ماهان شبکه ایرانیان

نگاهی نو به علوم قرآنی(۱)

تفاوت کلام الله و کتاب الله   کلام الله و کتاب الله با هم تفاوت دارد. کلام آن است که نسبت به فاعل بسنجیم و کتاب آن است که نسبت به قابل بسنجیم مثل ایجاد و وجود است که ایجاد نسبت به علت است و وجود نسبت به معلول گرچه هردو از یک واقعیت حکایت می کنند

نگاهی نو به علوم قرآنی(1)

تفاوت کلام الله و کتاب الله
 

کلام الله و کتاب الله با هم تفاوت دارد. کلام آن است که نسبت به فاعل بسنجیم و کتاب آن است که نسبت به قابل بسنجیم مثل ایجاد و وجود است که ایجاد نسبت به علت است و وجود نسبت به معلول گرچه هردو از یک واقعیت حکایت می کنند.
به تعبیر خود قرآن کریم مرحله « کن» است و کتاب مرحله ی « یکون».
انما أمره اذا اراد شیئاً ان یقل له کن فیکون»
«یس/82»
«کن» جنبه ی فاعلی است و ایجادی یعنی قول و امر خداوند ایجاد خداست و « یکون» جنبه قابلی است و موجودیت شیء است.
به عبارت دیگر قرآن آیت تدوینی خداوند است در برابر آیت تکوینی خداوند، آنچه در عالم هستی است قرآن خلاصه ای از آن است و عین آن است و مسأله ی اعجاز قرآن از همین جا است که بیانگر جهان هستی است و لذا هیچ بشری قادر نیست یک آیه مثل او بیاورد.
در مورد کلام خدا می گویند« انزال» و در مورد کتاب خدا می گویند « تنزیل». « انزال» باب « افعال» است یعنی دفعتاً به وجود می آید و زمان بردار و تحول بردار نیست ولی « تنزیل» باب « تفعیل» است یعنی تدریج، تدریجاً ظهور پیدا می کند. در قرآن هم « انزال آمده»:
« انا انزلناه فی لیلة القدر»
« قدر/ آیه 1»
در اینجا با توجه به فاعل است، قرآن را که بخدا نسبت می دهد می شود کلام خدا و دفعی و ایجاد است و هم « تنزیل» فرموده
« و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنین»
« بنی اسرائیل/82»
در اینجا که « تنزیل» می فرماید قرآن را در رابطه با عالم طبیعت می سنجد که تدریجی است یعنی تدریجی الوجود در مرحله ی جهان طبیعت است.
بنابراین خود قرآن یک مرتبه نازل شده که این کلام خداوند است اما در ارائه کتاب پیامبر به تدریج بیان فرموده زیرا این عالم اصولاً زمانی است و زمان در متن آن است و تدریج است 500 سال قبل با الان امکان ندارد جمع شود مانند نخی است که از ابتداء تا انتهاء می آید که مبدأ دارد و منتهی و این جهان طبیعت است که تدریجی است و کتاب در تمام این مسیر زمان پیاده می شود و منطبق می شود با کل زمانها، کل این مبدأ و انتها در حیطه ی علم خداست. « ان الله علی کل شیء قدیر» و « هو الاول و الاخر».
برای خداوند دیگر مبدأ و منتهایی نیست، همه را یکسان می بیند لذا کلام را یکدفعه ایجاد می کند، کلام در علم خداوند یکدفعه ایجاد می شود و در عالم طبیعت که می آید و منطبق با آن می شود، می شود کتاب.
علم خداوند از مرحله ی احدیت که ظهور پیدا می کند به واحدیت می رسد و این یکدفعه است( البته یک، یک عددی نیست و از باب ضیق تعبیر است)
« و ما امرنا الا واحده کلمح بالبصره»
« قمر/50»
کلام الله جلوه ی احدیت است جلوه کرده در لوح محفوظ، لوح محفوظ مقام واحدیت است کلام در لوح محفوظ مرحله یواحدیت و مرحله ی ظهور ذات خداست که فلاسفه میگویند کل عالم کلام خداست و اینکه قرآن را میگوئیم آیه تدوینی است در مقابل آیه تکوینی است که هستی باشد ولی نسبت بخود جهان اگر بسنجیم کل جهان کتاب خداست که این کتاب خدا جامع کل جهان هستی است. جلوه ی حق واحد است و آن جلوه ی اول در مسیر زمان است که چون زمانی است دو عالم خلقت در زمان است در تدریج ظاهر می شود.

