ویژه-های-مشرق

قذافی تصور می‌کرد که دیگر تهدیدی از سوی غرب وجود نخواهد داشت و به‌ویژه پس از همکاری با آمریکا، زمینه برای بازگشت لیبی به جامعه بین‌الملل و حتی توسعه اقتصادی فراهم می‌شود.

اینکه برخی در تهران نگران تنش‌های میان ایران و آمریکا هستند شاید قابل قوبل باشد، اما اینکه در این معادله حاضر به ترور شخصیتی هم‌وطن خود شوند داستان عجیبی است!

یکی از ایده‌های مدیریتی ابراهیم جعفرزاده، استفاده از حس ناسیونالیستی بچه‌ها بود. می‌گفت باید یک گروهان مال بچه‌های اردکان باشد و میبدی‌ها هم توی یک گروهان دیگر جمع بشوند.

تا چند سال پیش، تصور می‌شد که رسیدن به قطب جنوب چیزی است در حد رؤیاهای علمی یا سفرهای اکتشافی برای گروه‌های خاصی از ماجراجویان!

کتاب «دسیسه در کریا» روایتی از روزهای پر التهاب آغاز عملیات طوفان‌الاقصی در اسرائیل از سوی انتشارات به‌نشر منتشر شد.

در خانه باز شد. ما گفتیم حالا ما باید وارد شویم و منتظر باشیم تا امام بیاید. وارد که شدیم، دیدیم آن مردی که جهان را تکان داده، انتظار دیدار یک مادر شهید را می‌کشد. دست‌هایش را پشتش گرفته و قدم می‌زند.

نشانه‌ها حاکی از این است که اگر اتفاق غیرمنتظره‌ای رخ ندهد، ایران و آمریکا در هفته‌های پیش رو وارد مذاکرات غیرمستقیم خواهند شد.

نزدیک به دوسال از فعالیت تلویزیون اینترنتی کتاب می‌گذرد. شبکه‌ای که با شعار خردورزی و دانایی در بستر تلوبیون کار خود را آغاز کرد.

کم‌کم مهمانان اسم و رسم دار هم وارد می‌شوند. برای برخی از آنها مثل سردار حاجی‌زاده صندلی می‌گذارند اما قبول نمی‌کنند و به ردیف‌های مردمی می‌آیند تاسخنرانی آقا را از روی زمین و مقابل ایشان بشنوند.

شوخی‌های ما با هم خیلی زود شروع شد. یکی از شوخی‌هایمان بوسیدن دست او بود. وقتی که حواسش نبود یا اگر من حواسم نبود، از پشت می‌آمد و دستم را یکهو می‌گرفت و سعی می‌کرد ببوسد...