سند حقانیت

گزارشی از مجموعه گران سنگ «الغدیر»   نگارش «الغدیر»، حدود ۴۰ سال از عمر علامه امینی را به خود اختصاص داده است و برای نوشتن آن، به گفته خودشان بیش از ۱۰ هزار کتاب را (که بعضاً، بالغ بر چندین مجلد می شده) از بای بسم الله تا تای تَمَّت خوانده و به ۱۰۰ هزار کتاب مراجعات مکرر داشته است

سند حقانیت

گزارشی از مجموعه گران سنگ «الغدیر»
 

نگارش «الغدیر»، حدود 40 سال از عمر علامه امینی را به خود اختصاص داده است و برای نوشتن آن، به گفته خودشان بیش از 10 هزار کتاب را (که بعضاً، بالغ بر چندین مجلد می شده) از بای بسم الله تا تای تَمَّت خوانده و به 100 هزار کتاب مراجعات مکرر داشته است. الغدیر، برای امینی، فراتر از یک کتاب بود؛ فلسفه زندگی بود. برخی کسان، وی را تشویق می کردند به سنت معمول فقیهان، به جای نگارش الغدیر، به نوشتن رساله عملیه بپردازد و او با توجه به تأمین کامل این نیاز توسط فقهای بزرگ عصر می فرمود: «رساله من، توضیح المسائل من و برنامه من همین کتاب الغدیر است».
علامه در مراجعه به این کتاب ها، نخست در هر کتابی که حدیث غدیر به نقل حاضران، صحابه و تابعین نقل شده بود، یادداشت برداری کردند و بعد شروع کردند به کسانی که این حدیث را به نظم درآوردند (حدیث غدیر در ادبیات عرب). از خود امیرالمومنین علیه السلام و صحابه شروع کردند بعد شعرا، بعد تابعین که به طور ارسال مسلم و یقینی این حدیث را از پیغمبر (ص) نقل کرده اند و همین معنای خلافت را هم از آن فهمیدند و این اثبات می کند که معنای دیگری هم نداشته و همین معنا را هم مردم، عرب ها و شعرای زمان آن فهمیدند.
قرن به قرن شعرا را نوشتند با شرح حالشان و شعرهای دیگرشان، شعرهای مذهبی آنها، شعرهای مختلف قرن به قرن تا جلد یازدهم که به قرن یازدهم رسیده.
علامه امینی در جلد سوم الغدیر، حملات ناجوانمردانه ای که برخی اندیشمندان اهل سنت با فکرهای منحرف به شیعه کرده اند و تهمت هایی را که به شیعه زده اند، مطرح کرده و یکی یکی با رجوع به سیره پیامبر ص) و آیات و روایات، پاسخ داده اند. برای نمونه، مسائلی را که ابن تیمیه در کتاب «منهاج السنّه» بر شیعه خرده گرفته و تهمت زده همه را جواب داده و ثابت کرده که این خلاف است و آنچه شیعه می گوید، آن درست است.
جلد پنجم الغدیر به ردّ فرقه وهابیت و عقاید آنها اختصاص دارد و به بیان مشروعیت زیارت ائمه (ع) و پیغمبر (ص) می پردازد.
در این جلد خیلی مفصل راجع به این جهات بحث می شود، ایشان عنوان ها را مطرح کرده و از کتاب های خودشان اثبات می کند و اختلافاتی که داریم حتی مثل نقل جنائز و امثال آن، مشروعیت آنها را نیز ثابت می کنند و در تاریخ اسلام نشان می دهند آنچه در مورد نقل جنازه ها آمده، سابقه ممتد داشته و همیشه بوده است.
علامه امینی در بخش اعظمی از کتاب الغدیر به بیان جعل حدیث هایی که در دوره اموی و سپس عباسی صورت گرفته است، می پردازد و اسم می آورد که فلان عالم یا محدث درباری دو هزار حدیث و ... علامه امینی خاطر نشان می کند که جمعاً حدود نیم میلیون حدیث جعلی الان در کتاب های مورد وثوق موجود است. بعد حدیث های مجعول در خلافت یا مناقب دیگران را نوشته اند و از طرف خودشان ثابت کرده اند که خودشان تقریر کردند که این احادیث مجعول است و احادیث را وضع کرده اند!
در جلد ششم، علامه مقداری از سیره خلیفه دوم را نگاشت.
علامه امینی در عین نگارش این مطالب در الغدیر، به شدت طرفدار وحدت اسلامی هستند و با نظری وسیع و روشن بینانه بدان می نگرند.
ایشان در فرصت های مختلف در مجلدات الغدیر این مساله را طرح کرده اند: علامه در مقدمه جلد اول، اشاره کوتاهی می کنند به اینکه الغدیر، چه نقشی در جهان اسلام خواهد داشت: «و ما این همه را خدمت به دین و اعلاء کلمه حق و احیاء امت اسلامی می شماریم.»
در جلد سوم، صفحه 77، پس از نقل اکاذیب ابن تیمیه و آلوسی و قصیمی، مبنی بر اینکه شیعه برخی از اهل بیت (ع) را، از قبیل زید بن علی بن الحسین (ع) دشمن می دارد، تحت عنوان «نقد و اصلاح» می گویند: «... این دروغ ها و تهمت ها تخم فساد را می کارد و دشمنی ها را میان امت اسلام بر می انگیزد و جماعت اسلام را تبدیل به تفرقه می نماید و جمع امت را متشتت می سازد و با مصالح عامه مسلمین تضاد دارد.»
نیز در جلد سوم، صفحه 268، تهمت سید رشید رضا را به شیعه، مبنی بر اینکه «شیعه از هر شکستی که نصیب مسلمین شود، خوشحال می شود تا آنجا که پیروزی روس را بر مسلمین در ایران جشن گرفتند» نقل می کند و می گوید: «این دروغ ها ساخته و پرداخته امثال سید محمد رشید رضاست. شیعیان ایران و عراق که قاعدتاً مورد این تهمت هستند و همچنین مستشرقان و سیاحان و نمایندگان ممالک اسلامی و غیر هم که در ایران و عراق رفت و آمد داشته و دارند، خبری از این جریان ندارند. شیعه بدون استثنا، برای نفوس و خون و حیثیت و مال عموم مسلمین اعم از شیعه و سنی احترام قائل است. هر وقت مصیبتی برای عالم اسلام در هر کجا و هر منطقه و برای هر فرقه پیش آمده است، در غم آنها شریک بوده است. شیعه هرگز اخوت اسلامی را که در قرآن و سنت بدان تصریح شده محدود به جهان تشیع نکرده است و در این جهت فرقی میان شیعه و سنی قائل نشده است.»
نیز در پایان جلد سوم، پس از انتقاد از چند کتاب از کتب قدما، از قبیل «عقد الفرید» ابن عبد ربه، «الانتصار» ابوالحسین خیاط معتزلی، «الفرق بین الفرق» ابومنصور بغدادی، «الفصل» ابن حزم اندلسی، «الملل و النحل» محمد بن عبدالکریم شهرستانی، «منهاج السنه» ابن تیمیه، «والبدایه و النهایه» ابن کثیر و چند کتاب از کتب متاخرین، از قبیل «تاریخ الامم الاسلامیه» شیخ محمد خضری، «فجر الاسلام» احمد امین، «الجوله فی ربوع الشرق الادنی» محمد ثابت مصری، «الصراع بین الاسلام و الوثنیه» قصیمی و «الوشیعه» موسی جارالله می گویند:
«هدف ما از نقل و انتقاد این کتب، این است که به امت اسلام اعلام خطر کنیم و آنان را بیدار نماییم که این کتاب ها بزرگ ترین خطر ر ا برای جامعه اسلامی به وجود می آورد، زیرا وحدت اسلامی را متزلزل می کند، صفوف مسلمین را می پراکند، هیچ عاملی بیش از این کتب صفوف مسلمین را از هم نمی پاشد و وحدتشان را از بین نمی برد و رشته اخوت اسلامی را پاره نمی کند.»
علامه امینی در مقدمه جلد پنجم، تحت عنوان «نظریه کریمه» به مناسبت یکی از تقدیرنامه هایی که از مصر، درباره الغدیر رسیده است، نظر خود را در این موضوع کاملاً روشن می کنند: «عقاید و آرا درباره مذاهب، آزاد است و هرگز رشته اخوت اسلامی را که قرآن کریم با جمله «انما المومنون اخوه» بدان تصریح کرده پاره نمی کند، هرچند کار مباحثه علمی و مجادله کلامی و مذهبی به اوج خود برسد، سیره سلف و در راس آنها صحابه و تابعین همین بوده است.»
«ما مؤلفان و نویسندگان در اقطار و اکناف جهان اسلام، با همه اختلافی که در اصول و فروع با یکدیگر داریم، یک جامع مشترک داریم و آن ایمان به خدا و پیامبر خداست. در کالبد همه ما یک روح و یک عاطفه حکمفرماست و آن روح اسلام و کلمه اخلاص است.»
«ما مؤلفان اسلامی همه در زیر پرچم حق زندگی می کنیم و در تحت قیادت قرآن و رسالت نبی اکرم انجام وظیفه می نماییم. پیام همه ما این است که «انَّ الدین عندالله الاسلام» و شعار همه ما «لا اله الا الله و محمد رسول الله» است. آری ما حزب خدا و حامیان دین او هستیم!
علامه امینی در مقدمه جلد هشتم تحت عنوان «الغدیر؛ یوحد الصفوف فی الملا الاسلامی» مستقیماً وارد بحث نقش الغدیر در وحدت اسلامی می شود. معظم له، در این بحث، اتهامات کسانی را که می گویند الغدیر موجب تفرقه بیشتر مسلمین می شود، سخت رد می کنند و ثابت می کنند که بر عکس، الغدیر بسیاری از سوء تفاهمات را از بین می برد و موجب نزدیک تر شدن مسلمین به یکدیگر می شود؛ آن گاه اعترافات دانشمندان اسلامی غیر شیعه را در این باره شاهد می آورند و در پایان، نامه شیخ محمد سعید دحدوح (امام جماعت اریجای شهر حلب که با خواندن الغدیر به مذهب تشیع گروید) را به همین مناسبت نقل می کنند:
«من اکنون خود را در برابر دریای بی پایانی می بینم که در آن، انواع گوهرهای نفیس و خیره کننده و بی نظیر وجود دارد. دلایل کافی و رسا، برهان صریح، علم زیاد و مزایای بی شمار دیگر آن قدر در این مجموعه گرانبها هست که قادر به شمارش آن نیستم. این مزایا گویای این حقیقت اند که اگر بخواهند نورانیت ماه چهارده را با ابرهای تیره (اشتباه کاری و دشمنی) و عوامل فریبنده از دیدگاه بپوشانند، نمی توانند.»

نکته
 

پندها و پیوندها
 

علامه امینی، آکنده از دوستی امام علی (ع) و شیعیانش، جوهر وجود و نور چشمانش را فدا می کند تا راهی به خاندان بزرگوار علوی پیدا کند. در آنچه می کند، به ندای مذهبش پاسخ می گوید. عشق چنان بندها و پیوندهایی بر عاشق می نهد که با وجود آنها، راه هر گونه اعتراض بر او بسته می شود. حقیقتی که باید آشکارا گفته شود این است که علامه استاد عبدالحسین امینی، عاشق و دوستدار متعصب و پیرو هوای نفس نیست، بلکه دانشمندی است که دانش خود را در خدمت دوستی علی (ع) و شیعیان او قرار داده است؛ پژوهنده ای است که امانت دانشمندی و بی غرضی بحث و تحقیق را بیش از توجه به احساسات و عواطف، در نظر داشته است.
محمد عبدالغنی حسن
از دانشمندان بزرگ اهل تسنن در مصر
منبع:نشریه آیه ویژه نامه دین و فرهنگ.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان