در بخش اول این یادداشت نگاهی کردیم به برخی آثار ابراهیم حاتمی کیا و اندیشه او در پس ارائه این آثار و تا میانه مسیر فیلمسازی او پیش آمدیم. در این بخش، نوری میاندازیم به برخی آثار او از میانه راه به اینسو.
حاتمی کیا در فیلم «موج مرده» نمایندهای از نسل دوم انقلاب را در داستانش میگنجاند؛ اما او به خاطر بیان برخی مواضع خود در فیلم با مقاومت سیاستمداران برای اکران روبرو شد تا جایی که او مجبور به موضعگیری علنی در برابرشان شد. داستان فیلم، روایت زندگی کاری و شخصی فرمانده سپاهی، سردار ارشد، است که هنوز پس از سالها از پایان جنگ میپندارد در میانه صحنه نبرد با دشمن است و باید هر جا و هر وقت حق متجاوز را کف دستش گذاشت. سردار ارشد- نماینده اندیشه کارگردان- زیر بار دشمن قَدَر متجاوزگر نمیرود و حتی با وجود نجات جان همسرش توسط دشمن، حاضر به مذاکره با او نیست. او مذاکره را پایمالی خون شهیدان میداند. از طرفی دیگر، زمانه با این فرمانده موفق و تحسینشده سالهای جنگ خوب تا نکرده و از او پدری ناکام ساخته است. حبیب، فرزند عاصی سردار، در آغاز مسیر فیلمسازیست و با دوستدختر قاچاقچی خود گهگاه بهدوراز چشم پدر و مادرش به دوبی میرود. همین تصویر کافیست که تماشاگر را قانع کند که مسیر حبیب از پدرش بهکلی متفاوت است. ابراهیم حاتمی کیا که در این فیلم هنوز نتوانسته با تفکر اصلاحطلبی کنار بیاید، داستان این پدر و پسر را بهگونهای بیان میکند که گویی شخص سومی در این میان وظیفه خود را بهخوبی انجام نداده است و کار این دو را به اینجا کشانده است که پنجه در صورت هم میاندازند.
ارتفاع پست
ابراهیم حاتمی کیا با این تفکر انگشت اتهام را سمت اصلاحطلبانی میگیرد که در سالهای جنگ مشغول اداره کشور بودند اما با اشتباهاتشان مردم را در مقابل انقلابی گری- به تعبیر او- قرار دادهاند.
در پلان بعدی از مسیر فیلمسازی ابراهیم حاتمی کیا، به سراغ یکی دیگر از آثار دیدنی ایشان میرویم، «ارتفاع پست». در سالهای میانی دولت اصلاحات زمزمههای اعتراضی مبنی بر ناکامی این جریان در برآورده ساختن توقعات اقتصادی مردم از گوشه و کنار شنیده میشد. با شنیدن این صداها حاتمی کیا داستان فیلمش را با الهام از یک حادثه تاریخی هواپیماربایی نوشت و آن را بر پرده سینماها برد. او به سراغ روایت مشقتهای مردم جنگزده جنوب خوزستان رفت که بیشترین خسارت را از جنگدیده بودند اما هنوز هم پس از سالها از پایان جنگ اوضاع نابسامانی داشتند. داستان فیلم قصه یک مرد میانسالیست که در یافتن شغل و فراهم آوردن وضعیت اقتصادی مناسب ناکام بوده است و به همین جهت زن و بچه و سایر اعضای خانوادهاش را سوار بر یک هواپیما میکند که قصد ربودن آن و فرود در کشوری دیگر را دارد. جایی که او بتواند با یافتن شغلی، هزینه درمان و نگهداری از فرزند بیمار خود را پرداخت کند. فیلم سرشار از دیالوگهای پردرد و رنج و تأثیرگذار است و لحظات دراماتیک فیلم کم نیستند. کارگردان در این فیلم با دیالوگهای قهرمانان فیلمش میتواند بهخوبی تماشاگر را با هدف خود همراه کند و کاری کند که تماشاگر در فیلم متوجه اوضاع بد اقتصادی جامعه شود. در این میان همه اعتراضها به وضعیت معیشتی ست و هر خواست مدنی دیگری به حاشیه برده میشود. پس از نمایش یک تابلو از سیاهیهای جامعه، کارگردان با زنده نگهداشتن امید در دل تماشاگر فیلمش را به پایان میرساند.
به رنگ ارغوان
حاتمی کیا بار دیگر پس از ساخت یک فیلم اعتراضی، فیلمی با لحن عاشقانه و تم سیاسی ساخت. فیلم «به رنگ ارغوان» داستان یک مأمور وزارت اطلاعات است که برای انجام مأموریتی به یکی از روستاهای شمال کشور اعزام میشود. اتفاقات داستان بهتدریج این مأمور را درگیر یک رابطه عاشقانه با یکی از اهداف کلیدی این مأموریت میکند. این رابطه هدف مأموریت او را بهشدت تحت تأثیر قرار میدهد و او به خاطر چیدن میوه ممنوعه مورد بازخواست قرار میگیرد. ورود حاتمی کیا به حوزهای حساس او را با دیگر رو در روی دولتیها قرار داد که این بار منجر به توقیف فیلم او شد. صحبت از احقاق حق شهروندی برای بازماندگان یک جریان راندهشده سیاسی مخالف و حمایت از جنگلها و همچنین نمایش فضاهای آزاد دانشجویی در فیلم بخشی از جامعه موافق با اصلاحات سیاسی و فرهنگی را به حمایت از حاتمی کیا در صورت اکران آن وامیداشت.
حاتمی کیا، برای ساخت فیلم بعدیاش بار دیگر به سراغ همان موضوع فیلم «موج مرده» آمد؛ وضعیت نسل دوم انقلاب. در فیلم «به نام پدر» پدری بسیجی دختر خودش را قربانی مینهای بهجامانده از جنگ مییابد؛ مینهایی که خودش برای جلوگیری از پیشروی دشمن کاشته است. این اتفاق نمادین، صحنههایی بهشدت دراماتیک در فیلم خلق میکند. این بار، حاتمی کیا پای سیاست را به داستانش باز نمیکند تا فیلمش به سرنوشت فیلم «موج مرده» گرفتار نشود. در این فیلم رابطه پدر و فرزند بهمراتب قویتر است و حاتمی کیا هم قصد ندارد که این دو نسل را در مقابل هم قرار دهد، علیرغم آنچه در فیلم «موج مرده» دیدیم.
به نام پدر
در دو فیلم اخیر، حرفهای حاتمی کیا و بیانیههای او در فیلمهایش از هر زمان دیگری، چه پیش و چه پس از آن، به گفتمان اصلاحطلبی نزدیکتر است.
همزمان با روی کار آمدن دولتهای نهم و دهم و جریان اصولگرایی، ابراهیم حاتمی کیا تصمیم به یکخانه تکانی اساسی در داستانپردازیهایش میگیرد و فیلمهای این دوره او بهکل از حاتمی کیای بعد و قبل فاصله دارد. حاتمی کیا فیلمسازی با تم جنگ را کنار میگذارد و در این دوره تنها دو فیلم «دعوت» و «گزارش یک جشن» را میسازد که دومی مهر توقیف خورد؛ اما در همین بازه زمانی فیلم رفع توقیفشده «به رنگ ارغوان» با لابیگری دولت بهصورت محدود به اکران عمومی درآمد. اینکه بگوییم مواضع سیاسی دولت نهم و دهم به ابراهیم حاتمی کیا نزدیک بود شاید درست نباشد ازآنجاییکه ما کمتر از این سینماگر باهوش موضعگیری جناحی دیدیم؛ اما ایدئولوژی غالب در این دو دولت از هر دورهای به افکار انقلابی او به بیان خودش هویت انقلاب نزدیکتر است. از همین رو در این دوره، این مبارز دوربین به دست، نفس راحتی میکشد و دیگر نیازی به صدور بیانیه نمیبیند.
در این میان، حاتمیکیا سریال «حلقه سبز» را برای تلویزیون میسازد. داستان سریال درباره روح انسان و زندگی پس از مرگ است و همچنین بحث اهدای عضو را به چالش کشیده میشود. داستانی که به نقل از خود کارگردان نماینده جهانبینی حاتمیکیاست و عصاره تمام اندیشههای او در زمینه سینما، دین، اخلاق و ازدواج است. او در جایی هم میگوید که اگر در زمان ساخت آثاری مانند از «کرخه تا راین» و «بوی پیراهن یوسف» جهان بینی فعلیش را داشت به جای هر یک از این آثار یک حلقه سبز میساخت؛ جهانبینیای که بعد از آن بلافاصله در فیلم «دعوت» شاهدش هستیم. اما در ادامه مسیر، فیلمساز به همان جهان بینی گذشتهاش باز میگردد. هر چقدر حلقه سبز از نظر کارگردان آن اثر مهمی در مسیر فیلمسازی اوست از نظر دنبالکنندههای آثار وی اثری بیربط و تعجب برانگیز است. فیلم «دعوت» با محوریت موضوع سقط جنین و نویسندگی چیستا یثربی با فیلمهایی که پیش از این از این فیلمساز سراغ داشتیم فاصله زیادی دارد. نگاه مردسالارانه، که در فیلمهای قبلی حاتمیکیا دیده بودیم، در این فیلم نمایانتر میشود.
چ
در اواخر این دوره، حاتمی کیا بهپاس احترام و ادای دین به شخصیت موردعلاقهاش، دکتر مصطفی چمران، مشغول ساخت فیلم پرحاشیه «چ» میشود.
فیلم «چ» روایت مقطعی از زندگی کاری چمران در بازهای حساس از تاریخ کشور است. نحوه واگویی تاریخ در این فیلم و هم برخی مواضع سیاسی در آن برای فیلم حاشیههایی ایجاد کرد. اکران این فیلم همزمان با سال اول فعالیت دولت یازدهم بود. حاتمی کیایی که به خاطر اتفاقاتی که از آغاز روی کار آمدن دولت یازدهم در صحنه سیاسی ایران رخ داده بود آزردهخاطر بود و هویت انقلاب را بار دیگر در معرض خطر میدید، به بهانه اکران فیلمش از هر فرصتی برای تاختن به مدیران دولتی استفاده کرد. او با نقلقولهایی از چمران، صراحتاً از مذاکرات دولت با دولت آمریکا- که در آن زمان در حال انجام بود- انتقاد کرد.
پس از فرجام مذاکرات هستهای دولت با قدرتهای جهانی، حاج کاظم سینما صریحترین فیلم سیاسی دوران فیلمسازی خود، «بادیگارد» را جلو دوربین برد. داستان بادیگارد درباره زندگی حیدر است که مسئول تیم حفاظت از شخصیتهای سیاسی بلندپایه است. او در سال آخر خدمتش در باور قلبی به آنچه انجام میدهد دچار تردید میشود و به اصرار خودش مأمور حفاظت از یکی از چهرههای علمی کشور در صنعت هستهای کشور، میثم زرین، میشود؛ کاری که به آن باور دارد. حاج حیدر ذبیحی و میثم زرین، پسر شهید میرزا زرین دوست دوران جنگ حیدر، نمایندههایی هستند که قرار است بیانیههای حاتمی کیا را در فیلم قرائت کنند، یکی برای نسل اول و دیگری برای نسلهای دوم و بعدی انقلاب.
بادیگارد
حاتمی کیا در این فیلم بار دیگر از سیاستهای دولت حاکم انتقاد میکند و با نمایش تردیدها و باورهای قهرمان فیلمش و افشاگریهایی، عبور از سیاستمداران حاکم را مسیر درست پیشرو میداند. او در این فیلم از سر تحصیلکردههای مهاجر هم نمیگذرد که بهزعم او دانش خود را به حراج گذاشتهاند و به خدمت دولتهای دیگر درآمدهاند.
حاتمی کیا در هر دورهای بسته به شرایط حاکم بر کشور اعلامیههای خود را به گوش مردم و دولتیها رسانده است. در نیمه اول مسیر فیلمسازیاش مخاطب او غالباً مردم هستند و به همین سبب است که فیلمهای او بیشتر مورد اقبال عمومی قرار میگیرند؛ اما در نیمه دوم با توجه به اتفاقات سیاسی، حاتمی کیا در بخشی از هر فیلمش دولتیها را مورد مواخذه قرار میدهد؛ اما نقطه مشترک همه آثار حاتمی کیا در هر دورهای دفاع از هویت و آرمانهای انقلاب – بهزعم خودش- است. ابراهیم حاتمی کیا در هیچ دورهای در میتینگهای سیاسی شرکت نکرده است؛ اما او بیش از هر کارگردانی در سینمای ایران فیلم سیاسی ساخته است و بیجهت نیست که خود را فیلمساز نظام میداند. از طرفی او در هر فیلمش تلاش کرده است که بگوید جانب انصاف را کنار نگذاشته و حرفهایی منتقدانش را هم در هرکدام مطرح کرده است.
در کارنامه او نام دو فیلم هست که از بقیه پررنگتر است؛ عاشقانههای رنگین روبان قرمز و به رنگ ارغوان. شاید به خاطر همین دو اثر است که سرسختترین مخالفان بیانیههای سیاسی او همچنان مهر سینمای حاتمی کیا را در دل دارند.
سیر تحول ابراهیم حاتمی کیا ـ قسمت اول
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
21