تفاوت قرآن با کتاب های پیشین
 

قرآن از « قرأ» است به معنای وجود جمعی، کتاب های آسمانی دیگر وجود جمعی ندارند و آنها را فرقان می گویند از تفرقه یعنی وجود تدریجی مثل: تورات و انجیل و زبور و صحف و .... که اینها وجود تدریجی دارند یعنی از مراحل پائین نشأة گرفته اند و گیرنده ی آنها خودشان در مراحل پائین بودند مثل پیامبران گذشته چون عالم از نظر کمال وجودی مراتب دارد. پائین ترین مرحله ی آن عالم طبیعت است که عالم قوه و فعل است بالاتر از آن تجرد شمالی که برزخ بین عالم طبیعت و عالم نفس است و بالاتر از آن عالم نفس است که روح بشری از آنجا سرچشمه دارد و بالاتر از آن عالم عقل است که کاملترین وجود است و در آنجا تعدد به هیچ وجه فرض ندارد که عالم عقل متصل می شود به مقام واحدیت که جلوه ی اول خداست. هر دسته ای از موجودات از یکی از این عوالم سرچشمه می گیرند و همه ی این عوالم هم در علم خداست. گاهی هست که از پائین ترین عالم سرچشمه می گیرد این « تنزل» است، فرقان اسم کتاب های قبل از قرآن است. آنها فرقان اند یعنی در مرتبه ی پایین وجودی هستند یعنی در حد عالم و احدیت نیستند و از آنجا سرچشمه نگرفته اند. قرآن سرچشمه اش از لوح محفوظ و عالم عقل است یعنی بالاترین وجود که جلوه ی خداست و لذا به قرآن « کلام الله» می گویند و به کتابهای دیگر« کتاب الله».
کلام خدا را که نسبت بخدا می دهیم نزول پیدا می کند پایین می آید تا پیامبر آن را بگیرد آن پیامبری که بتواند قرآن را از لوح محفوظ بگیرد او باید حبیب خدا باشد. حبیب یعنی محبوب. پیامبران هر کدام لقب هایی داشتند؛ حضرت ابراهیم(ع) خلیل الله بود و حضرت موسی(ع) «کلیم الله» و حضرت عیسی(ع) « روح الله» و حضرت محمد(ص)« حبیب الله» .
« حبیب الله» کسی است که به مرحله ی محبوب رسیده باشد یعنی از این عالم طبیعت خیلی فراتر رفته باشد تا بتواند آن را بگیرد، خود پیامبر اسلام (ص) اولین جلوه ی حق و خدا نما است، او در مرحله ی مقام عالم عقل است و همین است که کل جهان تحت ولایت اوست. معیار اینکه شایستگی داشته باشد تا بتواند کلام را از خدا بگیرد محبت است و عشق الهی است.
پیامبران دیگر در مرحله ی « محب» بودند خدا را دوست داشتند اما حبیب نشدند، محبوب خدا از نظر مقام وجودی اولین جلوه ی حق است و لذا لوح محفوظ حقیقت وجودی خود پیامبر(ص) است، کلام الله یکدفعه جلوه کرد به لوح محفوظ و از زبان او کتاب خدا به تدریج به مردم گفته شد.
قرآن چون از « ام الکتاب» گرفته شده که حقیقت ثابت و جلوه ی حق است و بالاترین عالم است و پیامبر اسلام(ص) با آن عالم ارتباط دارد بر تمام عوالم مسلط است و لذا قرآن تمام کتاب های آسمانی را فرا می گیرد و این است که می فرماید:
«... الیوم اکملت لکم دینکم...»
( مائده/ 3)
دینی که از آدم شروع شده و به مسیح ختم شده قرآن همه آنچه در آنها آمده است را فرا گرفته اند لذا هم قرآن است و هم فرقان و هم چنین گاهی از آن تعبیر به نور می شود. آنجا که تعبیر به قرآن شده با توجه به « مهیمن» بودن آن است که همه را فرا می گیرد و آنجا که تعبیر به فرقان شده با توجه به تدریجی بودن آن است.
بنابراین قرآن کاملترین راه هدایت را برای ابدیت آورده است و این معنای جاودان بودن و ابدی بودن قرآن است.
لذا پیامبران پیشین از یک امر بزرگی همیشه بشارت می دادند:
« ... و بشراً برسول تأتی من بعدی اسمه احمد...»
(صف/6)
اگر این امر بزرگ نبود بشارت معنی نداشت.
کلمات الله تامات حقیقت وجودی پیامبر است که به آدم یاد داده شده است. آنجا که می فرماید:
« فتلقی آدم من ربه کلمات...»
(بقره/ 37)
و به همین دلیل است که گفته اند اگر کسی بخواهد به سعادت و محبت برسد یک راه دارد.
« قل ان کنتم تصبون الله فاتبعونی یحببکم الله و...»
( آل عمران/31)
ای انسانها اگر می خواهیم به حب خدا برسید و محب خدا باشید از من پیروی کنید.
از عاشیه پرسیدند:پیامبر چه بود؟ گفت:« کان خلقه القرآن».
قرآن بزرگترین آیت تدوینی خداست و وجود پیامبر بزرگترین آیت تکوینی خداست و از کل عالم بالاتر است و خداوند دو چیز به ما داده که در واقع یک چیز است و این دو جدای از هم قابل شناسائی نیستند برای اینکه یکی مبین دیگری است البته نور وجودی تمام ائمه یکسان است و لذا در حدیث نبوی آمده:
« انی تارک فیلکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی ما ان عسکتم بها لن تضلوا...»
که عترت همان قرآن ناطق است پس قرآن بدون عترت قابل استفاده نخواهد بود و بشر بجای هدایت گمراه می شود.

شناخت ترتیب آیات
 

عده ای از دانشمندان معتقدند که آیات قرآن به این شکل که هست از اولین سوره( حمد) تا آخرین سوره( ناس) توقیفی است و بعضی دیگر معتقدند که اجتهادی است.
توقیفی یعنی به اشاره ی خود رسول اکرم(ص) است و هیچ کس حق عوض کردن ندارد.
اجتهادی این است که دستور خدا و پیامبر و جبرئیل برای ترتیب آیات نیامده و بلکه روی سلیقه ی صحابه اینطور نوشته شده.
علمای اهل سنت معتقدند که آیات قرآن توفیقی است ولی اکثر علمای شیعه می گویند اجتهادی است.
زمخشری از علمای اهل سنت می گوید: دلیل ما بر توقیفی بودن این است که بعضی از حروف مقطعه را یک آیه به حساب آوردند.
مثل « الم و المص و ...» ولی « الر» را آیه حساب نکردند پس این توقیفی است و خود پیامبر تعیین کردند لذا ترتیب آیات با اشاره ی « جبرئیل به رسول خدا و با اشاره ی پیامبر(ص) به کتاب وحی است که نوشته شده و وقتی آخرین آیه قرآن نازل شد
« و اتقوا یوما ترجعون فیه الی الله ثم توفی کل نفس ما کسب و هم لا یظلمون»
(بقره/ 281)
سوره ی بقره و آل عمران از هم جدا شده بود و جبرئیل اینگونه دستور داد که باید در سوره ی بقره نوشته شود.
عده ای از علمای شیعه هم این را قبول دارند اما اکثر علمای شیعه مثل « مجلسی در جلد 9 بحار» و محدث نوری در « فصل الخطاب» و علامه طباطبائی در « قرآن در اسلام» می گویند اجتهادی است و دلیلشان آیه 33 سوره ی احزاب است.
« انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا»
که مجلسی می گوید: این آیه اگرچه در بین آیات مربوط به زنان پیامبر آمده اما مربوط به اهل بیت است و صحابه آن را اینجا آوردند.
منبع: نشریه فکر و نظر شماره 2-3
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان