بسیاری از ما روزانه در فضای مجازی در معرض اطلاعات فراوانی قرار میگیریم اما این امر نه تنها باعث افزایش دانش ما نمیشود بلکه ممکن است به ضرر ما نیز باشد. با یوکن همراه باشید.
وقتی در حال جست و جو در فیس بوک خود هستید، پستهایی در مورد نرمشهایی ساده برای کاهش درد کمر را و یا مطالبی در مورد روش تهیه دسری محبوب و یا اینکه چگونه مستقل و خوشبخت باشیم را مشاهده میکنید و یا اگر به سایت یوتیوب مراجعه کنید میتوانید نکتههای کارآمد در مورد آرایش و یا نحوهی نواختن گیتار را بیاموزیم.
اما آن نرمشهای ساده، روش تهیه دسر، مستقل و خوشبخت بودن، نکتههای آرایشی و نواختن گیتار چیزهایی هستند که بیشتر افراد در آخر در آن مهارت پیدا نمیکنند.
تکنولوژی مقدار بیش از حدی از اطلاعات را به دنیای ما وارد کرده، اما اینکار باعث باهوشتر شدن افراد نشده است. در معرض قرار دادن افراد به اطلاعات وسیع باعث نمیشود که متفکران و یادگیرندگان بهتری شوند.
در حقیقت بیشتر افراد روش صحیح یادگیری را نیاموختهاند.
به طور میانگین، افراد در روز 50 دقیقه از وقت خود را در فیس بوک میگذرانند. در معرض اطلاعات قرار گرفتن با درونی ساختن و تطبیق دانش متفاوت است. حتی در زمان یادگیری رسمی، دانشآموزان دانش را به منظور نوشتن مقالات و دادن امتحان به سرعت فرا میگیرند. تدریس دانش و علومی که دانشآموزان بتوانند در زندگی از آنها بهره گیرند در مدارس رایج نیست.
این سیستم یادگیری، از به کار بردن پتانسیل کامل ذهن ما جلوگیری میکند. اگر از آن دانش و اطلاعات استفاده نکنیم، آنها را فراموش خواهیم کرد.
یادگیری دانش – مقایسه گذشته و حال
یادگیری دانش از گذشته به حال تغییر کرده، زیرا که دسترسی به اطلاعات بسیار آسانتر شده است. نحوههای یادگیری سنتی اغلب شامل کارآموزی یا کاربرد سریع و فعال مهارتها میشد.
اگر قبل از عصر اطلاعات قصد یادگیری اسکی کردن داشتید، باید ابتدا برای خود یک مربی پیدا میکردید. آن شخص با تجربه در اسکی به شما در آموختن نحوهی عملکرد وسایل کمک میکرد و در هنگام یادگیری انجام این فعالیت به عنوان یک راهنما برای شما عمل میکرد. شما باید مدام آنچه را فرا گرفتهاید در وقت آزاد خود تمرین میکردید. بخش عمدهای از یادگیری شما بر روی دامنهها انجام میشد. درنهایت دیگر به مربی خود نیازی نداشته و به یک اسکیباز مهار و با اعتماد به نفس تبدیل میشدید.
امروزه زمانی که تصمیم میگیرید که اسکی کردن را بیاموزید، ساعتها اینترنت را برای یافتن همهی پستها و مطالب مربوط به اسکی جست و جو میکنید. ویدیوهایی که در آن افراد مشغول اسکی کردند هستند را مشاهده کرده، بهترین تجهیزات اسکی را جست و جو میکنید، در گروه عاشقان ورزشهای زمستانی عضو میشوید. بعد از اینکه همهی چیزهایی را که مربوط به اسکی هستند در این منابع مشاهده کردید، ممکن است احساس حرفهای بودن به شما دست دهد؛ اما در حقیقت آیا روش اسکی کردن را فراگرفتهاید؟ تفاوت بسیار زیادی بین خواندن و پوشیدن اسکی و رفتن به دامنهها وجود دارد.
امروزه کیفیت دانش برای کمیت آن فدا شده است.
عدم تعادلی بین دانشی که دریافت میکنیم و اطلاعاتی که استفاده میکنیم، وجود دارد. مغز انسان با بیشترین سرعت خود مشغول به کار است تا اطلاعات و دادهها را از حافظهی کوتاه مدت به بلند مدت ارسال کند، اما قادر به حفظ همهی این اطلاعات نیست.
جست و جو برای اطلاعات بیشتر هیجانانگیز نیز هست. تمایل به عقب نماندن از دیگران بسیاری از افراد را به جست و جو در فضای مجازی مانند فیس بوک و اینستاگرام ترغیب میکند. اما دسترسی آسان به اطلاعات جایگزین یادگیری عمیق از طریق تلاش و تمرکز نمیشود. افراد تنها میزان بسیار کمی از اطلاعات آسان به دست آمده را در زندگی خود استفاده میکنند.
چگونه اطلاعات را واقعگرایانه جذب و اعمال کنید
در حالی که جذب و اعمال 100 درصد اطلاعات عالی است اما کاملا امکانپذیر نیست. شاید چند نفر از افرادی که بسیار باهوش، میتوانند به این سطح از موفقیت دست یابند، اما همهی ما مانند آلبرت انیشتین نیستیم و داری زمان محدودی نیز هستیم. ما باید برای چگونگی گرفتن اطلاعاتی که قصد بهره از آنها را داریم برنامهریزی داشته باشیم.
اگر قصد استفادهی طولانی از اطلاعاتی را دارید، باید در انتخابتان دقت کافی را داشته باشید. بدون داشتن برنامهای مناسب، گرفتن اطلاعات از طریق اینترنت مانند تلاش برای خوردن همهی غذاهای یک بوفه در آن واحد است. فراوانی منابع را به تکههای کوچک قابل هضم تبدیل کنید تا زمانی را به منظور معنا پیدا کردن آن اطلاعات برای خود اختصاص دهید.
برای مشاهده قسمت دوم اینجا کلیک کنید
منبع: Lifehack