پس از شناخت راز و رمز عدد «اربعین» در آیات و روایات، حال در این قسمت به بررسی حدیث اربعین میپردازیم.
گونه های مختلف حدیث اربعین
وجود حدیثی از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) که در آن بر حفظ چهل حدیث توصیه شده، در رواج تدوین کتب اربعین نگاری اثر بسزایی داشته است. این حدیث با مضمون «من حفظ علی امتی اربعین حدیثاً...» با الفاظ گوناگونی در مجامع و آثار حدیثی آمده است. در این قسمت به ذکر گونه های مختلف این حدیث از مجامع و آثار حدیثی شیعه و سنی می پردازیم.
الف) طرق روایتی شیعه
1. امام رضا (علیه السلام)، به نقل از پدران بزرگوارش (علیهم السلام)، می فرماید: قال رسول الله (صلی الله علیه و آله ): مَن حَفِظَ عَلَی اُمَتِی أربَعینَ حَدِیثاً یَنتَفِعُونَ بِها بَعَثَهُ اللهُ تَعالَی یَومَ القِیامَه یِ فَقیهاً عالِماً. (1)
2. قال رسول الله (صلی الله علیه و آله ): مَن حَفِظَ مِن اُمَتِی أربَعینَ حَدِیثاً یَنتَفِعُونَ بِها، بَعَثَهُ اللهُ یَومَ القِیامَه یِ فَقِیهاً عالِماً. (2)
3. حدثنا جعفر بن محمد بن قولویه، عن الحسین بن محمد بن عامر الأشعری، عن المعلی بن محمد البصری، عن محمد بن جمهور العمی، عن عبدالرحمن بن أبی نجران، عن بعض اصحابه رفعه الی أبی عبدالله (علیه السلام) قال: «مَن حَفِظَ مِن اَحادِیثِنا أربعینَ حَدِیثاً بَعَثَهُ اللهُ یَومَ القِیامَه یِ عالِماً فقیهاً». (3)
4. حدثنا محمد بن الحسن بن أحمد بن الولید رضی الله عنه، قال: حدثنا محمد ابن الحسن الصفار، عن علی بن اسماعیل، عن عبیدالله الدهقان، قال: أخبرنی موسی ابن ابراهیم المروزی عن أبی الحسن (علیه السلام) قال: قال رسول الله (صلی الله علیه و آله ): «مَن حَفِظَ مِن اُمَتِی أربَعینَ حَدِیثاً مِما یَحتاجُونَ إلیهِ مِن أمرِ دینِهِم بَعَثَهُ اللهُ یَومَ القِیامَه یِ فقیهاً عالماً». (4)
5. أخبرنی أبوالحسن طاهر بن محمد بن یونس عن حیوه ی الفقیه فیما اجازه لی ببلخ قال: حدثنا محمد بن عثمان الهروی قال: حدثنا جعفر بن محمد بن سوار قال: حدثنا علی بن حجر السعدی، قال: حدثنا سعید بن نجیح عن ابن جریج، عن عطاء بن أبی رباح، عن ابن عباس، عن النبی صلی الله علیه و آله قال: «مَن حَفِظَ مِن اُمَتِی أربَعینَ حَدیثاً مِن السُنه یِ کُنتُ لَهُ شَفیعاً یَومَ القِیَامَه یِ». (5)
6. حدثنا احمد بن محمد بن الهیثم العجلی، و عبدالله بن محمد الصائغ، و علی ابن عبدالله الوراق رضی الله عنهم قالوا: حدثنا الحسن بن متیل الدقاق قال: حدثنا ابوعبدالله علی بن محمد الشاذی، عن علی بن یوسف، عن حنان بن سدیر قال: سمعت أباعبدالله (علیه السلام) یقول: «مَن حَفِظَ عَنا أربَعینَ حَدیثاً مِن اَحادیثِنا فِی الحَلالِ وَ الحَرامِ بَعَثَهُ اللهُ یَومَ القِیامَه یِ فقیهاً عالماً وَ لَم یُعَذِبهُ». (6)
7. أخبرنی أبوالحسن طاهر بن محمد بن یونس قال: حدثنا محمد بن عثمان الهروی قال: حدثنا جعفر بن محمد بن سوار قال: حدثنا عیسی بن احمد العَسقَلانی قال: حدثنا عروه ی بن مرو ان البرقی قال: حدثنا ربیع بن بدر، عن أبان، عن أنس قال: قال رسول
الله (صلی الله علیه و آله ): «مَن حَفِظَ عَنِی مِن اُمَتِی أربَعینَ حَدیثاً فِی أمرِ دینِهِ یُریدُ بِهِ وَجهَ اللهِ عزَ وَ جلَ وَ الدارَ الآخِرَه یِ بَعَثَهُ اللهُ یَومَ القِیامَه یِ فقیهاً عالماً». (7)
