چکیده
این تحقیق در پی کشف نظر اهل بیت(ع) راجع به نصب الاهی یا انتخاب مردمی مقام امامت می باشد. در این زمینه دو دیدگاه وجود دارد: غالب شیعیان، معتقدند که اهل بیت(ع) منصوب به نصب الاهی هستند. در مقابل، عده ای می گویند با استناد به منابع خود شیعه، عقیده به نصب الاهی امام باطل است؛ چرا که براساس این منابع، اهل بیت(ع)، اعتقادی به نصب الاهی امام نداشته اند، بلکه ایشان مقام امامت، به خصوص امامت سیاسی را وابسته به رأی و نظر مردم می دانستند و به انتخابی بودن آن قائل بوده اند.
این تحقیق، با روش توصیفی ــ تحلیلی و مطالعه منابع روایی بر آن است که اهل بیت(ع) نه تنها امام معصوم(ع) را فردی منصوب از سوی خداوند برای هدایت و رهبری جامعه می دانند، بلکه معتقدند خداوند از نظر تکوین نیز به امام معصوم(ع) مقام ویژه ای بخشیده، ایشان را به عنوان واسطه ی نزول نعمت های خود به مخلوقات منصوب کرده است. بر مردم واجب است با پذیرش امام معصوم(ع) زمینه حاکمیت وی را فراهم سازند.
کلید واژه ها: اهل بیت(ع)، امام معصوم(ع)، نصب تشریعی، نصب تکوینی، انتخاب مردمی.
مقدمه
به گفته ی مورخان، مسئله امامت و خلافت مهم ترین چالش پیش روی مسلمانان پس از رحلت پیامبراکرم(ص) بود و منشأ پیدایش فرقه های مختلف در مکتب اسلام گردید.(1) یکی از جنبه های گوناگون بحث امامت، مسئله انتخابی یا انتصابی بودن امام است. نظریه ی «انتخاب مردمی» امام توسط اهل سنت و نظریه ی «نصب الاهی» در دیدگاه تشیع مطرح شده است. اهل سنت معتقدند: امام توسط مردم انتخاب می شود ولی در مکتب تشیع آموزه امامت، امری آسمانی است و از نظر ایشان، خداوند است که امام را تعیین و به مردم معرفی می کند.
به طور کلی، کتاب های زیادی در تبیین و دفاع از عقاید شیعی نوشته شده است که بخش مهمی از آن، به بحث از امامت، به خصوص امامت امیرمؤمنان(ع) اختصاص یافته است. و بیان آیات و روایات متعدد در فضیلت آن حضرت(ع)، بیشترین حجم این آثار را تشکیل می دهد.(2) در این آثار، کمتر به اعتقاد خود اهل بیت(ع) درباره این موضوع پرداخته شده است؛ زیرا بیشتر آثار تألیفی جنبه دفاعی داشته و در برابر اعتراضات اهل سنت نوشته شده اند. روشن است که در برابر اهل سنت، که سخنان امامان شیعه را حجت نمی دانند، می بایست به قرآن کریم و سنت رسول اکرم(ع) تمسک شود. اما امروزه گروهی از اهل سنت و برخی از کسانی که خود را شیعه می دانند،(3) دیدگاه شیعه را با استناد به متون آنان به چالش کشانده، و معتقدند خود اهل بیت(ع) نیز به نصب الاهی امام معتقد نبوده اند. این سخن، در صورت اثبات، پایه بسیاری از عقاید و مباحث کلامی شیعه را سست می کند: عصمت اهل بیت(ع)، که از مبانی کلامی شیعه است انکار می شود و مسائلی مانند لزوم اطاعت مطلق از ایشان، مورد تردید قرار خواهد گرفت. بنابراین، ضروری است پیش از پرداختن به بحث های عقلی درباره مسایل امامت، نظر اهل بیت(ع) راجع به این موضوع روشن گردد.
این نوشتار در پی پاسخ به این سؤالات برآمده است: آیا اهل بیت(ع) امامان معصوم(ع) را به لحاظ تکوین و تشریع، افرادی منصوب از سوی خداوند می دانستند؟ آیا میان اهل بیت(ع) در اصل این اعتقاد تفاوتی وجود داشته است؟ جایگاه رأی و نظر مردم در این موضوع کجاست؟
ابتدا شواهد موجود از کلام اهل بیت(ع) درباره نصب الاهی ائمه معصومین(ع) و نقش رأی و نظر مردم بیان و سپس، برخی شبهات درباره اعتقاد ایشان به نصب الاهی ائمه طاهرین(ع) بررسی خواهد شد.
نصب الاهی امام معصوم(ع) از دیدگاه اهل بیت(ع)
از سخنان اهل بیت(ع) برمی آید که علاوه بر این که، به نصب تشریعی امامان معصوم(ع) اعتقاد دارند و ایشان را افرادی می دانند که از سوی خدا متعال برای هدایت و رهبری مردم منصوب شده اند، به نصب تکوینی امامان معصوم(ع) نیز معتقد بوده اند؛ یعنی ایشان معتقدند خداوند از ابتدای خلقت، عنایت خاصی به امامان(ع) داشته و جایگاه ویژه ای در نظام آفرینش دارند و خلقت آنان نسبت به سایر مخلوقات، متفاوت و همراه با کمالات والاتر بوده است. در این معنی، امامان(ع) پیش از آفرینش عالم به شکلی وجود داشته اند و خداوند ایشان را سبب خلقت و واسطه نزول برکات و نعمت ها بر سایر مخلوقات قرار داده است.
ابتدا برخی سخنان اهل بیت(ع) مبنی بر نصب تشریعی امامان معصوم(ع) مطرح و سپس، شواهدی از سخنان ایشان، که نشان دهنده اعتقاد آنان به نصب تکوینی ائمه(ع) است، بیان خواهد شد.
نصب تشریعی امامان معصوم(ع) از دیدگاه اهل بیت
شواهد فراوانی از کلام اهل بیت(ع) وجود دارد که به صراحت بیانگر اعتقاد ایشان به نصب تشریعی امامان معصوم(ع) است. برخی از این شواهد را می توان در عناوین ذیل بیان کرد. اهل بیت(ع) در این سخنان، تأثیر انتخاب مردم در تحقق امامت را نفی نموده و بارها به انتخاب مردمی امام اعتراض کرده اند:
1.الاهی بودن مقام امامت
پیامبر گرامی اسلام(ص) در ابتدای نبوت، به صراحت امامت و جانشینی خویش را مربوط به خداوند دانسته اند. ایشان در پاسخ به کسانی که اسلام خود را مشروط به خلافت پیامبر نمودند، می فرماید: امر امامت و جانشینی در اختیار خداوند می باشد: «أیکون لنا الامر من بعدک؟ قال(ص) الامر لله یضعه حیث یشاء».(4) از نظر اهل بیت(ع)، امامت مقامی است که خداوند پس از چند مرحله آن را به حضرت ابراهیم(ع) اعطا نمود. خداوند متعال پس از اینکه ابراهیم(ع) به مقام های بندگی، نبوت، رسالت و خلیل اللهی رسید، ایشان را به عنوان امام برگزید.(5) می فرمایید: امامت عهدی الاهی است و باید به نفر بعد، که خدا معین کرده، تحویل گردد. امام سابق هیچ نقشی در تعیین امام پس از خویش ندارد: «امامت عهدی است از سوی خداوند برای افراد معینی، امام حق ندارد آن را از امام بعد دور سازد».(6) امامان معصوم(ع) در سخنان دیگری نیز به همین مضمون تأکید کرده اند: «شما گمان می کنید هریک از ما امامان، که وصیت می کند، به هر که خواهد می تواند وصیت کند؟ به خدا چنین نیست، بلکه امر امامت، فرمانی است از سوی خدا و رسولش برای هر فرد مشخص شده پس از فرد سابق.»(7)
خداوند امام را رهبر مردم و حجت بر اهل عالم قرار داده است...او امامان را برای حفظ دین و راهنمایی مردم انتخاب می کند و همه آنها مورد لطف و عنایت خدایند...آنها را فرمانروای دین خویش می گرداند و علم خود را در اختیارشان قرار می دهد.(8)
ایشان به صراحت امام را فردی منصوب از سوی خداوند خوانده اند و اعتقاد به امامت دیگری را سبب کفر و شرک دانسته اند: «هرکس شخصی را که از جانب خدا به امامت منصوب نشده، با امامی منصوب از سوی خداوند شریک کند، مشرک خواهد بود.»(9) در نگاه اهل بیت(ع) دین داری برای کسی که امامی منصوب از سوی خداوند نداشته باشد، مفید نیست: «هر که در عبادت خداوند سختی زیادی ببیند، ولی رهبری که از سوی خداوند معین شده نداشته باشد، عبادات او پذیرفته نیست. او گمراه و سرگردان است و خدا کردار او را بد می شمارد...اگر با این حال بمیرد، در کفر و نفاق مرده است.»(10)
اهل بیت(ع) با تمسک به برخی آیات قرآن کریم، امامت را امری الاهی خوانده، نسبت به انتخاب مردمی امام اعتراض کرده اند: از گزینش خدا، پیامبر و اهل بیتش روی گردان شده و خود انتخاب کرده اند، در صورتی که قرآن می فرماید: «و پروردگار تو هرچه را بخواهد می آفریند و برمی گزیند، و آنان اختیاری ندارند. منزّه است خدا، و از آنچه [با او] شریک می گردانند، برتر است.» در آیه ای دیگر می فرماید: «و هیچ مرد و زن مؤمنی را نرسد که چون خدا و فرستاده اش به کاری فرمان دهند، برای آنان در کارشان اختیاری باشد.»...امر امامت «فضل خداست، آن را به هر که بخواهد عطا می کند و خدا دارای فضل بسیار است.»(11) پس چگونه ایشان امام را انتخاب می کنند؟
از نظر ایشان جایگاه و منزلت امام بسیار والاتر از محدوده درک انسان هاست و به هیچ وجه نمی تواند به رأی و انتخاب مردم باشد. این سخنان به صراحت تأثیر نظر مردم را در تحقق امامت نفی می کند:
مگر مردم مقام و منزلت امامت را در میان امت می دانند تا امامت به اختیار و انتخاب ایشان واگذار شود؟ امامت، قدرش والاتر و شأنش بزرگ تر و منزلتش عالی تر و مکانش منیع تر و عمقش بیش تر از آن است که مردم با عقل خود به آن برسند یا به آرائشان آن را دریابند و یا به انتخاب خود امامی منصوب سازند...امام از گناه، پاک و از عیب، منزه است. گنجینه علم و حلم است...امام یگانه روزگار و شخصیت بی نظیری است که مثل و مانند ندارد...چطور می توان چنین شخصی را انتخاب نمود؟ ...آیا شخصی با این امتیازات می یابند تا انتخابش کنند؟ و آیا منتخب آنها می تواند دارای چنین صفاتی باشد تا او را مقدم بدارند؟(12)
2.الاهی بودن امامت امامان
اهل بیت(ع) در روایات فراوانی بر الاهی بودن امامت هریک از امامان معصوم(ع) تأکید کرده اند. برخی از آنها در عناوین زیر قابل ذکر هستند:
الف.گزینش الاهی
از آنجا که امام علی(ع) به عنوان ستون اصلی امامت مطرح است، برخی کلمات اهل بیت(ع) در این باب راجع به الاهی بودن امامت امیرمؤمنان(ع) است. براساس برخی از این روایات، امیرمؤمنان(ع) توسط خداوند برای امامت و رهبری جامعه انتخاب شده و به رسول خدا(ص) معرفی شده است:
خدای تبارک و تعالی فرمود: ای محمد چه کسی پس از تو برای امت(رهبر) است؟ پاسخ داد: خدا، داناتر است. باری تعالی فرمود: علی بن ابی طالب امیرمؤمنان و سید مسلمانان و پیشوای مؤمنان می باشد.(13) وقتی پیامبراکرم مردم را دعوت به ولایت علی کرد، قریش گرد او جمع شدند و گفتند: یا محمّد این تکلیف را از ما بردار! فرمود: این دستور خداست و از طرف من نیست.(14)
پیامبراسلام(ص) خطاب به امام علی(ع) فرمود: «خداوند من و تو را آفرید و من و تو را برگزید و مرا برای نبوّت انتخاب کرد و تو را برای امامت. پس هرکس امامت تو را انکار کند، نبوّت مرا انکار کرده است.»(15) فرمایش ایشان به حضرت زهرا(ع) نیز چنین است: «ای فاطمه! خداوند اطلاع کامل بر زمین یافت و از روی زمین پدر تو را برگزید و دومین بار اطلاع یافت و شوهر تو را از آن برگزید.»(16) به باور امامان معصوم(ع) نیز امامت و ولایت امیرمؤمنان(ع) امری الاهی بوده است:
خدمت امام نشسته بودم و مردی به او گفت: آیا ولایت علی از طرف خدا بود یا رسول خدا؟ آن حضرت ناراحت شد و فرمود: وای بر تو، نبی اکرم از خداوند بیشتر از آن می ترسید که از طرف خود سخن گوید، بلکه خدا ولایت علی را واجب کرد، چنان چه نماز و زکاه و روزه و حج را واجب نمود.(17)
به راستی خداوند علی(ع) را نشانه ای میان خود و مردم گماشته، هرکه او را بشناسد مؤمن است. هرکه منکر او باشد کافر است. هرکه مقام او را نداند، گمراه است و هرکه شخص دیگری را همراه امام داند، مشرک است و هرکه ولایت او را بپذیرد، وارد بهشت می گردد.(18)
ایشان برخی آیات کریمه را به گزینش الاهی وصی و جانشین رسول خدا(ص) تفسیر کرده اند: امام کاظم(ع) در تفسیر آیه شریفه «او کسی است که پیامبرش را با هدایت و دین درست فرستاد»،(توبه: 33) فرمود: «یعنی خداوند است که پیامبرش را به ولایت و امامت وصی خود فرمان داده است.»(19) از سخنان فوق می توان اعتقاد اهل بیت(ع) را به نصب الاهی امیرمؤمنان(ع) دریافت. لازم به یادآوری است که اهل بیت(ع) نه تنها بر الاهی بودن امامت حضرت علی(ع) تصریح کرده اند، بلکه امامت سایر امامان معصوم(ع) را نیز الاهی دانسته اند. ایشان وصیت به امامت را امری آسمانی دانسته و معتقدند که امام معصوم(ع) برای هر کار خود از سوی خداوند دستور دارد:
امر وصیت از آسمان در مکتوبی بر محمد نازل شد...آن مکتوب چند مهر داشت؛ علی مهر اول را گشود و به آنچه در آن بود عمل کرد؛ سپس حسن مهر دوم را گشود و به آنچه در آن مأمور شده بود عمل کرد. چون حسن درگذشت، حسین مهر سوم را گشود، دید در آن نوشته است: «به جنگ و بکش و کشته شو و عده ای را همراه خود ببر که جز با تو به سعادت شهادت نرسند» او هم عمل کرد و پیش از شهادت خود، آن نوشته را به علی بن الحسین داد، مهر چهارم را گشود و دید در آن آمده است: سکوت کن و... .(20)
ایشان خود را امامانی منصوب از سوی خداوند خوانده اند: «خداوند، موجودی آفرید و آن را برای این کار(امامت) تعیین کرد. آن مخلوق ما هستیم. ما حجت خدا در میان بندگان و خزانه دار علم الاهی هستیم»(21) یا در تفسیر آیه (نساء: 34) از قرآن کریم می فرمایند: «ما هستیم آن مردم مورد حسادت، برای منصب امامتی که خدا فقط به ما داده است».(22) در زیارت نامه هایی که از این بزرگواران نقل شده است نیز به همین معنا اشاره شده است. مطابق این روایات خطاب به ایشان چنین می گوییم:
(خداوند) شما را با علم خود برگزید و برای غیب خود پسندید و برای سرّ خود انتخاب کرد و با قدرت خود برگزید...و با نور خود انتخاب کرد و با روح خود تأیید نمود و پسندید که جانشینانش در زمین باشید...خدا شما را به شریف ترین جایگاه گرامیان و عالی ترین منزلت مقربان و برترین درجه ی رسولان رسانید. آنجا که هیچ ملحق شونده ای به آن نرسد و هیچ بالا رونده ای به آن برتری نیابد و هیچ پیشتازی بر آن پیشی نگیرد و هیچ آزمندی طمع رسیدن به آن را نکند. تا آنجا که باقی نمی ماند هیچ فرشته مقرب و پیامبر مرسلی...مگر آنکه خدا شکوه امر و بزرگی منزلت شما...را به همه آنان بشناساند.(23)
در منظر اهل بیت(ع)، دلیل این که هر امامی فرزند امام سابق است، خواست خداوند تلقی شده است: «خدا نخواسته امامت را پس از حسن و حسین به دو برادر دهد.»(24) این بزرگواران همچنین دلیل قرار گرفتن امامت در نسل امام حسین(ع) را اراده و فعل خداوند دانسته اند:
پرسیدم: چرا امامت در نسل امام حسین قرار گرفت و در فرزندان امام حسن تحقق نیافت؟ فرمود: زیرا خداوند، امامت را در بین فرزندان امام حسین قرار داد و از فعل و کردار باری تعالی نمی توان سؤال کرد.(25)
از دلایل دیگر اعتقاد اهل بیت(ع) به الاهی بودن امامت خویش پاسخی است که امام جواد(ع) به شبهه خردسالی خویش داده است و امامت را همسان نبوت و امری در اختیار خداوند خوانده است. ایشان می فرماید:
خداوند کاری را که در مسئله امامت کرده است، همانند کاری است که در مسئله نبوت انجام داده است. خداوند می فرماید: «از کودکی به او نبوت دادیم» و همچنین می فرماید: «وقتی به سن رشد و به چهل سالگی رسید». پس ممکن است به کسی در کودکی حکمت عطا گردد و به دیگری در چهل سالگی.(26)
به فرمایش امامان معصوم(ع) خداوند متعال نیز امامت را همسان و در امتداد نبوت می داند و پیروی از رسول خدا(ص)، زمانی از نظر خدای متعال مفید است که همراه با پیروی از وصی و جانشین وی باشد: «خداوند متعال هرکس را که در ولایت وصی از پیامبرش پیروی نکند، منافق نامیده و هرکه امامت وصی او را انکار نماید، مانند منکر خود پیامبر محسوب کرده است».(27)
پی نوشت:
1.ر.ک: محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج1، ص 20.
2.مانند: الاحتیاج علی اهل اللجاج نوشته احمد بن علی طبرسی، نهج الحق و کشف الصدق تألیف علامه حلی، احقاق الحق و ازهاق الباطل اثر قاضی نورالله شوشتری، عبقات الانوار فی امامه الائمه الاطهار اثر میرحامد حسین هندی، الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب تألیف علامه امینی.
3.حیدر علی قلمداران از جمله کسانی است که در دوران معاصر قائل به این دیدگاه بوده اند.(ر.ک: حیدر علی قلمداران، پاسخی کوتاه به دو پرسش مهم پیرامون امامت و خلافت، ص 8). از کلام ابوالفضل برقعی برمی آید که اعتقاد به نصب الاهی امام قابل پذیرش نمی باشد.(ر.ک: همو، طریق الاتحاد، تعلیقه ابوالفضل برقعی، ص 5). احمد کاتب نیز معتقد است دیدگاه اهل بیت(ع) از ابتدا بر شورایی و انتخابی بودن امامت استوار بوده است و همواره بر این امر تأکید کرده اند و عقیده نصب الاهی امام هم مانند بسیاری از عقاید دیگر نظیر عصمت امام، در حقیقت واکنش شیعیان به شیوه امویان بود که برای اطاعت مطلق از خود اصرار می کردند، خود را معصوم می دانستند و بر آن توجیه شرعی می آوردند.(ر.ک: احمد کاتب، تطور الفکر السیاسی الشیعی من الشوری الی ولایه الفقیه، ص 51 و 19 و 47). به نظر می رسد سید حسین مدرسی طباطبایی هم نصب الاهی امامان شیعه را به معنای جایگاه ویژه آنها در آفرینش و تفاوت خلقت ایشان با سایر موجودات نمی پذیرد. او معتقد است نسبت دادن علم غیب، قدرت تصرف در کائنات، حتی به صورت تبعی و در طول اراده الاهی به اهل بیت(ع) کار غلات بوده است.(ر.ک: سید حسین مدرسی طباطبایی، مکتب در فرایند تکامل، ص 62ــ61 و 71ــ 69).
4.ابوجعفر محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، ج2، ص 350/عبدالملک بن هشام الحمیری المعافری، السیره النبویه، ج 1، ص 425/ابن کثیر دمشقی، البدایه و النهایه، ج3، ص 139/احمد بن علی بن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج 1، ص 52/شمس الدین محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام، ج 1، ص 286.
5.محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 175/شیخ مفید، الاختصاص، ص 23.
6.محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 278.
7.همان، ص 277.
8.همان، ص 204ــ 203.
9.همان، ص 373.
10.همان، ص 184ــ183 و 375.
11.همان، ص 202ــ201.
12.همان، ص 199/شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج 1، ص 217.
13.کلینی، همان، ج 1، ص 443.
14.همان، ص 434.
15.شیخ صدوق، همان، ج 1، ص 297.
16.حاکم نیسابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 129/طبرانی، المعجم الکبیر، ج 11، ص 77/ذهبی، میزان الاعتدال، ج 2، ص 613/سید مرتضی، الشافی، ج 3، ص 100/شیخ صدوق، الخصال، ص 412.
17.محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ص 290.
18.همان، ج 1، ص 437.
19.همان، ص 432.
20.همان، ص 280ــ 279.
21.همان، ص 193.
22.همان، ج 1، ص 205.
23.شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 614ــ611/ همو، عیون اخبارالرضا(ع)، ج 2، ص 275ــ274/شیخ طوسی، التهذیب فی الاحکام، ج6، ص 98ــ 97.
24.محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ص 286.
25.شیخ صدوق، علل الشرایع، ج 1، ص 208/همو، عیون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 82.
26.محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 494/همچنین ر.ک: شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 293.
27.همو، اصول کافی، ص 432.
منبع: نشریه معرفت کلامی شماره 1