چندسالی بود که نوبل ادبیات اصطلاحا به خاص نویس ها می رسید. البته شاید درستش هم همین باشد و نوبل ادبیات حق این افراد باشد ولی این مساله باعث شده بود که عموم مردم و کتابخوانان کمی با این جایزه غریبه شوند. حدس و گمان های زیادی درباره نوبل ادبیات 2017 زده می شد و نهایت کازوئو ایشیگورو برنده نوبل شد. وقتی فهمیدم برنده نوبل یک ژاپنی است با خودم گفتم لابد موراکامی هم پاشده و کت شلوار را پوشیده و شیک و پیک کرده که برود نوبل را بگیرد و بعد یکهو در ادامه خبر را شنیده که: البته ژاپنی که در بریتانیا بزرگ شده یعنی کازوئو ایشیگورو برنده نوبل! و بعد دست از پا درازتر در افق محو شده است! جدا از شوخی باید گفت که کازوئو ایشیگورو در بین تحلیل های قبل از اعطای جایزه نوبل جایگاه خاصی نداشت و هاروکی موراکامی چشم بادامی و هم ولایتی او بیشتر شانس برنده شدن داشت.
اصولا چند سالی است که موراکامی جزو حدس و گمان های جایزه نوبل مطرح می شود، طرفداران او کم نیستند چه در داخل خود ژآپن و چه خارج از مرزهای آن. حال با بردن جایزه توسط کازوئو ایشیگورو باید گفت که لااقل تا چندسالی عمرا جایزه به موراکامی برسد! در کنار هاروکی موراکامی افراد دیگری هم بودند که فکر می کردیم برنده این جایزه نوبل ادبیات در سال 2017 باشند. افرادی مثل مارگارت اتوود.
اگر آثار اتوود را نخوانده اید شاید سریال حکایت ندیمه را که امسال جوایز امی (بهترین های تلویزیونی) را درو کرد را دیده باشید. سریالی که بر اساس یکی از معروف ترین آثار اتوود نوشته شده و اتفاقا تا حد و حدودی شبیه به یکی دیگر از آثار برنده امسال یعنی ((هرگز ترکم مکن)) کازوئو ایشیگورو برنده نوبل است.
برنده شدن اتوود انقدر محتمل بود که خود کازوئو ایشیگورو برنده نوبل بعد از بردن جایزه از او معذرت خواسته و گفته: «از مارگارت اتوود معذرت می خواهم، این جایزه حق او بود و باور دارم که روزی نه چندان دور اتوود این جایزه را خواهد برد. من حتی یک لحظه گمان نمی کردم که جایزه امسال را به من دهند. حالا فکر می کنم قدم در مسیر بزگانی چون آلیس مونرو گذاشته ام و این باعث افتخار من است.»
آلیس مونرو نویسنده ایست که چند سال پیش این جایزه را برد و می توان او را هم نویسنده ای مردمی تر شناخت. بعد از برده شدن این جایزه توسط آلیس مونرو بود که طلسم دادن جایزه به نویسندگان مردمی به کار افتاد و حال امسال بالاخره شکسته شد. البته بی انصافی است که کازوئو ایشیگورو و آثارش را هم خاص ندانیم. سبک کتاب هایی که او می نویسد به نوبه خود منحصر به فرد است و جای دیگری مشابه آن را سخت پیدا می کنید.
زندگی کازوئو ایشیگورو
کازوئو ایشیگورو برنده نوبل متولد ژاپن است ولی با فرهنگ غربی بزرگ شده. طبق گفته خودش چون قرار نبوده مدت زیادی انگلستان بمانند خانواده اش سعی می کردند او را با فرهنگ ژآپنی بزرگ کنند. به همین جهت وی به رسم و رسومات و اصالت ژاپنی خویش نیز پایبند مانده است. نمی دانم می دانید که این بشرها (ژاپنی ها) نابغه دو عالم هستند! حال فکرش را بکنید این نابغه ترکیبی بشود با انگلستان و آن ادبیات غنی اش. نتیجه اش چه می شود؟ همین ایشی کازوئو ایشیگورو برنده نوبل خودمان.
البته خود این نویسنده ادعا می کند که نه علاقه چندانی به ادبیات و فرهنگ ژاپن دارد و نه زیاد در آن وارد است. ولی خب شکسته نفسی می فرمایند! گرچه همان طور که گفته شد فقط تم و بن مایه این نوع آثار در لا به لای جملات وی دیده می شود.
مرز تخیل و روایت داستان نویسی در اکثر آثار ژاپنی پا را فراتر از ذهن عموم مردم می گذارد و آن ها را وارد حوزه ای از قصه می کند که پیش از آن تصور کردنش غیر ممکن بود. کازوئو ایشیگورو برنده نوبل با ترکیب این خلاقیت در داستان نویسی ژاپنی با ادبیات انگلستان توانسته آثاری خلق کند که هر چند تعدادش به انگشتان دو دست هم نمی رسد ولی برای او جایزه نوبل ادبیات را به ارمغان آورده است. درست خواندید! کازوئو ایشیگورو با نوشتن 8 کتاب توانسته به این جایزه برسد. رقم 8 کتاب به نظر بعضی ها کم است. اما بهتر است بدانید تک تک این کتاب ها به آثار فله ای نویسندگانی چون دانیل استیل و… می ارزد.
کازوئو ایشیگورو برنده نوبل برعکس موراکامی میانه خوبی هم با سینما داشته . بر اساس دو اثر او فیلم هایی ساخته شده که هر یک موفق بودند و بازیگران قدری در آن نقش آفرینی کردند. یکی بازمانده روز با بازی خیره کننده آنتونی هاپکینز محصول سال 1993 و دیگری فیلم هرگز رهایم مکن با بازی اندرو گارفیلد و کایرا نایتلی محصول سال 2010 . جدا از ساخت این آثار سینمایی، خود کازوئو ایشیگورو هم دستی بر قلم فیلمنامه نویسی دارد و 4 فیلمنامه نوشته است. 2 فیلم تلویزیونی نه چندان معروف و البته دو فیلم غمگین ترین آهنگ دنیا محصول و اثر سینمایی کنتس سفید محصول سال 2005 . که هر دو جزو آثار هنری و صاحب سبک در سینما به شمار می روند.
تمامی آثار این نویسنده به فارسی ترجمه شده اند. این خبر خوشی برای دوستداران و خوانندگان آثار برندگان نوبل ادبیات در هر سال است. خیلی مواقع می شود که ما ایرانیان کتابخوان تازه بعد از بردن نوبل به آثار برنده آن دسترسی پیدا می کنیم چرا که ناشرین هیچ کدام از کتاب های وی را ترجمه نکرده بودند. اما قضیه امسال فرق دارد و می توان تمامی کتاب های کازوئو ایشیگورو را خواند و از جادوی کلمات وی لذت برد.
اگر به ادبیات ژاپن علاقه مند هستید و میخواهید با کتاب های ژاپنی آشنا بشوید اول از همه سراغ هاروکی موراکامی بروید. کازوئو ایشیگورو و آثارش گرچه مخ را منفجر می کند و یک شاهکار ادبی حساب می شوند ولی واقعیت اینست که آثار خالص ژاپنی نیستند. این نه ایراد است و نه خرده گرفتن، بلکه تفاوت دو نویسنده رقیب و محبوب را در کشورمان نشان می دهد. خلق و خوی ما ایرانیان به آثار هر دو این نویسنده می خورد و از همین جهت خواندن آثار برنده نوبل ادبیات و برندگان احتمالی که به این جایزه نرسیدند برای همه کتابخوانان از اوجب واجبات محسوب می شود!
کتابخانه کازوئو ایشیگورو برنده نوبل به زبان فارسی
همانطور که میشد حدس زد آکادمی نوبل امسال دیگر ریسک نکرد و جایزه را به یک نویسنده محبوب و مقبول عموم داد. کازوئو ایشیگورو 62ساله، نویسنده انگلیسی ژاپنیتبار در ایران هم پرطرفدار است و همه رمانهایش ترجمه شده. بجز این 7 رمان، او 4 فیلمنامه و 4 مجموعه داستان کوتاه هم دارد. فهرست ترجمههای فارسی ایشیگورو (به ترتیب تاریخ ترجمه) از این قرار است:➖بازماندهٔ روز (ترجمه نجف دریابندری، نشر کارنامه، 75)➖منظر پریدهرنگ تپهها (ترجمه امیر امجد، نشر نیلا، 80)
غروب دهکده (1 داستان کوتاه) (ترجمه الهام پورنظری، 80)
وقتی یتیم بودیم (ترجمه مژده دقیقی، نشر هرمس، 81/ ترجمه مجید غلامی شاهدی، نشر نظاره، 95)
هرگز رهایم مکن نکن (ترجمه سهیل سمی، نشر ققنوس، 85 / ترجمه مهدی غبرایی، نشر افق، 88 با عنوان «هرگز ترکم مکن»/ ترجمه فاطمه امینی، نشر نظاره، 95)
تسلیناپذیر (ترجمه سهیل سمی، نشر ققنوس، 86)
شبانهها (5 داستان) (ترجمه علیرضا کیوانینژاد، نشر چشمه، 89/ ترجمه خجسته کیهان، نشر کتاب پارسه، 89/ ترجمه مهدی غبرایی، انتشارات اژدهای طلایی، 93 با عنوان «ترانههای شبانه»)
هنرمندی از جهان شناور (ترجمه یاسین محمدی، انتشارات افراز، 91/ ترجمه صنعان صدیقی، نشر غنچه، 94، با عنوان «هنرمندی از دنیای شناور»)
غول مدفون (ترجمه فرمهر امیردوست، نشر میلکان، 94 / ترجمه سهیل سمی، انتشارات ققنوس، 94/ ترجمه امیرمهدی حقیقت، نشر چشمه، 95/ ترجمه آرزو احمی، نشر روزنه، 95)
بردهالبته در منابع یک ترجمه دیگر از ایشیگورو با عنوان «غروب آری، انتها اما» (ترجمه مریم ناظمزاده، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 72) هم هست که همان «بازماندهی روز» است و قدیمیترین ترجمه از رمانهای ایشیگورو به فارسی است که به پای ترجمهی نجف دریابندری نمیرسد ولی ترجمهی بدی هم نیست.
و شاید اولین ترجمه از ایشیگورو ترجمهی «شام خانوادگی» در مجموعهی لاتاری، چخوف و داستانهای دیگر با ترجمهی جعفر مدرس صادقی باشد (1371). در 1373 هم خانم مریم خوزان (مرحوم) در «از این زمان از آن مکان» همین داستان را ترجمه کردند.
راستی تا یادم نرفته بگویم اگر تا به حال چیزی از ایشیگورو نخواندهاید با «بازماندهٔ روز» شروع کنید که اغلب ما ایشیگورو را با این ترجمهٔ شاهکار از نجف دریابندری شناختیم.