به گزارش گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا»، متن یادداشت داود پرچمی عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی به شرح ذیل است:
آشتی ملی (National Reconciliation) به موقعیت یا شرایطی گفته میشود که جریانهای سیاسی، قومی، دینی و مذهبی برخوردار از تضاد سازماندهی شده (رودررویی سازماندهی شده که عموما به شکل های خشن و حتی به جنگ داخلی رسیده است) بنا دارند با نادیده گرفتن یا رفع اختلافات به وحدت ملی (National Unity) دست یابند گفته می شود. این مفهوم در کشورهایی که بواسطه اختلافات داخلی مملو از مشکلات سیاسی هستند، معنا پیدا میکنند.
براساس این تعریف کشورما در شرایطی نیست که عبارت آشتی ملی در آن کاربردی داشته باشد. هر چند جریانی فرهنگی و سیاسی بعد از جنگ بروز و ظهور علنی یافت و بعد از انتخابات 88 برخی سردمداران آن که بعداً لقب سران فتنه گرفتند، همسو با برخی کشورهای خارجی که دشمنی خود با نظام برخاسته از آراء مردم را در طول سالیان به اثبات رساندهاند به دنبال ایجاد شکاف سیاسی و تبدیل آن به تضاد سیاسی بوده اند اما عناصر مشترک عام برخاسته از اصول و مبانی دین و مذهب، فرهنگ، انقلاب و منافع مشترک در بین اقشار مختلف مردم و بخشی از نخبگان کشور در حدی است که وفاق ناشی از آن مقوم وحدت ملی است و جامعه را در شرایط بحرانی سیاسی و یا جنگ و تعارض داخلی حاد که ناقض وحدت ملی باشد، قرار ندارد که نیازی به طرح آشتی ملی باشد. هر چند این جریان کمتر به قواعد دموکراسی پایبند بوده و همیشه با عدم پذیرش این قواعد برای کشور و مردم مشکل آفرین بودهاند اما مردم ما با پذیرش قواعد نظام در درون آن به کنشگری سیاسی پرداخته و تلاش دارند با مشارکت سیاسی علائق و سلائق خود را در کشور تعقیب کنند.
صرفنظر از این کلیت بررسی مواضع کسانی امروز بدنبال القاء این مسئله به جامعه هستند بیانگر عدم صداقت آنهاست و واضح است که این گونه مواضع که مشابه هم دارند، کاربرد انتخاباتی دارند. متاسفانه طراحان این موج در کارنامه سیاسی خود نادیده گرفتن اصول عام و مشترک را دارند و بی اینکه پایبندی خود را به آن نشان دهند و ندامت خود را از نادیده گرفتن اصول به اطلاع مردم برسانند مسئله آشتی ملی را مطرح کردهاند. آشتی ملی بدون قبول و پذیرش اصول عام مشترک مانند قانون اساسی و اصول و قوانین منتج از آن امکان ناپذیر است. در آشتی ملی قرار است خطای خاطیان نادیده گرفت شود و بر اصول تاکید گردد اما اولاً مشروط بر آن است که خطای آنان متوجه اصول و اساس نباشد و ثانیاً خاطیان خطای خود را بپذیرفته و نادم باشند و متعهد شوند دوباره از اقدامات نداشته و از وقوع آنها جلوگیری کنند. بعلاوه همسویی این جریان سیاسی با غربیهای دشمن انقلاب اسلامی هنوز ادامه دارد، حتی حاضر نیستند آمریکا را که بطور علنی از آنان حمایت می کند را محکوم نمایند.
آنچه در جریان فتنه 88 اتفاق افتاد اصل نظام جمهوری اسلامی، اصول و ارکان آن را نشانه گرفته بود و این به معنی آن است که این افراد به این اصول باور نداشته و هنوز هم آن اتفاقات را محکوم نکرده و نادم نیستند و احتمال تکرار چنین اقداماتی از سوی آنان وجود دارد. بنابراین صرفنظر از بی ارتباطی و عدم تناسب مفهوم آشتی ملی با شرایط اجتماعی و سیاسی ما، شرایط تحقق آن نیز از سوی کسانی که خود چنین وضعیتی را بوجود آورده اند فراهم نشده است. در حالی که در محافل غیررسمی خود اعلان میکنند که می دانند در انتخابات 88 تقلب نشده، اما از اعلان علنی و عمومی آن خودداری می کنندکه شاخصی است برای تبیین اندازه صداقت آنان.
این جریان میداند که در شرایط فعلی جامعه ما (مشروط بر انسجام درونی و سازماندهی مناسب گروه رقیب) قطعاً در انتخابات آتی شکست خواهند خورد و این دولت اولین دولت در جمهوری اسلامی است که تنها برای یکدوره انتخاب می شود. عدم حمایت از رئیس دولت فعلی به معنی زیر سئوال بردن خود و شکست در انتخابات است و حمایت از آن نیز بدلیل ناکارمدی فاحش آن جز شکست چیزی را در بر ندارد. اینان میخواهند با طرح این موضوع وجاهتی برای گریز از شکست در انتخابات برای خود درست کنند و سادهانگارانه چشم به سبد آراء رقیب دارند. بنابراین اگر هم این نتیجه بدست نیاید بهانه ای برای طرح خود است تا با متشنج کردن جامعه و با فریبکاری بر افکار عمومی مدیریت کنند. قطعاً در افکار عمومی آن کس که دعوت به وحدت کند چهره مقبولی خواهد بود و آن طرف که آن را نپذیرد مذموم است. این درحالی است که دعوتکنندگان خود ناقض وحدت ملی بوده و در عمل هم هیچ اقدامی برای رفع آن نمی کنند. آنها از طرح آشتی ملی اهدافی دارند که به آنها خواهیم پرداخت.
ارائه طرح محدودیت آزادی توسط فراکسیون امید پرده از چهره دوگانه آنها برمی دارد کسانی که ادعای آشتی ملی دارند چگونه طرح زندانی شدن کسانی را میدهند که از یک سخنران سئوال داشته باشند. آنهم در ایامی که دو انتخابات مهم را پیش رو داریم. آیا اگر کسی از یک کاندیدا که خود را در معرض انتخاب برای یک موقعیت سیاسی قرار داده است سئوالی درباره گذشته او بکند و یا درباره همکاران و همدستان و خویشان او سئوال کند متهم به ایجاد تشویش در اذهان دیگران نمیشود و بعد محکوم به زندان از حداقل 6 ماه تا 2 سال نمیشود. تاکید بر اینکه فرد سئوال کننده تا 6 ماه بدون محاکمه در بازداشت نیروی انتظامی باشد بیشتر شک برانگیز است. از این طرح می توان حدس زد که بوی توطئه دیگری میآید. آنهایی که فریاد حقوق بشرشان گوش فلک را کَر کرده، همیشه بخشی از نظام را محکوم به نقض آزادی مردم می کنند، در ظاهر خود را طرفدار آزادی مردم جلوه می دهند و منشور حقوق شهروندی منتشر می کنند، انتظار نمی رود چنین طرحهایی را با قید دو فوریت در مجلس مطرح کنند.
همانطور که اشاره شد اساسا طرح اینگونه موضوعات برای متشنج نگهداشتن جامعه است. زیرا در فضای اجتماعی که آب گل آلود نباشد این جریان هیچ استفاده ای برای خود متصور نیست. علاوه براین طرح آشتی ملی اهدافی را در دل خود دارد که لازم است به برخی از آنها اشاره ای بشود.
در این شرایط و گونهی طرح موضوع، درخواست آشتی ملی نوعی سازوکار برای هویت بخشی و حقانیت بخشیدن به خود است. طراحان آشتی ملی در واقع به دنبال پر رنگ کردن خطوط تمایز بین خود و دیگری هستند تا از این طریق دو قطبی مورد نیاز برای کارزار انتخاباتی خود را احیاء و تامین کنند. زیرا بجای قبول اشتباهات خود، عذرخواهی از مردم بواسطه لطمات سنگینی که به آنان وارد کردند، تعهد به آنکه در آینده از وقوع چنین وقایعی جلوگیری خواهد نمود و معرفی روشهای خود برای جبران این لطمات، به نوعی مظلوم نمایی دست زده و به گونه ای رفتار میکنند که با وجودیکه حق با آنان است برای رسیدن به وحدت ملی از حقوق خود چشم پوشی میکنند. مروری به برخی صحبتهایی که سردمداران این جریان درباره آشتی ملی و ضرورت آن بیان کرده اند موید آن است که این رویه غیر صادقانه احتمالاً برای زمینهسازی طراحی فتنه دیگری است. آنان به دنبال همان روشی هستند که در انتخابات 7 اسفند 94 با مظلوم نمایی و بزرگ نمایی کاذب حذف کاندیداهای افکار عمومی را مدیریت کردند. آنها می دانند که اگر بصورت علنی اشتباهات خود را قبول کنند دیگر هیچ جایگاهی نزد مردم نخواهند داشت و این به معنی مرگ سیاسی آنها خواهد بود.
