عبدالله رمضان زاده گفت: نمیدانم آقای باهنر از چه موضعی صحبت میکند و چگونه به خود اجازه داده است که برای گفتوگو پیش شرط بگذارد! او کسی است که به صراحت اعلام کرد آقای احمدینژاد را ما آوردهایم. اگر قرار به پیش شرط گذاشتن است؛ ایشان ابتدا باید از آوردن احمدینژاد عذرخواهی کند، بگوید که چرا این کار را انجام میدهد و سپس عنوان کند به چه دلیلی به قول خودشان احمدینژاد را آوردهاند!
اهم اظهارات رمضان زاده به شرح زیر است:
*معتقدم اصولگرایان پایگاهی ندارند که بخواهند روی آن تکیه کنند. درگذشته بارها گفتهام که اردوگاه اصولگرایان از هم پاشیده است. در حال حاضر اصولگرایی یعنی چه؟ اصولگرایی مگر جریان واحدی است؟ اصولگرا آقای لاریجانی است یا آقای باهنر؟ آقای روحانی است یا آقای احمدینژاد؟ آقای رسایی است یا آقای مطهری؟ اصولگرایان چه اشخاصی هستند؟
*امروز در جامعه ما یک سردرگمی وجود دارد. اصولگرایی یعنی چه؟ ما وقتی میگوئیم اصلاحطلب هستیم تکلیفمان روشن است؛ ما به دنبال حرکت تدریجی، قانونی، مدنی، به دور از خشونت در چارچوب قانون اساسی برای بهبود رابطه حاکمیت با مردم در جهت دستیابی به توسعه ملی، امنیت و آزادی هستیم.اصولگرایان دنبال چه هستند؟ نفی مداخله مردم در سیاست که آقای مصباح از آن دفاع میکند و ملاک اصولگرایی میداند؟ یا دیدگاه احمدینژاد را اصولگرایی تلقی میکنند؟ بزرگان این جریان هیچگاه نمیگویند که احمدینژاد دارای تفکرات غلط است او را هم اصولگرا میدانند!
*اصولگرایان بگویند از چه احمدینژادی حمایت کردند؟ احمدینژادی که در آن سالها تفکراتش را قبول داشتند، چه کسی بود؟ احمدینژاد امروز چه تفاوتی با گذشته کرده است؟ از نظر ما احمدینژاد امروز همان احمدینژاد دیروز است.
*باید بگویم احمدینژاد استانداری اردبیل با احمدینژاد شهردار تهران و یا رئیسجمهور سالهای 84 و 88 هیچ تفاوتی ندارد. احمدینژاد همان است فقط سلیقههای رفتاریش فرق کرده و اِلا در تفکر که تغییری نکرده است.
*بازگشت به طرح توازن منطقهای مهمترین راه حل است نه تنها در دولت آقای احمدینژاد این اتفاق نیفتاد در دولت روحانی هم رخ نداد. برای اینکه متوجه شوید از مناطق مرزی چقدر غفلت شده است مثالی برایتان میزنم، آقای احمدینژاد به استانهای کردستان و سمنان دوبار سفر کردند، شما مصوبات این دو سفر را باهم مقایسه کنید تا ببینید عدم توازن منطقه یعنی چه؟ جمعیت استان سمنان با کردستان رو هم مقایسه کنید ببینید که چه فاجعهای در توسعه متوازن منطقهای اتفاق افتاد.
*انتظارات از لیست امید بسیار بالا است و معتقدم این امر عقلانی و منطقی نیست آن هم به چند دلیل، اولا نقش مجلس را در اداره کشور را پررنگ نمیبینم و میتوان گفت تا حدودی هم کمتر از گذشته شده و دیگر در رأس امور نیست، امروز بسیاری از مسائل کشور در خانه ملت مطرح نمیشود و در جاهای دیگر به بحث پرداخته میشود! ثانیا ترکیب مجلس به گونهای است که اکثریت با فراکسیون امید نیست و تعدادی از افراد که خودشان را منتسب به این فراکسیون میدانند واقعا اصلاح طلب نیستند و ثالثا هنگامی که لیست تنظیم شد این بحثها نبود؛ بنابراین انتظاراتی فراتر از واقعیت است. تعداد اعضای فراکسیون امید 90 تا 100 نفر و این در 290 نفر معنا نمیدهد مگر در موارد خاص که این افراد کارهایی را انجام میدهند.به نظر من مجموع عملکرد فراکسیون امید قابل دفاع است.
*دو مانع هم بر سر راه فعالیتهای حزبی وجود دارد، مردم ما انتظار دارند حزب معجزه کند، مثل معجزات دیگری که از جامعه انتظار دارند، مشکل بعدی این است که ساختار با شکل گیری احزاب قدرتمند مشکل دارد و با آنان برخورد میکنند، مجموعه این رفتارها باعث شده ما از وجود احزاب قدرتمند بیبهره باشیم. امیدواریم حاکمیت و جامعه با بهره گیری از این تجربه بشری که مسیر موفقی هم بوده است درس بگیرد.
*ما به شورای نگهبان انتقاد داریم و نظارت استصوابی را قبول نداریم و انتظار داریم با بخشهایی که این را قبول دارند مذاکره کنیم نه اینکه وقتی اعتراض میکنیم ما را زندانی کنند. ما باید به گفتوگو بنشنیم بالاخره یک طرف، طرف دیگر را قانع میکنند.
* {سال 88 امکان گفتگو وجود داشت؟}:بله، همیشه امکان گفتوگو وجود دارد. نتیجه آن سال این بود که کشور عقب افتاد، حالا هر کسی اشتباه کرده است باید بنشینیم در یک محیط امن و آزاد با یکدیگر گفتوگو کنیم و مشخص شود کدام طرف اشتباه کرده است.
29214