشک یونانی قرن سوم پیش از میلاد) از به کار بردن مِبوَله‌ای یاد کرده که نخی در سوراخی در انتهای آن قرار داده شده تا با آن ادرارِ مانده در مثانه‌ی بیمار تخلیه شود.
ظاهراً رازی از نخستین پزشکان دوره‌ی اسلامی بوده که درباره‌ی چگونگی دوختن (بخیه زدن) اعضای درونی بدن انسان، مطالبی آورده است. (12) او به تفصیل در این باره توضیح داده و از آرای جالینوس نیز در این زمینه یاد کرده است. رازی در دیگر کتاب خود، المنصوری فی الطب، که به نام کناش المنصوری نیز شناخته می‌شود، (13) مقاله‌ای را به شکستگی‌ها و جراحات اختصاص داده و در آن به تفصیل به حجامت و فصد و شکستگی‌ها پرداخته، (14) اما از آلات جراحی و فصد و حجامت سخنی به میان نیاورده است. مدتی کوتاه پس از رازی، یعقوب کَشکَری (متوفی در نیمه‌ی دوم قرن چهارم) به بعضی آلات جراحی چشم، اشاراتی کرده که از آن جمله است: به کار بردن نوعی اِبره (سوزن) برای درمان پاره‌ای بیماری‌های چشم؛ (15) استفاده از مِبضَع (نیشتر) برای معالجه‌ی تحجر (ورم رگ‌های دور قرنیه‌ی چشم)؛ (16) استفاده از مِهَت (نوعی دیگر از نیشتر) برای درمان التصاق (چسبیدن دو پلک چشم در موضع کناری آن به یکدیگر)؛ (17) و استفاده از صِنّارَه و مِقراض (قیچی) و قَمادین و مِنقاش (ابزاری شبیه موچین) برای مداوای توثه (گوشت زائد گوشه‌ی چشم) و ثالول (تورم پلک چشم). (18)
در میان پزشکان متقدم دوره‌ی اسلامی، علی‌بن عباس مجوسی اهوازی (متوفی ربع آخر قرن چهارم) نخستین کسی است که به مقوله‌ی جراحی نگاه علمی داشته و درباره‌ی ابزارهای جراحی مورد استفاده‌ی پزشکان دوره‌ی اسلامی، اطلاعات مفیدی داده است. وی که کتاب خود، کامل الصناعة الطیبة، را به عنوان ذیلی بر الحاوی نوشته، جراحی را به سه دسته، جراحی عروق، جراحی گوشت و جراحی استخوان، تقسیم کرده (19) و بر این اساس، به شرح پاره‌ای از آلات جراحی پرداخته و از جمله به استفاده از این وسایل اشاره کرده است: نخ ابریشم برای دوختن بریدگی رگ‌ها، (20) سناره (صنّاره)، (21) منقاش، (22) کَلبَتَین (نوعی وسیله شبیه قیچی)، (23) السبوکیة برای درمان بعضی بیماری‌های چشم، (24) مقراض، (25) نوعی سوزن (26) برای مداوای شَتره (بیماری کوتاهی پلک چشم)، (27) مهت برای مداوای آب آوردن چشم، (28) قاثاطیر برای درمان گیرافتادن ادرار در مثانه، (29) و چند وسیله برای خارج کردن جنین مرده از بدن مادر، از جمله صنّاره و شراسیف. (30) او همچنین (31) درباره‌ی انواع وسایل داغ کردن زخم (مَکوی، جمع آن: مَکاوی) گزارش داده است. در میان چشم پزشکان اسلامی نیز علی‌بن عیسی کحال (متوفی حـ 400) به استفاده از آلات جراحی برای درمان بیماری‌های چشم اشاره کرده است. وی در بخشی که به برخی از بیماری چشمی، از جمله سُبُل (سرخ شدن بسیار زیاد چشم به واسطه‌ی پارگی رگ‌ها)، پرداخته، از به کار بردن مهت در معالجه‌ی این بیماری نیز یاد کرده است؛ (32) اما، تنوع وسایلی که علی‌بن عیسی ذکر کرده، با آنچه یعقوب کشکری در معالجه‌ی بیماری‌های چشم از آنها یاد کرده، قابل مقایسه نیست.
ابن سینا نیز درباره‌ی آلات جراحی مطالبی دارد، از جمله برای معالجه‌ی گوشت زائدی که در بینی به وجود آمده از نوعی اره‌ی نخی سخن گفته که از گره‌هایی که با فاصله‌ی معیّن بر روی نخ ابریشمین زده می‌شده، درست می‌شده است. این راه را به وسیله‌ی ابره (سوزن) تا انتهای حفره‌ی بینی وارد می‌کردند، سپس با اره‌ی نخی، گوشت زائد را می‌بریدند و بعد با استفاده از اَنبوبه‌ی (لوله‌ی) سربی، داروهایی بر روی زخم می‌گذاشتند. (33) ابن‌سینا همچنین برای معالجه‌ی ورم مثانه، از وسیله‌ای به نام زَراقه (سرنگی برای داخل کردن دارو به مثانه‌ی مردان) سخن گفته (34) و درباره‌ی کاربرد قاثاطیر برای درمان بیماری‌ای مختلف (35) و کاربرد کلبتین و صناره برای بیرون آوردن جنین مرده از شکم مادر (36) نیز مطالبی آورده است.
اما مهم‌ترین و مفصّل‌ترین گزارش درباره‌ی آلات و ادوات جراحی از آنِ ابوالقاسم زهراوی است. وی باب سی‌ام کتاب خود، التصریف لمن عجز عن التألیف، (37) را به موضوع جراحی اختصاص داده و در آن، مانند تقسیم بندی علی‌بن عباس مجوسی اهوازی، جراحی را به سه دسته تقسیم نموده و در سه باب، ذیل باب سی ام، به توصیف مهم‌ترین آلات و ادوات هر دسته پرداخته است.
در باب اول (38) زهراوی داغ کردن (کَی) را شرح داده و بر اساس چگونگی درمان بیماری‌ها از سرتا به پا به وسیله‌ی داغ کردن، به شرح آلات مخصوص داغ کردن هر یک از نقاط بدن نیز پرداخته و حدود سی نوع از انواع داغ کُن‌ها را برشمرده است. نکته‌ی درخور توجه آن است که وی، برای نخستین بار، تصویر آلات جراحی مورد بحث را نیز ترسیم کرده است. تقریباً در تمام نسخه‌های خطی موجود از این کتاب این تصاویر وجود دارند.
در باب دوم (39)- که درباره‌ی رگ زدن، شکافتن و سوراخ کردن و مانند آن است- زهراوی راجع به درمان بسیاری از بیماری‌ها، از طریق جراحی عضو بیمار، توضیح داده است. گستردگی و تنوع موضوعات این باب، با هیچ یک از آثار پیش از آن قابل قیاس نیست. زهراوی در این باب به توضیح درباره‌ی استفاده از حدود 150 وسیله‌ی جراحی پرداخته، که از جمله‌ی آنهاست: انواع مبضع (نیشتر) برای گشودن پوست سر (40) یا بریدن گوشت اضافی به وجود آمده در گوش، (41) مجموعه وسایلی برای جرم گیری دندان‌ها، (42) انواع گازانبرها (= کلالیب) برای کشیدن دندان، (43) نوعی قیچی سرکج شبیه به انواع کلالیب برای بیرون آوردن زالو از درون گلو، (44) نوعی قیچی (= مِقَصّ) برای ختنه کردن (45) و نوعی لولب (وسیله‌ای برای باز کردن دهانه‌ی رحم برای بیرون آوردن جنین). (46)
در باب سوم، (47) که درباره‌ی شکستگی‌هاست، یازده وسیله بررسی شده، که از جمله سه نمونه مته (= مِثقَب) است برای سوراخ کردن جمجمه‌ی انسان به منظور ترمیم بخش‌های شکسته‌ی آن. (48)
از بین پزشکانی که آثار خود را به زبان فارسی تألیف کرده‌اند، بیش از همه سیداسماعیل جرجانی (49) در مهم‌ترین اثر پزشکی خود، ذخیره‌ی خوارزمشاهی، از آلات و ادوات جراحی یاد کرده، که از جمله‌ی آنهاست: نوعی وسیله به نام میل برای گشودن پلک چشمِ افرادی که قادر به گشودن چشم خود نیستند؛ (50) صناره برای مداوای طرفه یا ناخنه، که گوشت زائدی است که در گوشه‌ی چشم پدید می‌آید؛ (51) و منقاش (52) و مهت (53) برای درمان دیگر بیماری‌های چشم. جرجانی بیشتر به وسایلی اشاره کرده است که در درمان بیماری‌های چشم به کار می‌روند. علاوه بر این، به طور محدود به دیگر آلات، از جمله ابزار داغ کردن، (54) نیز اشاره کرده است. به نظر می‌رسد آنچه در ذخیره‌ی خوارزمشاهی درباره‌ی استفاده از ابزار جراحی آمده، همان‌هایی است که در آثار دیگر جراحان و پزشکی اسلامی نیز آمده و کمتر از مواردی سخن گفته شده که خود جرجانی آنها را تجربه کرده یا به کار بسته است. از جمله، آنچه جرجانی (55) درباره‌ی نوعی داغ کنِ فلزی، مشتمل بر چند دایره‌ی تو در تو برای داغ کردن سرین، نوشته‌ی تقریباً همان مطالب زهراوی (56) در این باره است.
ابن بطلان، پزشک و مؤلف بغدادی (متوفی 458)، نیز فهرستی از پاره‌ای آلات مربوط به کار جراحان، بدون توجه به نوع و کاربرد این گونه وسایل، به دست داده است. (57) همچنین، به هنگام ذکر داستانی درباره‌ی آزمایش پزشکان، (58) از گروهی از وسایل جراحی شامل مدورات، شفرات، مزویّات و حربات نام برده که در دیگر آثار پزشکی از آنها نامی نیامده است.
ابن زهر (متوفی 557) نیز در کتاب خود، التیسیر فی المداواة و التدبیر، از تعدادی از وسایل جراحی یاد کرده، که از جمله‌ی آنها اَنبوبی از نقره برای درمان پاره‌ای بیماری‌های معده و روده است. (59)
عبدالرحمان‌بن نصر شیزری، مؤلف اهل شام (متوفی حـ 589)، نیز درباره‌ی گروهی از آلات جراحی گزارش داده است. وی نه در مقام پزشک، بلکه به عنوان کسی که فهرستی از امور مربوط به حسبه و نظارت بر چگونگی گذران زندگی مردم در شهرها را تهیه کرده، از این آلات یاد کرده است. شیزری در این فهرست (60) انواع گازانبر، ابزار داغ کردن، نیشترها و دیگر ابزارها را نام برده است.
یکی از آخرین پزشکان دوران متقدم و دوره‌ی میانه‌ی پزشکی اسلامی، که از آلات جراحی سخن گفته، امین الدوله ابوالفرج‌بن موفق الدین معروف به ابن‌قُفّ (پزشک اهل شام، متوفی 658) است که در کتاب خود، العمدة فی الجراحة، به این ابزار اشاره کرده است، از جمله به چندگونه ابزار داغ کردن، (61) و استفاده از چند چنگک (صناره) و نوعی کلبتین (گازانبر) برای درآوردن جنین مرده از شکم مادر. (62) در این روش ابتدا جنین مرده را تکه تکه و سپس با این وسایل، تکه‌ها را از شکم مادر خارج می‌کردند.
از قرن هشتم به بعد، پزشکی نویسان اسلامی ترجیح داده‌اند به جای ذکر آلات و ادواتی که در جراحی به کار می‌روند، به بیان چگونگی عمل جراحی بپردازند. از این رو، در متون پزشکی اسلامی، کمتر درباره‌ی انواع آلات جراحی سخن به میان آمده و آثاری چون التصریف زهراوی، که بخشی از آن به آلات جراحی اختصاص دارد، دیگر پدید نیامده است. از جمله متون پزشکی مهمی که به زبان فارسی پس از قرن هشتم تألیف شده، شرایط جراحی تألیف ابوزین کحال، پزشک و چشم پزشک دوره‌ی صفوی، است. اگرچه این کتاب درباره‌ی جراحی است، بیشترین بخش آن به چگونگی درمان بیماری‌ها با دارو اختصاص دارد و در کنار آن به بعضی آلات جراحی و برخی جراحی‌های کوچک پرداخته شده است.
باب نوزدهم مجموعه اکبری، تألیف علی اکبربن میرگدا علی‌بن میرسیدبابای حسینی در 1036، نیز به فنون جراحی اختصاص دارد، اما در آن تقریباً هیچ اشاره‌ای به آلات و وسایل جراحی نشده است.
مهم‌ترین کتاب درباره‌ی جراحی در دوره‌ی صفوی، ذخیره‌ی کامله، تألیف حکیم محمدعلی، است که آن را در روزگار شاه صفی (حکـ: 1038-1052) نوشته است. در این کتاب بخشی (63) درباره‌ی آلات جراحی وجود دارد، اما اطلاعاتی که در آن آمده، عمیق نیست. مؤلف در این بخش درباره‌ی حدود پانزده وسیله‌ی جراحی، بیشتر شامل انواع نیشترها و کاردها، گزارش داده است.
در جلد اول از مجلدات سه گانه‌ی انوار ناصریة، با نام تشریح البشر و توضیح الصور- که یکی از مهم‌ترین آثار مربوط به آشنایی ایرانیان با پزشکی جدید و اروپایی و به ویژه فن جدید تشریح است- تألیف محمدبن عبدالصبور حکیم قُبُلی در 1272، درباره‌ی آلات جراحی سخنی نیست؛ اما، در بخش کوچکی از کتاب، (64) مهم‌ترین ابزارهای تشریح، به اختصار معرفی شده است. این کتاب یکی از مهم‌ترین آثار دوره‌ی قاجار است که به معرفی مهم‌ترین آلات و وسایل اختصاص دارد.
گزارش‌های معاصر درباره‌ی بررسی آلات جراحی در پزشکی دوره‌ی اسلامی، عموماً به بررسی باب سی‌ام التصریف زهراوی اختصاص دارند. یکی از قدیم‌ترین این گزارش‌ها (چاپ شده در 1304/ 1925)، نوشته‌ی احمدعیسی بَک (65) است که به شرح کوتاهی از آلات مورد نظر زهراوی اختصاص دارد. او در این گزارش (66) روی هم رفته 134 وسیله را معرفی کرده است. عبداللطیف بدری در گزارش خود، (67) اگرچه بخش اصلی مطالب خود را از زهراوی اخذ کرده، به دیگر آثار پزشکی و چشم پزشکی اسلامی، از جمله کتاب الکافی فی الکحل نوشته‌ی خلیفه حلی، نیز نظر داشته است. او یازده وسیله‌ی جراحی چشم و چشم پزشکی، (68) هفت وسیله‌ی درمان بیماری‌های دهان و حنجره، (69) هشت وسیله‌ی مورد استفاده در بیماری‌های زنان و زایمان (70) و هشت وسیله‌ی مورد استفاده در درمان شکستگی‌ها (71) را برشمرده است.
مفصّل‌ترین گزارش درباره‌ی وسایل جراحی پزشکی اسلامی از آنِ علی حسین شَطشاط (چاپ شده در 1378ش/ 1999) است. او در این گزارش (72) وسایل جراحی را به نُه دسته تقسیم نموده است. به جز بخش مربوط به وسایل جراحی چشم، مهم‌ترین منبع او نیز باب سی‌ام التصریف زهراوی است. شطشاط این آلات را تقسیم کرده است به انواع داغ کُن‌ها، (73) وسایل عمومی جراحی (74) شامل انواع چنگک‌ها (صَنانیر)، نیشترها (مَباضِع)، وسایل حجامت، انواع وسایل حقنه و تنقیه، سوزن‌ها و کاردهای بسیار نوک تیز (مَسابیر)، میل‌های سرتیز (مَدَسات)، نیشترهای حجامت (مَشارِط)، انبرک‌ها (کَلالیب)، لوله‌های جراحی (انبوبه‌ها) و مانند آنها؛ وسایل چشم پزشکی؛ (75) وسایل دندان پزشکی؛ (76) وسایل جراحی‌های دهان، حنجره، و گوش؛ (77) وسایل درمان شکستگی‌ها؛ (78) وسایل درمان بیماری‌های تناسلی و مجاری ادرار (79) و وسایل مربوط به بیماری‌های زنان و زایمان. (80) وی بخش کوچکی (81) را نیز به دیگر وسایل جراحی، که در این تقسیم بندی نمی‌گنجیده‌اند، اختصاص داده است. او در گزارش خود تصویر حدود 470 وسیله‌ی جراحی در پزشکی دوره‌ی اسلامی را، برگرفته از کتاب زهراوی و دیگر منابع، آورده است.
ب) رساله‌ها
رسائلی که اختصاصاً در زمینه‌ی جراحی و به زبان‌های مختلف در سرزمین‌های اسلامی تألیف شده‌اند نیز، به دلایل پیش گفته، بسیار قلیل‌اند. در این دوران پزشکی نویسان، حداکثر در فصل یا فصولی از کتابی که به موضوع عام‌تری، همچون بررسی کلی دانش پزشکی یا روش‌های معالجه‌ی بیماری‌ها، اختصاص داشت، درباره‌ی جراحی مطالبی می‌آوردند. از این رو، در مهم‌ترین تراجم درباره‌ی زندگی دانشمندان، پزشکان و نویسندگان قرون اولیه‌ی اسلامی، از جمله الفهرستِ ابن‌ندیم و تاریخ الحکمای قفطی، تقریباً هیچ کتابی نیست که عنوان «جراحی» داشته باشد یا از این واژه در عنوان آن استفاده شده باشد. تنها استثنا، کتاب العمدة فی الجراحة، تألیف ابن‌قُفّ، است که ابن‌ابی اصیبعه (82) از آن یاد کرده است. تا پیش از تألیف العمدة، مهم‌ترین نوشته درباره‌ی جراحی، باب سی‌ام کتاب التصریف لمن عجز عن التألیف زهراوی بود. نخستین نسل از پزشکان و پزشکی نویسان دوره‌ی اسلامی، دانسته‌های خود را درباره‌ی جراحی، بر اساس تقسیم بندی سنّتی پزشکان نوشته‌اند؛ یعنی، یا فصولی از آثار خود را به فنون جراحی (شامل داغ کردن یا کَیّ، بریدن، فصد و حجامت کردن و درمان شکستگی‌ها) اختصاص می‌دادند یا آنها را در کتاب‌های جداگانه می‌آوردند، که از جمله این کتاب‌ها به روش اخیر نوشته شده‌اند: کتاب الفصدِ قسطابن لوقا (83) و رازی (84) و کتابٌ فی الفصد و الحجامة ابن‌ماسویه (85) و ابن‌ماسه. (86) از ابن‌تلمیذ نیز مقاله فی الفصد باقی مانده است. (87) از جمله آثار پزشکان یونانی، که مرجع پزشکان دوره‌ی اسلامی بوده، کتاب الفصدِ جالینوس است. (88) کتاب الکَیِّ افلاطون نیز در دسترس است. (89) در میان آثاری که فصل یا فصولی از آنها به جراحی اختصاص دارد، نخستین اثر متعلق به علی‌بن عباسی مجوسیِ اهوازی است. مقاله‌ی نهم از جزء دوم کتاب کامل الصناعة الطبیة، که به الکُنّاش المَلکی نیز معروف است، در 111 باب به جراحی اختصاص دارد. (90) باب‌های 49 تا 51 کتاب لَقطُ المنافع از ابوالفرج عبدالرحمان، مشهور به ابن‌جوزی (متوفی 597)، نیز به ترتیب درباره‌ی فصد، حجامت، داغ کردن و مانند آن است. (91) ابن‌حزم قرشی نیز در شرحی که بر قانون نوشته، بخشی را به معرفی آلات و ادوات تشریح اختصاص داده است. (92) بخشی از قانونچه محمود‌بن محمد چَغمینی نیز درباره‌ی درمان بیماری‌ها با جراحی است. (93)
اما مهم‌ترین نوشته از این دست، باب سی‌ام از کتاب التصریف لمن عجز عن التألیف زهراوی است که ترجمه‌ی لاتینی آن در قرون وسطا باعث آشنایی غرب با اصول و موازین جراحی دوره‌ی اسلامی شد. این بخش از کتاب زهراوی از بخش مربوط به جراحی کتاب کامل الصناعة البیة، مفصّل‌تر و مورد توجه‌تر بوده است. از التصریف نسخه‌های خطی بسیاری باقی مانده و باب سی‌ام آن، علاوه بر لاتینی، به انگلیسی و فرانسه و ترکی و فارسی نیز ترجمه شده است. (94) این جزء از کتاب را شرف الدین‌بن علی‌بن حاج الیاس‌بن شعبان آماسی متطبب صابونچی اوغلی، در 870 با عنوان جراحیه ایلخانیه به ترکی ترجمه کرد. (95)
به نوشته‌ی حاجی خلیفه، (96)جامع‌ترین کتاب در زمینه‌ی جراحی، عمدة الجراحین از ابوالفرج [بن یعقوب‌بن اسحاق] مشهور به ابن‌قفّ است (97) و ابن‌قفّ (98) آن را العمدة فی صناعة الجراحة نامیده است. این کتاب دارای بیست مقاله است که در هر مقاله نیز به فصل‌هایی تقسیم شده و به نوشته‌ی ابن‌ابی اصیبعه (99) هر آنچه جراح به آن احتیاج دارد، در آن آمده است. ابن‌قفّ (100) سبب تألیف کتاب را شکوه‌ی یکی از جراحان هم عصر خود از نبود کتاب مرجعی درباره‌ی این فن ذکر کرده است. اگرچه العمدة، از حیث شمول مطالب و حجم از باب سی‌ام کتاب التصریف مفصّل‌تر است، به سبب ترجمه نشدن آن در قرون وسطا به زبان‌های اروپایی، هیچ‌گاه به اندازه‌ی التصریف مورد توجه غربیان قرار نگرفت. از این کتاب نسخه‌های متعددی در کتابخانه‌های دنیا و یک نسخه نیز در ایران وجود دارد. (101)
از دوران پس از تألیف العمدة تا ورود علوم جدید پزشکی به ایران و دیگر کشورهای اسلامی، از معدودی کتاب جراحی که در این کشورها تألیف شده است خبر داریم، که از آن جمله است: رسالة فی المراهم الجراحیة (102) و مختصرٌ فی عمل الطب و الجراحة و ترکیب الادویة، (103) به عربی، هر دو از مؤلفانی ناشناس؛ شرایط جراحی، به فارسی، تألیف ابوزین کحال، از پزشکان دوران شاهرخ تیموری (حکـ: 807-850)؛ (104) ذخیره‌ی کامله، به فارسی، از حکیم محمد، از پزشکان عهد شاه صفی؛ (105) جراحنامه‌ی علی افندی بروسوی (متوفی حـ 1160) (106) به ترکی؛ دو کتاب با عنوان جراحنامه، هر دو تألیف مؤلفی ناشناخته به نام جراح پاشا، به ترکی. (107)
با ورود پزشکی جدید و به تبع آن جراحی جدید اروپایی به سرزمین‌های اسلامی، با فاصله‌ای کم کتاب‌های چندی در این موضوع به زبان‌های فارسی و عربی و ترکی ترجمه و چاپ شد. در زبان فارسی چند کتاب، به ویژه در دوران ناصرالدین شاه (حکـ: 1264-1313)، ترجمه و چاپ گردید که از جمله‌ی آنهاست: رساله‌ی جراحی، نوشته‌ی آلبو، پزشک اروپایی مقیم ایران، با ترجمه‌ی خلیل ثقفی؛ (108) جراحیِ پولاک؛ (109) و جراحیِ شلیمر. (110) از مهم‌ترین آثار فارسی در زمینه‌ی جراحی دوره‌ی قاجار، دو کتاب است که میرزامحمدحسین‌بن احمد افشار آنها را بر اساس درس‌های پولاک در دارالفنون ترجمه کرده است. این دو، علاج الاسقام (111) و مخزن الفواید (112) نام دارند. (113) وان دایک (114) (115) نیز از رسالة فی الجِراحة البشریة، ترجمه‌ی حنا عنحوری از فرانسوی به عربی، چاپ بولاق 1250/ 1834 و تسنکر (116) (117) از چاپ کتاب الأربطة الجراحیة در همان جا در 1254/ 1839 یاد کرده است. به نوشته‌ی سرکیس (118) این کتاب را ابراهیم بک نَبراوی (متوفی 1279) به عربی ترجمه کرده است. از دیگر آثار مهم به عربی در این موضوع، بلوغ المرام فی جراحة الاقسام، از محمد دُرّی پاشا، جراح اهل قاهره (متوفی 1318)، است که در 1309 در قاهره چاپ شده است، (119) و نیز مجموعه آثار محمدعلی پاشا بقلی، جراح مصری (متوفی 1293)، است. (120)
در زبان ترکی یکی از مهم‌ترین آثار مربوط به جراحی جدید، قانون الجراحین، مجموعه‌ای پنج جلدی، تألیف عطاء‌الله افندی شانی‌زاده (متوفی 1342)، است. (121)

پی‌نوشت‌ها:

1.Epitome medicae libri septem.
2. ر. ک. کمبل (campbel)، ج1، ص 11-12.
3. از جمله ر. ک. حنین‌بن اسحاق، ص 202-203، 215؛ نیز ر. ک. علی‌بن عیسی کحّال، ص 259، که به صراحت از نظر فولس/ بولس در استفاده از جراحی (= علاج الحدید) در مداوای بیماری آب آوردن چشم صحبت کرده است.
4. طبری، ص 558.
5. ر. ک. سزگین، ج3، ص 197-198.
6. طبری، ص 560.
7. 1421، ج3، جزء 9، ص 16.
8. همان، ج4، جزء 10، ص 97.
9. ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «تیاذوق».
10. ر. ک. همان، ج4، جزء 10، ص 97-98.
11. همان، ج4، جزء 10، ص 109-110.
12. ر. ک. همان، ج5، جزء 13، ص 15-16.
13. ر. ک. سزگین، ج3، ص 281.
14. ر. ک. ص 301-375.
15. کشکری، ص 107-108.
16. همان، ص 106.
17. همان جا.
18. همان، ص 110؛ نیز ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «چشم/ چشم پزشکی».
19. علی‌بن عباس مجوسی، ج2، ص 456.
20. همان، ج2، ص 461.
21. همان، ج2، ص 467.
22. ج2، ص 468.
23. ج2، ص 468.
24. ج2، ص 471.
25. ج2، ص 473، 475.
26. ج2، ص 473.
27. ج2، ص 476.
28. همان جا.
29. ج2، ص 483.
30. ج2، ص 489.
31. ج2، ص 493-497.
32. علی‌بن عیسی کحال، ص 197-199.
33. ابن‌سینا، ج2، کتاب 3، ص 1054.
34. ر. ک. ج2، کتاب 3، ص 1556.
35. ج2، کتاب 3، ص 1574.
36. ج2، کتاب 3، ص 1653.
37. زهراوی، 1406، ج2، ص 461-567.
38. همان، ج2، ص 462-476.
39. ج2، ص 476-544.
40. ج2، ص 478.
41. ج2، ص 482.
42. ج2، ص 490.
43. ج2، ص 491.
44. ج2، ص 495.
45. ج2، ص 505.
46. ج2، ص 515.
47. ج2، ص 544-567.
48. ج2، ص 549.
49. ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «جرجانی سید اسماعیل».
50. جرجانی، ص 339.
51. همان، ص 351.
52. همان، ص 345.
53. ص 352، 362.
54. ص 603.
55. همان جا.
56. زهراوی، ج2، ص 472.
57. ر. ک. ابن‌بطلان، ص 77-78.
58. همان، ص 113.
59. ابن‌زهر، سفر 1، ص 155.
60. شیزری، ص 99-100.
61. ابن‌قف، ج2، ص 162-173.
62. همان، ج2، ص 217-218.
63. حکیم محمدعلی، گ 45 ر- 49 پ.
64. حکیم قُبلی، ج1، ص 192-194.
65. عیسی‌بک، ص 256-274.
66. همان، ص 256-271.
67. همان، ص 423-441.
68. همان، ص 428-432.
69. ص 433.
70. ص 436-441.
71. ص 433-436.
72. شطشاط، ج1، ص 185-350.
73. همان، ج1، ص 191-218.
74. ح1، ص 219-250.
75. ج1، ص 251-268.
76. ج1، ص 269-282.
77. ج1، ص 283-296.
78. ج1، ص 297-322.
79. ج1، ص 323-331.
80. ج1، ص 344-350.
81. ج1، ص 344-350.
82. ابن‌ابی اصیبعه، ج2، ص 273-274.
83. ابن‌ندیم، ص 526.
84. سزگین، ج3، ص 287.
85. همان، ج3، ص 235.
86. همان، ج3، ص 257.
87. اسکندر (Iskandar)، ص 130.
88. ر.ک. ابن‌جلجل، ص 43؛ ابن‌ندیم، ص 518.
89. ر. ک. سزگین، ج3، ص 49؛ افشار و دانش پژوه، ج5، ص 153.
90. برای آگاهی از فهرست باب‌های این کتاب ر. ک. آلوارت (Ahlwardt)، ج5، ص 530-533؛ برای آگاهی از نسخ خطی و چاپی این کتاب ر. ک. سزگین، ج3، ص 321-322.
91. ر. ک. آلوارت، ج5، ص 549.
92. ر. ک. همان، ج5، ص 538.
93. ر. ک. همان، ج5، ص 557.
94. برای آگاهی از نسخه‌های خطی این کتاب ر. ک. بروکلمان، <ذیل>، ج1، ص 425؛ سزگین، ج3، ص 324-325؛ برای گزارشی از پژوهش‌هایی که درباره‌ی این کتاب شده است ر. ک. عبید (Ebied)، ص 89-90.
95. ر. ک. ششن و دیگران، ص 274؛ زهراوی، 1973، مقدمه‌ی اسپنیک (spink) و لویس (Lewis)، ص X؛ برای آگاهی از دیگر ترجمه‌های این کتاب ر. ک. سزگین، همان جا؛ برای گزارشی کلی از محتوای باب سی‌ام التصریف و ترجمه‌های آن ر. ک. حمارنه، ص 167-170؛ برای گزارشی از محتوای ترجمه‌ی لاتینی کتاب ر. ک. زدهوف (sudhoff)، ص 370-429.
96. حاجی خلیفه، ج2، ستون 1166.
97. برای اطلاع بیشتر درباره‌ی این کتاب ر. ک. نقشبندی، ص 224-225.
98. ابن‌قف، ج1، ص 3.
99. ابن‌ابی اصیبعه، ج2، ص 273-274.
100. ابن‌قف، ج1، ص 2.
101. ر. ک. بروکلمان، ج1، <ذیل>، ج1، ص 899؛ ، منزوی، 1345ش، ج11، ص 97-98؛ برای گزارشی از عنوان مقالات این کتاب ر. ک. آلوارت، ج5، ص 512-513.
102. ر. ک. ششن و دیگران، ص 429.
103. اسکندر، ص 219.
104. منزوی، 1374ش، ج5، ص 3509.
105. منزوی، 1374ش، ج5، ص 3472؛ عرفانیان، ج19، ص 216-219.
106. ششن و دیگران، ص 298.
107. ر. ک. همان، ص 409-410.
108. ر. ک. منزوی، 1374ش، ج5، ص 3398؛ فهرست نسخه‌های خطی کتابخانه‌ی آیة الله مرعشی نجفی، ج29، ص 428-429.
109. منزوی، همان جا.
110. همان جا.
111. ر. ک. فهرست نسخه‌های خطی کتابخانه‌ی آیة الله مرعشی نجفی، ج9، ص 207؛ منزوی، 1374ش، ج5، ص 3585.
112. ر. ک. فهرست نسخه‌های خطی کتابخانه‌ی آیة الله مرعشی نجفی، ج9، ص 208؛ منزوی، 1374ش، ج5، ص 3694.
113. برای گزارشی از باب‌های این دو کتاب و تاریخ چاپ آنها ر. ک. نجم آبادی، ستون 275-276، 541-547.
114. Edward van Dyck.
115. وان دایک، ص 440.
116. zenker.
117. تسنکر، ص 156.
118. سرکیس، ج2، ستون 1836-1837.
119. ر. ک. وان دایک، ص 448؛ سرکیس، ج1، ستون 871-872؛ زرکلی، ج6، ص 121.
120. ر. ک. سرکیس، ج1، ستون 576؛ زرکلی، ج6، ص 300.
121. درباره‌ی این کتاب ر. ک. بروسه لی، ج3، ص 222؛ ششن و دیگران، ص 258.

منابع مقاله :
ابن ابی اصیبعه، کتاب عیون الانباء فی طبقات الاطباء، چاپ امرؤالقیس‌بن طحان [آوگوست مولر]، کونیگسبرگ و قاهره 1299/ 1882، چاپ افست انگلستان 1972.
ابن بطلان، دعوة الاطباء: صفحات من الادب الطبی العربی، چاپ عزت عمر، دمشق 1424/ 2003.
ابن جلجل، طبقات الاطباء و الحکماء، چاپ فؤاد سید، قاهره 1955.
ابن زهر، کتاب التیسیر فی المداوة و التدبیر، چاپ میشیل خوری، دمشق 1403/ 1983.
ابن سینا، القانون فی الطب، چاپ ادوار قش، بیروت 1408/ 1987.
ابن قُفّ، کتاب العمدة فی الجراحة، حیدرآباد دکن: دایرة المعارف العثمانیة، [بی تا].
ابن ندیم، کتاب الفهرست، چاپ محمدرضا تجدد، تهران 1350 ش.
ایرج افشار و محمدتقی دانش پژوه، فهرست نسخه‌های خطی کتابخانه‌ی ملی ملک، ج5، تهران 1363 ش.
عبداللطیف بدری، «الآلات الجراحیة عندالعرب»، در البحوث و المحاضرات مؤتمر الدورة الثانیة و الثلاثین ببغداد، 1385 هـ. 1965 م، بغداد 1386/ 1966.
محمدطاهر بروسه‌لی، عثمانلی مؤلفلری، استانبول 1333-1342.
اسماعیل‌بن حسن جرجانی، ذخیره‌ی خوارزمشاهی، چاپ عکسی از نسخه‌ای خطی، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران 1355ش.
مصطفی‌بن عبدالله حاجی خلیفه، کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون، بیروت 1402/ 1982، 6ج، 1410/ 1990.
محمدبن عبدالصبور حکیم قُبُلی، کتاب انوار الناصریه، چاپ سنگی تبریز 1272، چاپ عکسی تهران 1382ش.
حکیم محمدعلی رجب علی، ذخیره‌ی کامله، نسخه‌ی خطی کتابخانه‌ی مرکزی دانشگاه تهران، ش 8825.
سامی خلف حمارنه، فهرست مخطوطات دارالکتب الظاهریة: الطب و الصیدلة، چاپ اسماء حمصی، دمشق 1389/ 1969.
حنین‌بن اسحاق، کتاب العشر مقالات فی العین، چاپ ماکس مایرهوف، قاهره 1928، چاپ افست بیروت [بی تا].
دانشنامه‌ی جهان اسلام، زیرنظر غلامعلی حداد عادل، تهران: بنیاد دایرة المعارف اسلامی، 1375ش-.
محمدبن زکریا رازی، الحاوی فی الطب، چاپ محمد محمداسماعیل، بیروت 1421/ 2000.
___، المنصوری فی الطب، چاپ حازم بکری صدیقی، کویت 1408/ 1987.
خیرالدین زرکلی، الاعلام، بیروت 1999.
خلف‌بن عباس زهراوی، التصریف لمن عجز عن التألیف، چاپ عکسی از نسخه‌ی خطی کتابخانه‌ی سلیمانیه‌ی استانبول، مجموعه‌ی بشیر آغا، ش 502، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت 1406/ 1986.
یوسف الیان سرکیس، معجم المطبوعات العربیّة و المعرّبة، قاهره 1346/ 1928، چاپ افست قم 1410.
رمضان ششن، جمیل آقپنار و جواد ایزگی، فهرس مخطوطات الطب الاسلامی باللغات العربیة و الترکیة و الفارسیة فی مکتبات ترکیا، استانبول 1404/ 1984.
علی حسین شطشاط، تاریخ الجراحة فی الطب العربی: من القرن 3-7 هـ/ 9-13م، بنغازی 1999.
عبدالرحمان‌بن نصر شیزری، کتاب نهایة الرتبة فی طلب الحسبة، چاپ سید بازعرینی، بیروت 1401/ 1981.
علی‌بن سهل طبری، فردوس الحکمة فی الطب، چاپ محمدزبیر صدیقی، برلین 1928.
غلامعلی عرفانیان، فهرست کتب خطی کتابخانه‌ی مرکزی و مرکز اسناد آستان قدس رضوی، ج19، مشهد 1380ش.
علی‌بن عیسی کحّال، تذکرة الکحّالین، چاپ غوث محیی الدین قادری شرفی، حیدرآباد دکن 1383/ 1964.
احمد عیسی «آلات الطب و الجراحة و الکحالة عندالعرب»، مجلة المجمع العلمی العربی، ج5، ش 6 (ذیقعده- ذیحجه 1343).
فهرست نسخه‌های خطی کتابخانه‌ی عمومی حضرت آیة الله العظمی مرعشی نجفی، ج9، نگارش احمد حسینی اشکوری، قم 1360ش، ج29، قم 1380ش.
یعقوب کشکری، کناش فی الطب، چاپ عکسی از نسخه‌ی خطی کتابخانه‌ی سلیمانیه‌ی استانبول، مجموعه‌ی ایاصوفیه، ش 3716، فرانکفورت 1405/ 1985.
علی‌بن عباسی مجوسی، کامل الصناعة الطیبة، بولاق 1294.
احمد منزوی، فهرست کتابخانه‌ی مجلس شورای ملی، ج11، تهران 1345ش.
___، فهرستواره‌ی کتاب‌های فارسی، تهران 1374ش-.
محمود نجم‌آبادی، فهرست کتاب‌های چاپی فارسی طبی و فنون وابسته به طب، تهران 1342ش.
اسامه ناصر نقشبندی، مخطوطات الطب و الصیدلة و البیطرة فی مکتبة المتحف العراقی، بغداد 1981.
ادوارد وان‌دایک، کتاب اکتفاء القنوع بماهو مطبوع، چاپ محمدعلی ببلاوی، مصر 1313/ 1896، چاپ افست قم 1409.
w. Ahlwardt, Die Handschriften- verzeichinsse der kِniglichen Bibliothek zu Berlin: verzeichniss der arabischen Handschriften, vol. 5, Berlin 1893.
Carl Brockelmann, Geschichte der arabischen Litteratur, Leiden 1943-1949, supplementband, 1937-1942.
Donald Campbell, Arabian medicine and its influence on the Middle Ages, London 1926, repr, 2002.
R. Y. Ebied, Bibliography of mediaeval Arabic and Jewish medicine and allied sciences, London 1971.
A. Z. Iskandar, A catalogue of Arabic manuscripts on medicine and science in the wellcome Historcial Medical Library, London 1967.
Fuat Sezgin, Geschichte des arabischen schrifttums, Leiden 1967-.
k. sudhoff, "Die Instrumeten Abbidugen der lateinischen Abulgāsim Handchiften des Mittelalters", in Beitrنge zur Geschichte der arabisch- islamlischen Medizin, ed. Fuat, sezgin vol. 4, Frankfurt am Main: Institut für Geschichte der arabische- islamischen wissenschaften, 1987.
Khalaf B Abbās zahrāwī, Albucasis on surgeryand instruments, ed. and tr. M. S. spink and G. L. Lewis, London 1973.
J. Theodor zenker, Bibliotheca orientalis: manuel de Bibliographie orientale, Amsterdam 1966.
اسمیت، امیلی سوج ... ‍[و دیگران]؛ (1390)، تاریخ پزشکی در ایران و تمدن اسلامی (1)، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان