از کجا آمده ام؟ آمدنم بهر چه بود؟
در دنیای بازی های ویدیویی بعضی از عناوین با خودشان هزاران خاطره و معنا یدک می کشند؛ برای مثال ماریو نماد دوران کودکی و نفس «بازی کردن» است و رزیدنت اویل یادآور ماجراجویی های دلهره آور در راکون سیتی. سری شاهزاده ایرانی نماد موج اولیه ادونچر و مکس پین تلفیق روایت قصه ای محزون در بستر گیم پلی فراموش نشدنی و نوستالژیک.
از این دست بازی ها کم نیستند و می توان به اسامی بیشتری از جمله سری اساسینز کرید و یا دویل می کرای و غیره و غیره یاد کرد اما در این میان نام عنوانی به چشم می خورد که برای گیمر های نسل جدید و قدیم برداشت متفاوتی در بر دارد. متال گیر سالید، بازی ای که در بسیاری از مواقع موضعی دو پهلو در برابرش اتخاذ می گردد؛ عده ای بازی و خالقش کوجیما را تا سر حد پرستش بالا می برند، و در مقابل بخش دیگری از مخاطبان آن را سخت و غیر قابل تحمل می دانند.
حتی عده زیادی وجود داشتند که قبل از عرضه گراند زیروز نام متال گیر را تنها به صورت گذرا شنیده بودند و ایده ی خاصی از خود فرانچایز نداشتند. در ادامه انتشار فنتوم پین روی پلتفرم های امروزی با سر و شکل جدید و گیم پلی بسیار متفاوت از قبل و همچنین به همراه داستانی که بتوان حتی بدون پیش زمینه قبلی آن را قبول کرد، راه را برای شناخت همگانی و جذب سیل مخاطب های جدید باز کرد.
اما برای عشاق سینه چاک که متال گیر نام مقدسی در کتاب گیمشان است، معنی نام این سری با مخفی کاری، داستان پیچیده و غنی، کات سین های بلند که به بهترین نحو کارگردانی شده اند و خاندان و نام اسنیک ها اجین شده است. پس حالا که مفهوم متال گیر این عناصر هستند فلش بک کوتاهی به آخرین عنوان عرضه شده یعنی فنتوم پین می زنیم؛ خب در این بازی نه خبری از کات سین های چند ساعتی بود و نه داستان منسجم و کاراکتر به یاد ماندنی ای، حتی گیم پلی هم برای کهنه کار ها یک تجربه جدید بود.
با تمام این تفاسیر آیا فنتوم پین متال گیر بود؟ اگر بخواهیم صادق باشیم باید بگوییم که خیر؛ اما عنوانی کم نقص و بسیار بسیار خوش ساخت بود که همانند آن را تا به حال ندیده بودیم، اما با توجه به توضیحات صورت مسئله به هیچ وجه یک متال گیر کلاسیک نبود.
- سازنده: کونامی
- ناشر: کونامی
- پلتفرم ها: پلی استیشن 4، ایکس باکس وان، پی سی
- پلتفرم بررسی: پلی استیشن 4
فنتوم پین هر چه که بود به رسم قدیمی اجدادش، در جای جای بازی نام هیدئو کوجیما را بر پیکره خودش می دید و با آن خودنمایی می کرد. اسمی که بودنش کافی است تا عده ای چشم بسته بازی را هر طور که هست و با «تشخیص مصلحت کوجیمایی» بپذیرند.
هر چند که فنتوم پین پایان داستان طول و دراز همکاری این کارگردان ژاپنی با کونامی، ناشر فرانچایز متال گیر بود. پس از ترک کوجیما همه ی اعضا جامعه گیم فکر می کردند که پرونده متال گیر بسته خواهد شد و موتور فاکس انجین به جز در سری فوتبالی سالانه کونامی، در هیچ عنوان اکشن دیگری به کار نخواهد رفت که کونامی با معرفی عنوانی جدید به نام سوروایو تمام محاسبات را به هم زد.
البته عرضه متال گیر در سبکی جدید، بدون حضور شخص کوجیما در طی مراحل ساخت چیز جدیدی نیست و پیش تر هم شاهد این اتفاق در بازی Metal Gear Revengeance نیز بودیم. اثری که در سبک هک اند اسلش به بازار آمد و از نظر منتقدان و میزان فروش، بازی نسبتا موفقی به شمار می رود.
اما ماهیت کلی سوروایو به صورت مجهول بزرگی در ذهن طرفداران نقش بسته بود. متال گیر در سبک زامبی کشی و بقا؟ بدون حضور هیچ یک از کاراکتر های مطرح و شناخته شدهی سری و بدون حضور نام هیدئو کوجیما؟ حالا پس از چند ماه سردرگمی و گذشت برهه حدس و گمان این عنوان عرضه شده است و ما هم به سراغ آن رفتیم تا جواب این سوالات را پیدا کنیم؛ پس در ادامه با ما و بررسی این معمای ژاپنی همراه باشید.
به ناکجا آباد خوش آمدید
شروع بازی از جایی است که شما به عنوان یکی از سرباز های ارتش بیگ باس، پس از حمله نیروهای سایفر به مادر بیس در پی اتفاقاتی به یک تایملاین موازی منتقل می شوید که در این بازه زمانی دشمنان شما به جای سربازان سایفر، زامبی های سردرگمی هستند که باید با آن ها سر و کله بزنید.
داستان بازی همین قدر مضحک و پیش پا افتاده است؛ حتی یک بچه کودکستانی می توانست با استفاده از قوه تخیل خود بستر روایتی پربارتری نسبت به سازندگان بازی خلق کند. هر چند در طول بازی چند گره داستانی به وجود می آید ولی همین استفاده سرسری از خط داستانی عنوانی بزرگ به اسم متال گیر به شدت نابخشودنی است.
دست شما برای شخصی سازی کاراکترتان بسیار باز است و بر خلاف نسخه قبل این بار تنوع بسیاری در جزییات طراحی دیده می شود.
در کنار این شروع داستانی نا امید کننده، ضربآهنگ کند آغازین بازی می تواند شما را تا مرز جنون بکشاند. کمبود مهمات و متریال های ساخت و ساز و روند تکراری چرخه پیشرفت بازی، لوپ سرسام آوری است که برای 10 ساعت اول در آن گیر خواهید افتاد.
گیم پلی بازی به دو بخش اصلی تقسیم می شود: گشت وگذار و دفاع.
در بخش گشت و گذار شما با استفاده از مخفی کاری به سراغ دنیای کم محتوای بازی می روید و برای کسب متریال های مورد نیاز و تجهیزات به شکار زامبی ها، حیوانات، جست و جو در ساختمان ها و زمین های متروکه خواهید پرداخت. البته می توان تمام مکانیزم های این بخش را در ماموریت های مشابه متال گیر فنتوم پین مشاهده کرد.
نزدیک شدن و کشتن زامبی ها در بخش گشت و گذار به هیچ وجه چالش برانگیز نیست.
در بخش دیگر که تمرکز اصلی بازی روی آن نهادینه شده است شما به مانند سبک بازی های کلاسیک دفاع از قلعه باید با استفاده از تجهیزات و مصالح به دست آمده تدارکات دفاعی بچینید و استراتژی متناسب با شرایط را اتخاذ کنید.
پس از فاز آماده سازی نوبت به مقابله با گله های دشمنان که به صورت موجی به شما حمله ور خواهند شد می رسد. این مبارزات در مواقعی بسیار ساده و حوصله سر بر و در مواقعی چالش برانگیز و جذاب ظاهر می شوند که بزرگترین ضعف بازی همین جا خودنمایی می کند: عدم انسجام سرگرمی در تار و پود بازی.
حتی اگر نکته مثبت بازی مبارزات جذابی باشد که گهگاهی پیش می آیند، باید گفت که این مبارزات مستقیما از دل فنتوم پین بیرون آمده است. حتی گان پلی و نحوه مبارزات و مکانیزم مخفی کاری همان چیزی است که در فنتوم پین دیدیم و چیز جدیدی، جز چند سلاح سرد از جمله تیر و کمان و تجهیزات دیوار کشی و تله به بازی اصافه نشده است.
شما برای این که به قسمت جذاب ماجرا و مبارزات لذت بخش برسید نیاز دارید تا مدت زمان زیادی را صرف ساخت و ساز و پیدا کردن تجهیزات با رفتن به مراحل بی روح و بی سر و ته کنید. هر چند نمی توان بخش ساخت و ساز و زمینه استفاده از خلاقیت در آن را نادیده گرفت. پس سوروایو به جز تغییر سبک و معرفی یک داستان آبکی، هیچ چیزی از خود ندارد و صرفا یک عنوان پیش پا افتاده دست چندمی به شمار می رود که تنها زیر سایه نام بزرگی به نام متال گیر عرضه شده است.
اگر از اقدامات پیش گیرانه درست استفاده نکرده باشید، در عرض چند ثانیه همه چیز را از دست خواهید داد.
در کنار همه این ها پدیده ای به نام نیاز به اتصال دائمی به اینترنت حتی برای بازی کردن بخش تک نفره وجود دارد که می تواند به تنهایی قشر زیادی از مخاطبان را پیش از خرید بازی از تجربه آن منصرف کند. البته این چیز بدی نیست زیرا موجب جلوگیری از هدر رفتن سرمایه و وقت بسیاری از آن ها می شود.
با دوستان جهنم هم بهشت می شود
پروسه زامبی کشی در سوروایو می تواند رنگ و بوی جذابیت نسبی به خود بگیرد، البته اگر به همراه دوستان خود به صورت آنلاین و چند نفره به بازی کردن بپردازید. این موضوع البته به خودی خود نباید به عنوان نقطه ی عطفی در این عنوان تلقی شود چرا که بدترین عناوین هم، زمانی که با دوستان بازی می شود می توانند جذاب باشند.
طراحی رابط کاربری و منو ها چنگی به دل نمی زند.
هر چند بهترین تجربه در سر تا سر بازی همین بخش همکاری و آنلاین آن است که اگر به سراغش نروید مطمئنا بهترین شاخصه بازی را از دست داده اید. اما در همین سبک هم در حال حاضر بازی های بهتری در بازار وجود دارند که خرید آن ها بسیار منطقی تر از متال گیر سوروایو است.
زیبای کهنه
سوروایو از نظر بصری بازی زیبایی است. اما این زیبایی هم وام دار فنتوم پین و موتور قدرتمند فاکس است. اما در همین زمینه هم سعی نشده تا پیشرفتی داده شود و سازندگان به گرافیک بازی 3 سال پیش کوجیما بسنده کرده اند.
اکثر نقاط بازی همانند این پایگاه، بی روح و متروک هستند.
البته لازم به ذکر است که سازندگان تصمیم گرفته اند که از نورپردازی مشدد و اغراق شده ی کوجیما که در فنتوم پین شاهد آن بودیم، کمتر استفاده کنند و محیط ها را بنا بر نیاز اتمسفر بازی تیره تر و افسرده تر کنند.
موسیقی بازی چنگی به دل نمی زند و قطعه به یاد ماندنی ای در طول بازی به گوش شما نخواهد خورد مگر زمان هایی که در میان نوار های پخش شده در سطح بازی، موسیقی متن عناوین کلاسیکی همجون کونترا و زون آو اندرز را پیدا می کنید. حتی این جذابیت صمعی نیز مدیون برانگیخته شدن حس نوستالژی مخاطب است نه زحمتی که آن ها برای بازی کشیده باشند.
بگذار سکه هایم را بشمارم
این همه نکته منفی و اصرار بر عنوانی به این ناقصی تنها دو دست آورد برای کونامی دارد:
- زنده نگه داشتن نام متال گیر بدون حضور شخص کوجیما و اثبات عدم نیاز به او در ساخت نسخه ای از این مجموعه حتی به قیمت عرضه ی محصولی ضعیف و کم محتوا.
- کسب درآمد از طریق استفاده از محصولی که تمام نکات مثبتش را مرهون عنوان دیگری است و به معنای واقعی کلمه یک اثر پیش ساخته است.
کونامی البته شما را در میانه راه لعنت فرستادن به این شرکت رها نمی کند و با قدرت و صلابت هر لحظه دلیل قانع کننده جدیدی برای تنفر بیشتر در اختیار شما می گذارد. وجود مایکروترنزاکشن های متعدد در جای جای بازی خود گواه این تلاش بی وقفه کونامی است.
جدا از بسته های کمکی که تنها از طریق پرداخت پول قابل دریافت است، کونامی تدارکی دیده است که حتی برای ساخت یک سیو و کاراکتر جدید شما نیاز به پرداخت هزینه دارید!
قیمت 40 دلاری بازی هم به همین خاطر است که سازندگان صرفا یک دی ال سی مجزا برای فنتوم پین را در پوشش یک بازی جدید به بازار عرضه کرده اند. دی ال سی ای که همانند یک ماشین قمار، به جان جیب شما می افتد و رسالتش با این دستگاه، که مکیدن پول شما تا آخرین سکه با موجه و جذاب نشان دادن نفس قمار با یک پوسته اعتیاد آورنده، یکی است. مثال ملموس تر، همان زامبی های بازی هستند که کونامی به مثابه آن ها به سراغ کیف پول شما که در نقش سرباز داستان ایفای نقش می کند، حمله ور می شود.
رابط کاربری خشک و شلوغ طراحی شده است.
سوروایو را می توان ساعت های متمادی بازی کرد ولی بدون آن که لذتی برده باشید صرفا مشغول بوده اید. اگر تعریفتان از بازی چنین چیزی نیست به سراغ آن نروید تا وقت گران بهای خود را صرف یک اثر بی در و پیکر ناقص نکرده باشید.
فرزند ناخلف
متال گیر سوروایو تنها و تنها نام این سری محبوب و تکرار ناشدنی را به همراه دارد. هیچ عنصر آشنایی برای مخاطبان کلاسیک این سری از متال گیر بودن این محصول وجود ندارد. به نحوی که اگر کاور بازی نبود در اولین نگاه می شد حدس های بسیار بیشتری نسبت به متال گیر در مورد آن زد.
صفحه بازی ناگهان آن قدر شلوغ و شلخته می شود که تمرکز روی اتفاقات پیش آمده به یک چالش تبدیل می شود.
کونامی باید فکری به حال خود و دوران پسا-کوجیمایی کند چرا که این بازی ها بیشتر از آن که یادآور دوران طلایی چشم بادامی ها باشد، نشان از افول و نابودی زود هنگام آن ها دارند.
اگر شما طرفدار سر سخت سری متال گیر هستید که این بازی موجبات تخریب خاطرات خوب شما را فراهم می کند و اگر علاقه ای به این فرانچایز ندارید، به راحتی می توانید از کنار آن گذر کنید چرا که تنها دلیل وسوسه کننده برای تجربه این اثر را در اختیار ندارید. در آخر باید گفت که پول و زمان شما بسیار با ارزش تر از آن است که به پای این اثر هدر شوند.
داستان خنده دار و پیش پا افتاده، گیم پلی تکراری، مکانیزم های خسته کننده، نیاز به پرداخت های گاه و بی گاه برای پیشرفت در بازی؛ این ها همه و همه دلایل کافی برای تجربه نکردن این عنوان را در اختیار شما می گذارند.
کونامی نشان داد که خوب بلد است چطور فرانچایز های محبوب خود را نابود کند. پس از عناوینی همچون زون آو اندرز و سایلنت هیل نوبت به وداع با متال گیر رسیده است؛ البته با بدترین اختتامیه ای که کونامی می توانست برای یکی از بهترین سری بازی های دنیا تدارک ببیند.
- بخش آنلاین
- وجود موسیقی های بازی های کلاسیک در میان نوار ها
- جزییات بالا در شخصی سازی کاراکتر
- بستر مناسب برای استفاده از ایده های خلاقانه در چینش تجهیزات دفاعی
- فریم ریت ثابت روی تمام پلتفرم ها
- تکراری بودن روند بازی
- شروع خسته کننده
- داستان بچه گانه
- وجود مایکروترنزاکشن های متعدد
- عدم وجود محتوای جدید نسبت به نسخه قبل
- نیاز به اتصال به اینترنت حتی برای بخش تک نفره
- موسیقی متن خسته کننده
- رابط کاربری شلوغ و شلخته
- طراحی ضعیف و ناکارآمد منوها
- استفاده صرف تجاری از نام متال گیر
-