سخنی دربارهی یکی از بزرگترین ستارگان درخشان آسمان پزشکی ایران است، پزشکی که دنیای خاور و باختر، همیشه نام او را با تعظیم و تکریم یاد میکند، پزشکی که شاهکارهای علمی و طبی او شهرتی بسزا داشته، شخصیتی که در علوم مختلف از: پزشکی، طبیعیات، منطق، ریاضیات، نجوم، فلسفه، مافوق الطبیعه، الهیات و دیگر علوم و فنون، کتاب نوشته است.
این دانشمند بزرگ چون تألیفاتش به زبان عربی است و مدتی از عمر خود را در بغداد مرکز تمدن اسلامی آن زمان یعنی قرن سوم هجری گذرانده است، او را طبیب عرب خواندهاند. ولی باید گفت که محمدبن زکریای رازی به بشریت تعلق دارد، به تمام عالم بستگی دارد. پس از پذیرفتن این مسأله که دانشمندان به تمام عالم تعلق دارند، باید گفت که محمد زکریای رازی، طبیبی است ایرانی، دانشمندی است که موجب افتخار این سرزمین است، زیرا پدر و مادرش ایرانی و خود زاییدهی ایران زمین است و کسی است که حدود پنجاه و پنج سال عمر خود را در این آب و خاک گذرانده- هرچند که بطور موقت برای کسب علم و تکمیل دانش به بغداد رفته باشد.
رازی، دانشمندی است که برای زادگاهش- شهر ری- بیمارستانی همچون بیمارستان بغداد تأسیس کرده است.
ابنندیم در کتاب «الفهرست» مؤلف به سال 377 هجری، در فصل مربوط به پزشکان نوشته است:
«الرازی هو ابوبکر محمدبن زکریا المرازی من اهل الری اوحد دهره، و قد جمع المعرفة بعلوم القدماء و سیما الطب، و کان یتصل فی البلدان، و بینه بین منصوربن اسمعیل صداقه، و کدالف کتاب المنصوری». (2)
و همو در کتاب «الفهرست» در فصل صنعت گرایان و کیمیاگران نوشته است:
«الرازی محمدبن زکریا و موضعه من علم الفلسفة و الطب معروف و مشهور...».
ابن ندیم در دنبالهی مطالب مزبور، نوشته است: «و قد آلف فی ذلک کتباً کثیرة، فمِنها...». (3)
که اگر بخواهیم به آثار و مصنفات و رسالات، رازی پی ببریم باید به صفحات 357 و 358 و 359 کتاب الفهرست مراجعه کنیم.
باید دانست که شهر ری در قرن سوم و چهارم هجری، اهمیتی داشته و از بلاد اطراف بهتر بوده و به نقل ابن حوقل «اعظم مدینه فی هذه الناحیة» بوده است. (4)
همانطوری که مقدسی نیز در کتاب «احسن التقاسیم» شهر ری را، شهر بزرگی دانسته و نوشته است که در این شهر مفاخر بسیاری زیسته و علماء بزرگی وجود داشته است، او نوشته است که عوام آن شهر نیز داهی هستند و در مقام مقایسهی شهر ری و نیشابور گفته بزرگتر است ولی ری زیباتر و باصفاتر است. (5)
یاقوت حموی، که در قرن هفتم (سال 617) از آن شهر گذشته، دربارهی شهر ری، نوشته است: شهری که «عروس الدنیا» بوده، به علت اختلافات و کشمکشهای فراوان است «حیطان خرابها قائمه و منابرها باقیه» که مردم این شهر در زیرزمین، خانههایی میساختهاند، تا از هجوم دشمن در امان بمانند. (6) (7)
سرزمین ری با آنکه عصبیتها و اختلافات مذهبی بوده، یکی از مراکز حَضارت و ثفاقت، (8) در قرن سوم و چهارم هجری نیز به شمار میآمده و محمدبن زکریای رازی در چنین شهری که مرکز فرهنگ و دانش بوده، به سال 241 یا 240 هجری به دنیا آمده است.
شهرت و اهمیت رازی، چه در دوران حیات و چه پس از مرگ، مرهون نبوغ شخصی و دانش بیکران خود وی، بوده و نه به سبب داشتن مناصب اداری و دیوانی مهم، زیرا در آن روزگاران برخی از اطباء بر اثر طبابت سلاطین و فرمانروایان و به سبب داشتن مشاغل و مناصب اداری، مشهور میشدند یعنی عمدهی شهرت آنان مدیون قرب جِوار بوده است.
یکی از مزایای رازی، بر اطباء زمان خود اینست که رازی در بیمارستانهای بغداد و ری، یادداشتهای روزانه از کار و عملیات و احوال و گزارش بیمار تهیه میکرده و حوادث و اتفاقات و مشاهدات سودمندی که از بیمار دریافت میکرده- همانطور که امروز معمول است- رازی در هزار و اندی سال پیش، ثبت میکرده است.
کتاب حاوی که 30 مجلد است در حقیقت یادداشتهای بالینی وی است و نتیجهی زحمات و تجارب رازی.
و چون رازی بیشتر وقت خود را مصروف بیمار و بیمارستان میکرده، او را طبیب بیمارستانی خطاب کردهاند و نه طبیب معمولی.
اهمیت دیگر رازی در اینست که او در هزار و اندی سال پیش، در طب به تجربه و آزمایش متکی بود و گفتههای بقراط و جالینوس و کتابهای این دو، که تا قرن سوم هجری قابل قبول بود و همهی پزشکان، بدون چون و چرا نوشتههای آن دو طبیب بزرگ را محترم میشمرده و قدمی فراتر نمیگذاشتند و برحسب دستور آن دو، عمل میکردند، رازی خود را از قید برخی از عقاید آن دو طبیب بزرگ رها ساخت و آنچه را که در آزمایش به نظرش صحیح آمد، عمل کرد و بر آن بود که برای طبیب، علاوه بر آگاهی از مسائل کلی پزشکی، تجربه نیز ضرورت دارد.
اهمیت دیگر رازی، در شیوهی تدریس و نحوهی القاء مطالب پزشکی است، زیرا به قول ابنندیم:
«رازی در صدر مجلس مینشسته و شاگردانش برحسب رتبه و درجهی علمی، زیر دست او مینشستهاند. وقتی مریض وارد میشده، در آغاز شاگردان تازه کار اظهارنظر میکردهاند و به تشخیص بیماری، میپرداختهاند و چنانچه آنان در میماندند، شاگردان بالاتر اظهار عقیده میکردند تا سرانجام استاد خود، بیمار را مُعاینه میکرده و بیماری بیمار را برای شاگردان، تشریح میکرده است.
«... و کان یجلسُ فی مجلسه و دونه التلامیذ و دونهم تلامیذهم دونهم تلامیذ آخره و کان یجی الرجل فیصف ما یجد لاول من یلقاه فان کان عندهم علم، و الا تعهداهم الی غیرهم فان اصابوا، و الا تکلم الرازی فی ذلک». (9)
همین سخن را ابن ابی اصیبعه در قرن هفتم هجری در کتاب «عیون الانباء فی طبقات الاطباء» (10) نوشته است.
جالب توجه آنکه هر دو دانشمند [= ابن ندیم- ابن ابیاصیبعه] در دنبالهی مطالب خود نوشتهاند که رازی طبیبی بزرگوار بود و نسبت به فقراء و بیماران مهربان «و کان کریماً متفضلاً بارأ بالناس حسنَ الرأفة بالفقراء و الاَعِلاء...».
ابنندیم در کتاب الفهرست از قول همین راوی یعنی: محمدبن حسن ورّاق، نقل کرده که رازی نزد بلخی یعنی شهید بن حسین بلخی، فلسفه خوانده است و مناظراتی میان آن دو وجود داشته است. (11)
مزیت دیگر رازی در تألیفات پرارزش اوست زیرا او نتیجهی تجارب و آزمایشهایی را که در بیمارستانها انجام میداده، در کتب خود مینوشته است.
رازی بنا به گفتهی مورخان، اولین پزشکی است که شرح و بسط کامل از دو بیماری آبله و سرخک داده و علائم و آثار این دو بیماری و عوارض و معالجات، آن دو را بیان کرده و کتابی به اسم «الجدری و الحصبة» نوشته و آقای دکتر محمود نجمآبادی آن را به نام «آبله و سرخک» به فارسی ترجمه کرده است.
رازی در این کتاب، به خوبی از عهدهی تشریح این دو بیماری برآمده است.
کتاب مزبور تا قرن هفدهم میلادی، بزرگترین کتابی بوده که دربارهی این دو بیماری نوشته شده بود، و این خود اهمیت و مقام این طبیب بزرگ قرن سوم هجری را نشان میدهد.
این سخن گفتنی است که طب غربی تا قرن شانزدهم و هفدهم میلادی از تعلیمات پزشکان شرقی، استفاده کرده و پزشکانی مانند علی بن ربن طبری و علی بن عباس مجوسی اهوازی و اسماعیل جرجانی وجود داشتهاند.
ابن ابیاصیبعه، نوشته است که رازی شخص تیزهوش و ذکی بوده و نسبت به بیماران مهربان و در درمان آنان کوشا.
«و کان الرازی ذکیا فطنا رووفا بالمرضی، مجتهداً فی علاجهم و فی برئهم بکل وجه یقدر علیه...». (12)
ادوارد براون، رازی را از بزرگترین و مبتکرترین پزشکان اسلامی و یکی از مؤلفان پر اثر میشمارد و دربارهی او و ابوعلی سینا نوشته است:
در ابوعلی سینا، جنبهی فلسفی بر پزشکی میچربید و غلبه داشت در صورتی که در رازی به عکس جنبهی پزشکی بر فلسفی غلبه داشت. (13)
این همه مزایا برای محمدبن زکریای رازی قائل شدن و به او اهمیت دادن، نه بدان معناست که بخواهیم زحمات و اکتشافات طب جدید و کوششهای پزشکان امروزی را منکر شویم و نمیخواهیم بگوییم که پزشکان غربی در پیشرفت دانش پزشکی شریک و سهیم نیستند بلکه میخواهیم بگوییم که: اولاً طب غربی تا قرون 16 و 17م تحت تعلیم پزشکان اسلامی بوده و پزشکان بزرگی همچون: علی بن ربن طبری و علی بن عباس مجوسی اهوازی مؤلف «کامل الصناعة الطبیه الملکی» و ابوعلی سینا، نویسندهی کتاب قانون در طب و اسمعیل جرجانی، مؤلف «ذخیره خوارزمشاهی» در طبابت غربی مؤثر بوده و کتب اینان به اغلب زبانها ترجمه شده و مکتب طبابتشان چندین سال باقی بوده است.
ثانیاً میخواهیم بگوییم: ظهور پزشکان اسلامی و بویژه اطباء ایرانی، طب یونانی را مدون کرده و طب عملی و تجربی را به وجود آورده است.
محمد فرید وجدی، نویسندهی دائرةالمعارف قرن عشرین، در باب تألیفات، رازی نوشته است: «و صنف الکتب النافعة فی فروعها منها الحاوی و هو ثلاثون مجلداً...». (14)
ابن ابیاصیبعه از پزشکان قرن هفتم هجری [متوفی به سال 668 هجری] برای رازی 238 کتاب برشمرده است. (15)
کوشش بیاندازهی رازی در راه فراگیری علم و پشتکار او در راه کسب دانش، میتواند برای دانشپژوهان، سرمشقی باشد تا بدانند که مردان بزرگ در راه فراگیری دانش چه زحماتی را تحمل کردهاند برای اثبات این سخن از گفتهی خود او، مطلبی نقل میشود: (16)
«فاما محبتی للعلم و حرصی علیه و اجتهادی فی فمعلوم عند مَن صحبنی».
یعنی: علاقهی من به دانش و کوشش و حرصی، که در راه اندوختن دانش داشتهام، آنان که معاشر من بودهاند، میدانند.
«و شاهد ذلک منّی اننّی لم ازل مُنذُ حِداثتی و الی وقتی هذا کباً علیه».
و آن افراد معاشر و همصحبت من دیدهاند که چگونه از ایام جوانی تاکنون عمر خود را وقف دانش کردهام.
«حتی انّی متی انصق لی کتاب لم قرأه او رَجل لم القَهُ لم التفت الی شغل تبه و لوکان فی ذلک علی عظیم ضرر دون آن آتی علی الکتاب و اعرف ما عندالرجل».
یعنی: تا آنجا که اگر اتفاق میافتاد که کتابی را نخوانده و یا دانشمندی را ملاقات نکرده بودم تا از این کار فراغت نمییافتم، به کار دیگری نمیپرداختم و اگر هم در این مرحله ضرری بزرگ در پیش بود تا آن کتاب را نمیخواندم و از آن دانشمند بهره نمیبردم، از پای نمینشستنم. «... و بقیت فی عمل الجامع الکبیر خمس عشره سنه اعمله اللیل و النهار حتی ضعف بصری و حدث علی فسخ فی عضل یدی، یمنعانی فی وقتی هذا عن القراءة و الکتابة و انا علی حالی لا ادعهما بمقدار جُهدی و استعین دائماً بمن یقرأ و یکتب لی».
یعنی: پانزده سال از عمر خود را شب و روز در تألیف جامع (17) کبیر صرف کردهام و بر همین کار، قوهی بینائیم ضعیف شده و عضلهی دستم گرفتار سستی شده و از خواندن و نوشتن محروم ساخته با این حال، از طلب علم باز نماندهام و پیوسته به یاری این و آن میخوانم و بر دست ایشان مینویسم.
برای حسن ختام، این سخن را از رازی نقل میکنیم:
«مهما قدرت ان تعالج بالأغذیةِ فلا تعالج بالأدویة و مهما قدرت ان تعالج بدواء مفردٍ فلا تعالج بدوا مرکبٍ». (18)
پینوشتها:
1- مشهد- دانشکده ادبیات
2- ابوالفرج بن محمدبن ابی یعقوب اسحق، المعروف بالوراق، الفهرست، تحقیق رضا- تجدّد، ص356
3- مأخذ سابق ص423
4- ابن حُوقل، صورة الارحسن، لیدن، 1967م، ص378
5- مقدسی، احسن التقاسیم، طبع لیدن، مطبعه بریل، 1906م، صص390و 391
6- سخن یاقوت اینست: «وجدتٌ دورهُم کلّها منبیةً محت الارض و دُروبُهم التی یسلک بها الی دُورهم علی غایة الظلمه و صعوبة المسلک، فعلوا ذلک لکثرة ما یطرقهم من العساکر بالغارات».
7- یاقوت، معجلم البُلدان، بیروت 1957م، ج9، صص116و 117
8- مقدسی در صفحه 490 کتاب «احسن التقاسیم» نوشته است:
«و به «ری» مَجالس و مدارس- هو احدُ مفاخر الاسلام و امهات البلدان به مشایخ و اجّله و قرأه و ائمة و زُهّاد...».
9- ابنالندیم، الفهرست، ص356و ص357
10- موفق الدین ابی العباس احمدبن القاسم بن خلیفه بن نویس السعدی الخزرجی المعروف
ب: ابن ابیاصیبعه، عیون الانباء فی طبقات الاطباء شرح و تحقیق از: دکتر رضا نزار، 1965 بیروت ص 416
11- رک: الفهرست ص 357
12- عیون الانباء فی طبقات الاطباء ص 416
13- ادوار براون، کتاب طب اسلامی، ترجمهی مسعود رجبنیا، صص 59 و 60
14- رک: محمدفرید وجدی، دائرة معارف القرة العشرین بیروت، دارالمعرفة، الطبعة الثالث، 1971م در 10 جلد 140/4 و141
15- عیون الانباء فی طبقات الاطباء صص 421 تا 427
16- رازی، السیرة الفلسفیة، عربی به سعی و اهتمام شادروانی پاول کراوسی، مصر 1929م، ص102 به بعد.
17- بنا به عقیدهی استاد محقق- آقای دکتر محقق و استاد مرحوم عباس اقبال، کتاب جامع کبیر همان کتاب حاوی است.
18- محمد فرید وجدی، دائرةالمعارف القرن العشرین، بیروت، دارالمعرفة، الطبعة الثالثه سند 1971م در 10 جلد ج4 ص141 ذیل «الرازی» هوابوبکر محمدبن زکریای الرازی الطبیب المهشور.
منبع مقاله :
گروهی از نویسندگان، (1394) مجموعه مقالات کنگره بین المللی تاریخ پزشکی در اسلام و ایران، چاپ دوم.