ماهان شبکه ایرانیان

مجیدانصاری:عده ای انقلابی گری را در نعره زدن و فحش دادن به این و آن می دانند

مجید انصاری با روزنامه اعتماد مصاحبه کرده است.

 بخشی از این مصاحبه را می خوانید:

چرا اصلاح‌طلبانی که در سال ٥٧ در خط مقدم مبارزه با رژیم پهلوی بودند، امروز با هرگونه انقلاب مخالف هستند؟

این موضوع طبیعی است زیرا انقلاب راه‌حلی برای هرروز یا هرچند سال نیست. ما باید درون ساختار‌های موجود در قانون اساسی به دنبال حل مشکلات باشیم. حاکمیت وظیفه دارد بر اساس آرمان‌های انقلاب که در شعار‌های مردم متجلی بود و در قانون اساسی تجلی پیدا کرد، آزادی‌های فردی، اجتماعی و مدنی را فراهم کند. خواسته اصلاح‌طلبان واضح و روشن است. جریان اصلاحات خواهان اصلاح روند اداره کشور است. مشکلات زیادی در کشور وجود دارد و به عنوان نمونه می‌توان به مشکلات اقتصادی، معیشتی، بیکاری جوانان، عقب‌ماندگی کشور در برخی موضوعات، نرسیدن به اهداف انقلاب، وجود موانع در برابر آزادی‌های مدنی و اجتماعی و فساد‌هایی که در برخی دستگاه‌ها وجود دارد، اشاره کرد. مردم مطالبات بحقی دارند اما راه‌حل این مشکلات انقلاب نیست بلکه اصلاح رو به جلو است. همه باید در تسریع این حرکت اصلاحی تلاش کنیم. مسوولان نظام در هر رده و سطحی باید همواره برای شنیدن اعتراض و انتقاد مردم گوش شنوا داشته باشند و به مطالبات جامعه توجه کنند.

آیا مردم نشانه‌های اصلاح را در مجموع حاکمیت دیده‌اند تا به اصلاحات امیدوار بمانند؟

حتما دیده‌اند. مردم ایران هرگاه جدی به صحنه آمدند، تغییرات اساسی ایجاد کردند. در زمان جنگ تا زمانی که مردم به صحنه نیامده بودند، هر روز قطعه‌ای از سرزمین را از دست می‌دادیم اما وقتی که مردم با دست‌های خالی به میدان آمدند، در گام اول توانستیم متجاوزین را متوقف کرده و در گام دوم به عقب رانیم. همین مردم وقتی در سال ٧٦ به صحنه آمدند توانستند عرصه سیاسی کشور را بر‌خلاف برنامه‌ریزی‌هایی که صورت گرفته بود، تغییر دهند و آقای خاتمی را به عنوان رییس‌جمهور انتخاب کنند. در سال ٩٢ نیز بر خلاف اراده‌ای که وجود داشت، عمل کردند. بر اساس آن اراده حتی شخصیتی همچون مرحوم آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی رد صلاحیت شده بود تا فضا برای شخصیت‌های مورد نظرشان باز باشد اما مردم این فضا را تغییر دادند.

این را قبول دارم که مسیر اصلاح مسیر دشواری است. مانع اصلاحات بسیار جدی است اما ما هرگز مایوس نیستیم و معتقدیم که مشکلات از طریق حضور مردم، مقاومت و همدلی نیروهای دلسوز قابل حل است. این را نیز در نظر داشته باشید که گام‌های بلندی به سمت اصلاحات برداشته‌ایم و خدمات بزرگی صورت گرفته است. نباید تنها نیمه خالی لیوان را ببینیم. برداشتن گام‌های بلند و رو به جلو در حوزه‌های مختلف ناشی از همین حضور تحول‌خواهانه مردم بوده است.

وقتی از گام‌های رو به جلو در حوزه‌های مختلف صحبت می‌‌کنید منظور این است که اصلاحات در نهادهایی غیر از دولت نیز مورد انتظار است؟

منظور از اصلاحات، یک گروه و دو گروه نیست. صحبت از انجام اصلاحات در ساختارها و روش‌ها است. مثلا قوه قضاییه ما باید حتما تغییرات اساسی در رفتار و کردار خود صورت دهد تا مردم اعتماد کنند. قوه‌ قضاییه عادل، شجاع و مستقل می‌تواند اعتماد مردم را جلب کند. مثال دیگر صدا و سیما است. مردم مایل هستند که صدا و سیما به عنوان رسانه ملی عمل کند و نه به عنوان رسانه یک باند و گروه افراطی. مردم می‌خواهند که در کار دولت کارشکنی نشود، مردم مایل هستند که روابط ما با دنیا بهبود یابد و سرمایه خارجی جذب شود. ما برای ایجاد اشتغال برای جوانان ناگزیر به سرمایه‌گذاری هستیم و سرمایه‌گذاری نیز بدون آرامش و تعامل با دنیا میسر نیست. مردم خواسته‌های مختلفی از جمله رفع مشکلات معیشتی، رفع فساد (فسادی که احیانا در قالب رشوه، پارتی‌بازی، خویشاوند‌سالاری به جای شایسته سالاری، اشکالات اداری چه در دولت و چه در نهادهای دیگر وجود دارد) و... دارند. اینها چیزهایی نیست که قابل حل نباشد و با تکرار اراده مردم و تلاش مسوولان قابل حل است.

در دهه هفتاد شاهد بودیم که جناح‌های راست و چپ سیاسی به جریان اصلاح‌طلب و اصولگرا تبدیل شد. در عین حال جریان اصولگرا قایل به این تقسیم‌بندی اصلاح‌طلب و انقلابی است. به عبارتی سعی می‌کند اصلاح‌طلبان را که در خط مقدم انقلاب اسلامی ٥٧ بودند به نوعی از انقلاب جدا کنند. چرا جریان اصولگرا میان اصلاح‌طلبی و انقلابی‌گری تفاوت قائل می‌شود؟

من نمی‌دانم که منظور جریان اصولگرا از انقلابی‌گری چیست. انقلابی‌گری متناسب با شرایط زمان و مکان تعریف می‌شود. در سال ٥٧ وقتی رژیم شاه با همه توان در برابر مردم به میدان آمده بود و سرکوب را در دستور قرار داده بود، انقلابی‌گری این بود که مردم نترسند و از طریق اعتصابات و تظاهرات هدف خود یعنی سرنگونی رژیم شاه را دنبال کنند و همین اتفاق هم افتاد. انقلابی‌گری بعد از استقرار جمهوری اسلامی این بود که همه منافع شخصی را کنار گذاشته و روحیه فداکاری اول انقلاب را حفظ کنند. انقلابی‌گری همان بود که در هشت سال دفاع مقدس بسیاری از مردم، جوانان، دانشجویان و روحانیون دست از زندگی شخصی خود شسته و برای دفاع از کشور با دست خالی مقابل دشمن مسلح و متجاوز ایستادند. انقلابی‌گری در مذاکرات برجام این بود تیم هسته‌ای ما که هجده ماه با کمال قدرت و اعتماد به نفس مقابل ١+٥ بایستد و از حقوق مردم دفاع کند. انقلابی‌گری امروز در این است که همه با هم در راستای سرمایه‌گذاری، تولید و توسعه همکاری کنند تا کشور ما از کشورهای همسایه عقب نماند. انقلابی‌گری همیشه به این نیست که رگ گردن را کلفت کرده و صدا را بالا ببرند و در تریبون‌ها به این و آن فحش دهند. عده‌ای فکر می‌کنند که انقلابی‌گری فقط به نعره زدن است. به اینکه ما به همه دنیا بی‌احترامی و فحاشی کنیم. نه؛ انقلابی‌گری به فهم‌ درست و حرکت عقلانی مبتنی بر منافع ملی و اسلامی است. امروز انقلابی‌گری در اتحاد ملی، مهربانی و همبستگی ملی، همکاری و تعامل داخلی، سعه‌صدر، ‌نگاه امیدوارانه به جلو و مبارزه با عوامل یأس و نا‌امیدی است. انقلابی‌گری امروز در کار مضاعف برای پیشبرد کشور و رفع فقر و فساد است. هر تفسیر دیگری از انقلابی‌گری در این مقطع، گام نهادن در مسیر انحرافی و بی‌فایده است.

 

45302

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان