آیا یمانی رئیس یک حکومت است؟
باید گفت: یمانی که صاحب یک جنبش اصلاحگرایانه است در عین حال ممکن است یک سیاستمدار هم باشد و شاید او وارد معادلات سیاسی منطقهای یا بینالمللی هم بشود تا یک مقام و منصب سیاسی به دست آورد و بتواند دست به تحرکاتی بزند و انقلابیها را سازماندهی کند.
هیجانات سیاسی که منطقه را فرا میگیرد، همچنین درگیری جریانها و جناحهای سیاسی و اصلاحگرا، برای این مصلح، شرایطی فراهم میسازد که بتواند یک مقام و منصب سیاسی مهم به دست آورد. او میتواند از خشونتهای موجود در منطقه استفاده کند و آن را تبدیل به یک جنبش اصلاحگرایانه نماید یا از فرصتها استفاده کند و وارد معادلات سیاسی شود.
در روایات گفته شده «سپس پادشاهی از صنعا خروج میکند. سفید همانند پنبه. نام او حسین یا حسن است. او با خروجش وارد قلب حوادث میشود. آنجا یک مبارک و پاک و هادی و مهدی و سیدی علوی ظهور میکند. پس مردم به خاطر منتی که خداوند بر آنها گذاشته و آنها را هدایت کرده شادمان میشوند. پس او با نور خود تاریکی را کنار میزند و به وسیلة او، حق پس از پنهان بودن آشکار میشود».12
واژة پادشاه در این روایت، اشاره به مقام و منصب سیاسیای دارد که یمانی در اختیار دارد تا بتواند دست به تحرکاتی بزند و هرگونه جریان مخالف امام مهدی(ع) را نابود سازد. شاید امام خود بر جنبش یمانی به صورت میدانی تکیه میکند تا شرایط تحرک با آزادی تمام برای آن واقعة بزرگ فراهم آید و آن پس از تلاش یمانی برای جلوگیری از گسترش حرکت سفیانی و حداقل متوقف کردن آن صورت میگیرد.
از آنجا که سفیانی نقش سیاسی در تسلط بر منطقة شام خواهد داشت، یعنی او رئیس حکومت یکی از این سرزمینها خواهد بود و تحرکات او در پرتو داشتن مقام سیاسی خواهد بود، او حکومتهای سفیانی کشورهای همسایه را از بین میبرد تا به سمت کوفه حرکت کند. بنابر روایات، او در کوفه شیعیان علی(ع) را به قتل میرساند شاید علّت تمرکز سفیانی بر کوفه این باشد که کوفه در آن زمان پایگاه مهمی را برای شیعیان علی(ع) میشود و شاید آنجا پایگاه آیندة شیعیان از بعد سیاسی، اقتصادی و علمی باشد. به هر حال، آنجا، خطری بزرگ برای آینده سفیانی به شمار میآید یا حداقل با تسلط بر آنجا، سفیانی میتواند برای مدّتی امنیت و استقرار خود را تضمین کند. شاید تحرکات نظامی سفیانی ضدّ کوفه و شیعیان، خود دلیلی مبنی بر درخشان بودن آینده شیعه در آنجا باشد. بنابراین، ممکن است، یمانی دارای مقامی سیاسی باشد و سفیانی هم رقیب آن باشد و شاید تحرک یمانی ضدّ سفیانی، بر اساس معادلات سیاسی در منطقه باشد.
سه پرچم
آشفتگیهای سیاسی در آن زمان باعث پیدایش برخی جنبشها در منطقه میشود. آن جنبشها، هر یک تلاش میکنند حقانیت خود را اثبات کنند یا فرصتهای مختلف را برای استفاده از شرایط متشنج سیاسی حاکم برای خود فراهم آورند تا راهی برای گسترش طرحها و برنامههای فکری و سیاسی خود بیابند.
در آن زمان یک مجموعه هرج و مرجها و آشفتگیهای سیاسی، جهان اسلام را فرا میگیرد و این، باعث ایجاد کشمکشها و درگیریهای سیاسی دیگر و به اوج رسیدن رقابت میان کشورها در سطح جهانی و میان جناحها و گروههای داخلی میشود و اینها همه باعث برافروخته شدن آتش درگیریهای واقعی میشود و این خود میتواند امنیت و آرامش منطقه را دچار آسیبهای جدّی کند. روایات نقل شده از بزرگان دین حاکی از آن است که یک مجموعه درگیریهای بینالمللی در جاهای مختلف جهان اسلام درمیگیرد. علاوه بر این، انقلابها، کودتاها و شورشهایی در ضمن جریانهای سیاسی داخلی روی میدهد. این درگیریها و کشمکشها به طور خلاصه عبارتند از:
1.جنبشی مسلّحانه از جانب خراسان و از آن به عنوان «پرچمهای سیاه از سمت خراسان» تعبیر شده است؛
2.جنبش اصلاحطلبانه و انقلابی از طرف یمن به رهبری یمانی که از یمن میآید (خروج یمانی)؛
3.حرکتی انقلابی در مصر از جانب مردی مغربی که بر مصر تسلّط مییابد و سرزمین شام به آن میپیوندد (ظهور مغربی در مصر و به تملّک درآوردن شامات)؛
4.گرایش و تمایل ترکها برای استیلا بر کشورهای عربی منطقه (فرود آمدن ترکها در جزیره)؛
5.طمعورزیهای غربیها در منطقه و به اشغال درآوردن سرزمین شام و به ویژه فلسسطین (فرود آمدن رومیها در رمله)؛
6.قیامهای مردمی در کشورهای عربی و شورشهایی بر ضدّ حکومتهای آنان (زمام گسیختگی عربها، در در اختیار گرفتن مناطق مختلف و خارج شدن از تسلّط غیرعربها)؛
7.تشنّجات و کشمکشهای سیاسی در مصر و ترور رئیسشان (کشته شدن امیر مصر به دست مصریان)؛
8.آشفتگیهای داخلی در سرزمین شام و پیدایش سه جبهة سیاسی رقیب (ویرانی شام، اختلاف سه پرچم در شام)؛
9.درگیریهای سیاسی که هر جریان تلاش میکند بر مصر تسلّط یابد (ورود پرچمهای قیس و عرب به مصر)؛
10.هیجانات سیاسی در ایران (ورود پرچمهای کنده به خراسان)؛
11.بحرانها و آشفتگیها و نابسامانیها در عراق (ورود اسبانی از جانب عربها تا آنکه در حیره بسته شوند)؛
12.نابسامانیهای سیاسی و اختلافات نیروهایی در ایران (اختلاف دو گروه از غیر عربها، خونریزی بسیار زیاد در میان خود).13
این به طور کلی، مهمترین نابسامانیها و درگیریهایی است که رقابتهای سیاسی، آنها را به وجود میآورند و تقریباً منطقهای از مناطق اسلامی نیست که از این نابسامانیها و درگیریهای سیاسی که امنیّت و آرامش آن را به خطر میاندازد، در امان باشد. روایات تأکید میکنند سه پرچم در یک روز خروج میکنند و برای زودتر رسیدن به کوفه با هم به رقابت میپردازند. این پرچمها بر روز ظهور تأثیر خواهند داشت و بر حرکت امام مهدی(ع) نیز تأثیر مستقیم خواهند گذاشت.
این سه پرچم، خاتمة حوادثی است که پیش از ظهور روی میدهد. و براساس تحرّکات این سه پرچم، امام(ع) رفتار میکنند تا از نتایج کار این سه پرچم بهرهبرداری کنند. یکی از این سه پرچم از یمن، دیگری از خراسان و سوم از شام خروج میکند. پرچم یمنی، پرچم یمانی است. و پرچم خراسانی، همان پرچم خراسان و سوم، پرچم سفیانی است و این سه پرچم در مقدّمهسازی برای ظهور نقش خواهند داشت.
کدامیک از این سه پرچم هدایتگرتر است؟
حال که این سه پرچم در تعیین سرنوشت حوادث نقش دارند، کدام یک هدایتگرتر است؟ کدامیک شایستهتر است که از آن پیروی شود و کدامیک باید کنار گذاشته شود.
اگر جوّی را که در آن، این پرچمها پدیدار میشوند بررسی کنیم، متوجه میشویم که این پرچمها در شرایطی پدیدار میشوند که هیجانات سیاسی همه جا را فرا گرفته است. و آنها پیشرو در این مسئلهاند.
در آن زمان مذهب اهل بیت(ع) با اصول علمی و منطقیاش، درخشان شده و مکاتب فکری دیگر در مقابل این مذهب احساس ضعف میکنند و همین باعث میشود طبقات مختلف روشنفکران به این مذهب در آیند و در مقابل، مکاتب دیگر میخواهند مانع گرایش مردم به این مذهب شوند و تلاش میکنند مانع گسترش جریان شیعهگرایی شوند. پس از آن سفیانی برای از میان بردن شیعیان، راهی کوفه شده و در مقابل، یمانی و خراسانی به مقابله با او میپردازند.
امّا میان این دو پرچم (یمانی و خراسانی) تفاوتهایی وجود دارد. یمانی جنبشی اصلاحگرایانه است که به دور از هرگونه شائبه سیاسی، دعوت به حق میکند. پرچم یمانی پرچم هدایت و اصلاح است؛ زیرا مستقیماً دعوت به پیوستن به امام مهدی(ع) براساس اصلاح در امور، روشهای فکری و عقیدتی میکند امّا پرچم جوان خراسانی که آن نیز دعوت به مذهب اهل بیت(ع) میکند، دارای گرایشهای سیاسی و رقابتی است. شاید خراسانی مردم را دعوت میکند به او بگروند؛ زیرا دعوت خود را دعوت اهل بیت(ع) و پیروزی خود را پیروزی اهل بیت(ع) میداند، در حالی که یمانی تنها دعوت به گرویدن به امام(ع) میکند و منیّت و خودیّتی ندارد یا اینکه تمام همّ و غم یمانی، پیروزی امام(ع) است. اینها همه باعث شده روایات بر یاری رساندن به یمانی تأکید کنند و حتی یاری به آن را واجب کنند و تنها گذاشتن او را حرام بدانند و حتّی پا را فراتر گذاشته و خواهان تحریم خرید و فروش اسلحه در زمان قیام یمانی شدهاند تا راه دیگر گرایشها و جریانها را ببندند و مانع قیام آنها ضدّ جنبش یمانی شوند.
در روایت ابوبصیر به نقل از ابوجعفر(ع) آمده است.
«خروج سفیانی و یمانی و خراسانی در یک سال و در یک ماه و در یک روز واحد خواهد بود مانند دانهای تسبیح که به دنبال هماند وای بر کسی که با آنها مقابله کند.14 در میان پرچمها، پرچمی هدایتگرتر از پرچم یمانی نیست؛ زیرا دعوت به صاحبتان (امام مهدی(ع)) میکند. هنگامی که او خروج میکند، فروش اسلحه را بر مردم و تمام مسلمانان حرام میگرداند، هنگامی که او خروج کرد، به سوی او برو، زیرا پرچم او پرچم هدایت است و جایز نیست مسلمانها به ستیزه و مخالفت با او بپردازند، هرکس چنین کند، شایستة آتش است زیرا یمانی به راه حق و راه راست دعوت میکند».15
ویژگی اصلاح فکری، اندیشهای و عقیدتی در جنبش یمانی بسیار آشکار و روشن است. این در حالی است که سفیانی تلاش میکند مذهب اهل بیت(ع) و شیعیانشان را ریشهکن کند.
یمانی و خراسانی
دو جنبش یمانی و خراسانی در زمان ظهور فعّالیتهای همراه با پشتکار زیادی دارند، جریانهای منطقة جهانی تلاش میکنند این دو را از میان بردارند. این دو جنبش با هم همکاری خواهند کرد و این دو با هم فعّالیت میکنند؛ زیرا تکروی، باعث نابود شدن هر یک توسط سپاه سفیانی میشود.
یمانی و بحرانهای پیش رو
یمانی در آغاز دعوت خود، با مشکلات زیادی روبهرو میشود. موقعیت استراتژیک یمن و اهمیّت تاریخی آن، باعث میشود کشورهای منطقه، یک موضعگیری سخت در مقابل یمانی و فعالیتهای او که دعوت به اهل بیت(ع) میکند، داشته باشند. دعوت یمانی با استقبال جنبشهای اسلامی دیگر همراه میشود و برخی تلاش میکنند او و جنبش او را از بین ببرند، یمانی در دعوت خود براساس نگرشهای اصلاحگرایانة اهل بیت(ع) که نمایندة اسلام ناب محمّدی هستند، فعالیت میکند، در حالی که کسان دیگر که شعار اصلاحگری سر میدهند، موضعگیری ضدّ اهل بیت(ع) دارند.
اخبار و روایات اشاره به این دارد که یک جبهة مخالف یمانی پدیدار میشود امّا نمیتوانند مانع فعّالیتهای یمانی شوند. در بشار\الاسلام نقل شده است: «مصری پیش از یمانی است، یمانی مردم را به گرویدن به مهدی(ع) دعوت میکند».
مصر پایگاه جنبشهای فکری به شمار میآید و خود را در این زمینه پیشرو میداند و نمیخواهد در این کار رقیبی داشته باشد و این گونه است که جنبشهای دیگر، خطر رشد و گسترش جنبش یمانی را درک میکنند و سعی میکنند آن را ضعیف و فلج کنند و به همین دلیل مصر، پیشرو کار مقابله با یمانی میشود.
رقابتهای اندیشهای، فکری و سیاسی در زمان نزدیک به ظهور به اوج خود میرسد و اندیشههای شیعی، مورد توجه محافل علمی قرار میگیرد و بسیاری از اندیشمندان و اهل معرفت به این مذهب درمیآیند و در مقابل برخی از این جریان بسیار ناراحت و خشمگین میشوند و برخی تلاش خواهند کرد پیروان اهل بیت(ع) را نابود کنند. یمن در آن زمان، پناهگاه خوبی برای دوستداران اهل بیت(ع) خواهد بود. سید بن طاووس روایتی نقل کرده که در آن آمده است: «زمانی که فتنه مغرب پیش آمد، به سمت یمن عزیمت کنید، چون سرزمینی جز یمن، باعث نجات شما نخواهد شد».16
در نهایت، گروهی از هدایتیافتگان و اهل بصیرت در زیر پرچم یمانی گرد هم میآیند و یک نیروی قدرتمند به وجود میآورند و مذهب اهل بیت را یاری میرسانند.
پی نوشت ها :
12.بحارالانوار، ص 51؛ ص 163، ب 11.
13.همان، ج 52، ص 219.
14.این اشاره، به سختی حوادث دارد، نه نهی از مقابله با آنها.
15.بحارالأنوار، ج 52، ص 232.
16.، سید بن طاووس، التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن ص110.
منبع:www. mouood.org