به گزارش ایسنا، «سوزندوزی» سیستان و بلوچستان شهرت جهانی دارد. زنان این استان ماهها برای سوزنزدن روی پارچه زمان میگذارند و بسیاری از آنها این هنر را از کودکی و از مادربزرگ یا مادر خود یاد میگیرند و معمولا هم لباسهایشان را خودشان میدوزند. بنا بر کمکار یا پرکار بودن سوزندوزیهایی که روی لباسها انجام میشود، قیمتهای متفاوتی دارند. زنان این خطه بهجز لباس، هنر سوزندوزی را روی رومیزی، سجاده، کوسن، روتختی، جانماز و سفره عقد هم انجام میدهند.
برای آنکه همه قدرت خرید این هنر را داشته باشند بخشی از سوزندوزی را روی حاشیه شال یا لباس کار میکنند و آن را در نمایشگاهها و فروشگاهها عرضه میکنند. اسپکه، بمپور، فنوج، ایرانشهر، پیپ، مته سنگ، چانف، نیکشهر، روستاهای ایرندگان و مارندگان خاش، جالق، سوران، گشت، کلهگان سراوان و زاهدان از عمدهترین مراکز سوزندوزی استان سیستان و بلوچستان هستند.
سیستان یکی از بزرگترین مراکز تولید ابریشم بوده
«خامکدوزی» یا «خمکدوزی» واژه محلی است که برای «خامهدوزی» استفاده میشود، البته به این هنر، سفیددوزی نیز میگویند. از این هنر در تزیین لباس، جانماز، کوسن و رومیزی استفاده میشود. این هنر با تاریخ ظهور ابریشم در سیستان برابر است. در نخستین نوشتههای اسلامی، سیستان محل تولید بهترین بافتههای ابریشمی و پشمی بوده است. سیستان با داشتن باغهای فراوان توت یکی از بزرگترین مراکز تولید ابریشم بوده است. منابع تاریخی از وجود کارگاههای تولید پیله و ابریشم در روستای «چلنگ» زابل حتی در 100 سال قبل خبر میدهند. اوج این هنر مثل دیگر هنرهای سیستان را میتوان به دوره اشکانی و ساسانی نسبت داد. علت نامگذاری خامهدوزی این است که ابریشم بهصورت خام، یعنی بدون هیچ پرداخت و اعمالی مانند رنگرزی، پخت یا سفیدکاری استفاده میشد.
«سیاهدوزی» نیز نوعی سوزندوزی است که برای تزیین پیشسینه و سرآستین لباسها در سیستان و بلوچستان به کار میرود. برای این نوع دوخت فقط از نخ سیاه که معمولا ابریشمی است، استفاده میکنند. این نوع دوخت بهشکل دندانموشی بههم چسبیده است و نقشهایی که روی لباس پیاده میشود، بهصورت مثلث است.
هنر رایج بومی در سراوان و ایرانشهر
«پریواردوزی» که «پلیوار» نیز نامیده میشود، نوعی گلدوزی روی پارچه است. نخ، پارچه و سوزن مواد اولیه و ابزار لازم این کار است. این نوع دوخت مستقیما روی پارچه انجام میشود و مانند سوزندوزی بلوچ به پارچهای با تار و پود منظم و عمود بر هم نیازی نیست. زمینهی کار، پارچه است که فقط قسمتهایی از کل زمینه با دوخت پر میشود. این هنر در میان اهالی بومی رایج است و در روستاهای شهرستان سراوان و ایرانشهر به کار میرود.
پریوار بیشتر روی حاشیه روسری و اشارپ زنان بلوچ (شال بلندی که روی دوش میاندازند) به کار میرود. در برخی مناطق مانند ایرندگان، پریواردوزی روی لباس و در قسمت پیشسینه، سرشلوار و دور آستین دوخته میشود. همچنین در روستاهای چانف و شکین با استفاده از نخ ابریشم روی کلاه، عرقچین، سرمهدان، بازوبند و جلد دعا گلدوزی میکنند.
هنری به پیشینه شهر سوخته و دریاچه هامون
برای آنکه هنرمندان حصیرباف استان را بشناسید، کافی است به دستان زِبر آنها نگاه کنید. آنها با بریدن و جمعآوری شاخ و برگهای درختی محلی به نام «داز» که آن را مقدس میدانند، حصیر میبافند. حتی از دانه میوه این گیاه برای ساختن تسبیح و گردنبند استفاده میکنند.
پیشینه حصیربافی با قدمت شهر سوخته و دریاچه هامون عجین شده و جایگاه ویژهای در زندگی مردم سیستان و بلوچستان داشته است. مردم منطقه سیستان با گویش محلی خود به این هنر «خولکبافی» و مردم منطقه بلوچستان به آن «تگرد» میگویند. خولکبافی از ساقههای نی و تگرد از برگ درختان خرمای وحشی «داز» بافته میشود. محصولات تولیدی حصیربافی سیستان شامل پرده، سایبان و توتن «نوعی قایق حصیری» و همچنین از محصولات حصیربافی بلوچستان روپگ «جارو»، پروند «کمربند جهت بالا رفتن از درخت خرما»، سواس «صندل»، سمان «زیرانداز»، سفت «جانماز»، کچو «خورجین»، کپات «سبد کوچک» است. این حصیرها در زندگی امروز کاربرد زیادی دارد و برخی مردم شهرنشین از زیراندازهای حصیری بهعنوان سفره استفاده میکنند.
مهمترین مناطق تولید حصیربافی سیستان در شهرستان زابل و روستاهای حاشیه کوه خواجه است. از مناطق تولیدی حصیربافی بلوچستان نیز نیکشهر، سراوان و سرباز است. نمونههایی از انواع حصیربافی در کاوشهای شهر سوخته بهدست آمده که در موزه منطقهای جنوب شرق ایران در زاهدان بهنمایش درآمده است.
سابقه هفتهزار ساله در سفالگری
«سفال» در بلوچستان با نام روستای کلپورگان معروف است. این روستا در نزدیکی شهر مرزی سراوان قرار دارد و سابقه هفتهزار ساله در سفالگری دارد. زنان بلوچ با استفاده از خاک رس اطراف محل سکونتشان، ظرفهای سفالی درست میکنند. ظرفهایی که با این نوع خاک ساخته میشود، ابتدا به رنگ خاکستری است و بعد از آنکه در کوره پخته میشوند به رنگ قرمز درمیآیند.
این ظروف به لیل شکل بدویشان، در دکور خانههای مدرن به کار برده میشوند. ساخت سفال در حال حاضر در کلپورگان، سراوان، روستای کوه متیک سرباز و هلونچکان نیکشهر انجام میشود. کوزه، بشقاب، کاسه، قندان، سینی، گلدان، قوری، اسپند دودکن، خمیردان و جاماستی محصولاتی هستند که زنان بلوچ آنها را درست میکردند و همچنان به این کار ادامه میدهند.
زنان سفالگر کلپورگان برای این کار از چرخ سفالگری استفاده نمیکنند، بلکه سفالها را با دست درست میکنند و برای تزیین سطحشان، از اشکال خاص هندسی که قدمتی چند هزار ساله دارد، استفاده میکنند. آنها از آب «تیتوک» سنگی که از کوه بیرک بهدست میآید، استفاده و بهوسیله یک تکه نازک چوب خرمای وحشی که به اندازه چوب کبریت است، سفالها را تزیین میکنند. رنگ این نقوش قبل از پخت سفال، قهوهای متمایل به قرمز است که براثر حرارت به رنگ سیاه درمیآید.
قدیمیترین کورههای ذوب فلز جهان در سیستان و بلوچستان
زیورآلات سنتی اغلب برای خودآرایی استفاده میشود که گاه ریشههای مذهبی نیز دارد. زیورآلات منطقه سیستان و بلوچستان که تاریخچه بیشتر نگارهها، نقشها و روشهای تزیین آنها به روزگار باستان برمیگردد بهعنوان بخشی از بهای عروسی توسط خانواده داماد به عروس داده میشود. تاریخچه هنر زیورآلات سنتی در این منطقه آمیزهای از هنر میناکاری، مرصعکاری، مشبککاری، منبت کاری و کندهکاری است. این هنر بیش از 50 گونه مختلف دارد که میتوان به «گوشواره»، چوری «النگو»، سربند، کپگو «گردنبند» و تاسنی «سنجاق سینه» اشاره کرد. وجود کورههای ذوب فلز در این منطقه که شاید قدیمیترین کورههای ذوب فلز در جهان باشند، نشاندهنده قدمت هنر فلزسازی در سیستان و بلوچستان است.
صنایع دستی برای جشنها و مراسم شادی
«سکهدوزی» بهدلیل مصارف تزیینی و زینتیاش بعد از سوزندوزی جایگاه ویژهای در صنایع دستی دارد که مردم منطقه از آن برای تزئین خانههایشان بسیار استفاده میکنند. حتی در تنها هتل ایرانشهر هم میتوان نمونههای بسیاری از این هنر را دید. البته این هنر بیشتر در جشنها، مراسم شادی و ازدواجها استفاده میشود. در این هنر از موادی مثل آیینههای ریز و درشت، پولک، منجوق و مروارید، خرمهره، دگمه صدفی، نوار یراق، پارچه، سکه و صدف استفاده میشود. مردم این منطقه نمونههایی از سکهدوزی را بر گردن شتر میاندازند یا رختخواب عروس را با آن تزیین میکنند.
با آمدن سکاها به سیستان و بلوچستان تحول بزرگی در این منطقه ایجاد شد، کمترین این تحولات بافتههای منطقه بود که تحت تأثیر هنر آنها قرار گرفت. این قوم در قرن پنجم قبل از میلاد قالی، گلیم و نمد تولید میکردند. شهرت بافتههای سیستان در دوره اسلامی نشان از یک هنر پرسابقه و کهن دارد. مردم این منطقه نیز مانند سایر اقوام کوچ در چادر زندگی میکردند و از گلیم بهعنوان زیرانداز، پشتی، سفره آرد و نان، خورجین و کیسههای نمک استفاده میکردند و برای تزیین آن از خرمهره، صدف، سکه، منگوله و سنگهای زینتی بهره میبردند. ترکیببندیهای ساده منقش به نگارههای گیاه گونه در نمکدانهای بلوچ که به نهایت خلوص رسیده، همراه با رنگهایی چند که عمدتا تیره و خاکفاماند، به فرشهای آنها عمق و معنای خاصی بخشیده است. نقوش گلیم سیستان بهصورت هندسی، ذهنی و راهراه برگرفته از محیط جغرافیایی است. رنگبندی تیره، گلیم این منطقه را از گلیمهای مناطق دیگر متمایز میکند.