8. عن سعد بن عبدالله، عن احمد بن الحسین بن سعید، عن محمد بن جمهورالعمی، عن عبدالرحمن بن ابی نجران، عن عاصم بن حمید، عن محمد بن مسلم، عن ابی عبدالله (علیه السلام) قال: «مَن حَفِظَ مِن شیعَتِنا أربَعینَ حَدیثاً بَعَثَهُ اللهُ عزَ وَ جَلَ یَومَ القِیامَه یِ فَقِیهاً عالِماً وَ لَم یُعَذِبهُ». (8)
9. حدثنا علی بن أحمد بن موسی الدقاق و الحسین بن ابراهیم بن أحمد ابن هشام المکتب، و محمد بن أحمد السنانی رضی الله عنهم قالوا: حدثنا محمد بن أبی عبدالله الأسدی الکوفی ابوالحسین، قال: حدثنا موسی بن عمران النخعی، عن عمه الحسین ابن یزید، عن اسماعیل بن الفضل الهاشمی، و اسماعیل بن أبی زیاد جمیعاً، عن جعفر بن محمد (علیه السلام)، عن أبیه محمد بن علی (علیه السلام)، عن أبیه علی بن الحسین (علیه السلام)، عن ابیه الحسین بن علی (علیه السلام) قال: انَ رسول الله (صلی الله علیه و آله ) أوصی الی امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) و کان فیما أوصی به أن قال له: یا علی مَن حَفِظَ مِن اُمَتِی أربَعینَ حَدیثاً یَطلُبُ بِذلکَ وَجهَ اللهِ عزَ وجلَ و الدارَ الآخِرَه یَ حَشَرهُ اللهُ یَومَ القِیامَه یِ مَعَ النَبِیینَ وَ الصِدِیقینَ وَ الشُهداءِ وَ الصالِحینَ وَ حَسُنَ أولئکَ رَفیقاً. فقال علی (علیه السلام): یا رسول الله صلی الله علیه و آله أخبرنی ما هذه الاحادیث فقال صلی الله علیه و آله. ..». (9)
ب) طرق روایتی اهل سنت
1. حدثنا ابن المثنی، ثنا عمرو بن الحصین، ثنا ابن علاثه ی، ثنا حضیف عن مجاهد، عن أبی هریره ی قال: قال رسول الله (صلی الله علیه و آله ): «مَن حَفِظَ عَلَی اُمَتِی أربَعینَ حَدیثاً مِما یَنفَعُهُم مِن أمرِ دینِهِم بُعِثَ یَومَ القِیامَه یِ مِنَ العُلَماءِ». (10)
2. أخبرنا أبویعلی، ثنا عمرو بن حصین الکلابی، ثنا ابن علاثه ی، ثنا حضیف، عن مجاهد، عن أبی هریره ی قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «مَن حَفِظَ عَلَی اُمَتِی أربَعینَ حَدیثاً فِیما یَنفَعُهُم مِن اَمرِ دینِهِم بُعِثَ یَومَ القِیامَه یِ مِنَ العُلَماءِ وَ فَضلُ العَالِمِ عَلَی العابِدِ سَبعِینَ دَرَجَه یً، اللهُ أعلَمُ ما بینَ کُلِ دَرَجَتَینِ». (11)
3. ... و قوله (علیه السلام): «مَن حَمِلَ مِن اُمَتِی أربَعینَ حَدیثاً بَعَثَهُ اللهُ یَومَ القِیامَه یِ فقیهاً عالماً». (12)
4. ابن النجار عن أبی سعید قال: قال رسول الله (صلی الله علیه و آله ): «مَن حَفِظَ عَلَی اُمَتِی أربَعینَ حَدیثاً مِن سُنَتِی أدخَلتُهُ یَومَ القِیامَه یِ فِی شفاعَتِی». (13)
5. حدثنا سعد ابن محمد بن ابراهیم الناقل، ثنا محمد بن عثمان بن أبی شیبه ی، ثنا محمد بن جعفر الحزامی الکرخی، ثنا دحیم بن محمد القیروانی النحاس، ثنا ابوبکر بن عیاش، عن عاصم عن زر عن عبدالله بن مسعود؛ قال: قال رسول الله (صلی الله علیه و آله ): «مَن حَفِظَ
عَلَی اُمَتِی أربَعینَ حَدیثاً یَنفَعُهُمُ اللهُ عزَ وَ جلَ بِها، قیلَ لَهُ: أُدخل مِن اَی اَبوابِ الجَنَه یِ شِئتَ». (14)
بررسی سلسله سند حدیث اربعین
اصحاب و یاران پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله ) و ائمه (علیهم السلام) برای جلوگیری از دستبرد در میراث نبوی، احادیث را هنگام نقل برای دیگران، با اسناد و ذکر واسطهها و طرق تحمل حدیث بازگو می کردند. در دوره های بعد، محدثان از طریق بررسی سلسله سند احادیث، به صحت و سقم احادیث پی می بردند. از اینروی، ذکر سلسله سند حدیث اهمیت کلیدی یافت.
باتوجه به اهمیت سلسله سند حدیث و ارتباط مستقیم آن با صحت و سقم حدیث، شایسته است قبل از شروع به شرح و توضیح حدیث اربعین، به بررسی رجالی سلسله سند آن بپردازیم و سپس به تبیین و تشریح آن روی آوریم.
نخست، اقوال محدثان و حدیثپژوهان را در باره میزان اعتبار این حدیث ذکر می کنیم و سپس نظر خویش را نیز بیان خواهیم کرد.
شیخ شهاب الدین در کتاب اربعینش بعد از نقل طرق این حدیث از عامه می گوید: حفاظ متفق القولاند که این حدیث ضعیف است؛ گرچه طرق آن زیاد است.
حافظ ابوعلی سعید بن سکن می گوید: این حدیث از پیامبر صلی الله علیه و آله از طریقی که صحیح باشد، به ما نرسیده است.
حافظ دارقطنی گفته: کلیه طرق و اسناد این حدیث، ضعیف است. (15)
عبدالقادر رهاوی: تمامی طرق آن ضعیف است؛ زیرا در هر طریقی شخص مجهول و یا ضعیف وجود دارد که موجب ضعف آن طریقه می گردد. (16)
حافظ ابن حجر گفته که من طریقه های این حدیث را در جزئی جمع آوری نمودم، ولی هیچ یک از طرق مزبور خالی از ضعف و علت نیست.
بیهقی نیز گفته است که متن این حدیث مشهور است، ولی اسناد صحیحی ندارد.
ابن عساکر هم معتقد است که اسناد حدیث اربعین محل سخن است. (17)
امام نووی می گوید: علمای حدیث بر ضعیف بودن این حدیث اتفاق دارند و لیکن همین علما بر جواز عمل به حدیث ضعیف در فضایل اعمال نیز اتفاق دارند. (18)
علامه محمد باقر مجلسی در یک کتابش، سلسله سند حدیث اربعین در کتاب الکافی را ضعیف دانسته (19) و در بحار الأنوار مضمون آن را مشهور مستفیض بین عامه و خاصه دانسته و ادعا کرده است که عده ای هم به تواتر آن معتقدند. (20)
علامه خواجویی مازندرانی در اربعین خود پس از نقل اقوال علمای اهل تسنن در باره اعتبار سلسله سند این حدیث، به بررسی سلسله سند آن از طرق روایی شیعه پرداخته و اینچنین نتیجه گیری می نماید:
اما طریقی که شهید اول در اربعینش نقل نموده، ضعیف است؛ زیرا از ابتدای سند تا سید فضل الله راوندی همه مورد اعتمادند، ولی باقی سند تا امام رضا (علیه السلام) مجهول هستند و در میان این افراد عده ای مجهول بوده و درباره عده دیگری مدح و ذمی نرسیده است.
دومین طریق که شهید اول با اسناد خودش به صدوق رسانده است نیز ضعیف است؛ چرا که تا ابن بابویه همه ثقه هستند، اما ابن بابویه به شکل ارسال آن را به امام صادق (علیه السلام) رسانده است.
سومین طریق که شیخ بهایی در اربعینش نقل نموده نیز ضعیف است؛ چرا که در سلسله سند، ضعیف و مجهول وجود دارد؛ مثلاً در باره موسی بن ابراهیم مروزی أبوحمران، مدح و ذمی نرسیده است و همچنین عبیدالله بن عبدالله (21) مشترک بین ضعیف و مهمل است.