پیوند زدن این درخواست با تغییر سیاسی پیش آمده در آمریکا نیز جزیی از این شیوه است. اولاً همچون گذشته باز هم به دشمن، گرا میدهند که چگونه عمل کند و ثانیاً از رعب و ترس مورد درخواست او را در جامعه منتشر میکنند. درحالی که ترامپ لبه دیگر قیچی است ازیک سوء برخی کشورها با در باغ سبز نشان دادن خود را حامی برجام که در آن تاکنون نتیجه مهم روشنی برای کشور وجود نداشته جلوه می دهند و برخی رفت و آمدهای سیاسی را شکل می دهند که برای جریان وابسته خود کارنامه ای درست کنند و سوی دیگر امریکای ترامپ خود را تهدید جدید جلوه می دهد که به مردم القاء شود بهتر است کسانی روی کار بمانند که به تعامل با او در قالب برجام ادامه داده و مانع استفاده از گزینه های روی میز آمریکا شوند. این دو با هم بدنبال ایجاد فضایی در انتخابات هستند که کمک به پیروزی جریان سیاسی مورد حمایت شان بنماید. در این شرایط طرح مشترک رفع حصر از سران فتنه که بطور هماهنگ از سوی این جریان و رئیس جمهور امریکا مطرح می شود نشانه ای از هماهنگی این دو جریان است. اگر برای این جریان سیاسی مردم و کشور و نظام ارزشمند باشد علی الاصول باید دخالت بیگانه در سرنوشت کشور و امور داخلی ما را محکوم نمایند ولی آنها برای برخورداری از این حمایت چنین کاری را نمی کنند.
برخی از تریبون داران این جریان مدعی هستند که باید به همه کسانی که قانون اساسی را قبول دارند اجازه شرکت در انتخابات داده شود. این جمله درستی است اما شامل فتنهگران نمیشود. زیرا آنها در عمل عدم پایبندی خود به قانون اساسی و دیگر اشترکات عام مردم انقلاب و اصول آنرا نشان دادهاند. توبه آنان برای آنکه از رافت نظام اسلامی برخوردارباشند همانند یک شهروند عادی زندگی لازم است اما برای آنکه یک فعال سیاسی باشند باید گذشته خود را جبران نمایند.
آنان با طرح موضوع آشتی ملی بنای آن دارند که خود را افراد متکاملی از نظر اخلاقی جلوه دهند که به باور نسبی گرایانه فرهنگی و به اندازه ای از کمال رسیدهاند که تحمل عقیده مخالف را دارند. این درحالی است که بین تحمل عقیده مخالف و مخالفی که با هماهنگی دشمن خارجی برای براندازی حکومتِ برآمده از آراء مردم، اقدامات ساختارشکنانه انجام داده تفاوت فاحش وجود دارد. در واقع در دل این موضعگیری به نوعی حقانیت خود را القاء میکنند.
بر مردم است تا بار دیگر هوشمندانه آنان که کلیت نظام را نشانه رفته اند بر سر جای بنشانند و بر دیگر جریانهای سیاسی همسو با نظام و مردم است که متعهدانه با بازنگری در رویه های پیشین خود و با پایبندی به اصول انقلاب اسلامی، اسلامی و انقلابی عمل کرده و فرد و گروهی را در انتخابات به مردم معرفی کنند که از ظرفیت کارآمدی و ارزشمندی بالایی برخورداربوده و اعتماد مردم را بخود جلب نمایند. بیشک مردم اصلاحگران خودی را ترجیح میدهند. کسانی که هم برای رفع کاستیها و بویژه از نابرابری رو به تزاید را بگیرند و برنامه عملی واقعی برای مبارزه با فساد و تبعیض داشته و برای رفاه مردم تلاش کنند و هم به چارچوب نظام اسلام و انقلاب پای بند باشند و خاستگاه تفکر و اندیشه روشهای برخاسته از آن مدرنیته که شرایط پیدایش دیگری داشته بر نیامده باشد.