خواجویی مازندرانی پس از نقل اقوال علما می گوید:
ضعیف نسبت به علت آن متفاوت است. اگر طرق روایتی زیاد باشد، این حدیث بر حدیث فرد برتری دارد. حال اگر ضعف این چنین حدیثی ناشی از سوءحافظه راویان باشد، به مرتبه حَسَن ترقی می یابد و اگر ضعف آن ناشی از تهمت یا مجهول بودن راوی باشد، از مرحله مردود و منکر که عمل به آن مجاز نیست به مرتبه ضعیف که عمل به آن در فضایل اعمال جایز است ترقی می یابد. (22)
استاد شانه چی معتقد است:
پاره ای از احادیث به واسطه تداول در السنه که ناشی از کثرت نقل در مجامع حدیث یا تعدد و تکثر سند آن است شهرت یافته؛ اعم از این که سلسله سند تا به معصوم (علیه السلام) متصل باشد و افراد سلسله، رجالی موثق باشند یا احیاناً زنجیره سند تا به معصوم منقطع یا مرسل و یا بعضی افراد، از وثاقتِ لازم برخوردار نباشند. حدیث اربعین در مدارک اهل سنت نیز چنین است؛ یعنی گرچه حدیث مشهور و سلسله سند آن مذکور است، بلکه با اسناد متعددی نقل شده است، ولی تمامی سندها خالی از قدح و ضعف، نیست. از طریق شیعه نیز به اسنادی نقل شده است که خوشبختانه بعضی اسناد، قوی است. بنابراین، کثرت نقل طُرق حدیث در فریقین، می تواند جبران ضعف سند نماید. نخست، به واسطه قوت نسبی بعضی از اسناد آن و دیگر، به واسطه شهرت روایی حدیث.(23)
برای نتیجه گیری از بحث های بالا، بررسی سلسله سند های حدیث اربعین از دیدگاه علم رجال لازم است. و لیکن این بررسی به واسطه کثرت نقل این حدیث به شکلها و مضامین مختلف و طرق روایی شیعه و سنی، از حوصله این بحث خارج است. لذا ابتدا به بررسی کلی چند حدیث می پردازیم و سپس به تفحص و صحت و سقم سلسله سندیک حدیث اکتفا می کنیم و بررسی دیگر احادیث را به علاقه مندان واگذار می نماییم.
علامه مجلسی در جلد دوم بحار الأنوار در باب بیست تحت عنوان «من حفظ اربعین حدیثا» ده حدیث را جمع نموده است. (24) بررسی سلسله سند این احادیث راه را برای نتیجه گیری کلی هموارتر می سازد.
پس از بررسی رجالی سلسله سند های این احادیث، نتایج زیر به دست آمد:
1. در میان رجال سلسله سند بعضی از این احادیث محمد بن جمهورالعمی است که صاحبان کتب رجال وی را ضعیف، فاسد المذهب، غالی و فاسد الحدیث دانسته اند.
2. عدم شناخت افراد در سلسله سند به واسطه عباراتی مثل: عن بعض اصحابنا رفعه الی ابی عبدالله.
3. وجود عبیدالله بن عبدالله الدهقان الواسطی در میان رجال سلسله سند چند حدیث که طبق قول نجاشی ضعیف است و غیر از نجاشی، از رجالیون دیگر، در باره وی چیزی در مدح و ذم وی نرسیده است. (25)
طبق نتایج بالا می توان ادعا کرد بیشتر این احادیث ضعیف و حتی مردود هستند و لیکن طرق روایتی دیگری برای این حدیث وجود دارند که موجب جبران ضعف احادیث این باب می شوند؛ از جمله وجود حدیث اربعین در کتاب صحیفه ی الامام الرضا (علیه السلام) است که از سلسله سند محکمی برخوردار است و قطعاً صحیح است.
کتاب مذکور که دارای سلسله سند های متعدد است در میان علماء شیعه و سنی از اهمیت والایی برخوردار است؛ بطوری که احمد بن حنبل و دیگران در باره اسناد این کتاب گفته اند:
لو قرأت هذا الاسناد علی مجنون لبرأ من جنونه؛
اگر اسناد این کتاب را بر دیوانه بخوانی، دیوانگی از وی رخت بربندد و عاقل شود. (26)
مصحح، پس از ذکر سیزده طریق برای اسناد این کتاب از علمای شیعه و سنی، طریق شیخ طبرسی را محکمترین طریق دانسته و کتاب را بر این مبنا تصحیح نموده است.
حال به بررسی طریق شیخ طبرسی می پردازیم:
اخبرنا ابوعلی الفضل بن الحسین الطبرسی قال: اخبرنا ابوالفتح عبیدالله بن عبدالکریم بن هوازن القشیری، قال: حدثنی أبوالحسن علی بن محمد بن علی الحاتمی الزوزنی، قال: أخبرنی أبوالحسن احمد بن محمد بن هارون الزوزنی، قال: اخبرنا ابوبکر محمد بن عبدالله بن محمد، قال: حدثنا ابوالقاسم عبدالله بن احمد بن عامرالطائی، قال: حدثنی ابیاحمد بن عامر قال: حدثنی علی بن موسی الرضا (علیه السلام) قال: حدثنی أبی موسی بن جعفر (علیه السلام) قال: حدثنی ابی جعفر بن محمد (علیه السلام)، قال: حدثنی أبی محمد بن علی (علیه السلام)، قال: حدثنی أبی علی بن الحسین (علیه السلام)، قال: حدثنی أبی الحسین بن علی (علیه السلام)، قال: حدثنی ابی علی بن ابی طالب (علیه السلام)، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «مَن حَفِظَ عَلَی اُمَتِی اَربَعینَ حَدیثاً یَنتَفِعُونَ بِها بَعَثَهُ اللهُ تَعَالَی یَومَ القِیامَه یِ فَقِیهاً عالِماً». (27)
ابوعلی الفضل بن الحسین الطبرسی: فقیه، عالم ثقه و مفسر. صاحب کتاب مجمع البیان. از بزرگان طایفه امامیه. (28)
ابوالفتوح عبیدالله بن عبدالکریم بن هوازن القشیری: سمعانی در باره وی گفته است: وی از اهل نیشابور و ساکن اسفراین بود و از بیت علم و حدیث و تصوف بود. (29) اسنوی در باره وی گفته است: همواره به عبادت و دانش اندوزی مشغول بود. (30)
ابوالحسن علی بن محمد بن علی الحاتمی الزوزنی: فارسی در باره وی می گوید: یکی از فضلای زوزن است. (31)
ابوالحسن احمد بن محمد بن هارون الزوزنی: سمعانی در باره وی می گوید: فقیه و محدث، یکی از شیوخ حاکم نیشابوری است.
ابوبکر محمد بن عبدالله بن محمد: حاکم نیشابوری وی را محدث اصحاب رأی زمان خودش و کثیرالسفر و کثیرالسماع دانسته است. (32)
ابوالقاسم عبدالله بن احمد بن عامرالطائی: نجاشی در باره وی چنین گفته است: این شخص کتابی را از طریق پدرش از امام رضا (علیه السلام) روایت کرده است. (33) و خطیب بغدادی نیز همین را گفته است. (34)
احمد بن عامر: ابوالجعد، احمد بن عامر بن سلیمان بن صالح الطائی. نجاشی قول فرزندش را درباره پدرش این چنین آورده: پدرم امام رضا (علیه السلام) و امام جواد (علیه السلام) و امام هادی (علیه السلام) را زیارت کرد و در خدمت ایشان بود و مؤذن امام جواد (علیه السلام) و امام هادی (علیه السلام) بود.
بقیه سلسله سند نیز امامان بزرگوار هستند که وثاقت ایشان واضح است.
علاوه بر سند فوق، شیخ صدوق نیز همین کتاب را از طریق ابوالحسن محمد بن علی بن الشاه ی الفقیه المروزی، از طریق ابوبکر محمد بن عبدالله النیسابوری، از طریق ابوالقاسم عبدالله بن أحمد بن عامر الطائی، از طریق احمد بن عامر الطائی، از علی بن موسی الرضا (علیه السلام) نقل کرده است.
سلسله سند های دیگر این کتاب اغلب، از محمد بن عبدالله النیسابوری تا امام رضا (علیه السلام)، یکی است.
با توجه به توضیحات بالا، صحت این حدیث ثابت می گردد؛ چرا که در این سلسله سند، راویان، همه از علما و فضلا و ثقات بزرگ شیعه هستند که طرق متعدد این کتاب، آن را تأیید می کند.
بار دیگر بر این نکته تأکید می ورزیم که هرچند طرق روایی این حدیث، از نظر علمای اهل سنت ضعیف است و همچنین در میان شیعیان از قدح و ضعف دور نمانده و لیکن در این میان، طرق یا طریق صحیح نیز وجود دارد که جبرانِ ضعف دیگر احادیث را می نماید. از سوی دیگر، طبق نظر محدثان عمل به احادیث ضعیف، در مورد فضایل اعمال جایز است و حدیث اربعین نیز در حوزه فضایل اعمال قرار دارد؛ لذا عمل به این حدیث شریف جایز است.
طبق مفاد حدیث من بلغ: «مَن سَمِعَ شَیئاً مِنَ الثوابِ علی شَیءٍ فَصَنَعَهُ، کان لَهُ أجرُهُ، و إن لم یَکُن علی ما بَلَغَهُ» (35)که صحیح السند است، خداوند به کسی که حدیثی در باره ثواب عملی شنیده و برای درک ثواب مزبور، آن عمل را بجا آورده، ثواب آن کار را می دهد، گرچه حدیث، چنان که شنیده، نباشد. بنابراین حدیث، هرکسی که به حدیث اربعین عمل کند، مستحق دریافت ثواب آن خواهد بود؛ هرچند که این حدیث، چنان که شنیده نباشد.
بر این دلایل، باید سیره محدثان و علمای بزرگ هر عصر را در عمل به این حدیث بیفزاییم. با بررسی سیره محدثان این سؤال مطرح می شود که اگر این حدیث از پایه محکمی برخوردار نبود، چرا محدثان بزرگ هر عصر، دست به تألیف کتب ارجمندی در این زمینه زدند و این عمل در طول قرون گذشته تا به حال پیوسته ادامه یافته است. تألیف صدها کتاب و رساله بر مبنای این حدیث، دلیل دیگری است که ما را به صحت این حدیث نزدیک تر می سازد.
پی نوشت ها :
* استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
1) صحیفه الإمام الرضا(ع)، ص226؛ کنزالعمال فی سنن الأقوال و الأفعال، ج10، ص225 .
2) عیون اخبار الرضا(ع)، ج2، ص38 .
3) الإختصاص، ص2؛ الکافی، ج1، ص49 .
4) الخصال، ص541 .
5) همان، ص542؛ الکامل فی ضعفاء الرجال، ج1، ص330؛ فیض القدیر شرح الجامع الصغیرف ج6، ص119 .
6) الخصال، ص542 .
7) همان، ص542 .
8) الأمالی للصدوق، ص382 .
9) الخصال، ص542 .
10) الکامل فی ضعفاء الرجال، ج5، ص150 .
11) همان، ج6، ص223 .
12) کنز العمال، ج10، ص159 .
13) فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ج6، ص119؛ الجامع الصغیر، ج2، ص170 .
14) حلیه الأولیاء و طبقات الأصفیاء، ج4، ص189 .
15) العلل الوارده فی الاحادیث النبوه، ج6، ص34 .
16) الأربعون حدیثاً ص6 .
17) الاربعین البلدانیه، ص43 .
18) الأربعین النوویه، ص14 .
19) مرآه العقولف ج1، ص165 .
20) بحارالأنوار، ج2، ص156 .
21) با بررسی رجالی و سندی حدیث روشن شد که منظور از عبیدالله بن عبدالله، همان عبیدالله بن عبدالله الدهقان الواسطی است که ضعیف است، ولی مهمل بودن ایشان محل تأمل است (معجم رجال الحدیث، ج11، ص75).
22) الأربعون حدیثاً ص6-10 .
23) اربعین جامی، ص7-8 .
24) بحارالأنوار، ج2، ص152-153 .
25) معجم رجال الحدیث، ج11، ص75-76 .
26) صحیفه الإمام الرضا(ع)، ص14 .
27) صحیفه الإمام الرضا(ع)، ص65 .
28) الفهرست، ص97 .
29) التحبیر فی المعجم الکبیر، ص387 .
30) طبقات الشافعیه، ج2، ص318 .
31) تاریخ نیشابور المنتخب من السیاق، ص579 .
32) صحیفه الإمام الرضا(ع)، ص15 .
33) رجال النجاشی، ص229 .
34) تاریخ بغداد، ج9، ص385 .
35) الکافی، ج2، ص87 .
منبع: نشریه علوم حدیث شماره 57